مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۶۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰

خط حزب‌الله ۳۷۱ | «جمهوری» و «اسلامی»، راز ماندگاری

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب خط حزب الله

خط حزب‌الله ۳۷۱ | «جمهوری» و «اسلامی»، راز ماندگاری

خط حزب‌الله ۳۷۱ | «جمهوری» و «اسلامی»، راز ماندگاری

شماره سیصد و هفتاد و یکم هفته‌نامه خط حزب‌الله با عنوان ««جمهوری» و «اسلامی»، راز ماندگاری» منتشر شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif خط حزب‌الله برای نخستین‌بار گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره ضرورت قرار دادن هنر در خدمت مفاهیم اسلامی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۱ را منتشر کرده است. عکس نوشت این شماره به تصویری از همین دیدار و گفت‌وگوی خواننده سرود انقلابی «آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو»، مرحوم اسفندیار قره‌باغی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اختصاص دارد.

 *خط حزب‌الله در سخن هفته این شماره، نگاهی به عوامل پایداری و مانایی انقلاب اسلامی مردم ایران داشته است.

 *گزارش هفته خط حزب‌الله، پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران اسلامی علی‌رغم شرارت‌های دشمن را مرور کرده است.

 *شماره‌ این هفته خط حزب‌الله، به روح مطهر شهید مولوی عبدالواحد ریگی تقدیم می‌شود.
۰

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه اول

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) فاطمیه(س) سبک زندگی حضرت زهرا(س) خیمه فاطمی شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه اول

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه اول

بررسی آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (1)

این خطبه هر چند به بهانۀ غصب زمین های زراعی فدک که حق مسلم حضرت بود ایراد شده است، اما در بردارندۀ مطالب فراگیری دربارۀ روزه، نماز، ایمان و تقوا است. حضرت علیه السلام در این خطبه تقریباً یک دور از آثار اعمال را در آن برشمرده است...
«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا[1]
 

مقدمه

بحثی را که برای این پنج جلسه در نظر گرفته ام، بیان آیات تفسیری خطبۀ فدکیه حضرت زهرا علیها السلام است؛ چون به این بحث ارزشمندی که فاطمه زهرا دربارۀ فدک و به بهانۀ آن ایراد کردند چندان پرداخته نشده است، بنا دارم ان شاءالله آن را توضیح دهم. لازم به یادآوری است که حضرت زهرا علیها السلام به بیش از بیست آیۀ قرآنی در این خطبه استناد جُسته و از آن استفاده کرده است.
 

پیشینه

در این خطبه به صورت صریح بیش از بیست آیه از قرآن ذکر شده که مرحوم مجلسی در «بحارالانوار»و دیگران نیز در کتاب های خود آن را نقل کرده اند.ناگفته نماند که برای این خطبه بیش از ده شرح مفصل و مختصر عربی و فارسی به صورت مستقل نوشته شده است.
این خطبه هر چند به بهانۀ غصب زمین های زراعی فدک که حق مسلم حضرت بود ایراد شده است، اما در بردارندۀ مطالب فراگیری دربارۀ روزه، نماز، ایمان و تقوا است. حضرت علیه السلام در این خطبه تقریباً یک دور از آثار اعمال را در آن برشمرده است.
هم در منابر و هم در کتاب ها کمتر کسی را دیده ام که به دیدگاه های تفسیری حضرت زهرا پرداخته باشد. اینکه حضرت زهرا نسبت به تفسیر، و استفادۀ از آیات، و تعریف از قرآن چقدر اهتمام داشته اند بحث مهمی است. حضرت در چند جای این خطبه از قرآن تعریف و صفات کلام خدا را بیان می کند و نیز سخن هایی که می گوید برگرفته از آیات الهی است.[2] چنان که حضرت امیر علیه السلام نیز سخنان گهربارش مشحون از کلام خدا می باشد، به عنوان نمونه به یک نکته از استنادهای حضرت امیر اشاره می گردد:
 

برتری بنی هاشم بر بنی امیه

در جواب نامۀ معاویه که در آن بعضی از مطالب ناپسند را بیان کرده بود، امیرالمؤمنین علیه السلام – در نامۀ بیست و هشتم نهج البلاغه که این نامه به معاویه نوشته شده و خیلی نامۀ عجیبی است – در جواب نوشت:
فرق من و تو، «وَ مِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ» ابوجهل از شما است.
اولین شخصیت جهان اسلام پیغمبر است که از ماست، در حالی که اولین شخصیت شما کسی است که با پیغمبر جنگ کرد. فرق دیگر: «مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»؛ فاطمه زهرا از ماست «وَ مِنْکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ»؛ و زن ابولهب از شما است.
قرآن نیز دارد «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»تا آن جایی که زن ابولهب را می گوید: «حَمّالَةُ الْحَطَبِ».
برای «حَمّالَةُ الْحَطَبِ»دو معنا ذکر کرده اند: یکی هیزم کشی؛ با این توضیح که: هیزم می آورد پشت خانۀ پیغمبر تا خانه را آتش بزند، ولی یکی از شارحین نهج البلاغه حرف قشنگی دارد و می گوید: به این جهت به زن ابولهب «حَمّالَةُ الْحَطَبِ»نسبت داده شد که خیلی سخن چین بود. در جلسات، آتش سخن چینی را شعله ور و اختلاف را در جامعه دامن می زد.
در ادامۀ این خطبه حضرت می فرماید:
حمزه شیر خدا از ماست، و ابوسفیان، عُقْبه و شیبه از شماست. بعد برای برتری اهل بیت علیهم السلام چند آیه ذکر می کند و به معاویه می فرماید: من این حرف ها را برای تو نمی زنم؛ چون تو را لایق نمی دانم، ولی اینها را می گویم تا مردم بدانند ما که هستیم.
شروع می کند آیات قرآن را ذکر کردن[3] بیش از صد و چهل آیه از قرآن را امیرالمؤمنین مستقیم می آورد و به آنها استشهاد می کند – حیف است با این سخنان آشنا نباشیم و ندانیم که امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام صادق، امام باقر علیه السلام چه مباحث تفسیری دارند. خداوند رحمت کند مرحوم قبانچی را که «مسند امام علی»را جمع آوری کرد. نزدیک یک جلد آن آیات تفسیری علی علیه السلام است.
قبل از اینکه به خطبۀ حضرت زهرا بپردازیم – که خیلی هم بحث دارد – می خواهم از شیوۀ تفسیر اهل بیت علیهم السلام یک تقسیم بندی داشته باشم.
 

اهل بیت و روش های تفسیری قرآن

اهل بیت علیهم السلام آیات قرآن را پنج – شش گونه تفسیر کرده اند(این را دقت کنید بحث علمی و دقیقی است.) من سعی می کنم خیلی ساده این روش ها را بیان کنم.
250 سال ائمه علیهم السلام در بین مردم بودند؛ یعنی امامت از سال یازدهم تا دویست و شصت هجری جریان داشت. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زیاد با مردم ارتباط مستقیم نداشتند؛ اما یازده امام بزرگوار و زهرای مرضیه علیها السلام میان مردم حضور داشتند. خود پیغمبر اکرم را الان مطرح نمی کنیم، زیرا موضوع تفسیر پیغمبر جداست و باید در جای دیگر بحث شود. بنابراین بد نیست امروز مقداری دربارۀ چگونگی منش و مواجهۀ اهل بیت علیهم السلام با قرآن آشنا شویم.
 

1. تفسیر قرآن به قرآن

گاهی از امام یک سؤال قرآنی می شد و خود امام با یک آیۀ دیگر آن سؤال را جواب می دادند؛ مثلاً به امام گفته می شد در آیه ای تناقض وجود دارد و یا پیام این آیه را نمی فهمیم به طور مثال «مَغْضُوبِ عَلَیْهِم»یعنی چه؟ «ضَالَّین»یعنی چه؟ در جواب، امام یک آیه از جای دیگر می خواند و «مَغْضُوبِ عَلَیْهِم»و «ضَالَّین»را با آن توضیح می داد. از امام می پرسند: قرآن می فرماید: از کبائر دوری کنید، حال «کبائر»چیست؟ امام پس از قرائت پانزده آیه، کبائر را بر می شمارد. مثلاً، اسراف، قتل، آدم کشی، غیبت، تهمت و...، از کبائر است.هر یک را نیز با آیه ای از قرآن بیان می کند. این روش را تفسیر قرآن به قرآن می گویند که فرایند آن از کنار هم چین شدن آیات، شناختِ مراد خداوند حاصل می گردد.
 

یک روایت:

روایتی که می خوانیم در جلد 89 بحار وجود دارد. شخصی خدمت امیرالمؤمنین آمد (روایت خیلی مفصل است که نزدیک به 27 است)، گفت: آقا! در قرآن تناقض وجود دارد:بدین معنا که بعضی از حرف هایی که در قرآن است بعضی دیگر را نقض می کنند. حضرت فرمود«ثَکِلَتْکَ اُمُّک»؛ مادرت به عزایت بنشیند چرا راجع به قرآن این طور نظر می دهی؟ تو نمی فهمی، متوجه نمی شوی، نگو در قرآن تناقض وجود دارد، شاید فهم تو ناقص باشد، ادب داشته باش و بیا بپرس!فوراً قضاوت نکن و نگو در قرآن تناقض است.
آن شخص گفت: مثلاً خداوند در قرآن می فرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»؛[4] هر کس خدا را فراموش کند خدا او را فراموش می کند. یا می فرماید: «نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ»[5]؛ خدا را فراموش کردند خدا هم آنها را فراموش کرد. اما در جای دیگر می فرماید: «مَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا»[6]؛ خدا فراموش کار نیست.چه طور قرآن در یک جا می گوید: خدا فراموش کار نیست و نسیان ندارد و در جای دیگر می گوید: خدا فراموش می کند؟ دو آیه را کنار هم گذاشته و برایش شُبهه پیدا شده! هیچ اشکالی ندارد کسی در آیات قرآن، روایات و سیرۀ معصومین تفحص کند و برایش سؤال پیش بیاید. آمده نشسته رو به روی امیرالمؤمنین علیه السلام – زمان خلافت آقا – و اشکال می کند.
 
نمونه دیگر:
یک تناقض دیگر هم اینکه: در قرآن داریم در قیامت بعضی جاها سؤال نمی شود، بعضی جاها گفته می شود که بروید، برخی جاها خیلی معطل می کند، بعضی جاها می گوید: «حِساباً یَسیراً؛[7] زود حساب رسی می شود»کدام را بپذیریم؟ یک جا می گوید:یک روز قیامت مطابق با پنجاه هزار سال است، یک جا گفته می شود، سؤال نمی شود و در جایی نیز گفته می شود زبان ها در آن روز از کار می افتد: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ»[8]؛ هیچ کس حق ندارد حرف بزند. «تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ»دست و پاها شهادت می دهند.
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب فرمود: در آیات قرآن دقت کن! قیامت مواقفش مختلف است یک جا زبان حرف می زند، یک جا عضو شهادت می دهد. اگر در جایی زود رد می شوی و در جای دیگر طول می کشد این تناقض نیست. و آن جایی که می فرماید:خدا فراموش کار نیست؛ یعنی فراموشی هایی که شما دارید نظیر اینکه به ما چیزی را می گویند و فردا صبح یادمان می رود نیست. اما جایی که گفته می شود خدا شما را فراموش می کند، یعنی خداوند شما را رها می کند؛ «نَسِیَ»به معنای «تَرَکَ»است، حضرت همۀ پرسش ها را پاسخ دادند.[9]
سِرِّ سخن این است که ائمۀ ما گاهی در تفسیر قرآن از خود قرآن استفاده می کردند. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه – آن چیزی که در ذهن دارم– یک جا می فرماید: «یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ»[10] خود قرآن خودش را توضیح می دهد. عبارت «یُفَسِّرُ بَعضُهُ بِبَعْضٍ»در روایت نیامده، ولی «یَنطِقُ»آمده است.

