مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۸۲۳ مطلب توسط «مهدیه آمل» ثبت شده است

۰

خط حزب‌الله ۳۵۴ | بازدارندگی، زیر سایه ایمان و مجاهدت

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب خط حزب الله

خط حزب‌الله ۳۵۴ | بازدارندگی، زیر سایه ایمان و مجاهدت

خط حزب‌الله ۳۵۴ | بازدارندگی، زیر سایه ایمان و مجاهدت

شماره‌ی سیصد و پنجاه و چهارم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «بازدارندگی، زیر سایه ایمان و مجاهدت» منتشر شد.

* گزارش هفته خط حزب‌الله، به این سوال جواب داده است که چگونه صنعت دفاعی ایران اسلامی در طول سه دهه به خودکفایی، استقلال و اقتدار رسید؟

* یادداشت هفته این شماره خط حزب‌الله، با عنوان «جنبش ناکام» به بازخوانی تاریخی ماجرای جنبش ملی صنعت نفت و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد۱۳۳۲ پرداخته است.

* شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله، به روح مطهر مبارز انقلابی، شهید حجت‌الاسلام سیدعلی اندرزگو تقدیم می‌شود.
۰

کرانه باختری هم در حال مسلح شدن علیه صهیونیست‌هاست

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل

کرانه باختری هم در حال مسلح شدن علیه صهیونیست‌هاست

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

گفتگو با فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

کرانه باختری هم در حال مسلح شدن علیه صهیونیست‌هاست

پس از نبرد اخیر جهاد اسلامی فلسطین با رژیم صهیونیستی، آقای زیاد النخاله در نامه‌ای به رهبر انقلاب، ضمن تأکید بر وحدت و یکپارچگی گروه‌های مختلف مقاومت فلسطین در نبرد «وحدة الساحات»، از حمایت‌ها و ایستادگی جمهوری اسلامی ایران در مبارزات ضدصهیونیستی مردم فلسطین، تشکر کرد. رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه دبیرکل جهاد اسلامی، ضمن اشاره به حفظ وحدت گروه‌های فلسطین، بر حمایت و همراهی جمهوری اسلامی از مقاومت فلسطین تأکید کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بررسی ابعاد نبرد اخیر مقاومت، با رژیم صهیونیستی پرداخته است.
 
 *سال گذشته، در نبرد سیف‌القدس شاهد موضع یکپارچه گروه‌های مقاومت، علیه دشمن صهیونیستی بودیم. موضوعی که در نبرد اخیر مقاومت با صهیونیست‌ها نیز، مشهود بود. به نظر می‌رسد، مقاومت فلسطین علیه دشمن صهیونیستی وارد برهه‌ای تازه شده است. چه ویژگی‌هایی دوران جدید مقاومت را نسبت به گذشته متمایز می‌کند؟
* بسم الله الرّحمن الرّحیم. نهضت فلسطین با گذشت زمان، رشد و بلوغ قابل ملاحظه‌ای را در پیوستگی و بلاانقطاع‌بودن پیدا کرده است. مبارزه، از یک حرکت تناوبی به یک حرکت پیوسته، در حال تغییر شکل است، این اولین خصوصیت است. شما در دوره‌های گذشته با فاصله‌های زمانی زیاد، شاهد درگیری‌ها و نبردها بودید و آن پیوستگی امروز را در مبارزه‌ نمی‌دیدید؛ مثلاً، هر چند سال یک بار، درگیری‌ها در نقاط محدود، در زمان‌های محدود، با شدت‌های محدود و هدف‌های محدود بود. در طول زمان ابعاد مبارزه رشد کرد و استعداد فلسطینی‌ها برای پیوستگی مبارزه، شکوفا شد.

از اول ماه رمضان امسال، یعنی درست از اوایل فروردین ماه سال ۱۴۰۱ شمسی، شعله‌های مقاومتی که در سرزمین‌های اشغالی برافروخته شده بود هرگز خاموش نشده و شما دائماً ملاحظه می‌کنید این مبارزات، در تمام سرزمین‌های فلسطین، استمرار دارد. از اول سال تا امروز، صهیونیست‌های زیادی در عملیات‌های گروه‌های مقاومت در درون سرزمین‌های اشغالی به هلاکت رسیده‌اند که نسبت به سال گذشته -جز با عملیات سیف‌القدس- قابل مقایسه نیست.

استمرار جهاد، خیلی مهم است؛ چون استمرار جهاد، ساختار و روح جهاد را تقویت می‌کند و ابزارهای فنی، سلاح‌ها، تجهیزات، تکنیک‌ها، تاکتیک‌ها و آموزش‌ها را رشد می‌دهد؛ بنابراین فلسطینی‌ها با یک مسیر توقف‌ناپذیر رشدِ کیفی در مبارزه، مواجه هستند.

نکته بعدی آن‌که مبارزه در سرزمین‌های اشغالی، یک فراگیری پیدا کرده است. صرفاً غزه، درگیر میدان مقاومت و مبارزه نیست، بلکه این مبارزه به کرانه باختری هم منتقل شده است. شما نام جنین و نابلس و رام‌الله و طولکرم و شیخ‌جراح و اینها را زیاد می‌شنوید. اینها شهرهای اصلی کرانه باختری هستند. بین کرانه باختری و غزه هیچ اتصال جغرافیایی وجود ندارد، اینها مثل دو جزیره مجزا، در محاصره رژیم صهیونیستی هستند و در آنجا هم، دیوارهای بتونی با ارتفاع مثلاً شش متر، با ضخامت‌های وسیع و سنسورها و حساسه‌های الکترونیکی و اپتیکی فوق‌العاده مدرن و پیشرفته وجود دارد؛ حتی ارتعاشات داخل زمین را کنترل می‌کنند که اگر جایی تونلی حفر شد، کشف کنند. تمام ابزارهای پیشرفته و مدرن از بالن‌ و هواپیماهای بدون سرنشین و دوربین‌های دید در روز و دید در شب گرفته تا حساسه‌های جمع‌آوری الکترونیکی و ارتعاش‌سنج‌ها را در محیط کوچک جغرافیایی فلسطین اشغالی، به خدمت گرفته‌اند تا هیچ‌ اتصالی از محیط خارج، با محیط درون فلسطین اشغالی، برقرار نشود. با وجود تمام این محدویت‌ها، شما امروز شاهدید که در فلسطین، برای یک عملیات کوچک، صدها فروند راکت و موشک شلیک می‌شود. درک این معنا خیلی مشکل است که با وجود تمام این حصارهای امنیتیِ به‌ظاهر نفوذناپذیر، چگونه نهضت فلسطین توانسته خودش را به انبوهی از موشک‌ها مجهز کند.

شما نهضت فلسطین را از تقریبا دودهه قبل و از شهادت محمد الدوره تا الان نگاه کنید. فلسطینی‌ها واقعاً با سنگ می‌جنگیدند، همان چیزی که به آن می‌گفتند انتفاضه. اصلاً معنای آن انتفاضه چه بود؟ یعنی انقلاب سنگ، اینها با سنگ می‌جنگیدند. فلسطینی‌ها چگونه در محاصره و تحت تدابیر امنیتی بسیار پیچیده و گسترده، قدرت امروز را به دست آوردند؟ کسانی که با ترتیبات امنیتی رژیم صهیونیستی برای کنترل مرزها آشنا هستند، می‌دانند که بالاخره رژیم صهیونیستی، در منطق امنیتی خودش، مرزها را نفوذناپذیر کرده است؛ ولی با وجود همین جداافتادگی و محاصره فوق‌العاده پیچیده، در آنجا سلاح ساخته‌ و توزیع می‌شود. این قدرت، درون سرزمین‌های فلسطین جوانه زد؛ یعنی این قدرتی نیست که از بیرون منتقل بشود، آنها توانایی تولید قدرت را از داخل پیدا کرده‌اند. ساخت یک چنین قدرتی آن‌هم در چنین فضای جغرافیایی، واقعاً از اعجازهای مقاومت فلسطین است. وقتی یک قدرتی درونی باشد تمام نمی‌شود.

سال گذشته فرار شش فلسطینی از زندان رژیم صهیونیستی که فکر میکنم عمدتاً از برادران جهاد اسلامی هم بودند را دیدید. اینکه یک کسی بتواند از زندان رژیم صهیونیستی نقبی بزند به بیرون و از این زندان فرار کند یعنی به چالش کشیدن تمام سیطره‌های امنیتی رژیم صهیونیستی. درست است که بعداً این افراد دوباره دستگیر شدند ولی خود آن فرایند فرار از آن زندان تحت آن شرایط نشان میدهد که فلسطینی‌ها هر کاری را بخواهند میتوانند انجام بدهند.


[دریافت فیلم]

نکته بعدی این است که فلسطینی‌ها در مبارزه به تکاملی رسیده‌اند که می‌توانند هر نقطه‌ای از سرزمین‌هایی که تحت اشغال صهیونیست‌هاست را مورد هدف قرار بدهند. یعنی هیچ حاشیه‌ی امنی در هیچ نقطه‌ای برای رژیم صهیونیستی وجود ندارد که بگوییم یک منطقه‌ای وجود دارد که صهیونیست‌ها میتوانند به آن پناه ببرند و از آتش فلسطینی‌ها در امان باشند. وقتی شما حزب‌الله لبنان را هم به این معادله اضافه می‌کنید، متوجه می‌شوید که مثلاً، صدها هزار موشک در مقابل رژیم صهیونیستی آرایش گرفته و اینها می‌توانند از شمال و از غرب در نوار غزه و در شمال هم، از جانب حزب‌الله،  -آن‌هم نه در یک حجم محدود- همه نقاط رژیم صهیونیستی را نقطه تلاقی آتش قرار دهند.

۰

نماهنگ | میدان رزم امروز

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب نمآهنگ

نماهنگ | میدان رزم امروز

نماهنگ | میدان رزم امروز

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله‌ی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته.» ۱۴۰۱/۵/۵

رسانه KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «میدان رزم امروز» را منتشر میکند.

 

 

۰

از سیم‌خاردار نفست عبور کن

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس شهدا سخن نگاشت

از سیم‌خاردار نفست عبور کن

از سیم‌خاردار نفست عبور کن

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«رهبر انقلاب: این حرف من نیست، حرف یک رزمنده‌ی همدانی است که اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ ساله‌ی رزمنده به ما تعلیم داد، از آنها یاد گرفتیم؛ این یک ثروت عظیم است.» ۹۵/۱۲/۱۶
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب سخن‌نگاشت «از سیم‌خاردار نفست عبور کن» را منتشر می‌کند.
*رزمنده‌ی همدانی: شهید علی چیت‌سازیان؛ فرمانده اطلاعات علمیات لشگر انصارالحسین همدان؛ نقل شده توسط شهید حاج علی خوش‌لفظ در کتاب «وقتی مهتاب گم شد».

۰

دختر ۱۷ ساله‌ای که «سمیه کردستان» لقب گرفت

 بخش خبری مهدیه آمل جنگ ودفاع مقدس شهدا

دختر ۱۷ ساله‌ای که «سمیه کردستان» لقب گرفت

دختر ۱۷ ساله‌ای که «سمیه کردستان» لقب گرفت

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «ناهید فاتحی کرجو» در چهارمین روز از تیر سال ۱۳۴۴ در شهر سنندج در خانواده‌ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه‌دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ کرد.

ناهید کودکی مهربان، مسئولیت‌پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را هم پرورش می­‌داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می‌­برد که به پدرش گفته بود: «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه کنم، چشمانم سرخ می‌شود و سرم درد می‌گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه می­‌کنم، نه خسته‌ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می‌کنم، بلکه تازه سبک‌تر و آرام‌تر می­‌شوم».

با شروع حرکت‌های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.

روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی به خیابان‌های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آن‌ها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش می‌گوید «آن شب ناهید از درد نمی‌توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود شده بود».

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نیرو‌های ارتش و بسیج و سپاه آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک «کومله» را که زخم‌خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.

ناهید علاوه بر همکاری با بسیج و سپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتاب‌های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت‌های اجتماعی می‌گذراند.

اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبال وی می‌رود و بعد از ساعت‌ها پرس‌وجو پیدایش نمی‌کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست‌تنها، به تنهایی همه جا دنبال او گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر، ناهید را دوره کرده، به زور سوار مینی‌بوس کردند و بردند!

بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می‌گرفتند. افراد ناشناس به خانه آن‌ها نامه می‌فرستادند که «اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه‌هایتان را هم می­ کشیم».

چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستا‌های کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آن‌ها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بود که ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آن‌ها رهایی بخشد.

از روز ربوده شدن او ۱۱ ماه می‌گذشت که پیکر بی‌جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ‌های اطراف روستای «هشمیز» پیدا کردند. روایت دیگر حاکی است که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام (ره) او را زنده‌به‌گور کرده بودند.

وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی‌تابی می‌کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت، اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده‌ اش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.

شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم از سوی گروهک­‌ها بر مردم و فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود، مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن کند.

چند سال بعد، مادر از اندوه فراق ناهید، بیمار شد و از دنیا رفت. برادر ناهید می‌گوید «مادرم در تهران ماند و با بچه‌های کوچک و وضعیت بد اقتصادی مجبور به کار شد. دوران سختی را گذراندیم، اما مادر دلخوش بود که نزدیک ناهید است. دلش خوش بود که دیگر لازم نیست کوه به کوه، دشت به دشت و آبادی به آبادی دنبال ناهید بگردد.»

۰

وظیفه ما در قبال شهدا چیست؟

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس شهدا

وظیفه ما در قبال شهدا چیست؟

وظیفه ما در قبال شهدا چیست؟

حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) به تفصیل در مناسبت‌‎های گوناگون به وظایف مردم در قبال شهدا اشاره کرده و آنها را برشمرده‌اند.

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌مقدس، رهبر معظم انقلاب اسلامی به کرات در مناسبت‌ها و سخنرانی‌های خود به قدردانی از خانواده شهدا و وظایف مردم نسبت به شهدا اشاره کرده‌اند.

حضرت امام خامنه‌ای ضمن اهمیت دادن به بحث ایثارگری و حفظ آن در جامعه، وظایفی را برای مردم پیرامون احترام به خانواده شهدا و تجدید خاطره شهدا برشمرده‌اند. خبرگزاری دفاع مقدس در سری گزارش‌هایی به تفصیل در این خصوص پرداخته و ابعاد مختلف بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی را منتشر خواهد کرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنان خود در جمع رزمندگان، پرسنل و مسئولان ستاد فرماندهی کل قوا، ستاد مشترک و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۰ فرموده‌اند: «هیچ چیز شایسته‌تر و لازم‌تر از این نیست که ما از فداکاران دوران جنگ و سربازان جان بر کف اسلام، و کسانی‌ که جان خود را در وسط معرکه‌ حق و باطل به گروگان گذاشتند، تا آبروی اسلام و آبروی این ملت و حیثیت جهاد در راه خدا را حفظ کنند، تجلیل کنیم و آن‌ها را بزرگ بداریم؛ مخصوصاً پاکبازانی که هرچه داشتند، در این میدان نثار کردند؛ یعنی شهدای عزیز ما و خانواده‌های صبورِ پُرگذشت آنان، جانبازان فداکار و بلندنظر و گرانقدر ما و خانواده‌های رنج‌کشیده‌ آنان، آزادگان عزیز ما و خانواده‌های آنان، و مفقودان و اسرای دور از میهنمان و کسان و خانواده‌های نگران آنان. تجلیل از این عزیزان، وظیفه‌ بزرگی برای ملت است.»

حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به آثار تجلیل و قدردانی از رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و شهدا در جامعه اینگونه اشاره کرده‌اند: «شهدای گرانقدر ما، جانبازان عزیز ما، آزادگان سرافراز ما، خانواده‌های اینها، کسانی که هنوز مفقودالاثر هستند ـ بنا بر این‌ که مفقودالاثر‌هایی در داخل خاک بیگانه داشته باشیم ـ همه کسانی که در این راه‌ها استقامت کردند؛ یعنی بسیجیان، یعنی نظامیان، یعنی پاسداران، یعنی نیرو‌های مؤمن و حزب‌الّلهی کشور. قدرتِ حقیقی کشور مربوط به اینهاست. توانایىِ کشور ناشی از اینهاست. هر کشور و ملتی که چنین جوانانی داشته باشد، هیچ قدرت جهانی نمی‌تواند به او زور بگوید، او را تحت سیطره درآورد؛ اوضاع او را به دست گیرد. در واقع چنین کشور و ملتی سرافراز خواهد بود.

همه ملت ایران وظیفه دارند که از عناصر فداکار و ایثارگر، قلباً و لساناً متشکّر باشند. ما همه زیر بار منّت این ایثارگران هستیم.»

ایشان همچنین در بخشی از پیام خود به مناسبت دومین روز از هفته دفاع مقدس نوشته است: «وظیفه قدردانی از ایثارگران به ویژه شهیدان، فریضه‌ای عینی و تعیینی و همیشگی است.»

معظم‌له در جایی دیگر فرموده‌اند: «تکریم شهیدان، تکریم آثار و اخلاص است؛ تکریم دل‌های نورانی و جان‌های لبریز از صفا و نورانیت است.»

۰

درسهای عاشورایی در کلام رهبر (6)(پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) رهبری انقلاب زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه محرم سخن نگاشت درس هایی عاشورایی

درسهای عاشورایی در کلام رهبر (6)(پوستر)

درسهای عاشورایی در کلام رهبر (6)(پوستر)

درسهای عاشورایی نقش تاریخ ساز

مقام معظم رهبری (دام ظله )حادثه عاشورای حسینی را ستمگران و ظالمان می خواستند نگذارند باقی بماند زینب کبرا (سلام الله علیها) نگذاشت دو حرکت عمه ما زینب کبری (سلام الله علیها) انجام داد یک حرکت حرکت اسارت بود به کوفه و شام و ان روشنگری ها و ان بیانات که مایه ی افشای حقایق شد یک حرکت دیگر امدن به زیارت کربلا در اربعین بود.

درسهای عاشورایی ما عاشورایی هستیم

مقام معظم رهبری ( دام ظله هیچ وقت نباید امت اسلامی ماجرای عاشورا به عنوان یک درس و یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد قطعا اسلام زنده به عاشورا و به حسین بن علی (علیه السلام) است اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمی آمد یقینا اسلام دچار انحرافی می شد از قبیل آنچه که از ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام باقی نمی ماند

۰

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس شهدا حاج قاسم سلیمانی

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگ‌ها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده‌» آن بود!

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هر چند معلوم نیست از چه زمانی فرهنگ پهلوانی و قهرمانی به فرهنگ ایرانی پیوند خورد، اما این موضوع واضح و روشن است که پهلوانی و بزرگ‌مردی در ایران قدمتی دیرینه دارد و اگر از تعاریف و نوشته‌های اساطیری و ادبی عبور کنیم این فرهنگ در ادامه راه خود با تائید از سوی فرهنگ دینی توانست بیش از گذشته در جامعه باقی بماند تا امروز که هم با حفظ اصالت گذشته، طرفداران خود را دارد.

پهلوانان، همان قهرمانانی بودند که در مقامی بالاتر قدم در راه خیر گذاشتند و با شکستن غرور و تکبر خود و کسب معنویت در وهله اول، با پیروزی بر نفس خویش به پهلوانی رسیدند. بعد‌ها با ورود اسلام به ایران ورزش زورخانه‌ای با فرهنگ دینی پیوند خورد و با گرفتن رنگ و بوی دین بر ارزش و قدر آن افزوده شد. از این رو هر سال سالروز جنگ حضرت علی (ع) با عمرو بن عبدود در غزوه خندق مصادف با ۱۷ شوال، در تقویم کشور به نام روز «فرهنگ پهلوانی» و «ورزش‌های زورخانه‌ای» نامگذاری شده است تا یادگاری از پیوند مبارک قهرمانی و پهلوانی باشد.

پهلوانان وطن، از «پوریای ولی» تا «حاج قاسم سلیمانی»

نام قهرمانان زیادی در طول تاریخ به نام پهلوانی گره خورده است، قهرمانانی که با رعایت اخلاق و خیر رساندن به مردم، نام خود را بالاتر از قهرمان ورزشی به پهلوان تغییر دادند، اتفاقی مبارک که نام آنان را نه فقط به عنوان یک قهرمان ملی و میهنی که به عنوان الگویی از اخلاق و بزرگ‌منشی بر سر زبان‌ها انداخت و اگرچه از زمان حیات برخی از آنان صد‌ها سال گذشته، اما همچنان نام و یادشان در تاریخ و فرهنگ ما به وضوح زنده است. از پوریای ولی که گفته می‌شود اولین طراح و معمار زورخانه است تا تختی که اگرچه عناوین قهرمانی متعددی در رشته کشتی دارد، اما نامش بیش از یک قهرمان به پهلوان شهرت دارد تا حاج قاسم سلیمانی فرمانده بزرگ مقاومت که کمتر کسی از پهلوانی او در گود زورخانه با خبر است، همه افراد تاثیرگذار ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی هستند.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

باز شدن پای رزمنده‌ها پیش از میدان جنگ در گود زورخانه

کم نبودند شهدایی که پیش از حضور در میدان‌های رزم علیه دشمن پایشان به گود دیگری از مبارزه باز شد. قهرمانان وطن قبل از اینکه اسلحه به دست بگیرند در جایی چون زورخانه با امیال و هوا‌های نفسانی خود مبارزه کردند و اگر به مقامی رسیدند نه به واسطه زور بازو که به خاطر صفات نیکی بود که در درونشان ریشه دوانده بود.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

پهلوان شهید کوچولو

«سعید طوقانی» در زمان شهادت ۱۶ سال سن بیشتر نداشت، آنقدر شناسنامه‌اش را دستکاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود تا اینکه بالاخره به جبهه رفت و در سال ۱۳۶۳ در شرق دجله به شهادت رسید. سعید از کودکی باستانی‌کار بود، قهرمان کوچکی که تصاویر و پوسترهایش زینت‌بخش زورخانه و نشریات کشور بود. از چهار سالگی به ورزش زورخانه‌ای علاقه‌مند شد و خیلی زود توانست در این رشته پیشرفت کند و نامش به «پهلوان کوچولو» شهرت بیابد. پیش از انقلاب به واسطه ستم شاه بر مردم که با مرام سعید فاصله داشت، در نامه‌ای اعتراضی به امام، نوشت که از ورزش باستانی دست می‌کشد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ در حکمی سرپرست نوجوانان باستانی‌کار کشور شد، اما سعید میدان اصلی پهلوانی را در جای دیگری یافته بود. او مدتی بعد از حضور در جبهه زورخانه پادگان دوکوهه را تاسیس کرد.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

روزخانه‌ای با هفت شهید

زورخانه‌ها علاوه بر قهرمان‌سازی، محل پرورش فرهنگی جوانان‌ها نیز بودند. کلاس درسی بودند برای خودآموزی و توجه به ویژگی‌های انسانی که آدمی را به انسانیت نزدیک می‌کند. بوده و هستند زورخانه‌هایی که گوی سبقت را از دیگر زورخانه‌ها ربودند و با پرورش قهرمانان پهلوان و نامدار، پهلوان‌پرور شدند. مثلا زورخانه‌ای در شهر ساوه اراک وجود دارد که محل پرورش هفت شهید دوران دفاع مقدس است که تنها سه شهید از یک خانواده، شهیدان «اسماعیل شعبانی»، «مسلم شعبانی» و «حسین شعبانی» به ورزش در این زورخانه مشغول بوده‌اند.

جایی که تفنگ‌ها میل و قبضه آرپی جی کباده بود/ باز شدن پای حاج قاسم به گود زورخانه

فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، باستانی کار دوران جوانی

زورخانه عطایی‌شهر کرمان واقع در خیابان شهید چمران، روزی پاتوق شهید حاج قاسم سلیمانی در ایام جوانی بود. با وجودی که سردار دلها بعد‌ها برای ورزیده کردن بدنش به سراغ ورزش پرورش اندام رفت، اما معتقد بود در ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای فضای معنوی حاکم است که انسان را به حال و هوای مردانگی می‌برد و لازم است برای تکمیل بُعد جسمانی ابتدا به بُعد معنوی توجه شود از این رو هم به باشگاه پرورش اندام می‌رفت و هم به زورخانه. روحیه پهلوانی حاج قاسم و ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی او از کودکی همراهش بوده است، در جانش ریشه دوانده و تا پایان عمر او را همراهی کرده، بی‌ربط نیست که همین روحیه باعث شده بود تا در جوانی به میدان ورزشی پا بگذارد که بیش از جسم به روح و روحیه حق‌جویی وابسته است.

تفنگ جای میل و قابلمه جای ضرب!

ابتکارات رزمنده‌‎ها در جبهه کم نبود، اوقات فراغت رزمنده‌ها در عقبه پر بود از شادی، معنویت، زمان‌های خالی گاهی با دعا و مناجات پر می‌شد، گاهی با ورزش و بازی و شوخی. یکی از نوآوری‌های بچه‌های رزمنده در جبهه برگزاری ورزش زورخانه‌ای با ادوات جنگی بود. بعضی‌ها که باستانی‌کار بودند فضا را مغتنم شمرده و از تفنگ به عنوان میل و تخته شنا و از قبضه و آر.پی.جی به عنوان کباده استفاده می‌کردند. گود زورخانه درست می‌کردند و عده‌ای هم برای تماشای حرکات، دور آن‌ها می‌نشستند به تماشا.

یکی از رزمندگان در خاطره‌ای از شهید اصغر وصالی تعریف می‌کند که: «اصغر وصالی یکی از ساختمان‌های پادگان ابوذر را برای نیرو‌های داوطلب و رزمنده آماده کرده بود و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسیم آن‌ها نظم خاصی در شهر ایجاد کرد. وقتی شهر کمی آرامش پیدا کرد، ابراهیم به همراه دیگر رزمنده‌ها ورزش باستانی را بر پا کرد. هر روز صبح با یک قابلمه ضرب می‌گرفت و با صدای گرم خودش می‌خواند. اصغر هم میاندار ورزش شده بود. اسلحه ژ۳ هم شده بود میل! با پوکه توپ و تعدادی دیگر از سلاح ها، وسایل ورزشی را درست کرده بودند.»



۰

رفاقت سه نوجوان از جنس شهادت+ عکس

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس شهدا

رفاقت سه نوجوان از جنس شهادت+ عکس

رفاقت سه نوجوان از جنس شهادت+ عکس

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در دوران دفاع مقدس همه‌چیز فرق داشت، تا جایی که حتی رفاقت‌ها هم رنگ و بوی دیگری گرفته بود؛ رفاقت‌هایی از جنس «معنویت»، «ایثار» و «ازخودگذشتگی».

شهیدان «علی سراج»، «مجتبی سعیدی» و «احمد مختاری»، سه نوجوانی هستند که در جبهه، حق «رفاقت» را در حق یکدیگر به کمال رساندند؛ البته نه رفاقتی از جنس دنیایی، بلکه رفاقتی از جنس عاقبت به‌خیری، رفاقتی از جنس شهادت.

این سه رفیق نوجوان، با یکدیگر عهد و پیمان بستند که چنانچه هرکدام از آن‌ها شهید شدند، دو نفر دیگر را نزد خداوند متعال شفاعت کنند؛ هرچند دیری نگذشت که هر سه نفر آن‌ها به شهادت رسیدند.

کسی چه می‌داند؟ شاید وقتی یکی از این سه رفیق شهید شد، به عهد و پیمان خود وفا کرده و برای دو رفیق دیگر خود، از خداوند طلب شفاعت کرد و خدا هم از گناهان آن دو نفر گذشت و این‌گونه مدال شهادت زیبنده گردن هر سه رفیق شد.


این سه شهید والامقام، قبل از شهادت خود، این‌گونه با یکدیگر عهد و پیمان بستند:

«اینجانبان «علی سراج»، «مجتبی سعیدی» و «احمد مختاری»، پیمان می‌بندیم بر این‌که هرکدام از ما سه تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد، دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان ۲ تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید.

خدایا چنان کن سرانجام کار - تو خشنود باشی و ما رستگار»

 

۰

پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس شهدا

پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات محدود «عاشورا» در منطقه میمک در ۲۵ مهر سال ۱۳۶۳ با رمز «یا اباعبدالله‌ الحسین (ع)» با همکاری نیرو‌های ارتش و سپاه راس ساعت ۲۳ آغاز شد. می‌توان حضور شخص صدام حسین در منطقه عملیاتی را هم نشانه اهمیت درگیری‌ها و حساسیت منطقه مورد نزاع برای عراق برشمرد که با برتری رزمندگان ایرانی پایان یافت. اما در حین این عملیات در یکی از محور‌های عملیاتی اتفاقی افتاد که تعدادی از نیرو‌های خودی به مدت پنج روز محاصره شدند. سرنوشت این افراد موضوع جالبی است که در کتاب سی و سوم از روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «تجدید رابطه آمریکا با عراق» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده، به طور کامل به آن پرداخته شده است.

روزشمار جلد سی و سوم

روز اول (۱۳۶۳/۰۷/۲۶)؛ محاصره نیرو‌های خودی

عملیات در ارتفاعات میمک موسوم به «عاشورا» که از شب گذشته آغاز شد. در شیار نی‌خزر (شیار میمک) ابتدا خبرهایی که به قرارگاه فرماندهی می‌رسید، نسبتاً امیدوارکننده بود. اما با روشن شدن هوا و سپری شدن ساعاتی بیشتر از شروع عملیات، رسیدن خبرهای نومیدانه از این محور بیشتر و بیشتر شد و مشخص گردید که تیپ نبی اکرم (ص)، اهداف خود را هنوز تأمین نکرده است و تعدادی از نیروهایش در محاصره دشمن ماندند؛ به علاوه، اجساد شهدا و تعدادی از مجروحان نیز در منطقه جا ماندند.

روز دوم؛ حمله به دشمن جهت نجات محاصره شدگان

تنها مسئله مهمی که در شب دوم، در این محور اتفاق افتاد، بازگشت طالبی فرمانده گردان خیبر به اتفاق چهار نفر دیگر، از درون محاصره نیروهای دشمن بود که از صبح روز عملیات تا تاریکی شب، پشت نیروهای دشمن به همراه ۱۳ تن دیگر، داخل نیزار‌ها مخفی مانده بودند. به گزارش راوی قرارگاه سلمان، سه نفر از این ۱۳ نفر باقی‌مانده، جراحت سختی در بدن و پای خود دارند و امکان انتقال آن‌ها به عقب مشکل است ولی ۱۰ نفر بقیه که سالم بودند، داوطلبانه و با اراده شخصی خود کنار مجروحان باقی مانده‌اند و از آن‌ها محافظت می‌کنند. قرار بر این شده است که نیرو‌هایی که باز می‌گردند، چنانچه موفق شدند به خط خودی بازگردند، برای یافتن راهکار و تهیه طرح حمله‌ای به دشمن جهت نجات محاصره شدگان، اقدام کنند.

روز سوم؛ تلاش بی حاصل

در این محور، نجات محاصره شدگان در نیزار و بازگرداندن مجروحان و شهیدان مانده در منطقه، از نظر فرماندهان تیپ نبی‌اکرم هدف اصلی عملیات محسوب می‌شد. وقتی مشخص شد که در شیار نی‌خزر عملیاتی در کار نخواهد بود و معلوم شد که اصولاً این کار اگر صرفاً با هدف نجات محاصره‌شدگان باشد، باعث شهادت و حتی بر جای ماندن تعداد بیشتری نیز خواهد شد و از این رو مقدور و معقول نیست، با تلاش فرمانده گردان نیروهای محاصره شده در نیزار، یک گروه داوطلب نجات تشکیل شد. این گروه، از خود او و برادرانی از مخابرات، اطلاعات عملیات، امداد (تخلیه مجروح) و نیز چند نفر از نیروهای باتجربه و قدیمی تشکیل شد تا راهی منطقه شوند و برای نجات محاصره‌شدگان اقدامی کنند. علی‌رغم کوشش آنان، این بار نیز به برادران محاصره شده کمکی نشد و با مراقبت و حساسیتی که دشمن نشان داد، این گروه داوطلب نتوانستند در عمق دشمن نفوذ کنند و به نیزار راهی پیدا نمایند. آنان تا نزدیکی نیزار نیز رفتند؛ اما خود در خطر محاصره قرار گرفتند و پیشروی و تلاش بیشتر را بی‌حاصل یافتند و مراجعت کردند.

روز چهارم؛ گلوله‌هایی با طعم کشمش و پسته‌

چهارمین روز از اقامت نیرو‌های محاصره شده در دل دشمن سپری می‌شود. آن‌ها در حاشیه یک رودخانه، حدود ۵۰۰ متر آن طرف‌تر از یک مقر گروهان دشمن، داخل یک شیار فرعی به طول حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ و عرض ۳۰ تا ۴۰ متر، در یک نیزار به طول ۴۰ تا ۵۰ و عرض ۳۰ متر، پناه گرفته و مانده‌اند.

موضوع محاصره‌شدگان از دغدغه‌های فرماندهان است؛ ولی راه حلی برای آن پیدا نمی‌شود. برادر قالی‌باف معاون قرارگاه سلمان در این باره می‌گوید: «می‌خواهند به وسیله توپ ۱۰۵ میلی‌متری برای آن‌ها غذا بریزند.» برادر ناصح می‌گوید: «بنا داریم کشمش و پسته توسط ۱۰ گلوله توپ، قاطی گلوله‌های جنگی، برای برادران محاصره شده بفرستیم. خود آن‌ها اصرار دارند نفرستید. یکی برایشان فرستادند؛ ولی صدایی از بی‌سیم نمی‌آید.»

سرانجام در هنگام غروب، گلوله‌های توپ ۱۰۵ که درون پوکه‌های آن مقادیری کشمش و پسته جاسازی شده بود، به طرف نیزار پرتاب می‌شود. این ابتکار اگر چه راه حلی امیدوار کننده نبود، لیکن به منظور تقویت بنیه برادران برای امکان تهاجم به خط دشمن و استخلاص نهایی، تنها راه چاره به نظر می‌رسید. منتهی از آن جهت که دشمن حساسیتی پیدا نکند، گلوله‌هایی جنگی نیز همراه این پوکه‌ها در اطراف این نیزار روانه شد. نیروهای در محاصره نیز با شلیک هر گلوله، به وسیله بی‌سیم، گرای گلوله‌ها را تنظیم و گزارش می‌کردند. این طرح نیز جواب مثبت نداد و بر اثر آن، آتش‌سوزی در میان نیزار ایجاد شد که می‌رفت به دیگر نقاط سرایت کند؛ ولی با توسل به دعا و ذکر، به نحوی، حریق در هفت الی هشت متری برادران خاموش شد. به این ترتیب با محدود شدن منطقه استتار، مشکلی بر مشکلات محاصره‌شدگان افزوده شد.

روز پنجم (۱۳۶۳/۰۷/۳۰)؛ رهایی از کمین؛ پرواز به ملکوت، حصر در غربت

امروز پنجمین روز اقامت اجباری محاصره‌شدگان شیار نی‌خزر در میان دشمن و در پناه یک نیزار است. دشمن هنوز هم به مخفی‌گاه آن‌ها پی نبرده است؛ اما آنان با هدف بازگشت به خط خودی، تصمیم به ترک مخفی‌گاه خود گرفتند؛ به این ترتیب که امروز صبح خیلی زود، از بی‌سیم صدای ضعیفی به گوش رسید و برادران به‌آهستگی اعلام کردند: «ما می‌خواهیم از لانه‌مان بیرون بیاییم.» قبل از این، پیرو مکالمه کوتاهی که فرمانده تیپ نبی اکرم (ص) بابرادران داخل نیزار داشت، به آن‌ها اعلام شده بود: «اگر می‌خواهید، تسلیم بشوید. ما دیگر برای شما کاری نمی‌توانیم بکنیم. خودتان هرطور صلاح می‌دانید عمل کنید.» برادران پس از این اتمام حجت بود که راجع به بازگشت، با یکدیگر به گفتگو و مشورت پرداختند.

آن‌ها ۱۴ تن بودند که به جز سه زخمی، ۱۱ تن عازم شدند. از این عده، تنها چهار نفر از معرکه رهایی یافتند. نجات یافتگان، در گفتگو با واحد اطلاعات عملیات تیپ نبی اکرم (ص)، حوادث بعدی را به شرح زیر نقل کردند:

«قبل از روشن شدن هوا، از نیزار بیرون زدیم و به راه افتادیم. در اولین شیار، از دو طرف به کمین دشمن برخورد کردیم و تعدادی از عراقی‌ها ما را صدا زدند که: «بیایید بالا! شما را نخواهیم کشت. شما را سالم می‌خواهیم. ما همگی زمین‌گیر شدیم. بعد قرار شد یکی یکی فرار کنیم و هرکس که از محاصره عبور کرد، سنگی بیندازد (و عبور خود را به این شکل اعلام کند) چهار نفر عبور کردیم و با این‌که سنگ انداختیم، برادران دیگر نیامدند. ما حدود ساعت ۶:۳۰ صبح به خط پدافندی خودمان رسیدیم».

براساس آخرین تماسی که نفرات باقی‌مانده (هفت تن) به وسیله بی‌سیم با خط خودی برقرار کردند، معلوم شد که این نیرو‌ها پس از عبور از چند شیار، به زیر تپه‌ای رسیده‌اند. آن‌ها اعلام کردند: «ما حرکت خود را ادامه می‌دهیم.» در ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حالی که به نظر می‌رسید کار‌ها بر وفق مراد پیش می‌رود، درگیری شدیدی در خط دفاعی عراق در شیار نی‌خزر صورت گرفت. چگونگی رخداد این واقعه غیر مترقبه، از خط خودی با دوربین بخوبی مشاهده می‌شد. در این درگیری، ابتدا با پرتاب نارنجک به‌وسیله برادران، دو نفر از نیروهای عراقی بر زمین می‌افتد و بقیه با تحمل جراحت، خود را از معرکه دور می‌کنند؛ ولی در ادامه، آتش شدیدی به طرف برادران متمرکز می‌گردد و تا وقتی مهمات‌شان تمام می‌شود، ادامه می‌یابد. در آخر، تنها یکی از برادران، با وخامت حال زنده می‌ماند که با یک وسیله عراقی غول‌پیکر کشان کشان بر روی زمین، با وضعی دردناک، به عقب حمل می‌شود.