مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر
۰

زندگی به سبک مهدوی

 سبک زندگی مهدویت زندگی درمکتب اهل بیت(ع)

زندگی به سبک مهدوی

زندگی به سبک مهدوی

ابراهیم شفیعی سروستانی، سال 1343 در شیراز به دنیا آمد. با پایان تحصیلات متوسطه در سال 1362، دروس حوزه را در همان شهر آغاز کرد و در سال 1365 پس از گذراندن دروس مرحله اول سطح، برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مهاجرت نمود. همزمان با گذراندن دوره اول خارج فقه و اصول و اخذ مدرک سطح چهار حوزه علمیه قم (دکترا) تحصیلات دانشگاهی را نیز تا مقطع کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی به پایان رساند.

حوزه تخصصی مطالعه و پژوهش نامبرده، «فقه جزایی اسلام، مباحث زنان و موضوع مهدویت» است؛ و در این زمینه ها تاکنون ده ها اثر پژوهشی به صورت کتاب، رساله و مقاله تدوین و منتشر کرده که یازده مورد آن به عنوان پژوهش برگزیده، تشویقی و برتر سال انتخاب شده است.

کتاب های: «در انتظار موعود»، «شناخت زندگی بخش» (گفتارهایی در شناخت آخرین حجت حق)، «شیعه، انتظار، وظایف منتظران»، «انتظار؛ بایدها و نبایدها»، «معرفت امام زمان(عج) و تکلیف منتظران»(دو جلد)، «پرسش از موعود: مهم ترین پرسش های جوانان درباره امام زمان(عج)»، در حوزه مهدویت از ایشان به چاپ رسیده است.

و اینک آنچه پیش روی شماست، ماحصل گفتگوی ما با ایشان درباره سبک زندگی منتظرانه است که تقدیم شما می گردد.

معارف
مقام معظم رهبری، سبک زندگی اسلامی را به عنوان «بخش حقیقی و اصلی تمدن نوین اسلامی» برشمرده اند؛ اما متأسفانه این نگرش مورد غفلت واقع شده و عمدتاً مبحث سبک زندگی را به زیرمجموعه های آن از قبیل ازدواج، روابط خانوادگی و پوشش تقلیل داده اند. به نظر شما سبک زندگی چیست؟

در پاسخ به این سئوال باید به چند نکته توجه کرد؛ نکتة اول، چیستی سبک زندگی است. همان طور که می دانید، تعریف های گوناگونی برای سبک زندگی ارائه شده که شاید به سختی بتوان وجه مشترکی بین آنها پیدا کرد. در اینجا تنها به دو نمونه از این تعریف ها اشاره می کنم:

از عبارات «بوردیو» می توان دریافت که او سبک زندگی را فعالیت های نظام مندی می داند که از ذوق و سلیقة فرد، سرچشمه می گیرد و بیشتر جنبة عینی و خارجی دارد و در عین حال به صورت نمادین، به فرد، هویت می بخشد و به این ترتیب، میان قشرهای گوناگون اجتماعی، تمایز به وجود می آورد. در این تعریف، به دو نکتة اساسی اشاره شده است: 1. سبک زندگی، فعالیت هایی نظام مند است که از سلیقة افراد بر می خیزد 2. این سبک زندگی، به اشخاص، هویت می دهد؛ یعنی باعث تمایز آنها نسبت به دیگران می شود.

«گیدنز» سبک زندگی را مجموعه ای از عملکردها می داند که فرد با بهره گیری از آنها، افزون بر رفع نیازهای جاری خود، روایت خاصی از هویت شخصی خود را در برابر دیگران، مجسم می سازد. بر این اساس، از نظر گیدنز، انتخاب های ما برای چگونه زیستن، تصمیم هایی است که ما نه تنها دربارة چگونه عمل کردن، بلکه دربارة چگونه بودن خویش، اجرا می کنیم.

