مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۱۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی درمکتب اهل بیت(ع)» ثبت شده است

۰

سیری در دعای ابوحمزه ثمالى (استاد فاطمی نیا)

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه مبارک رمضان

سیری در دعای ابوحمزه ثمالى (استاد فاطمی نیا)

سیری در دعای ابوحمزه ثمالى (استاد فاطمی نیا)

بیست و پنج برنامه (حدود15دقیقه ای) بصورت تصویری با عنوان نجوای عارفانه سحر ماه رمضان ۱۳۹۶ که سیری در دعای ابوحمزه ثمالی می باشد تقدیم شما می شود. ان شاالله مورد استفاده همراهان قرار گیرد.

دانلود 25 فایل سخنرانی

۰

آرامش در زندگی - استاد عالی + متن

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه مبارک رمضان

آرامش در زندگی - استاد عالی + متن

آرامش در زندگی - استاد عالی + متن

مجموعه سخنرانی حجت الاسلام عالی در پیرامون آرامش در زندگی

دانلود 10 جلسه

منبع : سایت مدیا مهدیه آمل

۰

عظمت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/دکتر رفیعی

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه مبارک رمضان

عظمت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/دکتر رفیعی

عظمت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/دکتر رفیعی

حجت الاسلام دکتر رفیعی

عظمت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

۰

فضیلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/آیت الله ناصری

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه مبارک رمضان

فضیلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/آیت الله ناصری

فضیلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها/آیت الله ناصری

آیت الله ناصری

فضیلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

۰

۱۳ ویژگی سبک زندگی مهدوی و اسلامی

 بخش خبری مهدیه آمل سبک زندگی مهدویت زندگی درمکتب اهل بیت(ع)

۱۳ ویژگی سبک زندگی مهدوی و اسلامی

۱۳ ویژگی سبک زندگی مهدوی و اسلامی

سبک زندگی منتظرانه، مصداق عینی سبک زندگی دینی، اسلامی، شیعی و مؤمنانه در عصر غیبت امام زمان ( ارواحنافداه ) است که البته مرجع مباحث علمی و اسلامی آن به تصریح امام عصر( ارواحنافداه )، علمای بزرگوار شیعه و مراجع معظم تقلید هستند.در سال‌های اخیر اقبال اندیشمندان به مقوله مهدویت بیشتر شده و همین امر باعث تولید متونی علمی درباره مفاهیم مرتبط با مهدویت شده است که از جمله آنها موضوع مورد بحث ما است. ضرورت این توجه در نظر برخی نویسندگان این چنین توضیح داده شده است:

امروزه در عصر غیبت امام مهدی ( ارواحنافداه ) باید به دنبال الگویی از سبک زندگی شیعی بود که مبتنی بر باور به مسئله انتظار و بازگشت امام باشد. شیعه در عصر غیبت با یکی از جدی‌ترین مفاهیم حیات طولانی تاریخ امامت، یعنی مهدویت و غیبت گره خورده است و دو مفهوم مهدویت و غیبت، با مفهوم سوم، یعنی انتظار ارتباط تنگاتنگ دارد؛ به گونه‌ای که این سه مفهوم سبک فکر و زندگی شیعه را تبیین کرده است. اعتقاد به حقانیت و مشروعیت امام مهدی ( ارواحنافداه ) و انتظار بر شکل‌گیری جامعه توحیدی- که مبتنی بر حاکمیت ایشان است – تنها عامل مشروعیت‌بخشی به همه جریان‌های فکری و اجتماعی در عصر غیبت است و این امر نخستین اصل و مبنای فکری شیعه در ارائه سبک زندگی شیعی است.

کما اینکه در همین راستا گفته شده است: «انتظار» بیانگر رویکرد نظری و عملی شیعیان در دوران غیبت، تا رسیدن به آرمان مهدویت است و لازمه این رویکرد خاص، در پیش‌گرفتن سبک خاصی از زندگی است که به نوعی خلاصه و عصاره همه ویژگی‌های مثبت مطرح شده در آموزه‌های اسلامی است.

وقتی روشن شود امام زمان ( ارواحنافداه ) جنبه متعالی هر انسانی است، انتظار معنی خاص خود را پیدا می‌کند و در آن حال، نه تنها انسان منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان می‌نماید و با او زندگی می‌کند، بلکه تلاش می‌کند تا ظهور او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت به کلی دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد و این است آن نوع از سبک زندگی که با نگاه مهدوی به زندگی‌ها بر می‌گردد.

یکی دیگر از نویسندگان این نوع از شیوه زندگی را مورد بررسی بیشتری قرار داده و سپس می‌گوید:

مقصود از سبک زندگی زمینه‌ساز مجموعه رفتارهای اجتماعی است که ضمن برآورده کردن نیازهای جاری جامعه منتظران روایتی عمل‌گرا و فعالانه مبتنی بر تفکر موعودگرایی و مهدوی را برای هویت اجتماعی بر می‌گزیند.

در این باره می‌توانیم تعریفی را برای این سبک در نظر بگیریم؛ سبک زندگی منتظرانه عبارت است از التزام به مجموعه رفتارهای جهادی برخاسته از اعتقاد به امام حی، حضرت حجت‌بن الحسن ( ارواحنافداه ) و انتظار دولت او در عصر غیبت است که با هدف زمینه‌سازی حکومت مهدوی براساس تعالیم اسلام شیعی صورت می‌گیرد.

در این تعریف چند نکته گنجانده شده است:

اول. با قید «التزام به مجموعه رفتارهای»، سبک زندگی منتظرانه اولاً از آداب منتظران که تک گزاره‌های هر بخش این سبک است جدا شده و مجموعه آن با هم در نظر گرفته شود. همچنین از اخلاق منتظرانه که ناظر به صفات درونی منتظران و البته از ریشه‌های رفتار منتظرانه است جدا می‌شود. ثانیاً با واژه «التزام» به پایدار بودن نسبی این روش زندگی اشاره دارد.

دوم. با قید «رفتارهای» تنها بخش ظاهری و قابل مشاهده زندگی مهدوی و منتظرانه مورد تاکید قرار می‌گیرد و پرداختن به سایر مولفه‌های زندگی مهدوی و منتظرانه نظیر معرفت و محبت به امام زمان تنها در حد اشاره و تبیین مطلب خواهد بود.

سوم. قید «جهادی» نشانگر آن است که نه تنها انتظار از مقوله عمل و تلاش است، بلکه فقط تلاشی را که در مقابل دشمن است شامل می‌شود نه هرگونه سعی و تلاشی.

چهارم. گرچه معمولاً سبک زندگی، رفتارهای معطوف به جامعه است؛ اما باید دانست که «سبک زندگی نه امری کاملاً فردی است و نه امری کاملاً اجتماعی؛ بلکه هم ابعاد فردی، سلایق و امیال و خواسته‌های شخصی در آن لحاظ می‌شود و هم تغییرات اجتماعی و محیطی و علایق جمعی در شکل‌گیری آن نقش ایفا می‌کند». بنابراین علاوه بر رفتارهای مستقیم در ارتباط با جامعه و معاشرت با افراد، آن دسته از رفتارهای فردی که به گونه‌ای ظهور و بروز اجتماعی داشته و در آن مؤثر است نیز به سبک زندگی منتظرانه وارد می‌شود، زیرا زمینه‌سازی برای حکومت مهدوی چنین ملازمه‌ای را به دنبال دارد.

پنجم. عبارت «اعتقاد به امام حی، حضرت حجت‌بن الحسن ( ارواحنافداه )…» خاستگاه این شیوه زیستن را گوشزد می‌کند و صد البته اعتقاد به امام زمان در کنار باور به توحید و نبوت و معاد مطرح می‌شود. علاوه بر آنکه منجی عالم بشریت برای ما مشخص و به نام «حجت‌بن‌الحسن» و القاب دیگر است.

ششم. آوردن وصف «حی» ناظر به زنده دانستن امام و آوردن اسم او ناظر به اعتقاد به مشخص بودن مهدی موعود است.

هفتم. فید «عصر غیبت» توجه به عنصر زمان در انتخاب این سبک و نیز محدوده زمانی اجرای آن را نشان می‌دهد.

هشتم. قید «زمینه‌سازی حکومت مهدوی» جهت و مقصود از جریان افتادن این سبک را نشان می‌دهد و علاوه بر آن معیار و محکی است برای ارزیابی سبک زندگی موجود در خانواده و جامعه شیعی.

نهم. قید «براساس تعالیم اسلامی با قرائت اهل بیت» اولاً بیان‌گر آن است که انتظار جهادی و زمینه‌سازی برای حکومت مهدوی فقط با تکیه بر منابع و دستورات اسلامی خواهد بود و ثانیاً در مسیر بهره‌برداری از قوانین اسلامی فقط به تفسیر اهل بیت پیامبر و ائمه معصومین ( ارواحنافداه ) و علمای ربانی در عصر غیبت اعتماد خواهد شد و بدین‌وسیله از سایر مکاتب و مذاهب اسلامی جدا می‌شود.

مطلب مهمی که بار دیگر بر آن تأکید می‌کنیم این است که اولاً؛ این سبک زندگی که در واقع شیوه جهادی زیستن است به موجب ادله‌ای که درباره ضرورت سبک زندگی منتظرانه در قبل بیان شد، تنها سبک صحیح و مورد رضایت خدا و ائمه و به ویژه حضرت مهدی( ارواحنافداه ) برای زندگی موفق است و به قول برخی پژوهشگران: «جهادی زیستن یک شیوه در کناره ده‌ها شیوه رایج نیست؛ اصلاً تنها شیوه مورد پذیرش دین، جهادی زیستن است».

و ثانیاً؛ علت انتخاب قید «منتظرانه» و نه «مهدوی» برای این سبک از زندگی به خاطر دوپهلو بودن و ابهامی است که در اصطلاح سبک زندگی مهدوی وجود دارد؛ زیرا از این اصطلاح هم می‌توان سبک زندگی امام مهدی را اراده نمود و هم سبک زندگی دوستان و پیروان ایشان را. همچنین در فرض دوم معلوم نیست که این شیوه زیستن تنها مربوط به دوران غیبت امام زمان است و یا اینکه شامل عصر ظهور نیز می‌شود؛ در حالی که این ابهام‌ها با جایگزینی «منتظرانه» بر طرف می‌شود و این نوع رویکرد در زندگی دقیقاً به شیوه زیست پیروان حضرت مهدی در عصر غیبت ایشان مربوط می‌شود.

ثالثاً؛ اضافه نمودن قید «زمینه‌ساز» به این نوع سبک زندگی به خاطر پشتوانه اندک روایی و احدیثی که با صراحت از خود آن لفظ – و نه معنای آن – نام برده باشند مرجوح است؛ حال آنکه کلیدواژه انتظار به وفور در سخنان معصومین یافت می‌شود.

نسبت سبک زندگی منتظرانه با سبک زندگی اسلامی و نظایر آن

پس از تعریف سبک زندگی منتظرانه – و یا مهدوی – ممکن است سؤالی در ذهن خطور کند که چه فرقی بین این سبک یا سبک زندگی اسلامی، علوی، فاطمی، حسینی و نظایر آن وجود دارد و نیز نسبت سبک زندگی منتظرانه با آنها چیست؟

به بیان دیگر ارتباط بین سبک زندگی عام و سبک زندگی زمینه‌ساز، در شکل و محتوای مباحث (مانند روش سخن گفتن) و تفاوت آنها، در رویکرد اجرایی و صحنه عمل است.

خلاصه سخن آنکه سبک زندگی منتظرانه، مصداق عینی سبک زندگی دینی، اسلامی، شیعی و مؤمنانه در عصر غیبت امام زمان ( ارواحنافداه ) است که البته مرجع مباحث علمی و اسلامی آن به تصریح امام عصر، علمای بزرگوار شیعه و مراجع معظم تقلید است.

ویژگی‌های سبک زندگی منتظرانه

ممکن است در مطالعاتی که درباره سبک زندگی مهدوی و منتظرانه صورت می‌گیرد به خاطر عدم آگاهی از محدوده‌ها و خصوصیت‌های این اصطلاح، اشتباهاتی در بعد نظری صورت گیرد؛ کما اینکه در مواردی این امر مشاهده شده است. در این صورت با یک جمع‌بندی در مورد ماهیت سبک زندگی منتظرانه و برای تمیز این اصطلاح از واژگان شبیه و مرتبط با آن، ویژگی‌های ذیل درباره سبک زندگی منتظرانه، می‌تواند از افتادن در ورطه اشتباه مفهومی به ما کمک کند:

۱- مهمترین ویژگی سبک زندگی منتظرانه، شکل‌گیری رفتارهای حول محور گرایش به حضرت مهدی ( ارواحنافداه )، پذیرش ولایت وی و انتظار ظهور اوست؛

۲- سبک زندگی منتظرانه کلیتی انتراع شده از مجموعه رفتارهای خاص معطوف به انتظار حضرت مهدی ( ارواحنافداه ) است نه تک تک رفتارها؛

۳- سبک زندگی منتظرانه ناظر به جلوه‌های ظاهری و رفتاری است و باورهای مهدوی تنها به عنوان مبانی این سبک از زندگی مطرح می‌شود نه خود سبک؛

۴- سبک زندگی منتظرانه هویت و نماد شیعه راستین بر مبنای اسلام اصیل و اصل امامت است؛

۵- سبک زندگی منتظرانه تمام ابعاد فردی، اجتماعی، مادی و معنوی را به خاطر قیام سراسری امام قائم، در مقیاسی جهانی در بر می‌گیرد؛

۶- سبک زندگی منتظرانه به همه حوزه‌های رفتاری اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ورود پیدا می‌کند؛

۷- رویکرد جهادی که تلاش همه جانبه برای زمینه‌سازی (ایجاد مقتضیات و دفع موانع فردی و اجتماعی) ظهور است روح حاکم بر سبک زندگی منتظرانه است.

علاوه بر آن نویسنده نکته سنجی، موارد دیگری در این زمینه شمرده‌ است که عبارتند از:

۸- سبک زندگی زمینه‌ساز باید بتواند باعث مرزبندی و شفافیت بین ایمان، کفر و نفاق باشد؛ از این رو هویت و نشانه‌های زندگی که بین مؤمن و منافق و کافر یکسان باشد زمینه‌ساز نخواهد بود.

۹- سبک زندگی زمینه‌ساز باید در شرایط سخت، قدرت تمییز بین حق و باطل را داشته باشد.

۱۰- شیوه زندگی منتظران واقعی و سبک زندگی آنها باید متضمن یاد موعود الهی به صورت هوشمندانه و عالمانه باشد.

۱۱- سبک زندگی آن گاه زمینه‌ساز است که شرایط لازم و کافی برای تشکیل حکومت و تمدن‌سازی نوین اسلامی را داشته باشد. فضای مجازی، نوع پوشش، نوع عبادت فردی و جمعی برخی از نمونه‌های تمدن‌ساز هستند.

۱۲- در سبک زندگی زمینه‌ساز هرگونه تعدی سلطه جویانه و مغرورانه انسان به طبیعت جایز نیست.

۱۳- سبک زندگی زمینه‌ساز باید طوری طراحی شود که ضمن پرهیز از بدعت و سطحی‌نگری، پاسخگوی نیازهای مشروع بشری در راستای مسیر الهی باشد.

منبع : سایت آستان مقدس حضرت زینب (سلام الله علیها) اصفهان

۰

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب زندگی درمکتب اهل بیت(ع) زندگی به سبک علمای اخلاق

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

به مناسبت نیمه شعبان و عید ولادت ولی‌الله الاعظم حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، رسانه KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با آیت‌الله محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق تهران داشته است.
بخش‌هایی از این گفت‌وگو درباره راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و توصیه به قرائت زیارت آل یاسین و ذکر کثیر صلوات به قصد فرج را در این فیلم می‌توانید مشاهده کنید.

۰

مجموعه نرم افزارهای مهدوی

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی نرم افزارهای مذهبی زندگی درمکتب اهل بیت(ع) میلاد امام زمان (عج)

مجموعه نرم افزارهای مهدوی

مجموعه نرم افزارهای مهدوی

نرم افزار چگونه امام زمان علیه السلام را یاری کنیم ؟

نرم افزار چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان (عج)

نرم افزار چشم به راه حضرت مهدی(عج)

نرم افزار گفتمان مهدویت

نرم افزار سیمای مهدویت در قرآن

نرم افزار نامه های نوجوانان به امام زمان (عج)

نرم افزار مهدی موعود(عج)- ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار

نرم افزار منتخب ادعیه امام زمان (عج)

نرم افزار/سخنی چند در غیبت امام زمان علیه السلام

نرم افزار/ دعای امام زمان (عج) و دعا برای امام زمان (عج)

نرم افزار/تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام

نرم افزار/سوز هجران (مجموعه اشعار درباره امام زمان علیه السلام)

نرم افزار/ده انتقاد وپاسخ پیرامون غیبت مهدی علیه السلام

منبع : سایت بلاغ

۰

تجلی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هستی

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ویزه نامه مذهبی میلاد اهل بیت(ع) میلاد امام زمان (عج) میلاد امام زمان (عج) اعیادشعبانیه

تجلی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هستی

تجلی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هستی

بخش اول

چکیده

تجلی و ظهور، مفهومی بنیادین در عرفان نظری به شمار می آید و هم ردیف با مفاهیمی چون وحدت و کثرت، اسما و صفات، انسان کامل و فنا، پر گستره و پرکاربرد است. عرفان آن گاه از تجلی و ظهور سخن به میان می آورد که عزم رخ گشودن از حقیقت مطلقه نماید. وجود مطلق تا بر اطلاق خود باقی باشد، دست معرفت نظری و عملی، و عقلی و شهودی، هرگز بدان نمی رسد و نقاب بر رخ، از ازل تا ابد پوشیده می ماند. آن گاه که اراده کند پرده از رخ برگیرد، تعیّن می یابد و با نخستین تعیّن جلوه کرده، سلسله تجلیات و ظهورات نیز می آغازد.
کلام، نظام پیدایش عالم را خلقت می نامد؛ فلسفه با علیّت، هستی را برمی رسد و عرفان نظری با تجلی و ظهور وجود را می کاود. از تجلی و ظهور با تشأن و تنزل و مانند آن نیز یاد می آورند. از دیگرسو، عرفان نظری و عملی چنان با مفهوم و حقیقت انسان کامل درهم تنیده که کم تر جایی از آن را بدون حضور وی بتوان به فرجام رساند. از آن جا که پرشکوه ترین مصداق خلیفه الله و برترین انسان کامل محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در این روزگاران و تا برپایی قیامت، موعود ادیان، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، کنکاش در ارتباط این دو مفهوم بنیادی می تواند سرآغازی بر بسیاری معارف امامت و پژوهش های دامنه دار میان رشته ای، به ویژه در حوزه عرفان و مهدویّت باشد.
نوشتار پیش رو بر آن است تا آغازگری باشد بر این پویش و کاوش.
مقدمه
عرفان به تجلی و ظهور(نظام ظاهر و مظهر) معتقد است و با آن، هستی را تفسیر می نماید. اما فلسفه به علت و معلول باور دارد و با این قانون، پدیده های هستی را تحلیل می کند. نظام علّی و معلولی از ارکان فلسفه به شمار می رود و اگر مباحث فلسفی از این رکن تهی گردد، فلسفه فرو می پاشد.
تجلی و ظهور، با علت و معلول تفاوت هایی اساسی دارد. خاستگاه این تفاوت ها، در نوع نگرش دو مکتب فلسفی و عرفانی به جهان هستی است. فلسفه،‌ روی کردی عقلانی به هستی دارد و عرفان، نگاهی شهودی. از همین جا تمایز فلسفه با عرفان، آغاز می گردد. در نخستین گام، تعریف این دو نظام از هستی، به گونه ای بنیادین متفاوت می نماید. فیلسوفان مشایی به تباین وجودات، و پیروان حکمت متعالیه به وحدت نوعی و تشکیک در وجود قائل اند، در حالی که عارفان به وحدت شخصی وجود و انحصار آن در وجود حق تعالی باور دارند. فهم دقیق وحدت شخصی وجود و اعتقاد به آن، ظریف و دشوار می نماید. از این رو، جنجال های بسیاری برانگیخته است. از دیگر تفاوت های محوری عرفان با فلسفه، نشستن تجلی و ظهور به جای علت و معلول، به شمار می رود. تجلی در لغت، یعنی وضوح و آشکار شدن ذات حق تعالی و کمالات ذات پس از متعیّن شدن به تعینات ذاتی یا اسمایی و یا افعالی. آشکار شدن، یا برای خود ذات است و یا برای غیر آن، و هرگز به معنای حلول یا اتحاد نیست. به دیگر سخن، تجلی و ظهور یعنی متعین شدن مطلق به تعینی خاص(2).
تجلی و ظهور ازلی
ذات خداوند در قله هستی و بالاترین مرتبه وجود است و از آن به غیب الغیوب، غیب مطلق، هویت مطلقه، عنقاء مُغرب و نظایر این ها تعبیر می کنند. مقام ذات، حقیقت هستی و به عبارتی حقیقت وجود است. ذات به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز محیط و قاهر است و هیچ موجودی به او احاطه ندارد؛ نه احاطه علمی و نه خارجی(3). نه فکر و ذهن بشری به آن حقیقت احاطه می یابد و نه سالکان به حسب شهود و حضور، بر اصل حقیقت وجود محیط می شوند(4). حقیقت حق به اعتبار مقام ذات و هویت صرف، از شدت بطون و کمون، برای کسی معلوم نیست؛ قبول اشاره نمی نماید و محکوم به حکمی از احکام نمی گردد؛ نه اسمی دارد و نه رسمی؛ نه نامی دارد و نه نشانی.
کس ندانست که منزل گه معشوق کجاست
آن قدر هست که بانگ جرسی می آید
آرزوی اولیا و عارفان به آن نمی رسد و هیچ عقل، وهم و خیالی را بدان جا راه نیست. از این رو در روایات توصیه فراوانی شده که در ذات نیندیشند؛ زیرا جز حیرت و سردرگمی حاصلی ندارد.
کندوکاو در معرفت ذات، تلاشی بیهوده است. بدین جهت، خداوند سبحان از سر لطف و رحمت به بندگانش یاد می آورد:
«و یُحذّرُکُمُ اللهُ نفسهُ و اللهُ رؤوفٌ بالعِباد»(5)
خداوند شما را از کاوش در ذات خویش پرهیز می دهد و این از باب رأفت بر بندگان است.
باید توجه داشت که این تفسیر، یک احتمال در آیه است(6). لطف حق تعالی ایجاب می کند این گنج بی پایان را آشکار سازد تا همگان بهره برند. پس اراده کرد نقاب از جمال خویش بیفکند و گنج پنهان را آشکار سازد تا شناخته شود. برای بیرون آمدن از پرده غیبت، روز ازل، تجلی و ظهور کرد که به تجلی و ظهور ازلی شهرت دارد.
نخستین تعیّن مقام لاتعیّن ذات، وحدت مطلقه( وحدت ذاتی) است که دو جهت ظهور و بطون دارد؛ جهت بطون آن، احدیّت نام دارد و جهت ظهور آن، واحدیت. با اندکی تسامح، نخستین تعین ذات را می توان احدیت نامید. به دیگر سخن، احدیت، محصولِ نخستین تجلی و ظهور ذات است.
احدیّت
عالم احدیت که گاه از آن به لاهوت یاد می شود، در نظام هستی جایگاهی ویژه دارد. این عالم، در عرفان نظری نیز از اهمیتی بسیار برخوردار است و از مباحث بنیادین عرفان به شمار می رود. از سوی دیگر، احدیت در شناخت انسان کامل و ولایت و جای گاه اهل بیت در هستی، نقشی زیربنایی و کلیدی دارد، اما به لحاظ پیچیدگی و رمز و رازهای فراوان، کم تر بدان پرداخته شده است. اهمیت ویژه آن بدین دلیل می نماید که حقیقت حق تعالی به اعتبار ذات، غیب محض، لامتعین و مستغرق در غیب هویت است، به طوری که از این جهت، بین ذات و حتی اسما و صفات نسبت و ارتباط مستقیمی وجود ندارد؛ چون هر نسبتی، مقتضی تعین است و ذات حق،‌ تعین نمی یابد. پس برای تجلی و ظهور و افاضه کمالات خویش، واسطه و جانشین نیاز دارد. این واسطه و خلیفه ذات، احدیت نام دارد. مرحوم آشتیانی در این زمینه می نویسد:
حقیقت غیبی، منقطع الارتباط از حقایق خارجیه است و به واسطه کمال ذات و تمامیت حقیقت با هیچ تعیّنی سازش ندارد. حتی اسما و صفات به اعتبار تعینات و کثراتی که لازم ظهور آن هاست، محرم سرّ این مقام نیستند. به همین جهت، اسمای الهیّه به حسب کثرات علمیه ای که لازم ظهور و تجلی اسما است، نمی شود بدون واسطه ای از وسایط، مرتبط با ذات حق باشند و اخذ فیض از مقام غیب وجود نمایند. پس ظهور اسما و صفات نیز از حقیقت غیبی حق، احتیاج به واسطه و خلیفه ای دارد که سبب ظهور و تحصّل آن ها در مقام و احدیت شود. به واسطه همین رابطه و خلیفه بین اسما و صفات و حقیقت غیبیّه، باب برکات منفتح می شود و فیض ازلی شامل جمیع حقایق می گردد و نوری که عبارت از فیض اقدس و مقدس و وجود منبسط است، از صبح ازل طلوع نموده و بر هیاکل ممکنات می تابد.(7)
انسان کامل که در عصر ما یگانه مصداقش حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است(8)، در سیر صعودی خود نیز با گذراندن تمام مراتب هستی به مقام احدیت گام می نهد و با شهود احدیت، حقیقتش با آن مقام متحد می شود و مظهر اتمّ و اکمل آن می گردد. مقام احدیت، باطن و تمام حقیقت خاتم اولیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. حق تعالی، خلافت و جانشینی اش را بدو می بخشد و مصداق آیه «و إذْ قالَ ربُکَ للملائِکهِ إنّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفهً»(9)می شود.
البته برخی از محققان، آغاز خلافت ولیّ الله را مقام احدیت می دانند(10)، اما دسته ای از عرفا گستره جانشینی خلیفه الله را مرتبه پایین تر هستی، یعنی واحدیت می انگارند. با پدیدار شدن احدیت، تنزل سلسله هستی آغاز شد. احدیت که جانشین ذات، واسطه میان ذات با مراتب پایین تر هستی و همان باطن ولیّ الله الاعظم است، به نیابت از ذات الهی، عوالم پایین تر را با تجلی و ظهور خویش به وجود آورد. به دیگر سخن، ذات در لباس احدیت و توسط خلیفه اش، مراتب بعدی را ایجاد کرد. احدیت، در نخستین ظهور و تجلی خود، اسم اعظم و سایر اسما را آشکار ساخت. مرتبه اسما، واحدیت نام دارد و دومین تعین ذات به شمار می آید. از آن جا که حقیقت و کنه باطن خلیفه الله، با احدیت متحد است، با تجلی احدیت در عالم اسما، انسان کامل نیز در اسما تجلی می کند و حقیقت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در تمام اسما، حضور و سریان می یابد. بنابراین، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام اسما و اسم اعظم را شهود می کند، بلکه حقیقت او با آن ها یکی است و واحدیت از مراتب باطنی انسان کامل به شمار می آید. از این روی، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها جامع و مظهر اسما و اسم اعظم است، به باطن و سرّ اسما نیز دسترسی دارد و آن مراتب باطنی را در جان و حقیقت خویش می یابد.
در سومین مرتبه از تجلی، اسما نیز ظهور و جلوه می نمایند و مراتب پایین تر را پدید می آورند. حاصل تجلی اسما، عالم اعیان ثابته است. اعیان، ظهورات اسما و صورت علمی نظام هستی به شمار می روند. در وهله بعد، با جلوه گری اعیان، وجود عام منبسط پدیدار می شود. به وجود عام منبسط، فیض منبسط، نفَس رحمانی، مشیت مطلقه، صادر نخستین و... می گویند. این مرتبه از هستی نیز که در شهود و ولایت و خلافت ولیّ الله است، با تجلی خود، عالم مجردات را هویدا می سازد. عالم مجردات در قوس صعود، قیامت خوانده می شود. پس از مجردات، عالم مثال پدیدار می گردد. قافله وجود با قافله سالاری خلیفه الله، در آخرین حرکت نزولی خویش در منزل طبیعت و دنیای خاکی فرود می آید؛ منزل گاهی سرد و تاریک. کاروان ظهور و تجلی در غربت خیمه می زند. این متوقف ماندن همیشگی نیست و چند صباحی بیش تر نمی انجامد و کاروان، دیگربار به موطن اصلی خویش بازمی گردد، اما این بار تنها بازنمی گردد؛ هم سفران و یارانی هم راه خویش می سازد. از دل تیره و خاموش خاک، حیات و جان پدید می آورد و به کوی یار راه می نماید.
در تمام این مراحل و منازل، امام حضور دارد و نقش اول را به اذن حق تعالی ایفا می کند، بلکه به اذن الهی هر آن چه را اتفاق می افتد، پیش می برد و سرپرستی کاروان مظاهر را به عهده می گیرد؛ زیرا پس از آن که ذات، تجلی کرد و احدیت جلوه نمود، حقیقت انسان کامل پا به عرصه می گذارد، ظهور می نماید و با تجلی پیاپی خود، عوالم را یکی پس از دیگری هویدا می سازد. خلیفه الله، خود نیز فرو می آید و همه را با خود پایین می کشد. مسیر نزول و فرود، راه وجودی ولیّ الله است. همه از راه باطن و حقیقت او سیر می کنند تا به آخرین منزل برسند. بدیهی است آغاز هستی، ذات حق تعالی است. این ذات از پشت پرده، خلیفه و غیرخلیفه را هستی می بخشد و سیر می دهد و تدبیر می کند. خلیفه الله، خود از تجلیات و مظاهر حق تعالی است. پس در حقیقت تجلیات و افعال خلیفه الله تجلیات و افعال الهی هستند. مفهوم خلافت، چیزی جز این نیست. بی گمان، تنها وجود مستقل و اصیل، بلکه تنها وجود، حق تعالی است و دیگران عین فقر و نیازند؛ زیرا ظهور آن ها چیزی جز جلوه وجود نیست.
ابن عربی و شارح سخنان او، قیصری و دیگران در زمینه تجلی حق تعالی در وجود خلیفه الله و تجلی خلیفه در نظام خلقت، سخنان بدیع و دقیقی دارند. محی الدین در تبیین منزلت خلیفه الله و انسان کامل می نویسد:
فاستخلفه فی حفظ العالم، فلا یزال العالم محفوظاً ما دام فیه هذا الانسان الکامل(11)؛
انسان کامل در حفظ و بقای عالم، جانشین و نایب حق تعالی است. پس تا زمانی که وی در عالم حاضر باشد، نظام هستی باقی خواهد ماند.
علامه قیصری در شرح این بیان می نویسد:
جعل قلب الانسان الکامل مرءاهٌ للتجلیات الذاتیه او الاسمائیه لیتجلی له اولاً ثم بواسطته تجلی للعالم کإنعکاس النور من المرءاه المقابله للشعاع الی ما یقابلها(12)؛
خداوند قلب انسان کامل را آینه تجلیات ذاتی و اسمایی خویش قرار داد؛ برای این که در مرتبه نخست در قلب وی ظهور کند، سپس با وساطت وی در عالم تجلی نماید، مانند بازتاب نور از آینه به مقابل.
و قرن هاست که حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف بر مسند رفیع و شکوه مند وساطت و خلافت تکیه زده، واسطه حق با مجموعه هستی است. تمام تجلیات ذاتی، اسمایی و صفاتی الهی از قلب وی بر عالم می تابد. شارح فصوص در تبیین بیش تر سخن ابن عربی می نویسد:
اذ الحق یتجلی لمرءاه قلب هذا الکامل فتنعکس الانوار من قلبه الی العالم فیکون باقیاً بوصول ذلک الفیض الیها(13)؛
چون حق تعالی در آینه قلب انسان کامل تجلی نموده، انوار اسما و صفات از قلب وی بر عالم بازتابیده است. پس تا آن گاه که وی در عالم باشد، فیض و رحمت الهی را به عالم می رساند و عالم پابرجا خواهد ماند.
پس تمام عوالم، حاصل تجلی حق در خلیفه الله و تجلی خلیفه حق در آن است. سرتاسر آفرینش، مظهر انسان کامل به شمار می رود و بر هرچه انگشت گذارند، کمالی از کمالات و مظهری از مظاهر او را می یابند که از مبدأ حقیقی بر جان او و از آن جا بر عالم تابیده است. انسان کامل، منشأ ظهور عالم به شمار می رود و حقایق وجودی، تعیّنات وی هستند. حقیقت انسان به مظهر اسم اعظم است، در جمیع اسما تجلی می نماید و از تجلی او همه مظاهر و اعیان، تعیّن می یابند(14). چون حقیقت انسانی، متجلی در جمیع اسما و مظاهر اسما است، اسما و مظاهرشان به اعتباری اجزای حقیقت انسانی و تجلیات این حقیقت به شمار می روند.(15)
تجلیات آن به آن
چنین نیست که یک تجلی به پیدایش مظاهر انجامد و در بقا و استمرار خود، از امام بی نیاز باشد، بلکه هم چنان که معلول در نظام علّی و معلولی افزون بر حدوث، به مناط امکان، نیازمند علت برای بقاست و با از بین رفتن علت تامّه یا برخی از اجزای آن، معلول نابود می گردد، مجموعه آفرینش در نظام تجلی و ظهور نیز لحظه به لحظه به توجه و تجلیات پی در پی حجت الهی نیاز دارد. انسان کامل و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر ما بازتاب همه جانبه و بی کم و کاست اسما و صفات حق است و مجموعه عالم و ماسوی الله از فرش تا عرش پژواکی تمام عیار از وجود انسان کامل و کمالات و صفات امام به شمار می رود.«انسان کامل مظهر اسم اعظم است و سایر اسما، محکوم به حکم اسم اعظم اند. از این رو، مظهر اسم اعظم ظاهر در جمیع مظاهر است.»(16)ظهور و تجلی و سریان در مظاهر از شئون و صفات الهی است. حقیقت انسان کامل نیز به اعتبار مظهریت اسم جامع، از این شأن الهی بهره می برد؛ در تمام موجودات، ظهور و تجلی می نماید و تقیّد و انحصار در مظاهر ندارد. شأن چنین حقیقتی سریان در همه هستی است و جمیع حقایق از تجلیات امام علیه السلام برآمده اند. بی گمان، حقیقت ولی الله باید در جمیع مظاهر وجودی و حقایق کونی سیر کند. او واسطه فیض در وجود و کمالات وجود است و همه مظاهر وجودی، سعیدان و شقیان، تجلی و ظهور اویند.(17)

 

پی نوشت:
1.پژوهش گر گروه کلام و عرفان مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت).
2. نک: تجلی و ظهور در عرفان نظری، ص 38-46.
3. نک: اسماء حسنی، ص 167-168.
4. شرح مقدمه قیصری، ص 128.
5.سوره آل عمران، آیه 30.
6.نک: عرفان نظری، ص 244.
7.شرح مقدمه قیصری، ص 645.
8.نک: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 338-348.
9.سوره بقره، آیه 30.
10.مصباح الهدایه، ص 16-27
11.فصوص الحکم، فصّ آدمی.
12. شرح فصوص الحکم، ج1، ص 175.
13.همان، ص 178.
14.شرح مقدمه قیصری، ص 644.
15.همان، ص 647.
16. همان، ص 219-220.
17.نک: همان، ص 279.

منبع : سایت بلاغ

بقیه مطالب در ادامه مطالب

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_

۰

سخن‌نگاشت | حضرت علی اکبر علیه‌السلام

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب زندگی درمکتب اهل بیت(ع) سخن نگاشت

سخن‌نگاشت | حضرت علی اکبر علیه‌السلام

سخن‌نگاشت | حضرت علی اکبر علیه‌السلام

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای :«هر وقت که دل امام حسین علیه‌السلام براى پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم تنگ مى‌شد به  حضرت علی اکبر علیه‌السلام نگاه مى‌کرد.» ۷۷/۰۲/۱۸
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز میلاد «حضرت علی اکبر علیه‌السلام» این سخن‌نگاشت را منتشر می‌کند.