روایت دیگر:

شخصی پیش امام حسین علیه السلام آمد و عرضه داشت: یابن رسول الله! «الصمد» یعنی چه؟ آقا در جواب فرمود: خدا خودش دارد توضیح می دهد؛ یعنی «لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ»؛ کسی که نه در آغازش نیاز دارد نه در پایانش، نه زاده شده نه می زاید و اصلاً نیاز به زایش ندارد، وابستگی به پدر و پسر ندارد، این می شود صَمَد (یعنی بی نیاز). گاهی تفسیر آیه ای کنار خودش آمده است. بنابراین، عزیزان! ائمۀ ما چند گونه قرآن را تفسیر کرده اند که یک نوع آن«تفسیر قرآن به قرآن»است.
 

2. تفسیر قرآن با احادیث رسول خدا (ص)

ده ها مورد امیرالمؤمنین علیه السلام آیات قرآن را با احادیث پیغمبر تفسیر کرده است. امیرالمؤمنین علیه السلام یا خودش خدمت رسول خدا رسیده و توضیح آیه ای را خواسته که این آیه به چه معناست؟ و یا اینکه خود پیغمبر، امیرالمؤمنین علیه السلام را می خواست و برای آن حضرت تفسیر می گفت.گاهی امیرالمؤمنین در روایاتی که دارد می فرماید: «قال لِی رَسُولُ الله»؛ پیغمبر اکرم به من تفسیر این آیه را چنین فرمود. از این نوع سخنان دانسته می شود که یکی از منابع فهم قرآن کلام پیغمبر (ص) است.
به عنوان مثال، باید این را گفت که شما آیه «یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ»،[11]خداوند یک لوح محفوظ دارد و هر کس پرونده ای پیش خدا دارد که با اختیار آدم هم منافات ندارد. در آنجا مشخص است که هر کس چقدر عمر می کند. در این عالم یک سری موارد قطعی وجود دارد، مثل عمر فلان آقا پنجاه سال است و در فلان زمان به دنیا خواهد آمد، اینها در لوح محفوظ خداوند نوشته شده است و همچنین بسیاری از حوادثی که پیش می آید نوشته است.
اینکه گفته می شود شب قدر دعا کنید، «قدر»به معنای تعیین مقدّرات روزی، اولاد، حوادث و وقایعی که پیش می آید است و همۀ اینها تعیین شده و جبر هم نیست.حالا می گوییم، خداوند می فرماید: «یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ» مقصود این است که مشخصاتی را که خدا برای انسان ها نوشته، بعضی وقت ها پاک می کند و چیزی دیگری جایش می نویسد، مثلاً اگر برای کسی پنجاه سال عمر مشخص شد، به دلیلی محو می شود و سی سال جای آن ثبت می گردد.اگر قرار بود داغ و حادثه ای پیش بیاید به دلیلی حادثه رد می شود و جای آن، آرامش و سلامت ثبت می شود. این آیه خیلی پیچیده و دقیق است. از این تغییرات به «بداء»تعبیر می شود که خود بحث دامنه دار و سنگینی دارد.
اما اینکه آنچه نوشته می شود آیا صد در صد است و تکان نمی خورد؟ با استفاده از آیات و روایات در جواب باید گفت: نه، صد در صد نیست، ممکن است کم و زیاد گردد. اگر تکان نمی خورد ممکن بود آدم با خودش بگوید ما که هر دعایی کنیم فایده ندارد، هر صدقه ای که بدهیم و رحم و مروتّی که داشته باشیم سودی در بر ندارد، و انسان می ماند که چه کند. اگر از نظر تربیتی ثابت گردد امری که از جانب خداوند برای ما در نظر گرفته شده قابل تغییر نباشد آدمی در کارهای دین شُل می شود.
 

ادب امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام پرسش از پیامبر (ص)

امیرالمؤمنین علیه السلام خدمت رسول خدا آمد تا بپرسد تفسیر این آیه چیست. پیغمبر (ص) فرمود: «لَاُقِرَّنَّ عَینَکَ بِتَفسیرِها، ولَاُقِرَّنَّ عَینَ امَّتی مِن بَعدی بِتَفسیرِها»علی جان! چشم هایت و چشمان شیعیانت را با تفسیر این آیه روشن می کنم. علی جان! خدا بعضی چیزها را پاک و چیز دیگری را جایگزین آن می کند.
در طول عمر پیغمبر دیده نشده جایی را که امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه ای مفصل یا بیان مستقلی ارائه کرده باشد، اکثر خطبه هایی که رسیده همه اش بعد از رحلت رسول خدا است، زیرا حضرت به طور کامل مطیع پیغمبر بود، خودش هم دربارۀ این تواضع و ارتباط می فرماید: «مثل بچه شتری که دنبال مادرش باشد دنباله رو پیغمبر بودم.»[12] آری، بچه شتر اگر مادرش نصف راه را برود و برگردد او هم بر می گردد. امیرالمؤمنین می گوید: طوری دنبال رو پیغمبر بودم که هیچ وقت نگفتم چرا؟ در صلح حدیبیه پیامبر فرمود:صلح کنیم. گفتم: چشم؛ در حالی که بعضی ها گفتند: چرا؟ ولی علی علیه السلام مطیع محض و گوش به فرمان رسول خدا بود.
 

قرآن حکم کلی را بیان می کند

پاره ای از آیات قرآن ابهام دارد بدین معنی که «کلی»است، به عنوان مثال در نماز و زکات، نه تعداد رکعات نماز معین شده و نه مقدار زکات تعیین شده است. بعضی از افراد می گویند چرا اسم ائمه در قرآن نیامده؟ باید گفت: تعداد رکعات نماز که رکن دین است و خیلی از چیزهای دیگر به صورت جزیی در قرآن نیامده است و همچنین اسم ائمه علیهم السلام. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: خداوند در قرآن بنایش بر کلیات بوده است. آیا در قرآن هفت دور طواف و هفت دور بین صفا و مروه حرکت کردن که از احکام حج است آمده است؟ بلکه فقط به صورت کلی گفته شده: «أَنْ یَطَّوفَ بِهِما»[13]؛ یعنی بین صفا و مروه طواف کنید. و موارد بسیار دیگری که در قرآن ذکر نشده است. 500 آیه راجع به احکام داریم که هزاران حکم را باید از آن استنباط کرد. یکی از مبین های قرآن کریم پیغمبر(ص) است خودش می فرماید: «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ».[14]
 

کار خیر عامل تغییر سرنوشت

رسول خدا (ص) در جواب پرسش علی علیه السلام دربارۀ تفسیر آیه مورد بحث فرمود: علی جان! سه کار باعث «یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ»می شود.
1. صدقه است:«الصَّدَقَهُ عَلَی وَجْهِها»؛
2. نیکی به پدر و مادر است: «بِرُّالو الِدَین»؛
3. کار خیر و بار از دوش کسی برداشتن:«وَاصطِناعُ المَعروفِ».
این سه کار است که «یُحَوِّلُ الشَّقاءَ السَعادَةَ، و یَزیدُ فی العُمرِ، ویَقی مَصارِعَ السَّوءِ»باعث می شود برای فردی که شقاوت نوشته شده سعادت نوشته شود، مثلاً کسی که در پرونده اش نوشته شده شقاوتمند از دنیا خواهد رفت و عمرش کوتاه می شود یا فلان مصیبت را می بیند؛ اگر این سه کار را انجام دهد مقدرات و سرنوشت پیشین که برایش رقم خورده بود پاک شده و جایش سعادت نوشته می شود، و عمرش طولانی و از خطرات جلوگیری می نماید.[15]
امام صادق علیه السلام در دعای ماه مبارک رمضان می فرماید:«اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ فَامْحُنِی»خدایا! اگر مرا از اهل شقاوت نوشته ای «وَاکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاء»[16] پاکش کن و جایش بنویس او اهل سعادت است. ممکن است گاهی برای کسی به خاطر نوع برخوردش شقاوت نوشته شده باشد، مثل «حُرّ»که به نیت پاک نیامده بود و راه امام حسین علیه السلام را بست؛ اما به خاطر ادبی که انجام داد همان ادبش باعث شد که خدمت اباعبدالله بیاید و توبه کند و در مسیر خیر قرار بگیرد.[17]
در بعضی از نقل ها داریم کسانی که والدینشان را احترام کردند، و کسانی که دستشان به خیر بوده و بار از روی دوش مردم بر می داشتند، و سنگ جلوی پای مردم نمی انداختند، آخرش عاقبت به خیر شدند. امام حسن مجتبی علیه السلام عرضه داشت:پدرم امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر آدم بدی معلوم نیست بد بمیرد «کَم مِن شَقِیٍّ خُتِمَ لَهُ بِالسَّعادَةِ»خیلی از آدم های بد سعادتمند از دنیا رفتند که تاریخ گواه چنین سخنی است.
 

هشام بن حکم

گاهی افرادی هستند که آغاز بدی داشته اند اما پایانشان خوب بوده است. مثل «هشام بن حکم». هُشام یا هِشام او معتقد به جسمیّت خدا بود حتی روایاتی از او نقل شده است گاهی نیز ائمه اطهار علیهم السلام طبق بعضی از نقل ها با او تند برخورد کرده اند. مرحوم آقای خویی (ره) در «معجم الرجال»در مدح و ذم هشام روایاتی را می آورد و در آخر نتیجه می گیرد که ایشان تغییر روش داد و از شاگردان خاص امام صادق علیه السلام شد.[18]
 

ابو خالد کابلی

حدیثی داریم که روز قیامت هر امامی یک یار مخصوص کنارش وجود دارد، مثلاً امیرالمؤمنین علیه السلام، امام حسن و امام حسین هر یک با یکی از حواریون و یاران مخصوصی که دارند در قیامت حضور می یابند. امام سجاد با یکی از یاران مخصوصش وارد می شود و آن ابو خالد کابلی است. او اول کیسانی مذهب بود و امام سجاد را اصلاً قبول نداشت. می گفت محمد حنیفه امام من است.[19]ولی بعدها خیلی به امام علاقمند شد و از صحابی مخصوص حضرت علی بن الحسین شد.
بنابراین، هر کس شقی بود نباید تلقی کرد که شقی می میرد، و هر کس هم که آدم خوبی بود معلوم نیست سعادتمند بمیرد «کَم مِن شَقِیٍّ خُتِمَ لَهُ بِالسَّعادَةِ».
زبیر کسی است که در شورای شش نفره بعد از عثمان به امام علی علیه السلام رأی داد و آدم خوبی بود، زیرا به نفع امیرالمؤمنین علیه السلام کنار رفت.در تشییع حضرت زهرا شرکت کرد و در جنگ های صدر اسلام جلوی همه بود، ولی در جنگ جمل فرماندهی سپاه را به عهده داشت و در مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام ایستاد و شقی از دنیا رفت.
تا الان دانستیم که اهل بیت علیهم السلام قرآن را با دو روش تفسیری «قرآن به قرآن»و «قرآن با کلام پیامبر» بیان و تفسیر می کردند.
 

3. تفسیر لغات

گاهی ائمۀ بزرگوار ما لغات قرآن را توضیح می دادند، به این معنا که فلان لغت و کلمه چه معنی دارد، مثلاً «لِدلوُکِ الشَّمسِ» را از امیرالمؤمنین سؤال می کنند و امام در توضیح می فرماید: یعنی «غروب»که لغت قرآنی را با لغت دیگر معنی می کنند.
 

4. سبب نزول آیات

گاهی ائمۀ ما در تبیین و تفسیر آیه ای از قرآن سبب نزول آن را بیان می کردند و فقط در معنای آیه گفته می شد که این آیه در فلان مورد نازل شده است.
 

5. تأویل آیات

گاهی فرمایشات ائمۀ معصومین علیهم السلام تفسیر نیست، زیرا تفسیر یعنی فهم ظاهر عبارت آیه. وقتی شما می دانید معنای «صمد»چیست سراغ لغت نامه می روید و معنای لفظ را در آنجا می بینید و بعد می فهمید که صمد به معنی بی نیاز و غیر مادی است و دلالت آیه با قرائن لفظی و غیره به دست می آید که به آن تفسیر گفته می شود.و در سیرۀ معصومین و علماء رویکرد این گونه ای در فهم قرآن فراوان دیده می شود.
اما گاهی امام علیه السلام آیه را تاویل و باطن آن را بر ملا می کند، این غیر از تفسیر است. بعضی از مستشرقین متعصب و کج سلیقه گاهی راجع به تفسیر شیعه کتاب هایی نوشته اند بدون اینکه دقت کنند آدمی وقتی که حرفی می زند این حرف دارای باطن و ظاهری است. همۀ حرف ها این طور است شعر سعدی، حافظ و کلماتی که بسیاری از افراد دارند هم دارای ظاهر و هم باطن است. وقتی شما به کسی می گویید فلان کار را انجام ندهید این سخن، ظاهرش نهی است، اما باطنش ممکن است معنای حکمت انگیز دیگری باشد. بنابراین بسیاری از اوقات ائمه علیهم السلام باطن آیات را بیان کرده اند که با تفسیر فرق های جوهری دارد.
 

یک نمونه:

مثلاً قرآن می فرماید: «إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا» مردم! اگر روزی صبح بلند شوید و ببینید همۀ آب های روی زمین فرو رفته و یک قطره آب بیرون وجود ندارد و همه جا خشک شده است «فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ»[20]؛ چه کسی می خواهد برای شما آب بیاورد؟ این ظاهر آیه است که می فرماید آب را باید قدر بدانید، اسراف نکنید، کفران نکنید، شکر کنید. اگر چنین شود چه کسی برایتان آب گوارا می آورد؟ به این بخش از معنی تفسیر می گویند؛ اما این سخن باطنی نیز دارد. امام باقر علیه السلام می فرماید: اگر امام زمان غایب بشود – امام را تشبیه کرده به همان آب – همان طوری که اگر آب فرو رفت باید خداوند آن را برگرداند، اگر امام هم غایب شود باید خداوند او را برگرداند؛ «إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُکُمْ غَائِباً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ» دیگر این تفسیر نیست، بلکه «تاویل»و آشکار کردن باطن است.
بعضی ها که تأویل آیات را نفهمیده اند شروع به انکار آن کرده اند: «وَ الزَّیْتُونِ» چیست؟ انجیر و زیتون معنایش معلوم است که هر دو نعمت خدا هستند و بقیۀ نعمت ها نیز چنین هستند. منتها قرآن این دو نعمت را مثال زده است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «وَ الزَّیْتُونِ» امام حسن و امام حسین هستند.[21] انجیر مفید و مُغَزّی برای جسم انسان است تا جسم او رشد کند امام نیز غذای روح جامعه و موجب تعالی روح است؛ «وَ التِّینِ» امیرالمؤمنین علیه السلام است این باطن آیه است. در تأویلات روایات زیادی وجود دارد. در ذیل سورۀ نور، تین، قدر و...، مثلاً در ذیل «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» [22]روایت داریم که لیلة القدر فاطمه است.[23] بدین دلیل است که همان طور که لیله القدر (شب قدر) مخفی است قدر و شأن زهرای مرضیه علیها السلام نیز مخفی است. همان گونه که لیله القدر در فضای زندگی دینی با ارزش است فاطمه زهرا علیها السلام نیز از چنین شأنی برخوردار است. بین ظاهر و باطن آیه مناسبتی وجود دارد که فقط امام علیه السلام آن را می داند و از آن مناسبت استفاده می کند. تمام کلام ادبا، شعرا و فصحای عالم، مجاز، تلمیح، کنایه تشبیه و...، دارد به همین جهت می توانند تأویل بردار باشند.
 

چکیده سخن

روش تفسیری اهل بیت، گاهی قرآن به قرآن، گاهی قرآن با احادیث پیغمبر و گاهی هم بیان واژه های قرآن و گاهی بیان شأن نزول آیات و گاهی نیز بیان تأویل باطن آیات الهی است. ان شاءالله فردا وارد بحث تفسیری حضرت زهرا علیها السلام خواهیم شد تا ببینیم از آن بانوی بزرگوار چه آیاتی نقل شده و ایشان چگونه تفسیر کرده است و چه برداشتی دارند. ناگفته نماند که ملاک ما خطبۀ فدکیه است.
 

روضه امام حسین علیه السلام

شب جمعه است، شب زیارتی قبر ابا عبدالله علیه السلام و در آستانه ایام فاطمیه قرار داریم. از همین جا سلامی به پیشگاه آقا، امام و اربابمان سیدالشهداء عرض کنیم. همان شخصیتی که با قرآن آغاز و با قرآن تمام کرد. سر مقدسش بالای نیزه قرآن خواند، از مدینه بیرون آمد قرآن خواند؛ وارد مکه شد قرآن خواند؛ وارد کربلا شد قرآن خواند؛ بالای سر شهدا که آمد قرآن خواند؛ وقتی با شهدا وداع کرد پشت سرشان قرآن خواند و گفت: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» [24]تمام وجود ابا عبدالله آمیخته با قرآن بود.
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللهِ
وَ عَلَی الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ
عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ
وَ لَا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُم.
ابا عبدالله شب عاشورا را مهلت گرفت، فرمود: عبّاسم به این مردم بگو من امشب می خواهم دعا، قرآن و نماز بخوانم. من استغفار را دوست دارم با اینکه از شهادت در قاموس دین ما بالاتر نیست. حضرت در شب عاشورا برای نماز، دعا، قرآن و بندگی و عبادت[25]مهلت گرفت.
قرآن با گوشت و پوست و وجود ابا عبدالله و یارانش آمیخته بود.از قرآن خوان ها تجلیل می کرد. وقتی آمد بالای سر حبیب بن مظاهر، فرمود: حبیب! تو فاضل بودی، عالم بودی و در یک شب قرآن را ختم می کردی.[26] وقتی بالای سر آن غلام آمد صورت روی صورت او گذاشت و شاید باز هم قرآن خواند. شب و صبح عاشورا از خیمه های ابا عبدالله صدای قرآن خواندن طنین افکن بود؛ چون حسین قرآن ناطق است.
اما چیزی که عجیب بود و زینب هم تعجب کرد صدای صوت قرآن از سر بریدۀ ابا عبدالله بود. زید بن ارقم می گوید: من در غرفه ای نشسته بودم (طبقه بالا منزل) یک وقت دیدم سر بریدۀ مقدس ابا عبدالله بالای نی دارد قرآن می خواند.[27]«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» [28] زینب کبری تا صدای قرآن خواندن برادر را شنید خطبه اش را قطع کرد. قرآن که خوانده می شود باید به احترام همه ساکت شوند. لذا زینب دیگر سخن نگفت صبر کرد تا قرآن خوانده شود، بعد هم رو کرد به برادر:عزیز خواهر، تو که قرآن می خوانی، تو که لبهایت به حرکت آمده پس یکی دو جمله با این یتیم هایت حرف بزن. من هر چه با بچه هایت سخن گفتم آنها آرام نمی شوند. «یَا أَخِی فَاطِمَ الصَّغِیرَةَ کَلِّمْهَا قَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا»[29]
 
لا حول و لا قوة الاّ بالله العلی العظیم.

خطبه فدکیه

شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه اول


حجت‌الاسلام رفیعی: جلسه اول

 

پی نوشت

[1].احزاب،33.
[2].شاید کمتر به این بحث پرداخته شده باشد که در نهج البلاغه، امیرالمؤمنین علیه السلام نیز به بیش از 140 آیه استناد کرده است.
[3].نهج البلاغه، نامه 28.
[4].حشر، 19.
[5].توبه، 67.
[6].مریم، 64.
[7].انشقاق،8.
[8].یس، 65.
[9].بحار، ج89، ص 142 به بعد.
[10].نهج البلاغه، خطبه 133.
[11].رعد، 39.
[12].(نهج البلاغه، خطبه 192، ص 300؛ الطرائف، ج2، ص 300). وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّه
[13].بقره،158.
[14].نحل، 44.
[15].تفسیر نمونه، ج10، ص 241، به نقل از المیزان، ج 11، ص 419.
[16].بحارالانوار، ج94، ص 373.
[17].منتهی الامال،484 – 483.
[18].شاگردان مکتب ائمه، ج3، ص 433 و 432.
[19].شاگردان مکتب ائمه، ج1، ص 106.
[20].ملک، 30.
[21].تفسیر نمونه، ج24، ص 258.
[22].قدر، 3.
[23].(بحارالانوار، ج43، ص 65؛ تفسیر فرات، ص 581). عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا
[24].احزاب،23.
[25].اللهوف، ص31.
[26].سوگنامه آل محمد، ص 264 و 263، در کربلا چه گذشت، ص 247 –246.
[27].در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم، ص 277.
[28].کهف، 9.
[29]. بحارالانوار، ج45، ص 115، سوگنامه آل محمد، ص 418.

منبع : موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل بیت علیهم السلام

۰

مجموع جلسات وسخنرانی های حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی در دهه دوم فاطمیه /شهرستان آمل

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) فاطمیه(س) آیت الله یزدان پناه نیاکی

مجموع جلسات وسخنرانی های حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی در دهه دوم فاطمیه /شهرستان آمل

مجموع جلسات وسخنرانی های حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی در دهه دوم فاطمیه /شهرستان آمل

با سلام برنامه جلسات حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی دردهه دوم فاطمیه امسال به شرح ذیل می باشد:

1- کلاس درس تفسیر المیزان وشرح کتاب منازل السائرین از ساعت 15:15 الی 16:45 از روز دوشنبه 28 آذر ماه مسجد 14 معصوم ع آمل

2- اقامه نماز صبح وسخنرانی از روز یکشنبه 27 آذرماه درمسجد رسول ص آمل

3- سخنرانی بعد از نماز مغرب و عشا از روز پنجشنبه 1 دی ماه درمسجد امام حسن عسکری ع آمل

4- سخنرانی از روز یکشنبه 4 دی ماه ساعت 20:20 درحسینیه رضوان آمل

۰

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آقای رستم قاسمی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

پیام  تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آقای رستم قاسمی

پیام  تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آقای رستم قاسمی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی، درگذشت آقای رستم قاسمی از مدیران انقلابی و خستگی‌ناپذیر را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
درگذشت مرحوم مغفور جناب آقای رستم قاسمی رحمة‌الله علیه را به خاندان گرامی و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. ایشان از جمله‌ی مردان انقلابی و خدمتگزار و خستگی ناپذیر کشور بودند و در عرصه‌های گوناگون خدمات ارزشمندی کردند و تا آخرین روزهای حیات، تلاش‌های خود را ادامه دادند.
از خداوند متعال رحمت و مغفرت و پاداش مجاهدتها را برای آن مرحوم مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۱/۹/۲۳  
۰

پیام رهبری انقلاب در پی حادثه ناگوار ربایش و شهادت آقای مولوی عبدالواحد ریگی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

پیام رهبری انقلاب در پی حادثه ناگوار ربایش و شهادت آقای مولوی عبدالواحد ریگی

پیام رهبری انقلاب در پی حادثه ناگوار ربایش و شهادت آقای مولوی عبدالواحد ریگی

در پی حادثه‌ی ناگوار ربایش و شهادت جناب مولوی عبدالواحد ریگی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی پیامی ضمن اظهار تأثر از این حادثه، بر تعقیب و مجازات سریع و جدی جنایتکاران از سوی دستگاههای مسئول تاکید کردند.
متن پیام به شرح زیر است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
حادثه‌ی ناگوار ربایش جناب مولوی عبدالواحد ریگی رحمة‌الله علیه و به شهادت رساندن این عالم خیرخواه و شجاع موجب تأسف و تأثر اینجانب گردید. اشراری که این جنایت را مرتکب شدند مزدورانی روسیاهند که در خدمت دشمنان سعادت هم‌میهنان بلوچ و اتحاد اقوام ایرانی قرار گرفته‌اند. وظیفه‌ی دستگاه‌های مسئول تعقیب و مجازات جنایتکاران است و باید با سرعت و جدیت انجام شود.
اینجانب به خاندان محترم آن شهید و همه‌ی مردم بلوچستان بویژه خاش و ایرانشهر تسلیت عرض میکنم و رحمت الهی را برای همگان مسألت می‌نمایم.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۱/۹/۲۳    
۰

چهار مأموریت هیئت اعزامی رهبر انقلاب به سیستان و بلوچستان چه بود؟

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

چهار مأموریت هیئت اعزامی رهبر انقلاب به سیستان و بلوچستان چه بود؟

چهار مأموریت هیئت اعزامی رهبر انقلاب به سیستان و بلوچستان چه بود؟

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif متعاقب حوادث اخیر کشور و اتفاقات ناگوار در استان سیستان و بلوچستان در ماه‌های اخیر، هیأت اعزامی مقام معظم رهبری به استان سیستان و بلوچستان به ریاست حجت‌الاسلام و المسلیمن حاج‌علی اکبری ریاست شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه مأموریت یافت تا با حضور در استان و شنیدن سخنان و درد دل مردم، پیگیری تدابیر ایشان در چهار محور «آزادی دستگیرشدگانی که جرم سنگین و مؤثری مرتکب نشده بودند»، «برخورد قاطع و بدون تسامح با خاطیان»، «رسیدگی به وضعیت آسیب‌دیدگان»، «اعطای عنوان "شهید" به جان‌باختگان بی‌گناه پس از رسیدگی بنیاد شهید به پرونده‌های تشکیل شده» را دنبال نماید. سفر این هیئت از تاریخ ۲۱ تا ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۱ انجام شد.
رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری به واکاوی جزئیات این سفر پرداخته‌ است.
 
* با توجه به سفری که اخیراً از سوی رهبر انقلاب داشتید و مطالعات و بررسی‌های قبل از این مأموریت، برای شروع گفت‌وگو از مشاهده و دریافت کلی که از فضای استان سیستان و بلوچستان و وضعیت آن داشتید، بفرمایید.
* بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. استان سیستان و بلوچستان در بین استانهای کشور یک ویژگی‌های خاص و منحصربه‌فردی دارد: از جهت پهناوری‌، مرزهای بسیار حساس ــ هم مرز زمینی، هم مرز دریایی ــ شرایط امنیّتی، وضعیّت رنگین‌کمان قومیّتی و مذهبی، سرمایه‌های انسانی بسیار عظیم، دلبستگی به میهن، تعلّق خاطر، مرزبانی، غیرت، تأثیرگذاری بر شرایط امنیّت ملّی کشور، طمع دشمنان نسبت به این استان، خدمات بسیار بزرگ نظام در این استان، عمق محرومیّت این استان، و سوابق این استان در جریان انقلاب اسلامی. اینها را که کنار هم بگذارید، این استان را یک استان خاصّی نشان میدهد. به آنچه عرض کردم ضمیمه کنید، سابقه‌ی انس و آشنایی‌ای را که از طرف رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با استان وجود دارد؛ بحث تبعید به ایرانشهر و سابقه‌ی انس و آشنایی و فعّالیّتهایی که در آن استان داشتند، که جزو جلوه‌های ویژه‌ی سفر ما هم بود؛ چون ما در اطراف سفر مراجعاتی داشتیم که سلامهای به اسم میرسانند با طائفه‌شان، خانواده‌شان؛ این موضوع، در ایرانشهر که فراوان بود و در شهرهای دیگر هم به همین ترتیب. حضرت آقا در آن سالها، به خاطر آن طبع خودشان، از جهت انس و فعّالیّتهای انقلابی و ارتباط‌گیری‌های وسیع، فقط به خود ایرانشهر اکتفا نکرده بودند، بلکه با علمای آنجا در بخشهای مختلف ارتباط گرفته بودند، که اینها هنوز آثارش هست؛ فکر میکنم در سال ۸۱، در سفری که ایشان به استان داشتند، همه‌ی اینها دوباره بازخوانی شده. آن مهر و محبّتی که ایشان به استان دارند، سر زبان مردم هست و ابراز میشود.

* با توجه به رخدادهای ماه‌های اخیر و اغتشاشات در کشور و بررسی‌ها و مشاهدات شما در این سفر، اتفاقات رخ‌داده در این استان را چگونه تحلیل می‌کنید؟
* اتّفاقاتی که در قضایای اخیر در آنجا می‌افتد، متفاوت با اتّفاقات کل کشور بوده است. اتّفاقات کشور که از روزهای پایانی شهریور ماه آغاز شد، موضوع دیگری بود و موضوعات داخل استان جنس دیگری داشت. بنابراین، اصل مسئله، ارتباطی به این قضایای اخیر و ناآرامی‌ها و اغتشاشات نداشته است. قصه‌ای که در آنجا مطرح میشود، ماجرایی است که مدّتی قبل در چابهار رخ داده بوده و یک طرفش یک ماجرای قتل خانوادگی بود و در مسیر رسیدگی به آن قتل خانوادگی، ظاهراً یک اتّفاق بدی در مورد یکی از مطّلعین ــ که یک خانم بوده است ــ می‌افتد و ادعاهایی از سوی آن خانم مطرح میشود. این مسیر رسیدگی‌ها در آنجا طولانی شده بوده و قبل از اینکه این رسیدگی‌ها به نهایت برسد ــ البتّه بخشی از موارد اقدام شده بوده ــ موضوع در سطح خطبه‌ی نماز جمعه توسّط یکی از آقایان مولوی‌ها مطرح میشود و طرح مسئله در فضای افکار عمومی ــ با توجّه به اینکه در آن منطقه نسبت به این مسئله یک غیرت شدیدی هم وجود دارد ــ بازتابهایی پیدا میکند که اوجش آن چیزی است که در هشتم مهر در نماز جمعه‌ی زاهدان اتفاق می‌افتد: بعد از نماز یک حرکتی به عنوان اعتراض اتّفاق می‌افتد و آن حرکت ظاهراً بر اساس بعضی از طرّاحی‌هایی که از پیش هم انجام شده بوده، متوجّه کلانتری‌ای میشود که در نزدیکی خود محلّ نماز جمعه و مصلّی است و در ادامه آن اتّفاقاتی به وقوع پیوسته که روایتهای متنوّعی از آن شنیده شده است.

چیزی که مسلّم است و در بررسی‌هایی که اعلام شده وجود دارد، این است که در آنجا خطا محرز است؛ امّا ابعادش چیزی است که در فرآیند بررسی‌ها میشود و حاصل آن عبارت است از اینکه کسانی در آنجا بی‌گناه مجروح و کشته میشوند؛ یعنی کسانی که در هجوم به کلانتری حضور نداشتند و یک فاصله‌ای داشتند، تیر به آنها اصابت کرده، که این اصابتِ تیر در دفاع از محیط کلانتری بوده است. این اتّفاقی است که در آنجا افتاده.

بعد از اینکه این ماجرا گزارش میشود، از این طرف میرود در مسیر بررسی و از آن طرف در جمعه‌ی بعد از آن در خاش و بعد همین جور در فضاهای نمازهای جمعه، کم و بیش اعتراضاتی صورت میگیرد و ابراز ناراحتی میشود. این اعتراضات در خاش، در هجومی که به فرمانداری و بخشهای دیگر داشتند، منجر به کشته شدن تعدادی میشود که از این فرصت، عناصر بیرونی و جریان تروریستی و تجزیه‌طلبان و طبعاً کسانی که منتظر بودند، استفاده‌های خودشان را برای التهاب [و دامن زدن به این مسائل] بردند.

* وقتی قرار شد شما به نمایندگی از رهبر انقلاب تشریف ببرید، احتمالاً توصیه و تمهیداتی از سوی ایشان به شما شده؛ در مورد این مأموریت و تمهیدات قبل از آن، بفرمایید. سفر هیئت اعزامی به استان چگونه مطرح شد و مأموریت شما در این سفر چه بود؟
* در قضایایی که بیان شد، از آن طرف، مسیر رسیدگی طولانی میشود و این التهابها هم برقرار بوده است. شورای تأمین استان و نماینده‌ی ولی فقیه گزارشهایی را ارسال میکنند که این گزارشها منجر میشود به دستورات و مصوّباتی که در شورای عالی امنیّت ملّی اتّفاق می‌افتد و به تأیید رهبر معظّم انقلاب هم میرسد. بعضی از این دستورات و مصوّبات اجرا میشود؛ از جمله، تغییری در فرماندهی انتظامی استان اتّفاق می‌افتد؛ این تغییرات، هم در سطح استان و هم در سطح شهرستان بود، چنانکه در چابهار قبلاً انجام شده بود؛ و مثلاً آن کسی که متهم بود دستگیر شده بود. این کارها در مرکز استان انجام شده بود و این تصمیمات به خاطر اتّفاق هشتم مهر گرفته شده بود. علمای استان نامه‌ای خدمت رهبر عظیم‌الشأن مینویسند و تقاضاهایی هم آنجا مطرح میکنند.

در جلسه با علمای اهل سنت پس از شنیدن صحبت‌ها، سلام و محبت رهبر انقلاب را به آقایان رساندم و تدابیرِ انجام شده و نظر معظم‌له را توضیح دادم: کسانی که اثبات شود بی‌گناه کشته شده‌اند، شهید محسوب میشوند. آنهایی که جراحت خاص دارند، تحت پوشش بنیاد قرار گرفته و هر نوع جبرانی لازم است نسبت به این خانواده‌ها انجام میگیرد.


از این سو شاهد هستیم رهبر معظّم انقلاب به نظر مبارکشان میرسد که این کار، غیر از این اتّفاقاتی که افتاده و در مسیر رسیدگی است، یک تدبیر جداگانه‌ای لازم دارد. ایشان با شناختی که از شرایط استان و ابعاد قضیّه داشتند و مخصوصاً با آگاهی از این قضیّه که کسانی بی‌گناه کشته یا احیاناً مجروح شدند ــ که بسیار اسباب رنجش خاطر ایشان شد ــ به ما مأموریّت دادند که در قالب یک هیئت و به همراه دو بزرگواری که سابقه‌ی فعّالیّت در حوزه‌ی اهل سنت و در خود استان را داشتند، وارد این کار شویم. جمع ما مأموریّت پیدا میکنند که اوّلاً سلام و مهر و محبّت ایشان را و خصوصاً سلام ایشان را به کلّ مردم استان برسانیم. بالاخره در این وقایع، مردم دچار ناراحتی شده بودند و معلوم بود که همه از اینکه یک چنین اتّفاقی آنجا افتاده بود دلخور بودند؛ یعنی توقّع نداشتند چنین چیزی اتّفاق افتاده باشد.

ثانیاً در ارتباط با آن کسانی هم که آسیب دیدند دلجویی شود و بعلاوه کسانی که مطالبی دارند و معتقدند که حرف‌هایشان شنیده نشده است، مورد توجّه قرار بگیرند و مطالباتشان پیگیری شود. بنا شد که ما دل بدهیم و حرفها را کاملاً بشنویم و هر کسی مطلبی دارد که میخواهد به استحضار برسد، دریافت کنیم؛ به ‌اضافه‌ی اینکه آن تدابیری هم که تصویب و انجام شده بود، ابلاغ کنیم؛ از جمله اینکه کسانی که بی‌گناه کشته شده‌اند و بی‌گناهی‌شان اثبات و احراز شود، شهید محسوب میشوند و این موضوع به اطّلاعشان برسد؛ و آنهایی که جراحتهای خاص دارند، در ضمنِ همان فضای بنیاد تحت پوشش قرار بگیرند؛ و کسان دیگر هم کاملاً رسیدگی شود و هر نوع جبرانی که در این بخش لازم است نسبت به این خانواده‌ها انجام بگیرد، انجام شود.

در مورد زندانی‌ها هم باید عرض کنم که آنها گفته بودند همه آزاد شوند، امّا گفتیم چنین چیزی تقاضای معقولی نیست؛ امّا کسانی که زمینه‌ی بخشودگی درونشان هست و خطاهای جدی ندارند، یعنی آن افرادی که هیجانی شدند و آمدند و جرم و جنایتی هم نداشتند ولی در این برنامه‌ها حضور داشتند، آزاد شوند؛ و تا هیئت ما در آنجا بود، عدّه‌ای از اینها آزاد شدند. وقتی که میخواستیم بیاییم، حدود صد نفر دیگر آزاد شدند. البتّه باز بنا شد که دقّت بیشتری هم بکنند که اگر کسانی هم هستند که در همان فرایندها دوباره میتوانند مورد عنایت حضرت آقا قرار بگیرند، در این پیشنهاد عفو هم بیایند و کار آنها هم انجام شود.

* مورد خاصّی از توصیه‌‌های رهبر انقلاب بود که نسبت به آن تأکید داشته باشند؟
* غیر از این تدابیر که بیان شد، عمده‌اش این بود که حرفها شنیده شود؛ در واقع، با این تعبیر که «دل بدهند و بشنوند»؛ البتّه در یک جاهایی هم توضیحاتی لازم است که باید این توضیحات داده شود. عمدتاً بحث شنیدن مورد تأکید ایشان بود فلذا ما کاملاً آماده شدیم برای اینکه بشنویم.

* این «شنیدن» رخ داد؟
* بله. ما در جلسات می‌نشستیم و کسانی که مطلبی داشتند، با طیب خاطر حرفها و مطالبشان را مطرح میکردند. البتّه برای دلجویی با خانواده‌ی شهدای امنیّت و با کسانی هم که آسیب دیده بودند، جلساتی داشتیم. تعدادی که میسّر بود تشریف آوردند و جلسه‌ی خوبی هم بود و البتّه برای ما طبعاً جلسه‌ی تلخی بود. امّا دیدن این خانواده‌ها و فضای محبّتی که رهبر معظّم انقلاب به اینها داشتند، بسیار التیام‌بخش بود.

اصل مسئله سیستان، ارتباطی به اغتشاشات اخیر نداشت. در مسیر رسیدگی یک قتل خانوادگی در چابهار، ظاهراً اتّفاق بدی در مورد یکی از مطّلعین ــ که خانم بود ــ می‌افتد. رسیدگی‌ در آنجا طولانی شد و قبل از اینکه به نهایت برسد در خطبه‌ جمعه یکی از مولوی‌ها مطرح میشود و بازتاب پیدا میکند که اوجش آن چیزی است که ۸مهر در نماز جمعه‌ زاهدان اتفاق می‌افتد.


قراری که ما داشتیم، در همان روز اوّل سفر یعنی روز یکشنبه بود. هیئت، شنبه شب به زاهدان رسید و بعد از یک دیداری که اوّل صبح با مسئولین عالی استان داشتیم، قرارمان با علما بود. منظورمان از علما هم علمای برجسته‌ی اهل سنّت است و طبعاً امام جماعت محترم مسجد مکّی هم در بین این افراد بودند. قرارمان این بود که دیدار ما، ساعت ۹، در محلّ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنّت سیستان و بلوچستان انجام شود. بسیاری از دیدارهایمان در همان محل انجام میشد؛ فلذا با این آقایان هم آنجا قرار گذاشته بودیم. ساعت ۹ صبح وقت جلسه رسید و دیدیم خبری نشد. تعداد بسیار کمی از کسانی که دعوت شده بودند آمده بودند و خیلی از اعضا نیامده بودند. بعد که پیگیری شد، معلوم شد که جمعی که دعوت شده بودند، در مسجد مکّی هستند؛ آنجا جلسه‌ی دیگری قبل از ما داشتند که مثلاً صبحانه‌ای بخورند و بیایند امّا دیگر نیامدند و اطّلاع دادند که آقایان میگویند که ما در جلسه حضور پیدا نمیکنیم و اگر هیئت میخواهد، برای دیدن ما به مسجد مکّی بیاید.

ما گفتیم در برنامه‌مان چنین چیزی نبوده است؛ ما بنا بود در محلّ نهاد مستقر باشیم و با گروه‌های مختلف در آنجا جلسات را برگزار کنیم؛ آنجا هم که متعلّق به همین امور اهل سنّت از طرف رهبری است.

* برنامه از قبل کاملاً ثابت و مشخّص و اعلام شده بود؟
* بله، کاملاً ابلاغ شده بود و نماینده‌ی رهبر معظّم انقلاب با تمام افراد صحبت کرده بودند. محلّ جلسه، نهاد و ساعت جلسه هم که ۹ صبح اعلام شده بود امّا آقایان نیامدند و تأخیر شد و وقتی که دیگر حضور پیدا نکردند، گفتند اینجا بین آقایان اختلاف شده و نظرشان این است که اگر هیئت میخواهد بیاید، ما آماده هستیم، وَالّا بنایی بر اینکه بیاییم در آن جلسه نداریم. اینجا یک مقدار زمان از دست رفت و تقریباً از ساعت ۹ تا بعد از نماز ظهر، که میشود حدود ساعت ۱۳:۳۰، گفت‌وگوها و رفت و آمدهایی صورت گرفت. از جمله چند نفر از طرف مسجد آمدند و در جلسه‌ای با آقای محامی، که نماینده‌ی حضرت آقا در آنجا هستند، جلسه‌ی مفصّلی داشتند. در این جلسه راجع به اینکه چرا نیامدند، بحث شد و به آنها تذکّر داده شد. آنها هم گزارش دادند از اختلاف نظرهایی که آنجا وجود دارد و توقّع کردند که هیئت ما برای دیدار و گفت‌وگو به مسجد مکّی برود.

جلسه ما با علمای اهل‌سنت مقرر بود در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنّت سیستان و بلوچستان انجام شود، اطّلاع دادند که آقایان میگویند اگر میخواهید، برای دیدن ما به مسجد مکی بیاید. گفتیم دیدار باید اینجا باشد و تغییرپذیر نیست اما اینکه جهت سلام و تسلیت، چند دقیقه‌ای آنجا بیاییم حرفی نداریم. نهایتاً پیشنهادی به ما رسید، که میگویند برویم یک محلّ ثالث.


ما گفتیم که دیدارمان اینجا باید باشد و این تغییرپذیر نیست امّا اینکه ما احتراماً و جهت عرض سلام و تسلیت، یک چند دقیقه‌ای آنجا جهت دیدار آقایان بیاییم حرفی نداریم. در واقع، ما موافقت کردیم با اینکه برویم یک چند دقیقه‌ای، مثلاً یک چهار پنج دقیقه‌ای، ده دقیقه‌ای و بعد مجدّداً برای جلسه در محلّ مقرّر بیاییم. این پیشنهاد، با اینکه از طرف خود این آقایان مطرح شده بود، مجدّداً مورد تأیید قرار نگرفت و گفتند که توقّعشان این بود که جلسه هم همان جا برگزار شود.

* در نهایت، کار به کجا انجامید؟
* بعد از این، گفت‌وگوهایی که آن دوستان با خودشان داشتند، ادامه پیدا میکند و نهایتاً پیشنهادی که به ما رسید، این بود که اینها میگویند برویم یک محلّ ثالثی جلسه برگزار شود. ما گفتیم باشد؛ ما حرفی نداریم. با محلّ ثالث موافقت کردیم. نکته‌مان هم این بود که نمیخواستیم به حاشیه مبتلا شویم. هدفی که داشتیم این بود که نظرات، سؤالات و پیشنهادات آقایان علمای اهل سنّت را بشنویم و بعد خدمت حضرت آقا تقدیم کنیم. لذا با این پیشنهاد آنها، که جلسه در محلّ ثالث برگزار شود، طبعاً موافقت کردیم. بنا شد محلّ ثالث، منزل یکی از آقایانی که طرفین قبول دارند باشد و نهایتاً منزل یکی از آقایان بلوچ اهل سنّت، که مورد توافق طرفین بود، محلّ جلسه شد و این دیدار در آنجا در حدود ساعت ۱۳:۳۰ انجام شد. دیدار ما تا حوالی ساعت ۱۵:۳۰ طول کشید. طبعاً وقت ما کم شده بود چون ما بعد از ظهر، بعد از ساعت ۱۵، با گروه‌های دیگر قرار داشتیم و نمیتوانستیم آن قرارها را تغییر بدهیم؛ لذا ضمن گله به آقایان که ما آنجا منتظر شما بودیم و وقت و محلّ قرار مشخّص بود و شما در آن وقت مقرّر نیامدید و ما وقتمان عملاً از دست رفت، از آنجا رفتیم.

شنبه ‌شب که به زاهدان رفتیم، تا دقایق پایانی روز جمعه که برگشتیم، مشغول جلسات و پیگیری امور بودیم و فرصت استراحتمان بسیار کم بود. بقیه‌ی وقتها هم که در جلسات رسمی نبودیم، گفت‌وگو و مشورت خودمان بود.

* چه مواردی در گفت‌وگو‌ها بین شما و علمای اهل سنت استان بیان شد؟
* من در ابتدا تصریح کردم که ما آمادگی کافی برای شنیدن حرفهای حضرات را داریم و الان به اندازه‌ای که لازم میدانید صحبت کنید. ابتدا امام جمعه‌ی مسجد مکّی به بیان محورها و نکات خودشان پرداختند و سپس یکی دیگر از آقایان، که به نظرم امام جمعه‌ی خاش بود، صحبت کرد. وقت کم‌کم رو به اتمام بود و یکی از آقایان هم همین‌طور سرپایی یکی دو نکته را مطرح کردند امّا دیگر وقت ما تمام شده بود و به این ترتیب، نوبت به من رسید که من هم مطالبم را مطرح کردم. امام جمعه‌ی مسجد مکّی، همان چیزهایی را که در نامه‌شان قبلاً گفته بودند، مطرح کردند و مطالبشان عمدتاً متمرکز بود روی اتّفاقی که هشتم مهرماه در مسجد مکّی افتاد؛ روایت خودشان و روایت نیروی انتظامی و نیز حواشی این مسئله را گفتند و این مطلب را نیز گفتند که توقّع دارند این مسئله مورد رسیدگی قرار بگیرد.‌

از جمله نکته‌هایی که ایشان مطرح کردند ــ که بعداً دیدم اینها در خطبه و قبل و بعد خطبه دائماً به آن میپردازند ــ مسئله تبعیضی است که ایشان گفتند راجع به اهل سنّت وجود دارد و ما در مسئولیّتها و مقامات نیستیم و نمیتوانیم باشیم و از این قبیل حرفها. این بحث را به موضوع مذهبی شیعه و سنّی کشاندند و ماجرایی را هم که اتّفاق افتاده بود، ناشی از همین مسئله دانستند؛‌ گفتند اینجا ما یک اشکال ساختاری در ارتباط با این موضوع داریم و این مسئله هم به آنجا برمیگردد. آن دوست دیگرمان هم در همین موضوع و قدری تلخ‌تر صحبت کردند.

خدمت امام جمعه مسجد مکی عرض کردم منتسب کردن بحث تبعیض شیعه و سنّی به حوادث اخیر را صحیح نمیدانم و آن را خطرناک میدانم؛ شما هم اینها را تکرار نکنید! نظام در تدابیرش چنین تفاوتهایی را قائل نیست. اتفاقاً خدمات زیربنایی (راه‌آهن، ابرپروژه توسعه سواحل مکران) عمدتاً در بخش سنی نشین است.


نوبت به بنده رسید و بنده هم سلام و مهر و محبّت حضرت آقا را به آقایان رساندم. در ادامه عرض کردم که ما برای شنیدن مطالبتان آمدیم و ان‌شاءالله استفاده میکنیم. راجع به نکته‌هایی که مطرح شده بود، توضیحات لازم داده شد. تدابیرِ صورت‌گرفته و نظر مبارک رهبر معظّم انقلاب را توضیح دادم. راجع به موضوع شهدا و مجروحین، راجع به پیگیری کار که اگر کسی مقصّر است ان‌شاءالله رسیدگی خواهد شد، راجع به زندانی‌هایی که جرم و جنایتی مرتکب نشده باشند و اینها مورد عفو قرار میگیرند و آزاد میشوند؛ راجع به این موارد صحبت کردیم.

فقط یک نکته ماند و آن نکته این بود که خدمتشان عرض کردم که منتسب کردن بحث تبعیض شیعه و سنّی و امثال اینها را به این حوادث اخیر اصلاً صحیح نمیدانم و طرح این موضوعات را خطرناک میدانم و اینها را شما دیگر تکرار نکنید. نظام در تدابیرش چنین تفاوتهایی را قائل نیست. در بعضی از موضوعات، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد و ممکن است شما توقّعاتی داشته باشید که از نظر سیاسی قابل برآورده شدن نباشد امّا در کل، خدماتی که نظام نسبت به اهل سنّت انجام داده، در تمام تاریخ کشور بی‌نظیر است؛‌ مساجدی که ساخته شده است، نمازهای جمعه که قبلاً خبری از آنها نبوده است، مدارس علمیه و غیره ــ همه‌ی این موارد گفته شد ــ تا سایر خدماتی که در مناطق سنّی‌نشین همچون مناطق شیعه‌نشین انجام میشود. اتّفاقاً همان ایّامی که آنجا بودیم، این راه‌آهن [خاش-زاهدان] آنجا افتتاح شد و طرح‌های بسیار بزرگ دیگر. همین بحث سواحل مکران که در حال انجام هست، یک ابرپروژه است که دارد در آن مناطق اجرا میشود و بسیاری کارهای دیگر که انجام شده است و بیان آن از حوصله‌ی بحث خارج است.

نکته‌ی قابل توجّه این است که در استان سیستان و بلوچستان، بخش سیستان که شیعه‌نشین است، محروم‌تر است و اتّفاقاً الان خدمات زیربنایی و اساسی نظام عمدتاً در منطقه‌ی بلوچستان است. در چابهار که کار ملّی است و خاص است، اصلاً چنین تفکیکی وجود ندارد یا در سیاست‌های نظام چنین تبعیضی وجود ندارد؛ اتفاقاً همان جا در بخش شیعه‌ عمق محرومیّت‌ها چقدر زیاد است! ان‌شاء‌الله مسئولین محترم هم بتوانند تلاش کنند که مشکلات برطرف شود.

* از دیدارها و برنامه‌های دیگر در این سفر هم بفرمایید.
* کلّ دیدارهای ما با علمای اهل سنّت منطقه، به شکل متمرکز بود که شرح دادم. سایر دیدارهای ما دیدارهایی بود که به صورت عمومی انجام شده بود؛ مثلاً جلسات با فرهیختگان، دانشگاهیان و رؤسای طوایف در زاهدان، خاش، سراوان، چابهار، زابل، ایرانشهر و دلگان؛ البتّه مجموعاً جلسات ما در مرکز استان بود امّا در این چند شهرستان خدمت عزیزان رفتیم. اینها مربوط به جایی است که بیشتر برادران اهل سنّت ما هستند. دلگان با اینکه در منطقه‌ی بلوچ است، اکثریّت با شیعه است؛ آنجا هم بیشتر دیدارمان مردمی بود. در زابل هم دیدارمان مردمی بود؛ که این دو دیدار، از جهت استقبال و شرکت مردم، بسیار فوق‌العاده بود و مصلّی تقریباً برای حضور آقایان و خانمها جا نبود و با اینکه دیر به آنها اطّلاع داده بودیم و اصلاً وقت نبود ــ یعنی عصر گفته بودیم ــ فردا صبح مصلّی مملو از جمعیّت بود و جلسه‌ی بسیار شیرین و باطراوتی بود.

جریانی دارد با بی‌انصافی یک روایت غلط و مغشوش از فضای آنجا مطرح میکند؛ بافت عمومی استان بشدت به نظام تعلق خاطر دارد. بدون استثناء همه میگفتند سلام ما را برسانید، ما اینجاییم و مرزها را نگهداری میکنیم، نگران نباشید.


از نخبگان آن منطقه که در جلسات حضور پیدا میکردند و می‌آمدند، یک تعداد داوطلب شده بودند که بیایند صحبت کنند؛ مطالبشان را مطرح میکردند و ما می‌شنیدیم، یادداشت میکردم و ضبط میکردیم. ضمن اینکه این جلسات، جلسات وزینی بود. یک بخش عمده‌ای از این جلسات مربوط بود به استقبال از نماینده‌ی حضرت آقا، یعنی بزرگان طوائف با اینکه خیلی‌هایشان نکته‌ای نداشتند بخواهند بیایند صحبت کنند، امّا با محبّت در جلسه آمده بودند. البتّه از این جهت، تنوّعِ جلسات خیلی دیدنی بود و خوشبختانه همه هم ضبط شده و در اختیار است. ما هم آنجا معمولاً صحبت میکردیم امّا صحبتهای ما صحبتهای کوتاهی بود و عمدتاً ناظر به مطالبی بود که دوستان آنجا مطرح کرده بودند.

* درخواست‌ها و حرف نخبگان و مردم در این جلسات و دیدارها چه بود؟
* در این جلسات، بخش عمده‌ای از وقت ما مربوط بود به نیازمندی‌های استان؛ یعنی اصلاً دیگر وارد این موضوعات و حوادث اخیر نمیشدند. در خاش، دو نفر از آقایان مولوی‌ها خیلی با حرارت صحبت کردند و همان حرفهایی را با ما مطرح کردند که برخی دائماً مطرح میکردند. امّا در سایر جلسات، بخش اصلی، شاید بالای هفتاد هشتاد درصد مطالبی که مطرح میشد، مربوط بود به مسائل استان و دشواری‌های زندگی در استان و نیازمندی‌های جاری و پروژه‌ها و امثال اینها؛ درددل‌هایی بود که میخواستند از این فرصت استفاده شود تا به محضر رهبر معظّم انقلاب منتقل شود. و جالب است که وقتی به چابهار رسیدیم، دیگر در آنجا هیچ کس چیزی راجع به دستور جلسه نگفت؛ یعنی از اوّل تا آخر جلسه هر چه مطرح میشد، راجع به این موضوعها بود. البتّه یکی از دوستان یک اشاره‌ی خیلی مختصری کرد. جمع‌بندی ما این بود که طبعاً افکار عمومی استان با حضور هیئت و تدابیری که ابلاغ شده، عملاً قانع شدند و آن موضوعاتی که سفر به خاطر آن انجام شده بود، اصلاً مسئله‌شان نیست؛ یعنی الان دوست دارند که دیگر مسائل اصلی و زیستیِ استان مطرح شود. این فضای جلسات ما بود.

ما در دو شهرستان دو جلسه‌ی ویژه هم داشتیم. یک جلسه در سراوان بود که با جناب آقای مولوی عبدالصمد ساداتی برگزار کردیم که تقریباً بزرگ آن منطقه‌اند و پدر بزرگوار ایشان هم از انقلابی‌های قبل از انقلاب و جزو علمای برجسته ‌بود. ایشان محبّت کردند و در منزلشان از هیئت استقبال کردند. بسیاری از آقایان علمای منطقه هم در جلسه حضور داشتند. در آنجا لطف کردند شام هم دادند و جلسه بسیار صمیمی و شیرین بود. آنجا، مسائل مربوط به فعّالیّتهای آقایان مطرح شد؛ فعّالیّتهای خیریه داشتند؛ فعّالیّتهایی در بخشهای مدرسه‌شان داشتند که بعضی از مسائل هم نیاز به پیگیری داشت؛ بخشی‌ از این مسائل را همان جا پیگیری کردیم که از طریق مسئولین استانداری که در جلسه بودند، قول دادند که مسائلشان را پیگیری کنند؛ بعضی‌ها هم که ان‌شاءالله بعداً اقدام میشود. غرض، بیشتر در این فضا بود.

یک جلسه هم در چابهار داشتیم. در چابهار با آقای مولوی عبدالرحمن ملازهی، که از بزرگان اهل سنّت استان محسوب میشوند و شاید سرآمد علمی‌شان باشند، ملاقاتی داشتیم و ایشان هم در مدرسه‌شان که مدرسه‌ی بین‌الحرمین باشد از ما استقبال کردند. جلسه‌ی مفصّلی بود. ما از حوالی ساعت هشت و نیم شب رفتیم تا یازده و نیم شب، که بخش عمده‌‌اش به گفت‌وگوهای طلبگی و خاطرات و مانند اینها گذشت. تا نشستیم، ایشان یک دست‌نوشته‌ای از حضرت آقا را که سال ۵۸ خطاب به آقای عبدالرحمن نوشته بودند، با یک شوقی به ما نشان دادند و خاطرات دیگری را که در ارتباط با این موضوعات داشتند، شنیدیم. بعد از شام، جلسه را خصوصی کردیم و در آن جلسه‌ی خصوصی هم گفت‌وگوهایی راجع به همین حوادث اخیر و مواضعی که بعضی از آقایان علما دارند، صورت گرفت. اینجا زمانی بود که آن توئیت کذایی منتشر شده بود.

* همان شب منتشر شد؟
* بله، آنجا منتشر شده بود. در آن توئیت، این مطلب را نسبت داده بودند که هیئت به جای دلجویی تهدید کرده است! در حالی که این مسئله مربوط بوده به سخنرانی من در زابل. در سخنرانی در آن اجتماع بزرگ مردمی، از جمله مطالبی که گفته بودم این بود که «کسانی که با سخنرانی‌ها، با توئیت‌ها و با مصاحبه‌هایشان باعث التهاب شدند و زمینه‌سازی اغتشاشات را داشتند، باید پاسخگو باشند». صحبت من راجع به اغتشاشات کشور بود و اصلاً موضوع مسجد آنجا نبود.

به طور کلّی راجع به شرایط اخیر یک تحلیل مختصری داشتیم. اینها هم همین حرفهایی بود که ما همیشه در خطبه‌ی نماز جمعه‌ی تهران میگفتیم. اینها همان صحبت را واقعاً با کم‌لطفی برداشتند و توئیت کرده بودند! حالا جالب است، بعد که به آنها گفته میشود شما این مطلب را از کجا گفتید؟ میگویند از نقل فلان روزنامه. خب، متن سخنرانی ما هست، صوتش هم هست، شما مطلب را از خود آنجا برداشت میکردید؛ بعد هم اگر تذکّر و انتقادی داشتید، به من زنگ میزدید، من در استان بودم، یعنی من در محیط ضیافت شما بودم، مهمان استان شما هستم؛ بنابراین، میپرسیدید یا حتّی گله میکردید یا تذکّر میدادید؛ این کارها ربطی به توئیت و طرح در این فضاها ندارد. در هر صورت، این بود که این مسئله هم آنجا مطرح شد که من یک توضیحی دادم. البته بعد هم شنیدیم آن توییت را حذف کردند، امّا دیگر به اندازه‌ی کافی منتشر شد.

* در برخی اخبار و تحلیل‌هایی که درباره‌ی وقایع اخیر بیان می‌شود، از برنامه‌ی دشمنان برای خدشه به تمامیت ارضی ایران و تدارک دشمن برای حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب صحبت می‌شود. به نظر شما و با توجه به مشاهدات‌تان، این نقشه دشمن چقدر در استان سیستان و بلوچستان زمینه بروز و ظهور‌ دارد؟
* به صورت خیلی قطعی و مسلّم به شما بگویم که این جریانی که دارد با بی‌انصافی یک روایت غلط و مغشوشی را از فضای داخلی استان مطرح میکند، این روایت، ارائه‌ی یک برش مغلوط از یک اقلّ قلیلی است؛ بافت عمومی استان بافتی است که بشدّت به نظام تعلّق خاطر دارد. «بشدّت» که میگویم شاید قابل توصیف نباشد. مردم و نخبگان و سران طوایف و آقایان علما و بعضی‌های دیگر از اینکه درباره‌ی استانشان کلمه‌ی «تجزیه‌طلب» استفاده شده است، بشدّت برانگیخته و خیلی ناراحت بودند. طرف میسوخت و مطرح میکرد که در جلسه با ما چنین تهمتی دارد زده میشود؛ ما حافظ این مرزیم، ما پایش خون داده‌ایم. گزارشهای عینی میدادند که اصلاً طایفه‌ی ما برای دفاع از مرزهای کشور در همه‌ی این سالها از قدیم تا به حال این جوری عمل کرده و بعد برای این کار شهید داده‌ایم. بعد، شهدای سیستان و بلوچستان را مطرح میکردند؛ میگفتند هزاران شهید برای این مرز و بوم داده‌ایم، آن وقت ما میشویم تجزیه‌طلب؟

من هم در دو سه جلسه و در گفت‌وگوی تلویزیونی در آنجا صریحاً گفتم که هر کسی گفته غلط کرده گفته؛ یک جا هم گفتم غلط زیادی کرده! درباره‌ی استان شما چنین چیزی یک وصله‌ی ناچسبی است. بله، در استان شما یک گروه ضدّانقلاب متصّل به جریان تجزیه‌طلب وجود دارد امّا اصلاً ربطی به مردم استان ندارد.

چابهار بودیم که آن توئیت کذایی]منتسب به امام جمعه مسجد مکی[ منتشر شد که هیئت به جای دلجویی تهدید کرده! من در اجتماع مردم زابل گفته بودم «کسانی که با سخنرانی‌ و مصاحبه‌ باعث التهاب و زمینه‌سازی اغتشاشات شدند باید پاسخگو باشند.» صحبتم راجع به اغتشاشات کشور بود. همین حرفهایی که در نماز جمعه‌ی تهران میگفتیم.


لذا برداشت ما از این جلسات مفصّلی که هم در مرکز استان و هم در شهرستان‌ها داشتیم، این بود که آن مسائل ارتباطی با بافت عمومی استان ندارد. مردم استان به رؤسای طوایفشان و به ریش‌سفیدانشان خیلی احترام میکنند و امیدواریم این حفظ شود. بدون استثناء همه میگفتند سلام به آقا برسانید، ارادت داریم، ما هستیم، ما مرزها را نگهداری میکنیم، نگران نباشد. اصلاً حرفها حرفهای دیگری بود، جنس حرفها چیزهای دیگری بود. فهرست عمده‌ی درخواست‌ها هم در همان نامه‌ها هست، که یا درخواست‌های شخصی است یا درخواست‌هایی است که مربوط به توسعه‌ی استان است.

راجع به این مسئله‌ای که برجسته شده، اگرچه  مسئله‌ی تلخی است، صحبتی نشده بود. ما هم گفتیم که مسائل شما را خدمت حضرت آقا میگوییم؛ ما پیک شما هستیم، به امانت همه را منتقل میکنیم، و اگر تدابیری شده که انجام میشود و اگر تدابیر تکمیلی هم وجود داشته باشد که ان‌شاءالله به لطف خدا انجام میشود.

بنابراین، باید بگویم این استان خیلی مردم مهربانی دارد؛ یعنی آدم در تورشان می‌افتد؛ یعنی این حسّی که حضرت آقا در خاطراتشان مطرح میکنند، عین واقعیّتی است که انسان وقتی با اینها رفت و آمد میکند، از نزدیک میبیند؛ خیلی مردمان خونگرمی‌ هستند و مملو از محبّت و صفا.

* و در پایان جمع‌بندی‌تان از این سفر و نتایج آن؟
* در مجموع، این مسئله محسوس بود که این سفر که ما در آن حامل سلام و محبّت و عنایت حضرت آقا به استان بودیم، یک تأثیر خیلی جدّی روی فضای افکار عمومی استان گذاشت. معلوم بود روحیه‌ها خیلی بهتر شده؛ این مسئله کاملاً محسوس بود. به نظرم می‌آید این سفر تأثیر قابل توجّهی روی ارتقاء امنیّت عمومی استان گذاشته. خود مسئولین امنیّتی استان بلافاصله با ما تماس گرفتند و این را ابراز میکردند که به شکل محسوسی سطح امنیّتی استان را ارتقاء داده.

 در مورد زندانی‌ها آنها گفته بودند همه آزاد شوند، امّا گفتیم چنین چیزی معقول نیست؛ امّا کسانی که خطاهای جدی ندارند، آن افرادی که هیجانی شدند و جرم و جنایتی هم نداشتند، آزاد شوند. تا هیئت ما در آنجا بود، عدّه‌ای آزاد شدند. وقتی که میخواستیم بیاییم، حدود صد نفر دیگر آزاد شدند. بنا شد که دقّت بیشتری هم بکنند که اگر کسانی در همان فرایندها دوباره میتوانند مورد عنایت حضرت آقا قرار بگیرند، در این پیشنهاد عفو هم بیایند و کار آنها هم انجام شود.


شیعیان آنجا از جهت افکار عمومی بسیار تحت فشار بودند و برای آنها بحمدالله فرصت تنفّسی بود؛ ضمن اینکه فرصتی برای ابراز ارادت پیدا کردند. برای بافت عمومی اهل سنّت که تعلّق خاطر به نظام دارد، یک حجّتی شد و به آنها یک آرامش خاطری داد؛ چون آنها هم تحت فشار بودند که «چرا نمیگویید؟ چرا داد نمیزنید؟ چرا شلوغ نمیکنید؟ از شما خون ریخته شده» و از این قبیل حرفها. خواستند مسئله را قومی و مذهبی کنند و درگیر شوند. بحمدالله آنجا برای طرف‌داران نظام در مورد این مسئله یک حجّتی شد.

جریان نیروی انتظامی را، که حافظ امنیّت کلّی استان و کشور است، از این حادثه سوا کردیم؛ هم رفتیم خداقوّت گفتیم و هم گفت‌وگوهایمان برای آن‌ها خیلی خوب شد چون بسیار تحت فشار بودند. حالا فرض کنید دو سه نفر در نیرویی خطا کرده باشند؛ تعمیم دادن این به کلّ این افرادی که در مرزبانی و در آن شرایط خیلی سخت هستند و جانشان دائماً در معرض خطر است و در درگیری با قاچاقچی‌های موادّ مخدّر و اشرار دائماً شهید میدهند، اشتباه است. این سفر و این گفت‌وگوها برای آنها بحمدالله خوب شد؛ آنها اذیّت شده بودند. در مجموع، خدا را شکر، برای تأثیرگذاری بر روحیه‌ی‌ مسئولین استان مفید بود. و مهم‌تر از همه‌ی اینها هم اینکه ما دیگر انجام وظیفه کردیم و حرفها را شنیدیم و مجموعِ این گفت‌وگوها را برای تصمیم‌گیری منتقل کردیم.

۰

بررسی ابعاد جنگ رسانه‌ای دشمن در اغتشاشات اخیر سونامی دروغ و تحریف

 بخش خبری مهدیه آمل جهادتبیین

بررسی ابعاد جنگ رسانه‌ای دشمن در اغتشاشات اخیر سونامی دروغ و تحریف

بررسی ابعاد جنگ رسانه‌ای دشمن در اغتشاشات اخیر سونامی دروغ و تحریف

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان، ضمن تأکید بر شناخت شیوه‌های دشمن، مهم‌ترین کار امروز دشمنان را جعل و دروغ‌پردازی خواندند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم اصفهان نیز با اشاره به اغتشاشات اخیر فرمودند: «دشمن در رسانه‌ها لشکرسازی میکند؛ لشکرسازی کاذب، انبوه‌سازی دروغ. می‌بینید در رسانه‌های گوناگونِ دشمن، جوری وانمود میکند که آدم غافل و بی‌خبر تصوّر میکند که واقعاً یک خبری است؛ [در حالی که] واقع قضیّه این نیست. آنچه انبوه است، آنچه عظیم است، حضور مردم در خدمت انقلاب و در میدانهای انقلاب است؛ این بله، این خیلی عظیم است؛ امّا آن طرف نه.» ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
رسانه KHAMENEI.IR به‌همین منظور به گفت‌وگو با دکتر اکبر نصراللهی، استاد علوم ارتباطات و رسانه پرداخته است. آقای نصراللهی اقدامات رسانه‌ای اخیر دشمن را یک سونامی بزرگ دروغ و تحریف علیه ایران توصیف می‌کند.

* دشمن در‌ اغتشاشات اخیر برنامه تهاجمی‌ای را کلید زد که‌ همه ابزارهای سخت و نرم را در آن به‌صورت ترکیبی مورد استفاده قرار داد. به عنوان یک استاد ارتباطات، دشمن از این هجوم رسانه‌ای، سیاسی و امنیتی چه هدف‌هایی را دنبال می‌کرد؟
* در ادبیات کلاسیک ارتباطات و رسانه، یکسری راهبردها و تاکتیک‌ها وجود دارند که عمری به قدمت حیات بشر دارند. از زمانی که انسان متولد شد و زندگی اجتماعی‌ خود را آغاز کرد از این راهبردها و تاکتیک‌ها برای انتقال بهتر پیام یا در شکل بد و غیراخلاقی آن، برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به اهداف خود از طریق زیر پا گذاشتن اصول انسانی، اخلاقی و دینی استفاده می‌شود. یکی از این تاکتیک‌ها، تاکتیک دروغ است. این تاکتیک مثل تاکتیک ترس از ابتدای حیات بشر و شکل‌گیری زندگی اجتماعی با انسان‌ها‌ همراه بوده است. حتی حیوانات‌ هم  از تاکتیک ترس با تولید سرو صدا و یا برخی واکنش‌های دیگر استفاده می‌کنند تا از قلمروشان بدون درگیری فیزیکی، محافظت و یا به سایر اهداف خود برسند؛ در جوامع امروز‌ هم این تاکتیک وجود دارد.

در جامعه مدرن امروز، بسیاری از کشورها و قدرت‌های بزرگ برای آنکه بدون درگیری به اهداف‌شان برسند، سعی می‌کنند دیگران را با ترس و تهدید و مجموعه اقداماتی از این قبیل بدون صرف‌ هزینه‌های سخت و فیزیکی، از پیگیری اهداف خود منصرف کنند و خود به اهداف‌شان برسند. تاکتیک دروغ‌ هم از تاکتیک‌هایی است که بسیار کُهن بوده و همواره با بشر و زندگی اجتماعی همراه بوده است. از زمانی که رسانه‌های جدید و مدرن تأسیس شدند، نه‌ تنها تاکتیک دروغ، شایعه و ترس از بین نرفت، بلکه وسعت و شدت دروغ بیشتر و نوع اعمال و مفهوم آن متفاوت شده است به گونه‌ای که به  تعبیر رهبر انقلاب، در جوامع امروزی با «لشکرسازی کاذب و انبوه‌سازی دروغ» سروکار داریم.

دروغ در مفهوم جدید آن به‌این محدود نیست که صرفاً به‌ هر حرف خلاف واقع، اطلاق شود. حتی ممکن است حرفی راست باشد ولی بخشی از واقعیت باشد. امروز رسانه‌های جدید و کنش‌گران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی به‌گونه‌ای بخشی از واقعیت را برجسته و بزرگ می‌کنند که‌ تمام واقعیت دیده نشود یا‌ همه واقعیت گم شود؛ بنابراین دروغ به نظر من، ‌هرگونه اعمال و رفتاری است که باعث شود واقعیت، تحریف و مخاطب به‌جای آنکه به واقعیت ‌همان‌طور که هست پی ببرد، بخشی از واقعیت را کل واقعیت پندارد.

در حوادث اخیر، رسانه‌های غربی و فارسی‌زبان بخشی از واقعیت ایران و بخشی از اعتراضات و نارضایتی‌ها را به گونه‌ای برجسته‌سازی کردند که گویی کل کشور درگیر ماجرا و‌ در همه‌جای کشور درگیری است. درصورتی‌که واقعیت این بود که تعدادی از مردم در پی حادثه تلخ درگذشت یک دختر جوان، به اعتراض پرداختند. شکل اولیه این حوادث اعتراض بود، که حق ‌هر فرد بوده و در قانون اساسی‌ هم به رسمیت شناخته شده است.

اما دشمن چون مترصد فرصت بود قاعدتاً بیکار ننشست، چون کار دشمن دشمنی است، یعنی عجیب و غیرطبیعی نیست که دشمن دشمنی کند ولی آنچه عجیب است آن بود که این اعتراض، در زمان بسیار کوتاهی به اغتشاش و حمله به کل نظام و کل نهادهای حاکمیت تبدیل شد؛ این مسئله از این جنبه غیرطبیعی است. اعتراض طبیعی است ولی تبدیل اعتراض به اغتشاش در زمان کوتاه و تعمیم یک اشکال به کل نظام جمهوری اسلامی ایران غیرطبیعی است. دشمن‌ همین اعتراضات و اغتشاشات را به‌گونه‌ای بازنمایی و منتشر می‌کند که واقعاً‌ هرکس اگر مخاطب این رسانه‌ها و فضاهای مجازی وابسته به آنها باشد، فکر می‌کند در سراسر ایران درگیری و خشونت جریان دارد. درصورتی‌که واقعیت به این شکل نیست.

۰

دانلود مداحی ایام فاطمیه ۱۴۰۱ (استودیویی)

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت حضرت زهرا(س) بانک مداحی فاطمیه(س) خیمه فاطمی نوای دیجیتال استودیویی

دانلود مداحی ایام فاطمیه ۱۴۰۱ (استودیویی)

دانلود مداحی ایام فاطمیه ۱۴۰۱ (استودیویی)

سلام ای بارون

سلام ای بارون سلام ای دریا
سلام ای کوثر سلام اعطینا

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای امیر کرمانشاهی


امیر کرمانشاهی

سلام ای مادر

اسم تورو میزنم صدا یا زهرا
از غم تو من هر چی که بگم بازم کمه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای حسین طاهری 

حسین طاهری

گل چادر گلدارت

پر تب و تابه دل بی قرارم
اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم
گل چادر گلدارت
تب دستای تب دارت آتیشم زده
نفست که خراب میشه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای حاج محمودکریمی

حاج محمودکریمی

اگه تو مادر نبودی

برای دیدن نشون تو چه کنم من گمشده بدون تو چه کنم
شده تشنه هوای تو نفسم، به کدوم طرف برم به تو برسم

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای سید مجید بنی فاطمه

سید مجید بنی فاطمه

اسم تو میبارد از نفس باران

اسم تو میبارد از نفس باران
نور رخت دارد جلوه بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت لذت عشقی مدام
بر روح بلنـدت سلام

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای سیدمجید بنی فاطمه

سیدمجید بنی فاطمه

سلام مادر

صاحبِ قبر بی نشون سلام مادر
عرش و فرشته ها به پات میفتند
به احترام تو قیام میکنند
وقت نماز تو قیامت میشه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای مهدی رسولی

مهدی رسولی

الحمدلله که نوکرتم

روی لب ها نور و قدر و کوثر و طاها
ذکر نورانی عاشق ها تسبیحات حضرت زهرا
الله اکبر این همه جلال الله اکبر این همه شکوه
الله اکبر در راه علی فاطمه ایستاده مثل یه کوه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای مهدی رسولی

مهدی رسولی

یه کمی حرف بزن

یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
بین این همه سلام بی جواب کلمینی

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای مهدی رسولی


مهدی رسولی

چادر نمازت

چادر نمازت سایه ی رو سرمه عمری که یاورمه
ارثیه ی مادرمه و دلخوشی خواهرمه
دنیا با تو برکت داره شیعه از تو عزت داره
ماشاءالله به این جبروت ماشاءالله به این عظمت

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای محمد حسین پویانفر


محمد حسین پویانفر

چادرت را بتکان

چادرت را بتکان‌ روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
اِی که روزی دو عالم همه از چادر توست
ای مادر ای مادر ای مادر

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای محمد حسین پویانفر


محمد حسین پویانفر

انگار نه انگار

صبح روز سه شنبه‌ من پا شدم من با دو چشم خیس
دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست
هیشکی عین خیالش نیست
انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای مهدی رسولی


مهدی رسولی

آه مادر

کی دیده که پرنده ای کنار لونه گم بشه
یه مادری تو کوچه ای که داره خونه گم بشه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای محمود کریمی و امیر کرمانشاهی


محمود کریمی و امیر کرمانشاهی

DOWNLOAD

دیشب تا صبح گریه کردی

دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای حاج محمودکریمی

حاج محمودکریمی

غم غربت

علی تنها مونده میون بی خبرا
اومدن پشت در خونه خیره سرا

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای حاج محمودکریمی


حاج محمودکریمی

جانم زاهر (س)

دردای من بی درمونه حیدر امشب سرگردونه
چرا به من نگفته بودی که پیکرت مثل خزونه

خیمه فاطمی (سلام الله علیها) مهدیه شهرستان آمل

با صدای حاج محمودکریمی


حاج محمودکریمی