مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج قاسم سلیمانی» ثبت شده است

۰

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق؛‌خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند،با موتور به منطقه رفت+ تصاویر

عراق از کنترل داعش درمانده شده بود، حاج قاسم وارد میدان شد، زمانی که وارد عراق شد و به‌سمت سامرا حرکت کرد، تیراندازی‌ها شروع شد و خودروی شهید سلیمانی هم مورد اصابت قرار گرفت اما او بخشی از مسیر را شبانه با موتور حرکت کرد و خود را به سامرا رساند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، بامداد سیزدهم دی‌ 1398 ساعت 1:20؛ هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا دو خودرو در حوالی فرودگاه بغداد را مورد هدف موشک‌های خود قرار دادند، این ترور، دقایقی بعد به مهمترین خبر رسانه‌های جهان تبدیل شد.

سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌‌همراه جمع دیگری از نیروهای ایرانی و عراقی از جمله ابومهدی المهندس در این ترور به شهادت رسیدند و این شهادت موج بزرگی از احساسات ضد آمریکایی را در ایران و برخی کشورهای دیگر برانگیخت.

سردار سلیمانی محبوب‌ترین فرمانده سپاه 22 سال فرماندهی نیروی قدس را به‌عهده داشت، تا چند سال قبل چندان در افکار عمومی شناخته‌ شده نبود، اما در سال‌های اخیر به‌ویژه بعد از بحران تکفیری‌ها در عراق و سوریه این اسم بیشتر در رسانه‌ها و افکار عمومی مطرح شد.

برای بررسی بیشتر نقش سردار شهید قاسم سلیمانی در مقابله با تروریست‌ها در سوریه و نیز بررسی برخی زوایای شخصیتی و فرماندهی این شهید بزرگوار، با سردار عارف سعد، یکی از همرزمان شهید سلیمانی گفت‌وگو کردیم.

تسنیم: در ابتدا از روند ورود داعش به عراق و بسط موقعیت تحت اشغال آنها و همچنین نقش شهید سلیمانی در مقابله با آنها توضیح دهید.

در ابتدا می‌خواهم شهادت جانگداز فرمانده عزیزم، سیدالشهدای مقاومت، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را تسلیت عرض کنم و امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق ادامه راه پرنور این شهید عزیز را عنایت کند.

در مورد موضوع عراق و هجوم داعش به عراق؛ اتفاقی که در عراق افتاد، تقریباً غافلگیرکننده بود، چرا که در آن حجم و وسعت و آن عقب‌نشینی که در عراق اتفاق افتاد، تقریباً منطقه غربی عراق کاملاً سقوط کرد و سه استان از جمله استان نینوا، الانبار و بخش بزرگی از استان دیاله سقوط کرد.

در مجموع استان الانبار یک‌سوم مساحت جغرافیایی کشور عراق را تشکیل می‌دهد و بزرگترین استان عراق محسوب می‌شود که کاملاً سقوط کرده بود و با سقوط استان‌های الانبار، نینوا و دیاله بخش بزرگی از کشور عراق به دست داعش افتاده بود.

استان دیاله در کشور عراق با استان کرمانشاه و استان‌های غربی ایران مرز مشترک دارد، به‌گونه‌ای که داعش تا 20کیلومتری مرزهای غربی کشور ایران رسیده بود، همچنین شهر "آمرلی" هم که نزدیک‌ مرزهای ماست سقوط کرد و در مجموع منطقه وسیعی یک‌دفعه سقوط کرد.

قدرت فوق‌العاده داعش به‌خاطر دسترسی به تجهیزات پیشرفته ارتش عراق

در این شرایط ارتش عراق مضمحل شده بود و لشکرهایی که در آن منطقه بودند یا عقب‌نشینی کرده و یا تسلیم نیروهای داعشی شده بودند و تجهیزات پیشرفته ارتش عراق به‌طور کامل به دست داعش افتاده بود و همین موضوع یک قدرت فوق‌العاده‌ای به داعش در آن منطقه داده بود و به همین خاطر داعش پیش‌روی‌هایش را سرعت داده بود تا به منطقه سامرا رسید و بخشی از سامرا در دست داعش افتاد و هدف داعش به‌سمت بغداد و کربلا بود.

با توجه به اینکه استان کربلا با استان الانبار از منطقه غربی هم‌مرز هستند، قرار بود داعش قبل از بغداد به‌سمت کربلا بیاید و از آن منطقه تا نزدیکی 100کیلومتری کربلا هم آمدند و آنجا بود که دیگر حاج قاسم به موضوع ورود کرد.

زمانی که حکومت عراق در این موضوع درمانده شده بود و از دست هیچ کس کاری ساخته نبود، حاج قاسم وارد میدان شد. شهید سلیمانی زمانی که وارد عراق شد، شبی که از بغداد به‌سمت سامرا حرکت کرد، تیراندازی‌های متعددی به کاروان و خودروی حاج قاسم شد، به‌گونه‌ای که ماشین حاج قاسم هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

شهید سلیمانی بخشی از مسیر را شبانه با موتور حرکت کرد تا به سامرا رسید، آن‌قدر وضعیت در عراق خراب بود که تمام سیاست‌مداران عراقی هر لحظه در آن شرایط احتمال سقوط بغداد را می‌دادند.

حاج قاسم به‌کمک ابومهدی المهندس و حاج ابوحسن عامری وارد سامرا شد و سازماندهی اولیه را در عراق تشکیل دادند و از هسته‌های بچه‌های بدر و کتائب حزب‌الله استفاده کردند و آنها را سازماندهی کردند.

این اتفاق همزمان با فتوای آیت‌الله سیستانی شد، این فتوا زمانی که صادر شد آحاد مردم از جمله پیر، جوان، زن و مرد وارد میدان شدند، با این اتفاقات مسیر باز و هموار برای آزادسازی بخش‌هایی که تحت اشغال داعش بود، آغاز شد.

آزادسازی مناطق اشغالی از دست داعش 5 سال زودتر از پیش‌بینی آمریکایی‌ها

آمریکایی‌ها پیش‌بینی کرده بودند که آزادسازی مناطق اشغال‌شده توسط داعش در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا سال 2022 ادامه پیدا می‌کند و گفته بودند "در 2022 عراق را آزاد می‌کنیم"، ولی حضور حاج قاسم و فتوای آیت‌الله سیستانی و حضور بسیج مردمی در 2017 کار را تمام کرد و تمام فرضیات را به‌هم زد.

آزادسازی مناطق تحت اشغال داعش در عراق از سال 2013 تا 2017 و با همت حاج قاسم و نیروهای حشد‌الشعبی و نیروهای عراقی انجام شد و نیروهای داعشی هیچ گاه نتوانستند به‌سمت کربلا و بغداد بیایند.

حاج قاسم در این جنگ عملیات‌ها را مرحله‌بندی کرد و عملیات را از سمت مرزهای ایران شروع کرد و اولین عملیات موفقی که اتفاق افتاد، عملیات "آمرلی" بود و این شهر نزدیک مرزهای جمهوری اسلامی قرار داشت.

پاکسازی از شهر "آمرلی" شروع شد و بعد سمت "جرف‌الصخر" رفتند، منطقه "جرف الصخر" منطقه بسیار حساسی است و در منطقه جنوبی عراق واقع شده است، این منطقه هم‌مرز با استان‌های الانبار، بغداد و کربلاست. "جرف الصخر" یک منطقه‌ای است که در جنوب بغداد واقع شده است،
ساکنان آن منطقه اهل‌تسنن هستند، قبل از هجوم داعش عملیات‌های زیادی از "جرف الصخر" علیه دولت، ارتش و نیروهای پلیس، و کمین‌ها، عملیات‌های مختلف و ترورهایی اتفاق افتاد و نیروهای امنیتی عراق نمی‌توانستند اقدامی انجام دهند، چرا که منطقه مسکونی بود و وجود چند شهرک و روستا در آن منطقه ورود به آن را سخت کرده بود و با آن شرایط هم امکان پاکسازی وجود نداشت، حتی افرادی که مرتکب جرایمی می‌شدند زمانی که قصد فرار از دولت را داشتند به "جرف الصخر" فرار می‌کردند، چون کسی نمی‌توانست آنها را پیدا کند. این منطقه قبل از داعش هسته‌ای علیه دولت شده بود و اولین منطقه‌ای که به دست داعش سقوط کرد منطقه "جرف الصخر" بود.

زمانی که برنامه آزادسازی مناطق از دست داعش توسط حاج قاسم آغاز شد، منطقه "جرف الصخر" هم آزاد شد و نیروهای کتائب حزب‌الله آن منطقه را پاکسازی کردند و تا امروز هم این منطقه در دست آن نیروها است، چرا که اگر برگردند احتمال تشکیل هسته‌های پنهان و ترور در منطقه زیاد است، چرا که یکی از بهترین منطقه‌هایی که می‌تواند علیه شیعیان، مقدسات و حکومت مرکزی اتفاق بیفتد از "جرف الصخر" است.

تأسیس الحشدالشعبی اقدام اولیه حضور حاج قاسم بود و گروه‌هایی که در زمان جنگ تأسیس شده بود مانند بدر، سیدالشهدا(ع)، کتائب حزب‌الله و عصائب سازمان‌هایی بودند که سازماندهی نشده بودند. با فراخوانی که شهید سلیمانی به این نیروها داد، نیروهای اولیه‌ای که رفتند در منطقه غربی و جلوی داعش ایستادند، نیروهای بدر و نیروهای ابوالمهدی المهندس بودند،
همچنین فتوای آیت‌الله سیستانی بعد از این اتفاق افتاد و این فتوا این دو حرکت را تکمیل کرد، یعنی فراخوان سازماندهی گروه‌ها و فتوای بسیج عمومی مردمی که منجر به تشکیل حشدالشعبی شد. بعد از این اتفاقات حشدالشعبی به‌صورت رسمی به پارلمان عراق برده شد و این نیرو به‌صورت رسمی در عراق تشکیل شد و پس از آن حشدالشعبی دیگر به‌عنوان یک نیروی غیرقانونی در عراق شناخته نمی‌شود، بلکه کنار ارتش، نیروهای امنیتی و پلیس به‌صورت یک نیروی رسمی در حال کار در عراق است.

با تشکیل حشدالشعبی در عراق بحث کودتا در این کشور دیگر رخ نخواهد داد و بحث‌هایی مثل داعش و هجوم خارجی دیگر محال است اتفاق بیفتد. اگر هم اتفاق بیفتد می‌دانند دیگر در عراق موفق نمی‌شوند و تنها راهی که بخواهند در عراق تغییر ایجاد کنند از طریق تغییر جنگ نرم، ایجاد اغتشاش و شورش خیابانی است.

اجرای نقشه جنگ نرم در عراق با الگوبرداری از ایجاد اغتشاشات در ایران

در سال‌های گذشته کپی همین برنامه را که در تهران و در برخی از شهرهای مخالف انجام دادند، در عراق انجام شد، در بغداد و شهرهای مختلف تجمع کردند، امور طبیعی و عادی زندگی را در عراق تعطیل کردند، مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل شد که حاکمیت را ساقط و از درون متلاشی کنند تا فشار افکار عمومی بر حاکمیت بیشتر شود، اما با وجود حاج قاسم که در بخشی از آن اتفاقات هنوز در قید حیات بود با هوشیاری مرجع تقلید و مردم و با تشکیل دولت جدید و برگزاری انتخابات، این فتنه که دو سال به‌طول کشید، خاموش شد.

این تحولات اتفاق افتاد و مرحله به مرحله به‌کمک حشدالشعبی و ابومهدی المهندس جلو رفت. ابومهدی المهندس در رفتار، جهاد و تواضع مانند حاج قاسم بود و بزرگ‌شده مکتب حاج قاسم بود، بسیاری در قضایای عراق زحمت کشیدند، ما اگر بخواهیم از حاج قاسم نام ببریم، نمی‌توانیم از ابومهدی المهندس نام نبریم، اعتقاد و اطمینانی که نیروهای حشدالشعبی به ابومهدی المهندس داشتند مانند اطمینانی بود که نیروهای سپاه و بسیج به حاج قاسم داشتند و حاج قاسم و ابوالمهدی مکمل هم بودند.

تسنیم: برداشت شما از شخصیت حاج قاسم چیست؟

شهید سلیمانی یک شخصیت تک‌بعدی نبود، حاج قاسم را نباید فقط در بعد نظامی دید. شهید سلیمانی یک شخصیت فرهنگی، اجتماعی، نظامی و سیاسی بود، ابعاد مختلفی دارد و به‌درستی مکتب حاج قاسم گفته شده است، چرا که حاج قاسم یک شخص نبود یک جریان بود، اگر بخواهیم به شخصیت حاج قاسم نگاه کنیم باید به تمام این ابعادش نگاه کنیم.

شهید سلیمانی چه در ایران و چه در عراق و سوریه از بعد نظامی یک فرمانده به تمام معنا، یک نظامی سفت و سخت میدانی بود و فرمانده پشت‌میزنشین نبود. مدت زیادی که در سوریه حضور داشتم، محال بود یک هفته بگذرد و حاج قاسم به منطقه نیاید، زمانی که به منطقه می‌آمد در دمشق یا در فرودگاه نمی‌نشست، در خط مقدم درگیری‌ها می‌رفت، به منطقه خان‌طومان و حلب می‌رفت. زمانی که 80 درصد شهر حلب سقوط کرده بود و فقط فرودگاه این شهر سقوط نکرده بود، به منطقه‌ای می‌‌رفت که در محاصره کامل بود و گاهی ارتباط زمینی‌ آن تا سه ماه قطع بود و فقط راه هوایی داشت (فرودگاه حلب)؛ حاج قاسم در چنین شرایطی به حلب می‌رفت.

هرجا درگیری بود، حاج قاسم شخصاً به آنجا می‌رفت تا با نیروها ارتباط بگیرد

در شرایطی به دیرالزور می‌رفت که 95 درصد آن سقوط کرده بود و فقط یک فرودگاه در دست ما مانده بود و هیچ راهی زمینی نداشت، هیچ منطقه‌ای را در سوریه نمی‌دیدید که در آن درگیری و خط مقدم باشد و حاج قاسم به آنجا نرفته باشد، به همه مناطق می‌رفت تا با بدنه نیروهایش ارتباط برقرار کند.

شخصیت حاج قاسم در بعد سیاسی اصلاً جناحی نبود و با همه کار می‌کرد، یک شخصیت جامعی بود و همه سیاسیون او را قبول داشتند، به کرمان می‌رفت حتماً باید به خانه جهانگیری که مادر شهید بودند سر می‌زد، با همه مسئولان ارتباط داشت و منش حاج قاسم این بود که باید با همه ارتباط برقرار کرد، این نبود که یک بخشی را کنار بگذارد و با یک بخش خاصی کار کند. شهید سلیمانی معتقد بود "در شرایط سیاسی امروز ما باید از همه نیروهایی که می‌توانند خدمت و کار کنند استفاده کنیم، علی‌رغم بینش و اختلاف سیاسی که داریم باید از همه استفاده کرد، ما نمی‌توانیم یک بخش را محدود کنیم و با یک بخش دیگر کار کنیم".