اندیشمندانی که دربارة سبک زندگی سخن گفته و نظریه پردازی کرده اند، افزون بر تعریف این مفهوم، به شاخصه هایی نیز اشاره کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از: الگوی مصرف، شیوة تغذیه و پوشاک، نوع مسکن، شیوة گذراندن اوقات فراغت، آداب معاشرت و بهداشت و سلامت. این ها به عنوان مظاهر عینی سبک زندگی مطرح می باشند. با توجه به این نکات، اگر بخواهیم قدری عمیق تر به موضوع سبک زندگی بپردازیم، باید بگوییم که سبک زندگی، مجموعه ای نظام مند از فعالیت هاست که از بینش ها، گرایش ها و کنش های اشخاص بر می خیزد و به همین مناسبت، مقام معظم رهبری تأکید می کند که «رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است. هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، به طور طبیعی، متناسب با خودش، یک سبک زندگی برای ما به همراه دارد».

نکتة دیگری که باید به آن توجه داشت، ارتباط مهدویت و اسلامیت است. در برخی تعابیر و بعضی برداشت ها، مهدویت به عنوان تمامیت اسلام، تلقی شده است و به همین دلیل شاهد تحقیقاتی مانند «بررسی رابطة فمینیست و مهدویت» هستیم. این اشتباه است؛ یعنی قرار نیست مهدویت، پاسخ گوی تمام آموزه های اسلامی باشد. مهدویت، بخشی از آموزه های اسلام است که ناظر به دیدگاه های این مکتب دربارة جهان آینده و آیندة جهان است؛ پس همان طور که حذف مهدویت و حذف نگاه آینده گرای اسلام، نادرست است، فروکاستن اسلام به مهدویت نیز اشتباه است.

نکته بعدی که برای پاسخ به این سؤال باید به آن توجه داشت، تفکیک و تمایز ظریفی است که میان دو واژة «مهدویت» و «انتظار»، قابل شناسایی است. مهدویت، بیانگر دیدگاه شیعه دربارة جهان آینده و آیندة جهان و آرمان نهایی این مکتب است؛ آرمانی که با ظهور امام مهدی(عج)، تحقق می یابد؛ اما انتظار، بیانگر رویکرد نظری و عملی شیعیان در دوران غیبت، تا رسیدن به آرمان مهدویت است و لازمة این رویکرد خاص، در پیش گرفتن سبک خاصی از زندگی است که به نوعی خلاصه و عصارة همة ویژگی های مثبت مطرح شده در آموزه های اسلامی است. ما معتقدیم که انتظار، چیزی جز فرهنگ ناب شیعی نیست و فرهنگ انتظار، دقیقاً استمرار خط ولایت و امامت، در دوران غیبت و عامل اتصال شیعه به امامشان، در دوران غیبت است و آن چه ما از آموزه های دینی می فهمیم، این است که مردم باید به همة تعالیم اسلامی عمل کنند؛ تا منتظران واقعی باشند.

امام صادق(ع) می فرماید: «برای صاحب این امر، غیبتی است؛ پس بنده باید پرهیزگاری کند و به دین خود تمسک جوید». در حدیث دیگری زراره از امام صادق(ع) چنین نقل می کند: «زمانی برای مردم پیش می آید که امامشان از دیده های آنها پنهان می شود. به آن حضرت گفتم: مردم در آن زمان چه خواهند کرد؟ فرمود: به همان امری که بر آن هستند، تمسک می جویند؛ تا امام غایب آن ها آشکار شود».

آیا اساساً مقولة سبک زندگی منتظران با فرهنگ مهدویت و انتظار ارتباط دارد و می توان انتظار را سبک خاصی از زندگی در عصر غیبت دانست؟

نکتة مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که ما به عنوان منتظر، در دوران غیبت، وظیفه داریم به تعالیم دین به طور کامل عمل کنیم؛ تا آن موعودی که منتظرش هستیم، بیاید. اما علاوه بر این وظایف، به عنوان شیعه منتظر در دوران غیبت، باید به این باور رسیده باشیم که امام مهدی(عج)، با وجود غیبت ظاهری، امام، حی و حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال ماست و آن حضرت یک تکالیفی از ما می خواهد که باید به آنها عمل کنیم. امام غایب ما، امام مهدی(عج)، حجت خدا و منجی موعود است. امام به عنوان حجت الهی، معیار و شاخص است و ما وظایفی نسبت به آن حضرت بر عهده داریم؛ آن چه موجب احساس وظیفه در زمان غیبت می شود، نه از باب منجی بودن امام عصر(عج)، بلکه از باب حجت بودن ایشان است؛ با این تفاوت که بقیة حجت های الهی، معمولاً در جامعة خودشان حاضر بودند؛ اما این امام، این ویژگی را دارد که غایب است و با وجود غیبتش، مردم موظف به اطاعتش شده اند و معیار سنجش عملکرد افراد در دوران غیبت نیز اطاعت از امام است؛ یعنی مردم در دوران غیبت، با وجود غیبت ظاهری امام، باید حرمت امامشان را پاس بدارند و مطیع او باشند.

