مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج قاسم سلیمانی» ثبت شده است

۰

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

سران جنایتکار کشور امریکا و اتاق فرماندهی پنتاگون که در مقابل ژنرال شهید حاج قاسم سلیمانی کم آورده و احساس حقارت می کردند، برای سرپوش گذاشتن بر بی عرضگی خود، سرانجام تصمیم به حذف فیزیکی این قهرمان بلندمرتبه نمودند و در صبحگاه 13 دی سال 98 ماشین حامل وی و همزرمش، ابو مهدی المهندس را با موشک درفرودگاه بغداد عراق مورد هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
ولی برخلاف محاسبه سران آمریکا نه تنها سپهد شهید با این ترور جنایتکارانه حذف نشد؛ بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، آیه الله خامنه ای، شهادتش به (فرهنگ ومکتب) همیشه ماندگار تاریخ تبدیل شد.، سالگرد این شهید بلند مرتبه فرصتی است برای همه ما که به تأمل وتدبر درویژگی وی به پردازیم تا به راز وسراسمانی شدن سردار سلیمانی پی ببریم وان را الگو ودرس زندگی خود قرار دهیم ازهمین رو بابیان دو نکته به تحلیل همه جانبه (مکتب سلیمانی )خواهیم پرداخت:

*******

خصوصیت اول: تعریف مکتب سلیمانی
مقصود ازمکتب سلیمانی این نیست که وی فقیه، فیلسوف، کلامی، اصولی است و در نظریه پردازی صاحب مکتب وسبک است؛ بلکه مقصود از ((مکتب سلیمانی)) این است درسلوک 60 ساله از حیات نظری و عملی، این ژنرال شهید دقایق، و ظرافت‌ و استثنائیاتی وجود دارد که اگر درست شناسانده شود می تواند ورودی های در این مکتب را آنچنان از نظر رفتار عملی و نظری متحول نماید که سلیمانی های فراوانی ازاین مکتب تولید ومتکثر شوند.

*******

خصوصیت دوم: ویژگی های مکتب سلیمانی
هرچند مکتب سلیمانی ویژگی و شاخص های فراوانی دارد که هرکدام می تواند الگو برای رهروان این شهید والامقام باشد؛
ولی ازباب ((مالایدرک کله، لایترک کله)) اهم از این ویژگی هارا مورد شرح وتفسیر قرار می دهیم؛

1-(( معنویت گرایی))
نخستین ویژگی مکتب سلیمانی ((معنویت گرایی)) است.
به این معنا سپهد شهید حاج قاسم سلیمانی در برنامه معنویش:
اولا: سخت مداومت درانجام ((نافله، شب، سحر خیزی، شب زنده داری)) داشت.
ثانیا: نافله خوانی و شب زنده داری را با ((ابتهال تضرع، سوز و گداز)) آمیخته می کرد، تا برای وی عادت نشود، بلکه حضور ((عند رب الارباب)) باشد، و شور و شوق و عطش عبادت در جانش شعله ور گردد، چراکه دریافته بود (( نوافل)) تضمین کننده ((فرائض)) است؛ نمی شود کسی مداومت در نوافل داشته باشد ولی فرائض را ترک کند.
 همچنین به این باور رسیده بود که تفاوت ((نوافل)) و((فرائض)) در این است که در فرائض، خدای متعال است که با واجب کردن آن بنده را به سوی خود می خواند، ولی در نوافل این بنده است که خدای خود را به سمت خود می کشاند، و خداوند نیز به چنین بنده ای که عاشقانه وی را می خواند مقام ((محمود)) به وی عنایت می کند((اسراء، آیه 98)۰در راستای همین مداومت بر نافله شهید است که سردار معروفی همرزم سال های طولانی می گوید:
" بارها گفتم طی سال‌ها رفاقت با حاج قاسم هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آن هم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندون به درگاه خدا بود.
من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت؛ اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم."نصر الله جهانشاهی، راننده سپهد شهید می گوید:
"هر شب نماز شب می‌خواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریت‌ها من با حاجی بودم.
 اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت می‌خوابید، بیدار می‌شد و بعد شروع می‌کرد به نماز. واقعاً این صحنه عشق‌بازی و نجواهای حاجی در نماز شب‌هایش تماشایی بود.
ما هم که می‌خواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بیخود می‌شدیم و دیگر نمی‌توانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم.
باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید."
چون سردار شهید خود لذت معنویت نافله شب راچشیده و تجربه کرده بود، در توصیه به برادرزاده اش می نویسد:
"عمو جان! تمام کسانی‌که به کمالی رسیدند، خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم می‌تواند باشد، منشأ همه آنها سحر است.
سحر را دریاب.
نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چند بار آن را با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب می‌شود به آن تمسک یابی"
معنویت گرایی،
مداومت به نمازشب،
شب زنده داری از سپهد شهید عارف و سالک با سیمای نورانی و پرجذبه معنوی فوق العاده و استتنایی ساخت که هر کسی با او روبرو می شد، یا تصویرش را می دید ژنرال نظامی در مقابل خود نمی دید؛ بلکه عارف با سیمای نورانی مشاهده می کرد که پیش از آنکه کسی را متوجه خود نماید متوجه خدای خود می کرد.
پیام (معنویت گرایی شهید) به این نسل و نسل آینده این است که می توان از دل روستای کرمان بیرون آمد و فرمانده جنگ با جبهه های باطل عفلقیان عراق، وداعشی ها تکفیری شد؛
 ولی هر روز رشد معنوی پیدا کرد و از دل آتش جنگ عارف، سالک، واصل الی الله شد تاجایی که پس از شهادت هم به روایت دکتر قالیباف:
"با عبای رهبر انقلاب که 14سال نماز شب خواند، و انگشتری که حاج قاسم با آن نماز شب می‌خواند و تربت کربلا مدفون شد"

2-((متشرع بودن سلیمانی))
دومین ویژگی مکتب سلیمانی که وی را کانون توجه همگان قرار داد و تبدیل به اسطوره نمود ((متشرع بودن)) در دل دود و آتش جنگ بوده است.
به این معنا ((تقوا واراستگی درونی)) سه مرتبه دارد:

مرتبه اول:
و در عین حال سخت ترین مرتبه از تقوا و آراستگی درونی به این است که شخص آنچنان روی خودش کارکرده، ریاضت نفسانی نموده، و بر تمایلات درونی خود فائق آمده باشد و قوه و قدرت روحی پیدا نماید که اگر دربرابر حرام بین قرار بگیرد کم نیارد و نلغزد.

مرتبه دوم:
شخص آنچنان خودش را ساخته و به مرتبه ای از قوه و قدرت روحی رسیده باشد که اگر در برابر(امر مشتبه بین حرام وحلال) قرار بگیرد که با آن معامله حرام نموده و بنام حلال مرتکب امر مشتبه هم نشود، بلکه احتیاط بکند.
 چراکه رسول الله صلی الله علیه وآله فرمودند:
"حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ" (بحارالأنوار ج۲ ص ۲۲۰ باب ۲۹)
امور سه گونه است: حلال واضح و روشن و حرام آشکار و بدون ابهام و اموری که مردد میان این دو است. هر کس شبهات را ترک کند از محرمات نجات می یابد و هر کس به شبهات اقدام کند مرتکب محرمات می شود و ندانسته هلاک و نابود می گردد.

مرتبه سوم:
شخص در مرتبه و درجه ای از سلوک معنوی برسد که بتواند برای رسیدن به مرتبه بالاتر از کمالات معنوی از مباحات هم بگذرد و عبور نماید.

سبک زندگی سپبهد شهید سلیمانی به شهادت همرزمانش گواه این معنای از سلوک است که با وجود مشکلات جنگ با عفلقیان عراق و داعشی های تکفیری وهابی آنچنان این شهید بلند مرتبه، خود را منضبط به رعایت حرام و حلال و متشرع به چارچوب های دستورات دینی می نمود که خروج از آن امکان پذیر نمی شد، چراکه:

اولا: با وجود اینکه جنگ شرایط خاص خودش را دارد و به دلیل اضطرار خیلی حرام ها رنگ حلال بخودش می گیرد، تا برسد به امر مشتبه بین حرام و حلال، شهید بلند مرتبه به دلیل وارستگی درونی و قوت و قوه باطنی و روحی که داشت متشرع به رعایت حرام و حلال بود، نه تنها ازمحرمات، بلکه به شدت از مشتبهات اجتناب می کرد.
ازهمین رو رهبر انقلاب «مراقبت از حدود شرعی» را در همه شرایط حتی در میدان جنگ، از دیگر خصوصیات حاج قاسم برشمردند و فرمودند:

 "او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصه نظامی بود اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت می‌کرد تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود، آن‌هم درحالی که خیلی‌ها در عرصه نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند." (18دی98)
به دلیل همین روحیه متشرع بودن، ورعایت حرام و حلال و اجتناب از مشتبهات است، که نامه ای به صاحب خانه داعشی در جنوب‌شرق سوریه نوشته که نیروهای مقاومت از خانه آنها در عملیات آزادسازی منطقه «البوکمال» به عنوان قرارگاه فرماندهی استفاده کرده بودند:

"خانواده عزیز و محترم، سلام علیکم. من برادر فقیر شما، قاسم سلیمانی هستم. شما من را مطمئناً می‌شناسید. من شیعه هستم و شما اهل سنت هستید. البته ما هم به شکلی سنی هستیم چون معتقد به سنت رسول‌الله هستیم و ان‌شاءالله تلاش می‌کنیم به شیوه ایشان عمل کنیم و شما هم به شکلی شیعه هستید چون اهل بیت(ع) را دوست دارید... از شما عذرخواهی می‌کنم که بدون اجازه از خانه‌تان استفاده کردیم. اگر خسارتی به خانه شما وارد آمده، آماده پرداخت بهای آن هستیم. این شماره تلفن منزل من در ایران است. اگر فکر می‌کنید دینی به گردن ماست، لطفاً تماس بگیرید، من آماده‌ام هر کار بخواهید انجام دهم."

ثانیا: حقوق و مزایای تعریف شده حق هرکارگزاری است که می تواند ازآن استفاده کند، ولی سردار شهید، آن چنان خودش را تربیت و رشد معنوی داده بود، درسختی معیشت و تنگنای اقتصادی قرار می گرفت؛ ولی از حق مباح و قانونی خودش می گذشت و استفاده نمی کرد.

ازهمین روست حجه الاسلام شیرازی، نماینده ولی فقیه در سپاه قدس که سی سال همکاری نزدیک با سلیمانی داشت می گوید:
"حاج قاسم با اینکه بیشتر از خیلی از نیروهای سپاه مأموریت می‌رفت، هیچ‌وقت حق مأموریت نگرفت. بعد از شهادتش هم مسئول نیروی انسانی نیروی قدس گفت، حاج قاسم حقوق عادی خود را بدون اضافه کار و حق مأموریت می‌گرفت. خودش هم به من گفت من برخی مواقع در اداره زندگی می‌مانم. به‌تازگی که بحث ازدواج پسرش بود، می‌گفت برای هزینه خرید ازدواج پسرم (انگشتر و...) مشکل دارم، بعد گفت فعلاً حل‌ شد"

این نوع از روحیه متشرعانه و احتیاط و گذشت درحالی از این ژنرال بی ادعا صورت می گرفت، بودند کسانی که با کمترین زحمت از صندوق بیت المال مسلمین حقوق نجومی دریافت می کردند!!

این هم درس دیگری بود که حاج قاسم در مکتب خود به رهروانش آموخت که چگونه می توان به ((حیات طیبه)) رسید و ماندگار همیشه تاریخ شد.

*******

خصوصیت سوم: احترام به والدین در مکتب سلیمانی
سومین خصوصیت فوق العاده مکتب سلیمانی ((احترام به والدین)) است.
تبیین درست این خصیصه دقت و توجه به دو نکته را لازم دارد:

نکته اول: (آداب احترام به والدین)
هرچند درفرهنگ منحط وماشینی غرب و اروپا روابط خانوادگی از هم گسسته شده است؛ ولی کشورهای اسلامی و به ویژه ایران اسلامی، به دلیل تاثیر پذیری از آموزه های قرآنی روابط خانوادگی به ویژه روابط فرزندان با پدر ومادر استحکام لازم دارد.
از همین رو در آیه (23و24) سوره (اسراء)، وظایف و تکالیفی را در جهت احترام به والدین به عهده فرزند گذاشته است و آن این که:

اولا: در قرآن کریم خدمت و احترام و احسان به والدین در طول پرستش و عبادت حق تعالی دانسته شده و فرموده است:"وقَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا"
و پروردگارت فرمان داده است: جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

ثانیا: در انجام این تکلیف احسان و خدمت به والدین هیچ تفاوتی بین پدر و مادر نگذاشته است؛ بلکه به وظیفه فرزندان نهاده است که بطور یکسان به والدین احسان وخدمت نمایند:
"إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما ریمًا"
هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها به پیری رسیدند.

ثالثا: فرزندان را مکلف کرد که مواظب باشند که رفتارشان کوچک ترین لرزش غم آلودی در قلب والدین به وجود نیاورد.
 این مطلب را قرآن با انتخاب یک نمونه بیان می کند و می فرماید:
 «به آن دو اف نگو.»
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«اگر خداوند کلمه ای کمتر از اف سراغ داشت،از گفتن آن نهی می فرمود».
ازهمین رو خطاب به فرزندان می فرماید:
"فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما"
کمترین اهانتی به آنها روا نداشته و بر آنها فریاد مزن و گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه به آنها بگو.

رابعا: فرزندان را موظف می کند در معاشرت و سخن گفتن با والدین از کلمات فاخر و پسندیده استفاده کنند و می فرماید:
"وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریما"
و گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه به آنها بگو.

خامسا: هرچند خود را شکستن جز در برابر حق تعالی امر پسندیده ای نیست و اسلام آن را منع کرده؛ ولی در برابر والدین فرزند را مکلف نموده است که باید در معاشرت و گفتگو با پدر و مادرش طوری رفتار کند که پدر و مادر تواضع و خضوع او را احساس کنند و بفهمند که او خود را با اظهار محبتش در برابر آنها خوار می‌کند و می شکند.
ازهمین رو می فرماید:

"وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَّبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرًا"
و بال‌های تواضع خویش را خاضعانه در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا، همان گونه که مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
آنکه این را به حاج قاسم گفتم، شروع به گریه کرد و بعد از گریه گفت: درست است من هر روز یا یک روز در میان، زنگ می‌زدم و احوال پدرم را می‌پرسیدم.

این دفعه یک عملیات سختی بود و داعشی‌ها در املی این قدر شیعه‌ها را اذیت می‌کردند و خود و بچه هایشان را می‌کشتند که من ۴ یا ۵ روز سخت درگیر شدم و نتوانستم با پدرم تماس بگیرم.
حاج قاسم همان شب با وجود خستگی گفت: به قنات ملک برویم و حدود ساعت‌های ۱ یا ۱ و نیم شب که رسیدیم به سر مزار مادرشان رفتیم و صبح زود نیز بعد از اقامه نماز صبح، دوباره سر مزار مادرشان رفتیم."
سپهد شهید آن چنان دل بسته به پدر ومادرش بود که درآخرین وصیت نامه خود محشور شدن و دیدار ملاقات با آنان را از خداوند متعال مسئلت می کند و می نویسد:

"خداوندا ! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه می خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره مند فرما"

این مرتبه از خاکساری، دلدادگی، احسان، خدمت و ادب، همه و همه درس و پیام ((مکتب سلیمانی)) به مخاطبین در هر سن و سال، و در هر مرتبه و درجه، و در موقعیت علمی و شغلی است که بالاترین توفیق خدمت، احسان، وادب در مقابل والدین است که قبل از آخرت در همین دنیا راهگشای بسیاری از پیچیدگی های در زندگی و منشاء کسب بسیاری از توفیقات است، که بایست تا فرصت از دست نرفته و سایه بلند والدین بر سر است قدر آن را دانست.

نکته دوم: ((ژنرال تربیت شده آموزه قرآنی))

قهرمان مکتب سلیمانی نمونه ای از تربیت یافتگان آموزه های قرآنی است.
از آن روزی که نوجوان 13 ساله بوده‌ است تا آن روزی که آن چنان تعالی و ترقی پیدا کرد و به درجه سرلشکری رسید، وتا ان زمانی که برای اولین بار در نظام جمهور اسلامی به بالاترین مدال ((ذوالفقار)) نائل شد، برای والدینش همان قاسم بود، نه سردار، سرلشکر، که همیشه درخدمت، احسان، ادب، خاکسار شدن در برابر والدینش بود.
از همین روست خاطره ای از خود و پسر عموی شهیدش در سن 13 سالگی درجهت خدمت والدینش نقل می کند که:

"روزگار سختی بود.
 پدرانمان مقروض دولت بودند.
 وام کشاورزی گرفته بودند اما حالا نمی‌توانستند پس بدهند.
شب‌ها از غم این که روزی آدم‌های دولت بریزند و پدرانمان را دستگیر کنند و ببرند زندان، خوابمان نمی‌برد و یاد چنین روزی دلمان را خالی می‌کرد.
پدر من نهصد تومان بدهکار بود و پدر احمد پانصد تومان.
حال ما آمده بودیم به شهر غریب تا کار کنیم.
احمد گفت: قاسم بیا عهد ببندیم تا وقتی که یک پول درست و حسابی جمع نکرده‌ایم به ده برنگردیم!
دست همدیگر را فشردیم.
 سپس یا علی گفتیم و وسایلمان را برداشتیم و راه افتادیم.
در کوچه پس کوچه‌های خیابان ناصری اتاقی اجاره کردیم ماهی پانزده تومان.
صاحبخانه‌امان پیرزنی بود به نام آسیه.
مستأجر دیگری داشت به نام معصومه که او هم پسر کوچکی داشت به اسم مهدی.
سیزده سال بیشتر نداشتیم جثه‌هایمان آن‌قدر کوچک و نحیف بود که به هر کجا می‌رفتیم کار بگیریم قبولمان نمی‌کردند.
تا این که در خیابان خواجو که آن زمان در انتهای شهر بود، مدرسه‌ای می‌ساختند و ما را نیز به‌کار گرفتند با روزی دو تومان!
برفی که در سال پنجاه به کرمان بارید مشهور است.
تا آن روز هشت ماه بود که از آمدن ما به کرمان می‌گذشت.
حالا دیگر سیصد تومان من داشتم و سیصدوپنجاه تومان هم احمد.
گمان می‌کردیم به عهد‌مان وفا کرده‌ایم و حالا وقتش است که سری به پدر و مادرمان بزنیم.
شوق دیدار خانواده، ما را به بازار کشاند و حدود هفتاد تومان خرید کردیم.
طوری که برای همه بستگانمان یک تکه سوغاتی خریده بودیم.
سپهد شهید خود خاطره دیگری بسیار جذاب وشنیدنی بسیار آموزنده نقل می کند که:"یک زمانی وقتی می خواستم بروم((ماموریت)) گفت ننه بمون گفتم ننه کار مهمی دارم دو روزه برمیگردم. گفت هی می گویی آمریکا امریکا آمریکا، من هم مادرتم...
گفتم قول می دهم زود بر می گردم گفت ممکن است من را نبینی، خیلی باور نداشتم که مادرم رفتنی است. تصمیم گرفتم که نروم و تاخیر بیندازم. رفتم یک دوری زدم و برگشتم دیدم خواهرهایم مادرم را قانع کردند. گفت ننه می خواهی بروی برو.
سردار در ادامه اینگونه روایت می کند:
«من دم آخر چیزی در ذهنم بود و آن اینکه کف پای مادرم را ببوسم. خیلی وقت ها دلم میخواست اینکارو بکنم ولی نمی شد یا خجالت می کشیدم ...ناخودآگاه تا دم در رفتم و برگشتم و کف پای مادرم را بوسیدم. و این توفیق نصیمان شد. سرمایه بزرگی بود که از دست دادیم.»
در راستای همین خاکساری سپهد شهید نسبت به مادرش، شهریاری یکی از همراهان سال های طولانی با بیان اینکه تقریبا آخرین وداع وی با مادرش بود بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا (س) کرمان در ایام ماه مبارک رمضان، اتفاق افتاد، گفت:
"حاج قاسم آن روز از هرکس که در بیمارستان بالای تخت مادرش بود خواست، برود و گفت: امشب خودم می‌خواهم بمانم.
او با بیان اینکه حاج قاسم شب تا صبح در بیمارستان کنار مادرش ماند، افزود: ما نگران بودیم که اتفاقی برای او رخ بدهد و از طرفی می‌دیدم که او زیاد نگران است، رفتیم و سرک کشیدیم، دیدیم سردار سلیمانی کنار پای مادر نشسته و جوراب‌ها را از پای مادرش درآورده و پا‌های مادر را بر روی پیشانی و چشمانش می‌کشد و اشک می‌ریزد".

*******

خصوصیت چهارم: ولایی بودن مکتب سلیمانی
چهارمین خصوصیت مکتب سلیمانی ((ولایت مداری)) است.
برای اینکه تفسیرو برداشت دقیقی از این خصوصیت داشته باشیم، توضیح دو نکته که فهم وقرائت صحیح از ((ولایت مواری))را فراهم می کند بسیار لازم است:

نکته اول: (ولایت فقیه استمرار نبوت وامامت)
همانگونه که نبوت باطن و تجلی توحید است، و اگر نبوت نباشد خدا آنگونه که هست شناخته نمی شد و بشر به زعم خودش خدای مولود ذهن و خلق شده توهمش را می پرستید،
همانگونه که هندوها در عصر مدرن جاهلیت، گاو را مظهر تجلی خدا می دانند و می پرستند و نه خدای توصیف شده در قرآن که می فرماید:
"هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ" (حدید/3 )
امامت نیز باطن و تجلی توحید و نبوت است؛ چراکه به برکت امام علیه السلام است که رسول الله صلی الله علیه وآله با مقام عصمت علمی:
 "وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی" (نجم، آیات 3 و 4)
و همچنین عصمت عملی:
"إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا"(احزاب، آیه 33) معرفی و شناسانده می شود، نه درحد مدیر اجرایی که می تواند خطاء علمی وعملی داشته باشد.
به حکم توقیع از ناحیه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء به اسحاق بن یعقوب که نوشتند:
"وَأَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ"
واما در حوادث و رخدادهایى که پیش می آید به راویان احادیث ما، رجوع کنید ، زیرا آنان حجت من بر شما ومن حجت بر آنان هستم)) می یابیم که:
ولایت فقیه هم در تحلیل صحیح نیز باطن و تجلی نبوت و امامت است که به برکت رهبری و زعامت فقیه جامع الشرایط، تلاش و مجاهدت( 250) ساله ائمه معصومین علیهم السلام درعصر غیبت عینیت و شکل عملی می گیردو در قالب نظام اسلامی به ثمرمی نشیند.

نکته دوم: (موضع نظری، عملی، قلبی سردار شهید نسبت به ولایت فقیه)
از آغاز انقلاب کسانی که به نوعی نقش درانقلاب داشتند به دوگروه تقسیم شدند.
 اقلیت که به شخص حضرت امام علاقه مند بودند؛ ولی به اندیشه امام نسبت به اصل ولایت فقیه باور نداشتند.
پس از رحلت امام، این عده به مرور زمان ریزش کردند نه تنها رهبری آیه الله خامنه ای را به رسمیت نشناختند؛ بلکه بنا را بر مخالف گذاشتند و روبروی نظام و رهبری ایستادند؛ ولی اکثریت به همان اندازه در ده سال پس از انقلاب اسلامی، به رهبری شخص حضرت امام خمینی (ه) به عنوان فقیه جامع الشرایط باور داشتند به همان اندازه به اندیشه ولایت فقیه حضرت امام نیز باورمند بودند.
ازهمین رو پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی و انتخاب آیه الله خامنه ای از طرف اعضای خبرگان همان باوری که به امام داشتند به معظم له باورمند شدند و در حمایت از رهبری در این سی سال از هیچ چیز دریغ نکردند.

ثانیا: از نظر مصداقی رهبر معظم انقلاب آیه الله خامنه ای را از بین فقهای موجود شایسته ترین ولایق ترین شخص برای منصب ولایت فقیه و رهبری جهان اسلام می دانست و چون به این باور داشت درهر کنگره یا سخنرانی پس از طرح نظر یه ولایت فقیه با آن صداقت ویژه اش به معرفی معظم له می پرداخت.
ازهمین رو در سخنرانی کنگره شهدای کرمان به مردم می گوید:
" از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم.
اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک می‌شناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است.
 علمای لبنان را می‌شناسم، علمای پاکستان را می‌شناسم، علمای حوزه خلیج فارس را می‌شناسم. چه شیعه و چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است.
من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و می‌شناسم آنها را، ارادت داریم. دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم. اما اینجا کجا، آنجا کجا؟ بین ارض و سماء فاصله داریم.
در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاست‌شناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازی‌های سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم.
 آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است". (کنگره شهدای کرمان- ۱۳۸۹)

و همچنین یادواره شهدای حرم می گوید:
"برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است.
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
 در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است". (17-10-96)

و در جمع فرماندهان سپاه می گوید:
"حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از اولیاء الهی است و نزدیک ترین صفات را به ائمه اطهار دارند و ما تابع تشخیص ایشان هستیم، چون عاقبت بخیری در این است. حرف حضرت آقا بر من حجت شرعی دارد و همین که ایشان از ما راضی اند و سر ما را می بوسند به همه عالم می ارزد" (12-4-98)
ثالثا: از سال(( 1376 تا 12دی 1399)) که درسمت فرمانده سپاه قدس قرار داشتند ارتباط قلبی خاصی بین مقام معظم رهبری و سپهد شهید به وجود آمد که تبدیل به ((مراد و مریدی)) شد؛
به گونه ای که به همان اندازه سردار سپهد درملاقات ها از سر ارادت دست وصورت معظم له رامی بوسید به همان اندازه رهبر معظم انقلاب نیز باعنایت ویژه ای سروصورت این شهید بلند مرتبه را بوسیده می داد و نه تنهادر نماز جنازه مطهرش عاشقانه دل تنگی کرد و اشک ریخت؛ بلکه درزمان حیاتش می دید که این سرباز دل باخته به فیض شهادت نائل می شودو به مقام محمود می رسد و از جمله شفاعت کنندگان در عالم قیامت می گردد.

از همین رو در اردبیهشت‌ماه سال ۱۳۸۴ به‌همراه شهید حاج قاسم سلیمانی در منزل خانواده شهید محمدرضا عظیم‌پور در کرمان حضور پیدا کردند، در این دیدار جواد روح‌اللهی داماد بزرگ خانواده‌ی شهید عظیم‌پور از رهبر معظم انقلاب درخواست می‌کنند که ایشان را در قیامت شفاعت کنند، معظم له با اشاره به سردار آسمانی شهید سلیمانی می‌فرماید:
"این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاءالله"
بنابراین یکی از درس های کلیدی و بسیار تعیین کننده ((مکتب سلیمانی)) برای این نسل و نسل های آینده همان پیام سرنوشت ساز حضرت امام خمینی است که فرمود:
"پشتیبان ولایت فقیه باشید تابه مملکت آسیب نرسد".

*******

خصوصیت پنجم: فراجناحی بودن مکتب سلیمانی
پنجمین مشخصه بسیار حساس و مهم مکتب سلیمانی ((فراجناحی بودن)) سپهد شهید بوده است.
طرح و تفسیر این مشخصه مبتنی بر توضیح دقیق دو نکته است:

نکته اول:
هرچند در تحلیل صحیح وجود دو جریان فکری بنام ((اصلاح طلب واصول گرا)) واقعیت ندارد، چراکه نمی شود اصلاح طلب درچارچوب اسلامی بود ولی اصول گرا نبود،
وهمچنین نمی توان اصولگرا وپای بند به ارزش های اسلامی وانقلابی بود ولی اصلاح طلب نبود.

ازهمین رو رهبر معظم انقلاب در تاریخ (19\2\1384) و در دیدار با دانشجویان کرمان می فرماید:
"بنده دعوای اصلاح‌طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم‌بندی را غلط می‌دانم. نقطه‌ی مقابل اصولگرا، اصلاح‌طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح‌طلب، اصولگرا نیست.
نقطه‌ی مقابل اصولگرا، آدم بی‌اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است.
 یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب می‌کند که بشدت ضد سرمایه‌گذاری و سرمایه‌داری حرکت کند، یک روز هم منافع‌اش یا فضا ایجاب می‌کند که طرفدار سرسخت سرمایه‌داری شود؛
 حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطه‌ی مقابل اصلاح‌طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح‌طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش‌ها به صورت روزبه‌روز و نوبه‌نو"

ولی آنچه که نه قابل انکار است، ونه قابل حذف، این است عده ای موجودیت خود را در اصلاح طلب بودن می دانند و می خواهند با آرم و تابلوی اصلاح طلبی شناخته شوند، و عده دیگر موجودیت خود را در اصولگرایی می دانند.
آنان می خواهند با آرم وتابلوی اصولگرایی شناخته شوند و تازمانی که صندوق انتخابات وجود دارد این دو جریان وجود دارد و همین دو جریان عهده دار مدیریت بخشی از کشور خواهند بود؛ تنها اتفاقی که پس از هر انتخابی می افتد این است جای این دو جریان در مدیریت کلان نظام عوض می شود.

نکته دوم:
سپهد شهید در برخورد با این دو جریان سیاسی ((فراجناحی))بود، مواضع او بگونه ای بود، درقالب و ظرف اصولگرایان و اصلاح طلبان قابل تعریف نبود؛ برای اینکه :
اولا:هم به دلیل متشرع ومتعبد.بودن به دیدگاه و فتاوای حضرت امام خمینی (ه) که ورود نظامیان را به جریان سیاسی منع کرده و فرموده بود:

1-"همه دنیا که دنبال این هستند که ارتششان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را؛
 ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جند الله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند؛
 برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم". (صحیفه امام، ج 19، ص 11)

2-"برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟
 در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها باز صحبت هست، خوب انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا بکنند،
 برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را".(صحیفه امام، جلد 19، ص 12)

3- "باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود،که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود،
همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند". (صحیفه امام، جلد 18، ص 45)

4-"از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام، آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح، چه رده های بالا یا پایین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند،
 هر چند آن حزب و گروه صد در صد و به جمهوری اسلامی وفادار باشند و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود.

و فرماندهان و مسئولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروه های سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود. و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسحل اخراج کنند،
و همه افراد موظفند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب وگروهها و سازمانها، پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود. (صحیفه)
 سردار سلیمانی درمدت چهل سال هرگز وارد هیچ حزب و جریان سیاسی نشد وهضم دردو جریان اصولگرا واصلاح طلب نشد و مواضعی سیاسی اوهمسوی ولی فقیه بود نه احزاب سیاسی، وبرای اینکه جریان سیاسی تکلیفشان را باوی بدانندوهیچ انتظاری نداشته باشند بطور رسمی وشفاف می فرمود:
"از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم"

ازهمین رو رهبر معظم در دیدار دانشجویان دانشگاه کرمان در توصیف شهید سلیمانی می فرماید:
"یک نکته مهم این است که در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح نبود لکن به شدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابی گری خط قرمز قطعی او بود. این را بعضی ها سعی نکنند کمرنگ کنند این واقعیت اوست. ذوب در انقلاب بود".

ثانیا: شهید سلیمانی به دلیل داشتن همین مرام ((فراجناحی)) اعتقاد به جذب((حداکثری)) و دفع((حداقلی)) داشت، و بر این باور بود هنر انقلابیون و حزب اللهی باید در این باشدکه معاند را به مخالف، ومخالف را به موافق تبدیل نمایند؛
نه اینکه کسی که همسوی با سلیقه و فکر آنها نیست با برچسب ضعف ولایت، اباحه گری، وضد ولایت فقیه موافق را به مخالف و مخالف را به معاند تبدیل کنند، و از اردوگاه نظام و زیر خیمه ولی فقیه خارج نمایند.

چراکه پیام قرآن این است:
"مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّاررُحَمَاءبَیْنَهُمْ" (فتح/29) محمدرسول خداست و کسانى که با او هستند، بر کفّار، سخت و در میان خودشان مهربانند.
پس بایست آیه مبارکه را نصب العین قرار داد و تاجایی که می شود و می توان هر روز افراد را جذب نظامی اسلامی کرد، وفرصت را از دشمن گرفت.

از همین رو سپهد شهید در جمع روحانیون خطاب به آنان می گوید:
 "اگر بخواهیم دائم از القاب بی‌حجاب و باحجاب یا اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده کنیم، پس چه کسی می ماند؟ اینها همه مردم ما هستند.
 آیا همه بچه‌های شما متدین‌اند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه این‌ها را جذب می‌کند و جامعه هم خانواده شماست.
 اینکه بگوییم من هستم و بچه‌های حزب اللهی خودم، اینکه نمی‌شود حفظ انقلاب. امام جماعت باید بتواند با حجاب و بی‌حجاب را با هم جذب کند".

و در راستای همین روحیه پرهیز از ((افراط وتفریط)) است در وصیت نامه اش، سیاسیون کشور، جناح راست و چپ، اصولگرا واصلاح طلب را دعوت به رقابت سالم در محور ولایت فقیه و نظامی اسلامی می کند و خطاب به آنان می نویسد:
"نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:
چه آنهایی [که] اصلاح طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم.

عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛
مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است"
و با این نگاه ((جذب حداکثری)) و ((دفع حداقلی)) بود که
انگشتر عقیق زرد رنگی که از کربلا آورده بود به همسر یکی از شخصیت های متوفی داده که به هنگام دفن بر پیشانی متوفی قرار دهند.

و همچنین وقتی یکی از شخصیت ها، موضع قاطع مقابل آمریکا گرفت و تهدید کرد که اگرشما امریکائیها دست از پا خطاء کنید و امنیت ما را درخطر قرار دهید صادرات نفت از خطر خلیج فارس به رویتان خواهیم بست، سپهد شهید به وی نوشت:
"دست شما را برای ایراد این سخنرانی حکیمانه و صحیح می بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستم".

درهمین راستا حجت الاسلام حاجی صادقی نماینده ولی فقیه می گوید:
"یک‌بار به او عرض کردم: حاج قاسم! شما نسبت به بعضی از مدیران این‌همه تواضع نشان می‌دهید چرا این کار را می‌کنید این سزاوار نیست.
گفت: «من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
حاج قاسم یک‌تکه کلامی داشت که می‌گفت: «دست شما را می‌بوسم.»
 من به ایشان گفتم: «بعضی از افراد شایستگی این را ندارند که شما این جمله را به ایشان بگویید.»
گفت: «برای مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
و می‌گفت: «اگر دست‌بوسی من سبب شود که مسئولین به این مردم خدمت کنند باکی از این کار ندارم".

همین نجابت و روحیه جذب حداکثری داشتن، موجب شد سردار دل ها شود؛ به گونه ای که برای نخستین بار در تاریخ بشریت هفت میلیون نفر با گرایش و سلایق مختلف، مذهبی و غیرمذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، محجبه و غیر محجبه در تشییع جنازه قهرمان ملی خود، ژنرال سپهد شهید سلیمانی حضور پیداکنند و شهادت بر نام و یاد نیک او بدهند، و این پیام و درس دیگری ازمکتب سلیمانی به رهروان اوست که می شود با حفظ اصول نظام و تعبد به اصل ولایت فقیه چنین روحیه و مرام و مسلک جذب ((حداکثری)) و ((دفع حداقلی)) داشت.

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

۰

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

محمدحسین بواس فرزند شهید مدافع حرم حسین بواس در گفت‌و‌گو با تسنیم ماجرای اهدا گل به حاج قاسم سلیمانی در هنگام نماز را روایت کرده است.

۰

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب خط حزب الله حاج قاسم سلیمانی

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

شماره سیصد و هفتاد و سوم هفته‌نامه خط حزب‌الله با عنوان «قهرمان؛ سلیمانی» منتشر شد.

* سخن‌هفته خط حزب‌الله به مناسب فرارسیدن سالروز ۹ دی ۱۳۸۸، به این سوال پاسخ داده است که نقش مردم در نقش بر آب کردن نقشه‌های دشمن در فتنه‌های مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی چیست؟

* گزارش هفته خط حزب‌الله، با عنوان «قهرمان؛ سلیمانی» در سومین سالگرد شهادت جانفدای ملت ایران، نگاهی به جهاد بزرگ حاج قاسم سلیمانی و ثمرات آن داشته است.

* شماره‌ این هفته‌ی خط حزب‌الله تقدیم می‌شود به روح مطهر شهیدان «حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، حسین پورجعفری، محمدرضا الجابری، شهروز مظفری‌نیا، محمد الشیبانی، هادی طارمی، حسن عبدالهادی، وحید زمانی‌نیا و علی حیدر» که بامداد جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸در حادثه تروریستی فرودگاه بغداد آسمانی شدند.
۰

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب حاج قاسم سلیمانی

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

با نزدیک شدن سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی، انتشارات انقلاب اسلامی بسته‌ی محصولات فرهنگی «سرباز» را با تخفیف ۲۰ درصدی ارائه می‌کند.

این بسته شامل دوعنوان کتاب، ۲۲ قطعه تصویر و یک قطعه پوستر است. 

اولین محصول این بسته، کتاب «یاران سلیمانی» است که بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در بر می‌گیرد که برخی از این بیانات برای نخستین بار منتشر شده است.

کتاب مصور «قاف»، دیگر محصول بسته‌ سرباز، شامل خاطرات حاج قاسم سلیمانی از جنگ ۳۳ روزه‌ لبنان است که درقالب داستان تصویری منتشر شده است.

۲۱ قطعه از عکس‌های شهید حاج قاسم سلیمانی همراه با بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در مورد شهید سلیمانی به چاپ رسیده است که ۴ قطعه از این تصاویر برای نخستین بار منتشر شده است. همچنین عکس ویژه‌ای که به دیدار خانواده‌ حاج قاسم سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۳ اختصاص دارد، همراه با متن سخنرانی معظم‌‌له در این جلسه، برای نخستین بار منتشر شده است و پوستر «یا حسین فرماندهی از آن توست» آخرین محصول این بسته است.

بسته «سرباز» با طراحی منحصر به فرد از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر شده است و علاقمندان می‌توانند این بسته را تا 10 دی ماه با ۲۰ درصد تخفیف از سایت انتشارات انقلاب اسلامی از این نشانی تهیه نمایند.

خرید بسته فرهنگی سرباز

۰

نماهنگ | قهرمان؛ سلیمانی

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب نمآهنگ حاج قاسم سلیمانی

نماهنگ | قهرمان؛ سلیمانی

نماهنگ | قهرمان؛ سلیمانی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّه‌ذرّه دارد آب میشود... گفتم من سر قضیّه‌ی حاج قاسم سلیمانی حرف دارم، یکی از حرفها اینجا است ... قصدشان این نبود که عراق را رها کنند. بعد سعی کردند عوامل خودشان را سر کار بیاورند، بکلّی ناکام ماندند؛ هم در عراق ناکام ماندند، هم در سوریه ناکام ماندند، هم در لبنان ناکام ماندند.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر دانش‌آموزان و تأکید ایشان بر مسئله افول آمریکا، در نماهنگ «قهرمان؛ سلیمانی» مروری بر نقش شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در به شکست کشاندن نقشه‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا داشته است.

۰

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس شهدا حاج قاسم سلیمانی

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هر چند معلوم نیست از چه زمانی فرهنگ پهلوانی و قهرمانی به فرهنگ ایرانی پیوند خورد، اما این موضوع واضح و روشن است که پهلوانی و بزرگ‌مردی در ایران قدمتی دیرینه دارد و اگر از تعاریف و نوشته‌های اساطیری و ادبی عبور کنیم این فرهنگ در ادامه راه خود با تائید از سوی فرهنگ دینی توانست بیش از گذشته در جامعه باقی بماند تا امروز که هم با حفظ اصالت گذشته، طرفداران خود را دارد.

پهلوانان، همان قهرمانانی بودند که در مقامی بالاتر قدم در راه خیر گذاشتند و با شکستن غرور و تکبر خود و کسب معنویت در وهله اول، با پیروزی بر نفس خویش به پهلوانی رسیدند. بعد‌ها با ورود اسلام به ایران ورزش زورخانه‌ای با فرهنگ دینی پیوند خورد و با گرفتن رنگ و بوی دین بر ارزش و قدر آن افزوده شد. از این رو هر سال سالروز جنگ حضرت علی (ع) با عمرو بن عبدود در غزوه خندق مصادف با ۱۷ شوال، در تقویم کشور به نام روز «فرهنگ پهلوانی» و «ورزش‌های زورخانه‌ای» نامگذاری شده است تا یادگاری از پیوند مبارک قهرمانی و پهلوانی باشد.

پهلوانان وطن، از «پوریای ولی» تا «حاج قاسم سلیمانی»

نام قهرمانان زیادی در طول تاریخ به نام پهلوانی گره خورده است، قهرمانانی که با رعایت اخلاق و خیر رساندن به مردم، نام خود را بالاتر از قهرمان ورزشی به پهلوان تغییر دادند، اتفاقی مبارک که نام آنان را نه فقط به عنوان یک قهرمان ملی و میهنی که به عنوان الگویی از اخلاق و بزرگ‌منشی بر سر زبان‌ها انداخت و اگرچه از زمان حیات برخی از آنان صد‌ها سال گذشته، اما همچنان نام و یادشان در تاریخ و فرهنگ ما به وضوح زنده است. از پوریای ولی که گفته می‌شود اولین طراح و معمار زورخانه است تا تختی که اگرچه عناوین قهرمانی متعددی در رشته کشتی دارد، اما نامش بیش از یک قهرمان به پهلوان شهرت دارد تا حاج قاسم سلیمانی فرمانده بزرگ مقاومت که کمتر کسی از پهلوانی او در گود زورخانه با خبر است، همه افراد تاثیرگذار ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی هستند.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

باز شدن پای رزمنده‌ها پیش از میدان جنگ در گود زورخانه

کم نبودند شهدایی که پیش از حضور در میدان‌های رزم علیه دشمن پایشان به گود دیگری از مبارزه باز شد. قهرمانان وطن قبل از اینکه اسلحه به دست بگیرند در جایی چون زورخانه با امیال و هوا‌های نفسانی خود مبارزه کردند و اگر به مقامی رسیدند نه به واسطه زور بازو که به خاطر صفات نیکی بود که در درونشان ریشه دوانده بود.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

پهلوان شهید کوچولو

«سعید طوقانی» در زمان شهادت ۱۶ سال سن بیشتر نداشت، آنقدر شناسنامه‌اش را دستکاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود تا اینکه بالاخره به جبهه رفت و در سال ۱۳۶۳ در شرق دجله به شهادت رسید. سعید از کودکی باستانی‌کار بود، قهرمان کوچکی که تصاویر و پوسترهایش زینت‌بخش زورخانه و نشریات کشور بود. از چهار سالگی به ورزش زورخانه‌ای علاقه‌مند شد و خیلی زود توانست در این رشته پیشرفت کند و نامش به «پهلوان کوچولو» شهرت بیابد. پیش از انقلاب به واسطه ستم شاه بر مردم که با مرام سعید فاصله داشت، در نامه‌ای اعتراضی به امام، نوشت که از ورزش باستانی دست می‌کشد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ در حکمی سرپرست نوجوانان باستانی‌کار کشور شد، اما سعید میدان اصلی پهلوانی را در جای دیگری یافته بود. او مدتی بعد از حضور در جبهه زورخانه پادگان دوکوهه را تاسیس کرد.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

روزخانه‌ای با هفت شهید

زورخانه‌ها علاوه بر قهرمان‌سازی، محل پرورش فرهنگی جوانان‌ها نیز بودند. کلاس درسی بودند برای خودآموزی و توجه به ویژگی‌های انسانی که آدمی را به انسانیت نزدیک می‌کند. بوده و هستند زورخانه‌هایی که گوی سبقت را از دیگر زورخانه‌ها ربودند و با پرورش قهرمانان پهلوان و نامدار، پهلوان‌پرور شدند. مثلا زورخانه‌ای در شهر ساوه اراک وجود دارد که محل پرورش هفت شهید دوران دفاع مقدس است که تنها سه شهید از یک خانواده، شهیدان «اسماعیل شعبانی»، «مسلم شعبانی» و «حسین شعبانی» به ورزش در این زورخانه مشغول بوده‌اند.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، باستانی کار دوران جوانی

زورخانه عطایی‌شهر کرمان واقع در خیابان شهید چمران، روزی پاتوق شهید حاج قاسم سلیمانی در ایام جوانی بود. با وجودی که سردار دلها بعد‌ها برای ورزیده کردن بدنش به سراغ ورزش پرورش اندام رفت، اما معتقد بود در ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای فضای معنوی حاکم است که انسان را به حال و هوای مردانگی می‌برد و لازم است برای تکمیل بُعد جسمانی ابتدا به بُعد معنوی توجه شود از این رو هم به باشگاه پرورش اندام می‌رفت و هم به زورخانه. روحیه پهلوانی حاج قاسم و ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی او از کودکی همراهش بوده است، در جانش ریشه دوانده و تا پایان عمر او را همراهی کرده، بی‌ربط نیست که همین روحیه باعث شده بود تا در جوانی به میدان ورزشی پا بگذارد که بیش از جسم به روح و روحیه حق‌جویی وابسته است.

تفنگ جای میل و قابلمه جای ضرب!

ابتکارات رزمنده‌‎ها در جبهه کم نبود، اوقات فراغت رزمنده‌ها در عقبه پر بود از شادی، معنویت، زمان‌های خالی گاهی با دعا و مناجات پر می‌شد، گاهی با ورزش و بازی و شوخی. یکی از نوآوری‌های بچه‌های رزمنده در جبهه برگزاری ورزش زورخانه‌ای با ادوات جنگی بود. بعضی‌ها که باستانی‌کار بودند فضا را مغتنم شمرده و از تفنگ به عنوان میل و تخته شنا و از قبضه و آر.پی.جی به عنوان کباده استفاده می‌کردند. گود زورخانه درست می‌کردند و عده‌ای هم برای تماشای حرکات، دور آن‌ها می‌نشستند به تماشا.

یکی از رزمندگان در خاطره‌ای از شهید اصغر وصالی تعریف می‌کند که: «اصغر وصالی یکی از ساختمان‌های پادگان ابوذر را برای نیرو‌های داوطلب و رزمنده آماده کرده بود و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسیم آن‌ها نظم خاصی در شهر ایجاد کرد. وقتی شهر کمی آرامش پیدا کرد، ابراهیم به همراه دیگر رزمنده‌ها ورزش باستانی را بر پا کرد. هر روز صبح با یک قابلمه ضرب می‌گرفت و با صدای گرم خودش می‌خواند. اصغر هم میاندار ورزش شده بود. اسلحه ژ۳ هم شده بود میل! با پوکه توپ و تعدادی دیگر از سلاح ها، وسایل ورزشی را درست کرده بودند.»



۰

سیل اشک‌های حاج قاسم برای اباعبدالله/ کشور امام حسینی باید الگو باشد + فیلم

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) زندگی به سبک شهدا زندگی درمکتب اهل بیت(ع) حاج قاسم سلیمانی

سیل اشک‌های حاج قاسم برای اباعبدالله/ کشور امام حسینی باید الگو باشد + فیلم

سیل اشک‌های حاج قاسم برای اباعبدالله/ کشور امام حسینی باید الگو باشد + فیلم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، او فرزند مکتب سیدالشهدا (علیه‌السلام) و از یاران اباعبدالله در قرن حاضر بود. حاج قاسم که بر لبش زمزمه «ما عاشق شهادت هستیم» خود عمل کننده به ویژگی‌های حسینی بود و شهادت را در وجودش نهادینه کرده و شهیدانه زندگی می‌کرد. حجت‌الاسلام علی شیرازی مسوول سابق نمایندگی، ولی‌فقیه در نیروی قدس گفته است: «حاج قاسم در ایام محرم و صفر همیشه عزادار بود و در ایام سوگواری سیدالشهدا (علیه‌السلام) رفتارش هم عاشورایی می‌شد. حاج قاسم با فرهنگ و سیره امام حسین (علیه‌السلام) زندگی کرد. سردار سلیمانی که بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات هم بود، در کنار عشق به خاندان رسول الله (ص) وقتی غربت حرم‌های مطهر ائمه (علیه‌السلام) در کربلا را دید، تصمیم به بازسازی و توسعه اعتاب مقدسه عراق گرفت و برای این امر هم از هیچ کوششی دریغ نکرد.»

سیل اشک‌های حاج قاسم برای اباعبدالله/ کشور امام حسینی باید الگو باشد + فیلم

وی می‌گوید: «حاج قاسم در خانه‌اش روضه خانگی داشت وعصر‌های جمعه خودش همراه با همسر و فرزندانش محفل عزاداری برگزار و یک سخنران و مداح هم دعوت می‌کرد. جلسات خصوصی عزاداری برای اهل‌بیت (علیه‌السلام) با جلسات عمومی که حاج قاسم حضور می‌یافت، متفاوت بود. حاج قاسم در جلسات خصوصی تا نامی از سیدالشهدا (علیه‌السلام) می‌آمد، به پهنای صورت اشک می‌ریخت و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزید.»

سردار سلیمانی که گفته بود «امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، امروز قرارگاه حسین بن علی دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و ایران است نه حرم محمدی (ص)» برای اعتلای این حرم تمامی تلاش خود را کرد و از دفاع مقدس تا دفاع از حرم از جان خویش مایه گذاشت. او در دستنوشته‌ای یادآور شده بود «کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ، الگوی جهان شود.»

او در صحبت‌هایی اشاره می‎کند: «بدون حادثه کربلا و بدون امام حسین (علیه‌السلام) و این اتفاقی کـه در کربلا افتاد، جامعه ما نه جامعه ما به عنوان جامعه شیعه و جامعه بشریت یک خلاء بزرگی داشـت. باید افتخار کنیم در مکتبی قرار گرفتیم و پیرو مذهبی هستیم که سالا آن سالار شهیدان کربلا حسین بن علی است.»

در ادامه فیلم صحبت‌های حاج قاسم در خصوص امام حسین (علیه‌السلام) را می‌بینید.