مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر
۱

جانباز شهید،اسوه مقاومت،حسن (فرزین) نوری عزیزی

 شهدای مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا

جانباز شهید،اسوه مقاومت،حسن (فرزین) نوری عزیزی

جانباز شهید،اسوه مقاومت،حسن (فرزین) نوری عزیزی

زندگینامه ی شهید حسن ( فرزین ) نوری عزیزی

نام : حسن (فرزین)
نام خانوادگی : نوری عزیزی
نام پدر : اسماعیل
عضویت : بسیج
تحصیلات : متوسطه
یگان خدمتی : لشکر ۲۵ کربلا
مسئولیت :
شغل : جانباز
تاریخ شهادت : ۱۳۸۳/۰۴/۱۷
عملیات : رمضان
موضوع شهادت : جانباز قطع نخاع
محل شهادت : آمل
نحوه شهادت : جراحات ناشی از اصایت تیر و ترکش دوران جنگ و قطع نخاع
گلزار : امام زاده عبدالله آمل

بسم الله الرحمن الرحیم

نوشتن و گفتن از شهید نوری که از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب با تلاش و جدیّت فراوان در جهت اهداف انقلاب زحمات زیادی کشیده بود و پس از آن، سال های متمادی رنج و تعب جانبازی را به خود هموار ساخته بود، کاریست بس دشوار. امّا از آنجا که « آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید »، شَمایی از زندگانی آن عزیز سفر کرده را بازگو می کنیم. امید آن که بابی باشد جهت آشنایی با زندگی و نوع نگرش و سلوک آن شهید.

شاید بتوان به طور کلی، زندگی شهید فرزین نوری را به سه دوره تقسیم کرد:

الف ـ دوران تولّد، کودکی و نوجوانی ب ـ دوران جوانی، حرکات و فعّالیّت های انقلابی، حضور در جبهه و نایل شدن به مقام جانبازی ج ـ دوران پس از جانبازی الف ـ دوران تولّد، کودکی و نوجوانی شهید فرزین نوری در شامگاه بیست و هفتم مهرماه سال ۱۳۴۲ در خانواده ای مذهبی و متدیّن، در محله ی اسپه کلا در شهرستان آمل چشم به جهان گشود. پدرش انسانی وارسته و متدیّن و یکی از اعضای هیأت امنای امامزاده ابراهیم بود و مادرش نیز زنی متدیّنه و آشنا با مسایل مذهبی و دینی و مأنوس با قرآن و کتب ادعیه.

شهید نوری تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان جهان تربیت و تحصیلات دوران راهنمایی را در مدرسه ی طالب آملی گذراند. در این دوران، همراه با پدر در مجالس سالار شهیدان و همچنین هیأت های مذهبی حضور می یافت. و این چنین بود که عشق و علاقه به ائمه ی اطهار, به خصوص امام حسین (ع)، در تار و پود وجودش ریشه دوانید.

ب ـ دوران جوانی، فعّالیّت های انقلابی و حضور در جبهه شهید فرزین نوری تحصیلات دوره ی متوسطه را در دبیرستان طبری و در رشته ی ادبیات آغاز کرد که همزمان با اوج گیری حرکات و فعّالیّت های انقلابی علیه رژیم شاه بود. وی نیز چون دیگر جوانان این مرز و بوم، در فعّالیّت هایی نظیر پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) و شرکت در تظاهرات ضدّ رژیم شاه حضوری فعّالانه داشت تا این که انقلاب در بیست و دوم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.

با پیروزی انقلاب، شهید فرزین نوری، وارد عرصه های جدیدی شد که مهم ترینِ آنها عبارت بودند از:

۱ ـ عضویّت در سپاه به عنوان نیروی ذخیره .

۲ ـ فعّالیّت در بسیج شهرستان آمل .

۳ ـ حضور فعّالانه در اتّحادیّه ی انجمن های اسلامی، به همراه دوستانی چون شهید سعیدالدین حسینی، شهید اسماعیل شیرزاد، شهید علی قاسمی .

۴ ـ عضویّت در انجمن اسلامی محل به عنوان یکی از مؤسّسین آن شهید نوری یکی از افرادی بود که در سرکوبی گروهک های ضدّ انقلاب، زحمات فراوانی کشید و در این مسیر مورد اذیّت و آزار زیادی از جانب این گروهک ها نیز قرار گرفت. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، علاوه بر مبارزه با ضدّ انقلاب داخلی، به جهاد با ضدّ انقلاب خارجی پرداخت و به جبهه های نبرد حقّ علیه باطل عازم شد.