همچنین شخصیت حاج قاسم در بعد فرهنگی به این گونه نبود که فقط با حزب‌اللهی‌ها و بچه‌های انقلابی کار کند، بلکه با همه کار و فعالیت می‌کرد، این منش حاج قاسم باید مورد توجه سیاسیون و تمام کسانی که کشور را می‌چرخانند، قرار بگیرد. حاج قاسم را بخواهم در بعد اجتماعی تعریف کنم نمونه بارز آن سیل خوزستان است، شهید سلیمانی زمانی که در خوزستان سیل اتفاق افتاد عراق بود، تلفنی با من هر روز در تماس بود و سؤال می‌کرد که "در زمان حاضر شرایط چگونه است؟ مردم در چه وضعیتی هستند؟ کدام منطقه را آب گرفته است؟ کدام روستا تخلیه شده است؟"، تلفنی به حاج قاسم می‌گفتم، اما حاج قاسم به اطلاعاتی که به ایشان منتقل می‌کردم اکتفا نکردند و خودشان به خوزستان آمدند.

با اینکه حاج قاسم در بحث سیل هیچ مسئولیتی به‌عهده نداشت و با وجود اینکه خیلی در منطقه کار داشت، اما 2 بار به استان خوزستان سفر کرد، از مناطق بازدید کرد و کار پشتیبانی را که لازم بود انجام داد و به منطقه برگشت و ابومهدی المهندس را به خوزستان فرستاد، شهید سلیمانی تماس گرفت که "ابوالمهدی المهندس در راه خوزستان است، بروید او را از شلمچه بیاورید!"، رفتیم و ابومهدی المهندس را از مرز شلمچه آوردیم، ابومهدی هم 2 بار به استان خوزستان سفر کرد و هم زمینی و هم هوایی از مناطق سیل‌زده بازدید کرد.

در سفر دوم به خوزستان، ابومهدی هم با حاج قاسم در بغداد مأموریت بودند که مستقیم با پرواز به اهواز آمد. ابوالمهدی المهندس امکانات خیلی زیادی از جمله مواد غذایی، قایق، خودرو، تجهیزات مهندسی، بیل مکانیکی و امکانات بسیار وارد منطقه کرد.

حاج قاسم زمانی که دستوری می‌داد که "در زمان حاضر این منطقه این نیاز را دارد."، این‌گونه نبود که دستوری بدهد و برود، شهید سلیمانی آن‌قدر می‌ماند تا نیازهای آن منطقه را برطرف کند و سپس به منطقه دیگری می‌رفت.

حضور حاج قاسم در خوزستان فتنه گروهک‌های تجزیه‌طلب را خنثی کرد

زمانی که در خوزستان سیل آمد گروه‌های تجزیه‌طلب خیلی تبلیغات کردند که "این سیلی که آمده است جمهوری اسلامی عمداً سد را باز کرده است."، جناح تجزیه‌طلب سد کرخه را به‌عنوان سد عرب‌کُش نام‌گذاری کرده بودند. آنها تبلیغ می‌کردند که "این سد عرب‌کش را عامدانه باز کردند که آب بیاید و شما را ببرد و شما مجبور شوید از استان خوزستان مهاجرت کنید تا قومیت دیگری را جایگزین شما کنند و ترکیب قومیتی به هم بریزد."، این اتفاق افتاده بود و گروه‌های تجزیه‌طلب تبلیغات زیادی را انجام دادند، اما با حضور حاج قاسم این فتنه‌ها خنثی شد.

ما به‌اتفاق حاج قاسم بدون هماهنگی و اطلاع قبلی به مناطق عرب‌نشین می‌رفتیم، خیلی از آنها حاج قاسم را نمی‌شناختند ولی شنیده بودند چه‌کسی و چه شخصیتی است، در هر منطقه عربی که می‌رفتیم همه مردم با اینکه خانه‌های آنها زیر آب بود و تمام زندگی خود را از دست داده بودند، زمانی که حاج قاسم را می‌دیدند جمع می‌شدند و یزله [شادی به‌رسم عرب خوزستانی] و استقبال بی‌نظیری می‌کردند، در صورتی که این استقبال‌ها را فقط برای مهمان خاص و شیوخ بزرگ طوایف خودشان انجام می‌دادند، حاج قاسم شخصیتی داشت که از دل بحران، فرصت ایجاد می‌کرد.

حاج قاسم در جریان سیل خوزستان هیچ وقت ناهار بیرون نمی‌رفتند و هر کجا که می‌رفتیم در خانه مردم غذا می‌خورد، شهید سلیمانی بار دوم که برای سیل به استان خوزستان آمده بود، چهار روز در خوزستان ماند تا وضعیت را سر و سامان دهد، با همه مسئولان استانی و کشوری جلسه می‌گذاشت و خیلی درگیر بود، فعالیتش را از بعد نماز صبح شروع می‌کرد و تا پاسی از شب ادامه می‌داد و حتی دو تا سه ساعت هم نمی‌خوابید.

خاطرم است با تمام مشغله‌هایی که داشت آمد و گفت: "باید برویم خانه یکی از شهدای مدافع حرم در دزفول که تازه پیکرش شناسایی شده بود و پیکرش را به زادگاهش آورده بودند". زمانی که به دزفول رفتیم، با اینکه بدون خبر و تشریفات خاصی رفته بودیم بسیار استقبال گسترده‌ای شد. حاج قاسم با مادر شهید گفت‌وگو کرد و انگشتر خودش را به مادر این شهید داد.

تا اینجا هرچه گفته شده است عین شخصیت حاج قاسم بود، نمی‌خواهم حاج قاسم را یک شخصیت دست‌نیافتنی بیان کنم، حاج قاسم هم یکی از ما مردم بود و زندگی بسیار عادی داشت، اما کارش برای خدا و رضای خدا بود و برای خدا کار می‌کرد، زندگی بسیار عادی و معمولی داشت، نه اینکه بگویم شب و روز در سجود بود، انجام واجبات و مستحباتش همه معمولی بود، اما همه کارش برای رضای خدا بود.

اگر به منش، رفتار و اخلاق، سیاست حاج قاسم رجوع کنیم خیلی از این مشکلات کاهش پیدا می‌کند، تنها شخصیتی بود که مورد اجماع همه است، شهید سلیمانی هیچ تفکری را حذف نمی‌کرد. وی شخصیت جامعی داشت که همه حتی ضدانقلاب به وی احترام می‌گزاردند، اردشیر زاهدی، وزیر خارجه شاه وقتی اسم حاج قاسم را بیان می‌کند چقدر با احترام از این شخصیت یاد می‌کند. حاج قاسم خودش را فدای ایران کرده بود، نه فدای بخشی از جامعه.

کاری که برای مردم و خدا باشد مردم آن را درک می‌کنند، حاج قاسم هیچ چیزی نداشت که برایش تبلیغ کند و بزرگش کند، حتی در جریان سیل خوزستان هیچ گروه رسانه‌ای همراه او نبود، هرچه ثبت و ضبط شده تماماً تصاویر موبایلی است که خود مردم ضبط کرده بودند، اصلاً پایبند به این چیزها نبود که بخواهد چیزی ثبت کند، اسمی بگذارد، ولی چون کارش برای خدا و رضایت خدا بود در دل مردم ثبت شد.

تسنیم: از خاطراتتان با حاج قاسم برایمان بگویید.

حاج قاسم احترام ویژه‌ای برای خانواده‌های شهدا قائل بود، در هر مأموریتی که بود خانواده‌های شهدا را فراموش نمی‌کرد، چه خانواده‌های شهدای ایرانی، عراقی، لبنانی و چه سوریه، با همه آنها دیدار و گفت‌وگو می‌کرد، در سوریه که بودیم با خانواده‌های شهدای سنی و علوی دیدار می‌کرد، خاطرم است پسرعموی بشار اسد در لاذقیه شهید شده بود، حاج قاسم خانه پسرعموی بشار اسد رفت و خانواده این شهید را دلداری داد.

دفاع وطنی که تشکیل شد یک جریانی جدید بود و حاج قاسم آنجا یک تشکیلاتی شبیه حشدالشعبی در سوریه تأسیس کرد و از همه قومیت‌ها در آن حضور داشتند، شهدای زیادی دادند و حاج قاسم یکی از برنامه‌هایش زمانی که به سوریه می‌رفت دیدار با خانواده شهدا بود.

سه ماه قبل از شهادت حاج قاسم، در خرمشهر مأموریت بودم. شهید پورجعفری، مسئول دفتر حاج قاسم تماس گرفت که حاجی می‌خواهد صبحت کند و گوشی را به حاج قاسم داد، شهید سلیمانی گفت؛ "من الآن خانه شهید بودم و تازه بیرون آماده‌ام."، دو ـ سه توصیه در مورد خانواده شهید کرد و گفت که این موارد را پیگیری کنم، من هم به حاج قاسم گفتم "باشه، حاجی خیالتون راحت باشد، انجام می‌دهم".

 یک هفته بعد حاج قاسم زنگ زد و گفت؛ "آن موضوع را که برای خانواده شهید گفتم چه کردی، نتیجه‌اش چی شد؟"، به حاج قاسم گفتم "مأموریت بودم فرصت نکردم انجام دهم، ولی انجامش می‌دهم". حاج قاسم گفت: "من بهت گفتم برو این موضوع را انجام بده، هر کار و مأموریتی داری زمین بگذار و برو کار خانواده شهید را انجام بده، من که بهت نگفتم همین طور بگذاری و رها کنی و بروی". حاج قاسم تا حصول نتیجه پیگیر بود، چیزی که می‌گفت رها نمی‌کرد، برای خودم خیلی عجیب بود حاج قاسمی که کارهای بسیاری در منطقه و در کشور داشت چگونه بود یادش نرفته بود.

شهید سلیمانی در خیلی از عملیات‌ها تأثیر مستقیم داشت، در عملیات "آمرلی" مستقیم خودش آنجا بود، عملیات "آمرلی" تقریباً اولین عملیات و شرایط بسیار سختی بود، در این عملیات حاج قاسم، فرمانده عملیات بود و شخصاً فرماندهی می‌کرد تا آزادسازی اتفاق افتاد.
این عملیات در اوج قدرت داعش اتفاق افتاد، یک شکست بسیار بزرگ از نظر روحی و روانی برای داعش  بود، چرا که در اوج قدرت بودند و حاج قاسم ورود کرد و منطقه "آمرلی"  را که در دل داعش بود توانست آزاد و پاکسازی کند.

در اکثر عملیات‌هایی که در سوریه اتفاق می‌افتاد شهید سلیمانی خودش فرمانده عملیات بود، در حلب، خان‌طومان و غیره حضور مستقیم داشت، بیشتر عملیات‌های بزرگ را شخصاً خود حاج قاسم حضور داشت و یکی از موفقیت‌های عملیات‌ها حضور خود شهید سلیمانی در عملیات‌ها بود.
این اقدام برای عملیات‌های بعدی و پیروزی‌های دیگر عملیات‌ها مؤثر بود و برای همین عملیات "آمرلی" برای ما و برای داعش مهم بود. حضور حاج قاسم در منطقه از نظر روحی و روانی یک شارژ عجیبی به نیروهای خودمان و نیروهای بومی آن منطقه می‌داد و توان و قدرت آنها را در عملیات‌های مختلف افزایش می‌داد.

تسنیم: از شهادت حاج قاسم چگونه باخبر شدید؟

شب شهادت حاج قاسم، ساعت 12 به منزل آمدم و طبق عادت اخبار را تا دیروقت از منطقه پیگیری کردم، ساعت 1:30 شب بود که گفتند "دو موشک به فرودگاه بغداد اصابت کرده است" و یک ربع گذشت، گفتند "دو خودرو مورد هدف قرار گرفته است."، حساس شدم و مدام پیگیری کردم، چون فرودگاه بغداد حساسیت خودش را داشت، مدتی که گذشت گفتند "یک شخصیت مهمی از حزب‌الله لبنان را زده‌اند."، مدام اخبارهای متفاوت ردوبدل می‌شد، ولی کسی اطلاع نداشت چه‌خبر است، نزدیک ساعت سه بامداد گفتند "احتمالاً ابومهدی و یک شخصیت ایرانی را زده‌اند."، اصلاً قابل تصور نبود حاج قاسم را بزنند، تا ساعت چهار شد که اعلام کردند حاج قاسم شهید شده است.

گفت‌وگو از فاطمه دقاق‌نژاد

۰

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب نمآهنگ حاج قاسم سلیمانی

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «خداوند ان‌شاءاللّه درجاتش را عالی کند. خداوند ما را به اینها ملحق کند ان‌شاءاللّه؛ ما را قدردان اینها قرار بدهد و توجّه او و دعای او و شفاعت او را ان‌شاءاللّه نصیب ما کند، همچنانی که در دنیا با هم خیلی خوب بودیم، خیلی رفیق بودیم، خدای متعال کاری کند که در قیامت هم همین جور باشد، خیلی خوب باشیم، خیلی خوب باشد با ما، خیلی رفیق باشد با ما؛ ان‌شاءاللّه.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، نماهنگ «ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...» را منتشر میکند.

۰

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

پایگاه اطلاع رسانی بلاغخون‌آوردهای حاج قاسم

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

«در مقابل آنچه او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من تعظیم میکنم.» این عبارات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی شهید حاج قاسم سلیمانی عظمت تحول رُخ داده بر اثر شهادت این سردار را نمایان می‌کند.
حاج قاسم سلیمانی در زمان حیات دنیایی خود ذیل تفکر و راهبرد مقاومت اسلامی توانسته بود برنامه‌ها و توطئه‌های مستکبرین را به شکستی سخت بکشاند اما شهادتش نیز زمینه‌ساز پیروزی‌هایی عظیم شد. اما این تحول تاریخیِ برآمده از حادثه‌ی شهادت حاج قاسم سلیمانی چه بود؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR پاسخ به این پرسش را در یادداشت «خون‌آوردهای حاج قاسم» مرور می‌کند.

* یکم: زنده بودن انقلاب
از جمله خطوط اصلیِ جنگ روانی و سیاسی دشمنان ایران اسلامی طی این سالها دمیدن در تئوریِ «مرگ انقلاب» بوده است. دشمن بیرونی، اذناب داخلی و برخی وادادگان همواره از این سخن گفته‌اند که با گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب و با تغییر و تحولات رُخ داده در متن جامعه، امروز موجود زنده‌ای تحت عنوان «انقلاب اسلامی» واقعیت عینی و خارجی ندارد. در این خطِ تبلیغاتی که بعضا با پشتیبانی فکری و محتواییِ چهره‌های تئوریک نیز همراه شده ادعا این است که آرمان‌ها و ارزش‌ها و خطِ سیر حاکم بر انقلاب ملت ایران از بین رفته و آنچه باقی مانده صرفا نظامیِ سیاسی است که کاملا به‌دور از ارزشهاست. از سوی دیگر همواره ادعا می‌شده که مردم نیز از آرمانها و اصول و اهداف انقلابی انصراف داده و به‌دنبال اهداف و سبک زندگی و خواسته‌های دیگری هستند؛ خواسته‌هایی که نه تنها ذیل اهداف و ارزش‌های انقلاب اسلامی نیستند که در تضاد با آنها نیز  قرار دارند.

اما این همه با حادثه‌ی شهادت حاج قاسم سلیمانی در چشم برهم‌زدنی نیست و نابود شد. حضور کم‌سابقه و چند ده میلیونی مردم در مراسمات تشییعِ شهید و همچنین حضور توده‌های ملت در انواع و اقسام راه‌پیمایی‌ها و برنامه‌ها با قاطعیت به دنیا اعلام کرد که نه تنها انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده‌ی انسانیِ زنده به حیات خود ادامه می‌دهد بلکه مردم نیز پای آرمانها و اصول و ارزشهای این انقلاب ایستاده و از استمرار خطِ انقلابی‌گری در کشور حمایتی همه‌جانبه و مستحکم می‌کنند. واقعیت این است که حاج قاسم سلیمانی فراتر از یک فرد و به‌مثابه‌ی یک «نماد» بود. او نماد و تجسم آرمان‌گراییِ انقلابی، پایبندی به ارزش‌ها، مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن و مبارزه‌ی جدی و مستمر و اثرگذار با استکبار و نظام سلطه بود و لذا: «شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده -البتّه عدّه‌ای هم سعی میکنند که این اتّفاق بیفتد- [امّا] شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* دوم: باز شدن چشمهای غبارگرفته
یکی از واقعیت‌های ایران اسلامی طی این سالها اثرگذاری توطئه‌های فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در برخی از افراد بوده است. حجم گسترده‌ی جنگ روانی و تهاجم فکری و فرهنگی، خواه ناخواه موجب برخی مسمومیت‌های ذهنی و فرهنگی شده بود که اینها نیز به نوبه‌ی خود اثرات سوء سیاسی و اجتماعی داشت. جنگ نرم و نفوذ و تهاجم گسترده‌ی رسانه‌ای، واقعیتی بود که دشمن از مسیر آن به‌دنبال منصرف کردن مردم از خط ارزش‌ها و انقلابی‌گری، وارونه‌نمایی واقعیت‌ها، تصویرسازی غلط از وضعیت کشور و جابجایی «شهید» و «جلاد» بوده است.

از جمله خطوط اصلی برنامه‌ها و توطئه‌های دشمن در این عرصه که با همراهی و مشارکت برخی جریانات وابسته یا واداده‌‌ی داخلی دنبال شده، نابودیِ «خط مقاومت منطقه‌ای» و «بی‌اعتبارسازی موضوع صدور انقلاب اسلامی» است. دشمن همواره این گزاره را القا می‌کرد که «منافع ملی» ایران در نقطه‌ی مقابل حضور منطقه‌ای و دفاع از مستضعفان و مظلومان و سایر مسلمین است. دقیقا در راستای چنین توطئه‌ای در جریان اغتشاشات و فتنه‌گری‌های داخلی شعارهایی مطرح شد که در آنها به‌صراحت مطالبه‌ی بی‌تفاوتی نسبت به اوضاع جهان اسلام از جمله فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و... دیده می‌شد. شعارها و مطالباتی که طراحی آن در کاخ سفید و اتاق‌های جنگ روانی سیا و موساد انجام می‌پذیرفت. هرچند از جهت کمی این جریان قابل توجه نبود اما این فضاسازی‌ها بر بخش‌هایی از مردم اثر تبلیغاتیِ سوء می‌گذاشت. جنگ روانیِ دشمن سعی داشت به افکار و اذهان عمومیِ ملت ایران این گزاره را القا کند که حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی، حضوری هزینه‌ساز و بر ضد منافع ملی و رفاه و آسایش ایرانیان است.

در این سوی ماجرا اما با این شهادتِ تحول‌آفرین، ماجرا از اساس دچار تغییر شد. حاج قاسم سلیمانی نمادِ تفکر و جریانی است که توانست در مقابل طرحِ «بی‌ثبات‌سازی منطقه» و «عملکرد فاجعه‌بار گروه‌های تکفیری تروریست» از جمله داعش ایستادگی کند. این جریان طرح مستکبرین برای ناامن‌سازی کشورها  را ناکام گذاشت، شکستی تمام‌عیار بر جریانات تروریستِ تکفیری تحمیل کرد و به این ترتیب امنیت ایران اسلامی را نیز تأمین نمود. حاج قاسم سلیمانی با شهادتش موجب یک «بیداری و بصیرت» عمومی و فراگیر شد و شبهات و توطئه‌گری‌‌های دشمن در این زمینه نابود شد؛ در حقیقت «شهید سلیمانی چشمهای غبارگرفته‌ را باز کرد با این شهادت.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* سوم: رشدِ چشمگیر دشمن‌شناسی
حقیقت این است که انقلاب اسلامی ملت ایران انقلابیِ «ضدآمریکایی» بود: «وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّ آمریکایی به ثمر رسیده بود.» ۱۳۹۰/۰۸/۱۱ این انقلاب در مسیر نظام‌سازی و دستیابی به اهداف خود نیز هیچگاه بدون دشمن و دشمنی نبوده است. دشمن اصلی نظام اسلامی «نظام سلطه» و «طاغوت اعظم» یعنی دولت مستکبر آمریکا بوده و هست. در سطوحی پایین‌تر نیز رژیم متجاوز و اشغال‌گر صهیونیستی، ارتجاع منطقه و جریانات معاند و منافق همواره با جمهوری اسلامی دشمنی کرده و می‌کنند. اما یکی از برنامه‌های اصلی و مستمر همین دشمنان اساسا بی‌اعتبارسازی موضوعی تحت عنوانِ «دشمن و دشمنی» بوده است. دشمن با تکرار کلیدواژه‌ی «توهم توطئه» همواره و طی این سالها به دنبال این بوده که به ملت ایران اینگونه القا کند که مقوله‌ی دشمن و دشمنی یک توهم یا دروغ برساخته‌ی نظام جمهوری اسلامی است. آنچه از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تحت عنوان توطئه‌ی «بزک آمریکا» نامگذاری شد ناظر به این مسئله بود: «یکی از کارهای آمریکایی‌ها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بَزَک‌کردن چهره‌ی آمریکا؛ به اینکه این‌جور وانمود بکنند که آمریکایی‌ها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند؛ هدف این‌است. هدف این است که چهره‌ی دشمن برای ملّت ایران پنهان بماند تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند؛ هدف این است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

در حالیکه حقیقت صحنه این است که دشمنیِ دشمن حتی فراتر از اصل انقلاب و نظام اسلامی متوجه ملت ایران است: «دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی از روز اوّل شروع شد... دشمنیِ آنها با «انقلاب» بود و هست؛ دشمنیِ آنها با مردمی است که این انقلاب را پذیرفته‌اند و قبول کرده‌اند. این غلط است که بعضی این‌جور وانمود کنند که دشمنیِ آمریکا و رژیم مستکبر با اشخاص است - با امام دشمن بودند یا امروز با علی خامنه‌ای دشمنند - این‌جور نیست؛ دشمنیِ آنها با اصل این مفهوم است، با اصل این حرکت است، با اصل این جهت‌گیریِ توأم با ایستادگی و استقلال‌طلبی و عزّت‌طلبی است و با ملّتی که اینها را پذیرفته است و دارد عمل میکند؛ دشمنی با اینها است... تصریح کردند که با ملّت ایران دشمنند؛ با ملّت ایران مخالفند؛ امروز هم هر حرکتی از سوی آمریکایی‌ها و هم‌پیمانانشان و همراهانشان انجام میگیرد، برای به زانو درآوردن ملّت ایران است؛ برای تحقیر ملّت ایران است.» ۱۳۹۳/۱۱/۱۹

با شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط نیروی نظامی آمریکا و با دستور مستقیم رئیس جمهور این کشور، عموم مردم به‌روشنی دیدند که دشمن با اصلِ ایستادگی و اقتدار و صیانت از منافع و امنیت ملی ایران دشمنی دارد و در مسیر دشمنیِ خود نیز شدید و عنود است. مردم به‌روشنی دیدند که مسئله نه هسته‌ای و موشک که اصل استقلال و عزت اسلامی و ملی ایران است و دشمن با خشونت و قساوت، دقیقا همینها را هدف گرفته است چراکه حاج قاسم سلیمانی مدافع استقلال و عزت و امنیت و اقتدار ایران اسلامی بود.

* چهارم: وحدت ملی ایرانیان
از جمله مولفه‌ها و عناصر کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی و گام‌های بعدی آن موضوع وحدت و انسجام ملی ایرانیان بوده است تا آنجا که امام خمینی رحمه‌الله در مقام رهبریِ نهضت درباره‌ی اهمیت این مقوله فرمودند: «رمز پیروزی ایران همین بود؛ اتّکال به خدا، برای خدا و وحدت کلمه، وحدت کلمه و وحدت غرض و مقصد.» صحیفه امام، جلد۶، صفحه ۳۳۷

وحدت، حول اصول و اهداف و آرمان‌ها موجب اقتدار و قدرتی روزافزون شد. البته این مولفه‌ی کلیدی نیز آماج توطئه‌ها و طراحی‌های دشمن و وابستگان به دشمن قرار گرفت. دوقطبی‌سازی‌های اجتماعی و سیاسی، انشقاق در اقشار گوناگون ملت و ایجاد اختلاف و بدبینیِ داخلی از جمله خطوط همیشگی دشمنان بوده است. یکی از نقاط اصلی مورد هدف دشمن در ماجراهایی چون فتنه‌ی ۸۸ و اغتشاشات ضدامنیتی، تضعیفِ وحدت و انسجام ملی در ایران بود؛ هدفی که در برخی بُرهه‌ها نیز تاحدودی دشمن به آن دست یافت. طبیعتا تضعیف این عنصر قدرتِ ملی نیز به‌نوبه‌ی خود بزرگ‌ترین زمینه و فرصت را برای دشمنان برای تشدید فشارها از جمله تحریم و... ایجاد می‌کرده است. البته در این میان برخی ناکارآمدی‌های مدیریتی و ناکامی‌ها نیز در تشدید اختلافات موثر بوده است.

یکی از ثمرات و برکات شهادت حاج قاسم سلیمانی اما وحدت حداکثری ملت ایران بود چراکه حاج قاسم سلیمانی فرزند رشید و مجاهدِ ایثارگری بود که رهاورد جهاد شبانه‌روزی‌اش عزت و امنیت برای ایران و همه‌ی ملت بود و لذا: «این وحدتی که خوشبختانه در زیر تابوت پیکر مطهّر شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان در بین مردم دیده شد باید محفوظ بشود، محفوظ بماند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* پنجم: ضعف و شکست دشمن
آمریکای مستکبر به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی را یکی از حلقات مهمِ تضعیف قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی و عامل ضعف و عقب‌نشینی و شکست آن می‌پنداشت. دشمن در محاسبات مادی خود دچار این توهم شده بود که برخی نارضایتی‌های برآمده از مشکلات اقتصادی و معیشتی و ضربات ناشی از تحریم‌هایِ بی‌سابقه‌ی اقتصادی، ملت و حاکمیت ایران را در چنان تنگنا و فشاری قرار داده است که ضربه‌ی به شهادت رساندن شخصیتی چون حاج قاسم سلیمانی نیز بر این مشکلات افزوده و عامل عقب‌نشینی و اضمحلال ایران اسلامی می‌شود. اما ترور ناجوانمردانه و خون بر زمین ریخته شده‌ی این جنگجو و مبارزِ دلاور و سلحشور عملا معادلات را تغییر داد.

جلوه‌های ملی و مردمی ناشی از این حادثه در مقیاسی بی‌نظیر، معادلات مادی مستکبرین را برهم زد و صحنه‌ی سیاسیِ ایران، منطقه و جهان را به‌نفع جمهوری اسلامی و ملت ایران دچار تغییرِ اساسی نمود. قدرت و انسجام ملی‌ و فراملی برآمده از شهادت حاج قاسم آنچنان بود که زمینه‌ساز یک تحرک گسترده و مهم در پاسخ به دشمن در سطوح مختلف شد. اینک و در اقدامی تاریخی جمهوری اسلامی از خاک خود به پایگاه اصلی نیروهای آمریکایی‌ها حمله‌ی سنگین موشکی می‌کند و ضرباتی سهمگین بر دشمن وارد می‌آورد و این ضربه‌ی سخت را فقط یک «سیلی» می‌داند: «یک سیلی‌ای دیشب به اینها زده شد. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه را نمیکند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ و در سوی مقابل آمریکا، از پاسخِ متقابلِ نظامی ناتوان است. این رُخداد به خودیِ خود نقطه‌ی عطفِ تاریخی در تغییر هندسه‌ی عالم محسوب می‌شود.

در پرتو این اقتدار ملی، جمهوری اسلامی رسما گفتمان و راهبرد «اخراج آمریکا» از منطقه‌ی غرب آسیا را بر سر دست گرفته و این گفتمان از سوی ملتها و جنبش‌های انقلابی و اسلامی مورد تجاوب قرار گرفته است. اینک مبارزین عراق و لبنان و یمن و... در این گفتمان و راهبرد با جمهوری اسلامی همراه شده و اُبهت آمریکا به‌عنوان رأس نظام سلطه و قدرت مادیِ برتر در دنیا شکسته شده است و اینچنین بود که «دشمنان در مقابل عظمت ملّت ایران احساس خضوع کردند؛ ممکن است به رو نیاوردند امّا چاره‌ای ندارند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
 
* برکاتِ معنویّت و اخلاص
نگاهی از سر بصیرت به این برکات و ثمرات خارق‌العاده به‌روشنی این گزاره را پیش‌روی ما می‌گذارد که آنچه اتفاق افتاد در چهارچوب محاسبات مادیِ معمول قابل تحلیل نیست. شهادت حاج قاسم سلیمانی «قیامتی به پا کرد.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ حقیقتا این شهادت «انقلابیِ تاریخ‌ساز» شد. در یک جمله «معنویّت او، شهادت او را این ‌جور برجسته کرد.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

دستاورد و در واقع «خون‌آورد»‌های(۱) شهادت حاج قاسم سلیمانی ناشی از «معنویت و اخلاص» کم‌نظیر او بود. او دست‌پرورده‌ی مکتب امام خمینی رحمه‌الله و سرباز بی‌ادعای ولایت بود که اجر اخلاص و جهادش تحولی اساسی و تاریخی بود: «حاج قاسم صد بار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اوّل نبود، ولی در راه خدا، در راه انجام وظیفه، در راه جهاد فی‌سبیل‌الله پروا نداشت؛ از هیچ چیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت، نه از تحمّل زحمت پروا داشت... جهادش جهاد بزرگی بود، خدای متعال شهادت او را هم شهادت بزرگی قرار داد... اگر اخلاص نباشد، این جور دلهای مردم متوجّه نمیشود؛ دلها دست خدا است؛ این که دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشان‌دهنده‌ی این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود. خدا ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۳

 
پی‌نوشت:
۱) کلیدواژه‌ی «خون‌آورد» را، رهبر انقلاب اسلامی ذیل تشریح بحث «استقلال و آزادی» در بیانیه «گام دوم انقلاب» به کار برده‌اند:
استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

۰

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

به گزارش بلاغ به نقل از خبر آنلاین، اولین سالگرد سردار بزرگ سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و تحلیل شخصیت این شهید والامقام محور گفت وگو با آیت الله مهدی هادوی تهرانی استاد برجسته خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس مؤسسه علمی رواق حکمت بود.

آیت الله هادوی تهرانی در این گفت وگو، اخلاص حاج قاسم سلیمانی را موجب نفوذ او در دل اقشار مختلف جامعه عنوان کرد و گفت: این شهید والا مقام، اگرچه نسبت به دشمنان اسلام به شدت مواضع تند و سخت می گرفت، اما در عین حال "رُحَماءُ بَینَهُم" بود و در داخل کشور و نظام، نسبت به همه، یک نوع رحمت، عطوفت، مهربانی داشت؛

رئیس پیشین هیئت علمی بعثه مقام رهبری در بخش دیگری از این گفت وگو در پاسخ به سؤالی پیرامون حمایت های گاه و بیگاه سردار سلیمانی از محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان، گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی افراد مختلف را می شناخت و خدمات و زحمات آنان را برای انقلاب اسلامی می دانست و سعی می کرد اگر کسی مورد هجوم و بی‌ انصافی و حرف های غیر عادلانه و تندروی واقع شده، در حد توان خودش از آن دفاع کند.

مشروح این گفت وگو با آیت الله هادوی تهرانی که به بهانه اولین سالگرد به شهادت رسیدن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تحلیل شخصیت او انجام شد را در ادامه بخوانید:

به نظر شما مهمترین ویژگی های شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی چه بود که این چنین محبوب دل‌ها شد و اقشار مختلف مردم با گرایشات مختلف فکری، او را دوست داشتند؟

بزرگترین ویژگی شهید بزرگوار سردار سرافراز اسلام، شهید سلیمانی، اخلاص آن بزرگوار بود. یعنی اخلاص داشتن رمز جاودانگی حاج قاسم شد؛ قطعا آن چه که باعث شد، او اینچنین بر دلها غلبه پیدا کند، همین بود که او بین خودش و خدا را اصلاح کرده بود؛ همان تعبیر که در روایات هم وارد شده که "کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد"؛ همین امر باعث شد که این شهید بزرگوار، اینچنین در دل‌ها جای بگیرد و این چنین محبوب قلب‌ها باشد.

راز نفوذ و محبوبیت سردار سلیمانی در بین مردم و جریانات سیاسی
*به نظر شما، منش سیاسی این شهید بزرگوار چگونه بود که افرادی از جریانات مختلف سیاسی کشور از اصلاح طلب ترین اصلاح طلبان تا اصولگراترین اصولگرایان و حتی برخی افرادی که شاید انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را هم قبول نداشتند و یا با آن زاویه داشتند، اما از سردار سلیمانی به نیکی یاد کرده و از به شهادت رسیدن ایشان ابراز تأسف می کردند؟

این نوع آثار نتیجه فقط یک موضوع و یک جهت و نتیجه فقط یک منش سیاسی یا سیاست رفتاری نیست، بلکه این ها الطاف خاص الهی است که خداوند تبارک و تعالی به بندگان خالص خودش ارزانی می کند؛ اگر سردار سلیمانی در اقشار مختلف مردم با گرایشات مختلف سیاسی اینچنین نفوذی در دلها دارد، به دلیل همین لطف الهی است که طی یک اخلاص و مجاهدت آن بزرگوار در راه اسلام به وجود آمده است. و این که، این آثار و برکات که نصیب سردار سلیمانی شد، نتیجه یک منش سیاسی و یک مسئله سیاسی و یک مسئله دنیایی باشد، نبود؛ این تحلیل ها، نتیجه عدم توجه به حقایق عالم هست، که انسان های سطحی، فقط چنین تحلیل هایی می کنند.

*سلوک اخلاقی شهید سلیمانی را چگونه تحلیل می کنید؟

بزرگترین خصلت حاج قاسم، اخلاص ایشان و توجه به خداوند تبارک و تعالی و توکل به خدا بود. شهید سلیمانی(رض)، در سخت ترین شرایط در بعضی از موارد، با آرامش قلب وارد محوطه ها و منطقه های درگیری و جنگ می شد، که نشان می داد بهترین نوع از توکل به خدا را دارد که آن توکل، به او قدرت می دهد که از حدود قدرت های عادی انسان های متعارف خارج است؛ و او بخاطر خودنمایی این کارها را نمی کرد که اگر می کرد قطعا مورد توجه خداوند تبارک و تعالی قرار نمی گرفت، بلکه بخاطر خدا این اقدام را انجام می داد.

به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی(رض) که در جملات شان دارند که "شما بازیگری و ریاکاری را کنار بگذارید کارها درست می شود"، واقعا باید گفت که سردار سلیمانی بازیگر نبود که بخواهد نمایش اجرا کند، بلکه با واقعیت و حقیقت این کارها را انجام می داد تا قلب و دل کسانی که در محاصره بودند مستحکم تر کند و به آن ها امید دهد؛ و چون چنین کارهایی می کرد که در واقع نشان دهنده توکل واقعی او به خدا بود، چیزی که خود ما از آن به زبان سخن می گوییم اما در دل خیلی وقت ها به آن باور نداریم که لاحول ولا قوة الی بالله العلی العظیم؛ مرحوم شهید سلیمانی(رض) آیه توکل بر خدا، آیه اخلاص، و آیه ایمان بود؛ ایمان به خداوند تبارک و تعالی؛ ایمان واقعی به خدا همین است که ما در رفتار و گفتار شهید سلیمانی(رض) می بینیم و نتیجه اش همین محبوبیتی است که در دل ها دیدیم؛ این حقایق، همه و همه به دست خداست و باید باور کنیم که عبد و بنده، وقتی ایمان به خدا آورد و واقعا برای خدا کار کرد، شامل آِیه ۷ سوره مبارکه محمد می شود که می فرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم" به این معنی که "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد". لذا می بینیم که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که چون واقعا مخلصانه در راه خدا قدم گذاشت، خدا هم او را یاری کرد و او حقیقتا تا آخرین لحظه از زندگی خود، مستحکم و با مقاومت کامل، در برابر هر گونه کجی و در برابر هرگونه ناراستی ایستاد و نهایتا به چنین سرافرازی و سربلندی در ظاهر دنیا رسید و انشاالله به فلاح و رستگاری در آن سوی عالم هم، خواهد رسید.

سردار سلیمانی نسبت به دشمنان تند و سخت و در داخل کشور رُحَماءُ بَینَهُم بود
*در منش سیاسی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هیچ وقت مشاهده نکردیم که موضع تندی علیه مسئولین داخلی کشور داشته باشند؛ حتی انتقادهای ایشان هم اگر مطرح می شد، این قدر ظریف و ریز بود که کمتر کسی اشکالی به آن وارد می کرد؛ چطور می توانیم از این منش سیاسی ایشان درس بگیریم؟ ضمنا مشاهده می کردیم که ایشان نسبت به هیچ کس از نیروهای داخل انقلاب و مسئولین کشور هتک حرمت نمی کردند و موضع تند علیه هیچ یک از شخصیت های نظام جمهوری اسلامی نداشتند.

به تعبیر قرآن و آیه ۲۹ سوره فتح که "أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم" به این معنی که "مؤمنان کسانی هستند که در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند"، شهید سلیمانی(رض) مصداق بارز یک مؤمن و مصداق بارز این آیه قرآن کریم بود؛ این شهید والا مقام، نسبت به دشمنان اسلام به شدت مواضع تند و سخت می گرفت، اما در عین حال "رُحَماءُ بَینَهُم" بود و در داخل کشور و نظام، نسبت به همه یک نوع رحمت، عطوفت، مهربانی داشت.

 آن آموزه اصیل اسلامی، آن آموزه اصیل نبی اعظم(ص) که ما باید دیگران به ویژه مؤمنین و مسلمین را ما دوست داشته باشیم و نسبت به آن ها دلسوز باشیم، مورد توجه این شهید بزرگوار بود. شهید سلیمانی(رض) نسبت به مؤمنین و مسلمین و نسبت به آن ها که با اسلام درگیر بودند دلسوز بود و از سوی دیگر با کسانی که در مقابل انقلاب اسلامی بودند و دشمنی آشکار داشتند، نسبت به آن ها تند و استوار بود و مواضع مستحکمی داشت و نهایتا هم توسط همان ها به شهادت رسید؛ ایشان بخاطر همان مواضع استوار و بخاطر همان اقدامات بی نظیرش توسط دشمنان به شهادت رسید و البته ایشان مثل بعضی ها نبود که فقط به شعار اکتفا می کنند و در واقع عملی را انجام نمی دهند، بلکه شهید سلیمانی(رض) به صورت واقعی بر علیه مصالح شوم و منافع ناصواب دشمنان اسلام فعالیت می کرد و آن ها هم بخاطر همین آثار واقعی که از او می دیدند، او را نهایتا به شهادت رساندند.

هرجامعه بشری نیازمند شخصیت هایی چون سردار سلیمانی است
*جامعه امروز ایران، چقدر نیاز دارد که با چنین روشی در صحنه سیاسی خود روبرو شود؟ منشی که در عین مقابله با دشمنان نظام، در خصوص نیروهای داخل کشور، موضعی به دور از هتک حرمت و همراه با مهربانی و جذب حداکثری داشته باشد؟

همیشه جامعه بشری در هر زمان و مکانی، نیازمند آدم هایی مثل شهید سلیمانی است. ای کاش که لا اقل بخشی از آن درجه ای از آن اخلاصی که شهید سلیمانی(رض) داشت در دیگران هم تحقق پیدا می کرد که اگر این اتفاق می افتاد، قطعا بسیاری از مشکلات ما با راحتی با مشکل بسیار کمتر و با موانع اندک تر، به راه حل های درست تر منتهی می شد و شرایط ما قطعا بسیار می توانست بهتر از این باشد.

هم در داخل و هم در خارج، ما همیشه به شخصیت هایی مثل شهید سلیمانی نیاز داشته، داریم و خواهیم داشت و امیدواریم امثال این بزرگوار، نه فقط در بین سپاهیان سرافراز انقلاب اسلامی، بلکه در بین همه اقشار مختلف جامعه وجود داشته باشند و به برکت وجود آنان، انشالله مشکلات مرتفع شود و مسائل و اختلافات بیهوده ای که وجود دارد کنار برود و در نتیجه مردم بتوانند حقیقت را از مجاز و درست را از نادرست و صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند انشاالله.

5512213.jpg

سردار سلیمانی از افرادی که مورد تندروی واقع می شدند، دفاع می کرد
*شهید سردار سلیمانی در مواقع مختلفی که مشاهده می کرد آقای ظریف وزیر امور خارجه کشورمان مورد انتقادهای شدید و بعضا تخریب برخی افراد قرار می گرفت، به طرق مختلف از جمله انتشار عکس دو نفره وصمیمی از خودشان در کنار دکتر ظریف، به نوعی در مقابل این تخریب ها بر علیه آقا ظریف واکنش نشان می دادند؛ نظر شما در این باره چیست؟

بله. سردار سلیمانی بالاخره افراد مختلف را می شناخت و خدمات و زحمات آنان را برای انقلاب اسلامی می دانست و سعی می کرد اگر کسی مورد هجوم و بی‌ انصافی و حرف های غیر عادلانه و تندروی واقع شده، در حد توان خودش از آن دفاع کند؛ و ابدا با آنها همراهی نداشت؛ که این منش و رفتار ایشان هم بر می گردد به همان اخلاص و صفای شهید سلیمانی(رض)؛ چون او نگران این نبود که مبادا بخاطر یک اقدام در حمایت از یک مؤمنی، نسبت به خودش یک مشکلی پیدا شود و شاید خودش هم مورد نقد غیرمنصفانه از سوی همین افراد قرار گیرد؛ او اصلا نگران این ها نبود.

این شهید والامقام توکل داشت بر خدا؛ او اخلاص داشت؛ برای خدا کار می کرد، نه برای نمایش و نشان دادن کارش به دیگران و یا مثلا رأی آوردن در انتخابات و مسائلی از این قبیل که متأسفانه باعث می شود ما از اخلاص فاصله بگیریم؛ و در نتیجه اعمال ما به ظاهر اسلامی و به واقع غیر اسلامی می شود؛ همه ما باید بدانیم که نتیجه اعمال ما که یک امر واقعی است، با شعار تغییر نمی کند؛ شهید سلیمانی واقعا ایمان به خدا داشت؛ واقعا به قدرت خدا باور داشت؛ واقعا توکل به خدا داشت و واقعا اخلاص در عمل داشت و نتیجه این واقعیت ها همین است که ما به چشم می بینیم و هیچ کس هم نمی تواند این حقیقت را انکار کند که شهید سلیمانی در دلها جا دارد.

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است
شهید سلیمانی محبوب دلهاست؛ هیچ کس هم برای محبوبیت او هیچ کار تبلیغاتی خاصی انجام نداد؛ محبوبیت حاج قاسم، نتیجه تبلیغاتی که چند صباحی باشد و بعد هم از بین برود نیست؛ بلکه نتیجه تأثیری است که خداوند تبارک و تعالی بر دلها و نفوس و جانها می گذارد، چرا که خدا بر همه عالم مسلط است. یک بنده ای که بنده خوب خداست، خدا او را حمایت می کند، همچنان که در طول تاریخ انبیا(ع) و اولیا، فقط با حمایت خدا و بدون حمایت های ظاهری دنیایی، توانستند کارهای بزرگ انجام دهند. شهید سلیمانی هم بعنوان یک بنده خوب و خالص و مخلص خدا، آثاری که ما امروز شاهد آن هستیم را دارد که این آثار همه نتیجه اخلاص است؛ ای کاش ما هم به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی، "باور کنیم که خدایی هست"، چنانکه شهید سلیمانی باور کرده بود و اگر ما این مهم را باور کنیم، همه چیز ما تغییر خواهد کرد.

۰

بیانیه سپاه: راهبردمان تکثیر سردار سلیمانی‌‌ها در منطقه است

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

بیانیه سپاه: راهبردمان تکثیر سردار سلیمانی‌‌ها در منطقه است

بیانیه سپاه: راهبردمان تکثیر سردار سلیمانی‌‌ها در منطقه است

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای به‌مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی عنوان کرد: با اقتدا به شهید قدس هزاران بار جان خود را فدای ملت ایران می‌کنیم. تکثیر سردار سلیمانی‌ها و ترویج مکتب حاج قاسم در ایران و منطقه راهبرد سپاه است.

به گزارش حوزه دفاعی خبرگزاری تسنیم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای با گرامیداشت سومین سالگرد سردار دلها شهید قدس " سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی"، انتقام از عاملان و قاتلان شهید سلیمانی در زمان ممکن را امری قطعی و تخلف ناپذیر و تکثیر سردار سلیمانی ها و ترویج مکتب حاج قاسم را راهبرد کتمان ناشدنی این نهاد انقلابی و مردمی در ایران و منطقه دانست.

در بخشی از این بیانیه آمده است: با گذشت سه سال از شهادت مظلومانه سردار عالیقدر شهید قدس " سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی" ، نام، یاد ، آرمان‌ها و حماسه آفرینی های افتخار آمیز فرمانده مقاومت در منطقه غرب آسیا که کانون توجه افکار عمومی جهانیان به ویژه نسل های جوان و مجاهدان مومن ،حق طلب و ظلم ستیز ملل و جوامع بشری است ، نضج گرفتن گفتمان مقاومت و استکبار ستیزی در اقصی نقاط عالم را رقم زده است.

این بیانیه می‌افزاید: شهید حاج قاسم سلیمانی به برکت ایمان، اخلاص، انگیزه، اراده ، شجاعت، عمل انقلابی و باورهای عمیق و راستین نسبت به قدرت الهی و نهراسیدن از دشمن در میدان های دفاع از امت اسلامی ، اسوه و اسطوره ماندگار برای ایران و ایرانی و بلکه جبهه مقاومت ضد استکباری و ضد صهیونیستی جهان است که کارنامه و اندیشه های او به عنوان "مکتب شهید سلیمانی" هم اینک راهگشای آنان شده است.

 این بیانیه با اشاره به ابعاد شخصیت زلال و الهام‌بخش شهید سلیمانی که محصول تربیت فاطمی ، فرهنگ علوی و عمل حسینی و عاشورایی او و ترکیبی از عقل ، منطق و تدبیر است تصریح کرده است: حاج قاسم هم مرد میدان و هم یک دیپلمات کارکشته و فهیم بود که با هوشمندی ، درایت ، زمان شناسی مثال‌زدنی و درک عمیق از شرایط و مقتضیات و نصب العین قرار دادن تدابیر و منویات حضرت امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان مقام عظمای ولایت و رهبری (مدظله‌العالی) پاسخ به نیازهای انقلاب و ایران عزیز و ملت‌های مسلمان منطقه در مقابله با تروریسم تکفیری و داعش با بهره گیری از ظرفیت های جبهه مقاومت و متحدان و حامیان آن را قاطعانه دستور کار خود قرار داده بود.

 در ادامه این بیانیه دفع فتنه داعش و اشقیای تکفیری از منطقه و امنیت پایدار امروز ایران عزیز ، مرهون مجاهدت های حماسی و فداکارانه حاج قاسم و مدافعان سرافراز و جاودانه حرم توصیف و تاکید شده است: عمق راهبردی امروز جمهوری اسلامی ایران و پهلو گرفتن در مرزهای مقاومت ضدصهیونیستی، که از ارکان بازدارندگی و ضامن امنیت کشور به شمار می‌رود به عنوان افتخارات بزرگ این سرزمین بایستی برای همیشه تاریخ ، به نسل جوان جامعه یادآوری و درس های هنرمندانه آن را به نیروهای مسلح و مدافعان امنیت وطن نیز آموخت.

 این بیانیه استحکام و شادابی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیش برندگی راهبرد حمایت و همراهی با جبهه مقاومت اسلامی را بیانگر تداوم راه سردار سلیمانی و زنده ماندن آرمان ملت ایران در حمایت از ملت فلسطین و رهایی قدس شریف دانست و با یادآوری یوم الله تشییع و خاکسپاری فرمانده پر افتخار مقاومت و جایگاه و پایگاه شگفت انگیز مردمی او در قلوب یکایک ایرانیان ، خاطرنشان کرده است : حاج قاسم با تمام وجود هستی خود را پای کار امنیت، آسایش و سربلندی ملت ایران آورد و در مقابل اقیانوس بی کران ملت در آیین های تشییع تاریخی و خاکسپاری باشکوه حاج قاسم میزان عشق، ارادت و قدرشناسی خود به این سردار سرافراز را در تاریخ ماندگار کرد.

 این بیانیه در پایان با پاسداشت سومین سالگرد شهادت سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فرماندهان عالیقدر مقاومت اسلامی و یاران فداکار شان در جنایت تروریستی رژیم جنایتکار و تروریست امریکا در بامداد 13 دیماه سال 1398 در بغداد و تاکید بر برافراشته نگه داشتن پرچم پرافتخار مقاومت و پیشروی میراث ماندگار سردار دلها و اهتمام همه‌جانبه ملی برای تربیت و پرورش حاج قاسم های جدید در ایران عزیز ؛ انتقام از عاملان و قاتلان شهید سلیمانی در زمان ممکن را امری قطعی و تخلف ناپذیر قلمداد و آورده است : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشراف همه جانبه بر شرایط و وضعیت جبهه دشمن در منطقه و آگاهی از تهدیدات متصور و فراروی جبهه مقاومت اسلامی ، تدابیر و رهنمودهای فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای ( مدظله العالی) را نقشه راه خود دانسته و ضمن رصد و دیده بانی فرایند اخراج آمریکا از منطقه غرب آسیا ، تکثیر سردار سلیمانی ها و ترویج مکتب حاج قاسم در ایران و جغرافیای مقاومت را راهبرد کتمان ناشدنی این نهاد مقدس می داند و بار دیگر تاکید می کند پاسداران انقلاب در قامت "فداییان ملت ایران" در دفاع از "خیمه ولایت" و "حرم جمهوری اسلامی" و میدان های پاسخ به دشمنی های نظام سلطه و صهیونیسم ، با اقتدا به سیدالشهدای جبهه مقاومت اسلامی هزاران بار جان خود را فدا خواهند کرد.

۰

دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی با رهبر انقلاب

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب حاج قاسم سلیمانی دیدار با خانواده شهدا

دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی با رهبر انقلاب

دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی، دمیدن روحی تازه به جبهه مقاومت را کار بسیار برجسته و اساسی شهید سلیمانی خواندند و افزودند: سردار با تقویت مادی، معنوی و روحی مقاومت، این پدیده ماندگار و رشد یابنده را در مقابل رژیم صهیونیستی و نفوذ امریکا و دیگر کشورهای استکباری حفظ، مجهز و احیاء کرد.

ایشان گواهی سیدحسن نصرالله به عنوان انسانی بی بدیل را درباره مجاهدت سردار سلیمانی، باب بزرگی در درک اهمیت کار سردار سلیمانی در احیای مقاومت برشمردند.

رهبر انقلاب با اشاره به پیشرفت فلسطینی ها در مواجهه با صهیونیست ها و دستاوردهای مقاومت در عراق و سوریه و یمن افزودند: سردار سلیمانی با استفاده از تجربیات سالهای دفاع مقدس و مشورت های یارانش، مقاومت را با تکیه بر امکانات داخلی همان کشورها مقتدر کرد.

ایشان همچنین متوقف کردن غائله بزرگ داعش و زدن بسیاری از ریشه های آن را یکی از کارهای مهم سردار سلیمانی خواندند و افزودند: شهید سلیمانی در آن قضیه هم امتحان خوبی داد.

رهبر انقلاب با قدردانی از فعالیت های تحسین برانگیز سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس گفتند: الحمدلله خلأ سردار در موارد بسیاری پر شده است.

ایشان افزودند: مجموعه مقاومت خودشان را عمق راهبردی جمهوری اسلامی و پَر و بال اسلام می دانند و این حرکت در همین جهت ادامه خواهد یافت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان تجلیل عمومی از سردار سلیمانی و حضور خودجوش مردم در مراسم مختلف بزرگداشت یاد او را نتیجه اخلاص سردار سلیمانی برشمردند و افزودند: امسال هم مثل سال گذشته حضور مردم پرشور است و به فضل الهی در زمینه حضور با معنا و قدرشناسی ملت از سردار سلیمانی هیچ مشکل و کمبودی وجود ندارد.

ایشان با اشاره به برخی صفات شخصی سردار از جمله شجاعت، ایمان، مسئولیت پذیری، خطرپذیری، هوش، عقلانیت، پیش قدم بودن در کارهای بر زمین مانده، و حرکت بدون تردید و توقف گفتند: اخلاص شهید از همه این ویژگی ها برتر بود و همین باعث شد پروردگار او را در دنیا اینگونه محل احترام و تمجید و تجلیل قرار دهد ضمن اینکه پاداش اخروی او بگونه ای است که عقل انسان به آن راه ندارد.


رهبر انقلاب صداقت را از دیگر صفات سردار سلیمانی دانستند و گفتند: با وجودی که در مسائل پیچیده سیاسی ورود و فعالیت های خوبی می کرد اما انسان بی خدعه و صادقی بود که باید همه سعی کنیم خصوصیات او را در خود بوجود آوریم.

ایشان با اشاره به نکته ای مهم در تجلیل از سردار و تبیین خصوصیات او گفتند: نباید بگونه ای سخن گفت و عمل کرد که خصوصیات سردار ماورایی و دست نیافتنی تصور شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر لزوم زنده نگه داشتن یاد همه شهیدان که سردار سلیمانی از برجسته ترین آنها است افزودند: باید با استفاده از انواع هنرها بگونه ای یاد شهید و خصوصیات فردی و کاری او را زنده نگه داریم و تبیین کنیم که حضور مردمی در تجلیل از او همیشگی و مستمر باشد.

در ابتدای این دیدار سردار سرلشگر سلامی فرمانده سپاه پاسداران، ۱۳ دی ۱۳۹۸ روز شهادت شهید سلیمانی را روز تجدید حیات معنوی شهید سلیمانی خواند و با برشمردن برخی از ویژگیهای شخصیتی برجسته آن شهید گفت: میراث ماندگار و پرچم پر افتخار شهید سلیمانی یعنی پرچم مقاومت در همه جبهه ها در حال پیشروی است.
همچنین در این دیدار خانم زینب سلیمانی نیز گزارشی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بنیاد شهید سلیمانی بیان کرد.

۰

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

سران جنایتکار کشور امریکا و اتاق فرماندهی پنتاگون که در مقابل ژنرال شهید حاج قاسم سلیمانی کم آورده و احساس حقارت می کردند، برای سرپوش گذاشتن بر بی عرضگی خود، سرانجام تصمیم به حذف فیزیکی این قهرمان بلندمرتبه نمودند و در صبحگاه ۱۳ دی سال ۹۸ ماشین حامل وی و همزرمش، ابو مهدی المهندس را با موشک در فرودگاه بغداد عراق مورد هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
ولی برخلاف محاسبه سران آمریکا نه تنها سپهبد شهید با این ترور جنایتکارانه حذف نشد؛ بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، آیه الله خامنه ای، شهادتش به (فرهنگ و مکتب) همیشه ماندگار  تاریخ تبدیل شد.، سالگرد این شهید بلند مرتبه فرصتی است برای همه ما که به تأمل و تدبر در ویژگی وی به پردازیم تا به راز و سر آسمانی شدن سردار سلیمانی پی ببریم وان را الگو و درس زندگی خود قرار دهیم ازهمین رو با بیان دو نکته به تحلیل همه جانبه (مکتب سلیمانی )خواهیم پرداخت:

*******

خصوصیت ششم: ژنرال استراتژیک
 ششمین خصوصیت بی نظیر و استثنایی مکتب سلیمانی ((ژنرال استراتژیک)) بودن شهید سلیمانی است.
 به این معنا با اینکه وی آموزش کلاسیک نظامی ندیده، و در دانشکده افسری دوره نظامی را نگذرانده بود ولی در عین حال در حساس ترین مراتب نظامی (فرماندهی)  قرار می گرفت،
چراکه می توانست طرح عملیات نظامی که دیگران انجام می دادند، وی با کمترین ریسک و با هزینه کمتر با کارایی بیشتر انجام دهد، و یا طراحی عملیاتی کند که غیر او نمی توانست انجام دهد.
عظمت این خصوصیت زمانی قابل فهم است که سه نکته به درستی توضیح داده شود:

 نکته اول: از نظر تعریف کلاسیک نظامی تیپ به مجموع هزار تا پنج هزار پانصد نفر، و لشکر به تشکیل یافته از چند تیپ که تعدادش ده هزار تا بیست و پنج هزار نفر است که فرمانده تیپ و لشکر را، فرماندهی که با درجه ستاره دار سرتیپ تمام و یا سرلشکر که این سلسله مراتب را گذرانده و طی کرده باشد می تواند عهده دار شود.

 نکته دوم: کسی وارد ارتش می شود اگر بخواهد مراتب درجه داری نظام را طی کند چون طی کردن از درجه پایین تر و رسیدن به درجه بالاتر بین دو تا چهار سال طول می کشد شخص وقتی به بازنشستگی و به سن در حدود پنجاه سالگی می رسد به سرهنگ تمامی مفتخر می گردد؛ مگر آنکه افتخارات، تحصیلات و کارنامه های دیگری داشته باشد تا به صورت اعطایی به درجه ستاره داری چون سرتیپی، و سر لشکری و بالاتر مفتخر شود.

 پس دو چیز را بایست توجه داشت:

اولا؛ از نظر کلاسیک نظامی کسی می تواند در سمت فرماندهی تیپ یا لشکر قرار بگیرد که دارای درجه سرتیپی، و سرلشکری را داشته باشد.

ثانیا‌‌؛ میانگین سنی چنین فرماندهی با توجه به سالیانی که طی کردن سلسله مراتب دارد تقریبا پنجاه سال به بالا خواهد بود.
آنچه که دفاع مقدس هشت ساله را تبدیل به یک فرهنگ نموده این است فرماندهی تیپ و لشکر را جوانانی از نوزده تا بیست و هشت سال ((محسن رضایی 27 سال، شمخانی 25 سال، رحیم صفوی27سال،شهید حسن باقری 25 سال،خرازی 23 سال، شهید همت 25 سال، شهید باکری 26 سال، متوسلیان 27 سال، شهید زین الدین 21 سال، قالیباف 19 سال، شهید سلیمانی 24 سال، اسلامی 20 سال،کشکولی 25 سال، جعفری 23 سال، مرتضی قربانی 23 سال، بروجردی 26 سال، قاآنی23 سال،فدوی 19سال، مصطفی ایزدی 24 سال...))  به عهده داشتند که هیچ یک سابقه نظامی نداشتند سلسله مراتب نظامی را نگذرانده بودند؛
 بلکه دانشجو، خبرنگار، کارمند، کارگر و معلم بودند به عنوان نیروی مردمی در جبهه حضور یافتند و از دل جبهه به صورت تجربی و خلاقیت شخصی اصول و فن نظامی را آموخته و استعدادهای خود را که ژنرال های چند ستاره نظامی پس از سی سال تجربه و آموزش نشان می‌دهند آنان در بین یک سال یا دو سال نشان دادند و قابلیت فرماندهی را به اثبات می رساندند و با عنوان معنادار برادر و حاجی در سمت فرماندهی لشکر و تیپ قرار می گرفتند، و بزرگترین و پیچیده ترین طرح عملیاتی را طراحی و فرماندهی کردند.

 نکته سوم:
از بین فرماندهان در دوران دفاع مقدس حاج قاسم چند ویژگی خاص برخوردار بودند که موجب شد تبدیل به ژنرال فرامرزی و بین المللی شود، برای اینکه:

 اولا: همان حاج قاسم بدون ستاره در هشت سال دفاع مقدس، پس از جنگ و فرماندهی لشکر ثارالله و سپاه قدس از سرتیپی به سرلشکری و از سرلشکری برای نخستین بار در نظام جمهوری وی تنها ژنرالی است که موفق به دریافت مدال ذوالفقار از دست فرمانده کل قوه رهبر معظم انقلاب  شد.

 ثانیا: در دوره 17ساله فرماندهی سپاه قدس وی، استکبار جهانی در راس آنها آمریکا و صهیونیست سه جنگ برای شکستن جبهه مقاومت طراحی و عملیاتی نمود و در همه این جنگ ها توسط این فرمانده شجاع سپاه قدس شکست خورد:

1- جنگ 33 روزه:
در22 تیرماه سال 1385  ارتش رژیم صهیونیستی برای شکست کشاندن حزب الله که در خط اول جبهه مقامت قرار داشت، تجاوز  همه جانبه ای با بکارگیری همه امکانات نظامی از زمین و هوا و دریا به لبنان را آغاز کرد، و درمدت 33 روز،15 هزار خانه را به صورت کامل نابود کرد و هزاران مرکز حساس ازجمله نیروگاه برق، بنادر، پل ها و... لبنان را ویران نمود،
ولی ژنرال سلیمانی به جای هدایت و مشاوره دادن از راه دور، شخصا در اطاق فرماندهی عملیات حزب الله در لبنان، در کنار سید حسن نصرالله وجود مغنیه حضور یافت و هدایت مقابله تجاوز ارتش صهیونیستی را به عهده گرفت و در تمام مدت 33 روز شجاعانه کنار سیدحسن نصرالله ماند تا ارتش صهیونیستی که مدعی بود که جزو شش ارتش برتر جهان است به شکست کامل کشاند، وسردمداران این رژیم را وادار به قبول آتش بس در صبح روز سی و چهارم جنگ برابر با ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ (۲۳ مرداد ۱۳۸۵) بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت نمود.

 2-جنگ داخلی سوریه:
 در ادامه بهار عربی، بحران سوریه  توسط عده‌ای از ارتشیان ناراضی در
قدس در اقصی نقاط عراق مورد ستایش و قدردانی قرار گرفت به ویژه از سوی شیعیان؛ چرا که او احتمالاً تنها کسی است که می‌تواند پیشروی داعش را متوقف کند.
اسفند ماه سال 1398رقم خورد، پس از چند ماه از این بحران رژیم صهیونیستی که در جنگ 33 توسط حزب‌الله با حمایت ایران و دولت سوریه شکست سختی خورده بود و به دنبال انتقام‌جویی بود به همراه آمریکا، عربستان، قطر، و ترکیه برای ساقط کردن دولت بشار و شکست دادن تنها کشور عربی پشتیبان جبهه مقاومت، در ابتداء جبهه النصره (تحریر الشام فعلی) که 70 درصد از نیروهای ناراضی سوری و کمتر از 30 درصد تروریستی خارجی بودند،
و همچنین ارتش به اصطلاح ازاد نیروهای سکولار جدا شده از ارتش سوریه را آموزش نظامی داده و پشتیبانی لجستیکی و مالی وسیعی کردند که در مدت شش‌ماه دولت بشار را ساقط کنند، ولی پس از یک سال برای حامیان جبهه النصره و ارتش آزاد ثابت شد اینان توانایی ساقط کردن دولت سوریه را ندارند، به دنبال این شکست، طرح دیگری اجرا کردند، گروهک داعش که 70 درصد خاجی و کمتر از30 درصد سوری بودند و رویکرد وهابی و سلفی داشتند، و بسیار خشن تر از جبهه النصره بودند، و با نام دیگر در عراق فعالیت می نمودند، با حمایت همه‌جانبه وارد سوریه کردند و این گروهک توانست در مدت کوتاهی 70درصد از خاک سوریه را اشغال و ((شهر رقه)) را مرکز حکومت دولت اسلامی خود اعلام کند  و تا حدود 500 متری کاخ ریاست جمهوری پیش برود.
 در سال 1390 ژنرال حاج قاسم سلیمانی که می دید هدف نهایی این بحران شکست دادن جبهه مقاومت و در نهایت جمهوری اسلامی اسلامی است، با هدف تامین امنیت ایران و حمایت از تنها دولت عربی حامی جبهه مقاومت به همراه حزب الله لبنان هدایت مقابله با داعش در سوریه را به عهده گرفت، و به سرعت با سازمان دهی نیروی مردمی سوری حامی بشار، نیروهای آموزش دیده لبنانی، عراقی، افغانی، پاکستانی، و ایرانی مدافع حرم  سرنوشت جنگ را تغییر داده و دولت بشار را از سقوط حتمی نجات داد، و با خارج‌کردن منطقه ابوکمال آخرین مقر گروهک سلفی وهابی داعش پیروزی جبهه مقاومت رابه  محضر رهبر انقلاب تبریک گفته و در نامه 30 بهمن 96، خطاب به معظم له نوشت:
... به ‌عنوان سرباز مکلف‌شده از جانب حضرت‌عالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه‌ی داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره‌ی این شجره‌ی خبیثه‌ی ملعونه را اعلام می‌کنم
و به نمایندگی از کلیه‌ی فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریه‌ای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند،
 این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشت‌ساز را به حضرت‌عالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملت‌های مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانه‌ی این پیروزی بزرگ بر زمین می‌سایم.
(و مَا النَّصر الّا مِن عِندِالله العَزِیزِ الحَکِیم)
فرزند و سربازتان، قاسم سلیمانی"

 3-فتنه داعش در عراق:
داعش پس از آنکه توانسته بود با تصرف کردن 70 درصد از خاک سوریه در ((شهررقه)) دولت اسلامی تشکیل دهد، عملیات گسترده ای را در اردیبهشت سال 1393در کشور عراق آغاز کرد، و در مدت کوتاهی موصل و تکریت زادگاه صدام و نینوا را به تصرف درآورد. و خودش به پشت دروازه بغداد رساند، و از سمت شمال عراق برای تصرف کردستان حرکت کرد.
سپبهد شهید حاج قاسم سلیمانی که می دید فتنه داعش برای آسیب رساندن به عتبات مقدسه ((کربلا، سامراء، کاظمین، نجف)) و نیز ناامن کردن نوار مرزی ایران است شخصا وارد عراق شد، وبا حضور در نزدیکترین خط مقدم مبارزه با داعش، با هماهنگی دولت عراق و بسیج کردن نیروی مردمی و ارتش عراق، زمینه  سقوط داعش در عراق را فراهم نمود، و توطئه استکبار جهانی را در این جبهه هم به شکست‌ کشاند.
واین شکست پی در پی فتنه گران بین المللی توسط این ژنرال استراتژیک آنچنان وی را کانون توجه بیگانگان قرارداد که زبان به تحسین وی گشودند که تنها دو مورد را در اینجا می آوریم:

 1 ‌-مدیر کل سابق سیا، حدود دو سال پیش طی مصاحبه‌ای به ویژگی‌های منحصر به فرد رقیب قدرتمندش در غرب آسیا اشاره کرد و گفت:
«قاسم سلیمانی فردی بسیار توانمند و مدبر و دشمنی شایسته است. وی بازی خود را به خوبی انجام می‌دهد، اما این بازی طولانی است پس اجازه دهید ببنیم حوادث چگونه به پیش می‌رود».

 2-روزنامه انگلیسی "آبزرور" تأکید کرد که سردار "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس احتمالاً تنها کسی است که می‌تواند داعش را شکست دهد.
 "آبزرور" عنوان داشت: هنگامی‌که در ژوئیه گذشته ارتش عراق از مقابل داعش گریخت، این ژنرال ایرانی در صحنه حضور یافت و چند ساعت پس از سیطره داعش بر موصل، سلیمانی در بغداد بود و از آن زمان عملیات دفاع از بغداد را هماهنگ و نیروها را بسیج کرد.
"آبزرور" در پایان نوشت: فرمانده سپاه.

*******

خصوصیت هفتم: عشق به حضرت فاطمه سلام الله علیها
هفتمین ویژگی مکتب سلیمانی ((عشق به حضرت زهرا سلام الله علیها )) است.
برای اینکه راز  و سرّ این دلدادگی سپهبد شهید به حضرت فاطمه سلام الله علیها تبیین شود، توضیح دو نکته و توجه به آن بسیار لازم است:

نکته اول‌؛ از جهت نظری راز وَ این دلدادگی اولیاء الهی به وجود مقدس و نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها این است، رابطه و نسبت آن حضرت به پیامبر (ص) و امام علی(ع) ازنظر غایت خلقت در این است که حضرت، حلقه وصل بین مقام نبوت وامامت و ((مجمع البحرین)) دریای نبوت وامامت، و((مجمع النورین)) نورنبوت وامامت است،
چراکه بواسطه اوست که امامان بعد از امام علی علیه السلام متولد شدند تا راه نبوت وامامت که در واقع هدف نهایی خلقت است استمرار پیدا کند.
ازهمین روست که در حدیث قدسی آمده است، حق تعالی خطاب به پیامبر فرمود:
"یاأَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما" (مستدرک سفینه البحار، ج3، ص334)
هان اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى ‏آفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى ‏آفریدم.
کسانی که چنین نگاهی به مقام قدسی حضرت فاطمه سلام الله علیها دارند نمی توانند به وی ارادت عاشقانه نداشته باشند و حوضچه وجودیشان را پر از محبت و ارادت آن حضرت نکنند، چراکه عشق به او عشق به مقام نبوت و امامت و عشق به همه اهل‌بیت سلام الله علیهم است.

نکته دوم؛ از جهت عملی، جنس کار و مسؤلیت سپهبد شهید به گونه ای بود که پیوسته مواجه با گره های کوری می شد که اگر توسل به اهل بیت نبود به بن بست کامل می رسید، ولی شهید سلیمانی باتوسل حضرت فاطمه سلام الله علیها کارناشدنی را حل شده می دید، و چون کمک آن حضرت را عملا مشاهده و تجربه کرده بود، هرروز ارادت و عشقش به ((ام ابیها)) افزوده می شد.
از همین رو دربیان خاطراتش از جنگ 33روزه در لبنان می گوید:
"در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود، یکی از برادرهای حزب‌الله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت:
«دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛
به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست می‌شود». گفتم نه.
من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست می‌شود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد».
یک لحظه بعد یک هلی‌کوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانک‌ها شروع شد.» و زدن تانک‌ها همان نقطه‌ی شکست رژیم در جنگ بود.
از اینجا بود که معادله‌ی جدید آمد و اولین موشک‌های کُرنت در این جنگ رونمایی شد و برای اولین بار تانک‌های مرکاوای اسرائیلی که تا حالا به این شکل زده نشده بودند، منهدم شدند و نزدیک به هفت تانک در یک روز زده شد"
سردار سپهبد شهید در جمع خانواده معزز هشت سال دفاع مقدس دربیان خاطراتش و نقش توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گوید:
"هر موقع در جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد و هیچ کاری از دست‌مان برنمی‌آمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا (س) نداشتیم و در عملیات «والفجر 8» وقتی چشم‌مان به آب‌های پرطوفان، خشمگین و ترسناک «اروند» افتاد، آن‌جا هیچ نامی آشناتر از نام حضرت زهرا (س) نداشتیم؛
بنابراین در کنار «اروند» ایشان را در تلألؤ اشک‌های غریبانه و مظلومانه بسیجی‌ها صدا زدیم و اروند را با «یازهرا (س)» کنترل و از آن عبور کردیم".
وی همچنین گفت:
"در عملیات کربلای 4، وقتی دشمن آتش مسلسل‌ها، خمپاره‌ها و توپ‌های خود را مستانه را بر ساحل باز کرد و جوی‌هایی از خون به «اروند» روانه شد، آن‌وقت هم همه تدابیر از کار افتاده بود و نامی جز نام حضرت زهرا (س) بر زبان‌ها جاری نمی‌شد".
سردار شهید سلیمانی در ادامه سخنانش می گوید:
"وقتی هم که عراقی‌ها در کنار اروند ایستاده بودند و رزمندگان را با تیر می‌زدند، آن زمان هم سلاح کارگر ما حضرت زهرا (س) بود".
فرمانده لشکر 41 ثارالله در دوران دفاع مقدس، در عنایت حضرت زهرا (س) به رزمندگان اسلام می گوید:
"در عملیات «کربلای 5» وقتی مضطر شدیم، نگاهی به آب‌های «بوبیان» کردیم؛ آن‌وقت هم سر خود را بر دژ گذاشتیم و عاجزانه حضرت زهرا (س) را صدا کردیم".
وی خطاب به مادران شهدا خاطرنشان می کند:
"من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم .
وقتی شما مادرها نبودید و فرزندان‌تان در خون دست‌وپا می‌زدند، من حضرت زهرا (س) را دیدم".

نکته سوم؛ معرفت نظری و عملی سپهبد شهید به مقام قدسی و ملکوتی حضرت زهرا سلام الله.

عشق به حضرت زهرا سلام الله علیها موجب می شود که آن چنان عشق و ارادتش به حضرت در قلبش شعله ور گردد که نه تنها خانه مسکونیش در کرمان را وقف ((بیت الزهراء)) نماید، و هر ساله در ایام فاطمیه در آن مجلس عزای آن حضرت را برگزار کند، و شخصا ساعت ها جلوی درب بایستد و از شرکت کنندگان استقبال نماید.
بلکه با حساسیت ویژه ای از شرکت کنندکان درخواست کند که در جلسه ای که به نام صدیقه شهیده است در اوج احترام و ادب حضور پیدا کنند.
از همین رو در توصیه خود می فرماید:
"مجلس حضرت زهرا(س) جای عمه چطوره؟ عمو چطوره؟ همسایه چکار کرده؟ چی‌چی خریدی؟ نیست. مجلس حضرت زهرا(س) است.
باید به آن دقت کرد، باید احترام کرد، باید توجه کرد؛ همان جا که نشستی. همه اصرار من در برگزاری این مجلس این است که مجلس عبادت و عبودیت باشد.
به همین دلیل باید به نماز اول وقت در این جلسات توجه شود، به همه موضوعاتی که در آن گفته می‌شود توجه شود.
من حریصم. من آنجا می‌نشینم و گوش می‌دهم. اینجا نشستید ذکری بگویید، همان طور که نشستید و آرام آرام گوش می‌دهید ذکری را نذر کنید؛ برای یک چیزی، برای گرفتاری خودتان.
اما حرف‌هایی که مربوط به جلسه عزادار حضرت زهرا(س) نیست، مربوط به مجلس و جلسه عبادت نیست، نباید در این جلسه گفته شود. بگذارید برای وقت دیگری.
از این جلسه که بیرون رفتید وقت فراوان است، تماس بگیرید با همدیگر صحبت کنید، حرف بزنید، احوال‌پرسی کنید. هم مستحب است هم لازم و ضروری. اما نه در این جلسه. این جلسه، جلسه گوش دادن است. این جلسه، جلسه توجه کردن، تفکر کردن و ذکر گفتن است".
نتیجه چنین دلدادگی، به صدیقه شهیده این می شود که وی تنها شیعه از بین شیعیان علی بن ابی طالب سلام الله علیه در تاریخ تشیع باشد، که مزد و اجر فداکاری ازدفاع حرم اهل بیت علیهم السلام را این گونه بگیرد که پس از فیض شهادت در عراق، تشییع بین المللی شود.
نخست در حرم امامین کاظمین علیهماالسلام، و حرم سیدالشهدا علیه السلام در کربلا، و نیز حرم امام امیرالمؤمنین سلام الله علیه در نجف اشرف روی دوش مردم عراق، و آنگاه درایران درحرم امام علی‌بن موسی الرضا علیه السلام، و سپس در قم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، و در پایان در مسجد جمکران، روی دوش میلیون ها عاشق اهل‌بیت علیهم السلام طواف داده شود.
به راستی باید دربرابر این شهید عاشق ایستاد و این آیه را قرائت کرد:
"وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً" (مریم /15)
و سلامى (شایسته) بر او باد روزى که متولّد شد و روزى که مى‏ میرد و روزى که زنده برانگیخته مى‏ شود.

*******

خصوصیت هشتم: اخلاص درعمل
هشتمین خصوصیت مکتب سلیمانی ((اخلاص درعمل)) است.
برای اینکه این خصوصیت نورانی و ملکوتی که در حقیقت، کلید و رمز شخصیت جاودانه و محبوبیت شهید سلیمانی به درستی شناخته و شناسانده شود، بیان سه نکته  بسیار لازم و ضروری است:

نکته اول: لقاءالله غایت خلقت انسان
غرض و هدف غایی از خلقت انسان این است که بتواند با قرار گرفتن در امتحانات و آزمایشات سخت  الهی جوهره وجودیش را از قوه به فعلیت برساند تا شایستگی و لیاقت وصال و لقاء الهی را پیدا کند.
از همین روست که در آیه (6) سوره (انشقاق) آمده است:
"أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‌ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه"
هان اى انسان! تو به سوى پروردگارت تلاش بسیارى دارى و سرانجام به لقاى او خواهى رسید.))
و چون غایت خلقت، قرب به حضرت حق و ملاقات باذات اقدس الهی است امام العارفین سید الساجدین اینگونه بی قرار وصال ذات حق شده ودر مناجاتش  می فرمایند:
"لِقاؤُکَ قُرَّةُ عَیْنی وَ وَصْلُکَ مُنی نَفْسی وَ إِلَیْکَ شَوْقی وَ فی مَحَبَّتِکَ وَ لَهی وَ إِلی هَواکَ صَبابَتی وَ رِضاکَ بُغْیَتی و رُؤْیَتُکَ حاجَتی وَ جِوارُکَ طَلِبَتی وَ قُرْبُکَ غایَةُ سُؤْلی وَ فی مُناجاتِکَ رَوْحی وَ راحَتی وَ عِنْدَکَ دَواءُ عِلَّتی وَ شِفاءُ غُلَّتی وَ بَرْدُ لَوْعَتی وَ لا تَقْطَعْنی عَنْکَ وَ لا تُباعِدْنی مِنْکَ یا نَعیمی وَ جَنَّتی وَ یا دُنْیایَ وَ آخِرَتی.(مفاتیح الجنان، مناجات المریدین"
نور چشمان من! لقاء تو، و آرزویم رسیدن به تو، و تمام اشتیاقم به تو، شیدائی من در محبت تو، و دوای دردهایم و شفای عطش تشنگی‎ام و خنکی دل‎ سوخته‎ام همه نزد توست. پس مرا از خود جدا مکن و به هجرانم مبتلا مساز. ای نعمت و بهشت من و ای دنیا و آخرت من. کیست که طعم حلاوت محبت تو را چشید و جز آن را طلب کرد و کیست که به قرب تو مأنوس گردید، آنگاه از تو روی گرداند.

نکته دوم: اخلاص راه رسیدن به لقاءالله
راه رسیدن به قرب الهی و وصال ذات اقدس حق تعالی (( اخلاص درعمل)) است.
به این معنا سلوک رفتاری و سبک عمل شخص به گونه ای باشد که از آن شائبه ریاکاری و تظاهر وجود نداشته باشد،و فقط در جهت خشنودی و رضای الهی باشد.
چراکه در آیه(110) سوره(کهف) شرط رسیدن به لقاء الهی را عمل صالح آمیخته به اخلاص می داند و می فرماید:
"فَمَنْ کٰانَ یَرْجُوا لِقٰاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صٰالِحاً وَ لاٰ یُشْرِکْ بِعِبٰادَةِ رَبِّهِ أَحَداً"
پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.

نکته سوم: مراتب اخلاص در عمل
انسان‌هایی که در مسیر انجام عمل خالصانه قرار می گیرند به سه دسته تقسیم می شوند:

دسته اول؛
کسانی هستند که  کارنامه درخشانی از انجام عمل صالح چون جهاد، ایثار، جانبازی، اسارت، انفاق، و... دارند ولی نیت خالصانه در انجام عمل ندارند؛ بلکه غرض و هدف شان از انجام  این همه عمل صالح ، تظاهر و ریاکاری، کسب اعتبار، عنوان و دیده شدن است.
از همین رو در آیه(264) سوره(بقره)عمل صالح آمیخته به ریاکاری و تظاهر این دسته را این گونه توصیف می کند:
"یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى کالذى ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله والیوم الآخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون على شى‏ء مما کسبوا والله لا یهدى القوم الکافرین‏"
اى کسانى که ایمان آورده‏اید بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمى‏آورد، کار او همچون قطعه سنگى است که بر آن قشر نازکى از خاک باشد [و بذرهایى در آن افشانده شود] و رگبار باران به آن برسد، و آن را صاف و خالى از خاک و بذر رها کند آنها از کارى که انجام داده‏اند، چیزى به دست نمى‏آورند، و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله سرنوشت این دسته را درقیامت اینگونه توصیف می‌کنند و می فرمایند:
"یُقالُ لِأهَلِ الرِّئاءِ صُمْتُمْ وَ صَلَّیْتُمْ وَ تَصَدَّقْتُمْ وَ جاهَدْتُمْ وَ قَرَأتُمْ لِیُقالَ ذلِکَ فَقَدْ قیلَ ذلِکَ ثُمَّ قالَ: إنَّ هؤُلاءِ اَوَّلُ مَنْ تُسْعَرُبِهِمُ النّارُ" _تفسیر قرطبی: ج ۹، ص...)
روز روز قیامت به کسانی که اعمال خود را از روی تظاهر و ریا انجام داده اند گفته می شود شما نماز خواندید و روزه گرفته اید.
از همین رو رهبر معظم انقلاب آیه الله خامنه ای درعبرت گیری از سرنوشت این دسته می فرماید:
" خیلی ها بودند که در رکاب پیامبر(ص) شمشیرها زدند؛ ولی نتوانستند سوابق را نگهدارند. امیرالمؤمنین(ع) درباره‌ی شمشیر کسی(زبیر) که در رکاب پیامبر جنگیده بود، ولی پس از ایشان در جنگی (جمل) کشته شده بود. شمشیری که در جنگها، غبارکدورت را از چهره پیامبر سترد.
همان شمشیر، شمشیری بود که روی علی بن ابی‌طالب کشیده شده بود!  سوابق را باید نگهداشت، پرونده الهی، این‌طور نیست.
ما حبط هم داریم: "اولئک حبطت اعمالهم" (توبه/69) حبطت، یعنی چه؟ حبط، یعنی اعمالشان باد هوا شد و از بین رفت.
خیال نکنید که اگر ما یک روز کار خوبی انجام دادیم و آن را در انبان انداختیم و نگهداشتیم، چنانچه کار بدی هم انجام دادیم، بالاخره آن کار خوب باقی است.
نخیر، کار بد در عالم موازین اعمال در پیشگاه خدا این‌طوری است که کار خوب را از بین می‌برد. گاهی کار و حرکت بد، طوری است که اصل ایمان را هم از انسان می‌گیرد.
"الّذین أساؤا السّوأی ان کذّبوا بایات اللَّه"(روم/10).
گاهی کار بد، انسان را به تکذیب آیات الهی می‌کشاند"
(۱۳۶۹/۱۱/۲۹)

دسته دوم‌؛
کسانی اند نه تنها کارنامه درخشانی از انجام عمل صالح و کارهای خیر دارند در پرونده خود دارند؛ بلکه مهم این است اینان از آغاز انجام عمل صالح در اوج اخلاص قرار دارند و به شدت مراقبت می کنند که فقط عمل صالح در جهت مرضی رضای حق تعالی باشد و آمیخته به ریاکاری و تظاهر نشود تا جایی مقدور باشد پنهان از چشم انجام می دهند و در مواردی همچون جهاد، و نماز چاره ای جز انجام در انظار وجود ندارد.
تلاششان براین است با تمرین و ممارست و نفس کشی این دسته از اعمال صالح را در اوج اخلاص انجام دهند، و این فضیلت اخلاقی دراین دسته در «علاقه نداشتن به ستایش توسط دیگران»، «نداشتن چشمداشت مادی»، «پذیرش کار‌های سخت و با نمود و منفعت شخصی کم» و «آمادگی برای مرگ و دست شستن از جان»بروز و نمود می کند.
به عبارت دیگر این دسته آنچنان عمل صالح را خالصانه انجام می دهند که ((مدح و یا ذم دیگران)) نسبت به آن عمل برایشان یک سان است،
چراکه امام باقر علیه السلام فرمودند:
"لایصیرُا لعبدُ خالصاً لِلّهِ عزّوجَلَّ حتّی یصیرَالمدحُ وَ الذَمُّ عِندَه سَواءً"
:بنده به درجة خلوص برای خدای متعال نمی‌رسد مگر زمانی که تعریف یا مذمتی که از او می‌شود هر دو در نزد وی یکسان باشد. (بحار، ج ٧٣، ص)

نکته چهارم‌؛ اخلاص کلید شخصیت ژنرال شهید
هر چند از عمر 63 ساله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، چهل سالش در عرصه جهاد، ایثار و فداکاری گذشت ((8سال در دفاع مقدس، 15 سال در فرماندهی لشکر ثارالله و مبارزه با اشرار، 17سال در فرماندهی سپاه قدس و جهاد فرامرزی))، سپری شد؛ ولی با وجود داشتن چنین کارنامه درخشان و پر پیمانه، نه تنها تظاهر به آن نمی نمود و سعی در کتمان آن می کرد؛ بلکه دستش را در محضر حق تعالی خالی می دید.
ازهمین رو در وصیتنامه اش اینگونه نوشت:
"خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است.
وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور  از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم.
من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم.
امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی."
ازهمین رو رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم در18دی1398 دست روی همین خصوصیت کلیدی سپهبد شهید گذاشته و فرمود:
"در جلسه‌های رسمی با مسئولان مختلف، او به‌گونه‌ای در حاشیه و دور از چشم می‌نشست که باید می‌گشتید تا او را پیدا می‌کردید و می‌دیدید"
ایشان در دیدار با خانواده شهید نیز فرمود:
"می‌بینید مردم چه کار دارند می‌کنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلا است... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از اخلاص است"
آن چنان برای معظم له، این خصیصه سپهبد شهید مهم و کلیدی بود که در نماز بر بدن مطهرش از متن دعایی استفاده کردند که اشاره به اخلاص وی دارد، و در نماز بر جنازه اش با اشک خواندند:
"اللهُم اِنَّک تَوَفَّیتَهُم مُتَلَطِّخِینَ بِدِمائِهِم فِی سَبیلِ رِضاک، مُستَشهَدینَ بَینَ اَیدیهِم، مُخلِصینَ فِی ذلک لِوَجهِک الکریمِ"
خاک بکشاند و فتنه داعش را از حدقه چشمان گروه تکفیری، وهابی خارج کند و پرچم فتح عزت و افتخار در خارج از ایران بالا ببرد.

ثانیا: با اینکه ((پوتین)) برای خودش یل سیاسی و استاد در تحقیر کردن در روابط بین المللی است که رئیس جمهور ترکیه و همراهان را چند دقیقه پشت درب دفتر ملاقات روی پا معطل می کند و زحمت تا جلوی درب به استقبال هیئت بلند کشوری چون ترکیه را نمی دهد، ولی ژنرال سلیمانی دو ساعت و نیم با چنین شخصیت سیاسی به گفتگو می نشیند و او را متقاعد می کند که اگر در جنگ سوریه، ارتش روسیه شرکت نکند و جبهه مقاومت شکست بخورد دولت روسیه ضرر می کند و غرب به سراغش می رود.
پس از این مذاکره بود که مستشاران و نیروی هوایی روسی رسما وارد جنگ سوریه شد، و در کنار مستشاران ایرانی و رزمندگان جبهه مقاومت معادلات جنگ را به نفع دولت سوریه تغییر دادند.

ثالثا: اردوغان رئیس جمهور ترکیه که تمام قد به حمایت شورشیان سوری برآمده بود و شورشیان وحشی چون ((النصره))و ارتش آزاد سوری را تجهیز می کرد و می گفت:
در شش‌ ماه آینده در مسجد اموی نماز خواهیم خواند، ژنرال سلیمانی در مذاکره با وی توانست نظر اردوغان را عوض نماید تا دست از حمایت  ارتش آزاد سوری بردارد.
رابعا: در مهرماه سال 96 اقلیم کردستان انتخابات برگزار کرد و پس از آن اعلان استقلال کرد، و در گام اول کرکوک را که منطقه اصلی نفت خیز عراق است به تصرف خود درآورد، و دولت مرکزی عراق که حیدر العبادی نخست وزیری آن را به عهده داشت با بسیج کردن ارتش و نیروهای حشد الشعبی تصمیم به سرکوب کردن نیروهای کرد در کردستان  و خارج کردن کرکوک از تصرف انان  گرفت.
سپهبد شهید سلیمانی که می دید چه فاجعه ای با این حمله نظامی به وجود خواهد آمد، با سفر کردن به سلیمانیه و گفتگو با مسعود بارزانی توانست با زبان دیپلماسی، کردها را ودار به عقب نشینی کند و کرکوک را به آسانی از تصرف کرده ها خارج نماید و آتش جنگ داخلی در عراق را خاموش نماید، و نیروهای دولت مرکزی عراق  بدون درگیری این منطقه نفت خیز را در تصرف خود درآورند.
این ها نمونه ای از فعالیت های دیبلماسی ژنرال شهید در کنار فرماندهی نظامی فرامرزی است.
همین تلاش نافذ گسترده بین المللی بود که دشمنان را به نقش وی حساس کرد و سرانجام دولت جنایت آمریکا در صبحگاه 13دی 98 در فرودگاه عراق وی را به شهادت می رساند.

*******

خصوصیت نهم: حاج قاسم ژنرال دیپلمات
نهمین ویژگی مکتب سلیمانی که او را شهره بین المللی کرد، و کانون توجه سیاسیون جهان قرارداد ((قدرت دیپلماسی)) حاج قاسم و((دیپلمات)) بودن این ژنرال 63 ساله است.
از آنجایی که دیپلمات بودن ژنرال نظامی درجهان امروز یک استثناء است، برای اینکه این بُعد شخصیتی حاج قاسم در عرصه دیبلماسی به درستی تحلیل شود بیان چند نکته بسیار لازم است:

نکته اول: ((تعریف دیپلماسی و دیپلمات))
دیپلماسی در تعریف علم سیاست و کشور داری عبارت است از:
گفتگو رایزنی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی  با کشورهای بیگانه در جهت حفظ و تامین منافع ملی کشور،
و به عبارت روشن‌تر دیپلماسی فراهم ساختن زمینه ارتباط و تبادل اقتصادی و فرهنگی و نظامی بین یک کشور و کشورهای جهان در سایه قدرت گفتگو و رایزنی  است.
سکاندار چنین گفتگویی در سطح بین المللی وزیر امور خارجه هر کشور است که به اصطلاح به وزیر امورخارجه و همه سفرایی که از طرف وزیر امور خارجه در همین راستا در کشورها منصوب می شوند دیپلمات گفته می شود.

نکته دوم: ((ویژگی دیپلمات موفق))
از آنجایی که هر دیپلماتی آیینه تمام نمای کشور متبوع خویش است، صاحبنظران دیپلماسی اتفاق نظر دارند که دیپلمات باید این ویژگی ها در او جمع شده باشد:

1- به صفات عقلانی و جسمانی ممتاز متصف، و از موهبتی طبیعی برخوردار باشد که در انجام وظایف و اقدام به تکالیف او را مساعدت کند. عدم استعداد لازم در یک دیپلمات بزرگ‌ترین عامل مخرب سیاست خارجی است.

2- رییس یک دولت قادر است تمام وسایل لازم را در اختیار یک مامور بگذارد؛ ولی هرگز نمی‌تواند هوش و استعداد را به کسی بدهد که از آن بهره‌ای خدادادی ندارد.
یک دیپلمات، جنگجو یا قهرمان نیست؛ بلکه مذاکره‌ کننده است و باید بتواند به جای تزریق ترس، اعتماد دیگران را جلب کند.
یک دیپلمات باید وفای به عهد داشته باشد و به وعده‌هایی که می‌دهد پایبند باشد.
دیپلمات باید محتاط باشد و تمام هم و غم خود را معطوف وظایف دیپلماتیک خویش نماید و از پرداختن به امور غیرمرتبط با شغل دیپلماتیک خودداری کند.
دیپلمات اهل تعامل، اهل گفت‌وگو و اهل معاشرت است، او در برابر مشکلات یا راهی می‌یابد یا راهی می‌سازد.

3- یک دیپلمات باید از علوم و معارف و به ویژه آنچه مربوط به دیپلماسی است بهره کافی داشته باشد.
دیپلمات باید از آگاهی خوبی نسبت به آنچه مربوط به شغل اوست برخوردار باشد و هماهنگ با زمانه بر معلومات خود بیفزاید.

4- یک دیپلمات باید با زبان خارجی آشنایی کافی داشته باشد.
تسلط بر اطلاعات، احاطه نظر و رازداری، اعتدال در کلام، وقار در رفتار و متانت در گفتار برای هر دیپلماتی پسندیده است.

5- هوش و استعداد،
شم سیاسی،
قوه تجزیه و تحلیل و استدلال،
قوه ابتکار و اتکای به نفس،
آینده‌نگری،
صبر و بردباری،
کنترل احساسات،
پرهیز از جزم اندیشی،
اجتماعی بودن،
توانایی نفوذ بر دیگران،
میهمان‌نوازی،
برخورداری از علو طبع،
سنخیت خانواده با شؤون دیپلماتیک،
اخلاق نیک،
اعتدال روانی،
تعلق خاطر به سرزمین و کشور و مردم خود،
وجدان کاری،
روحیه همکاری،
پرهیز از خودنمایی و ظاهر‌سازی،
قدرت بیان و نگارش،
آراستگی،
آگاهی از تشریفات،
تجربه و سابقه کار دیپلماتیک که بعضا از دانش دیپلماتیک نیز مهم‌تر است،
آشنایی با کشور خود،
آشنایی با کشور محل ماموریت،
موقع‌شناسی،
تحصیلات عالیه،
آشنایی با ماهیت نظام بین‌الملل و تحولات بین‌المللی،
آگاهی از فن مذاکره،
قدرت دیده بانی،
توانایی شخصی برای حل و فصل کردن معضلات در روابط دوجانبه و مسائل بین‌المللی،
و بالاخره توانایی ایفای نقش، از جمله ویژگی‌های یک دیپلمات است.

6- دیپلمات باید از آن چنان منزلتی برخوردار باشد که حقیرش نشمارند.
چنین کسی می‌تواند باعث تولید ثروت، قدرت و حیثیت برای کشور خود شود.

نکته سوم: ((حاج قاسم ژنرال دیپلمات))
با تامل در ویژگی های ((دیپلمات)) که  در یاد داشت یکی از کارشناسان عظمت دیپلماسی شهید  در عرصه بین المللی بیشتر خودش را نشان می دهد و همه را در شگفتی وا می دارد،
چراکه برخی از این ویژگی تنها با کسی تطبیق می کند که واحدهای علوم سیاسی و نیز روابط بین المللی را پاس کرده، و مدارج کارشناسی ارشد و دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه اخذ کرده باشد، و از نظر تجربه سابقه دیپلماسی داشته باشد،
ولی ژنرال سلیمانی با اینکه فاقد چنین مدارج عالیه بوده و پیشینه دیپلماتیک نداشت در عرصه دیپلماسی خوش درخشید، و همه کارشناسان سیاسی را به شگفتی وا داشت.

*******

خصوصیت دهم: حاج قاسم سلیمانی عاشق شهادت
دهمین ویژگی مکتب سلیمانی که موجب جاودانگی سردار شهید شده است ((عشق به شهادت)) است.
برای اینکه این خصوصیت مکتب سلیمانی به درستی تبیین و تحلیل شود بیان چند نکته بسیار لازم است:

نکته اول:
از بین مقدرات الهی مرگ از جمله مقدراتی است که انسانها، از غنی تا فقیر، از بیسواد تا باسواد، از معصوم تا غیر معصوم، از شقی تا غیر شقی شامل همه خواهد شد و هیچ استثنایی وجود ندارد.
ازهمین رو در آیه (57)سوره (عنکبوت) آمده است:
"کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ"
هر نفسى، چشنده‌ى مرگ است؛ سپس به سوى ما باز گردانده مى‌شود.

نکته دوم:
هرچند ممکن است با رعایت بهداشت جسمی و روحی و دادن صدقات مرگ و مردن را به تاخیر انداخت، ولی تحت هیچ عنوانی نمی توان آن را تعطیل کرد و جلوی این مقدر الهی را گرفت.
ازهمین رو در آیه(34) سوره(اعراف) آمده است:
"وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ"
و براى هر امّتى اجل و سرآمدى است. پس هرگاه اجلشان فرا رسید، نه مى‌توانند لحظه‌اى تأخیر اندازند و نه پیشى گیرند.

نکته سوم:
انسانها در مواجهه با این تقدیر الهی به سه دسته تقسیم می شوند:

دسته اول؛
کسانی اند توجه به مظاهر دنیا آن چنان آنها را مشغول و سرگرم بخود می کند که بطور کلی غافل از مرگ و مردن می شوند.
ازهمین رو قرآن کریم در آیه (7-8) سوره(یونس) در توصیف این دسته می فرماید:
"ان الذین لا یرجون لقاءنا ورضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون. اولئک مأواهم النار بما کانوا یکسبون"
کسانی که امید به دیدار ما ندارند و به زندگی دنیا دل خوش کرده و بدان اطمینان یافته اند و کسانی که از ایات ما غافل هستند.آنان به کیفر آنچه به دست می آوردند، جایگاهشان آتش است.

دسته دوم؛
کسانی اند غافل از مرگ نیستند و توجه کامل به مرگ دارند، ولی آمادگی برای مردن ندارند و به خاطر اعمال ناپسند و کارهاى خلاف خود از مرگ مى ‏ترسند و از آن وحشت دارند؛ زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى ‏بینند. بنابراین براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال میل دارند در این دنیا بمانند.

دسته سوم‌‌؛
کسانی اند آنچنان رشد معنوی و معرفتی پیداکردند که مرگ را یکی از آفریده های الهی می دانند و آن را همانند زندگی و حیات، آفریده ای به دست خداوند می دانند. (ملک، آیه 2)
اینان تصویری دیگر از حقیقت مرگ دارند و آن را نه تنها نابودی زندگی نمی دانند، بلکه به معنای انتقال از نوع زندگی به نوعی دیگر می دانند. به این معنا که انسان موجودی مرکب از روح و بدن است. این جان و تن در جهان مادی، چنان ترکیب یافته است که گویی دوگانگی در میان آنها نیست؛
اما در حقیقت تن و بدن تنها کالبدی برای روح و جان است و وقتی روح آدمی به کمال شایسته و بایسته خود برسد از این کالبد بیرون می آید. همانند کرم پروانه که از پیله خود بیرون می آید و پروانه ای زیبا می شود و جلوه دیگری از زندگی را تجربه می کند.
بنابراین، حقیقت مرگ در نظر ایشان، جدا شدن روح از بدن است (انعام، آیه 93؛ و سجده، آیه 11؛ و زمر، آیه 42؛ و غافر، آیه 77) این جدایی همانند جدایی روح از تن هنگام خواب است که بارها انسان آن را تجربه می کند. (زمر، آیه 42  انعام، آیه 60)
از نظر این عده، مرگ و فانی شدن از دنیا و همچنین عالم برزخ و مانند آن، از نعمت های خداوندی برای انسان و جنیان است (الرحمن، آیات 26 و 28) و آن چه به عنوان مصیبت و اصابت مرگ به آدمی در دنیا از آن یاد می شود، گامی برای پیوستن به خدا و دست یابی به حق و کمال حقیقت است. (بقره، آیات 155 و 156)
از نظر ایشان، مرگ مطلوب، مرگ اختیاری است که شخص خود را تسلیم خدا می کند و فانی در او می شود. (بقره، آیه 132 و اعراف، آیه 126 و یوسف، آیه 101 و آیات دیگر)
آنان چون حقیقت مرگ را انتقال جان و روح از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند و به تداوم حیات روح انسانی پس از مرگ ایمان دارند (انبیاء، آیه 35 و عنکبوت، آیه 57) و آن را مسیر بازگشت به خداوند، این حقیقت مطلق، می شمارند. (قصص، آیه88 و عنکبوت، آیه57 و قیامت؛ آیات 28 تا 30)
لذا آرزوی مرگ دارند و در انتظار آن لحظه شماری می کنند؛ چون ایشان اولیای الهی هستند که متاله (خدایی) شده و ربانی گشته اند. (جمعه، آیات 6 و 7).

نکته چهارم؛
سپهبد شهید از این دسته از اولیاء الهی است که نه تنها ازمرگ نمی هراسید و آمادگی کامل برای ملاقات با مرگ داشته است؛ بلکه به دنبال شهادت در راه خدا که برترین جنس از مرگ است بوده است؛
ازهمین رو چهل سال در انتظار لحظه شیرین و وصال و لقاء الهی بوده است، و خودش را آماده برای مرگ سرخ کرده بود. چرا که: 

اولا: چهل سال از 63 سال ازعمرش درمقام  فرماندهی در جبهه و جهاد بوده است، ((8سال دربرابر عفلقیان عراق، 15سال در جبهه مقابله با اشرار، 17 سال در جبهه فرامرزی، نبرد مسقیم با صهیونیست ها درجنگ 33 روزه لبنان، جهاد با جبهه النصره سوریه، و جنگ با داعش گروهک تکفیری وهابی)).
چنین مسئولیتی جنسش بگونه ای است که هر لحظه آن احتمال شهادت می رود، و کسی جرئت و جسارت پذیرش چنین مسولیتی دارد به تعبیر زیبا و قشنگ خودش، قبل از شهادت شهید شده باشد و بداند پایان این مسؤلیت جز شهادت نخواهد بود.

ثانیا: سپهبد شهید آن چنان معاد باور بود، و قیامت و مرگ را در جلوی چشمش می دید نه تنها منتظر شهادت بود، بلکه زمینه و مقدمات ملاقات با آن را فراهم می کرد.

ازهمین رو همیشه  پارچه سفیدی به همراه داشت،  از اولیاء الهی، مراجع تقلید، و خانواده شهداء، جانبازان و دوستان می خواست که بنویسند شهادت بر خوبی وی می دهند، و به همین اکتفاء نمی کرد؛ بلکه در سخنرانی ها وقتی دربرابرجمعیت قرار می گرفت و از آنان نیز می خواست که شهادت به خوبی وی بدهند.

به دلیل همین  اخلاص و صفای باطن بود که آخرین شهادت بر وی با اشک رهبر معظم انقلاب، و میلیون نفر درنماز بر جناره اش همراه شد.
 آنگاه که رهبر معظم این فراز از نماز میت را با بی تابی  و گریه بلند خواند: 
                               
"اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا"

ثالثا: آنچنان خودش را آماده رفتن و به آغوش گرفتن مرگ همراه با شهادت نموده بود، که پیش از سوار شدن هواپیمای مرگ از سوریه به عراق، آخرین نامه اش را به دخترش فاطمه در سوریه به امانت گذاشت و در آن چنین نوشت: "فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟

مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... 

خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم.."

خداوند این دعایش را به استجابت رساند، در صبحگاه (13دی 98) در فرودگاه بین المللی عراق به همراه همرزش، مهندس المهدی توسط جنایتکاران آمریکایی به شهادت رسیدند و جاودانه تاریخ شدند.

پس جا دارد بار دیگر این آیه را تلاوت کرده و بخوانیم:

"وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا" (15/مریم ) 
و سلامى (شایسته) بر او باد روزى که متولّد شد و روزى که مى‌میرد و روزى که زنده برانگیخته مى‌شود.

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول