مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است
بایگانی
- تیر ۱۴۰۳ (۲)
- خرداد ۱۴۰۳ (۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۷)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۲ (۳)
- دی ۱۴۰۲ (۲)
- آذر ۱۴۰۲ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۲)
- مهر ۱۴۰۲ (۲)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- خرداد ۱۴۰۲ (۲۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۲ (۵۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۵۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۵۸)
- دی ۱۴۰۱ (۷۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۶۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۷۰)
- مهر ۱۴۰۱ (۵۰)
- شهریور ۱۴۰۱ (۶۰)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۴۴)
- تیر ۱۴۰۱ (۸۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۶)
پربحث ترين ها
-
-
شهید مدافع حرم مصطفی زال نژاد
۰۱/۰۴/۲۲ -
-
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
۰۳/۰۴/۱۶ -
-
کلیپ نمیشه باورم [تنظیم دیجیتال]
۰۱/۰۵/۰۳ -
-
خبرهای دفاعی امنیتی هفتهای که گذشت
۰۱/۰۹/۱۲ -
پيوندها
روایت حضرت آیتالله خامنهای از دوران ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲
بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب
روایت حضرت آیتالله خامنهای از دوران ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲
پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت
آنچه در این مطلب آمده است روایت تاریخی حضرت آیتالله خامنهای از زمینههای شکلگیری اعتراض مردمی به استعمار نفت توسط بیگانه تا ملی شدن صنعت نفت، قیام ۳۰ تیر و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ است. در این مجموعه از ۳۴ سخنرانی رهبر انقلاب طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۴۰۱ استفاده شده است.
فصل اول: ملی شدن صنعت نفت
طمع قدرتها به نفت ایران
کشور ما روى دریاى نفت خوابیده بود؛ (ولى) نه خبر داشتیم، نه بلد بودیم؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که آنهایى که خبر داشتند و بلد بودند، آمدند مسلّط شدند به نفت ما. نفت ما را میبردند، تمدّن خودشان را میساختند، کارخانههاى خودشان را راه مىانداختند و در دوران جنگى که بود، از این نفت براى پیروزى خودشان استفاده میکردند و یک چیز مختصرى هم به ما میدادند؛ زمان طاغوت اینجورى بود.(۵) مثل آن شاه نادان؛ به یکی از شاهها گفتند یک مادّهی بدبوی سیاهرنگ منحوسی به نام نفت از یک جاهایی جوشیده، این خارجیها، بیچارهها، حاضرند بیایند این را بردارند ببرند؛ اجازه بدهیم ببرند؛ او هم گفت: خیلی خب، ببرند راحت بشویم!(۶)
۱۲۸۰ شمسی: انعقاد قراداد دارسی و ننگ شصتساله
۱۳۰۴ شمسی: به حکومت رسیدن رضاخان
۱۳۱۲ شمسی: ماجرایی که سی سال بر مدت زمان قرارداد دارسی افزود
۱۳۲۰ شمسی: حذف رضاخان از پادشاهی
بعد از رفتن رضاخان، به تقیزاده که آن وقت وزیر دارائی بود، گفتند چرا آن روز این قرارداد (۱۹۳۳) را امضاء کردی؟ گفت من آلت فعل بودم؛ یعنی خود رضاخان مسئول بود. این آدمی که در مقابل مردمِ خودش اینجور وحشیانه، وقیحانه، بیملاحظه و ستیزهگرانه رفتار و برخورد میکرد، در مقابل انگلیسیها خوار و ذلیل بود.(۱۷)
این، کاری بود که انگلیسیها از زمان قاجاریه تا پایان حکومت رضاخان در ارتباط با نفتِ ایران کردند.(۱۸) انگلیسىها نفت ایران را مِلک شخصى خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفادهى غاصبانه مىکردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت مىبردند و دربار سلطنت هم براى اینکه چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسىها همکارى مىکرد. اما این بساط را نهضت ملى شدن صنعت نفت به هم زد، که عامل و سرچشمهى اصلى جوشش در این نهضت، همین مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانى.(۱۹)
لزوم آشنایی با تاریخ
سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ شمسی: نقش نهضت ملی شدن صنعت نفت در غرب آسیا
آن روز وقتى که این حادثه در ایران اتفاق افتاد و انگلیسیها آن تودهنى سخت را از ملت ایران خوردند در دنیاى عرب آن چنان انعکاس سیلى ایران بر بناگوش انگلیسیها عجیب بود که توانست ملتهاى عرب را یکى پس از دیگرى بیدار کند و در سه چهار سال بعد از آن حادثه در دنیاى عرب سالهاى حادثهخیز بود.(۲۷) در هند هم انگلستان تازه شکست خورده بود؛ در مصر هم با روى کار آمدن افسران آزاد و سقوط رژیم سلطنتى فاروق انگیسها داشتند مىلرزیدند. در یک چنین شرائطى بود که یک ضربهى محکم انگلیسها در ایران خوردند از ناحیهى مردم، از ناحیهى احساسات دینى مردم، از ناحیهى رهبرى دینى و اسلامى مردم، از ناحیهى شخص آیتاللهکاشانى و البته مطلب نهضت ملى به اینجا هم خاتمه پیدا نکرد، به دنبال خودش نهضت ملى نهضتهاى دیگرى را هم آورد که یکى از مهمترینش، - مهمترینهایش یا مهمترینش - نهضت ضد سلطنتى بود که سه - چهار سال بعد در عراق انجام گرفت.(۲۸) حادثه، حادثهى بسیار مهمى بود.(۲۹) همان وقت همه میگفتند که قیام مصر به وسیلهی ناصر و قیام عراقیها به وسیلهی آن سران کودتای عراقی، ناشی از حرکت ایران بود.(۳۰)
