مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است
بایگانی
- تیر ۱۴۰۳ (۲)
- خرداد ۱۴۰۳ (۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۷)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۲ (۳)
- دی ۱۴۰۲ (۲)
- آذر ۱۴۰۲ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۲)
- مهر ۱۴۰۲ (۲)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- خرداد ۱۴۰۲ (۲۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۲ (۵۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۵۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۵۸)
- دی ۱۴۰۱ (۷۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۶۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۷۰)
- مهر ۱۴۰۱ (۵۰)
- شهریور ۱۴۰۱ (۶۰)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۴۴)
- تیر ۱۴۰۱ (۸۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۶)
پربحث ترين ها
-
-
شهید مدافع حرم مصطفی زال نژاد
۰۱/۰۴/۲۲ -
-
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
۰۳/۰۴/۱۶ -
-
کلیپ نمیشه باورم [تنظیم دیجیتال]
۰۱/۰۵/۰۳ -
-
خبرهای دفاعی امنیتی هفتهای که گذشت
۰۱/۰۹/۱۲ -
پيوندها
۷۷۱ مطلب با موضوع «بخش خبری مهدیه آمل» ثبت شده است
سیره عملی حضرت امام خمینی(ره) در ماه مبارک رمضان
بخش خبری مهدیه آمل امام خمینی(ره) ماه مبارک رمضان
سیره عملی حضرت امام خمینی(ره) در ماه مبارک رمضان
لیلة القدر امام
از جمله برنامه های ویژه حضرت امام(ره) در ماه مبارک رمضان، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهی می دانستند. و به صراحت بیان می کردند که در وادی عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله ای برای رسیدن به بهشت نگاه کرد.[۱] اکثر آشنایان امام نقل می کنند که ایشان از سن جوانی، نماز شب و تهجد، جزء برنامه هایشان بود. بعضی از نزدیکان ایشان می گفتند که وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام می شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس می کردم و می دیدم که با خضوع و خشوعی خاص، نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا می آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر می کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است.[۲] یکی از اعضای دفتر ایشان، دراین باره می گوید: پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیماری و در صحت و در زندان و در خلاصی و در تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند.۳]
نوافل و افطار
امام توجه خاصی به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمی کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرمای شدید، ماه مبارک رمضان را روزه می گرفت و با این که در سنین پیری بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به جای نمی آوردند، افطار نمی کردند! و شب ها تا صبح، نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح، مقداری استراحت می کردند و صبح زود، برای کارهایشان آماده می شدند.[۴] خانم زهرا مصطفوی می گوید: راز و نیاز امام و گریه ها و ناله های نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بی اختیار، به گریه می انداخت.[۵]
عبادت در جوانی
اکثر آشنایان امام نقل می کنند که ایشان از سن جوانی، نماز شب و تهجد، جزء برنامه هایشان بود. بعضی از نزدیکان ایشان می گفتند که وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام می شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس می کردم و می دیدم که با خضوع و خشوعی خاص، نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا می آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. یکی از اساتید قم نقل می کرد: شبی میهمان حاج آقا مصطفی بودم. ایشان، خانه جداگانه ای نداشتند و در منزل امام زندگی می کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله ای شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقی افتاده است، حاج آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!». ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صدای امام است که مشغول تهجد و عبادت است.»[۶]
باران اشک
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده داری و تهجد، وضعیت دیگری داشت. یکی از محافظان بیت می گوید در یکی از شب های ماه مبارک رمضان، نیمه شب، برای انجام کاری مجبور شدم از جلوی اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه می کردند! هق هق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خدای خویش راز و نیاز می کند.[۷]
آخرین رمضان و نماز نیمه شب
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان های دیگر متفاوت بود!
به این صورت که امام همیشه، برای خشک کردن اشک چشمشان دستمالی را همراه داشتند، ولی در آن ماه مبارک رمضان، حوله ای را نیز همراه برمی داشتند تا به هنگام نمازهای نیمه شبشان، از آن استفاده کنند![۸]
توجه ویژه حضرت امام به قرآن کریم
روزی هفت بار قرآن خواندن
امام خمینی(ره) توجه خاصی به قرآن داشتند، به طوری که روزی، هفت بار قرآن می خواندند! امام در هر فرصتی که به دست می آوردند، ولو اندک، قرآن می خواندند. بارها دیده شد که امام، حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت می گذرد - قرآن تلاوت می کنند![۹] امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن می خواند.[۱۰]
چشم برای قرائت قرآن
یکی اطرافیان امام می گوید: امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشم تان استراحت بدهید». امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را برای قرآن خواندن می خواهم! چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم.»[۱۱]
ده جزء تلاوت قرآن
در ماه رمضان یکی از همراهان امام در نجف، اظهار می کرد که امام خمینی در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن می خواندند، یعنی در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم می کردند.۱۲] علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، دستور می دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود.[۱۳]
گزیده ایی از توصیه ها و سفارش های امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزی که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالی پیدا نمایید. از کردار و رفتار ناشایسته خود، استغفار کنید! اگر خدای نخواسته، گناهی مرتکب شده اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالی عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتی، تهمتی و خلاصه گناهی سر بزند و در محضر ربوبی، با نعم الهی و در مهمان سرای باری تعالی، آلوده به معاصی باشید! شما اقلا، به آداب اولیه روزه عمل نمایید و همان طوری که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه می دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصی باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویی و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت شیطانی را از دل بیرون کنید! اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند، محقق نشده است. اگر دیدید کسی می خواهد غیبت کند، جلوگیری کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده ایم که در این سی روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود داری ورزیم.» و اگر نمی توانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار می کنم تصمیم بگیرید در این سی روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشید. توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید؛ فقط دعا خواندن نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد.
منبع: راسخون
-----------------------------
پی نوشت:
[۱] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ / ۱۱ / ۶۴.
[۲] امام در سنگر نماز، ص ۸۳ / هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته ۱۲۹.
[۳] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، حبیب و محبوب، ص ۵۳ / سیمای فرزانگان، ص ۱۸۰.
[۴] سیمای فرزانگان، ص ۱۵۹/ برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره)، ج ۳، ص ۹۹.
[۵] برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)، ج ۳، ص ۱۳۲.
[۶] همان، ص ۲۸۶.
[۷] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته ۱۰۴ / جلوه ای از خورشید، ص ۹۰.
[۸] برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۲۶.
[۹] پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۲۷۰.
[۱۰] برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۹۸.
[۱۱] همان، ص ۷.
[۱۲] همان.
[۱۳] پا به پای آفتاب، ج ۱ ص ۱۸۱.
فضیلت توکل و اعتماد به خداوند در اخلاق اسلامی
بخش خبری مهدیه آمل ماه مبارک رمضان
فضیلت توکل و اعتماد به خداوند در اخلاق اسلامی
مقدمه
توکل، یکی از فضایل مهم اخلاقی است که در فرهنگ اسلامی از مظاهر ایمان به شمار میرود. قرآن کریم توکل به خدا را از ویژگیهای برجستۀ مؤمنان میشمارد: «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛[1] و افراد با ایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند». در آیه دیگری نیز میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَ عَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛[2]مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند». بنابراین توکل، از لوازم جداییناپذیر ایمان است. البته ایمان دارای مراتب است و به همین جهت، توکل مؤمنان نیز میتواند مراتبی داشته باشد. هر گاه ایمان به بالاترین درجه خود برسد، توکل نیز به همینسان به بالاترین درجه از نصاب خود خواهد رسید؛ همانند حضرت ابراهیم(علیه السلام) که در قرآن کریم داستان توکل ایشان و ثمرۀ آن توکل به تفصیل بیان شده است. این نوشتار بعد از معناشناسی توکل، به لوازم و آثار توکل پرداخته است.
الف. معناشناسی توکل
توکل، به معنی اعتماد است و اگر با کلمه «علی» متعدی شود و به شکل فعل درآید، به معنی تکیه و اعتماد کردن به دیگری خواهد بود.[3] توکل، به معنی سپردن کارها به خدا و اعتماد قلبی به اوست. توکل این است که انسان خدا را تکیهگاه مطمئن خود قرار دهد و همه امورش را به او واگذار کند؛ خدای مهربانی که از تمام نیازهای او آگاه و در برطرف نمودن آنها تواناست. علامه طباطبایی; درباره معنای توکل مینویسد: «معنای توکل این است که تأثیر امور را به خدای متعال ارجاع دهد و تنها او را مؤثر بداند»؛ «توکل آن است که بنده خدا، پروردگار خود را وکیل خود بگیرد تا هر تصرفی را خواست در امور او بکند».[4]
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) از جبرئیل درباره معنا و تفسیر توکل سؤال کرد و جبرئیل گفت:
اَلْعِلْمُ بِأَنَّ اَلْمَخْلُوقَ لاَ یَضُرُّ وَ لاَ یَنْفَعُ وَ لاَ یُعْطِی وَ لاَ یَمْنَعُ وَ اِسْتِعْمَالُ اَلْیَأْسِ مِنَ اَلْخَلْقِ فَإِذَا کَانَ اَلْعَبْدُ کَذَلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اَللَّهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَى اَللَّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَى اَللَّهِ فَهَذَا هُوَ اَلتَّوَکُّلُ اَلْخَبَرَ؛[5] معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان و بخشش و محروم شدن به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بندهای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خداست.
بنا بر این روایت، در معنای توکل معرفت و یقین به خدا، قدرت او و معرفت به عجز و ناتوانی مخلوقات نهفته است. لازمه این نوع معرفت و یقین، آن است که انسان تنها به خدا امیدوار باشد و تنها از او کمک بخواهد و از کسی جز خدا، ترس و هراسی بدل راه ندهد.
شخصی به نام حسن بن جهم میگوید: خدمت امام رضا(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: جانم به فدای شما، حد و مرز توکل چیست؟ امام فرمود: «اَن لا تَخاف مَعَ اللهِ اَحَدا؛ [6] توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی». امام7 در این روایت به یکی از لوازم و آثار توکل اشاره کرده است. انسان متوکل تنها امیدش به خدا و قدرت اوست، به همین جهت از کسی جز خدا نمیترسد؛ زیرا میداند که همه مخلوقات خدا بدون قدرت و اذن الهی نمیتوانند هیچ تأثیری بر دیگری داشته باشند.
علی بن سُوَید میگوید: از امام کاظم(علیه السلام) تفسیر آیه شریفه «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[7] را پرسیدم، امام فرمود:
اَلتَّوَکُّلُ عَلَى اللّه دَرَجاتٌ، مِنْها أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَى اللّه فى اُمورِکَ کُلِّها فَما فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ راضیا تَعْلَمُ اءَنَّهُ لایَألوکَ خَیْرا وَفَضْلاً وَتَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فى ذلِکَ لَهُ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّه بِتَفویضِ ذلِکَ إِلَیْهِ وَثِقْ بِهِ فیها وَفى غَیْرِها؛[8] توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد، از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضلى کوتاهى نمىکند و بدانى که در این باره حکم، حکم اوست؛ پس با واگذارى کارهایت به خدا، بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.
ب. توکل و عالَم اسباب
از نگاه دین عالَم، عالَم اسباب است و انسان برای ادامه زندگی خود باید به دنبال وسیله و سبب برود، اما نباید مُسبِّب الاسباب را فراموش کند؛ بلکه باید وسایل و اسباب را پرتوی از ذات احدیت و اراده او بداند. بداند که همه اسبابی که در خدمت او هستند تا کارش را به پیش ببرد، از عنایات حضرت حق تعالی است و بدون اذن او هرگز نمیتوانند خدمتی به انسان ارائه دهند. آدمی نباید اسباب و مخلوقاتی را که خدا آفریده است، برتر از خدا بداند و خدا را فراموش کند؛ زیرا «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً؛[9] و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است».
بر همین اساس، خداوند در جای دیگری با تأکید بر توکل به خدا میفرماید:
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛[10]و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را بر طرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد. آن را به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند و او غفور و رحیم است.
بنابراین انسان متوکل در همه امور، تنها به خدا اعتماد و اطمینان دارد و دل از همه کس و از همه چیز بریده و تنها به خدای قادر متعال امیداوار است. البته همانگونه که گفته شد این عالَم، عالَم اسباب است و به همین جهت آدمی باید کارهای خود را به خوبی انجام دهد و از وظیفه فردی، خانوادگی و اجتماعی و سیاسی خود غافل نگردد؛ ولی باید بداند که تأثیر همه امور تنها به دست خداست. بنابراین شخص مؤمنی که به خدا توکل دارد، وظیفه و عمل صحیح خودش را نیز انجام میدهد؛ نه اینکه مانند آن مرد در زمان رسولخدا(صلی الله علیه و آله) باشد که میخواست با توکل به خدا، شترش را نبندد و آن را رها سازد، اما پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «ابتدا شترت را ببند و سپس توکل کن».[11] کسانی که به خدا ایمان و معرفت دارند، میدانند که به مقتضای حکمت الهی، امور به واسطه اسبابشان تحقق مییابند. البته باید بداند که اسباب در اثربخشی و خاصیت خود مستقل نیستند؛ بلکه آنها نیز بدون فضل و اذن خدا نمیتوانند تأثیری داشته باشند. بنابراین ضمن استفاده از اسباب عالم، باید توجه داشت که مسببالاسباب و آن وجودی که همه اثرها از او و همه چیز به دست قدرت اوست، تنها خدای متعال است.
آن که بیند او مسبِّب را عیان
کی نهد دل بر سببهای جهان[12]
ج. آثار توکل در قرآن و روایات
بدون تردید توکل به خدا و اعتماد به او، دارای آثاری است که به بخشی از آن میپردازیم:
1. شجاعت و قدرت تصمیمگیری
خداوند به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «فإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛[13] هنگامی که تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد».
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرمود: «مَن أحَبَّ أن یَکونَ أقوَى النّاسِ فلْیَتَوکَّلْ علَى اللّه ِتعالى؛[14] کسی که دوست دارد قویترین مردم باشد، باید بر خدا توکل کند». از آنجا که همه قدرتها از خداست و خدای متعال، قادر مطلق و متعال می باشد، بنابراین هر کسی به خدا توکل کند و خود را به او بسپارد، قویترین خواهد بود و شکست نخواهد خورد؛ چنانکه امام باقر(علیه السلام) فرمود: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اَللَّهِ لاَ یُغْلَبُ وَ مَنِ اِعْتَصَمَ بِاللَّهِ لاَ یُهْزَمُ؛[15]هر کس توکل بر خدا کند، مغلوب نگردد و هر که به خدا پناه آورد، شکست نخورد».
2. کار و فعالیت
کسانی که به خدا توکل میکنند، اهل کار و تلاشند و از فعالیت و کسب و کار برای تهیه رزق دست بر نمیدارند. در روایتی آمده است پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) عدهای را دید که کشاورزی نمیکنند. به آنها فرمود: شما چه کارهاید؟ گفتند: ما توکل کنندگانیم. حضرت فرمود:: «لا، بَل أنتُمُ المُتَّکِلونَ؛[16] نه، بلکه شما سربار [دیگران] هستید».
گر توکل میکنی در کار کن
کشت کن پس تکیه بر جبّار کن[17]
در توکّل از سبب غافل مشو
رمز «الکاسب حبیب اللّه» شنو
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکّل، زانوى اشتر ببند[18]
3. عدم سلطه شیطان
به هر اندازه که ایمان انسان قویتر و توکلش بر خدا زیادتر باشد، به همان اندازه از زیر سلطه شیطان و هواهای نفسانی خارج خواهد شد: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛[19]چرا که او بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل میکنند، تسلطی ندارد.
4. آرامش و عدم نگرانی از حوادث روزگار
انسانی که به خدا معرفت و به او اتکال دارد، از مخلوقات خدا و حوادثی که ممکن است در زندگی او رخ دهد، هیچ نگرانی ندارد. قرآن کریم در موارد زیادی به این حقیقت اشاره کرده است:
وَ یَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَ اللَّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ وَکِیلاً؛[20] آنها در حضور تو میگویند: فرمانبرداریم، اما هنگامی که از نزد تو بیرون میروند؛ جمعی از آنان بر خلاف گفتههای تو، جلسات سری شبانه تشکیل میدهند؛ آنچه را در این جلسات میگویند، خداوند مینویسد. اعتنایی به آنها نکن! [و از نقشههای آنان وحشت نداشته باش] و بر خدا توکل کن. کافی است که او یار و مدافع تو باشد.
بنابراین انسان باید در همه امور اعم از مادى و معنوى بر خداى تعالى تکیه کند و تأثیر اسباب و علل را از او بداند و به اصل «لا مؤثّر فی الوجود إلاّ اللّه» باور و اطمینان داشته باشد که
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى
نبرّد رگى تا نخواهد خداى[21]
یکى از اطرافیان امام خمینی; مىنویسد:
یکى از بارزترین صفات روحى امام;، اطمینانخاطر است و همه کسانى که امام; را درک کردهاند، مىدانند که در تمام فراز و نشیبها و سختیهاى زندگى خود، حتى یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است و همیشه جازم و مصمّم بوده، چه در حوادث قبل از انقلاب و چه بعد از آن ... امام; را [در عصر طاغوت] مىخواهند به سوى تهران حرکت دهند، یاران در کنار ماشین گریه مىکنند؛ ولى آنان را دعوت به صبر مىکند. این سخن خودشان است که: در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلى منحرف شد به خاکى و من یقین کردم که مىخواهند مرا بکشند، ولى مجدداً ماشین به جاده اصلى بازگشت. من در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییرى در من حاصل نشده است.[22]
5. محبوبیت نزد خدا
خداوند متوکلین را دوست دارد و بر اساس توکلشان امورشان را کفایت میکند: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ؛[23] به راستی که خداوند توکلکنندگان را دوست دارد». همچنین خداوند درباره مؤمنانی که اهل کارهای شایسته از جمله توکل هستند، میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛[24] کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد».
امام زینالعابدین(علیه السلام) در زیارت امینالله به خداوند عرض میکند: «الّلهم فَاجعَل نَفسی ... مُحِبَّةً لِصَفوَةِ اَولِیائِکَ، مَحبُوبَةً فِی اَرضِکَ و سَمائِکَ؛[25] بارالها، مرا دوستدار خاصان اولیای خویش و محبوب در اهل زمین و آسمان خود قرار ده». استاد جوادی آملی درباره اهمیت محبوبیت الهی مینویسد: «انسان بامعرفت به محبت الهی نائل میشود، ولی تلاش باید آن باشد که علاوه بر محبت به خدا، محبوب خدا شود؛ زیرا انسانی که محب و محبوب خدا شد، هم کار را برای خدا انجام میدهد و هم خدای سبحان مجاری ادارکی و تحریکی او را به عهده میگیرد».[26]
حضرت ابراهیم(علیه السلام) شخصیتی است که نزد همه ادیان ابراهیمی، یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام از محبوبیت بالایی برخوردار است و همه به آن حضرت افتخار میکنند. ایشان در سختترین و بحرانیترین شرایط زندگی خود، تنها بر خدا توکل کرد و فقط او را مدبر امور دانست. قرآن کریم درباره بتپرستان که میخواستند او را در میان آتش بسوزانند، میفرماید: «قالوا حَرِّقُوه و انصُرُوا الِهتَکُم اِن کُنتُم فاعِلِینَ؛[27] گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است». مشرکان تا آنجا که توان داشتند، هیزم روی هم انباشتند و آنگاه که هیزمها را آتش زدند و خواستند حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در میان آتش بیفکنند، از شدت حرارت نمیتوانستند نزدیک آتش شوند تا اینکه شیطان منجنیقی برای آنان ساخت و ابراهیم(علیه السلام) را بر بالای آن نهادند و او را به درون آتش پرتاپ کردند. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
لَمّا اُجلِسَ اِبراهیمُ(علیه السلام) فِی المَنجَنیقِ وَ اَرادُوا اَن یَرمُوا بِهِ فِی النّارِ أتاهُ جَبرائیلُ(علیه السلام) فَقالَ: السَّلامُ عَلَیکَ یا اِبراهیمُ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ اَلَکَ حاجَهٌ فَقالَ أمّا اِلَیکَ فَلا؛[28] هنگامی که ابراهیم(علیه السلام) را بالای منجنیق گذاشتند و میخواستند او را در آتش بیفکنند، جبرئیل(علیه السلام) به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت: آیا نیاز داری که به تو کمک کنم؟ ابراهیم در جواب گفت: اما به تو، نه!
موانع یاد خدا از منظر قرآن
بخش خبری مهدیه آمل ماه مبارک رمضان
موانع یاد خدا از منظر قرآن
مقدمه
یاد خدا، احساس حضور او در همه حالات و غافل نشدن از اوست. مراتب یاد خدا از سوی انسانها، به مراتب معرفت و شناخت آنها از خدا بستگی دارد. بنا بر آیات و روایات هر امری که در مسیر توحید انجام شود، عبادت و یاد خداست. هدف شیطان به عنوان دشمن اصلی انسان، غافل کردن انسان از یاد خدا و عمل نکردن به دستورات اوست. شیطان برای رسیدن به هدف خود، گام به گام پیش میآید و ابزارهای مختلفی را به کار میگیرد تا بتواند انسان را فریب دهد. تأثیر ابزار شیطان برای فریب دادن، بر کسانی است که زمینه آن را داشته و سلطنت او را پذیرفته باشند. شیطان برای غفلت از یاد خدا از ابزاری مانند وسوسه، تحریک تمایلات و ... بهره میگیرد. شراب و قمار، سرگرمی به امور بیهوده، قساوت قلب، اموال و فرزندان و دوستان ناباب، از دیگر موانع یاد خدا هستند.
حقیقت یادِ خدا
«ذکر» در زبان عربی تعبیری از یاد کردن چیزی و به معنای ضد غفلت و فراموشی است.[1] هر گاه از یاد خدا سخن به میان میآید، مقصود توجه قلبی به حضور خدا و غافل نشدن از اوست که ممکن است بر زبان نیز جاری شود.[2] در مواردی نیز مقصود ذکر قلبی است؛ بدین معنی که یادِ لطف و مهربانی خدا نسبت به بندگانش و توبهپذیری و آمرزش گناهان از سوی او، سبب دلگرمی و آرامش مؤمنان میشود؛ چنانکه یاد نعمتهاى او عامل شکر است.[3]
مراتب یاد خدا از سوی انسانها، به مراتب شناخت آنها از خدا بستگی دارد. برخی مانند صاحبان خرد ناب در هر حال به یاد خدا هستند،[4] برخی فقط در تنگناها خدا را یاد میکنند[5] و بعضی دیگر وقتی به نعمتی دست مییابند، مغرورانه خدا را یاد میکنند.[6]
موانع یاد خدا
قرآن عوامل مختلفی را به عنوان موانع یاد خدا معرفی کرده است که به آنها اشاره میشود.
1. شیطان
قرآن کریم مکرر هشدار داده است که شیطان همیشه دشمن آشکارى براى انسان بوده است: «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً».[7] شیطان برای غفلت از یاد خدا، ابزارهایی دارد که عبارتند از:
الف. وسوسه
وسوسه به معنی صدای آهسته[8] و القای امر شر به قلب کسی است؛ در برابر الهام که القای امر خیر است؛ چنانکه شیطان برای فریب دادن حضرت آدم(علیه السلام) او را وسوسه کرد: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلىَ شَجَرَةِ الخُلْدِ وَ مُلْکٍ لَّا یَبْلىَ؛[9] پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: اى آدم، آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمىشود، راه نمایم؟» و در پوشش خیرخواهی و با سوگند بر آن، آنها را فریب داد.[10]
ب. بازداشتن از امور حلال
شیطان برای فریب دادن گام به گام پیش میآید.[11] گاهی آدمی را وسوسه میکند تا امر مباح و حلالی را بر خود حرام کند. گامهای شیطان بر کسانی اثرگذار است که زمینه آن را داشته و سلطنت او را پذیرفته باشند.[12] اگر دزد به خانهای برود که چیزی در آنجا نیابد، آنجا را ترک میکند. شیطان نیز اگر وارد قلبی شود که از هوای نفس خالی باشد، آن را رها میکند؛[13] چنانکه بر اولیای خدا نفوذ ندارد.[14] شیطان گاهی به طور کامل بر شخصی مسلط میشود و زمام امور او را در دست میگیرد؛ بهگونهای که گویا شخص اختیاری از خود ندارد. از این حالت به «اِستِحواذ» تعبیر شده است.[15] این حالت زمانی رخ میدهد که شخص با آگاهى و اراده برای مدتی غرق گناه شود.[16]
ج. تحریک تمایلات نفسانی
شیطان گاهی با تحریک تمایلات نفسانی، مانع یاد خدا میشود و انسان را در مسیر گناه قرار میدهد؛ چنانکه حضرت آدم(علیه السلام) را از راه تطمیع و ایجاد حرص، وادار به خوردن از میوه ممنوعه کرد.[17] حضرت آدم(علیه السلام) به طمع دستیابی به سلطنت جاوید و حرص بر جاودانگی در بهشت، فریب وعده شیطان را خورد و پیمان خدا را مبنی بر دشمنی شیطان فراموش کرد.[18] نقل است که شیطان به حضرت نوح7 گفت: «مردم را حرص و حسد هلاک میکند. من به سبب حسد به مقام آدم(علیه السلام) ملعون و مطرود شدم و آدم(علیه السلام) به سبب حرص به دام من افتاد».[19] اگر کسی به طور کامل تابع هوای نفس شود، از یاد خدا غافل میشود. همنشینی با چنین فردی، سبب غفلت از خدا میشود: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛[20] از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیادهروى است، اطاعت مکن».
د. شراب و قمار
یکی از ابزارهای مهم شیطان برای غفلت از یاد خدا و بیتوجهی به دستورات الهی، ترغیب به شرابخواری و قماربازی است. شیطان با استفاده از این دو ابزار ضمن ایجاد دشمنی میان انسانها، آنها را از یاد خدا و نماز باز میدارد.[21] بنابراین هر عملی که سبب برانگیختن دشمنی میان انسانها و یا غفلت از یاد خدا شود، شیطانی و هر چیزی نیز که سبب مستی و زوال عقل یا تضعیف آن شود، از موانع یاد خداست. علت تأکید بر بازداشتن از نماز به عنوان هدف شیطان، از این روست که نماز، کاملتر از ذکر است و خدای متعالی به نماز اهتمام بیشتری دارد؛ زیرا بنا بر فرمایش رسولخدا(صلی الله علیه و آله) نماز، ستون دین است.[22]
علامه طباطبایی; در پاسخ به این سؤال که چرا در میان همه خوراکیها و اعمال ناپسند که مانع یاد خدا میشود، شراب و قمار ذکر شده است؛ فرموده است:
آثار منفی یاد شده در این دو عمل، واضحتر است؛ زیرا نوشیدن شراب باعث تحریک سلسله اعصاب شده و عقل را از کار میاندازد، عواطف عصبی را به هیجان در میآورد، شهوات حیوانی را به تحریک وا میدارد و در نتیجه باعث ارتکاب رفتارهای زشت نسبت به مال، آبرو، ناموس و جان افراد، و حتی باعث هتک مقدسات دینی و شکستن حدود اجتماعی میشود. اگر چه مفاسد یاد شده برای مقدار اندک و یا برای یکی دو بار نیست، ولی کسی که در این راه قدم بگذارد؛ به تدریج به آنها عادت میکند و [چنین رفتارهایی] در جامعه گسترش مییابد و موجب جلوگیری از یاد خدا میگردند؛ در حالی که یاد خدا، روح حیات در کالبد عبودیت و بندگی است و تنها هدف از دعوت الهی است.[23]
2. اموال و فرزندان
انسان به صورت غریزی، به مال و فرزندش علاقمند است. علاقمندی به مال و فرزند تا جایی پسندیده است که مانع یاد خدا نباشد؛ از همین روست که قرآن به مؤمنان هشدار داده است تا مبادا اموال و فرزندان، آنها را از یاد خدا باز دارند و کسانى را که اینگونه باشند، زیانکار دانسته است.[24] گاهی عواطف شخصی مانند علاقه به مال و فرزند با عواطف مذهبی همسوست، اما گاهی ممکن است فرد مؤمن میان انتخاب مال و فرزند و عقایدش در انتخاب دشواری قرار گیرد. از یک سو عواطف فرزندی و علقه به مال و از سوی دیگر احساسات مذهبی هستند و هر کدام او را به سمتی میکشانند. برخی مسلمانان در صدر اسلام به خاطر همراهی با رسولخدا(صلی الله علیه و آله) از مال و فرزند خود گذشتند و با آن حضرت هجرت کردند. البته مسلمانانی نیز بودند که پس از هجرت در انتخاب همراهی با رسولخدا(صلی الله علیه و آله) و اموال و فرزندانی که در مکه به جا گذاشته بودند، با چالش مواجه شدند؛ چرا که جان فرزندانشان در مکه از سوی مشرکان در خطر بود. برخی از آنان وسوسه شدند که برای حفظ جان فرزندانشان، به صورت مخفیانه با مشرکان همکاری و به نفع آنان جاسوسی کنند. در چنین شرایطی بود که خداوند با نزول آیهای به مسلمانان هشدار داد و فرمود: «یَا أَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تخَونُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُول»[25] و به مؤمنان گوشزد کرد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ».[26] بنا بر این آیه شریفه، علاقه به مال و فرزند نباید سبب خیانت به ارزشهای اسلامی و رهبر آسمانی شود، مانند آنچه از ابولبابه سر زد.[27]
داستان خیانت ابولبابه
پیامبر(صلی الله علیه و آله) یهود بنىقریظه را 21 شب محاصره کرد و آنها از آن حضرت درخواست کردند همانگونه که با یهود بنینظیر قرارداد صلح منعقد کرد، با ایشان نیز چنین کند تا بدین وسیله بتوانند نزد قبیله بنىنضیر به سرزمین شام بروند. آن حضرت درخواست آنان را نپذیرفت و سعد بن معاذ را به عنوان داور میان خود و بنیقریظه معرفی کرد، ولی آنان ابولبابه را که خانواده و فرزندانش نزد ایشان بود، پیشنهاد کردند. بنىقریظه از ابولبابه پرسیدند: «آیا داورى سعد بن معاذ را بپذیریم؟». ابولبابه با دست به گلو اشاره کرد؛ یعنى اگر این کار را بکنید، شما را میکشند. ابولبابه میگوید: «همان لحظه فهمیدم که به خدا و رسولاللّه(صلی الله علیه و آله) خیانت کردهام». آیه یاد شده، با اشاره به خیانت وى نازل شد.[28]
خداوند در برابرِ کسانی که به سبب مال و فرزند از یاد او غافل و رویگردان میشوند، کسانی را ستایش میکند که داد و ستد، آنان را از یاد خدا باز نداشته است.[29]
3. سرگرمیهای بیهوده
قرآن، دنیا را لهو و لعب معرفی کرده است: «إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْو؛[30] زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى است». کلمه «لَهْو»، به معناى چیزى است که انسان را از کاری باز دارد.[31] لعب نیز به معنی شوخی، چیزی که جدّی نباشد و هیچ فایدهای نداشته باشد، است.[32] به سخن بیهودهاى که انسان را از حقّ باز دارد، مانند حکایات خرافى و داستانهایى که انسان را به فساد و گناه مىکشاند؛ «لهوالحدیث» میگویند. این انحراف گاهى به سبب محتواى سخن و گاهى به خاطر اسباب و ملازمات آن مانند آهنگ و امور همراه آن است.[33] همچنین سخنی که دیگران را از راه خدا باز دارد، «لهوالحدیث» نامیده شده است.[34]
شخصى به نام نضر بن حارث که از حجاز به ایران سفر مىکرد، افسانههاى ایرانى را میآموخت و براى مردم بازگو مىکرد و مىگفت: «اگر محمد(صلی الله علیه و آله) براى شما داستان عاد و ثمود مىگوید، من نیز قصهها و اخبار عجم را بازگو مىکنم». این آیه در پاسخ به او نازل شد و کار او را شیوهاى انحرافى دانست.[35] برخى مفسران نیز در شأن نزول آیه ششم سوره لقمان گفتهاند: «افرادى کنیزهاى خواننده را مىخریدند تا برایشان بخوانند و از این طریق مردم را از شنیدن قرآن توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) باز مىداشتند که این آیه در مذّمت آنان نازل شد».[36]
نقل شده است پیامبر(صلی الله علیه و آله) مشغول خواندن خطبههاى نماز جمعه بود که کاروان تجارى همراه با طبل و دُهل و سر و صدا وارد مدینه شد. بیشتر نمازگزاران به سراغ کاروان رفتند و حضرت را که در حال ایراد خطبه بود، تنها گذاشتند. خداوند با نزول آیهای آنان را سرزنش کرد:
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ؛[37] و چون داد و ستد یا سرگرمىای ببینند، به سوى آن روىآور مىشوند و تو را در حالى که ایستادهاى، ترک مىکنند. بگو آنچه نزد خداست، از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترین روزىدهندگان است.
شاید این پرسش مطرح شود که آیا دنیا به طور کلی لهو و لعب است؟ قرآن در چهار آیه دنیا را لهو و لعب خوانده و پس از آن، عالم آخرت را مطرح کرده است.[38] در آیات دیگر نیز که برخی سرگرمیها و تجارت و خرید و فروشی را که مانع یاد خدا باشند، مذمت کرده است؛ مانند آنچه در سوره لقمان و سوره جمعه آمده است. بنابراین دنیایی لهو و لعب و بازیچه و بیهوده است که مانع یاد خدا و عالم آخرت باشد.[39] چنانکه نقل است امیرمؤمنان(علیه السلام) برای عیادت علاء بن زیاد به خانهاش رفت. وقتی خانه بزرگ او را دید، فرمود: «این خانه فراخ در دنیا به چه کارت آید که در آخرت به آن بیشتر نیاز داری. آرى و اگر بخواهی میتوانی با آن به آخرت برسی. [وقتی که] در آن از مهمان پذیرایی کنی و با خویشاوندانت صله رحم نمایی و حقوقى را که بر گردن دارى، ادا کنی و به مستحقانش برسانى و بدینسان به آخرت نیز توانى پرداخت».[40]
قرآن کسانی را که به سبب زیادهطلبی و تفاخر به دنیا، از یاد خدا غافل شدهاند؛ نکوهش کرده و فرموده است: «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ».[41] چنانکه برخی نیز با آرزوی بیهوده سرگرم دنیا و از یاد خدا غافل شده[42] و برخی دیگر نیز به وسیله رفاه و آسایشطلبی، یاد خدا را فراموش کردهاند.[43] در امتهای گذشته نیز کسانی بودند که میگفتند: «نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً؛[44] اموال و اولاد ما [از همه] بیشتر است. از منظر قرآن، دنیا دارای پنج بخش «بازی»، «سرگرمی»، «تجملگرایی»، «فخرفروشی» و «افزونطلبی» است.[45] قرآن در سوره مؤمنون از کسانی یاد کرده است که اگر چه پندهای پروردگارشان را میشنیدند، اما سرگرم بازى میشدند؛ در حالى که دلهایشان از حقّ غافل، و به چیز دیگرى سرگرم شده بود.[46] به مؤمنان نیز هشدار داده است که مبادا مال و فرزندان، آنان را از یاد خدا باز دارند.[47] این در حالی است که اگر مال به عنوان نعمت الهی در راه صحیح مصرف شود، مورد تحسین است؛ چنانکه رسولخدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِح؛[48] چه نیکوست مال پاکیزه و حلال برای بنده شایسته». وقتی انسان مال را در راه حلال مصرف میکند، در واقع به یاد خداست؛ در حالی که حرامخواری سبب غفلت آدمی میشود.
چون زلقمه تو حسد بین و دام
جهل و غفلت زاید. آن را دان حرام[49]
4. دوستان ناباب
قرآن کریم در توصیف صحنههای قیامت، برخی افراد که در آن روز به خاطر ترک همراهی با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و انتخاب دوستان ناباب، با حسرت و پشیمانی دستان خود را میگزند، شایسته عبرت گرفتن دانسته است:
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یَاوَیْلَتىَ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَانِ خَذُولاً؛[50] و روزى است که ستمکار دستهاى خود را مىگَزد و مىگوید: اى کاش با پیامبر راهى بر مىگرفتم. اى واى، کاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم. او بود که مرا به گمراهى کشانید، پس از آنکه قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.
مراد از ذکر در این آیه، همه آوردههای انبیا یا فقط کتاب آسمانی است.[51]
چه بسیارند افرادی که از دوستان بدی پیروى میکنند که با دعوت به نافرمانیها، مردم را از کتاب و ذکر خدا باز مىدارند. از این رو سزاوار است که مؤمن از مجالس لهو و سرگرمى بیهوده و جلساتی که وقت آدمی بیهوده هدر میرود، دورى جوید و در مجالس دانشمندان، حلقههای قرآن، مدارس علم و جلسات کار و اقدام در راه خدا حضور یابد تا در باغهاى بهشت مأوى گیرد.[52] در روایتی آمده است: «اگر در شناخت کسى به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید؛ زیرا از دینداری یا بیدینی دوستانش میتوان تشخیص داد که او دیندار است یا بیدین».[53] رسولخدا9 نیز فرموده است: «حواریون عیسی(علیه السلام) عرض کردند: یا روحالله! با چه کسی همنشین شویم؟ حضرت پاسخ داد: کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش، به علم شما بیفزاید و کردارش، شما را به یاد قیامت بیندازد».[54]
ای فغان از یارِ ناجنس ای فغان
همنشین نیک جویید ای مِهان[55]
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش سوم
بخش خبری مهدیه آمل سبک زندگی اسلامی
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش سوم
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش دوم
بخش خبری مهدیه آمل سبک زندگی اسلامی
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش دوم
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش اول
بخش خبری مهدیه آمل سبک زندگی اسلامی
بازار اسلامی و اقتصاد مقاومتی/استاد حسن رحیم پور ازغدی/بخش اول
خط حزبالله ۳۸۵ | نسخه حل مشکل اقتصاد و معیشت
بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب خط حزب الله
خط حزبالله ۳۸۵ | نسخه حل مشکل اقتصاد و معیشت
سخن هفته خط حزبالله در اولین شماره سال ۱۴۰۲ نگاهی به نامگذاری سال جدید به نام «مهار تورم، رشد تولید» از سوی رهبر انقلاب داشته است.
خط حزبالله، به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، مروری بر توصیههای رهبر انقلاب برای بهرهمندی حداکثری از فرصت این ماه داشته است.
شماره این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید علیرضا کریمی نوکآبادی تقدیم میشود.
مسابقه پیامکی (ماهانه) زندگی درمکتب اهل بیت علیه السلام
بخش خبری مهدیه آمل مسابقات فرهنگی
مسابقه پیامکی (ماهانه) زندگی درمکتب اهل بیت علیه السلام
14 سیمکارت دائمی پایه به 14 برنده خوش شانس مسابقه پیامکی زندگی در مکتب اهل بیت (ع) مهدیه شهرستان آمل
همراه با :
20 گیگابایت اینترنت هدیه ( مدت اعتبار : 6 ماه )
900 دقیقه ( 15 ساعت ) مکالمه رایگان با تمام خطوط داخلی کشور ( مدت اعتبار 6 ماه )
900 پیامک رایگان به تمام خطوط داخلی کشور ( مدت اعتبار 6 ماه )
6 ماه مکالمه نیم بها با تمام خطوط داخلی کشور ( دقیقه ای 30 تومان )
سقف مصرف مجاز : 60 هزار تومان
توجه : شماره سیم کارت شبیه به چهار شماره آخر موبایل شرکت کننده محترم درمسابقه خواهد بود.
امام خامنهای: باید هر مسجد یک پایگاه قرآن شود/ قرآن برای همه بخشهای زندگی درس دارد
بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
امروز بسیار جلسهی شیرین و مطلوبی بود برای ما. حقیقتاً حالا امروز شما با حضور خودتان، با برنامههای جذّاب و زیبای خودتان ماه رمضان را که طلیعه بخشیدید، سال را هم برای ما با این آغاز زیبا و شیرین، شیرین کردید؛ خیلی ممنون. برنامههایی که اجرا شد بسیار خوب بود؛ آقای یراقبافان(۲) هم که مثل همیشه مشغول یراقبافی زرّین [بودند]؛ خدا انشاءالله ایشان را حفظ کند.
بنده رادیو تلاوت را و برنامههای قرآنی تلویزیون را تا حدودی گوش میکنم. هر وقت یک تلاوتی را میشنوم که به نظرم جذّاب و پخته و برجسته میآید، از ته دل خدا را شکر میکنم؛ و بحمدالله این زیاد اتّفاق میافتد؛ یعنی ما امروز قاریان برجسته و خوشخوان و صحیحخوان و آشنا با شیوههای خوب تلاوت در کشور زیاد داریم. واقعاً انسان همین طور یکی پس از دیگری مشاهده میکند. باید خدا را شکر کنیم. اگر بخواهیم با قبل از انقلاب مقایسه کنیم که اصلاً قابل مقایسه نیست. قبل از انقلاب در همهی مشهد که همان روز هم یکی از مراکز مهمّ مثلاً تلاوت و قرائت و مانند اینها محسوب میشد، شاید آن تلاوتگری که میتوانست قرآن را صحیح و خوب بخواند، دو نفر یا حدّاکثر سه نفر بیشتر نبودند. حالا آن استادهای پیرمرد را کاری ندارم. آنهایی که در جلسات ماها شرکت میکردند و میدیدیم آنها را، مثلاً فرض کنید آقای فاطمی، آقای مختاری، همین دو سه نفر بیشتر نبودند؛ [امّا] امروز قابل شمارش نیست. از بس بحمدالله تلاوتگران قرآن در همهجای کشور در سراسر کشور [زیادند].
خب دیدید این جوان بوشهری(۳) را که من یادم آمد، آن سال هم که اینجا خواندند، شرح دادند که [از] روستایی هستند که همهی آنها مشغول کار قرآنی هستند. یک روستایی است که مرکز قرآن است. اینها را خب مشاهده [میکنید] و از این قبیل در سرتاسر کشور بحمدالله زیاد است، و جای شکرگزاری است. دوستان به من گزارش دادند که رشد قرآن در جامعه از همهی شاخصهای رشد در کشور بالاتر است؛ این خیلی مایهی خرسندی و خوشحالی است.
یک جمله عرض بکنم برای اینکه قدر قاری و تلاوتگر برای همهی ماها و برای خودشان هم روشن بشود، قاری و تلاوتکنندهی قرآن، رسانندهی پیام خدای متعال به مستمعین است. یعنی شما که اینجا مینشینید تلاوت میکنید، دارید رسالتی انجام میدهید، دارید پیامآوریای انجام میدهید، و پیام خدا را به دلهای ما میرسانید؛ این خیلی مقام والا و برجستهای است، این افتخار بسیار بزرگی است. برای اینکه این پیام را خوب منتقل کنید، ابزارهایی لازم است که یکیاش صدای خوب است، یکیاش شگردهای اثرگذاری است، مثل لحن و بعضی از خصوصیّات دیگری که حالا بعضی را بعداً یک اشارهی مختصری میکنم. و من میبینم بعضی از قرّاء عزیزِ ما، که من از رادیوی تلاوت صدایشان را میشنوم، با این نکات کاملاً آشنایند و آنها را به کار میبرند، از آنها استفاده میکنند و اثرگذاری تلاوتشان چند برابر میشود.
استماع قرآن یک کار واجب و لازمی است؛ حالا یا با تلاوت قرآن برای خود یا استماع قرآن از دیگری؛ [به هر حال] این یک کار لازمی است. اوّلاً لازمهی ایمان به وحی است؛ اَلَّذینَ آتَیناهُمُ الکِتابَ یَتلونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ اُولئِکَ یُؤمِنونَ بِه؛(۴) اینهایی که قرآن را تلاوت میکنند [با رعایت] حقّ تلاوت، اینها ایمان دارند؛ پس تلاوت قرآن لازمهی ایمان است. یا [میفرماید:] «اَ فَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآن»؛(۵) خب تدبّر کِی حاصل میشود؟ آن وقتی که شما تلاوت کنید یا استماع کنید؛ در این صورت. بنابراین استماع قرآن یک امر تفنّنی نیست. بنده همیشه به دوستان مختلف، از مسئولین و غیر مسئولین، جوانها، [در مواقعی] که پیش میآید و راجع به قرآن صحبت میکنیم، میگویم شما هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید؛ [حتّی] روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید. خب، این استماع قرآن اوّلاً وظیفه است به خاطر ایمان، ثانیاً زمینهساز رحمت الهی است؛ که میفرماید: وَ اِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَ اَنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمون؛(۶) یعنی شنیدن قرآن و استماع قرآن، زمینهساز رحمت الهی است؛ دیگر چه بهتر از این! این یکی از مهمترین عواملی است که میتواند انسان را با رحمت الهی آشنا کند.
تلاوت را باید با تدبّر انجام داد. البتّه مشکل مردم عزیز ما این است که با زبان قرآن آشنایی درستی ندارند. در کشورهای عربی، که شما ملاحظه میکنید مردم معمولی که نشستهاند برای نماز، مثلاً در مسجد امام حسین (علیه السّلام)(۷) یا جاهای دیگر، که قرّاء پیش از نماز قرآن میخوانند، مردم مستقیم میفهمند مراد را، یعنی همان ظاهر قرآن را؛ که البتّه «ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق»؛(۸) باطن عمیقی دارد که ممکن است بیشترِ آن در اختیار آحاد مردم نباشد و بیشتر احتیاج به تفسیر و توضیح اهلش داشته باشد، لکن همین ظاهر قرآن برای همه استفاده دارد؛ از همین ظواهر هم همه میتوانند استفاده کنند؛ مشکل ما اینجا است؛ این را باید یک جوری حل کنیم.
حالا من اینجا یادداشت کردهام که یکی از کارهای مهم این است که ما بتوانیم تلاوت قرآن را بیامیزیم به ترجمهی تفسیری، نه ترجمهی صِرفِ معنی کلمات؛ یک ترجمهی تفسیری که بعضی از ترجمههایی که امروز رائج است و در دست مردم است، همین خصوصیّت را دارند که یک نکاتی را در آنجا توجّه دادهاند. تفسیرهای بسیار خوب و روانی هم امروز خوشبختانه وجود دارد؛ یعنی ما امروز از لحاظ کتاب، از لحاظ ترجمهی قرآن، از لحاظ تفسیر مشکلی نداریم؛ بحمدالله زیاد در اختیار هست؛ همین تفسیر نمونه، تفسیرهای دیگری که وجود دارد، تفاسیر زیادی از این قبیل هست. یک شکلی و یک شیوهای باید پیدا کنید؛ این را بایستی متخصّصین کار قرآن و کسانی که سرگرم این مسائلند، یک راهی پیدا کنند که ما بتوانیم در محافل قرآنی که تلاوت قرآن میشود، به نحوی ترجمه را هم وارد کنیم.
البتّه الان یک کار کوچکی در رادیو تلاوت دارد میشود که من خوشم میآید: قبل از آنکه تلاوت را پخش کنند، آن مجری از روی همین تفاسیر متداولی که وجود دارد، مجملی از مضمون یک یا دو آیه از آیاتی را که بنا است این قاری بخواند بیان میکند؛ خیلی خوب است؛ این خیلی خوب است. حالا ولو مثلاً قاری ممکن است بیست آیه، سی آیه بخواند، این [مجری] یک آیه، دو آیه را بیان میکند امّا همان اندازه هم مغتنم است. این کاری است که الان در رادیو تلاوت انجام میگیرد. شبیه این را قبل از انقلاب بنده در جلساتی که دربارهی مسائل قرآنی صحبت میکردم [انجام میدادم]. اینجوری بود که من شرح مفصّلی را ــ مثلاً به قدر شاید یک ساعت ــ دربارهی یک موضوعی بحث میکردم؛ آیات آن موضوع را انتخاب کرده بودیم. بعد از صحبت من، یک نفر از قرّاء، همین دوستانی که مشهد بودند ــ قاریانی که بعضیشان بحمدالله در قید حیاتند، بعضی هم به رحمت خدا رفتهاند ــ اینها میآمدند مینشستند؛ من میگفتم [دیگران] قرآن را در مجالس مقدّمهی سخنرانی قرار میدهند، من سخنرانیام را مقدّمهی قرآن قرار میدهم؛ سخنرانی میکردم ــ من ایستاده سخنرانی میکردم ــ بعد آنجا صندلی بود، منبر بود، قاری میآمد روی آن منبر مینشست و تلاوت قرآن میکرد؛ ما آن زمان این کار را میکردیم، حالا نمیدانم چقدر در این جلسات اینجور کارها ممکن است. به هر حال شیوهای باید انتخاب کرد. این کار شاید به عهدهی همین مجموعههای قرآنی باشد که ببینند چه کار میشود کرد که وقتی شما تلاوت میکنید، مردم بتوانند مضامین را، مفاهیم را همان جور به دست بیاورند و بفهمند.
یکی از کارهای خیلی خوب، رواج تلاوت و استماع قرآن در همهی مساجد است. بعضی از مساجد اینجور است که در آن تلاوت میشود. عرض من این است که اگر بتوانیم، هر مسجدی را یک پایگاه قرآن قرار بدهیم؛ یعنی از یک قاری، دو قاری دعوت کنند ــ الحمدلله قاری که خب زیاد است ــ قبل از نماز بیایند آنجا؛ حالا اگر میشود، هر روز این کار را بکنند، که خب یک قدری مشکل است، لااقل هفتهای یک بار یک قاری، یک تلاوتگر قرآن بیاید در مسجد و بنشیند و قرآن بخواند، مردم گوش کنند؛حالا احیاناً یا خود او، یا یک نفر در کنار او تفسیر و ترجمهی تفسیریِ کوتاه و مختصری را هم برای فهم مردم بیان کنند. به نظر من اینها خوب است.
یک مقداری بایستی به مسائل مربوط به قرآن اهتمام ورزید. قرآن کتاب زندگی است، کتاب حکمت است، کتاب درس است؛ دیگر در این زمینه ما زیاد صحبت کردهایم، نمیخواهم آنچه را گفتهایم مجدّداً تکرار کنم. قرآن برای همهی بخشهای زندگی درس دارد. هر صفحهای از قرآن را که شما نگاه کنید، وقتی دقّت کنیم، تدبّر کنیم، در هر صفحهی قرآن انسان میتواند دهها نکتهی اساسی برای زندگی پیدا کند. اینها مسائل مهمّی است. نه فقط مسائل مربوط به عالم آخرت ــ که آنها در قرآن خیلی سنگین و پُررنگ و قوی است ــ حتّی مسائل مربوط به زندگی شخصی ما، زندگی خانوادگی ما، مسئلهی حکومت ما، مسئلهی ارتباطات بینالمللی ما، نسبت به همهی اینها و برای همهی اینها در قرآن حکمت هست، تدبیر هست. خب بایستی ما از این استفاده کنیم، از قرآن استفاده کنیم.
بحمدالله جامعهی قرآنی امروز وسیع است. یک روزی بود این حرفها را میزدیم، هیچ زیرساختی برایش وجود نداشت؛ آن روز یک تعداد کمی با قرآن مأنوس بودند و کسانی هم که مثلاً برای مردم نصیحت و صحبت میکردند، در خیلی از بیانات و مانند اینها از قرآن خیلی استفاده نمیشد. امروز بحمدالله زیرساخت خیلی فراوان است؛ قاری قرآن زیاد داریم، حافظ قرآن زیاد داریم، تلاوتگر قرآن زیاد داریم، مستمعین و علاقهمندان به قرآن زیاد داریم؛ در مجالس قرآنی شرکت میکنند، انسان میبیند. بنابراین، بایستی روی مسئلهی تلاوت قرآن، روی مسئلهی آشنایی با قرآن و با مفاهیم قرآن، هر چه ممکن است کار کنیم، و بیشتر کار کنیم؛ این مسئله، مسئلهی مهمّی است.
چند نکته برای تلاوتگران عرض میکنم؛ به شما که حالا تلاوت میکنید و مردم استفاده میکنند و این شأن بزرگ را خدای متعال به شما داده، این توفیق بزرگ را پیدا کردهاید که میتوانید آورندهی رسالت الهی به مردم باشید و دلهای ما را مخاطب خودتان قرار بدهید، چند نکته را من عرض بکنم. تلاوت باید برای اثرگذاری بر مخاطب باشد که البتّه این شگردهایی دارد که من بعضی از آنها را بعداً عرض میکنم؛ البتّه اغلب شماها هم آشنا هستید؛ «اثرگذاری بر مخاطب»؛ یعنی شما تلاوت را که شروع میکنید، نیّتتان باید این باشد که این تلاوتِ شما در مخاطبِ شما اثر بگذارد. ما دو جور تلاوت داریم: یک جور آن تلاوتی که هدفش اثرگذاری است، یک جور آن تلاوتی که هدفش آوازخوانی است. تعجّب میکنید؟ تعجّب نکنید. حالا شماها الحمدلله چون خودتان همه خوب و پاک و دارای نیّت صادق هستید، ممکن است برایتان تعجّبآور باشد؛ امّا نه، کسی که با این قرّاء بیرونی ــ خارج از کشور ما؛ اسم کشور را نمیآورم ــ آشنا باشد، میبیند؛ بعضیهایشان هستند که وقتی تلاوت میکنند، گویی اصلاً غرضشان این است که لحنها و شیوهها را مدام به رخ مستمع بکشند! مستمع هم حرفهای است، یک عدّه مستمع حرفهای دارند؛ این هیاهوها که میشنوید ــ هایوهوی، فریاد میزنند، آدم هم نمیفهمد چه میگویند! ــ اینها همان حرفهایهایند؛ غالباً اینها دنبال این [هستند]. در اجتماعات عمومی که میبینید مردم فریاد میکشند، «الله» میگویند، گاهی گریه میکنند، آن تأثیرگذاری است؛ امّا در این مجالس خاصّی که پیدا است مثلاً بیست نفر، پنجاه نفر یا صد نفر هستند که دُوروبَر قاری را گرفتهاند، سر و صدا میکنند، هیاهو میکنند، اینها از آن موسیقی زیبا و فعّالی که او به کار برده لذّت میبرند؛ شاید اصلاً توجّه به معانی هم نداشته باشند. خود آن قاری هم همین جور است.
من یک مثال بزنم. البتّه دلم نمیخواهد اسم بیاورم؛ یک قاری خیلی خوشخوان و خوشصدایی، مثلاً فرض کنید محمّد عمران ــ حالا اسم آوردیم ــ خیلی خوشصدا است، در موسیقی هم مسلّط است؛ شنیدم که میگفتند مسلّطترین آدم در موسیقیهای عربی است. او قرآن میخواند؛ سورهی یوسف [را چنین خوانده:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر» بعد «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین». چند آیه که میخواند، برمیگردد [دوباره میخواند:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر»؛ دنبالهاش را نمیخواند. بعد دوباره «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر». من شمردم در این چند دقیقهی اوّل شاید حدود هشت نُه مرتبه گفت: بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر؛ خب چرا؟ تکرار آیات خیلی خوب است. وَ مَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَى الله؛(۹) این را مثلاً فرض کنید قاری میخواند، [تکرارش هم] خیلی خوب [است]؛ همین آیات اوّلی که آقای فردی خواند. من منتظر بودم ایشان آن دو سه آیهی اوّل را تکرار کند. اینها تکرارکردنی است؛ تکرار اینها یک جاهایی خیلی خوب است و واجب و لازم است، یعنی تکرارش همین طور تأثیرگذار است؛ امّا [تکرار] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر» چه فایدهای دارد؟ چه تأثیری در مخاطب دارد؟ جز اینکه [نشان بدهد] شیوههای مختلف خواندن را ــ شیوههای موسیقایی را ــ او دارد عمل میکند؛ آنها هم گوش میکنند. این خواندن، این تلاوت، تلاوت مطلوب نیست؛ تلاوت باید برای اثرگذاری باشد. البتّه اثرگذاری در درجهی اوّل به خود آن خواننده مربوط میشود. آن خواننده اگر چنانچه خودش از تلاوتش متأثّر باشد ــ که انسان میبیند بعضی از خوانندههای مصری حقیقتاً خودشان از آن تلاوتشان متأثّرند ــ اثرش طبعاً زیادتر است؛ شگردهایی هم دارد که من حالا بعضی را عرض میکنم. [البتّه] غرضی دارم؛ نه اینکه بخواهم آن شگرد را به شما یاد بدهم؛ شما خودتان بهتر از من بلدید؛ مقصودی دارم از این کار.
یکی از شگردها استفادهی از اختلاف قرائت است. اختلاف قرائت را بعضیها [فقط] برای خودنمایی میخوانند، یعنی واقعاً هیچ فایدهای ندارد؛ قرائتهای شاذ و ضعیف، قرائتهای مهجور. گاهی اوقات یک آیه را مثلاً فرض کنید که در پنج شش قرائت به شکل مختلف تکرار میکنند، هیچ فایدهای هم ندارد. اینجور اختلاف قرائت خواندن خیلی مطلوب نیست، بنده هیچ توصیه نمیکنم؛ با اینکه بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، که حالا من نمونههاییاش را عرض میکنم. بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، امّا یک جاهایی هست که اختلاف قرائت ــ که موجب تکرار میشود ــ هیچ فایدهای برای اثرگذاری ندارد؛ هیچ؛ گاهی اوقات حتّی یک مقداری ذهن را دور هم میکند، متوجّه یک چیزهای دیگر میکند؛ امّا یک جاهایی خیلی خوب است. من دو سه نمونه را ذکر بکنم: یکی این تلاوت عبدالباسط است در سورهی یوسف، هَیتَ لَک، که همین طور پشت سر هم تکرار میکند، یعنی منتظر نمیماند که آیه را تمام کند بعد تکرار کند. وَ قالَت هَیتَ لَک، وَ قالَت هِئتَ لَک، وَ قالَت هِئتُ لَک؛(۱۰) همین طور مدام تکرار میکند. او میخواهد اهمّیّت موقعیّت را نشان بدهد؛ اهمّیّت را میخواهد نشان بدهد. اگر همین طوری بخواند و عبور کند، یک چنین موقعیّت مهمّی مورد توجّه مستمع قرار نمیگیرد. یک جوانی در یک اتاق خلوتی و یک زنِ آنچنانیای با این اصرار متوجّه او است و او امتناع میکند. این اهمّیّت این مسئله است؛ یعنی میخواهد موقعیّت را آنچنان مشخّص کند در ذهن مخاطب که کأنّه دارد در مقابل چشم او اتّفاق میافتد، لذاست که تکرار میکند. اینجور تکرار هم در تلاوتهای قرّاء خوب برجستهی عرب کم است که همینطور بلافاصله پشت سر هم تکرار کند. این یک نمونه است. اینها خوب است؛ اینها را اگر چنانچه دوستان تمرین کنند و اینجور عمل کنند و اگر چنانچه مثلاً یک جایی اختلاف قرائتی وجود دارد، این را بیان کنند، به نظر میرسد خیلی خوب است. حالا مثلاً در آن «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»،(۱۱) قرائت وَرش «آل یاسین» است. «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین»؛ تنها وَرش اینجا «آل یاسین» خوانده؛ بقیّه همه «اِل یاسین» خواندهاند. مثلاً تکرارش بد نیست؛ «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین».
یک نمونهی جالب دیگری که خیلی برای من شیرین و جذّاب بود، تلاوت شیخ مصطفیٰ اسماعیل است در سورهی نمل که وقتی حضرت میفرماید که «اَیُّکُم یَأتینی بِعَرشِها»،(۱۲) اینجا «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنّ»؛ این [اختلاف قرائت] خودش را نشان میدهد. ضمناً جن تحت فرمان حضرت سلیمان بودند، امّا دلشان با حضرت سلیمان نبوده که «تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کانوا یَعلَمونَ الغَیبَ ما لَبِثوا فِی العَذابِ المُهین»(۱۳) ــ که در سورهی [سبأ است] ــ این نشاندهندهی این است که اینها تحت فرمان بودند، اینها مجبور بودند، حضرت تسخیر کرده بود اینها را، امّا دلشان با حضرت نبوده. حالا اینجا [که میفرماید] «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک»،(۱۴) شیخ مصطفیٰ اسماعیل چه کار میکند؟ اوّل همین را میخواند: قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک؛ [بعد] «اَنَا آتیکَ بِه» را با قرائت وَرش [میخواند]؛ یعنی تکرار مطلب به صورت قرائت وَرش؛ چرا؟ برای خاطر اینکه قرائت وَرش در اینجا آن غرور این عفریت را بیشتر نشان میدهد. ببینید، این [نحوهی خواندن] خودش را دارد نشان میدهد؛ به همین جهت تکرار میکند. به نظر من مصطفیٰ اسماعیل ــ با آن شناختی که آدم از این قاری بزرگ و برجسته دارد ــ تعمّداً این قرائت را اینجا بلافاصله تکرار میکند؛ یعنی نمیگذارد آیه تمام بشود، بعد شروع کند؛ همان جا بعد از «اَنَا آتیک» که قرائت معروف حفص از عاصم است، قرائت وَرش را تکرار میکند برای اینکه نشان بدهد دارد از خودش تعریف میکند.
بعد، آن «اَلَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» میزند توی دهن این؛ آن هم میگوید «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک».(۱۵) اینجا هم [شیخ مصطفیٰ اسماعیل] همین کار را میکند، اینجا هم همین جور [میخواند]؛ یعنی در واقع یک حرکت غرورآمیز غلط «عِفریتٌ مِنَ الجِنّ» را یک بندهی خالص مؤمن از اصحاب حضرت سلیمان، به او جواب میدهد و در واقع توی دهن او میزند. ببینید، این استفادهی از اختلاف قرائت به این شکل، کاملاً چیز خوبی است؛ امّا اگر چنانچه بدون این جهات، بدون این دقّتها و توجّهات، اختلاف قرائت انجام بگیرد، حالا در یک حدّ رقیقی، به نظر بنده اشکال ندارد. میدانید چون وَرش ساکن مصر بوده و در واقع میراث مصریها همین قرائت وَرش است از نافع، لذاست که اهمّیّت میدهند. حتماً شنیدهاید که آنجا حتّی ترتیلهایی دارند صرفاً با قرائت وَرش؛ از اوّل تا آخر، فقط قرائت وَرش است. در مصر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا که غربِ دنیای اسلام میشود، قرائت وَرش از نافع [رایج] است. قرائت حمزه هم به خاطر همزهی بعد از حرف ساکن که یک سَکتی در آن ایجاد میکند، یک زیباییای دارد که آن هم در مواردی اشکال ندارد؛ امّا افراط کردن در بیان این قرائتهای مختلف و توسّل به انواع و اقسام حرفهای آنها و بخصوص بعضی از این اِمالههای عجیب و غریبی که انجام میدهند که واقعاً آدم نمیتواند درست هضم کند که این چرا اینجور است، [درست نیست.] گمان هم نمیکنم امروز در دنیای عرب هیچ عربی اینجور اِمالهی در بیان داشته باشد؛ حالا شاید آن روزی که مثلاً جناب حمزه ــ یکی از قرّاء سبعه ــ اینجور چیزی را بیان کرده، آن روز [رایج] بوده، امّا گمان نمیکنم امروز در دنیای عرب ــ یعنی من تا حالا نشنیدهام و ندیدهام ــ اینجور حرف بزنند یا کسرهها را اینجور اِماله کنند. علیایّحال، این در مورد این معنا.
یک نکتهی دیگر هم در واقع یک شگرد است دیگر، در واقع در مورد قطعووصلها است. یکی از قرّاء محترمی که امروز اینجا تلاوت کردند، خیلی خوب بود از این جهت؛ یعنی تقریباً اغلبِ آقایانی که امروز تلاوت کردند، بخصوص یکیشان، خیلی خوب مواردی را قطع میکردند که مستمع دلش متوجّه آنجا بشود. گاهی اوقات هست که قطعِ مطلب در آیهی قرآن موجب این میشود که مطلب در ذهن جا بگیرد، گاهی اوقات موجب این میشود که اهمّیّت مطلب و خصوصیّت و نکتهای که در مطلب هست نشان داده بشود؛ گاهی هم اینجوری است که البتّه اینها را باید مثال زد تا درست روشن بشود که مقصود چیست که حالا مجال نیست، خیلیهایش را هم من یادم نیست. حالا آنچه مثلاً در ذهنم هست، باز تلاوت مصطفیٰ اسماعیل است در سورهی قصص: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ.(۱۶) خب این را ما اگر بخواهیم بخوانیم چهجوری میخوانیم؟ ما همینجوری میخوانیم: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر آمد، با حیا حرکت میکرد؛ خیلی خب، این خواندنِ عادّی است. مصطفیٰ اسماعیل اینجوری نمیخوانَد؛ او میگوید «فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی»، «عَلَی استِحیاءٍ» را نمیگوید؛ یک فاصلهای میکند، بعد میگوید «عَلَی استِحیاءٍ»؛ چرا؟ برای اینکه این حیا کردنِ دختر معنا دارد. خب این همان دختری است که نیم ساعت قبل از این یا یک ساعت قبل از این، پهلوی همین جوان بوده و گوسفندانش را آب داده و رفته؛ حالا چرا خجالت میکشد، [ولی] آنوقت خجالت نمیکشید؟ [چون] اینجا رفتهاند پیش پدر صحبت کردهاند و از این جوان تعریف کردهاند، یک گفتگویی داخل خانه شده راجع به این جوان، لذاست که این دختر حالت حیا دارد وقتی که میآید؛ «عَلَی استِحیاءٍ». این را میخواهد مشخّص کند، میخواهد این را برجسته کند؛ لذاست «تَمشی» را میگوید، «عَلَی استِحیاءٍ» را جدا میکند، جدا میگوید. از این قبیل هست؛ اگر چنانچه توجّه به اینها باشد، به نظر بنده خیلی خوب است. یا تکرار بعضی از آیات یا تکرار بعضی از جملات یا ارتفاع و انخفاض صوت ــ بالا رفتن و پایین آمدن صوت ــ در بعضی از جاها، اینها همه شگردهای مهمّی است که کمک میکند به تأثیرگذاری قرآن در دلها.
به هر حال، کار شما کار مهمّی است، کار بزرگی است، کار برجستهای است، کار فنّیای است، هنر مرکّبی است. این کاری که شماها میکنید یک هنر است؛ تلاوت قرآن یک هنر بزرگ و مرکّب است؛ یعنی ترکیب است از آهنگ و خصوصیّات گوناگونی که در تلاوت مورد توجّه است برای اینکه انسان بتواند اثر بگذارد. فقط توجّه داشته باشید که تلاوت را برای نوع لحن انجام ندهید؛ تلاوت را با هر لحنی که میخوانید، به قصد تأثیرگذاری در طرف مقابل انجام بدهید؛ یعنی نیّت و هدف این باشد، نه مثل بعضی از همین خوانندههای معروف عرب؛ حالا من از مصطفیٰ اسماعیل تعریف کردم، امّا ایشان هم گاهی اوقات همین جور است؛ یک وقتهایی جوری میخوانَد که آدم احساس میکند گویا میخواهد لحن را و کیفیّت خواندن را به رخ مخاطب بکشد و تحت تأثیر قرار بدهد، لکن در موارد زیادی هم تلاوت او تلاوت تأثیرگذار معنوی است.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال به همهی شما توفیق بدهد، به همهی ما توفیق بدهد با قرآن بیشتر مأنوس بشویم، با قرآن بیشتر آشنا بشویم، بتوانیم انشاءالله وظیفهی خودمان را در این بخش از مسائل قرآنی عمل کنیم. بخش مهم، عمل به قرآن است که آن یک باب دیگری است و مقولهی بسیار وسیعی است؛ در بخش مربوط به تلاوت و احترام به قرآن، این خصوصیّات را عرض کردیم. امیدواریم انشاءالله خداوند شماها را موّفق بدارد.
پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد ما را با قرآن محشور کن؛ ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن در قبر و قیامت محشور بفرما؛ بیشترین بهرهی قرآنی را برای ما مقدّر بفرما؛ جامعهی ما را جامعهی قرآنی قرار بده؛ کسانی که به ما قرآن تعلیم کردند، کسانی که تجوید یادمان دادند، کسانی که رموز قرآنی را به ما تعلیم کردند، پروردگارا! آنها را مشمول لطف و رحمت و مغفرت خودت قرار بده؛ اساتید قرآنی ما را خداوند انشاءالله با اولیائش محشور کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
روزه داری درماه مبارک رمضان
بخش خبری مهدیه آمل ماه مبارک رمضان
روزه داری درماه مبارک رمضان
حجت الاسلام دکتر رفیعی
روزه داری درماه مبارک رمضان
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه (۲۳)
- بانک فیلم (۱۱۳)
- بانک صوت (۵۳)
- بانک تصویر (۱۰۹)
- بخش خبری مهدیه آمل (۷۷۱)
- شهدای مهدیه آمل (۲۵)
- سبک زندگی مهدویت (۷)
- بخش مقالات مهدویت (۲)
- حجاب (۱۰)
- حدیث و قرآن (۱۳)
- مناسبتهای مذهبی (۲۰۰)
- رحلت رسول اکرم(ص) (۱)
- شهادت حضرت زهرا(س) (۳۱)
- شهادت امام حسن مجتبی(ع) (۳)
- شهادت امام حسین(ع) (۹۱)
- شهادت امام سجاد(ع) (۲)
- شهادت امام باقر(ع) (۳)
- شهادت امام صادق(ع) (۵)
- شهادت امام کاظم(ع) (۳)
- شهادت امام رضا(ع) (۱)
- شهادت امام هادی(ع) (۳)
- شهادت امام حسن عسکری(ع) (۳)
- امام زمان عج (۳)
- میلاد پیامبر(ص) (۴)
- میلادامام صادق(ع) (۲)
- حضرت معصومه(س) (۴)
- میلادحضرت زهرا(س) (۱۲)
- میلادامام باقر(ع) (۲)
- میلادامام جواد(ع) (۵)
- میلاد امام علی(ع) (۲)
- حضرت زینب(س) (۱)
- میلاد امام زمان (عج) (۱۷)
- میلاد امام حسین(ع) (۲)
- میلاد حضرت ابوالفضل(ع) (۲)
- میلاد امام سجاد(ع) (۴)
- میلادامام رضا(ع) (۳)
- مناسبتهای ملی (۱)
- احکام (۷)
- رهبری انقلاب (۳۴۷)
- خط حزب الله (۴۹)
- اطلاعنگاشت (۱۴)
- سخن نگاشت (۱۵)
- مراسمات (۵۰)
- دیدار با خانواده شهدا (۱۲)
- دیدارها (۱۱)
- امام خمینی(ره) (۱۷)
- نرم افزارهای مذهبی (۵)
- موبایل (۱)
- زندگی به سبک شهدا (۵۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت(ع) (۱۰۷)
- نماز (۱۱)
- ویزه نامه مذهبی (۲۴)
- شهادت اهل بیت(ع) (۹)
- میلاد اهل بیت(ع) (۸)
- میلاد امام زمان (عج) (۷)
- اعیادشعبانیه (۶)
- ماه مبارک رمضان (۲۳)
- ماه محرم (۸۸)
- مقالات (۱۵)
- ویژه نامه شب های محرم (۱۰)
- علما (۱۰)
- یاران عاشورایی (۱۳)
- درس هایی عاشورایی (۹)
- سخن نگاشت (۱)
- بانک مداحی (۳۷)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- محرم 1400 (۱۰)
- حاج محمدرضاطاهری (۲)
- نوای دیجیتال (۱۲)
- حاج عبدالرضا هلالی (۱)
- حاج سیدمجیدبنی فاطمه (۲)
- محمدحسین پویانفر (۶)
- حاج مهدی رسولی (۲)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- فاطمیه(س) (۳۹)
- استودیویی (۱)
- شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه (۶)
- زندگی به سبک یاس نبوی (۳)
- حکایت خوبان (۱۰)
- مدافعان حرم (۱۷)
- نمآهنگ (۴۶)
- جنگ ودفاع مقدس (۲۶)
- شهدا (۵۹)
- کلیپ های مذهبی (۳۰)
- کلیپ های عاشورایی (۱۰)
- کلیپ های فاطمی (۱)
- میلاداهل بیت(ع) (۱)
- شهدایی (۵)
- شهادت اهل بیت ع (۱)
- بخش کودک و نوجوان (۷)
- هیئت انصارالمهدی(عج) مهدیه آمل (۲۹)
- روابط عمومی مهدیه آمل (۲۰)
- بانک رسانه مهدیه آمل (۱۸)
- سبک زندگی حضرت زهرا(س) (۲۸)
- واحدخواهران مهدیه آمل (۱۴)
- عیدقربان (۲)
- عیدغدیرخم (۱۶)
- خیمه فاطمی (۲۳)
- مسابقات فرهنگی (۷)
- حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل (۷۴)
- گروه جهادی مهدیه آمل (۲)
- حاج قاسم سلیمانی (۲۷)
- زندگی به سبک علمای اخلاق (۱۳)
- آیت الله یزدان پناه نیاکی (۱۴)
- کتاب اسرار نماز (۳)
- تفسیر المیزان (۱)
- عرفان در وادی عمل (۱)
- حکمت اشراق (۱)
- حکمت متعالیه (۱)
- نهایه الحکمه (۱)
- روش شناسی حکمت صدرایی (۱)
- علم النفس صدرایی (۱)
- منازل السائرین (۱)
- اشارات و تنبیهات (۱)
- سبک زندگی اسلامی (۲۵)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۶)
- علمای دین (۹)
- اربعین حسینی (۱۲)
- زندگی به سبک غربی (۱)
- تهاجم فرهنگی (۱)
- جهادتبیین (۲)
- مراسمات مهدیه شهرستان آمل (۱۰)
- دعا وادعیه (۲)
کلمات کلیدی
يادداشت سردبير
-
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت (من خادمیار کوچک امام زمانم)
مهدیه شهرستان آمل که با مشارکت 150 دانش آموز و بازدید بیش از 54 هزار نفر
در کانال دختران انقلاب مهدیه شهرستان آمل در شهرستانهای آمل،بابل،محمودآباد در روز چهارشنبه مورخ 1402/2/27 در سالن اجتماعات اداره تبلیغات اسلامی آمل با تلاوت قرآن و سخنرانی مدیرعامل مهدیه شهرستان آمل آقای حاج قاسم بناگر و سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حسینی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی آمل و مسئول تشکلهای دینی اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران و دیگر مدیران مهدیه شهرستان آمل و دانش آموزان آینده ساز برتر مسابقه نشر حدیث مهدویت و خانواده های محترم برگزار گردید.
آخرين مطالب
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: صهیونیستها از طوفان الاقصی نجات پیدا نمیکنند
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای: شمااکنون درطرف درست تاریخ ایستادهایدوبخشی ازجبهه مقاومت راتشکیل دادهاید
پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ -
-
رئیس جمهور و همراهانش به شهادت رسیدند
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
منطق قرآنی برائت به دنیای اسلام منتقل شود/ حوادث غزه شاخصی ماندگار برای تاریخ است
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
امام خامنهای دردیدارجمعی ازمعلمان:جوانان بایدمنطق شعارمرگ برآمریکا ومرگ بر رژیم صهیونیستی رابدانند
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
اطلاعنگاشت | کتاب جذاب و تمدنساز
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
محبوب ترين ها
-
۵۶۱ -
۴۸۴ -
۵۷۸ -
۴۳۴ -
۴۹۰ -
۴۲۹ -
۴۰۵ -
۴۱۸ -
۴۲۲ -
۳۹۱
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
سبک زندگی پیامبر(ص)
-
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 10 (+پوستر)
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 9 (+پوستر)
شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 8 (+پوستر)
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 7 (+پوستر)
دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 6 (+پوستر)
يكشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 5 (+پوستر)
پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 4 (+پوستر)
سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 3 (+پوستر)
يكشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 2 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 1 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱
سبک زندگی فاطمی(س)
-
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری11
دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری10
شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری9
جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری8
شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری7
چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری6
دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری5
شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری4
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری3
چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری2
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری1
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