پس شاخصه و مؤلفة اصلی آن چه به عنوان فرهنگ انتظار اشاره کردیم، همة آن تکالیفی است که در تعالیم دینی آمده است و هیچ تغییری در وظایف و تکالیفمان به وجود نمی آید و تنها وظیفة ما سخت تر شده است و از آن طرف فضیلت های ما هم برتر شده است و به همین جهت، مردم زمان غیبت، اگر به وظایف خود عمل کنند، برترین مردم در تمام دوران هستند.

بنابراین فرهنگ انتظار، همان تمامیت اسلام ناب محمدی است که در دوران غیبت به طور خاص، با انتظار امامی که غایب است، آشکار می شود.

باورها، پایه و اساس سبک زندگی است و نگاه ما به عالم هستی و خداوند و طبیعت، بنیاد سبک زندگی است. من همان گونه که عالم را می بینم، همان گونه زندگی می کنم. آیا جهان را فارغ از یک خالق و رب می دانم که ناظر بر اعمالم می باشد؟ آیا آخرتی برای این دنیا قائل هستم؟ در هر حال، من متناسب با پاسخی که به این سؤالات می دهم زندگی ام را هم سامان می دهم.

فراز زیر از دعای مکارم الاخلاق، نشان می دهد که بینش انسان، نوع زندگی او را مشخص می کند: «اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛ خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست و از اموری که اهتمام به آنها مرا به دنیا مشغول می سازد، کفایت فرما و در مقابل، مرا به کاری که فردای قیامت از من می پرسی، مشغول ساز و در ایام عمرم به من فراغتی بخش؛ تا به کاری بپردازم که برای آن آفریده شدم». بنابراین، نگاه ما به دنیا و آخرت، بر اعمال ما اثر می گذارد.

موضوع دیگر، حوزة گرایش ها و علایق ماست. در آموزه های دین اسلام تأکید شده که دین، چیزی جز حب و بغض، یعنی دوست داشتن و دشمن داشتن برای خدا نیست و این نوع حب و بغض، محور همه چیز است و همه چیز، اول بر محور ولایت الله و بعد بر محور ولایت اهل بیت(ع) است.

امام صادق(ع) می فرماید: خدا به یکی از پیامبرانش وحی کرد «به مؤمنان بگو که لباس دشمنان مرا نپوشید، غذای دشمنان مرا نخورید و راه های دشمنان مرا در پیش نگیرید؛ زیرا اگر این گونه باشید، شما نیز دشمنان من خواهید شد؛ چنان که آنان دشمنان من هستند.

مرحلة بعد، رفتارها و کنش های ماست؛ یعنی آن باورها و حب و بغض ها، در رفتار عینی ما، خودش را نشان می دهد؛ زیرا «الحب، فرع المعرفه؛ علاقه مندی، نتیجه شناخت است». هر چه شخصی را بیشتر بشناسید، ارادت و علاقه تان نسبت به او بیشتر می شود؛ پس، اول «دل سپردگی» ایجاد می شود و بعد، «سرسپردگی». به بیان دیگر دل سپردگی مقدمه سرسپردگی است.

معنای حجت نیز همین است؛ یعنی هر امامی، شاخص و حجت عصر خودش می باشد. امام زمان ما نیز، شاخص و معیار زمان ماست و ما با آن حجت، سنجیده می شویم. بنابراین، ما به عنوان منتظر، اگر بتوانیم به خوبی امام را بشناسیم و رضایت او را کسب کنیم، می توانیم بگوییم که سبک زندگی مان منتظرانه و همراه با اعتقاد مهدوی است.

آقای دکتر! فرهنگ مهدوی چه نقشی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی دارد؛ شاخصه ها و ویژگی های ممتاز آن چیست؟

ما در بحث شکل گیری تمدن ها، لایه های سه گانه ای داریم. قبل از رسیدن به تمدن، ابتدا تفکری در جامعه شکل می گیرد که مبنای نظری تمدن است. این تفکر شامل جهان بینی و دیدگاهی است که انسان نسبت به خود، خدا و طبیعت و عالم وجود دارد. این تفکر، کم کم در یک فرهنگ و ادب، جاری می شود و در نهایت این تفکر، فرهنگ و ادب، تمدن جدیدی را به وجود می آورند.

در صدر اسلام، تفکری شکل گرفت که بیان گر دیدگاهی جدید نسبت به خدا، انسان و جهان هستی بود. این تفکر و جهان بینی جدید، کم کم با فرهنگ و تفکر جاهلی، مقابله کرد و در فرهنگ جاری مردم عربستان، جاری شد؛ اما چند قرن طول کشید تا این تفکر، به تمدن اسلامی برسد و تمدن اسلامی را تشکیل دهد. تمدن، لایه های کاملاً مادی یک فرهنگ و تفکر است که خودش را در معماری، شهرسازی و تکنولوژی، نشان می دهد.

این موضوع در عصر رنسانس هم اتفاق افتاد. ابتدا یک تفکر جدید، ایجاد شد. این تفکر جدید که بر مبنای ماتریالیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم، شکل گرفت، یک رویکرد کاملاً غیردینی نسبت به انسان و جهان داشت. فلاسفه این تفکر را رشد دادند و سرانجام با اثرگذاری بر حوزه هایی چون نقاشی، مجسمه سازی و رمان به فرهنگ جاری مردم تبدیل شد و در قرن 18 و 19 میلادی، تمدن غربی امروز، را شکل داد.

در ایجاد تمدن جدید اسلامی نیز همان گونه که مقام معظم رهبری اشاره کردند، دقیقاً ما باید این مراحل را طی کنیم. انقلاب اسلامی، خیزش جدیدی برای بازگشت به آموزه های الهی و احیای جهان بینی اسلامی بود و این، تفکری است که باید کم کم شکل بگیرد. متأسفانه در انقلاب اسلامی، این مرحله، خوب اتفاق نیفتاد؛ یعنی ما نتوانستیم با اندیشه پردازی و نگاه های عمیق فلسفی و نظری، این تفکر را عمیق کنیم؛ تا بتواند خودش را نشان بدهد و در مرحلة بعد بتواند در فرهنگ و ادب، جاری شود. گرچه انقلاب اسلامی در فرهنگ و ادب، در حوزه هایی اثرگذار بوده، اما هنوز نتوانسته است در علوم انسانی، خودش را نشان دهد. این که مقام معظم رهبری می فرماید: «ما باید در حوزة علوم انسانی بازنگری کنیم»، به این علت است که ما واقعاً نتوانسته ایم دیدگاهمان را در مورد علوم انسانی، بیان کنیم. غرب، اولین کاری که در رنسانس کرد، دیدگاهش را در جامعه شناسی، روان شناسی و علوم تربیتی، جاری و ساری کرد و تمام تفکرش را حتی در علوم تجربی، نشان داد؛ ولی ما هنوز نتوانسته ایم در حوزة علوم انسانی، تفکر انقلاب اسلامی را جاری کنیم.

آن چه ما به عنوان ویژگی ممتاز تمدن مهدوی بر می شماریم، این است که در عصر ظهور امام مهدی(عج)، هیچ چیز، مردم را از خدا و یاد خدا، جدا نمی کند و در عصر ظهور امام مهدی(عج)، سیر و سلوک و مقامات عالی، روزی همه مردم می شود. ویژگی ممتاز عصر ظهور نیز همین است که ابتدا در انسان ها تحول رخ می دهد و تحول انسان ها مقدمه تحول جهان می شود. متأسفانه ما در توصیفاتی که برای عصر ظهور ارائه می دهیم، برعکس عمل می کنیم و می گوییم در عصر ظهور، جهان سرسبز می شود و باران فراوانی می بارد و نعمت های الهی بر بندگان جاری می شود؛ اما اینها همه معلول یک اتفاق دیگر است؛ یعنی این که عالم طبیعت، همة نعمت های خودش را به انسان نشان می دهد، معلول تحول انسان و انسانیت است.

