مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۶۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه چهارم

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) فاطمیه(س) سبک زندگی حضرت زهرا(س) خیمه فاطمی شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه چهارم

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه چهارم

بررسی آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (4)

«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ».[1]
 

مقدمه:

در این چند روز از ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره، زهرای مرضیه بحثی دربارۀ تفسیر آیاتی که در خطبه فدکیه آمده است داشتیم. آن حضرت در این خطبه به بیش از 20 آیه استشهاد فرموده اند که این آیات را در این روزها مطرح و دلیل استفادۀ حضرت زهرا از انها را بیان می کنیم.
البته بزرگانی همچون مرحوم سید شرف الدین در «النَصُّ وَ الاِجتِهاد»به مباحث تفسیری خطبه حضرت زهرا علیها السلام اشاراتی کرده اند و مرحوم مجلسی نیز در«بحارالانوار»به مباحث تفسیری این خطبه اشاراتی دارد.
 

اهمیت خطبۀ فدکیه:

یک زن داغ دیده خطبه ای به این زیبایی و در این حد فصاحت و بلاغت و نظم ایراد کرده است! در این خطبه، فلسفۀ احکام و آثار نماز، عدالت، جهاد و حج و نیز اهداف اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم بیان شده است.
دیروز یکی از آن آیات را گفتم دو آیه دیگر را امروز عرض می کنم که عبارتند از آیات 49 و 128 سورۀ توبه. علت اینکه حضرت زهرا علیها السلام این دو آیه را انتخاب کرده است پس از قرائت آیات عرض خواهم کرد.
 

ویژگی های پیغمبر ( صلی الله علیه وآله وسلّم)

حضرت زهرا علیها السلام در اواسط خطبه فرمودند: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ».در این آیه پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلّم با چهار ویژگی معرفی شده است:
1- «رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ»؛ این پیغمبر از جنس شماست، با شما و از میان شما مردم است. هیچ کس به پیغمبر نگفت شما از یک جای دیگر آمدی.
2- «عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ» پیغمبری که درد شما را درد خود می داند، به مریض سر می زند، تشییع جنازه شرکت می کند، به کسی که اولاد دار می شود تبریک می گوید، برای فقیر غذا می برد و...
3- «حَریصٌ عَلَیْکُمْ» به شما حریص است. «حرص»صفت بدی است مگر اینکه در کار خیر باشد؛ مثلاً حرص در علم خوب است و در مال خوب نیست، حرص در تقوا براساس تعبیر قرآنی «حَقَّ تُقاتِهِ»[2] خوب است. هر چه می توانید تقوا پیشه کنید.
پیغمبری که برای مردم غصه می خورد، این پیغمبر تازه از دنیا رفته است. این حرف ها یادشان نرفته است، پیامبری که «بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»[3] با مؤمنان مهربان و رئوف است، شما را دوست دارد، هنگام جان دادن لب های مبارکش تکان می خورد و می فرمود:«اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ».
 

چرا حضرت زهرا این آیه را خواند؟

حضرت می خواهد بگوید، این پیغمبری را که خداوند این قدر از او تعریف کرده و فرموده است: احترامش کنید، صدایتان را از صدای او بالاتر نبرید و به نام صدایش نزنید، استشهاد این است: «فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ نِسَائِکُمْ» اگر دقت کنید، این پیغمبر بابای من است، نه بابای زن های شما و نه بابای دختران شما! این پیغمبر کیست؟ در این عالم پس از پیغمبر غیر از من چه کسی می تواند بگوید من فرزند رسول خدا هستم؟ پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلّم پس از رحلتش غیر از فاطمه علیها السلام دختری نداشت. اگر دختری هم داشته در زمان حیات پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلّم همه از دنیا رفته بوده اند؛ زینب از دنیا رفت، رقیه از دنیا رفت.
 

ویژگی های امیرمؤمنان (علیه السلام)

مرحله به مرحله حضرت مسایل را باز می کند، بعد شروع کرد به تعریف از امیرمؤمنان، فرمود: این علی که با او در افتاده اید و حقش را غصب کرده اید، می دانید کیست؟
 

ویژگی نخست حضرت علی (علیه السلام)

فاطمه علیها السلام هفت – هشت صفت برای علی علیه السلام ذکر کرد که من چند صفت را بیان می کنم، فرمود: «مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ الله»[4]؛ کار و تلاشش برای خداست؛ ولی کار شما برای خدا نیست برای دنیا و مطامع آن است. امیرمؤمنان در جنگ جمل چنان می جنگید و یک تنه به سپاه می زد که شمشیرش تا شده بود – این قدر مبارزه اش شدید بود – یکی از یاران حضرت می گوید: جلو رفتم و گفتم: یا امیرالمؤمنین، اینگونه که شما به قلب دشمن می زنید خطرناک است. حضرت فرمود: «وَ اللهِ مَا أُرِیدُ إِلاَّ الله»؛ به خدا قسم! هر کاری که می کنم به خاطر خداست. فکر نکنید می خواهم زور بازو نشان دهم، بنابراین توصیف زهرا علیها السلام از علی این است که، در راه خدا سخت استوار و محکم است.
علی علیه السلام از طرف پیامبر به یمن رفت و بعد از چندی همراه کاروانی با مقداری غنیمت از یمن برگشت و در حجة الوداع به پیغمبر ملحق شد. در همین اثنا یاران و سپاهیانی که با حضرت آمده بودند، شروع کردند به تقسیم غنایم. حضرت علیه السلام وقتی رسید و دید که همۀ غنایم را تقسیم کرده اند؛ یکی لباسی را برداشته، یکی کفش و دیگری چیز دیگری را، شمشیر را کشید و همه را پس گرفت. به سپاهیان یک مقداری برخورد و برای شکایت پیش پیغمبر آمدند و گفتند: بالاخره ما خودمان یمن رفتیم و این غنائم را آورده ایم، چرا باید علی علیه السلام این قدر با ما سفت و سخت برخورد کند؟
پیغمبر فرمود: «إِنَّهُ لَخَشِنٌ فِی ذَاتِ اللهِ»؛ علی سختی اش به خاطر خداست.[5]امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است که شب گرسنه می خوابد و نانش را به فقیر و یتیم و اسیر می دهد.
«منذر بن جالوت»در حالی که فرماندار بود، مبلغی را از بیت المال اختلاس کرد و بالا کشید، امیرالمؤمنین علیه السلام نامه ای تند به او نوشت و احضارش کرد و فرمود: به زندان می اندازمت و تا قِران آخر را باید برگردانی، پول مال بیت المال است. شما قضیۀ عقیل را شنیده اید که حضرت با چه شدت و حدَّتی برخورد کرد. حضرت خود می گوید: چهرۀ گرسنۀ بچه های عقیل را دیدم، ولی برای خدا آن برخورد را با عقیل انجام دادم.[6]
کسی از اصفهان عسل آورده بود و جزء بیت المال بود. یکی از فرزندان حضرت برایش مهمان آمده بود، آمد یک کاسه از خمرۀ عسل برداشت با اینکه ابورافع خازن بیت المال به او داد و گفت: عیب ندارد از حساب خودم آن را می دهم. و بالاخره وقتی خواستند عسل را تقسیم کنند یک کاسه هم سهم شما می شود. جلوتر از تقسیم مطالبۀ حقش را کرده بود، وقتی امیرالمؤمنین آمد و این وضع را دید به حدی ناراحت شد که از پول خودش داد و گفت:بهترین عسل بازار را بخرید. بعد در آن خمره آن قدر از عسل خریداری شده ریخت که از عسل قبلش نیز بیشتر شد و دائم اشک می ریخت! ابورافع می گوید: آقا هی اشک می ریخت و می فرمود:«اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِوَلَدِی» خدایا! فرزندم را ببخش.
قنبر یک ظرف پول از انبار پول بیت المال آورده در خانۀ علی علیه السلام و گفت: بالاخره شما رئیس حکومت هستید و حق دارید، چرا این قدر باید سخت بگذرانید؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: قنبر اگر یک انبان آتش توی خانۀ من می انداختی بهتر از پولی بود که آورده ای! پول را بگیر و برو.
اشعث بن قیس مقداری حلوای زعفرانی آورد همین که امیرالمؤمنین علیه السلام فهمید رشوه است به شدت با او برخورد کرد.[7] حال زهرا این علی را می شناسید، زهرایی که روزگاری در خانه علی گرسنه ماند، اما به امیرالمؤمنین علیه السلام رو نیانداخت.همین زهرا فرمود: مردم! می دانید علی کیست؟ «مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللهِ»؛ درباره خدا هرگز کوتاه نمی آید.
 

ویژگی دوم حضرت علی ( علیه السلام)

«قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللهِ» علی به پیغمبر از همه نزدیک تر است.خود امام علیه السلام در نهج البلاغه می گوید: هر کجا جنگ پیچیده تر می شد، پیغمبر مرا جلوی سپاه می فرستاد. در جنگ خندق با «عمر بن عبدود»، در خیبر با «مرحب»و در بدر با «عقبه و شیبه»، در احد با سپاه ابوسفیان جنگید.
تعبیر حضرت این است: در دهانۀ آتش جنگ، پیغمبر مرا می فرستاد. این نشان از نزدیک بودن علی به پیغمبر است؛ البته این نزدیکی تنها نزدیکی جسمی نبود، بلکه قرب فکری و قرب نوری بود چنان که در سورۀ مباهله آمده «انفسنا» آری، علی، جان پیغمبر است.
ابن ابی الحدید – عالم معتزلی سنّی – در جلد هفتم شرح نهج البلاغه، می گوید: یک روز من به استادم «سید نعقیب»گفتم: پیغمبر اصحاب زیاد داشته است، اما چرا در میان اصحاب کسی به اندازۀ امیرالمؤمنین از پیامبر تعریف نکرده است؟
بعضی از عزیزان کتاب هایی نوشته اند به نام «پیغمبر در نهج البلاغه»شگفت انگیز است که علی علیه السلام چه قدر در نهج البلاغه پیامبر را تکریم کرده است، اما چرا؟ زیرا هیچ یک از اصحاب به اندازۀ امیرالمؤمنین پیغمبرشناس نبودند.ابن ابی الحدید می گوید: استادم در جواب پرسش من گفت: «لانَّهُما روحٌ واحدٌ فی جِسْمانِ»؛ زیرا علی و پیغمبر یک روح در دو جسم بودند.
در لیلة المبیت جای پیامبر خوابید، در غار حراء کنار پیغمبر بود و دیگر مواردی که در تاریخ ذکر شده است. این امور نشان از قرب علی به پیغمبر را می رساند. کافی است شما یک دور کتاب «کسایی»را بخوانید. این کتاب هزار سال پیش نوشته شده است. بزرگان اهل سنت مثل «ابن حجر»در مقدمۀ این کتاب می نویسد: «اکْثَرُ اسانِیدِها جادٌ»؛ یعنی اکثر سندهای این کتاب عالی و نیکوست.
کتابی دارد به نام فضائل یا خصائص علی ابن ابیطالب که ترجمۀ فارسی هم شده است. نمی گویم بروید در فضائل امیرالمؤمنین «الغدیر»را بخوانید، گرچه منابع الغدیر اکثراً از کتب اهل سنت است. کتاب این عالم سنی متنی است بِکْر که همه اش دربارۀ امام علی علیه السلام است. «مناقب ابن عساکر»و «خصائص نسائی»را ببینید که این منابع چگونه حضرت را معرفی کرده اند؟
بنابراین حضرت زهرا بعد از اینکه پیامبر را با استشهاد قرآنی «رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ».[8] معرفی می کند، علی علیه السلام را با جملۀ «مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللهِ»و «قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللهِ» معرفی می نماید.
این نزدیکی به پیغمبر جهات مختلفی دارد که علاوه بر مطالب گفته شده، با پیامبر نسبتِ پسر عمویی دارد و در خانۀ پیامبر بزرگ شده است. چنان که حضرت می فرماید: پیغمبر غذا در دهنم می گذاشت، یک جا دیده نشده است که امیرالمؤمنین علیه السلام با پیغمبر مخالفت و یا در مقابل رسول خدا اظهار وجود کرده باشد. خودش می فرماید:مثل بچه شتری که دنبال مادرش می رود این گونه من پیرو و سرباز پیغمبر بودم: «أَثَرَ أُمِّه».[9]
 

ویژگی سوم حضرت علی (علیه السلام)

«سَیِّداً فی أَوْلِیَاءِ اللهِ» آقای اولیای خداست؛ البته در نقل دیگر «فی»ندارد. این گونه است «سید اولیاء الله» اگر این گونه باشد، معنایش فرهمندتر از جمله پیشین می شود؛ یعنی سید و بزرگ اولیاء خداست.
 