آیتالله کاشانی، نفر اول در ملی شدن صنعت نفت
آیتالله کاشانی، یک ملای مجتهد و دارای سوابق مبارزاتی
دستگاه دربار که مخالف چیزفهمىِ مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسىها بود. روشنفکران و سیاسیّونى که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهى نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمىکردند.(۳۸) (در این میان) مرحوم آیتالله کاشانى وارد میدان شد. سابقهى این مرد را، علما مىشناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسى بود که به وسیلهى قشون غاصبِ مداخلهگرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود... البته قبلاً او را در قلعهى فلک الافلاک خرمآباد زندانى کردند، که من رفتم آن سلولى را که مىگفتند مرحوم آقاى کاشانى در آنجا زندانى بود، از نزدیک دیدم.(۳۹) ایشان وقتى از تبعیدگاه برگشتند تهران استقبال بىنظیر و عظیمى که تا آن روز نظیرى نداشت آن استقبال از ایشان به عمل آمد.(۴۰) امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به این روحانى مجاهد و مبارز، چنان توفانى به راه انداخت که همهى دشمنان را پس زد و انگلیسىها و دیگران حساب کار خود را کردند و فهمیدند که مبارزه با این عالم روحانى به جایى نخواهد رسید.(۴۱)
پدرش مرحوم سیدمصطفىکاشانى از علماى بزرگ و مبارزى بود که با فرزند خود در نجف بودند، و هم مرحوم سیدمصطفىکاشانى - پدر مرحوم آیتاللهکاشانى - و هم خود مرحوم آیتاللهکاشانى در بعد از پایان جنگ بینالملل اول در سال ۱۹۲۰ میلادى - که انگلیسىها حمله کردند براى اینکه عراق را بگیرند و سرزمین عثمانى تجزیه شد و قطعه قطعه شد و تنها نقطهى مقاومتى که در سرتاسر این قلمرو وسیع وجود داشت مرکز و پایگاه فقاهت شیعه - یعنى نجف اشرف بود - این دو بزرگوار در کنار علماى بزرگ و مبارز دیگر نجف مدتها با سلطهى انگلیس جنگیدند.(۴۲)
بنده فراموش نمىکنم در یکى از سفرهاى مرحوم آیتالله کاشانى به مشهد؛ بنده آن وقت طلبهى جوانى بودم؛ در مجلس ایشان در شبى نشسته بودیم، یکى از علماى مشهد، مرحوم حاج سیدمحمّد رضاى بختیارى رحمةاللهعلیه از دوستان مرحوم کاشانى بود. با همدیگر خاطرات میدان جنگ و سنگرها را تبادل مىکردند. ایشان مىگفت: یادته آن شبها، آن روز کذایى، آن شب کذایى چه جورى زندگى مىکردیم، سر برج دیدهبانى مىدادیم؛ یک انسان اینجورى بود. در میدان جنگ گذرانده بود، در مبارزه زندگیش را سر کرده بود، طمعى نداشت.(۴۳)
موفقیت ملی شدن صنعت نفت به خاطر حضور مردم
در دوران رضاخانی به کل، اصلاً خشکیده بود این روح، تمام شده بود دیگر، اصلاً مردم هیچ کارهی محض شده بودند به خاطر آن استبداد، بعد از دوران رضاخان هم مسئلهای نبود که مردم را به میدان آزمایش بکشاند و در صحنهها حاضر کند. دوران مصدق یعنی دوران حکومت مصدق و از ۲۹ تا ۳۲، به این تعبیر، جزو دورانهایی بود که از این جهت خیلی حساس بود،(۴۷) (در این بین) مرحوم کاشانى کسى است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملى شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ و الاّ حمایت مردم جلب نمىشد. کسى مصدّق را نمىشناخت؛ کسى معناى ملى شدن صنعت نفت را نمىدانست؛ تودههاى عظیم مردم که رأى و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعى تعیینکننده است، در جریان وارد نبودند و براى آنها توضیح داده نشده بود.(۴۸) کسانى که از آن روز یادشان هست، مىدانند که بسیج مردم و حرکت مردم فقط به وسیلهى مرحوم آیتالله کاشانى انجام مىگرفت.(۴۹)
تبیین طرح ملی شدن صنعت نفت برای مردم توسط نمایندگان آیتالله کاشانی
درخواست نهضت ملّی چه بود؟ یک درخواست حدّاقلّی بود؛ دنبال استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و استقلال همهجانبه نبود؛ نفت ما دربست در اختیار انگلیسها بود، در نهضت ملّی شدن صنعت نفت، درخواست این بود که نفت را از دست انگلیسیها بگیریم و دست خودمان باشد.(۵۶)
نقش علما و انگیزه دینی مردم در نهضت ملی صنعت نفت
ایمان دینى جزو مهمترین عناصر مقاومت و تحرّک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ سال، ۱۴۰ سال پیش به اینطرف، هر حرکتى در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریانساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینى حرف اوّل را در آن میزده است.(۵۹) مردم که در ماجراهاى مصدق و قبل از روى کار آمدن مصدق اجتماعات بزرگى تشکیل دادند، مردم که در ماجراى خلع ید انگلیسها و شرکت انگلیسى از نفت جنوب آن همه تظاهرات کردند، شعر خواندند، سخنرانى کردند، تظاهرات راه انداختند، در همهى شهرهاى بزرگ کشور، و مردم که در ماجراى سىتیر در مقابل حکومت، حکومت تحمیلى قوامالسلطنه ایستادند و قدرت شاه را به زانو در آوردند، این مردم - که تا این لحظات در صحنه بودند - با یک انگیزه آمده بودند و آن انگیزهى دینى بود.(۶۰)
اینکه من مدام میگویم تاریخ را بخوانید، در تاریخ تأمّل کنید، براى اینها است. اگر علما نبودند و انگیزهى دینى نبود، قطعاً نهضت ملّى شدن صنعت نفت پیش نمیرفت؛ این را همه بدانند.(۶۱) این یک حقیقتى است در باب نهضت ملى... این نهضت یک نهضت ماهیتاً دینى و اسلامى بود.(۶۲) در مقدّمهى این نهضت آیت الله کاشانى بود. پشتیبان او مرجع تقلیدى مثل مرحوم آسیّدمحمّدتقى خوانسارى در قم بود. مروّجان این فکر، یک جمعى در قم و در مشهد ما یک عالم دینى، یک منبرىِ درجهى یک و یک فعّال مذهبى گویندهى متفکر درجهى یک (بودند)؛ اینها مروّجین نهضت ملّى بودند، مردم بهخاطر دین آمدند. بعد که مرحوم کاشانى را جدا کردند، علما را طرد کردند، مذهبىها را کنار گذاشتند، مصدّق شکست خورد. تا دین بود، تا عنصر ایمان دینى بود، حرکت به جلو بود؛ وقتى این (عنصر) از آن گرفته شد، حرکت متوقّف شد، شکست خورد، تبدیل به عکس شد.(۶۳) این یک نکتهاى است که متأسفانه در همهى تحلیلهایى که از نهضت ملى مىشود مسکوت عنه گذاشتند و نخواستند از او اسمى بیاورند. طبیعى است که بعد از ماجراى نهضت ملى و شکست نهضت ملى مدتها رژیم سرکار بود، آن کسانى هم که راجع به دوران نهضت ملى حرف مىزدند غالباً ملىگراهایى بودند که با دین میانهاى نداشتند، سر و کارى نداشتند، خیلى علاقهاى هم نداشتند، و معتقد به سیاست دینى و دین سیاسى نبودند؛ اما این یک حقیقتى است.(۶۴)
تأثیر جریان فدائیان اسلام بر نهضت ملی شدن صنعت نفت
آن وقتى که حکومتها و دولتهاى فاسد یکى پس از دیگرى در ده سالهى اول حکومت محمدرضاى پهلوى بر سر کار مىآمدند جمعیت مسلّح فدائیان اسلام به رهبرى مرحوم نواب صفوى - روحانى جوان و فداکار - تنها نقطهى مقاومت را تشکیل مىداد.(۶۷) این را بدانید که اگر مرحوم نواب نبود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود، ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم میکرد. البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند، طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه میداد،(۶۸) در این مقطع نقش فدائیان اسلام نقش به طور کامل مؤثری بود یعنی در روی کار آوردن آن دولت در حمایت مرحوم کاشانی،(۶۹) یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی؛ این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعهی مصدق و کاشانی بوجود میآمد و منعکس میشد در خارج.(۷۰)
مرحوم کاشانی... به فدائیان و شخص نواب خیلی التفات داشت.(۷۱) بعد از جریان ترور رزمآرا روزنامهها یک عکسی را منتشر کردند که مرحوم کاشانی دستش را گذاشته روی سر مرحوم طهماسبی که قاتل رزمآرا بود... بنابراین از زدن رزم آرا مرحوم کاشانی استقبال میکند، این هم که قاتل رزمآرا است. یک چنین حمایتهای صریح و علنی را آدم آنوقت مشاهده میکرد. معلوم بود که فدائیان اسلام زیر بال مرحوم آیتالله کاشانی قرار دارند و او از آنها کاملاً حمایت میکند و اینها هم بیدریغ به نفع حکومت مصدق و به نفع همان جهت گیریای که مجموعهی مصدق و کاشانی گفتم بوجود میآورد، تلاش میکردند و حرکت میکردند و در حقیقت جریان نهضت ملی نوک تیز مسلحش فدائیان اسلام بودند تا وقتی که بین اینها و مصدق اختلاف افتاد.(۷۲)
۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ شمسی: نقش آیتالله کاشانی در نخست وزیری مصدق
فصل دوم: قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با پرچمداری آیتالله کاشانی
اهمیت حادثه سی تیر
انحلال مجلس و طلب اختیارات بیشتر توسط مصدق
۲۵ تیر ۱۳۳۱ شمسی: استعفای ناگهانی مصدق از نخستوزیری
نخستوزیری قوامالسلطنه و تهدید مردم و سردمداران نهضت ملی
تفکر مشترک ملیگراها، سلطنتطلبها و انگلیسیها در تقابل با روحانیت
توى اعلامیهى قوامالسلطنه... دکتر مصدق تحقیر شده، اما مرحوم آیتاللهکاشانى با خصومت با او برخورد شده. در آنجا قوامالسلطنه مىگوید که من از عوامفریبى سیاسى بدم مىآید، اشاره مىکند به مصدق، چون مصدق مىآمد با مردم حرف مىزد و حرفهایى که مردم دوست مىداشتند و بر طبق افکار مردم بود مىگفت. آن مرد سیاستمدارِ انگلیسى مستبد از اینجور کارها بدش مىآمد، اسم این را مىگذاشت عوامفریبى سیاسى. بعد مىگوید من از ریاکارى دینى هم بدم مىآید، که بیایید شما ارتجاع سیاه را به بهانهى ترس از تسلط خرابکاران سرخ بر کارها مسلط کنید، یعنى مىگوید من از مصدق متنفر و منزجرم به خاطر اینکه کاشانیها و دینىها را بر سرکار آورده؛ پیداست آن کسى که نقطهى مقابل حرکت انگلیسها در ایران است، آن کسى که دستگاه استبداد شاه و دستگاه انگلیسها و کمپانیها و سوءاستفادهچیها او را در واقع سد و مانع در راه خودشان مىدانند، آن مصدق نیست آن کاشانى است. (۸۷)
موضعگیری آیتالله کاشانی در مقابل اعلامیه قوام
نخستوزیری مجدد مصدق با جلب حمایت مردمی توسط آیتالله کاشانی
اشتباه دکتر مصدق در حادثه سیتیر
این خیلى حقیقت تلخى است براى ما. آن کسانى که کسى اینها (ملیگراها) را نمىشناخت، در یک گوشهاى بودند، در انزوا بودند، دلشان خوش بود که دو کلمه یک جا بنویسند حداکثر، اگر دل و جرأت مىکردند که بنویسند.(۹۷) (آنگاه که) با کمک دین، با کمک علما، با کمک احساسات دینى مردم سرِ کار آمدند تا اندک فرصتى پیدا کردند در طول تاریخ لگد زدند، این درسى است که در مشروطه هم ما گرفتیم، در نهضت ملى هم این درس تکرار شد.(۹۸)
پیشوایى علماى دین، اشاره و تأیید آن کسانى که مورد تأیید مردمند، نفس گرم آن کسانى که مردم به نفس آنها احترام مىگذاشتند و اعتماد مىکردند آنها را وارد صحنه کرد. به مجرد اینکه وارد صحنه شدند احساس کردند زیر پایشان محکم هست پشت کردند، بىوفایى کردند، بىصفایى کردند، از آن ریشهاى که بر آن روئیده بودند خودشان را قطع کردند... در مشروطیت هم همینجور. اولین کارى که آن کسانى که در رأس کار قرار گرفته بودند انجام دادند، این بود که مشروطه را از مادر او - که از پستان او شیر نوشیده بود مشروطه - جدا کنند؛ یعنى از دامن علماى اسلام و فقهاى دین، همین کارى که در نهضت ملى هم متأسفانه پیش آمد.(۹۹)
دوران منزوی شدن آیتالله کاشانی
یک مدت که هنوز دکتر مصدق بر سرکار بود و جبههى ملى مسئول امور کشور بودند، آن روز که بلندگوهاى آنها مرحوم آیتاللهکاشانى را به صورت یک انسان ضد حرکت آزادیخواهانه و عامل اختلاف و عامل تفرقه و تجزیه معرفى کردند، بعد هم که آنها رفتند و جاى خودشان را به کودتاگرها و آمریکائیها و عناصر و ایادى سلطنتطلب رژیم پادشاهى ایران دادند، آنها هم عیناً همین خط را تعقیب کردند و همین راه را رفتند؛ و معلوم شد که هدفها در مورد کوبیدن روحانیت مبارز و شخص مرحوم آیتاللهکاشانى میان سلطنتطلبها و ملىگراها هدفهاى مشترک است.
مرحوم آیتاللهکاشانى که ما در میان علماى مبارزمان نظیر این مرد را کم داشتیم؛ مردى بود قوى، مردى بود شجاع، مردى بود پارسا، آدمى بود بىطمع، تهدید و تطمیع در او اثر نمىکرد، بسیار زیرک و هوشیارانه مسائل را مىدید، زمینه چینى نفوذ آمریکا در کشور ما را بعد از واقعهى خلع ید و روى کار آمدن دکتر مصدق به روشنى پیشبینى کرد، حتى به دکتر مصدق خبر هم داد که متأسفانه البته اثرى نکرد. یک چنین شخصیت باعظمتى را بعد از آنى که واقعهى سى تیر گذشت اول از طرف آن دولت ملى و کارگردانان دولت مصدق، بعد هم از طرف ایادى رژیم آنچنان زیر فشار قرار دادند که این مرد سالهاى متمادىاى از عمرش را که بعد از آن زنده بود، - گمان مىکنم شاید بیش از ده سال ایشان زنده بودند بعد از این حادثه - در غربت، در انزوا به سر برد اما با کمال قدرت و استقامت تحمل کرد.(۱۰۰)
جدایی دکتر مصدق از آیتالله کاشانی
دو مسأله در اینجا وجود داشت که این دو تا انسان را، دو چهرهى معروف را از هم جدا مىکرد؛ مصدق و کاشانى را. یک مسأله، مسألهى شخصیتهاى این دو نفر بود. در حقیقت شخصیت مصدق و شخصیت کاشانى اصلاً به هم نمىخوردند. یک مدتى سر راه اینها با هم در یک کارى همآواز و همآهنگ شدند، تصادف بود.(۱۰۲)
شخصیتشناسی آیتالله کاشانی
شخصیتشناسی دکتر مصدق
اختلاف در اهداف آیتالله کاشانی و دکتر مصدق
تذکرات مرحوم کاشانى نسبت به افراد که این آدم، آدم خطرناکى است چرا این را در رأس کار گذاشتند، یا این اقدام یک اقدام لازمى است چرا انجام نمىدهید، دخالت و فضولى به حساب آمد. گفتند اینها دخالت مىکنند، فضولى مىکنند. دلشان مىخواست علماى اسلام بیایند مردم را حرکت بدهند، هدایت بکنند، توى صحنه بیاورند، خون بدهند، سینههایشان را سپر بکنند، بعد حکومت را در اختیار آنها بگذارند، بعد بگویند آقا خداحافظ شما، بروند توى مدرسههایشان بنشینند. همانطور که بعضیها بعد از پیروزى انقلاب بزرگ و شکوهمند خودمان اینقدر گستاخى و وقاحت به خرج دادند که بر زبان هم آوردند این حرف را. در مشروطیت این کار را با قلدرى بیشترى کردند؛ در نهضت ملى یک مقدار مردم البته آگاهتر بودند، علما یک مقدار روشنتر و باهوشتر بودند، هوشمندتر بودند، این کار آنجا به شکل دیگرى انجام گرفت.(۱۰۶)
نقش دشمن در جدایی انداختن میان سیاسیون و روحانیون
علت مخالفت مستکبران با امثال آیتالله کاشانی
لذا شما مىبینید هم مرحوم آیتاللهکاشانى در دوران آن حکومتى که بر پایهى نهضت ملى بوجود آمده بود - یعنى حکومت دکتر مصدق - خانهنشین شد، منزوى شد، مورد تهمت قرار گرفت. زشتترین تهمتها را همین آقایان ملىگراها به مرحوم آیتاللهکاشانى وارد آوردند، هم این شخصیت بزرگ در دورانى که رژیم پهلوى مجدداً سرکار آمد باز خانهنشین، باز زیر فشار، باز مورد تحقیر، باز در حال انزواى مطلق، و مانع مىشدند از اینکه کمترین ذکرى و نامى از او بشود در اینجا آن جا، با انزوا و گوشهگیرى این چند سال زندگى را این مرد بزرگ گذراند.(۱۰۸)
درس تاریخی سیتیر: مردم از دین حمایت میکنند نه اشخاص
در قضیهی مشروطه اگر علما نبودند، مشروطیت به وجود نمیآمد و به پیروزی نمیرسید. وقتی هم که غربزدهها و نوچههای انگلیسی در ایران، علمای دین و شعارهای دینی را کنار زدند، باز استبداد و تسلّط و نفوذ خارجی مسلّط شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم همینطور بود. تا وقتی روحانیت وسط میدان بود - که مرحوم آیةالله کاشانی یکی از اصلیترین محورهای این مبارزه بود - ملت در میدان حضور داشت؛ اما وقتی با سوء رفتارها، کجسلیقگیها و انحصارطلبیها، دستِ روحانیِ روشنفکر و آگاه و شجاعی مثل مرحوم کاشانی کوتاه شد، ملت هم کنار کشید و رؤسای دولت نهضت ملی تنها ماندند. لذا دشمن آمد و با آنها هر کار میخواست کرد.(۱۱۰)
مرحوم دکتر مصدق هم درست در همین اشتباه قرار گرفت. سراب حمایت مردم و پشتیبانى مردم او را فریب داد. خیال کرد مردم از او است که دارند حمایت مىکنند، در حالى که مردم از دین حمایت مىکردند. من نمىگویم مردم از شخص آیتاللهکاشانى هم حمایت مىکردند؛ نه، آیتاللهکاشانى هم شخصش براى مردم مهم نبود، فکرش، راهش، حرکتش و اعتقاداتش مهم بود. اگر خدایى نکرده یک روحانى هم پیدا بشود پشت به اهداف اسلامى بکند مردم از او هم برمىگردند. اگر یک مرجع تقلید هم به ارزشهاى اسلامى بىاعتنایى کند، به احساسات مردم بىاعتنایى کند و تحقیر کند از او هم پشت مىکنند. اشخاص ملاک نیستند در نظر مردم. مردم اسلام را مىخواهند، این ایمان قلبى مردم و احساسات عمیق دینى آنهاست که آنها را در صحنهها حاضر نگه داشته، آن روز هم اینجور بود، امروز هم اینجورى است؛ و این یک درس بزرگى است براى ما.(۱۱۱)
بههرحال نتیجه این شد که بین مرحوم آیتاللهکاشانى و مرحوم دکتر مصدق بر اثر همین تصورات واهى و غلطى که مرحوم دکتر مصدق داشت جدایى افتاد، و آن نهضتى که با این همه خون بوجود آمده بود شکست بخورد.(۱۱۲)
فصل سوم: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق
دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند؛ این کار در ایران هم اتّفاق افتاده بود.(۱۱۷) نهضت (ملی) دو سه سال بیشتر طول نکشید! دشمن توانست این نهضت را سرکوب کند، ادامه پیدا نکند.(۱۱۸) بعد که نهضت سرکوب شد، وضع نفت بدتر از قبل شد؛ یعنی کنسرسیومی که بعد از قضایای بیست و هشتم مرداد در کشور به وجود آوردند، خیلی وضعش بدتر بود از آنچه قبلاً وجود داشت؛ یعنی اگر قبلاً دست انگلیس بود، حالا دست انگلیس و آمریکا (بود)!(۱۱۹) چند دولت دیگر (هم) بودند؛ یعنی از چاله در آمد، افتاد در چاه.(۱۲۰) وضع نفت چهارمیخه در اختیار دشمنان بود؛ تا آخر هم همینجور بود؛ تا قبل از انقلاب هم همینجور بود.(۱۲۱) (یعنی) نهضت ملی شدن صنعت نفت به وسیلهی کسانی که آن را اداره میکردند، به لیبرال دمکراسیِ آمریکایی ملحق شد.(۱۲۲)
نقشه هماهنگ آمریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد
(آنها) با انگلیسها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس، سفارت آمریکا هم نرفت.(۱۲۸) رفت در سفارت انگلیس یا در سفارت یک کشور غربی یا شاید هم کانادا مستقر شد،(۱۲۹) پنهان شد.(۱۳۰) از آنجا شروع کرد پول دادن، دلار پخش کردن، کسانی را استخدام کردند،(۱۳۱) با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابستهی به انگلیس هماهنگ کرد، الواط و اوباش را هم جمع کردند،(۱۳۲) بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند(۱۳۳) نظامیها را کشاندند و روز بیستوهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند،(۱۳۴) و همهی زحماتی را که ملّت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملّی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد.(۱۳۵) من خوب یادم است که اوباش و اراذل، در مجامع حزبی که به دولت دکتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آنجاها را غارت میکردند. این مناظر، کاملاً جلوِ چشمم است!(۱۳۶)
مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.(۱۳۷) بعد هم حکومت ظالمانهی پهلوی را سالهای متمادی بر این کشور مسلط کردند، ساواک تشکیل دادند، مبارزان را به زنجیر کشیدند، شکنجه کردند.(۱۳۸) محمّدرضای پهلوی را که از ایران فرار کرده بود، برگرداندند، به سلطنت نشاندند و ۲۵ سال از سال ۳۲ تا سال ۵۷ این ملّت، زیر یوغ حکومت تحمیلی و وابستهی پهلوی به انواع خفّتها، انواع فشارها، انواع سختیها مبتلا شد.(۱۳۹)
ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسى مثل آیتالله کاشانى - وادار مىکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در ۲۸ مرداد که کاشانى منزوى و خانهنشین بود - و در واقع دولت مصدّق او را منزوى و از خود جدا کرده بود - عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچىهاى مأمور مستقیم آمریکا توانستند بیایند و بهراحتى بخشى از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یکمشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتورىِ محمد رضا شاهى به وجود آمد که بیست و پنج سال این ملت زیر چکمههاى دیکتاتورى او لگدمال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومى دادند که آمریکاییها طرّاحى آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است.(۱۴۰)
اعتماد دولت مصدق به آمریکاییها
دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسیها و از دست انگلیسیها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیتالله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیهی به آمریکا بود.(۱۴۶) بنده آن وقت چهاردهساله بودم... آمریکاییها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکاییها خوشبین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتّی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیسها از او حمایت خواهد کرد؛ (امّا) اینها از پشت خنجر زدند.(۱۴۷)
حکومت مصدق که به وسیلهی آمریکائیها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائیها نداشت. او در مقابلهی با انگلیسیها ایستاده بود و به آمریکائیها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکائیها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکی میکرد... اینجور نبود که دولتی که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباری اقتضاء کرد، آمریکائیها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند.(۱۴۸) دکتر مصدّق به آمریکاییها حسنِظن داشت، بلکه ارادت داشت.(۱۴۹)
(مصدق) در مقابلِ دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهی بینالمللی داشته باشد، این پشتیبان، آن روز از نظر او آمریکا بود.(۱۵۰) آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. (برای همین) دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود.(۱۵۱) (مصدق) برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد.(۱۵۲) آنها را دوست خود فرض کرد،(۱۵۳) به آمریکاییها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکاییها بود. از این خوشبینی و سادهاندیشی، آمریکاییها استفاده کردند،(۱۵۴) به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند.(۱۵۵) آمریکا اینجوری است. یعنی با یک نظامی و با یک حکومتی هم که مطلقاً حکومت دینی هم نیست، حکومت انقلابی هم نیست- نهضت ملّی که یک حکومت انقلابی نبود؛ فقط دنبال استقلال کشور از زیر یوغ انگلیسها بود و خیال میکرد آمریکاییها کمکش میکنند- نتوانستند بسازند؛ با استقلال کشور مخالفند.(۱۵۶)
اگر دولتى با آنها راه آمد، از دیدگاه آنها دولت خوبى است. کمکش مىکنند، برایش به تبلیغات دروغ مىپردازند و چنین وانمود مىکنند که رئیس آن دولت یک فرد ملى است! اما اگر دولتى با آنها راه نیامد، پدرش را در مىآورند! به عنوان مثال ما را «بنیادگرا» مىنامند! آیا مصدّق هم بنیادگرا بود؟! دیدید در این کشور با مصدّق چه کردند؟ مصدّق فقط مىخواست کشور مستقل باشد و نفت ایران در اختیار کمپانیها قرار نگیرد. اما پدرش را درآوردند!(۱۵۷)
از این دشمنی بالاتر نمیشود. بر نیروهای مسلّح ما مسلّط شدند، بر نفت ما مسلّط شدند، بر سیاستهای کشور ما مسلّط شدند، بر فرهنگ ما مسلّط شدند، تسلّط کامل. از سال ۱۳۳۲ که کودتای بیستوهشتم مرداد اتّفاق افتاد تا انقلاب یعنی تا سال ۱۳۵۷، این حالت ادامه داشت.(۱۵۸) بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین کشور روی خوشبینیهای خود به اینها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد.(۱۵۹) امروز هم عدّهاى از جمهورى اسلامى توقّع سادهلوحى دارند؛ همان سادهلوحىاى که دوروبریهاى مصدّق کردند و نگذاشتند او دشمن را ببیند و نهایتاً کار به جایى رسید که دستگاه مصدّق را نابود کردند و آن همه تلاش مردمى را به هدر دادند. در نظامى چون نظام استبدادى پهلوى، کسى مثل مصدّق مگر به راحتى روى کار مىآید؟! یک ملت تلاش مىکند و هزاران نیت صادق به کار مىافتد - البته آدمهاى ناباب هم در این بین هستند که وجودشان را نمىتوان انکار کرد - تا یک دولتِ ملى بر سرِکار مىآید. بعد که این دولت ملى بر سرِ کار آمد، نتواند خودش را نگه دارد؛ به دشمن اطمینان کند؛ به نفوذى اطمینان کند؛ به چهرههاى خندانى که خنجرهاى زهرآگین در پشت خود پنهان کردهاند، اطمینان کند؛ با سادهلوحى تمام، دشمن را نشناسد؛ با دشمن برخورد خصمانه نکند و میدان رزم را میدان بزم تصوّر کند، تا از بین ببرندش و آن همه تلاش ملى به هدر رود! آیا خیال مىکنید این جرم کمى است؟! خیر؛ خودِ آن دولت هم در ارتکاب این جرم شریک است. همهى کسانى که در قضیهى مصدّق و آن رفتار سادهلوحانه، مؤثّر بودند مجرمند.
متأسفانه چند نفر از همان نسلِ بىعرضهى نابابِ بىکاره، ماندند تا دوران جمهورى اسلامى فرا رسید... منظور همین آقایان بقایاى دوران مصدقاند، که اوّلِ پیروزى انقلاب، متأسفانه چند صباحى امور را به دست گرفتند و در همان چند صباح، حدّاکثر ضربهاى را که در مدت کمى مىشد به کشور زد، زدند. البته بیشتر نماندند که بتوانند بیشتر ضربه بزنند. اگر اینها در قدرت باقى مىماندند، فاتحهى انقلاب را مىخواندند! همانطور که در مدت کوتاهى، مثل اینکه فاتحهى مصدّق را هم اینها خواندند!(۱۶۰)
لزوم درس گرفتن از حادثه ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد
حادثهای در کشور ما در سال ۱۳۳۲ اتّفاق افتاد -حادثهی بیستوهشتم مرداد- که یکی از حوادثی است که ملّت ایران را با تجربهها آمیخته میکند، مانع از خطا و اشتباه دیدِ او میشود؛ در این حادثه یک تجربهی بزرگ برای ملّت ایران به وجود آمد، این تجربه را هرگز نباید فراموش کرد.(۱۶۴) بعضیها هستند که میگویند حالا یکجوری، مثلاً یکذرّه، با آمریکا کنار بیاییم، شاید دشمنیشان کم بشود؛ نه، حتّی به آنهایی هم که به آمریکا اعتماد کردند، به آمریکا امید بستند، به سراغ آمریکا رفتند برای کمک گرفتن، رحم نکردند.(۱۶۵) (اینها) حتّی به امثال مصدّق هم اینها راضی نیستند؛ اینها نوکر میخواهند، سرسپرده میخواهند، توسریخور میخواهند؛ مثل چهکسی؟ مثل محمّدرضای پهلوی؛ اینجور آدمی میخواهند؛ که بر این کشورِ پُرنعمتِ پُربرکتِ ثروتمندِ حسّاسی که ازلحاظ موقعیّت جغرافیایی حسّاس است، ازلحاظ تواناییهای گوناگون حسّاس است، حکومت کند؛ یک نفری باشد دستبسته و تسلیم آنها؛ آمریکاییها این را میخواهند؛ اگر نشد، میشوند دشمن.(۱۶۶)
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه (۲۳)
- بانک فیلم (۱۱۳)
- بانک صوت (۵۳)
- بانک تصویر (۱۰۹)
- بخش خبری مهدیه آمل (۷۷۱)
- شهدای مهدیه آمل (۲۵)
- سبک زندگی مهدویت (۷)
- بخش مقالات مهدویت (۲)
- حجاب (۱۰)
- حدیث و قرآن (۱۳)
- مناسبتهای مذهبی (۲۰۰)
- رحلت رسول اکرم(ص) (۱)
- شهادت حضرت زهرا(س) (۳۱)
- شهادت امام حسن مجتبی(ع) (۳)
- شهادت امام حسین(ع) (۹۱)
- شهادت امام سجاد(ع) (۲)
- شهادت امام باقر(ع) (۳)
- شهادت امام صادق(ع) (۵)
- شهادت امام کاظم(ع) (۳)
- شهادت امام رضا(ع) (۱)
- شهادت امام هادی(ع) (۳)
- شهادت امام حسن عسکری(ع) (۳)
- امام زمان عج (۳)
- میلاد پیامبر(ص) (۴)
- میلادامام صادق(ع) (۲)
- حضرت معصومه(س) (۴)
- میلادحضرت زهرا(س) (۱۲)
- میلادامام باقر(ع) (۲)
- میلادامام جواد(ع) (۵)
- میلاد امام علی(ع) (۲)
- حضرت زینب(س) (۱)
- میلاد امام زمان (عج) (۱۷)
- میلاد امام حسین(ع) (۲)
- میلاد حضرت ابوالفضل(ع) (۲)
- میلاد امام سجاد(ع) (۴)
- میلادامام رضا(ع) (۳)
- مناسبتهای ملی (۱)
- احکام (۷)
- رهبری انقلاب (۳۴۷)
- خط حزب الله (۴۹)
- اطلاعنگاشت (۱۴)
- سخن نگاشت (۱۵)
- مراسمات (۵۰)
- دیدار با خانواده شهدا (۱۲)
- دیدارها (۱۱)
- امام خمینی(ره) (۱۷)
- نرم افزارهای مذهبی (۵)
- موبایل (۱)
- زندگی به سبک شهدا (۵۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت(ع) (۱۰۷)
- نماز (۱۱)
- ویزه نامه مذهبی (۲۴)
- شهادت اهل بیت(ع) (۹)
- میلاد اهل بیت(ع) (۸)
- میلاد امام زمان (عج) (۷)
- اعیادشعبانیه (۶)
- ماه مبارک رمضان (۲۳)
- ماه محرم (۸۸)
- مقالات (۱۵)
- ویژه نامه شب های محرم (۱۰)
- علما (۱۰)
- یاران عاشورایی (۱۳)
- درس هایی عاشورایی (۹)
- سخن نگاشت (۱)
- بانک مداحی (۳۷)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- محرم 1400 (۱۰)
- حاج محمدرضاطاهری (۲)
- نوای دیجیتال (۱۲)
- حاج عبدالرضا هلالی (۱)
- حاج سیدمجیدبنی فاطمه (۲)
- محمدحسین پویانفر (۶)
- حاج مهدی رسولی (۲)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- فاطمیه(س) (۳۹)
- استودیویی (۱)
- شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه (۶)
- زندگی به سبک یاس نبوی (۳)
- حکایت خوبان (۱۰)
- مدافعان حرم (۱۷)
- نمآهنگ (۴۶)
- جنگ ودفاع مقدس (۲۶)
- شهدا (۵۹)
- کلیپ های مذهبی (۳۰)
- کلیپ های عاشورایی (۱۰)
- کلیپ های فاطمی (۱)
- میلاداهل بیت(ع) (۱)
- شهدایی (۵)
- شهادت اهل بیت ع (۱)
- بخش کودک و نوجوان (۷)
- هیئت انصارالمهدی(عج) مهدیه آمل (۲۹)
- روابط عمومی مهدیه آمل (۲۰)
- بانک رسانه مهدیه آمل (۱۸)
- سبک زندگی حضرت زهرا(س) (۲۸)
- واحدخواهران مهدیه آمل (۱۴)
- عیدقربان (۲)
- عیدغدیرخم (۱۶)
- خیمه فاطمی (۲۳)
- مسابقات فرهنگی (۷)
- حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل (۷۴)
- گروه جهادی مهدیه آمل (۲)
- حاج قاسم سلیمانی (۲۷)
- زندگی به سبک علمای اخلاق (۱۳)
- آیت الله یزدان پناه نیاکی (۱۴)
- کتاب اسرار نماز (۳)
- تفسیر المیزان (۱)
- عرفان در وادی عمل (۱)
- حکمت اشراق (۱)
- حکمت متعالیه (۱)
- نهایه الحکمه (۱)
- روش شناسی حکمت صدرایی (۱)
- علم النفس صدرایی (۱)
- منازل السائرین (۱)
- اشارات و تنبیهات (۱)
- سبک زندگی اسلامی (۲۵)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۶)
- علمای دین (۹)
- اربعین حسینی (۱۲)
- زندگی به سبک غربی (۱)
- تهاجم فرهنگی (۱)
- جهادتبیین (۲)
- مراسمات مهدیه شهرستان آمل (۱۰)
- دعا وادعیه (۲)
کلمات کلیدی
يادداشت سردبير
-
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت (من خادمیار کوچک امام زمانم)
مهدیه شهرستان آمل که با مشارکت 150 دانش آموز و بازدید بیش از 54 هزار نفر
در کانال دختران انقلاب مهدیه شهرستان آمل در شهرستانهای آمل،بابل،محمودآباد در روز چهارشنبه مورخ 1402/2/27 در سالن اجتماعات اداره تبلیغات اسلامی آمل با تلاوت قرآن و سخنرانی مدیرعامل مهدیه شهرستان آمل آقای حاج قاسم بناگر و سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حسینی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی آمل و مسئول تشکلهای دینی اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران و دیگر مدیران مهدیه شهرستان آمل و دانش آموزان آینده ساز برتر مسابقه نشر حدیث مهدویت و خانواده های محترم برگزار گردید.
آخرين مطالب
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: صهیونیستها از طوفان الاقصی نجات پیدا نمیکنند
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای: شمااکنون درطرف درست تاریخ ایستادهایدوبخشی ازجبهه مقاومت راتشکیل دادهاید
پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ -
-
رئیس جمهور و همراهانش به شهادت رسیدند
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
منطق قرآنی برائت به دنیای اسلام منتقل شود/ حوادث غزه شاخصی ماندگار برای تاریخ است
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
امام خامنهای دردیدارجمعی ازمعلمان:جوانان بایدمنطق شعارمرگ برآمریکا ومرگ بر رژیم صهیونیستی رابدانند
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
اطلاعنگاشت | کتاب جذاب و تمدنساز
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
محبوب ترين ها
-
۵۵۸ -
۴۸۳ -
۵۷۵ -
۴۳۱ -
۴۸۶ -
۴۲۹ -
۴۰۳ -
۴۱۷ -
۴۲۱ -
۳۸۹
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
سبک زندگی پیامبر(ص)
-
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 10 (+پوستر)
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 9 (+پوستر)
شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 8 (+پوستر)
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 7 (+پوستر)
دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 6 (+پوستر)
يكشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 5 (+پوستر)
پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 4 (+پوستر)
سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 3 (+پوستر)
يكشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 2 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 1 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱
سبک زندگی فاطمی(س)
-
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری11
دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری10
شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری9
جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری8
شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری7
چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری6
دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری5
شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری4
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری3
چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری2
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری1
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