اساتید معارف که متولیان آموزش معارف اسلامی در سطح دانشگاه ها می باشند چه نقشی در ترویج و الگوسازی شیوه زیست منتظرانه در جامعه دارند؟

اگر ما واقعاً باور داشته باشیم که باید در جهت ساختن یک جامعة منتظر و مهدوی حرکت کنیم، باید ببینیم که برای ترویج این تفکر، چه الگویی لازم است. تفکر مهدوی از سه حوزه تشکیل شده است: 1. دانش مهدوی. 2. گرایش مهدوی. 3. رفتار مهدوی. این سه مرحله، اگر به طور منطقی پیش بروند ما در ترویج مهدویت، موفق می شویم. نقش اساتید معارف به عنوان یک مروج و مبلغّ، در مرحله اول، افزایش دانش مهدوی افراد است. نکاتی که با گفتن و خواندن محقق می شود، باید در مرحله «دانش افزایی» فرد نسبت به معارف مهدوی یقین پیدا کند.

مرحلة دوم، مرحله پیوند عاطفی و قلبی است؛ یعنی یک مبلغّ مهدوی، باید بتواند عشق امام مهدی(عج) را در دل مخاطبش جا بیندازد. این مرحله را مرحله «شورآفرینی» می نامیم.

این مراحل، مقدمه ای برای همراهی عملی با امام عصر(عج) است. باید آن تعالیم قبلی، منجر به این شود که من مخاطب وقتی این وکالت یا وزارت را پذیرفتم یا شغلی را انتخاب کردم، به این نکته توجه کنم که آیا این امر، مورد پسند امام زمان(عج) است یا نه؟ اگر این گونه شدیم رفتار ما، مهدوی می شود و اگر این گونه زندگی کردیم، امام(عج)، خودش به سراغ ما می آید. این مرحله را ما با عنوان «حرکت زایی» معرفی می کنیم.

بنابراین، اگر اساتید معارف بخواهند بر اساس یک نظام مناسب، به تبلیغ فرهنگ مهدوی بپردازند، باید دانش افزایی، شورآفرینی و حرکت زایی را در کنار هم دنبال کنند.

نگرش و باورهای غلط درباره امام موعود و حقیقت مهدویت سبب چه آسیب هایی بر سبک زندگی منتظران در عصر غیبت می شود؟

مهم ترین آسیبی که وجود دارد، این است که ما نگاه نظام مند نداریم. نکتة بعدی این است که ما در این حوزه، مبتلا به افرادی هستیم که به قول مقام معظم رهبری، «دکان دار» هستند و به آموزه های دین و مهدویت عامل نیستند و یکی از آسیب های جدی ما، همین است. نکته بعدی در حوزة تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدویت، نبود نظارت و مراقبت در حوزة نشر و چاپ، در تبلیغات مکتوب و رسانه ای است. بحث دیگری که در آسیب شناسی باید به آن اشاره کنیم، افراط ها و تفریط هاست. گاهی افرادی به این موضوع روی می آورند و به دنیا و تکالیف اجتماعی شان پشت پا می زنند و از ملاقات دم می زنند و افراد را از وظایف و تکالیف اجتماعی شان غافل می کنند و با گوشه نشینی، به دور از تکلیف اجتماعی، فقط به دنبال ملاقات می باشند. این آسیب، خیلی جدی است. از طرف دیگر، کسانی می آیند و کاسه داغ تر از آش می شوند و می گویند: ما باید زمینة ظهور را فراهم کنیم و موانع را برداریم. برخی از اینها با این تفکر می آیند و می گویند: مراجع تقلید، موانع ظهور هستند و باید از مراجع عبور کنیم. این افراطی گری ها باعث می شود که ما از حجت های زمان غیبت، عدول کنیم. در زمان غیبت، تنها کسانی که عمل کردن بر طبق نظرشان حجت محسوب می شود، فقها هستند؛ بنابراین، تنها فقهای عالم و عادلی که بیان گر معارف و آموزه های دینی هستند، در زمان غیبت، حجت می باشند و در روز قیامت، عمل بر اساس دیدگاه آنها، برای ما عذر محسوب می شود.

متأسفانه جریانی بر ضد جریان مرجعیت و فقاهت فعالیت می کند و می خواهد با تضعیف مراجع که تنها حجت های ما در زمان غیبت هستند، به امام عصر(عج) برسد که قطعاً این اتفاق نخواهد افتاد و ما باید مراقب باشیم که افراط و تفریط اتفاق نیفتند.

منبع : سایت حوزه

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی