مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۱۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بانک تصویر» ثبت شده است

۰

اطلاع‌نگاشت | آداب مداحی اهل‌بیت علیهم‌السلام

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل ماه محرم اطلاع‌نگاشت

اطلاع‌نگاشت | آداب مداحی اهل‌بیت علیهم‌السلام

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «مداحی اهل‌بیت (علیهم‌السلام)» را یکی از ابزارهای ویژه در برابر «جنگ نرم دشمن» می‌دانند.
به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری اباعبدالله الحسین علیه‌السلام رسانه KHAMENEI.IR مجموعه توصیه‌های رهبرانقلاب درباره‌ی مداحی و هیئت‌داری را در این اطلاع‌نگاشت مرور میکند.

۰

عزاداری امام حسین (ع) : آیت الله مرعشی ( +عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل علما

عزاداری امام حسین (ع) : آیت الله مرعشی ( +عکس نوشته و پوستر)

عزاداری امام حسین (ع) : آیت الله مرعشی ( +عکس نوشته و پوستر)

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی ماههای محرم و صفر هر سال را لباس سیاه می پوشیدند و در وصیت نامه خود نوشته اند: لباس سیاهی که در ماههای محرم و صفر می پوشیدم جهت حزن و اندوه در مصیبت های آل رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با من دفن شود (تا وسیله شفاعت ایشان در روز قیامت باشد.)  (بر ستیغ نور، ص11)

دریافت پوستر

منبع : موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)

۰

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

همراه سفیر امام: عبدالرحمن بن عبدالله

عبدالرحمن بن عبدالله از اهالی کوفه بود. او به همراه نامه های اهل کوفه، در مکه به حضور امام حسین (علیه السلام) رسید. هنگامی که امام، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه فرستادند؛ به اشارت حضرت، عبدالرحمن نیز به کوفه بازگشت تا یاور و بازوی مسلم بن عقیل باشد. مسلم که به شهادت رسید. عبدالرحمن شبانه از کوفه خارج شد و به ارودگاه سید الشهدا (علیه السلام) پیوست. روز عاشورا هنگامی که عبدالرحمن به میدان رفت، این گونه رجز می خواند:

« من فرزند عبدالله خاندان یَزَنم. باورمندِ دین حسین و حسنم. ضربه های کشندۀ یمنی بر فرقتان می زنم و با این جهاد به لطف خدای خویش امیدوارم.»

عبدالرحمن با قطعه قطعۀ بدن خویش، تصویر زیبای عشق و ایثار را بر خاک داغ کربلا ترسیم کرد.

محمرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص863 تا 879

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

حنجره معصوم: علی اصغر(علیه السلام)

عصر عاشوراست. هیچ کس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر. سید الشهدا (علیه السلام) به یاری خواهی فریاد می زند:

«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»

صدای گریه اصغر در خیمه اوج می گیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه است!
امام به سمت خیام می آیند و می فرمایند: «خواهرم، شیرخوار را بیاورید.» سپس در مقابل سپاه می ایستند و علی اصغر را بر فراز دست می گیرند. یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟!
صدای امام در میدان می پیچد:

«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزرده است؟! اگر به من رحم نمی کنید به کودک رحم کنید!»

عمربن سعد نگران و هراسان است و حرمله زانو می زند و تیر رها می شود. فواره گلوی اصغر می جوشد و خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده می شود.


 نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 1374 تا 1378

منبع: کاری از آستان قدس رضوی

۰

عزاداری امام حسین (ع): امام خمینی ( ره) ( +عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل علما

عزاداری امام حسین (ع): امام خمینی ( ره) ( +عکس نوشته و پوستر)

عزاداری امام حسین (ع): امام خمینی ( ره) ( +عکس نوشته و پوستر)

الان هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، روضه ها و مصیبت ها، ما را حفظ کرده اند.

دریافت پوستر

منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت (ع)

۰

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.» کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام)  هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله  اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خواند.»

همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد:

« برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!»

زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود.


نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

شهید مدافع حرم سردار روح الله سلطانی

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مدافعان حرم شهدا

شهید مدافع حرم سردار روح الله سلطانی

شهید مدافع حرم روح الله سلطانی

شهید مدافع حرم روح الله سلطانی

زندگی نامه شهید :

آخرای شهریور ۱۳۵۹ باشروع جنگ تحمیلی به دنیا اومدم
زمان تولدم برام شمع روشن کرده بودند، نه اینکه جشن گرفته باشن، نه!
اوضاع اون روزها خیلی پر استرس بودو برق ها قطع!
پرستارها مجبورشدن شمع روشن کنند مادر بزرگم علاقه زیادی به امام خمینی ره داشت
پیروزی انقلاب اسلامی،این مرد بزرگ رو به یک اسطوره و الگو تبدیل کرده بود
اسم منم به همین دلیل شد روح الله
ازکودکی،سنگینی این اسمو حس میکردم بازی های کودکانه
شیطنت های گاه و بیگاه ما برای پدربزرگم لذت بخش بود

برای ما هم که توی خونه شون لحظات مون رو سپری میکردیم لذتی وصف نشدنی داشت

پدرم برقکار ساده ای بود
مجبوربودیم مدتی اونجا زندگی کنیم کمی وروجک اما درس خون و منظم بودم
و جزو شاگردان ممتاز وزرنگ مدرسه!
یه رسم خوبی بزرگان محل داشتن
اسامی بچه های ممتاز رو از بلندگو مسجد اعلام می کردند
اگر بدونین چه لذتی داشت پدرم خدابیامرز فردی مذهبی و دلسوز بود
صدای دعا و نماز نیمه های شبش هنوز تو ذهنم هست
صدای زیبای قرآن خوندنش قبل خوابیدن ما

مادرم هم انقدر معتقد بود که هربار برای شیردادن من، وضو می گرفت... سال ۷۵ بخاطر ادامه تحصیل به شهر آمل اومدیم.
سالها بعد نزدیک دیپلم، به دختردایی مریم علاقمند شدم و با مشورت مادربزرگم رفتیم خواستگاری

همه موافق بودند به جز عروس خانم!
خلاصه نشد که ما داماد بشیم خدا کمک کرد و آرزوم برآورده شد

دانشجوی دانشگاه پاسداری امام حسین ع شدم
تا اونجایی که میتونستم درس خون و منظم بودم
تقریبا سال بعد دانشجویان برتر رو عازم مکه کردند و اسم منم افتاد اللهم لک لبیک...
چه عاشقانه زیبایی با خدا در طواف کعبه داشتم..
برای شهادتم دعا کردم
برای سلامتی رهبرم و همه مسلمانان
برای خانواده و مهم تر از همه انتخاب همسری خوب, بهتر بگم؛ رضایت مریم!
دعا کردم... وقتی برگشتم بااستقبال زیادی روبه رو شدم

مادرم برای ولیمه کل فامیلو دعوت کرده بود و همه به صورت دو ستون تو کوچه منتظر من بودن
تودل جمعیت مریم خانمو دیدم
خشکم زد برای چندلحظه!
دستمو کشیدن وحرکت کردم اصرار من برای خواستگاری مجددا شروع شد
خداروشکر این بار جواب بله رو گرفتم وصیغه محرمیتی خوندیم وانگشتر زدیم
قبل ازدواج هم ساعتها باهم صحبت کردیم
ایشون از انتظاراتش گفت و من هم قول دادم خوشبختش کنم ۸۱/۷/۱۸ عقد کردیم

همراه همیشگی من دیگه پذیرفته بود به کسی بله گفته که عاشق رهبرشه و حتی حاضره برای دین و مردمش در سخت ترین
مأموریت ها شرکت کنه
و شهید بشه
میدونست میخوام به وزن اسمم دربیام خانمم خواهرزاده شهیدان:
علی اکبر، نورالله، عزیزالله امین تبار بود

بعد ازدواج بهم گفت، یکی از دلایل رضایتش،اعتقاد به شهادت بود
میخواست تکیه گاه زندگی اش یک پاسدار باشه دوسال بعد از ازدواجمان
پسر اولمون به دنیا آمد
از آنجایی که من ارادت خاصی به
حضرت علی اکبر ع داشتم
دوست داشتم که نام علی اکبر
رو براش بگیریم ولی به خاطر نذری که کردیم ، اسمش رو ابوالفضل گذاشتیم در زمان بارداری یا نگهداری بچه ها، همیشه همسرم روکمک می کردم
و وقت هایی که
بچه ها تب می کردن
تا صبح بیدار می موندم و
با دستمال خیس پاشویه شون می کردم. فیلمی از سید جلال داشتم و بارها اونو می دیدم و گریه می کردم
وقتی بابچه هام نماز میخوندم
بعد نماز رو به بچه ها می کردم
و می گفتم :
اولین دعاهایتان شهادت من باشد. دیدار با جانبازان
از کارهای مهم و اساسی من بود

شهدا با شهادتشون از این دنیا میرن
ولی جانبازان با مجروحیتشون تازه باید زجرهای جدیدو تحمل کنن
دردهای جسمی
ودردهای فرهنگی جامعه که اونهارو از پا درمیارن به سربازان گردانهای پیاده
بسیجیان در گردان های امام حسین(ع) آموزش های نظامی می دادم
در کار جدی بودم و بعد آموزش با بچه ها میگفتیم و می خندیدیم
اعتقاد داشتم
اخلاق در هرکاری حرف اول است ارادت خاصی به سردار رستمیان فرمانده لشکر ۲۵کربلا
داشتم
یک شب قرار شد
جلسه ای کاری در منزل ما داشته باشیم
قبل حضورشون بچه هامو آموزش دادم وقتی ایشون اومدن احترام نظامی بذارن
شب قشنگی شد وکلی خندیدیم بچه ها!!
من از یک بسیجی ساده شروع کردم و نهایتا معاون عملیات لشکر ۲۵کربلا شدم
هیچ وقت به دنبال جایگاه سازمانی نبودم
پس پاسداری رو
سربازی رهبری ببینید
که اگر پشتیبان ولی فقیه باشین
دشمن غلطی نمیکنه! من و محمود رادمهر
از طرف استان مازندران برای دوره رشد و ارتقای سازمانی یا به عبارتی دوره آموزش فرماندهی معرفی شدیم به تهران
دوران خوبی بود
دعا میکردم این دوره ها زمینه خدمت منو به اسلام بیشتر کنه مأموریتی در آذربایجان غربی، پیرانشهر،ارتفاعات مرزی حاج ابراهیم داشتیم

پس از مبارزه با گروهک تروریستی پژاک و موفقیت از انجام عملیات در دفاع از حریم کشور و مردمم
به بالاترین درجه انسانیت رسیدم

ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻳﻚ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﻴﺪ
چند سال پیش، پسرم برای ماموریتی به یکی از استان های شمالی رفته بود.
بعد ها فهمیدیم که افتخار حفاظت از مقام معظم رهبری را بر عهده داشت.
همان روز، گویا سر سفره ناهار، ایشان نزدیک آقا نشسته بودند. معظم له، نگاهی توام با مهربانی به روح الله می اندازند و می فرمایند:ماشا الله چه قد رعنایی داری. اهل کجایی؟
روح الله گفت بچه آمل هستم.
بعد حضرت آقا دستی به سر روح الله کشیدند و گفتند: «پس شما دانه بلند مازندران هستی!»
همه ی جمع خندیدند.
این خاطره شیرین ترین خاطره عمر روح الله شده بود. پسرم حقش شهادت بود. به اشرار و ضد انقلاب هم می‌گویم سربازان سید علی خامنه‌ای پیروزند.
اما تنها یک آرزو دارم و آن این است که هرچه زودتر به محضر آقا و مولایم امام خامنه ای برسم و از نزدیک ادای احترام کنم.

سامانه قرائت صلوات وفاتحه برای شهید مدافع حرم سردار روح الله سلطانی

۰

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

ستاره ای بر سینه خورشید: عبدالله بن حسن (علیه السلام)

عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) کودکی یازده ساله بود و روز عاشورا  در خیمه گاه با زنان به سر می برد.
امام حسین (علیه السلام) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند  که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به  جانب امام رفت. سید الشهدا (علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: «خواهرم ! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا زا عمویم جدا نمی شوم!» . سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که ابجربن کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد. عبدالله فریاد زد:

«ای ناپاک زاده، وای بر تو!  می خواهی عمویم را بکشی؟!» 

این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد . فریاد عبدالله به «وامتاه» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند :

« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»

سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین (علیه السلام) به دست حرمله به شهادت رسید.


مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص320-321

منبع: کاری از آستان قدس رضوی

۰

عزاداری امام حسین (ع): مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ( +عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل علما

عزاداری امام حسین (ع): مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ( +عکس نوشته و پوستر)

عزاداری امام حسین (ع): مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ( +عکس نوشته و پوستر)

هیئتها نمی توانند سکولار باشند، هیئت امام حسین سکولار ما نداریم!

دریافت پوستر

منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت (ع)