ویژگی چهارم حضرت علی (علیه السلام)

«مُشَمِّراً نَاصِحاً» علی کمر همت بسته بود، خیرخواه بود «مُجِدّاً کَادِحاً»؛ تلاش می کرد.[10] در مفاتیح زیارت غدیر را که از امام هادی رسیده یک دور مطالعه کنید، ببینید چه قدر زیبا امام علیه السلام جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کرده است. نزدیک ترین فرد به امیرالمؤمنین زهرای مرضیه است، زیرا سال ها با او زندگی کرده و معاشرت داشت.
 

خطاب به مردم مدینه

«فَلَمَّا اخْتَارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دَارَ أَنْبِیَائِهِ» نکته ای که در این فراز وجود دارد دقت بیشتری می طلبد. حضرت علیه السلام با این تعبیر نفرمود: «فَلَمَّا مَاتَ رَسُولُ الله» یعنی از تعبیر «موت»راجع به پیغمبر استفاده نکرد، بلکه فرمود: «فَلَمَّا اخْتَارَ اللهُ»؛ وقتی خدا پیغمبرش را برگزید و برد.
چه قدر عبارت قشنگ است؛ مردم! وقتی قرار شد خدا پیغمبر را برگزیند، بگیرد و ببرد، در میانه خانه انبیاء، اولیاء، اصفیاء، «ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَةُ النِّفَاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ» دو مشکل پیش آمد، یکی نفاق آشکار شد و دیگری لباس دین کهنه شد. بدین معنی که لباس دین را کنار زدید و نفاق را آشکار کردید.
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ای که به محمد بن ابی بکر در این راستا نوشته می فرماید: محمد! حبیبم رسول خدا فرمود: بعد از خودم از منافقینی که رو در روی تو قرار می گیرند می ترسم، نه از مؤمن می ترسم و نه از مشرک.[11] مؤمن و مشرک راه و روش آنها روشن است،
قرآن دربارۀ آنها می فرماید: «مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ»[12] همین هایی که دور پیغمبر بودند، نه اهل مدین و مکه و جای دیگر، بلکه کسانی که در مدینه هستند بعضی از آنها منافق اند. فاطمه زهرا می فرماید:این نفاق بعد از رسول خدا آشکار شد؛ «ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَةُ النِّفَاقِ».[13]
حالا می خواهم آیه را جمع کنم. بحث ما این است که حضرت زهرا بخش هایی از برخی آیاتی را خوانده که گاهی مربوط به مسئله فدک نیست، و تنها چند نمونۀ آن برای اثبات حقش دربارۀ فدک است. دیروز عرض کردم اولین آیه ای که حضرت خواند این است؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ».[14]
 

آیه 49 سورۀ توبه

دومین آیه ای که حضرت خواند این آیه است: «أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ».[15]مهاجر، انصار و سران سقیفه در مسجد جمع شده بودند و این آیه را بی بی زهرای مرضیه در این جمع خواند.
 

شأن نزول آیه

این آیه در جنگ تبوک نازل شد، و این جنگ نزدیک 700، 800 کیلومتر با مدینه فاصله داشت. یکی از جنگ هایی است که امیرالمؤمنین در آن حضور نداشت. به دستور پیامبر حضرت در مدینه ماند و در اینجا بود که پیامبر فرمود: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی». جنگ سختی هم بود، گر چه درگیری در آن صورت نگرفت، ولی بعضی ها در این جنگ از سختی و گرسنگی مردند؛ مثل عبدالله ذوالبجادین.[16]
برخی در این جنگ از وسط راه برگشتند. عده ای از این اصحاب منافق خدمت پیغمبر آمدند و گفتند: ما می ترسیم در این منطقۀ جنگی (روم) زن های آنها را ببینیم شهوت هامان تحریک شود؛ زیرا ممکن است آنها حجاب درستی نداشته باشند و ما دور از زن و خانواده ایم اگر می شود ما را با این گونه بهانه تراشی و توجیه گری نشان دادند. اینجا بود که آیه «أَلا فَی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا» نازل شد. محتوای آیه این است که، منافقین! شما در فتنه سقوط کردید، و دارید بهانه می آورید تا پیغمبر را تنها بگذارید.
 

بهانه تراشی منافقان سپاه پیامبر

منافقان می گفتند: آنجا زنان نامحرم هستند و نگاهمان می افتد و گناه کار می شویم. باید بدانیم که برای فرار از گناه، هنر این نیست که فرد از محیط، خودش را دور کند بلکه هنر آن است که در محیط باشد و گناه نکند. «أَلا فَی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ».[17]
مفسرین منظور از جهنم را آسیاب جهنم دانسته اند که در همین دنیا کفّار را فرا گرفته و احاطه می کند. حالا حضرت زهرا می خواهد بفرماید که شما نیز این حرف ها را می زنید، بهانه ای بیش نیست. اینکه می گویید فدک مال شما نیست، علی علیه السلام سنش کم است و اقتضای خلافت را ندارد و پیغمبر وصی معرفی نکرده است؛ همۀ اینها بهانه تراشی بیش نیست.
خدمت یکی از مراجع بودیم، ایشان می فرمود: این سخن توطئه گران سقیفه جسارت به پیغمبر است. زیرا هر کسی که در این عالم خلافت و حکومت و مسئولیت داشته نگران جانشینش نیز بوده است. معاویه که هنوز سر پا بود برای یزید بیعت گرفت، خلیفۀ اول که در بستر افتاده بود وصیت کرد و برای خودش جانشین تعیین نمود. خلیفه دوم شورای شش نفره تعیین کرد و به آنها مهلت داد تا آنها بنشینند و خلیفه تعیین کنند. چنانچه تاریخ را نگاه کنید، همیشه مسئلۀ خلافت و جانشینی چه بر حق و چه ناحق مهم ترین مسأله بوده است.
الان شیوخ عرب ولیعهدهاشان مشخص است، چه طور می شود که پیغمبر خدا، رئیس مملکت اسلامی و بنیان گذار دین کسی را بعد از خودش به عنوان جانشین تعیین نکرده باشد و گفته باشد که من هیچ اشاره ای به جانشینی خودم نمی کنم! این سؤال مهمی است که جوانان ما باید روی آن تأمل و تفکر کنند. بر فرض اینکه واقعۀ با شکوه غدیر و حدیث منزلت را نادیده بگیریم آیا این توهین نیست، العیاذُ بالله بی مسئولیتی و بی توجهی پیغمبر را نمی رساند. اگر چنین باشد وضع مسلمانان با مرگ و رحلت پیغمبر چه می شود؟ این استدلال، توهین به پیغمبر است.
 

 روضه

«السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله
بنابر روایتی امشب، شب شهادت صدیقه طاهره است، از مظلومیت زهرا مخفی بودن قبر اوست طوری که حتی زمان شهادتش نیز مخفی است. دربارۀ زمان شهادت آن عزیز سه – چهار روایت نقل شده که برخی از عامه شهادت را ماه رمضان دانسته و گفته اند فاطمه زهرا شش ماه بعد از پیغمبر از دنیا رفت.
اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟!در نقل آمده است امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید، آمدم کنار زهرای مرضیه علیها السلام؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر این است: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت» [18] امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بچه ها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا می خواهد وصیت کند.
امیرالمؤمنین علیه السلام نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان!از من راضی هستی یا نه؟ اشک در چشمان امیرالمؤمنین علیه السلام حلقه زد! علی فرمود:فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا»در هیچ امری با من مخالفت نکرد.(19)
به امیرالمؤمنین می فرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک».«رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء»علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد.
اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازه ام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛«اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی»بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان!
لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظه ایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[20] چه مونسی بالاتر از امیرمؤمنان.
«ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق»[21]
علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر!
پیراهن خود در غم من چاک مکن                       جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن
از فاطمه یادگار اگر می خواهی                         خون های مرا ز روی در پاک مکن
علی جان!
مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی
علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچه هایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند، و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانه های حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا می زدند.
و سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.
 

خطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه چهارم


حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه چهارم

پی نوشت :

[1]. آل عمران، 102.
[2]. آل عمران، 102.
[3].توبه،128.
[4].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص100.
[5].بحارالانوار، ج41، ص 116؛ المناقب، ج2، ص 110.
[6]. علی علیه السلام می فرماید:به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده است و از من درخواست داشت تا یک مَن از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی موهایشان ژولیده و دنگشان تیره شده بود، گویا با نیل رنگ شده بودند. پی در پی مرا دیدار و درخواست خود را تکرار می کرد، چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت که دین خود را به او واگذار می کنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد، فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند.از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ (نهج البلاغه، خطبه 225).
[7].نهج البلاغه، خطبه 225.
[8].توبه،128. 

[9].نهج البلاغه، خطبه 192 (بنابر تحقیق إثْرَهم صحیح می باشد).
[10].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 100.
[11].نهج البلاغه، نامه 27.
[12].توبه،101.
[13].بحارالانوار، ج 29، ص 23؛ احتجاج، ج1، ص 100.
[14].آل عمران،102.
[15]. توبه، 49.
[16].پیغمبر و یاران، ج4، ص 138.
[17].توبه، 49.
[18]. بحارالانوار، ج43، ص 191.
[19]. بحارالأنوار، ج: 27، ص: 62، باب: 1
[20]
.بحارالانوار، ج43، ص134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362.
[21]
.بحارالانوار، ج79، ص27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29
منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت علیهم السلام


۰

هشدارسردار قاآنی به صهیونیست‌هازودترخانه‌هایتان رابفروشید/روزانه۵۰عملیات درکرانه باختری اجرا می‌شود

 بخش خبری مهدیه آمل

هشدارسردار قاآنی به صهیونیست‌هازودترخانه‌هایتان رابفروشید/روزانه۵۰عملیات درکرانه باختری اجرا می‌شود

هشدار سردار قاآنی به صهیونیست‌ها: زودتر خانه‌هایتان را بفروشید/ روزانه ۵۰ عملیات در کرانه باختری اجرا می‌شود

فرمانده نیروی قدس سپاه به صهیونیست‌ها هشدار داد که زودتر خانه‌هایتان را بفروشید، قبل از اینکه فلسطینی‌ها شما را بیرون کنند. او همچنین خبر داد که روزانه ۵۰ عملیات در کرانه باختری اجرا می‌شود.

به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه عصر امروز در مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهادت حسن ایرلو سفیر سابق ایران در یمن طی سخنانی اظهار داشت: امروز سالگرد شهیدی است که تمام عمر ارزشمند خود را در راه انقلاب اسلامی با مجاهدت در صحنه‌های مختلف گذراند.

وی افزود: شهید ایرلو از دوران نوجوانی با همراهی دو برادر شهیدش مبارزه مجاهدانه در راه خدا را از صحنه‌های دفاع مقدس شروع کرد و مرحله به مرحله در همه صحنه‌های مورد نیاز انقلاب و در سی و چند سال گذشته در صحنه‌های مختلف مقاومت در هر کجا که ضرورت بود، این مرد قهرمان  حضور داشت.

سردار قاآنی ادامه داد: شهید ایرلو مرد میدان مقاومت بود که در دوره دفاع مقدس و در صحنه‌های مختلف برای پرورش دادن نیروهای عرصه مقاومت و حضور مستمر در عرصه‌های مختلف ظهور پیدا کرد. در این آخرین مرحله در عرصه سیاسی، خصلت مردانگی که در وجود این شهید بود، او را برجسته کرد. لذا بهترین عنوان برای این ایشان «مرد مقاومت» است.

فرمانده نیروی قدس سپاه تصریح کرد: یکی از مهمترین دستوراتی که پیامبر به آن تاکید دارند، مقاومت است. برجسته‌ترین دستوری که خدا به پیامبر داده  مقاومت است. همه کسانی که که از پیامبر اسلام تبعیت می‌کنند، باید اهل مقاومت باشند.

7 هزار میلیارد دلار هزینه کردند، اما شکست خوردند

وی ادامه داد: امروز به برکت راهنمایی امامین انقلاب واژه مقاومت بسیار پرمحتواست. هرکس در میدان مقاومت بایستاد، پیروز از آن میدان بیرون خواهد آمد. دشمنان به عظمت مقاومت پی برده‌اند؛ چراکه در بیست سال گذشته تفاله‌های خود مانند اسراییل و عربستان را به جان مردم منطقه انداختند و در این راستا 7 هزار میلیارد دلار هزینه کردند؛ اما در نهایت شکست خوردند.

سردار قاآنی عنوان کرد: نیروهای جبهه مقاومت در این سال‌ها با دستان خالی در دهان آمریکا کوبیدند. نقشه‌هایشان را با شکست مواجه کردند. در سراسر جبهه مقاومت، فرزندان معنوی پیامبر اسلام با دستان خالی در برابر همه قدرت‌ها ایستادند، اما سربلند بیرون آمدند. این‌ها کسانی هستند که در مکتب امامین انقلاب، راه آزاد زیستن را در مسیر نورانی مقاومت یافتند و پیروز شدند.

وی اظهار داشت: اگر می‌خواهیم در مقابل استکبار جهانی سربلند باشیم، باید اهل مقاومت باشیم. به شکر خدا ایران اسلامی به تابلوی بزرگی در عرصه‌های مختلف مقاومت تبدیل شده است.

فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه دشمن اصلی آمریکاست، گفت: عربستان تفاله آمریکاست و ارزش دشمن تلقی کردن ندارد. همه دشمنان ضربه خواهند خورد. دشمنان بداند ایران کشور مقاومت و کانون تولید قدرت برای هر انسان باشرافت است. نیروهای مقاومت در بیست سال گذشته در هر میدانی وارد شدند، چنان تودهنی به آمریکا و اسراییل زدند که همچنان در حال عقب‌نشینی هستند. دشمنان چیزی جز فضاحت و بدبختی به دست نیاوردند. دشمنان مرد آن نیستند که در میدان با ما بجنگند. به دلیل پست فطرتی که در ذات آن‌هاست، کارهای تاکتیکی پست دنبال می‌کنند تا در رسانه‌ها خودشان را برنده نشان دهند.

وی افزود: این چند روزی که آمریکا پنجه به صورت جوانان نا‌آگاه انداخت و آن‌ها را به خیابان آورد، به این دلیل است که در میدان، قدرت رویارویی با ما ندارد و شکست می‌خورد.

فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: روزی که می‌خواستند به عراق بیایند، یک نماینده داشتند که روی یک تکه کاغذ مسائلی را نوشت و به مسئولین عراقی داد، اما ملت عراق با کمک ملت ایران به آن‌ها تودهنی زد که هنوز هم عقب‌نشینی می‌کنند. رییس‌جمهور آمریکا از سر ناتوانی شهید سلیمانی را ترور کرد. در جریان انتخابات اخیر عراق، معاون رییس جمهور آمریکا بزرگ‌تر از دهانش حرف زد. اما فرزندان مقاومت به سفیر آمریکا تذکر دادند و او مجبور به عذرخواهی شد.

اجرای روزانه 50 عملیات در کرانه باختری

سردار قاآنی درباره وضعیت رژیم‌صهیونیستی عنوان کرد: هر روز حدود 50 عملیات فقط در کرانه باختری علیه اسراییل انجام می‌شود. رژیم صهیونیستی بیچاره شده است. فکر می‌کنند با فشار نظام از مسیر خود کوتاه می‌آید.

وی تصریح کرد: هرچه آمریکا و اسراییل به ما فشار بیاورند، در برابر فشار مضاعف به آن‌ها وارد خواهد شد. آن‌ها تمام توان رسانه‌ای خود را بسیج می‌کنند تا نگذارند مردم بفهمند چه خبر است. روزی که شهید سلیمانی را ترور کردند به آن‌ها گفتیم خانه هایتان را بفروشید و از فلسطین بروید. امروز می‌بینیم که در سرزمین‌های اشغالی، شخصیت‌های قدیمی یهود تشکیلاتی برای خروج از اسراییل ایجاد کرده‌اند. دیر نیست آن روزی که مردم فلسطین با فضاحت اسراییلی‌ها را از فلسطین بیرون کنند. امروز اسراییلی‌ها به شدت زیر فشار هستند و از تبلیغات منفی خجالت هم نمی‌کشند.

وی خطاب به دشمنان عنوان کرد: شما تمام توان خود را علیه ما بسیج کردید، اما اکنون یک زن جنایتکار را که بیش از 17 هزار نفر کشته را به عنوان رییس‌جمهور ایران معرفی می‌کنید؛ این تمام هنر شما است.

فرمانده نیروی قدس سپاه تاکید کرد: تمام اقدامات دشمن توسط ما ثبت شده است و همه آن‌ها بدون استثنا ضربه خواهند خورد. هرکس یک روز کار رسانه‌ای علیه ما کرده باشد، یک روز ضربه‌اش را خواهد خورد و روزی می‌رسد که آن‌ها می‌بینند هیچ چیز برای‌شان باقی نمانده است. به برکت خون شهدا مسیر پرافتخار و با عزت و قدرت ادامه پیدا خواهد کرد. رهبر انقلاب مستحکم ایستاده‌اند و با صلابت کشتی انقلاب را به جلو می‌برند.

۰

دیدار خانواده شهدای حادثه‌ تروریستی شاهچراغ شیراز با رهبری انقلاب

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب دیدار با خانواده شهدا

دیدار خانواده شهدای حادثه‌ تروریستی شاهچراغ شیراز با رهبری انقلاب

دیدار خانواده شهدای حادثه‌ تروریستی شاهچراغ شیراز با رهبری انقلاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌ آمدید. حادثه‌ی تلخ و در عین حال پُرشکوه حرم مطهّر حضرت احمدبن‌موسیٰ شاهچراغ یک حادثه‌ی ماندنی است در تاریخ. اوّلاً خیلی پُرمعنا است؛ ثانیاً ماندنی است؛ حادثه‌ای نیست که به این زودی از یاد تاریخ ایران برود. خب خود جناب احمدبن‌موسیٰ را هم شهید کردند. برادر بزرگوار ایشان یعنی حضرت علیّ‌‌بن‌موسی ‌الرّضا (سلام الله علیه) را هم شهید کردند. شهید کردند که نام آنها و یاد آنها فراموش بشود؛ فراموش شد؟ یاد امام رضا فراموش شد؟ یاد شاهچراغ فراموش شد؟ به کوری چشم دشمنان، یاد اینها، ارزش اینها، جایگاه اینها، عظمت رحمت الهی برای اینها روز‌به‌روز آشکارتر خواهد شد.

البتّه خانواده‌ها داغدار شدند؛ این را کاملاً میفهمیم. عزیزانشان، فرزندانشان، حتّی کودکانشان، پدران و مادرانشان از دستشان رفتند؛ در اینها شکّی نیست. داغدار میشوند؛ دلها میسوزد، دل ما هم سوخت؛ دل ما هم خیلی سوخت برای این حادثه، امّا در مقابل این فقدان، یک عظمتی وجود دارد و آن عبارت است از لطف الهی نسبت به آنها و نسبت به شماها که بازمانده‌ی آنها هستید. در بزرگی این لطف الهی نسبت به شما اینکه، خدای متعال در قرآن میفرماید: اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم؛(۱) «اُولئِکَ» یعنی همین شماها؛ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم. خدا بر شماها، بر بازماندگان، بر داغدید‌گان این شهدا درود میفرستد و صلوات میفرستد. خود آنها هم که خب مقامشان عالی است.

محکومیّت دشمن هم در این قضیّه با خیلی از حوادث تروریستی دیگر کشور فرق دارد. یک وقت یک مجموعه‌ی نظامی را میزنند، یک وقت یک مجموعه‌ی سیاسی را میزنند؛ خب آن یک حرف است؛ یک وقت یک مجموعه‌ی زائر را میزنند که نه محفل سیاسی است، نه محلّ رزم و دعوا است؛ محلّ زیارت است، محلّ انس با خدا است. از تهران، از همدان، از گیلان، از خود شیراز، از کهگیلویه و بویراحمد، از جاهای مختلف انسانها رفتهاند آنجا برای عرض نیاز، برای خلوت با خدا، برای خلوت با اولیای خدا و مورد این ظلم قرار گرفتهاند. دشمن خیلی رسوا است در این قضیّه. این دشمن کیست؟ آن که مرتکب این جنایت شد، فقط او دشمن است؟ او که خب معلوم است؛ او دشمن است، جانی است، خیانتکار است، جنایتکار است، امّا فقط او نیست؛ کسانی پشت سر او هستند. میگویند «داعش»؛ خب بله، امّا داعش را چه کسی به وجود آورد؟ این موجود خطرناک را چه کسی تولید کرد؟ آمریکا صریحاً گفت ما داعش را تولید کردیم؛ خودش صریح گفت این را ــ نه حالا، [بلکه] هفت هشت سال پیش گفتند ما تولید کردیم داعش را ــ آنها گناهکارند؛ همانهایی که حالا پرچم حقوق بشر را به دست میگیرند. لعنت خدا بر این دهانهای دروغ‌گو، بر این دلهای سیاه و شقی! این جور عمل میکنند، آن جور حرف میزنند. درباره‌ی حقوق بشر، درباره‌ی حقوق زن، درباره‌ی مسائل گوناگون انسانی، حرفشان این است، عملشان آن است؛ یعنی منافقِ کامل! و منافق، کافر است و کافر دشمن خدا است، عدوّالله است؛ اینها، هم کافرند، هم منافقند، هم دشمن خدایند. اینها در این قضیّه‌ی شاهچراغ رسوا شدند.

این قضیّه را هم نباید بگذارند فراموش بشود. البتّه فراموش نمیشود، امّا بایستی دستگاه‌های فرهنگی ما، دستگاه‌های رسانه‌ای ما، عناصر هنری ما، این قضیّه را مثل قضیّه‌ی عاشورا، مثل قضایای گوناگون تاریخی، نگه دارند، بزرگ کنند، ترسیم کنند، آیندگان بفهمند. ما در این زمینه‌ها کوتاهی داریم؛ ما در قضیّه‌ی رسانه و تبلیغ و ترسیم واقعیّات کوتاهی داریم. خیلی از جوانهای ما و شما قضایای بیست سال قبل را نمیدانند، قضایای منافقین را نمیدانند. در همین شیراز، روز ماه رمضان، دم افطار، منافقین وارد خانه‌ی آن دکترِ شریفِ بزرگوار میشوند و [او را] به رگبار میبندند؛(۲) روز ماه رمضان در شیراز! بعدها من به آن خانه رفتم. نسل جوان ما متأسّفانه خیلی از اینها را نمیداند؛ ما در این زمینه‌ها کم‌کاری داریم؛ باید عناصر هنری ما [کار کنند]. حالا شما جوانها که اینجا هستید، هر کدامتان که در کار هنر، در کار رسانه، در کار تبلیغ، در کار نگارش دستی دارید، یادتان باشد که اینها جزو وظایف حتمی ما است.

به هر حال، من به همه‌ی شما بازماندگان عزیز این شهیدان بزرگوار مجدّداً تسلیت عرض میکنم؛ هم تسلیت، هم تبریک؛ تبریک هم دارد. اینها مقامات عالی پیدا کردند؛ کوچکشان، بزرگشان ــ در میان آنها بچّه بود، بزرگ بود، جوان بود، زن بود، مرد بود، شهری بود، روستایی بود ــ به مقامات عالی رسیدند؛ این واقعاً تبریک دارد و [البتّه] تسلیت هم عرض میکنیم. ان‌شاءالله خداوند به شماها صبر بدهد و مأجور بدارد.

 
 سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷
 در نهم مرداد ماه سال ۱۳۶۰، گروه تروریستی منافقین به منظور ترور اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی استان فارس، دقایقی پس از افطار به خانه‌ی دکتر محمّدحسن طاهری حمله میکنند. با توجّه به حمله‌ی منافقین به مطب دکتر طاهری در شب قبل، جلسه‌ی اعضای شورا به مکانی دیگر منتقل شده بود و فقط چند نفر از اعضای خانواده و بستگان دکتر طاهری برای افطار در خانه حضور داشتند که در این حادثه چهار نفر از اعضای خانواده‌ی ایشان شهید و سه تن بشدّت مجروح شدند.

۰

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه سوم

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) فاطمیه(س) سبک زندگی حضرت زهرا(س) خیمه فاطمی شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه سوم

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه سوم

بررسی آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (3)

قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[1]
 

مقدمه

قرار است مباحثی را دربارۀ خطبه فدکیه ارائه کنم.
حضرت به بیش از 20 آیه از قرآن را در این خطبه استشهاد کرده است. این خطبه به بهانۀ سرزمین فدک ایراد شده است که در قدیمی‌ترین منابع ما مثل «بِلاغَاتُ النِّسَاء»[2] و «شافی»اثر سید مرتضی آورده شده است. حضرت در هاله‌ای از حجاب «لَاثَتْ خِمَارَهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِها»[3] به مسجد آمد و این خطبه را در دفاع از ولایت الله ایراد فرمود.
 

انحصاری بودن خطبه فدکیه

یک وقتی خدمت آیت الله صافی بودم، ایشان فرمودند: این خطبه منحصر به فرد و از انحصارات فاطمه زهرا علیها السلام است و کسی غیر از او نمی توانست آن را ایراد کند.
به امیرالمؤمنین اجازۀ دفاع نمی دادند؛ چون طرف نزاع بود و دیگران مثل سلمان، مقداد، ابوذر و هر کس دیگری که می خواست دفاع کند، جلویش را میگرفتند و نمیگذاشتند صحبت کند؛ اما پیغمبر فاطمه زهرا رابه قدری احترام کرده بود که دیگر کسی نمی توانست عظمت او را انکار کند. حضرت علیه السلام با این جایگاهی که در جامعه داشت، وظیفۀ خود می دانست از حق مظلوم (غصب حکومت) دفاع کند و به نحو احسن نیز دفاع کرد.
 

ملاک قرار دادن قرآن

از جمله مطالبی که مورد غفلت واقع شده مباحث تفسیری این خطبه است. آیاتی را که حضرت انتخاب کرده و دربارۀ آن صحبت نموده بی دلیل نبوده است چنان که امام حسین علیه السلام وقتی نصف شب از مدینه بیرون می آید آیۀ «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ»[4]را میخواند، وقتی به مکه میرسد آیه«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ» [5] را قرائت می کند، وقتی یارانش می خواهند خداحافظی کنند و وقتی که حضرت بالای سر شهداء قرار می گیرد آیاتی نظیر: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ»[6]را میخواند، وقتی پسر جوانش به میدان می رود آیۀ «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ»[7] را قرائت می کند، وقتی سرش بالای نیزه قرار میگیرد این آیه را قرائت می کند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا».[8]
نکتۀ قابل توجه این است که این آیات گزینش و از روی قصد خاص بیان شده است. اصولاً ائمۀ ما در مواجهه با حادثه ای که با موقعیت شان ارتباط داشت، آیه ای را قرائت می کردند و دربارۀ آن سخنانی ایراد میفرمودند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه هایش نزدیک به 140 آیه از قرآن را قرائت نموده و هر یک از این آیات را به مناسبتی ذکر کرده است. از آنجا که زهرای مرضیه علیها السلام شارح و مفسر قرآن است بیش از 20 آیه را در خطبۀ فدکیه اش گنجانده است. ناگفته نماند که سنت و سیرۀ آن حضرت به نظر شیعه مثل سنت پیغمبر دارای اعتبار و ارزش است.
اولین مطلبی که زهرای مرضیه علیها السلام بیان فرمود این بود که: «کِتَابُ اللهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ»؛ قرآن جلوی چشم ماست، بدون ملاحظه بیاید قرآن را حَکَم قرار دهیم «زَوَاجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ أَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ» امر قرآن روشن و نهی آن آشکار است، مطالب قرآن مشخص است، «أَنَّی تُؤْفَکُونَ»[9]بیایید طبق قرآن با هم سخن بگوییم و آن را ملاک قرار دهیم.
 

تفسیر آیه 102 سوره آل عمران

شایان توجه است که مستقلاً ده – دوازده شرح دربارۀ آیات خطبه فدکیه نوشته شده است. در ابتدا آیاتی را که حضرت خوانده برای شما عرض می کنم و بعد یکی یکی آنها را معنی و تفسیر خواهم نمود.
اولین آیه ای که حضرت سخن خود را به او استناد کرد آیۀ 112 سورۀ آل عمران بود که متن آیه این است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ».[10] عزیزان من! این آیه دو پیام محکم دارد. اگر کسی به این دو پیام دقت کند و در زندگی اش پیاده نماید، بسیاری از مشکلاتش حل خواهد شد و در مسیر و جادۀ زندگی راحت خواهد بود.
 

پیام های آیه:

پیام اول: نهایت تقوا

اولین پیام آیه این است: مردم! تقوا داشته باشید! «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ» نهایت و آخر تقوا و بالاترین مرحلۀ تقوا را داشته باشید! «حَقَّ تُقاتِهِ». ما در قرآن «إِتَّقُوا الله»زیاد داریم، ولی «حَقَّ تُقاتِهِ» همه جا نداریم، تنها در همین آیه آمده است.
 

پیام دوم: تمثال زندگی و گذران عمر

زندگی مثل جاده است، شما وقتی تهران و یا شمال و یا مشهد می روید، مسیر راه گاهی صاف است مثل اتوبان قم – تهران؛ گاهی سربالا است مثل جادۀ چالوس؛ گاهی سرپایین است مثل جادههایی که در درهّ هایی رو به پایین وجود دارد.
جاده گاهی دارای دست اندازهای بزرگی است که سرعت را بایستی در آن کم کنید، تا بتوانید درست از آن عبور کنید. گاهی سرعت گیرها را شهرداری درست کرده تا ماشینها آهسته بروند، به خاطر مدرسه، کارخانه و افراد زیادی که در این مسیرها رفت و آمد دارند. گاهی هم دستاندازها غیر طبیعی است، به خاطر خرابی جاده ها دست انداز درست شده است. به وجوه چهارگانه مثال توجه کنید تا مطلبی را که ارائه می کنم درست متوجه شوید.
ما در این دنیا گویا در جاده ای در حال حرکت هستیم.روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از آن خواهیم رفت. بنابراین صحنۀ دنیا محل عبور و مرور است. حال یکی، این جاده را پنجاه سال می رود و دیگری چهل سال و کسی نیز هشتاد سال. یکی اول جاده است، یکی وسط جاده و دیگری نیز آخر جاده قرار دارد و فرق نمیکند همه مسافرند.
در حالی که همه سوار بر ماشین دنیا هستیم و از جادۀ زندگی می رویم؛ اما اینکه سراشیبی آن کجا و سرپایینی آن کجاست، آیا جاده مستقیم و دارای آسفالت و اتوبان است یا نه، و اینکه دستاندازهایش در کجا واقع شده است؟ اینها را بایستی بدانیم و چگونگی رانندگی در وضعیت های مختلف آن را نیز باید به درستی درک کنیم. اما در این چهار حالتی که گفته شد چه باید کرد؟!
1. وضع عادی زندگی؛ اگر کسی سالم بود و مریضی ندیده بود، پول، خانه و سلامتی داشت؛ البته این سلامتی بیشتر در نوجوانی و جوانی است. لذا این بخش از جاده قسمت صاف و وضع نرمال زندگی را شکل می دهد. عزیزان! از شما سؤال میکنم: در جادۀ صاف مثل اتوبان چه خطری آدمی را تهدید می کند؟ غالباً خواهید گفت که در اتوبان بیشترین خطر از ناحیۀ خوابی است که بر آدمی غلبه می کند.
همین طور در عافیت و سلامتی نیز آدمی را زود خواب می گیرد لذا در حدیث شریف است که «النَّاسُ نِیَامٌ»[11]؛ مردم خوابند. لذا پیام های دینی بیشتر حاوی این نکته است که جوان! سُکر جوانی تو را نگیرد، ثروتمند! سکر و مستی مال تو را نگیرد.
بنابراین خطر خواب، آدمی را در جادۀ صاف تهدید می کند. گاهی این خطر خیلی بیشتر از خطرهایی است که دامن گیر آدمی در دست اندازها و مشکلات می شود. لذا در فضای آرام و عافیت و جادههای صاف زندگی لازم است کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند تا خوابت نبرد.
بدین جهت، جوانها و کسانی که دارای مال و مکنت هستند بیش از دیگران به موعظه نیاز دارند. به رفیق خوب، پدر و مادر، قرآن و مسجد بیشتر نیاز دارند، اینها همان رفیق هایی هستند که نمی گذارند خواب بر انسان غلبه کند. «زهیر بن قین»را در جادۀ صاف می خواست خوابش ببرد، زنش او را بیدار کرد. گفت: بلند شو این امام حسین علیه السلام است. کجا داری می روی؟ می خواهی به سمت حجاز بروی در حالی که حسین دارد به سمت عراق می رود؟
ما همانگونه که در زندگی جاده های صاف داریم، خیابان های سربالایی و سرپایینی و دستانداز نیز داریم. همانگونه که ما در جاده های سربالایی و سرپایینی (مشکلات زندگی)ممکن است سقوط کنیم، در عافیت ها و جاده های صاف نیز ممکن است بر اثر خواب و غفلت به نرده بزنیم و تصادف کنیم.
کسی که در جادۀ صاف حرکت می کند اگر رفیق بد داشته باشد و مرتب بگوید برویم پای فلان فیلم خراب، قمار، گناه، شراب و زنا، وای به حال کسی که رفیق خراب نصیبش شود. رفیقی که از خودش بدتر باشد، آن وقت است که در روز قیامت خواهد گفت: «یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»،[12] ای کاش فلانی رفیقم نبود.
در زمان پیامبر «عقبه»آمد مسلمان شد، اما رفیقش «اُبَی»گفت:چرا مسلمان شدی، و دوباره او را به سمت کفر و شرک کشاند. پس از مدتی پیش پیغمبر آمد و اظهار کفر کرد و کافر شد.[13] بعضی ها گفته اند آیه ای که گفته شد در رابطه با او نازل شده است که ادامه اش این است: «یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»[14]، کاش یک آدم بیدار کنارم می نشست! چگونه پیغمبری را که منبّه، منذر و بیدارگر است نمی-توانی درک کنی؟ پیغمبر متذکر، بیدارگر و معلم است، و مدام به ما آگاهی می دهد.
بنابراین عزیران! تقوا در جاده صاف با چه چیزی حاصل می شود؟ بیائیم قدر عافیت را بدانیم، به اینکه به نرده نزنیم «إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى»،[15] آدم ثروتمند طغیان میکند، آدم سالم دچار غفلت می شود. خطر جادۀ صاف غفلت، سُکر، مستی و خواب است.
2. سربالایی ها؛ جاده گاهی سربالایی است، انسان در سربالایی ها باید به ماشین دندۀ کمکی اضافه کند و یک خورده سنگین تر حرکت کند. مواظب باشد به عقب برنگردد، رانندۀ ماهر کسی است که در سربالایی ماشین را نگه دارد. گفتیم که زندگی نیز سربالایی دارد. عبادت، دشوار است. بیچاره ساعت یک و نیم شب خوابیده باید ساعت چهار و نیم برای نماز صبح بیدار شود.
نماز صبح همان سربالایی است. چطور جوان از این رختخواب بلند شود، روزه سربالایی است، آن هم در شهریور که روز، هفده- هجده ساعت طول می کشد، گاهی وقتی ماه رمضان میشود، زخم معده ها عود می کند. در طول سال بدن طرف سالم است، اما در ماه رمضان زخم معده پیدا می شود.
شخصی آمده بود و می گفت: نمی توانم روزه بگیرم گرسنه ام می شود. گفتم: ما هم گرسنه میشویم، گرسنه شدن مجوز روزه خواری نیست.گفت: تشنه میشوم، دلم ضعف میرود. برادر من! روزه اصلاً مال دل ضعف رفتن است.
اینها سربالایی هاست، خمس چقدر سخت است، شخصی صد میلیون زمین فروخته، باید بیست میلیونش را خمس بدهد و این خیلی مشکل است. به همین جهت از دادن خمس فرار میکند. مکه که میخواهد برود حساب میکند کارخانه، ماشین، لباس...، یک دفعه می بیند پنجاه- صد میلیون را باید پاک کند. با خودش می گوید: من که نمی توانم پنج هزار تومان به حقوق یک کارگر اضافه کنم و زورم می آید، حالا چگونه پنجاه میلیون خمس بدهم؟! این همه زمین را با زحمت آبیاری کرده ام، حالا که گندم به دست آمده، بیایم زکات بدهم!
لذا در سربالایی ها آدم ماهر باید دنبال کمک بگردد؛ یعنی اگر اتوبوسی جلویش هست، خیلی نزدیک نشود، زیرا ممکن است اتوبوس جلویی برگردد، فاصله را باید رعایت کند و کلاج و دنده اش را کنترل کند تا برنگردد.در سربالایی ماشین خطر برگشت دارد، خدا در قرآن کمک کرده و می فرماید: آدم! ربا نگیر! برای اینکه مالت زیاد شود صدقه بده.
من معتقدم در این خطبۀ حضرت زهرا، بیست دندۀ کمکی برای ما معرفی شده و می فرماید: «فَجَعَلَ اللهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر»؛ نماز بخوان تا تکبرت از بین برود. «وَ الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نَمَاءً فِی الرِّزْقِ»؛ زکات بده تا روزی ات زیاد شود. «وَالصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلاصِ»[16]؛ روزه بگیر تا اخلاصت زیاد گردد.
خدا در قرآن هم به ما دندۀ کمکی می دهد. آقا! بهشت داریم، حورالعین داریم. هر کسی را با یک وسیله می شود جذب کرد. یکی می گوید: مرا همان بهشت بس است، دیگری میگوید مرا کاخ و قصر بس است. ولی خداوند می فرماید: «رِضْوانٌ مِنَ اللهِ أَکْبَرُ»؛ رضوان داریم که بسیار بزرگ است.«لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا»،[17]«بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ»[18] خداوند با این آیات، فرجه هایی را معرفی مینماید و در پی آن به ما کمک می کند.
سربالایی های زندگی واجبات است، اینکه گفته اند: دنیا، زندان مؤمن است، درست است؛ زیرا کافر در آن راحت است، هر کار که دلش خواست می کند. ولی شما وقتی می خواهید نگاه کنید دین می گوید: نگاه نکن! می خواهی برخی از نوشیدنی ها و خوردنی ها را بخوری می گوید: نخور! می خواهی بخوابی، می-فرماید:بلند شو نماز بخوان!
3-سراشیبی ها: در سراشیبی ها گفته می شود مواظب باشید که خطر دارد، میگویند با دندۀ سنگین راه بروید. کسی که در سراشیبی دنده را خلاص کند خیلی ناشی است. زیرا خلاص کردن دندۀ ماشین در سرازیری مساوی است با پایین درّه رفتن. اما سراشیبی زندگی کجاست؟
زمانی که عصبانی می شوید رو به سراشیبی قرار گرفته اید. اگر ترمز را رها کنی فحش، اختلاف، درگیری و قتل نتیجۀ مستقیم آن خواهد بود.
در روزنامه ای نوشته شده بود که خانمی بالای پشت بام 14 طبقه ای می رود تا خودش، و بچه های ده ساله و هفده ماهه اش را پایین پرت کند. بچۀ ده ساله از دستش فرار کرده بود؛ اما بچۀ خردسالش از دنیا رفته است. چقدر در روزنامه ها گزارش داده می شود که آدمی سوزانده شده و یا مُثله شده است و یا کسی به دست بستگانش قطعه قطعه شده است. بنابراین، سراشیبی زندگی غضب و شهوت است.
شیطان به حضرت نوح علیه السلام گفت: من سه جا هستم که آنجا سراشیبی است و مواظب باش. یکی آن جایی که عصبانی می شوید؛ دیگری جایی که با نامحرم خلوت میکنید؛ و دیگری جایی که میخواهید قضاوت کنید.[19]
4-دست اندازها: زندگی دست اندازهایی نیز دارد. یک وقت در اوج جادۀ صاف میبینید چاله ای درست شده است، حالا یا با باران درست شده یا آسفالت ترک خورده، یا شهرداری و ادارۀ راه مانع گذاشته است.در حالی که سرعتت 120 است یکباره می بینی رو به رویت مانع است. رانندۀ خوب کسی است که بتواند خودش را در این موضع کنترل کند. در جادۀ صاف زندگی می گویند بچۀ هجده ساله ات از دنیا رفته است، این دستانداز است.آقا، همسرت مبتلا به تومور مغزی شده است. خانه ات آتش گرفته است. این امور همان دستاندازهایی است که در فضای آرام زندگی برای بسیاری پیش خواهد آمد؛ اما برای چه این امور پیش می آید؟ در جواب قرآن می فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ»[20]؛ همه برای امتحان بشر است.
 

جایگاه تقوی در این تمثیل:

حالا با توضیحی که گفته شد تقوا به چه معناست؟ تقوی، یعنی اینکه در صافی، سربالایی، سراشیبی و در دست انداز جادۀ زندگی خودت را کنترل کنی.آقایانی که راننده هستند، بدانند که من تقوا را معنی می کنم به رانندگی در جادۀ زندگی؛ یعنی اینکه شما در جادۀ صاف و اتوبان حواستان جمع باشد تا خوابتان نبرد. در سربالایی حواستان باشد که خسته نشوید و کم نیاورید و عقب گرد نداشته باشید. در سراشیبی حواستان باشد که دنده را خلاص نکنید و تند نروید. در دست انداز نیز حواستان جمع باشد که با سرعت رد نشوید ممکن است فنر بشکند و بالاخره در عافیت ها، خواب نروید و در غفلت نمانید.
در سربالایی ها در عبادات کم نیاور. کوتاهی در نماز، خمس، روزه، حج، زکات را توجیه نکن. در صدد جبران آن باش. در سراشیبی غضب و شهوت خودت را نباز. دندۀ ماشینت را خلاص نکن. در شهوت اگر کنترل خود را از دست دادی دیگر تمام است، با یک نگاه و یک کلام ممکن است عاقبتت بسوزد و دود گردد.
در دست اندازها نیز مواظب باش تا فنر جریان زندگیات نشکند.امام حسین علیه السلام این همه مصیبت دید امّا فرمود: «رِضَی اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت»؛ رضای خدا، رضای ما اهل بیت است.[21] زهرای مرضیه علیها السلام این همه سختی کشید فرمود:«الْحَمْدُللهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُللهِ عَلَی آلائِه» [22]بار خدایا! شکر به این نعمتهایی که به من دادی. چنین بود که هجده آیه از سورۀ «هل اتی»در شأن فاطمه زهرا علیها السلام و خاندانش نازل شد.شاه بیت سورۀ هل اتی این جمله است:«إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»؛ برای خدا اطعام کردیم.«لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»[23]؛ ما نه جزایی میخواهیم و نه مزدی، تنها برای خدا آن را انجام دادیم. البته خداوند تبارک و تعالی رها نمی کند. او خودش می داند با کارهای نیک شما چه کند، بنده پروری را جناب حضرتش به نیکی می داند.
 

تفسیر آیه 96 سورۀ مریم:

از امیرالمؤمنین سؤال کردند که تفسیر آیه:«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»[24]. چیست؟ این آیه خیلی عجیب است! در جلد دوم مسند امام علی علیه السلام که این مسند در چند جلد به چاپ رسیده، دیدگاههای تفسیری حضرت علیه السلام را یعنی آیاتی را که علی علیه السلام تفسیر کرده نویسندۀ محترم مرحوم آقای قبانچی ذکر کرده است.
حضرت علی علیه السلام فرمود: «إِنَّ اللهَ أَعْطَی الْمُؤْمِنَ ثَلاثَ خِصَالٍ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤمِنینَ، المَهابَّةَ فِی صُدُورِ النَّاسِ، الفَلَحَ فِی الاخِرَةِ».[25]
امیرالمؤمنین در جواب این طور فرمود:«سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛ یعنی اگر انسان بین خودش و خدا را اصلاح کند، خداوند تبارک و تعالی سه چیز به او می دهد:
1- او را در دل مردم محبوب قرار میدهد.
2- نزد دشمن به او ابهت می بخشد .
3- در آخرت رستگارش خواهد نمود.
از تشییع جنازۀ امام (رضوان الله علیه) معلوم بود که پیش مردم محبوبیت دارد و خود ایشان می فرمود: افسری که من را به تهران می برد از ترس می لرزید، در حالی که او مسلح و من بی سلاح بودم. آنها ده – بیست نفر بودند و من یک نفر، افسر میگفت: نمی دانم چیه! در حالی که من آدمهای زیادی را دستگیر کردهام؛ اما من از شما میترسم.
«شوالت نازده» وقتی در جماران خدمت امام آمد و نشست، زمان برگشت از او سؤال کردند: چه چیز امام تو را جذب کرد؟ گفت: ابهتش. این پیرمرد چقدر باعظمت است! چنانکه در پایان دیدیم همین امام فرمود: با قلبی آرام و مطمئن از میان شما می روم. بدین روی اگر تقوا در عافیتها، در سربالایی ها، در سراشیبی ها و مصیبت ها رعایت گردد رحمت الهی قرین اهل آن خواهد شد.
خلاصۀ عرضم این شد: اولین آیه ای که حضرت زهرا در خطبۀ فدکیه به آن استشهاد کرده، آیۀ 102 آل عمران «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ...»است.که در ذیل آن حضرت می فرمایند: مردم! تقوا داشته باشید! اگر تقوا داشتید، حق پیغمبر و وصی او را غصب نمی کردید. اگر تقوا داشتید فدک را غصب نمی کردید، اگر تقوا داشتید حرمت پیغمبر را نگه می داشتید
 
بیان دوم: عاقبت به خیری
دومین پیام زهرای مرضیه علیها السلام ذیل آیۀ «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» این است که مردم! سعی کنید مسلمان بمیرید و عاقبت به خیر از دنیا بروید. چرا حضرت زهرا این آیه را خواند؟ برای اینکه میخواست بفرماید:ای کسانی که در این حادثه سکوت یا عمل خلاف انجام دادید! نه تقوا دارید و نه مسلمانید.علت استشهاد به این آیه این است که اگر کسی حریم تقوا را رعایت کند آزارش به خاندان رسول خدا نمیرسد.
 

روضۀ حضرت زهرا علیها السلام

«السَّلام عَلَیکِ یَا فَاطمةُ الزَّهرا، یَا بِنْتَ رَسُولَ الله یَا قُرَّةَ عَیْنِ النَبِّی الْمُصْطَفی!»همین روزها که روزهای آخر عمر زهرای مرضیه است، «اسماء بنت عمیس»که همسر جعفر بن ابی طالب، برادر امیرالمؤمنین علیه السلام است و از جعفر «عبدالله بن جعفر»را دارد، شوهر حضرت زینب. بعدها هم با ابی بکر ازدواج کرد که از او هم فرزندی دارد به نام «محمد بن ابی بکر» و نیز از امیرالمؤمنین فرزندی دارد که اسمش «قاسم»است.
فرهنگ ازدواج مجدد در آن زمان و الان نیز در برخی از کشورها عادی بوده و هست که اگر کسی همسرش را از دست می داد، نمی نشست و ازدواج می کرد، ازدواج مجدد قُبح نداشت. ولی در جامعۀ فعلی ما اگر کسی همسرش را از دست بدهد باید بنشیند و شوهر نکند در این صورت از سوی مردم وفادار شناخته می شود. یک زن جوان تا آخر عمر 40 – 50 سال بنشیند و ازدواج نکند تا اینکه گفته شود وفادار است! اسلام به این سنت توصیه نمی کند بلکه ازدواج مجدد را صحیح میداند.
اسماء بنت عمیس بعد از جعفر دو ازدواج داشت، اما او در ایام حیات فاطمه زهرا علیها السلام همسر خلیفۀ اول بوده است. با این وجود، ارادت و محبت او به اهل بیت علیهم السلام ستودنی است. با خانوادۀ علی علیه السلام زیاد ارتباط دارد، به همین جهت در ایّامی که زهرای مرضیه به طور مستمر بیمار بود، اسماء هم حضور داشت.
لذا نقل کرده اند – اسماء ناقل این حدیث است– که: یکی از این روزها وجود مقدس زهرای مرضیه علیها السلام مرا صدا زدند و فرمودند: اسماء! دقایقی من استراحت میکنم، تو هم از اتاق بیرون برو، به تعبیر مرحوم حاج شیخ عباس و دیگران که می فرمایند: حضرت زهرا علیها السلام یک تمهیدی اندیشید که جان دادنش را بچه-های کوچک نگاه نکنند. حسین و حسن علیهما السلام به مسجد رفتند، زینب و ام کلثوم را خانۀ زنهای هاشمی فرستاد، امیرالمؤمنین علیه السلام هم طبق این نقل مسجد بود. حضرت تنها با اسماء در خانه بوده است. لذا فرمود:اسماء تو هم بیرون برو، بگذار فاطمه تنها باشد و دقایقی بعد بیا مرا صدا بزن، اگر جوابت را دادم که هیچ وگرنه، آن وقت برو بچه ها و همسرم را خبر کن. اسماء می گوید: از اتاق بیرون آمدم جلوی درب اتاق قدم می زدم، دل تو دلم نبود، نکند فاطمه زهرا به من گفت برو بیرون، میخواست ندای حق را لبیک بگوید! و با این عالم وداع کند، می گوید: دقایقی بعد هر چه صدا زدم، دیدم که فاطمه جواب نمی دهد.
ای دختر پیامبر! ای دختر بهترین خلق عالم! ای دختر رسول الله!«وانکبَّتْ علیها»خودش را انداخت روی بدن زهرای مرضیه، فاطمه جان! سلام مرا به پیغمبر برسان. همین طور که داشت اشک می ریخت نقل دارد: «فاذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ بالبابِ»یک وقت دید دو تا آقازادۀ زهرا وارد اتاق شده اند، حال اسماء چه کند؟
چگونه به این دو نازدانۀ کوچک خبر بدهد؟ اسماء بلند شد تا آنها را آرام و سرگرم کند؛ اما نه، آنها متوجۀ مصیبت و حادثه شدند. در نقل دارد، دویدند داخل اتاق، امام حسن خودش را انداخت روی سینه مادر: «یَا أُمَّاهُ کَلَّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی»؛ مادر! با من سخن بگو!قبل از اینکه روح از بدنم جدا شود. امام حسین صورت را به کف پای مادر گذاشت: «وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ»؛ مادر! من حسینم، مادر با من سخن بگو پیش از آن که جان دهم.
اسماء آقازاده ها را بلند کرد، گفت: بروید بابایتان امیرالمؤمنین علیه السلام را خبر کنید. دوان دوان آمدند مسجد، عرض من کنار حرم کریمۀ اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام همین یک جمله، همین که گفتند: «یا ابَتَاه مَاتَتْ اُمُّنَا» بابا! بی مادر شدیم. کسی تا آن روز زمین خوردن امیرالمؤمنین علیه السلام را ندیده بود. قهرمان احد است، قهرمان خندق و خیبر است. اما تعبیر نقل این است: «فَوَقَعَ عَلِیٌ عَلَی وَجهِهِ»؛ روی زمین افتاد و از حال رفت قدری آب به سر و صورتش زدند تا چشمانش را باز کرد، فرمود: «بِمَنِ الْعزاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِکِ»[26]؛ فاطمه جان! دیگر با چه کسی درد دل کنم؟ دیگر غصه های دلم را با چه کسی بگویم؟
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»[27]
 

خطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه سوم



حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه سوم

پی نوشت

[1].آل عمران،102.
[2].این کتاب در قرن سوم توسط ابن طیفور نوشته شده است.
[3].بحارالانوار، ج29، ص 216؛ احتجاج، ج1، ص 97.
[4].قصص، 21.
[5].قصص، 22.
[6].احزاب،23.
[7].آل عمران،33.
[8].کهف، 9.
[9].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 100.
[10].آل عمران،102.
[11].قال ابو عبدالله علیه السلام: قَالَ الْمُنْجِیَاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلامِ وَ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ (کافی، ج4، ص 51)
[12].فرقان،28.
[13].تفسیر نمونه، ج15، ص 68.
[14].فرقان،27.
[15].علق، 7 – 6.
[16].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 97.
[17].واقعه،25.
[18].انبیاء،26.
[19].بحارالانوار، ج11، ص 318.
[20].بقره،155.
[21].بحارالانوار، ج44، ص 366.
[22].بحارالانوار، ج43، ص 85؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3.
[23].انسان، 9.
[24].مریم، 96.
[25].الکافی، ج8، ص 234؛ بحارالانوار، ج65، ص 16؛ الخصال، ج1، ص 139.
[26].بحارالانوار، ج 43، ص 186؛ کشف الغمه، ج1، ص 500؛ منتهی الامال، ص 193.
[27].شعراء،227.

منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت علیهم السلام


۰

پیام تسلیت رهبری انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله سید صادق روحانی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

پیام تسلیت رهبری انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله سید صادق روحانی

پیام تسلیت رهبری انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله سید صادق روحانی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت آیت‌الله آقای حاج سید صادق روحانی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ارتحال مرحوم مغفور آیةالله آقای حاج سید صادق روحانی رضوان‌الله‌‌علیه را به خاندان مکرّم و بیت شریف روحانی و شاگردان و ارادتمندان آن فقیه بزرگوار تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۱/۹/۲۶
۰

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه دوم

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) فاطمیه(س) سبک زندگی حضرت زهرا(س) خیمه فاطمی شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه دوم

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه دوم

بررسی آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (2)

«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً».[1]
 

مقدمه

بنا بود این چند روز، راجع به مباحث تفسیری «خطبه فدکیه»صحبت کنم. این خطبۀ ارزشمند را مرحوم شیخ صدوق و سید مرتضی و بسیاری از بزرگان نقل کرده اند. در جلسۀ پیشین اشاره شد که این خطبه حاوی یک دوره معارف اسلامی است و به بیش از بیست آیه در آن استشهاد شده است. به عبارت دیگر، حضرت زهرا علیها السلام روش تفسیر قرآن را در این خطبه به ما یاد می دهد، اینکه چگونه باید از آیات برداشت کنیم. و نیز بیانات ارزشمندی در رابطه با نقش قرآن در جامعه دارد، لذا این خطبه می تواند جایگاه بلند و ارزشمندی در فرهنگ دینی داشته باشد.
 

هدایت دکتر عبدالمنعم حسن

دکتر عبدالمنعم حسن، سنّی بوده که شیعه شده است. علت شیعه شدنش را خودش به آموزه های خطبۀ فدکیه حضرت زهرا علیها السلام نسبت داده است. کتابی دارد به نام«بِنُورِ فاطِمَةَ إهتَدَیتُ»؛ یعنی من به نور حضرت زهرا علیها السلام هدایت یافتم. کسانی که استبصار و تحول مذهبی پیدا کرده اند متأسفانه فضای سیاسی دنیا اجازه نمی دهد آثار آنها منتشر گردد، آمارشان رو به افزایش است. برخی از این افراد سابقۀ علمی زیادی دارند، مثل ادریس حسینی که کتابی دارد به نام «قَد شَیَّعنِیَ الحُسین»امام حسین علیه السلام مرا شیعه کرد.
اما عبدالمنعم حسن در مقدمۀ کتابش عبارات خیلی عجیبی راجع به خطبۀ فدکیه دارد، یکی از تعبیراتش این است که می گوید: روزی خطیبی خطبۀ فدکیه را داشت می خواند، من نیز گوش می کردم – در زمانی که هنوز شیعه نبودم – پس از شنیدن آن تعبیرش این است: «کَالسَّهم فی اَعماقی؛ مثل تیری نشست به دلم»بعد می گوید: هر چه فکر کردم، دیدم «لا تَخرُج مِن شخصٍ عادی و إن کانَ عالِماً»این خطبه با این زیبایی و فصاحت از یک آدم عادی نمی تواند صادر شده باشد، ولو اینکه او عالم و دانشمند باشد! لذا این خطبه زخم دلم را مرهم گذاشت، جراحات مرا التیام بخشید. پس از آن تحقیق کردم و کم کم آمدم با معارف شیعه آشنا شدم.
سخن من راجع به بحث های قرآنی این خطبه است. وإلاّ اگر خود خطبه را بخواهیم کلمه به کلمه بحث کنیم نیاز به جلسات زیادی دارد.
 

شرایطی که خطبه در آن ایراد شد

در ابتدا دو – سه جمله راجع به نحوۀ آمدن حضرت زهرا به مسجد بگویم. خواهران گرامی اگر عنایت کنند ممکن است برایشان راه گشا باشد. حضرت زهرا علیها السلام از خانه بیرون آمد تا به مسجد بیاید، قرار است که در مسجد صحبت کند آن هم در جمع افراد زیادی از مهاجر، انصار، حتی اهل سقیفه.
با این درامد می خواهم نقش اجتماعی یک زن را خدمت شما عرض کنم. تعبیر تاریخی قضیه این است که «لَاثَتْ خِمَارَهَا»«خمار»یعنی روسری، روسری هایی که علاوه بر سر و گردن، بازوان را تا روی دست می گیرد، نه مقنعه و روسری های کوچک که الان بعضی از این روسری ها بودشان با نبودشان یکی است. مثل «رمانی»که وسط سر را می گیرد و از پشت و پیش سر همۀ مو بیرون می ماند. این روسری ها گاهی پارچه هایی است که روی سر کودکان می اندازد؛ اما در روزگار ما گاهی دیده می شود افراد بزرگ آن را سر می کنند. به هر حال یا برای رفع تکلیف است یا مانع شدن از برخورد، طوری که گفته شود حجابی وجود دارد.
بعضی از شارحین نوشته اند خمار – که در قرآن هم تعبیر «خمرهن»دارد – در لغت به مقنعه و روسری که تا روی بازو را می گیرد معنی شده است. حضرت علیها السلام نخست روسری بلندی را پوشید، در واقع روی سر و بازویش را کامل پوشاند بعد «وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا». توصیه می کنم به این دو واژه دقت کنید، یکی «خِمار»و دیگری«جِلباب»که در خطبه آمده است.
در قرآن هم تعبیر «جَلابیبِهِنَّ»آمده است. در مقدمۀ خطبه که حضرت چگونه به مسجد آمد جلباب را به پیراهن های بسیار بلند که تا روی پا را می گیرد و گشاد است معنا می کند. تقریباً شبیه همین چادرهای عربی است که سرتاسر بدن را می پوشاند. منتها شاید ترکیب و شکلش با چادر امروزی متفاوت بوده است، در تعبیر دارد که حتی تا نوک پا و تمام بدن را می پوشانیده است.
حضرت نخست پیراهن بلند (جلباب) را پوشیده و پس از آن روسری را، حالا می خواهد به مسجد برود. از خانه تنها بیرون نیامد تعبیر سوم این است: «وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ»؛ وسط یک گروهی که دور تا دور زهرا را گرفته بودند « منْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا»همه محارم و آشنایان حضرت بودند. کسانی مثل اسماء، فضّه، ام ایمن، بنابراین با سه پوشش و مانع و حریم، به سمت مسجد آمد؛ «وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا».[2]
این را می خواهم عرض کنم، برای اینکه اسلام با نقش اجتماعی زن مخالف نیست.نمونه اش این است که حضرت زهرا علیها السلام آمد خطبه خواند، صحبت کرد، دفاع کرد، اما نحوۀ حضورش را در جامعه ببینید. خانم محترم می تواند دانشگاه برود، دبیرستان برود، تحصیل کند، پزشک، شاعر، سخنران شود، اما ملاحظۀ جوانب و مسایل و ویژگی هایی را که یک زن مسلمان باید رعایت کند در نظر بگیرد.
بهترین الگوی ما که امام معصوم علیه السلام است، می فرماید: الگوی من مادرم حضرت زهرا علیها السلام است.[3] شخصیتی که امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت به وجودش افتخار می کنند.
 

فدک، بهانه بود

حال حضرت زهرا علیها السلام می خواهد بلند شود و مسجد بیاید، بحث فدک هم وجود دارد. می تواند بگوید حق من را بدهید؛ اما نه، فدک بهانه است. به همین جهت شروع کرد به خواندن خطبۀ مفصلی راجع به آثار اعمال، چقدر کارشناسانه است! توصیه می کنم عزیزان این بیست مورد راجع به آثار اعمال را در این خطبه ببینید. به طور ریز و دقیق وارد شده است که ایمان چه اثری دارد، نماز چه اثری دارد، جهاد چه اثری دارد و اینها را یکی یکی بر شمرده است.
آثاری را که حضرت زهرا برای اعمال دینی برشمرده طبق بررسی یکی از عزیزان بیست مورد از این نکات با آیات قرآن منطبق بوده و حضرت در واقع از قرآن برداشت کرده است.
دوری از قرآن، عامل بدبختی است
عزیزان! کنار حرم کریمۀ اهل بیت به این مطلب خوب گوش کنید! حضرت فرمود:چرا قرآن را کنار گذاشته اید «أَنَّی تُؤْفَکُونَ»؛ چرا از قرآن روی گردانیده اید؟ «کِتَابُ اللهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ»؛ قرآن را داور قرار بدهید و ببینید که چه می گوید. اگر داور را قرآن قرار دهیم آیا اجازۀ اذیت به اهل بیت پیغمبر را به خود می دهید؟ آیا اجازۀ آزار مؤمنین را به خود می دهید؟ آیا اجازۀ غصب حق دیگران را به خود می دهید؟
 

ویژگی های قرآن

چقدر زیبا حضرت زهرا قرآن را معرفی می کند من اول معرفی ایشان را بیان کنم بعد سراغ خطبه خواهم رفت. حضرت فرمود: قرآن چند ویژگی دارد:
 

1. قرآن شفاف است

«أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ»؛ قرآن مقاصدش آشکار است. وقتی کسی به اویس گفت – در نقل دیگری داریم به بهلول گفته شد – که آیا من اهل بهشتم یا اهل جهنم؟ وی گفت: قرآن را باز کن، و ببین! می فرماید: «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ»[4]؛ ابرار به بهشت و فجّار به جهنّم می روند. حالا ببین تو جزء ابراری یا جزء فُجّار.
بنابراین قرآن خیلی آشکار است اگر می خواهید ببینید که اهل بهشت هستید یا نه؟ سورۀ معارج را باز کنید، خواهید دید که هشت – نُه صفت آنجا شمرده شده است. بعد می فرماید: کسانی که این ویژگی ها را داشته باشند «فی جَنّاتٍ مُکْرَمُونَ»؛ با سلام و صلوات و با کرامت به بهشت می روند.[5]به قول یکی از مراجع (ره) می گفت: من گاهی قرآن را باز می کنم سورۀ مؤمنون و معارج را می بینم و می سنجم که چند تا از این صفات و ویژگی ها در من وجود دارد. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»[6]می بینم که در نماز خشوع دارم یا ندارم؟ به عهدم عمل می کنم یا نمی کنم؟ در بعضی از جلسات گفته ام که شما سورۀ مبارکۀ اسراء را باز کنید آیات 39 – 23 را بخوانید.این 18 آیه منشور قرآن است. اگر کسی بخواهد عصارۀ آیات قرآن را یک جا بیابد باید سراغ این هجده آیه برود.
این آیات را یک بار مرور کنید، ببینید که چه قدر زیبا 14 ویژگی را بیان کرده است. بعد از این آیات هجده گانه که گفته شد قرآن می فرماید: مردم! اگر دنبال حکمت هستید و می خواهید مثل لقمان و داود حکیم باشید؟«ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ»[7] این 14 ویژگی را کسب کنید. اگر کسب کردید حکیم می شوید. در روایت آمده که حکیم به نبوّت و عصمت نزدیک است.
آیت الله سبحانی اسم تفسیرش را «منشور جاوید»گذاشته است ایشان در جلد اول این تفسیر چند عنوان از این نمونه ها را آورده است. مواردی که قرآن تابلو و الگو می دهد در سورۀ اسراء یک جا همین 14 صفت آمده است. جای دیگری که الگودهی می کند آیات152 – 151 سورۀ انعام است که 10 صفت را برای ما بر می شمارد. در سورۀ فرقان 12 ویژگی را بر می شمارد. سورۀ معراج و مؤمنون معیارهای مهمی را برای رفتار و آزمون انسان ارائه داده اند. درست است که گاهی اوقات قرآن مطالب را ریز کرده، ولی برخی از اوقات در یک جا جمع کرده است یکی از آن جاها سورۀ اسراء است. همین طور در سورۀ فرقان، مؤمنون و معارج نکاتی را جمع کرده است.
 

تدبر در قرآن

وجود مقدس امام رضا علیه السلام فرمودند: من سه روز یک ختم قرآن می کنم.آقا! کسی که وارد باشد سی جزء را می تواند در 7 الی 8 ساعت ختم کند. حبیب بن مظاهر در یک شب قرآن را ختم می کرد. کسی که تسلط داشته باشد یک جزء از قرآن را در 20 الی15 دقیقه می خواند. گفت: آقا چرا سه روز یک ختم قرآن می کنید؟ امام رضا علیه السلام فرمود: برای اینکه در آیاتش تدبّر و تأمّل می کنم. ببینم چقدر با این آیات منطبق هستم.[8]روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام است که می فرماید: اهتمام شما به اتمام قرآن و سوره های آن نباشد، این طور نباشد که حتماً قرآن را تا آخرش بخوانم «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»[9]؛ قرآن را با ترتیل بخوانید. امام صادق و امیرالمؤمنین علیه السلام روایت بسیار زیبایی دارند که می فرمایند: اگر قرآن قصه دارد عبرت بگیرید، اگر امر دارد اطاعت کنید، اگر نهی دارد ترک کنید. اگر مَثَلی دارد از آن درس بگیرید، اگر احکامی دارد آن را پیاده و عمل کنید. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: قرآن هفت بخش است: اوامر، نواهی، ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، وعده؛ اگر وعدۀ به بهشت است، و یا ترس از جهنم سفارش شده از آن تأثیر بگیرید.
 

سفارش مرحوم مجلسی (ره) به فرزندش

بزرگان ما دربارۀ اهمیت قرآن فراوان توصیه می کردند،
مرحوم مجلسی اول – ملا محمد تقی – وصیت نامه ای برای پسرش «ملا محمد باقر»نوشته است که در آن وصیت نامه آورده است:
پسرم! با توجه به تجربه ای که دارم به تو سفارش می کنم که به سه چیز توجه کن؛ 1- روزی یک جزء قرآن بخوان؛2- در آن تأمل کن؛ - نمی گوید هر روز یک بار ختم قرآن کن – 3- هر روز نامۀ امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبی علیه السلام[10]را بخوان. یکی از عزیزان، شرحی بر این نامه نوشته که اسم شرحش را «نخستین رسالۀ اخلاقی»گذاشته است. مقصودش این است که اولین رسالۀ اخلاقی که موجود و مکتوب در اسلام است همین نامه است. این نامه را بعد از جنگ صفین امیرالمؤمنین علیه السلام برای امام حسن علیه السلام نوشت.
مجلسی می نویسد: پسرم! روزی یک جزء قرآن بخوان! حالا، زهرای مرضیه علیها السلام را ببینید که چقدر قشنگ قرآن را در مسجد معرفی کرد و گفت: «أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ»؛ قرآن آشکار و همه فهم است».
 

2. احکامش روشن است

«أَحْکَامُهُ زَاهِرَةٌ» احکام قرآن شفاف و بدون ابهام است.
 

3. نشانه هایش روشن است

«أَعْلَامُهُ بَاهِرَةٌ» قرآن کریم دارای اعلام و ستون های آشکار و نشانه های روشن و استوار است.
 

4. نهی های قرآن معلوم است

«زَوَاجِرُهُ لَائِحَةٌ» نهی های قرآن معلوم است، بدین معنا که چه کارهایی را نباید کرد مثل غیبت، تهمت، دروغ، کم فروشی، احتکار، ربا، همه به صورت واضح بیان شده است.
 

5. امرهای قرآن واضح است

«أَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ» اوامر قرآن نظیر:نماز، روزه، تقوا بسیار واضح بیان شده است.
 

کنایه حضرت به اهالی سقیفه

بعد حضرت رو کرد به کسانی که در سقیفه بودند، و فرمود: «قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ»[11]؛ مردم! شما قرآن را پشت سر قرار داده اید، اگر به قرآن عمل می کردید حق امیرالمؤمنین علی علیه السلام غصب نمی شد، اگر به قرآن عمل می کردید به خانۀ زهرا هجوم نمی آوردید، اگر به قرآن عمل می کردید حقی را که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلّم به من داده بود (مزرعه فدک) غصب نمی کردید.
 

آثار اعمال

حضرت زهرا علیها السلام پس از توصیف قرآن شروع به شمردن آثار اعمال نمود که من به برخی از آنها اشاره می کنم. کاش این 20 مورد را می شد تابلو کرد! چه خوب است در ایام فاطمیه و عاشورا بعضی از تابلوها، پلاکاردها و پرچم ها مشتمل باشد بر سخنان این شخصیت ها، و در میان تکایا، خیابان ها و هیئت ها نصب گردد، تا هر کس نگاه می کند این سخنان در ذهنش نقش ببندد. در این ایام فاطمیۀ اول و دوم نیز می توان تابلوی زیبایی از این کلمات حضرت زهرا را نوشت به این مضمون که زنان و مردان! حضرت زهرا راجع به نماز، زکات، جهاد، قرآن، ایمان چنین فرموده است.
ما نباید فقط در نمایش دادن مصیبت اهل بیت علیهم السلام توقف کنیم، مصیبت فقط باید نمک آش مجالس باشد. جای نمک و آش هم نباید عوض گردد، به میزانی که جلسه متأثر باشد و مردم یاد رنج های اهل حقیقت بیفتند، اما باید دستورات و راه های زندگی آن بزرگواران را در میان بگذاریم و به مردم معرفی کنیم.
حضرت فرمود: «فَجَعَلَ اللهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ»[12]هر چیزی اثری، هر کُنشی واکُنشی و هر عملی عکس العملی دارد. تأثیر و تأثُّر، خاصیت اشیاء جهان است؛ اما اثر ایمان چیست؟ اثر ایمان تطهیر است. بدین معنی که کافِر نجس است اما وقتی به خدا ایمان آورد پاک می شود، قلبش از معصیت و وجودش از آلودگی پاک می گردد.
«فَجَعَلَ اللهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ»خداوند تبارک و تعالی ایمان را عامل پاکیزگی از شرک قرار داد. برادران عزیز! خواهران گرامی!اگر کسی ذائقه اش سالم باشد نزدش ایمان محبوب است، اگر ذائقه اش سالم باشد گناه پیشش مذموم و ناپسند است. سورۀ حجرات را ببینید که می فرماید: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ»[13]
تنها آدم سالم می تواند بفهمد که شکر شیرین، سرکه ترش، و زهر نیز تلخ است.گاهی دیده شده است که به کسی شیرینی می دهید اما او می گوید: شیرین نیست، غذای خوش بو می دهید می گوید: بوی خوش ندارد. چرا این طوری است؟ چون مریض است. اگر کسی گناه را دوست داشت و لذت برد و جرأت بر ارتکاب گناه پیدا کرد و گفت: از معصیت خوشم می آید، از عبادت بدم می آید، معلوم می شود او مریض شده است.
 

داستان

جوانی پیش پیغمبر اکرم آمد، از آنجا که جوان است و غریزه و شهوت دارد و شهوتش طغیان کرده، گفت: یا رسول الله! إنی اُحِبُّ الزِّنا، من زنا و فحشا را دوست دارم؟! ببینید! حالا این دیگر ذائقه اش مریض شده است نمی گوید آمده ام ازدواج کنم.
درست است که انسان غریزه دارد؛ اما باید به شکل صحیح رفع گردد. چرا این قدر اسلام بر سنت ازدواج تأکید دارد؟ آماری که در تهران دیدم در یک سال از 18000 ازدواج10000 آنها به دادگاه مراجعه داشته اند. کارشناسی می گفت: خیلی از این موارد نتیجۀ دوستی های ناپسند قبل از ازدواج بوده است. رابطه ها و رفت و آمدهای نامشروع باعث این آشنایی ها شده است.
دختری که دوست پسر دارد، و پسری که دوست دختر دارد اگر هفته ای پنج تا ده ساعت در خوشی بسر ببرند وقتی بعد ازدواج کرد و خواست همۀ هفته را زیر یک سقف باشد با وجود بیماری ها، ناملایمات، سختی ها و تندی ها، طبیعی است که مزه ها و شیرینی هایی که قبل از ازدواج چشیده در ذهنش تداعی می کند، و همسرش پیش او بد جلوه می کند، دائم آن دختر را به رخ همسرش می کشد، دائم به یاد گذشته می افتد، لذا افرادی که روابط نادرست پیش از ازدواج دارند، وقتی وارد زندگی زناشویی می شوند، ذهنیت پیشین برایشان تداعی می شود، لذا از این خانم یا از این آقا دل زده می شود.
چرا اسلام اینقدر مخصوصاً روی دخترها تأکید دارد؟! بگذارید دختر در خانۀ شوهر با الفبای مسایل مردانه و زندگی زناشویی آشنا شود. اینها نکات مهمی است. جوان آمده می گوید: یا رسول الله! من از زنا خوشم می آید، دنبال خاموش کردن اطفای غریزه اش از راه ازدواج نیست.
افرادی هم می امدند خدمت پیامبر که ما زن می خواهیم، حتی برخی از خانم ها و دختران می آمدند که ما شوهر می خواهیم و صریحاً می گفتند. اما این جوان آمده دنبال فحشا! حضرت دست مبارکش را به طرف سینۀ او آورد و جمله ای فرمود که خیلی زیباست، دعا کردند: «اللّهُمَّ طَهِّر قَلْبَهُ وَ وَاغْفِرْ ذنْبَهُ وَ حَسِّنْ فَرْجَهُ». سه چیز برایش از خدا خواست؛ 1- خدایا! قلب این جوان را پاکیزه کن؛ یعنی قلب او مریض و آلوده شده. 2- خدایا! گناهش را ببخش، از اینکه می گوید: من زنا را دوست دارم؛ 3- خدایا! قوای جنسی این جوان را توفیق بده تا او بتواند خودش را کنترل کند. جوان کناری نشست و گفت: «یا رسول الله، انّی لاُقبِضُ الزِّنا»[14]؛ من از زنا بدم می آید دیگر از فحشا بدم می آید. پیامبر پزشک است «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه»[15]با یک دعای پیامبر طرف سالم شد.
«حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ»[16].حالا حضرت زهرا علیها السلام در این خطبه می فرماید: ایمان تطهیر می کند، چه طور آب، نجاست را پاک می کند، چه طور وضو انسان را از حَدَث پاک می کند، چه طور زکات مال را پاک می کند، همان گونه ایمان هم باعث می شود تا شرک از زندگی انسان رخت بر بندد. این بیان زهرای مرضیه علیها السلام برگرفته از مبانی قرآن است: «یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ».[17]
جوان های عزیز، برادران و خواهران محترم! کاری کنید که ذائقه هایتان سالم گردد. خداوند نماز را برای شکستن کبر و غرور قرار داده است «وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر»[18]همین جمله را اگر انسان خوب توجه کند، برای زندگی اش کافی است.
نماز غرور و کبر آدم را می کشد، وقتی انسان خم می شود و بالاترین عضو بدن را که پیشانی است به پست ترین چیز یعنی خاک می گذارد و در حال سجده می گوید: «سُبحانَ رَبِّیَ الاعلی»با این حالت کبر را می شکند؛ لذا گاهی دیده می شود که کبر و غرور در آدم های بی نماز بیشتر است، نخوت در آنها بیشتر است. بنابراین نماز باعث می شود کبر در انسان از بین برود.
از معصوم علیه السلام نقل شده اینکه خداوند می فرماید: «فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ»[19]؛ وای بر نمازگزاران، نمی گوید وای بر بی نمازان.وای بر کدام نمازگذار؟ امام می فرمایند: وای بر نمازگذاری که نمازش را از اول وقت به تأخیر اندازند. مرحوم علاّمه طباطبایی (ره) از استادش «سیدعلی آقا قاضی»(قَدَّسَ اللهُ نَفْسَهُ الزَّکیَّة)[20]نقل می کند که فرمودند: اگر کسی مرتب نماز اول وقت را خواند و به مقامات عالی نرسید، مرا لعن کند! راه این است. «وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر»بنابراین زهرای مرضیه آثار ایمان، جهاد، عدالت و آثار مربوط به اعمال نیک را بیان کرده است به همین میزان اکتفا کنیم.
 

چکیده سخن

خلاصه این شد که خطبۀ حضرت زهرا علیها السلام به نام «خطبۀ فدکیه»در منابع معتبر ذکر شده است. این خطبه عدۀ زیادی را مثل عبدالمنعم حسن را شیعه و تحت تأثیر قرار داده است. این خطبه مبیّن حجاب، حیا، عفاف و بسیاری دیگر از آموزه های دینی است. زهرای مرضیه هنگام رفتن به مسجد برای ایراد خطبه، روسری بلند و لباس بلند یعنی «جلباب»بر تن کرد و در میان زن های مهاجر، انصار و اقوام در مسجد حضور یافت. خطبه ای ایراد کرد که فراتر از موضوع دفاع از فدک است. در آن آثار ایمان، آثار نماز، جایگاه قرآن و...را بیان فرموده است.
ان شاءالله بحث قرآنی را بنا دارم روزهای بعد ارائه کنم. سعی دارم هر روز یکی دو آیه از استشهادات حضرت را برای شما بخوانم و بگویم که چرا حضرت به آن استناد کرده و به چه دلیل این آیه را در این قسمت از خطبه آورده است.
 

روضۀ حضرت زهرا (علیهاسلام)

السّلامُ عَلَیکَ یَا بَقیَّةَ الله یَا حُجَّةَ اللهِ عَلَی خَلْقِه
دعای فرج ولی عصر را می خوانیم. در روایت دارد، عصر و نزدیک غروب جمعه که می شد پیامبر اکرم اهل خانه را جمع می کرد، دعا می نمود و می فرمود: ساعتی در غروب جمعه است که ساعت اجابت دعاست؛ لذا حضرت مقید بود هر جمعه اهل خانه اش را جمع و زیر آسمان دعا کند. ما هم از همین جا با قرائت دعای سلامتی امام زمان (ارواحُنا لَهُ الفِداء)دو سه جمله ذکر مصیبت از مادر بزرگوارش زهرای مرضیه علیها السلام می خوانیم.
«أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»
«أَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبَائِهِ فِی هذِهِ السّاعَةِ وَ فِی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیَّاً وَ حافِظاً، وَ قائِداً وَ ناصِراً، وَ دَلیلاً وَ عَیْناً، حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
سحرخیز مدینه کی می آیی          الا ای بی قرینه کی می آیی
یابن الحسن!
عزیزم مادرت چشم انتظار است            دوای درد سینه کی می آیی
****
مادرا می آیم و حق تو احیا می کنم                  دشمنانت را یکایک خوار و رسوا می کنم
روضۀ جانسوز می خوانم کنار قبر تو                  چشم عشاق تو را از اشک دریا می کنم
امیرالمؤمنین می فرماید: شبی که پیغمبر را غسل دادم، او را در پیراهن خودش غسل دادم، بعد از آن که پیامبر را به خاک سپردم این پیراهن را پیش خودم نگه داشتم، پیراهنی که رسول الله با آن نماز شب خوانده و عبادت کرده متبرک است. بر تن اولین شخصیت جهان خلقت بوده است.
حضرت می گوید: اما خیلی توجه داشتم که فاطمه این پیراهن را نبیند. فاطمه یکی از این روزها امیرالمؤمنین را صدا زد، علی جان! خواسته و خواهشی دارم.
فاطمه جان! تو چه وقت از علی چیزی خواستی که علی توانسته باشد و انجام نداده باشد. علامه مجلسی در جلد 43 بحارالانوار این جریان را نقل کرده است. عرضه داشت: یا اباالحسن! می شود پیراهنی را که بابایم را در آن غسل دادی برایم بیاوری. تا یک بار دیگر بوی بابایم را استشمام کنم. یک بار دیگر به یاد بابام اشک بریزم. امیرالمؤمنین پیراهن را آوردند، تعبیر این است: همین که پیراهن را به زهرای مرضیه داد بی بی علیها السلام پیراهن بابا را روی چشمان و صورتش گذاشت «وَ غُشِیَ عَلَیها».[21]طاقت نیاورد که بوی پیراهن بابا را استشمام کند.
یا فاطمه! پیراهن بابا را همین که دیدی بی هوش شدی، اما نبودی کربلا ببینی دختر ابا عبدالله نه تنها لباس بابا، بلکه بدن بابا را روی دست عمه دید. خودش را روی بدن انداخت: «عَمَّتی هذا نَعشُ مَن»؟!
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ[22]

خطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه دوم


حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه دوم

 

پی نوشتها:

[1]. نحل، 97.
[2]. بحارالانوار، ج 29، ص216؛ احتجاج، ج1، ص 97.
[3]. بحارالانوار، ج53، ص178 (قال الامام المهدی).
[4]. انفطار، 13 – 14.
[5]. معارج، 35.
[6]. مؤمنون، 1 و 2.
[7]. اسراء، 39.
[8]. المناقب، ج4، ص 360.
[9]. مزمل، 4.
[10].نامه 31 نهج البلاغه.
[11].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 100.
[12].بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 100.
[13].حجرات، 7.
[14].منتهی الامال، ص 36 – 37.
[15].بحارالانوار، ج34، ص 239.
[16].حجرات، 7.
[17].لقمان،13.
[18].بحارالانوار، ج29، ص 223، احتجاج، ج1، ص 100.
[19].ماعون، 4.
[20].مرحوم آقای قاضی از بزرگ عارفانی است که بیشترین تأثیر معنوی را با تربیت شاگردان مبرز خود در این عصر داشته است.
[21].بحار، ج43، ص 157.
[22].شعراء،227.
منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت علیهم السلام

۰

سرلشکر سلامی: همه دشمنان ملت ایران در فتنه اخیر به میدان آمدند

 بخش خبری مهدیه آمل

سرلشکر سلامی: همه دشمنان ملت ایران در فتنه اخیر به میدان آمدند

سرلشکر سلامی: همه دشمنان ملت ایران در فتنه اخیر به میدان آمدند

فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: همه دشمنان در دنیا علیه ملت ایران به میدان آمدند و این حضور دشمن، روشن و واضح است؛ در این میدان فتنه علیه ایران همه دشمنان دیده می‌شوند که در صفوفی به هم فشرده در میدان حاضر‌ند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم به نقل از سپاه‌نیوز، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه ‌در همایش اقتدار در سایه ولایت در جمع گردان‌های طلاب روحانیون تیپ مستقل 83 روحانیون رزمی تبلیغی امام صادق (ع) در مسجد مقدس جمکران اظهار داشت: در سختی‌ها و حوادث مختلف، طلاب رزمی تبلیغی در عرصه خدمت‌رسانی به مردم و آرام کردن دل‌ها به صحنه می‌آیند.

وی با بیان اینکه در دوران کرونا اقداماتی که حتی خانواده بیماران از پذیرش آن امتناع می‌کردند، طلاب به میدان خدمت و یاری رساندن به بیماران آمدند و این امر خصلت کسانی است که در مکتب اهل بیت تربیت شده‌اند، افزود: با حضور گسترده طلاب در صحنه دفاع از اسلام، هیچ قدرتی به خود اجازه خدشه وارد کردن به این دین الهی را نمی‌دهد.

سرلشکر سلامی با بیان اینکه امروز هدف دشمنان از میان برداشتن انقلاب اسلامی ایران است و باید متوجه باشیم که امروز شرایط عادی نیست، بلکه خطیر و تعیین‌کننده است، تصریح کرد: همه دشمنان در دنیا علیه ملت ایران به میدان آمدند و این حضور دشمن، روشن و واضح است؛ در این میدان فتنه علیه ایران همه دشمنان دیده می‌شوند که در صفوفی به هم فشرده در میدان حاضر‌ند.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه در عرصه مقابله با جمهوری اسلامی صهیونیست‌ها، آمریکا، انگلیس و فرانسه و سعودی نیز دیده می‌شوند که البته قلوب آنان با هم نیست، بیان داشت: دشمنان نسبت به دروغ‌هایی که می‌گویند به باور رسیدند و آنان اولین قربانی دروغ‌های خود هستند؛ البته باید بدانیم که دشمنان قدرتی کوچک‌تر از آن چیزی که نشان می‌دهند، دارند.

وی با بیان اینکه امروز فتنه آشکار است و ابهامی در آن وجود ندارد و صحنه قابل تشخیص است و ابتدا و انتهای آن نیز روشن شده است، ادامه داد: انقلاب اسلامی وسعت یافته و قدرت اسلام وسیع شده ‌و حاکمیت اسلام پس از هزاران سال قدرتی بر روی زمین ساخته است و این موضوع دشمنان را آزار می‌دهد؛ امروز اسلام ضعیف نیست و در این سال‌ها بار‌ها دشمنان شکست خورده‌اند که جنگ نظامی و عرصه مقابله با داعش از جمله آنان بوده است.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه دشمن هرچه میدان برای ایجاد نابودی ما ساخت در آن عرصه قدرتمند شدیم که سال‌های دفاع مقدس از جمله آن است و قدرت نظامی امروز ایران که فقط بخشی از آن دیده شده از همین تجربه است، گفت:‌ امروز نیاز‌ها و تجهیزات نظامی را خودمان می‌سازیم که اگر تحریم نبود به این توفیق‌ها دست نمی‌یافتیم و نیرومند نمی‌شدیم.

وی با بیان اینکه وقتی در عرصه ساخت لوازم خانگی خودکفا شدیم، پیام دادند که پول‌های بلوکه شده ایران را برمی‌گردانیم به شرط اینکه خرید لوازم خانگی آنان را بخریم، افزود: وقتی توتال و دیگران احداث فاز‌های پارس جنوبی را ترک کردند، ما آن را ساختیم و ستاره خلیج فارس محصول قهر دشمن بود و کاش زودتر رفته بودند و این اقدام سریع‌تر انجام می‌شد.

فرمانده کل سپاه  گفت: روزی پدیده تکفیر را برای ارائه اسلام آمریکایی و بی‌رحم در دنیا منتشر کردند که این عرصه فرصت درخشش و نفوذ منطقه‌ای ایران را سبب شد و امروز میدان جهاد در اختیار قدرت‌های جبهه مقاومت است. فتنه اخیر نیز به فرصتی برای استحکام پایه‌های انقلاب تبدیل خواهد شد.