در سال ۶۰ در عملیّات « محمّد رسول الله » شرکت جست و رشادت های فراوانی به خرج داد. بازگشت از جبهه، با حمله ی ششم بهمن گروهک ها به آمل مقارن گشت که در این عرصه نیز، شهید نوری زحمات زیادی کشید و یکی از نیروهای فعّالِ در صحنه بود. شهید نوری در سال ۶۱ مجدّداً به جبهه عازم شد و به عنوان کمکٍ «آر پی جی» زن، مشغول به رزم شد.

در مردادماه سال ۶۱ در عملیّات رمضان شرکت کرد و در همین عملیّات بود که با اصابت یک ترکش به نخاع، از ناحیه کمر، قطع نخاع شد و به جرگه ی جانبازان پیوست.

ج ـ دوران پس از جانبازی شهید فرزین نوری پس از جانباز شدن، حدود سه سال در اتاقی در بیمارستان ۱۷ شهریور آمل به سر برد. در این مدّت، اتاقش پاتوق دوستان رزمنده و هم کیشان گذشته اش بود که از آن جمع بسیاری به شهادت رسیده و عدّه ای نیز … . قطع نخاع شدن و افتادن در بستر بیماری، عملاً مانع تحرّک جسمی زیاد می شد و این موضوع فرصت مغتنمی بود تا شهید نوری بتواند قدم در عرصه ای نو و تازه بگذارد.

شهید نوری پس از جانباز شدن، شروع به مطالعه در زمینه های گوناگون علوم دینی نمود. بیست و دو سال مطالعه ی مداوم و مستمر، از شهید نوری کوهی از توحید نظری ناب ساخته بود. در جمع صمیمانه ی دوستان، غیر از مسایل بلند توحیدی، چیزی بر زبان نمی راند. چنان افکار دینی با او عجین شده بود که دیدارش انسان را ناخودآگاه به سمت این امور سوق می داد.

شهید نوری همواره می گفت: « مطالعات توحیدی، همچون بذری است که در طفل جان کاشته می شود. ما باید از یک طرف این بذرها را بکاریم و از طرف دیگر جان را پاک نگه داریم تا نورِ آن سویی بر آن بتابد، که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، فرقان به انسان عطا می شود، که به کمک آن، تشخیص صحیح از ناصحیح ممکن می گردد. » شهید نوری در طول بیست و دو سال جانبازی، همواره به دنبال آن بود که دوستان را به مطالعه دعوت کند و به همین علّت، با آقایان حزب اللهیِ جاهل، به مجادله برمی خاست، و شاید یکی از دلایلی که وی روزها کمتر به عرصه ی اجتماع می آمد و اغلب شب را برای حضور در خیابان برمی گزید، این بود که با دوستان جاهل و پر ادّعا کمتر برخورد کند. گذشتٍ زمان و زیاد شدن سن، یکی از دغدغه های جدّی شهید نوری بود.

همیشه می گفت: « سن ما زیاد شد و به آن چه باید می رسیدیم، نرسیدیم. » معتقد بود که باید از نقد جوانی استفاده کرد و چون روح و جان انسان، در جوانی، در اوج قدرت است، باید این قدرت روحی در جهت صحیح به کار گرفته شود.

شهید نوری به حکم « الدنیا سجن المؤمن »، از محبوس بودن جان در کالبد تن، در رنج بود و آرزوی غایی او، رسیدن به نور احدیّت و گشوده شدن درهای آسمان بود و شاید زمزمه می کرد که:

باز گردد عاقبت این در؟

بلی رخ نماید یار سیمین بر؟

بلی نوبهار حسن آید سوی باغ؟

بشکفد آن شاخه های تر؟

بلی ساقی ما یاد این مستان کند بار دیگر با می و ساغر؟

بلی و بالاخره در سپیده دم روز چهارشنبه، هفدهم تیرماه ۱۳۸۳، درهای آسمان گشوده شد و ساقی میخانه ی شهود با باده ی « شراباً طهوراً »، به سراغش آمد و روح بلند شهید نوری از کالبد خسته و مجروحش عروج کرد و دوستان و یارانش را در غم هجرانش گداخت.

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر من از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل شهید نوری در امامزاده ابراهیم و در جوار دوستان شهیدش، شهید شیرزاد و شهید قاسمی به خاک سپرده شد و مزارش مطاف دوستان و یاران و صاحبدلان است. غلام نرگس مست تو تاجدارانند خراب باده ی لعل تو هوشیارانند ز زیر زلف دوتا چون نظر کنی بنگر که از یمین و یسارت چه سوگوارانند گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین که از تطاول زلفت چه بیقرارانند

والسلام

نظرات (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی