مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۷۷ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰

نماهنگ رقص و جولان بر سر میدان کنند

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل شهدای مهدیه آمل نمآهنگ شهدا حاج قاسم سلیمانی

نماهنگ رقص و جولان بر سر میدان کنند

نماهنگ رقص و جولان بر سر میدان کنند

نمایش نماهنگ در آپارات : https://www.aparat.com/v/asJPz

نماهنگ رقص و جولان بر سر میدان کنند تقدیم به سپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی و تمام شهدای ایران اسلامی عزیز به خصوص تمام شهدای مهدیه شهرستان آمل

کانال مهدیه شهرستان آمل دربرنامه ایتا

https://eitaa.com/joinchat/992084133Cbc93aa38d3

سایت مهدیه آملwww.mahdiehamol.ir

۰

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند

روایتی تازه ازنبردمیدانی شهیدسلیمانی درعراق؛‌خودروی حاج قاسم راگلوله‌باران کردند،با موتور به منطقه رفت+ تصاویر

عراق از کنترل داعش درمانده شده بود، حاج قاسم وارد میدان شد، زمانی که وارد عراق شد و به‌سمت سامرا حرکت کرد، تیراندازی‌ها شروع شد و خودروی شهید سلیمانی هم مورد اصابت قرار گرفت اما او بخشی از مسیر را شبانه با موتور حرکت کرد و خود را به سامرا رساند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، بامداد سیزدهم دی‌ 1398 ساعت 1:20؛ هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا دو خودرو در حوالی فرودگاه بغداد را مورد هدف موشک‌های خود قرار دادند، این ترور، دقایقی بعد به مهمترین خبر رسانه‌های جهان تبدیل شد.

سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌‌همراه جمع دیگری از نیروهای ایرانی و عراقی از جمله ابومهدی المهندس در این ترور به شهادت رسیدند و این شهادت موج بزرگی از احساسات ضد آمریکایی را در ایران و برخی کشورهای دیگر برانگیخت.

سردار سلیمانی محبوب‌ترین فرمانده سپاه 22 سال فرماندهی نیروی قدس را به‌عهده داشت، تا چند سال قبل چندان در افکار عمومی شناخته‌ شده نبود، اما در سال‌های اخیر به‌ویژه بعد از بحران تکفیری‌ها در عراق و سوریه این اسم بیشتر در رسانه‌ها و افکار عمومی مطرح شد.

برای بررسی بیشتر نقش سردار شهید قاسم سلیمانی در مقابله با تروریست‌ها در سوریه و نیز بررسی برخی زوایای شخصیتی و فرماندهی این شهید بزرگوار، با سردار عارف سعد، یکی از همرزمان شهید سلیمانی گفت‌وگو کردیم.

تسنیم: در ابتدا از روند ورود داعش به عراق و بسط موقعیت تحت اشغال آنها و همچنین نقش شهید سلیمانی در مقابله با آنها توضیح دهید.

در ابتدا می‌خواهم شهادت جانگداز فرمانده عزیزم، سیدالشهدای مقاومت، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را تسلیت عرض کنم و امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق ادامه راه پرنور این شهید عزیز را عنایت کند.

در مورد موضوع عراق و هجوم داعش به عراق؛ اتفاقی که در عراق افتاد، تقریباً غافلگیرکننده بود، چرا که در آن حجم و وسعت و آن عقب‌نشینی که در عراق اتفاق افتاد، تقریباً منطقه غربی عراق کاملاً سقوط کرد و سه استان از جمله استان نینوا، الانبار و بخش بزرگی از استان دیاله سقوط کرد.

در مجموع استان الانبار یک‌سوم مساحت جغرافیایی کشور عراق را تشکیل می‌دهد و بزرگترین استان عراق محسوب می‌شود که کاملاً سقوط کرده بود و با سقوط استان‌های الانبار، نینوا و دیاله بخش بزرگی از کشور عراق به دست داعش افتاده بود.

استان دیاله در کشور عراق با استان کرمانشاه و استان‌های غربی ایران مرز مشترک دارد، به‌گونه‌ای که داعش تا 20کیلومتری مرزهای غربی کشور ایران رسیده بود، همچنین شهر "آمرلی" هم که نزدیک‌ مرزهای ماست سقوط کرد و در مجموع منطقه وسیعی یک‌دفعه سقوط کرد.

قدرت فوق‌العاده داعش به‌خاطر دسترسی به تجهیزات پیشرفته ارتش عراق

در این شرایط ارتش عراق مضمحل شده بود و لشکرهایی که در آن منطقه بودند یا عقب‌نشینی کرده و یا تسلیم نیروهای داعشی شده بودند و تجهیزات پیشرفته ارتش عراق به‌طور کامل به دست داعش افتاده بود و همین موضوع یک قدرت فوق‌العاده‌ای به داعش در آن منطقه داده بود و به همین خاطر داعش پیش‌روی‌هایش را سرعت داده بود تا به منطقه سامرا رسید و بخشی از سامرا در دست داعش افتاد و هدف داعش به‌سمت بغداد و کربلا بود.

با توجه به اینکه استان کربلا با استان الانبار از منطقه غربی هم‌مرز هستند، قرار بود داعش قبل از بغداد به‌سمت کربلا بیاید و از آن منطقه تا نزدیکی 100کیلومتری کربلا هم آمدند و آنجا بود که دیگر حاج قاسم به موضوع ورود کرد.

زمانی که حکومت عراق در این موضوع درمانده شده بود و از دست هیچ کس کاری ساخته نبود، حاج قاسم وارد میدان شد. شهید سلیمانی زمانی که وارد عراق شد، شبی که از بغداد به‌سمت سامرا حرکت کرد، تیراندازی‌های متعددی به کاروان و خودروی حاج قاسم شد، به‌گونه‌ای که ماشین حاج قاسم هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

شهید سلیمانی بخشی از مسیر را شبانه با موتور حرکت کرد تا به سامرا رسید، آن‌قدر وضعیت در عراق خراب بود که تمام سیاست‌مداران عراقی هر لحظه در آن شرایط احتمال سقوط بغداد را می‌دادند.

حاج قاسم به‌کمک ابومهدی المهندس و حاج ابوحسن عامری وارد سامرا شد و سازماندهی اولیه را در عراق تشکیل دادند و از هسته‌های بچه‌های بدر و کتائب حزب‌الله استفاده کردند و آنها را سازماندهی کردند.

این اتفاق همزمان با فتوای آیت‌الله سیستانی شد، این فتوا زمانی که صادر شد آحاد مردم از جمله پیر، جوان، زن و مرد وارد میدان شدند، با این اتفاقات مسیر باز و هموار برای آزادسازی بخش‌هایی که تحت اشغال داعش بود، آغاز شد.

آزادسازی مناطق اشغالی از دست داعش 5 سال زودتر از پیش‌بینی آمریکایی‌ها

آمریکایی‌ها پیش‌بینی کرده بودند که آزادسازی مناطق اشغال‌شده توسط داعش در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا سال 2022 ادامه پیدا می‌کند و گفته بودند "در 2022 عراق را آزاد می‌کنیم"، ولی حضور حاج قاسم و فتوای آیت‌الله سیستانی و حضور بسیج مردمی در 2017 کار را تمام کرد و تمام فرضیات را به‌هم زد.

آزادسازی مناطق تحت اشغال داعش در عراق از سال 2013 تا 2017 و با همت حاج قاسم و نیروهای حشد‌الشعبی و نیروهای عراقی انجام شد و نیروهای داعشی هیچ گاه نتوانستند به‌سمت کربلا و بغداد بیایند.

حاج قاسم در این جنگ عملیات‌ها را مرحله‌بندی کرد و عملیات را از سمت مرزهای ایران شروع کرد و اولین عملیات موفقی که اتفاق افتاد، عملیات "آمرلی" بود و این شهر نزدیک مرزهای جمهوری اسلامی قرار داشت.

پاکسازی از شهر "آمرلی" شروع شد و بعد سمت "جرف‌الصخر" رفتند، منطقه "جرف الصخر" منطقه بسیار حساسی است و در منطقه جنوبی عراق واقع شده است، این منطقه هم‌مرز با استان‌های الانبار، بغداد و کربلاست. "جرف الصخر" یک منطقه‌ای است که در جنوب بغداد واقع شده است،
ساکنان آن منطقه اهل‌تسنن هستند، قبل از هجوم داعش عملیات‌های زیادی از "جرف الصخر" علیه دولت، ارتش و نیروهای پلیس، و کمین‌ها، عملیات‌های مختلف و ترورهایی اتفاق افتاد و نیروهای امنیتی عراق نمی‌توانستند اقدامی انجام دهند، چرا که منطقه مسکونی بود و وجود چند شهرک و روستا در آن منطقه ورود به آن را سخت کرده بود و با آن شرایط هم امکان پاکسازی وجود نداشت، حتی افرادی که مرتکب جرایمی می‌شدند زمانی که قصد فرار از دولت را داشتند به "جرف الصخر" فرار می‌کردند، چون کسی نمی‌توانست آنها را پیدا کند. این منطقه قبل از داعش هسته‌ای علیه دولت شده بود و اولین منطقه‌ای که به دست داعش سقوط کرد منطقه "جرف الصخر" بود.

زمانی که برنامه آزادسازی مناطق از دست داعش توسط حاج قاسم آغاز شد، منطقه "جرف الصخر" هم آزاد شد و نیروهای کتائب حزب‌الله آن منطقه را پاکسازی کردند و تا امروز هم این منطقه در دست آن نیروها است، چرا که اگر برگردند احتمال تشکیل هسته‌های پنهان و ترور در منطقه زیاد است، چرا که یکی از بهترین منطقه‌هایی که می‌تواند علیه شیعیان، مقدسات و حکومت مرکزی اتفاق بیفتد از "جرف الصخر" است.

تأسیس الحشدالشعبی اقدام اولیه حضور حاج قاسم بود و گروه‌هایی که در زمان جنگ تأسیس شده بود مانند بدر، سیدالشهدا(ع)، کتائب حزب‌الله و عصائب سازمان‌هایی بودند که سازماندهی نشده بودند. با فراخوانی که شهید سلیمانی به این نیروها داد، نیروهای اولیه‌ای که رفتند در منطقه غربی و جلوی داعش ایستادند، نیروهای بدر و نیروهای ابوالمهدی المهندس بودند،
همچنین فتوای آیت‌الله سیستانی بعد از این اتفاق افتاد و این فتوا این دو حرکت را تکمیل کرد، یعنی فراخوان سازماندهی گروه‌ها و فتوای بسیج عمومی مردمی که منجر به تشکیل حشدالشعبی شد. بعد از این اتفاقات حشدالشعبی به‌صورت رسمی به پارلمان عراق برده شد و این نیرو به‌صورت رسمی در عراق تشکیل شد و پس از آن حشدالشعبی دیگر به‌عنوان یک نیروی غیرقانونی در عراق شناخته نمی‌شود، بلکه کنار ارتش، نیروهای امنیتی و پلیس به‌صورت یک نیروی رسمی در حال کار در عراق است.

با تشکیل حشدالشعبی در عراق بحث کودتا در این کشور دیگر رخ نخواهد داد و بحث‌هایی مثل داعش و هجوم خارجی دیگر محال است اتفاق بیفتد. اگر هم اتفاق بیفتد می‌دانند دیگر در عراق موفق نمی‌شوند و تنها راهی که بخواهند در عراق تغییر ایجاد کنند از طریق تغییر جنگ نرم، ایجاد اغتشاش و شورش خیابانی است.

اجرای نقشه جنگ نرم در عراق با الگوبرداری از ایجاد اغتشاشات در ایران

در سال‌های گذشته کپی همین برنامه را که در تهران و در برخی از شهرهای مخالف انجام دادند، در عراق انجام شد، در بغداد و شهرهای مختلف تجمع کردند، امور طبیعی و عادی زندگی را در عراق تعطیل کردند، مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل شد که حاکمیت را ساقط و از درون متلاشی کنند تا فشار افکار عمومی بر حاکمیت بیشتر شود، اما با وجود حاج قاسم که در بخشی از آن اتفاقات هنوز در قید حیات بود با هوشیاری مرجع تقلید و مردم و با تشکیل دولت جدید و برگزاری انتخابات، این فتنه که دو سال به‌طول کشید، خاموش شد.

این تحولات اتفاق افتاد و مرحله به مرحله به‌کمک حشدالشعبی و ابومهدی المهندس جلو رفت. ابومهدی المهندس در رفتار، جهاد و تواضع مانند حاج قاسم بود و بزرگ‌شده مکتب حاج قاسم بود، بسیاری در قضایای عراق زحمت کشیدند، ما اگر بخواهیم از حاج قاسم نام ببریم، نمی‌توانیم از ابومهدی المهندس نام نبریم، اعتقاد و اطمینانی که نیروهای حشدالشعبی به ابومهدی المهندس داشتند مانند اطمینانی بود که نیروهای سپاه و بسیج به حاج قاسم داشتند و حاج قاسم و ابوالمهدی مکمل هم بودند.

تسنیم: برداشت شما از شخصیت حاج قاسم چیست؟

شهید سلیمانی یک شخصیت تک‌بعدی نبود، حاج قاسم را نباید فقط در بعد نظامی دید. شهید سلیمانی یک شخصیت فرهنگی، اجتماعی، نظامی و سیاسی بود، ابعاد مختلفی دارد و به‌درستی مکتب حاج قاسم گفته شده است، چرا که حاج قاسم یک شخص نبود یک جریان بود، اگر بخواهیم به شخصیت حاج قاسم نگاه کنیم باید به تمام این ابعادش نگاه کنیم.

شهید سلیمانی چه در ایران و چه در عراق و سوریه از بعد نظامی یک فرمانده به تمام معنا، یک نظامی سفت و سخت میدانی بود و فرمانده پشت‌میزنشین نبود. مدت زیادی که در سوریه حضور داشتم، محال بود یک هفته بگذرد و حاج قاسم به منطقه نیاید، زمانی که به منطقه می‌آمد در دمشق یا در فرودگاه نمی‌نشست، در خط مقدم درگیری‌ها می‌رفت، به منطقه خان‌طومان و حلب می‌رفت. زمانی که 80 درصد شهر حلب سقوط کرده بود و فقط فرودگاه این شهر سقوط نکرده بود، به منطقه‌ای می‌‌رفت که در محاصره کامل بود و گاهی ارتباط زمینی‌ آن تا سه ماه قطع بود و فقط راه هوایی داشت (فرودگاه حلب)؛ حاج قاسم در چنین شرایطی به حلب می‌رفت.

هرجا درگیری بود، حاج قاسم شخصاً به آنجا می‌رفت تا با نیروها ارتباط بگیرد

در شرایطی به دیرالزور می‌رفت که 95 درصد آن سقوط کرده بود و فقط یک فرودگاه در دست ما مانده بود و هیچ راهی زمینی نداشت، هیچ منطقه‌ای را در سوریه نمی‌دیدید که در آن درگیری و خط مقدم باشد و حاج قاسم به آنجا نرفته باشد، به همه مناطق می‌رفت تا با بدنه نیروهایش ارتباط برقرار کند.

شخصیت حاج قاسم در بعد سیاسی اصلاً جناحی نبود و با همه کار می‌کرد، یک شخصیت جامعی بود و همه سیاسیون او را قبول داشتند، به کرمان می‌رفت حتماً باید به خانه جهانگیری که مادر شهید بودند سر می‌زد، با همه مسئولان ارتباط داشت و منش حاج قاسم این بود که باید با همه ارتباط برقرار کرد، این نبود که یک بخشی را کنار بگذارد و با یک بخش خاصی کار کند. شهید سلیمانی معتقد بود "در شرایط سیاسی امروز ما باید از همه نیروهایی که می‌توانند خدمت و کار کنند استفاده کنیم، علی‌رغم بینش و اختلاف سیاسی که داریم باید از همه استفاده کرد، ما نمی‌توانیم یک بخش را محدود کنیم و با یک بخش دیگر کار کنیم".

همچنین شخصیت حاج قاسم در بعد فرهنگی به این گونه نبود که فقط با حزب‌اللهی‌ها و بچه‌های انقلابی کار کند، بلکه با همه کار و فعالیت می‌کرد، این منش حاج قاسم باید مورد توجه سیاسیون و تمام کسانی که کشور را می‌چرخانند، قرار بگیرد. حاج قاسم را بخواهم در بعد اجتماعی تعریف کنم نمونه بارز آن سیل خوزستان است، شهید سلیمانی زمانی که در خوزستان سیل اتفاق افتاد عراق بود، تلفنی با من هر روز در تماس بود و سؤال می‌کرد که "در زمان حاضر شرایط چگونه است؟ مردم در چه وضعیتی هستند؟ کدام منطقه را آب گرفته است؟ کدام روستا تخلیه شده است؟"، تلفنی به حاج قاسم می‌گفتم، اما حاج قاسم به اطلاعاتی که به ایشان منتقل می‌کردم اکتفا نکردند و خودشان به خوزستان آمدند.

با اینکه حاج قاسم در بحث سیل هیچ مسئولیتی به‌عهده نداشت و با وجود اینکه خیلی در منطقه کار داشت، اما 2 بار به استان خوزستان سفر کرد، از مناطق بازدید کرد و کار پشتیبانی را که لازم بود انجام داد و به منطقه برگشت و ابومهدی المهندس را به خوزستان فرستاد، شهید سلیمانی تماس گرفت که "ابوالمهدی المهندس در راه خوزستان است، بروید او را از شلمچه بیاورید!"، رفتیم و ابومهدی المهندس را از مرز شلمچه آوردیم، ابومهدی هم 2 بار به استان خوزستان سفر کرد و هم زمینی و هم هوایی از مناطق سیل‌زده بازدید کرد.

در سفر دوم به خوزستان، ابومهدی هم با حاج قاسم در بغداد مأموریت بودند که مستقیم با پرواز به اهواز آمد. ابوالمهدی المهندس امکانات خیلی زیادی از جمله مواد غذایی، قایق، خودرو، تجهیزات مهندسی، بیل مکانیکی و امکانات بسیار وارد منطقه کرد.

حاج قاسم زمانی که دستوری می‌داد که "در زمان حاضر این منطقه این نیاز را دارد."، این‌گونه نبود که دستوری بدهد و برود، شهید سلیمانی آن‌قدر می‌ماند تا نیازهای آن منطقه را برطرف کند و سپس به منطقه دیگری می‌رفت.

حضور حاج قاسم در خوزستان فتنه گروهک‌های تجزیه‌طلب را خنثی کرد

زمانی که در خوزستان سیل آمد گروه‌های تجزیه‌طلب خیلی تبلیغات کردند که "این سیلی که آمده است جمهوری اسلامی عمداً سد را باز کرده است."، جناح تجزیه‌طلب سد کرخه را به‌عنوان سد عرب‌کُش نام‌گذاری کرده بودند. آنها تبلیغ می‌کردند که "این سد عرب‌کش را عامدانه باز کردند که آب بیاید و شما را ببرد و شما مجبور شوید از استان خوزستان مهاجرت کنید تا قومیت دیگری را جایگزین شما کنند و ترکیب قومیتی به هم بریزد."، این اتفاق افتاده بود و گروه‌های تجزیه‌طلب تبلیغات زیادی را انجام دادند، اما با حضور حاج قاسم این فتنه‌ها خنثی شد.

ما به‌اتفاق حاج قاسم بدون هماهنگی و اطلاع قبلی به مناطق عرب‌نشین می‌رفتیم، خیلی از آنها حاج قاسم را نمی‌شناختند ولی شنیده بودند چه‌کسی و چه شخصیتی است، در هر منطقه عربی که می‌رفتیم همه مردم با اینکه خانه‌های آنها زیر آب بود و تمام زندگی خود را از دست داده بودند، زمانی که حاج قاسم را می‌دیدند جمع می‌شدند و یزله [شادی به‌رسم عرب خوزستانی] و استقبال بی‌نظیری می‌کردند، در صورتی که این استقبال‌ها را فقط برای مهمان خاص و شیوخ بزرگ طوایف خودشان انجام می‌دادند، حاج قاسم شخصیتی داشت که از دل بحران، فرصت ایجاد می‌کرد.

حاج قاسم در جریان سیل خوزستان هیچ وقت ناهار بیرون نمی‌رفتند و هر کجا که می‌رفتیم در خانه مردم غذا می‌خورد، شهید سلیمانی بار دوم که برای سیل به استان خوزستان آمده بود، چهار روز در خوزستان ماند تا وضعیت را سر و سامان دهد، با همه مسئولان استانی و کشوری جلسه می‌گذاشت و خیلی درگیر بود، فعالیتش را از بعد نماز صبح شروع می‌کرد و تا پاسی از شب ادامه می‌داد و حتی دو تا سه ساعت هم نمی‌خوابید.

خاطرم است با تمام مشغله‌هایی که داشت آمد و گفت: "باید برویم خانه یکی از شهدای مدافع حرم در دزفول که تازه پیکرش شناسایی شده بود و پیکرش را به زادگاهش آورده بودند". زمانی که به دزفول رفتیم، با اینکه بدون خبر و تشریفات خاصی رفته بودیم بسیار استقبال گسترده‌ای شد. حاج قاسم با مادر شهید گفت‌وگو کرد و انگشتر خودش را به مادر این شهید داد.

تا اینجا هرچه گفته شده است عین شخصیت حاج قاسم بود، نمی‌خواهم حاج قاسم را یک شخصیت دست‌نیافتنی بیان کنم، حاج قاسم هم یکی از ما مردم بود و زندگی بسیار عادی داشت، اما کارش برای خدا و رضای خدا بود و برای خدا کار می‌کرد، زندگی بسیار عادی و معمولی داشت، نه اینکه بگویم شب و روز در سجود بود، انجام واجبات و مستحباتش همه معمولی بود، اما همه کارش برای رضای خدا بود.

اگر به منش، رفتار و اخلاق، سیاست حاج قاسم رجوع کنیم خیلی از این مشکلات کاهش پیدا می‌کند، تنها شخصیتی بود که مورد اجماع همه است، شهید سلیمانی هیچ تفکری را حذف نمی‌کرد. وی شخصیت جامعی داشت که همه حتی ضدانقلاب به وی احترام می‌گزاردند، اردشیر زاهدی، وزیر خارجه شاه وقتی اسم حاج قاسم را بیان می‌کند چقدر با احترام از این شخصیت یاد می‌کند. حاج قاسم خودش را فدای ایران کرده بود، نه فدای بخشی از جامعه.

کاری که برای مردم و خدا باشد مردم آن را درک می‌کنند، حاج قاسم هیچ چیزی نداشت که برایش تبلیغ کند و بزرگش کند، حتی در جریان سیل خوزستان هیچ گروه رسانه‌ای همراه او نبود، هرچه ثبت و ضبط شده تماماً تصاویر موبایلی است که خود مردم ضبط کرده بودند، اصلاً پایبند به این چیزها نبود که بخواهد چیزی ثبت کند، اسمی بگذارد، ولی چون کارش برای خدا و رضایت خدا بود در دل مردم ثبت شد.

تسنیم: از خاطراتتان با حاج قاسم برایمان بگویید.

حاج قاسم احترام ویژه‌ای برای خانواده‌های شهدا قائل بود، در هر مأموریتی که بود خانواده‌های شهدا را فراموش نمی‌کرد، چه خانواده‌های شهدای ایرانی، عراقی، لبنانی و چه سوریه، با همه آنها دیدار و گفت‌وگو می‌کرد، در سوریه که بودیم با خانواده‌های شهدای سنی و علوی دیدار می‌کرد، خاطرم است پسرعموی بشار اسد در لاذقیه شهید شده بود، حاج قاسم خانه پسرعموی بشار اسد رفت و خانواده این شهید را دلداری داد.

دفاع وطنی که تشکیل شد یک جریانی جدید بود و حاج قاسم آنجا یک تشکیلاتی شبیه حشدالشعبی در سوریه تأسیس کرد و از همه قومیت‌ها در آن حضور داشتند، شهدای زیادی دادند و حاج قاسم یکی از برنامه‌هایش زمانی که به سوریه می‌رفت دیدار با خانواده شهدا بود.

سه ماه قبل از شهادت حاج قاسم، در خرمشهر مأموریت بودم. شهید پورجعفری، مسئول دفتر حاج قاسم تماس گرفت که حاجی می‌خواهد صبحت کند و گوشی را به حاج قاسم داد، شهید سلیمانی گفت؛ "من الآن خانه شهید بودم و تازه بیرون آماده‌ام."، دو ـ سه توصیه در مورد خانواده شهید کرد و گفت که این موارد را پیگیری کنم، من هم به حاج قاسم گفتم "باشه، حاجی خیالتون راحت باشد، انجام می‌دهم".

 یک هفته بعد حاج قاسم زنگ زد و گفت؛ "آن موضوع را که برای خانواده شهید گفتم چه کردی، نتیجه‌اش چی شد؟"، به حاج قاسم گفتم "مأموریت بودم فرصت نکردم انجام دهم، ولی انجامش می‌دهم". حاج قاسم گفت: "من بهت گفتم برو این موضوع را انجام بده، هر کار و مأموریتی داری زمین بگذار و برو کار خانواده شهید را انجام بده، من که بهت نگفتم همین طور بگذاری و رها کنی و بروی". حاج قاسم تا حصول نتیجه پیگیر بود، چیزی که می‌گفت رها نمی‌کرد، برای خودم خیلی عجیب بود حاج قاسمی که کارهای بسیاری در منطقه و در کشور داشت چگونه بود یادش نرفته بود.

شهید سلیمانی در خیلی از عملیات‌ها تأثیر مستقیم داشت، در عملیات "آمرلی" مستقیم خودش آنجا بود، عملیات "آمرلی" تقریباً اولین عملیات و شرایط بسیار سختی بود، در این عملیات حاج قاسم، فرمانده عملیات بود و شخصاً فرماندهی می‌کرد تا آزادسازی اتفاق افتاد.
این عملیات در اوج قدرت داعش اتفاق افتاد، یک شکست بسیار بزرگ از نظر روحی و روانی برای داعش  بود، چرا که در اوج قدرت بودند و حاج قاسم ورود کرد و منطقه "آمرلی"  را که در دل داعش بود توانست آزاد و پاکسازی کند.

در اکثر عملیات‌هایی که در سوریه اتفاق می‌افتاد شهید سلیمانی خودش فرمانده عملیات بود، در حلب، خان‌طومان و غیره حضور مستقیم داشت، بیشتر عملیات‌های بزرگ را شخصاً خود حاج قاسم حضور داشت و یکی از موفقیت‌های عملیات‌ها حضور خود شهید سلیمانی در عملیات‌ها بود.
این اقدام برای عملیات‌های بعدی و پیروزی‌های دیگر عملیات‌ها مؤثر بود و برای همین عملیات "آمرلی" برای ما و برای داعش مهم بود. حضور حاج قاسم در منطقه از نظر روحی و روانی یک شارژ عجیبی به نیروهای خودمان و نیروهای بومی آن منطقه می‌داد و توان و قدرت آنها را در عملیات‌های مختلف افزایش می‌داد.

تسنیم: از شهادت حاج قاسم چگونه باخبر شدید؟

شب شهادت حاج قاسم، ساعت 12 به منزل آمدم و طبق عادت اخبار را تا دیروقت از منطقه پیگیری کردم، ساعت 1:30 شب بود که گفتند "دو موشک به فرودگاه بغداد اصابت کرده است" و یک ربع گذشت، گفتند "دو خودرو مورد هدف قرار گرفته است."، حساس شدم و مدام پیگیری کردم، چون فرودگاه بغداد حساسیت خودش را داشت، مدتی که گذشت گفتند "یک شخصیت مهمی از حزب‌الله لبنان را زده‌اند."، مدام اخبارهای متفاوت ردوبدل می‌شد، ولی کسی اطلاع نداشت چه‌خبر است، نزدیک ساعت سه بامداد گفتند "احتمالاً ابومهدی و یک شخصیت ایرانی را زده‌اند."، اصلاً قابل تصور نبود حاج قاسم را بزنند، تا ساعت چهار شد که اعلام کردند حاج قاسم شهید شده است.

گفت‌وگو از فاطمه دقاق‌نژاد

۰

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب نمآهنگ حاج قاسم سلیمانی

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

نماهنگ | ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «خداوند ان‌شاءاللّه درجاتش را عالی کند. خداوند ما را به اینها ملحق کند ان‌شاءاللّه؛ ما را قدردان اینها قرار بدهد و توجّه او و دعای او و شفاعت او را ان‌شاءاللّه نصیب ما کند، همچنانی که در دنیا با هم خیلی خوب بودیم، خیلی رفیق بودیم، خدای متعال کاری کند که در قیامت هم همین جور باشد، خیلی خوب باشیم، خیلی خوب باشد با ما، خیلی رفیق باشد با ما؛ ان‌شاءاللّه.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، نماهنگ «ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...» را منتشر میکند.

۰

امام خامنه‌ای:غرب متجددنسبت به مسئله‌ی زن گناهکارومقصراست

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

امام خامنه‌ای:غرب متجددنسبت به مسئله‌ی زن گناهکارومقصراست

امام خامنه‌ای: باید راهی برای به‌کارگیری زنان فرزانه و کارآمد در رده‌های گوناگون پیدا کرد/ غرب متجدد نسبت به مسئله‌ی زن گناهکار و مقصر است

در آستانه ایام سالروز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها، جمعی از بانوان فرهیخته، مادران برگزیده و فعالان عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و علمی، صبح امروز (چهارشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و علمی، با تبیین نگاه مترقی و عادلانه اسلام به «زن» در عرصه‌های «جنسیتی و انسانی – حقوقی و تکالیف – مسئولیت پذیری فردی و خانوادگی- و نقش و تکالیف اجتماعی» ضربات غرب متجدد به زن را اساسی و خائنانه خواندند و تأکید کردند: زن در نقش همسر، مظهر عشق و آرامش بخشی و در نقش مادر، مانند حق حیات است البته باید توجه کرد که خانه‌داری به معنای خانه نشینی نیست بلکه به معنای اصالت دادن به خانه، در عین فعالیت در عرصه‌های مختلف جامعه است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ابراز خرسندی فراوان از مفاهیم عالی و برجسته در سخنان شماری از میهمانان، افزودند: پیشنهاد استفاده از زنان فرهیخته، دانشمند، فرزانه و مجرّب در رده‌های گوناگون تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور، موضوع مهمی است که ذهن من را نیز مدتها است مشغول کرده و ان‌شاءالله برای آن راه حلی خواهیم یافت.

رهبر انقلاب اسلامی قبل از تبیین نگاه اسلام به زن در عرصه‌های مختلف تأکید کردند: موضع جمهوری اسلامی در قبال مدعیان ریاکار غربی در مقوله زن، مطالبه‌گری و هجوم است زیرا غرب متجدد و فرهنگ منحط غربی در این زمینه واقعاً مقصر است و در حق حیثیت و کرامت زن، جنایت کرده است که امیدواریم دیدگاههای اسلام با تبیین و تکرار مناسب از زبان و قلم نخبگان و فرهنگیان زن، حتی در افکار عمومی غرب اثر بگذارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به آیات قرآن مجید، تساوی زن و مرد در نگاه انسانی و جنسیتی را جزو مسلمات اسلام برشمردند و گفتند: در ارزش‌گذاری اسلامی و انسانی، ‌هیچ تفاوتی میان جنس زن و مرد نیست.

ایشان حقوق و تکالیف زن و مرد در اسلام را متفاوت اما متعادل خواندند و افزودند: تفاوت‌هایی در طبیعت زنانه و مردانه وجود دارد که در مسئولیت پذیری فردی در خانه و اجتماع اثرگذار است و طبعاً زن یا مرد نباید برخلاف این طبیعت رفتار کند.
رهبر انقلاب تکالیف زن و مرد در جامعه و مسائل اجتماعی را «وظایفی یکسان اما در نقش ها و شکل های متفاوت» برشمردند و افزودند: به عنوان مثال در دفاع مقدس، زنان و مردان هر دو، البته در نقش های متفاوت مکلف به دفاع بودند که زنان اگر نه بهتر از مردان، حداقل مثل آنان به این وظیفه دشوار عمل کردند.

رهبر انقلاب در نوعی جمع‌بندی گفتند: برخلاف نظام عمیقاً مردسالار سرمایه‌داری غربی، در اسلام هم زن و هم مرد در مسائلی، برجسته و برخوردار از امتیازات قانونی، فکری، نظری و عملی هستند اما غربی‌ها به دروغ، مردسالاری ذاتی خود را به اسلام نسبت می دهند.

ایشان با اشاره به مبنای اصلی نظام سرمایه داری یعنی برتری سرمایه بر انسان گفتند: در این دیدگاه هر کسی بتواند بیشتر ثروت اندوزی کند، ارزش ماهوی بیشتری دارد و طبعاً با توجه به خصوصیات مردان در سرمایه اندوزی، نظام سرمایه داری، نظامی مردسالارانه می شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «عرصه کار» و «نگاه لذت‌جویانه به زن» را دو سوءاستفاده اساسی غرب از زن دانستند و گفتند: هدف اصلی مطرح شدن مسئله آزادی زنان در غرب، کشاندن آنها از خانه به کارخانه بود تا از زنان به عنوان نیروی کار ارزان استفاده شود.

ایشان جنجال آزادی بردگان سیاهپوست در جنگ های خونین داخلی امریکا در قرن ۱۹ را نمونه دیگری از تقلب و سوءاستفاده نظام سرمایه ای از مضامین ارزشمند دانستند و افزودند: در آن ماجرا نیز سرمایه داران شمال امریکا، سیاهپوستان مزارع جنوب را به اسم آزادی به شمال کشیدند و با دستمزدهای کم آنان را به کار گرفتند.

رهبر انقلاب نگاه لذت‌جویانه را دیگر ضربه اساسی غرب به زن خواندند و گفتند: در این ماجرای واقعاً غم انگیز، نظام سرمایه‌داری با استفاده از انواع روش‌ها، زن را قانع می‌کند که منفعت و ارزش او در رفتاری است که جذابیت‌های جنسی‌اش را برای مردان کوچه و خیابان، برجسته‌تر و بیشتر کند و این، بزرگترین ضربه به حیثیت و جایگاه زن است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تلاش زنان غربی برای الگو قرار دادن و اصالت دادن به خواسته های مردان را، نتیجه نگاه مردسالارانه نظام سرمایه داری دانستند و تأکید کردند: برخلاف این نگاه منحط، پروردگار در قرآن کریم زن را الگوی مردان می نامد و می فرماید زن نوح و زن لوط الگوی مردان و زنان کافرند و زن فرعون و حضرت مریم الگوی همه زنان و مردان مؤمن.

ایشان با اشاره به آمار و واقعیاتی که حتی مراکز رسمی کشورهای غربی اعلام می کنند، ادعای غرب درباره دفاع از حقوق زنان را، نهایت وقاحت نامیدند و گفتند: آزادی ادعایی نظام سرمایه داری عین «اسارت و اهانت» به زن است و انسان شرم می کند از برخی ماجراها در غرب حتی نام ببرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشتباه خواندن نگاهی که آزادی ارتباط زن و مرد در غرب را موجب سیر شدن چشم و دل مردان و کاهش مشکلات زنان می داند، افزودند: همین ارتباطات آزاد، باعث صد برابر شدن حرص و هوس مردان غربی شده است به‌گونه‌ای که خودشان هم می گویند تعرض به زنان و دختران علاوه بر خیابان و محیط کار و محیط درس، به تشکیلات منظم و آهنین ارتش هم کشیده و روز افزون شده است.

رهبر انقلاب گفتند: تجارت و برده داری جنسی، شکسته شدن همه حد و مرز های اخلاقی و عرفی و قانونی کردن مسائلی مانند همجنس‌بازی که در همه ادیان الهی حرام است و افتضاحات دیگر، نتایج نگاه و فرهنگ غرب به زن است بنابراین اجتناب شدید از نگاه غربی در مقوله زن، از واجبات عملی است.

رهبر انقلاب با ابراز خرسندی از حضور متکثر زنان دانشمند، فرزانه و مؤمن در کشور، تبیین و افشای نگاه فاجعه‌آمیز غرب به مسئله جنسیت و زن را کاری ضروری خواندند و گفتند: با استفاده از ارتباطات مجازی، نگاه اسلام به مسئله زن و مرد را در قالب گزاره‌های کوتاه و گویا و ابتکارهایی مانند هشتگ‌سازی‌، تنظیم و به تشنگان این حقایق بخصوص در کشورهای اسلامی عرضه کنید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان، مسئله خانواده و نقش زن در آن را مورد توجه قرار دادند و گفتند: تشکیل خانواده بر اساس یک قانون عام در آفرینش یعنی قانون زوجیت است، این نگاه در نقطه مقابل تضاد هگلی و مارکسیستی است که می‌گوید حرکت ناشی از تضاد است چرا که در منطق اسلام، حرکت از جمله ادامه نسل برخاسته از زوجیت و همراهی است که این نظریه نیاز به کار جدی و اساسی دارد.

ایشان علت تعیین ضابطه و قانون برای زوجیت و تشکیل خانواده در اسلام و سایر ادیان الهی را جلوگیری از اغتشاش و بی‌قاعدگی دانستند و افزودند: رعایت این ضوابط موجب سلامت خانواده و جامعه می‌شود چرا که خانواده سلول تشکیل جامعه است.

رهبر انقلاب در تبیین نقش زن در خانواده، زن را به گلی و عطر خوشبو و هوای تنفس در فضای خانه تشبیه کردند و گفتند: چنانچه زن در خانه داوطلبانه مایل به انجام کار باشد، اشکالی ندارد اما به تصریح روایات، زن در خانه همچون یک کارگر نیست که دیگران بتوانند او را به انجام کار وادار کنند.

ایشان دو نقش اصلی زن در خانه را نقش مادری و نقش همسری برشمردند و افزودند: زن در نقش همسری مظهر عشق و آرامش برای مرد است که نمونه‌هایی از درخشش این نقش در کتابهای شرح حال همسران شهدا برجسته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در برشمردن خصوصیات نقش مادریِ زن، گفتند: در نقش مادری، زن صاحب حق حیات است چرا که فرزندان خود را متولد می‌کند و با عشقی بی‌بدیل آنها را پرورش می‌دهد، ضمن اینکه مادران بیش از همه عامل انتقال عناصر هویت ملی و افشاننده بذرهای ایمان و اخلاق در فرزندان هستند.

رهبر انقلاب، مهمترین و اصلی‌ترین وظیفه زن را دو نقش مادری و همسری، یعنی نقش خانه‌داری خواندند اما تأکید کردند: البته خانه‌داری به معنی خانه‌نشینی و پرهیز از تدریس، مجاهدت و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیست بلکه یعنی زن هر کار دیگری که ذیل اصالت خانه‌داری امکان و به آن علاقه داشت، بتواند انجام دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه خانواده بدون حضور و احساس تکلیف زن قابل اداره شدن نیست و برخی گره‌ها جز با سرانگشت ظریف زن باز نمی‌شود، افزودند: همچنانکه هیچ زنی در تقدم حفظ جان فرزندش با فلان کار اداری، تردید ندارد در اهمیت تربیت اخلاقی و ایمانی فرزند نیز تردیدی نیست و چنانچه زن ناگزیر از انتخاب یکی از دو عرصه باشد، خانواده مهمتر است.

ایشان البته برخی کارهای اجتماعی را فریضه‌هایی برتر از هر کار دیگری دانستند و گفتند: گاهی اهمیت یک فریضه حتی از حفظ جان فرزند، همسر و پدر و مادر هم بالاتر است.

رهبر انقلاب وضعیت خانواده در غرب را متلاشی خواندند و افزودند: این خطر، صدای اعتراض متفکران خیرخواه و مصلح غربی را نیز بلند کرده است اما سرازیری فروپاشی تدریجی خانواده در غرب به قدری تند است که امکان توقف یا اصلاح آن وجود ندارد.

رهبرانقلاب در بخش دیگری از سخنانشان به مسئله حجاب پرداختند و گفتند: حجاب بی‌تردید یک ضرورت شرعی و خدشه‌ناپذیر است اما این ضرورت خدشه‌ناپذیر نباید موجب شود کسانی که به صورت کامل حجاب را رعایت نمی‌کنند به بی‌دینی یا ضدانقلابی متهم شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: چند سال قبل در یکی از سفرهای استانی و در جمع علمای آن منطقه گفتم که چرا خانمی را که قدری موهایش بیرون و به تعبیر رایج بدحجاب و در واقع، ضعیف‌الحجاب است، متهم می‌کنید در حالی که در استقبال مردمی شماری از خانم ها چنین حجابی داشتند. اینها زنان و دختران خودمان هستند که در مراسم دینی و انقلابی هم شرکت می‌کنند.

ایشان با یادآوری تجلیل‌های سابق خود از حضور زنانی با ظواهر مختلف در مراسم‌های مناجات و راز و نیاز با پروردگار در شبهای قدر، خاطرنشان کردند: من به آن اشکها حسرت می‌خوردم و می‌گویم ای کاش می‌توانستم مانند آن دختر و زن جوان اشک بریزم.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ضعف حجاب، کار درستی نیست اما موجب نمی‌شود آن فرد را از دایره دین و انقلاب خارج بدانیم همه ما هم نقص‌هایی داریم که باید تا حد امکان آنها را برطرف کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خدمات جمهوری اسلامی به زنان را مقوله‌ای مهم و فراموش‌نشدنی دانستند و خاطرنشان کردند: پیش از انقلاب، زنان فرزانه، دانشمند و اهل تحقیق انگشت‌شمار بودند اما انقلاب موجب رویش انبوه زنان فرهیخته شد به نحوی که دانشجویان دختر از پسر در برخی سالها پیشی گرفته و تعداد بسیار زیادی از زنان در شاخه‌های مختلف علم و فناوری مشغول کار هستند.

ایشان درخشش دختران ایران در میادین جهانی ورزش را عرصه دیگری از پیشرفت‌های پس از انقلاب زنان برشمردند و افزودند: بهترین تبلیغ برای حجاب این است که دختر ورزشکار ما قهرمان می‌شود و پرچم کشورش را در مقابل دوربین‌های بین‌المللی بالا می برد آن هم در حالی که با حجاب بر روی سکوی قهرمانی ایستاده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش‌های فراوان در قضایای اخیر علیه حجاب، خاطرنشان کردند: چه کسی در مقابل این تلاشها و فراخوانها ایستادگی کرد؟ خود زنها بودند که ایستادند، آن‌هم در حالی که بدخواهان امیدشان به همین زن‌های اصطلاحاً بدحجاب بود تا کشف حجاب کنند اما زنان این کار را نکردند و در دهان تبلیغ‌کننده‌ها وفرستندگان فراخوان زدند.

ایشان در بیان آخرین نکته با ابراز تأسف از ظلم به زنان در بعضی از خانواده‌ها گفتند: گاهی مردان با تکیه به توان جسمی خود به زنان ظلم می‌کنند که در این موارد برای حفظ خانواده قوانین مربوط به خانواده باید آنچنان محکم و قوی و حامی طرف مظلوم باشد که مرد قادر به ظلم کردن به زن نباشد، البته مواردی نیز وجود دارد که زن ظلم می‌کند که اندک و محدود است.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، ۷ تن از زنان حاضر در این دیدار، خانم‌ها:
-    عاطفه خادمی؛ پژوهشگر و عضو شورای فرهنگی و اجتماعی کشور
-    پریچهر جنتی؛ نویسنده و خانه‌دار
-    مریم نقاشان؛ حقوقدان فعال در محاکم قضایی آلمان
-    مهدیه‌سادات محور؛ برنده جوایز ملی و بین‌المللی سینمای مستند
-    شهرزاد زاده‌مدرس؛ استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
-    نگین فراهانی؛ کنشگر حوزه دختران نوجوان
-    سارا طالبی؛ دکتری علوم ارتباطات و طلبه سطح چهار حوزه علمیه
به بیان دیدگاههای خود پرداختند.

لزوم توسعه زیست‌بوم‌های تخصصی زنان، حفظ و ترویج الگوهای مناسب شهری برای توسعه فرهنگ صحیح، توسعه تعاونی‌های زنانه، اصلاح نگاه به فرهنگ خانه‌داری در دستگاههای مختلف بویژه نظام آموزشی کشور، ارائه تصویر روشن از زن ایرانی به غرب، لزوم بکارگیری مطلوب زنان موفق در سطوح مدیریتی کشور، ضرورت حضور زنان فرهیخته در شوراهای عالی و نهادهای مرجع تصمیم‌ساز، ضرورت تبیین مزیت نسبی زن تراز جمهوری اسلامی، اصلاح بازنمایی زنان در تولیدات رسانه‌ای، ضرورت اصلاح مشوق‌های سیاست افزایش جمعیت متناسب با نیازهای واقعی مادران، توسعه امکانات مورد نیاز مادران از جمله اتاق‌های کودک در دانشگاه‌ها و مراکز عمومی، لزوم تأسیس قرارگاه رسانه‌ای زنان، لزوم احیا و تجهیز بیمارستان‌های تخصصی زنان و حمایت از کادر درمان مختص بانوان، ضرورت ساخت و ترویج الگوهای تراز دخترانه برای نسل نوجوان، زمینه سازی حاکمیتی برای فعالیت مجتهدان زن حوزه‌های علمیه و ضرورت توسعه امر تبلیغ در حوزه‌های علمیه بانوان،
از جمله نکات مطرح شده در سخنان میهمانان این دیدار بود.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* بسیار جلسه‌ی خوشایند و مفید و ان‌شاءالله دارای سود فراوانی برای آینده‌ی ما، برای فکر ما امروز اینجا تشکیل شد. من خیلی خرسندم از اینکه توانستیم این جلسه را امسال تشکیل بدهیم. سال گذشته خانم‌ها یک نامه‌ای نوشتند، اعتراض کردند که چرا روز زن را شما به مداح‌ها اختصاص دادید، خب حالا روز زن خصوصیتی ندارد، همین حول و حوش ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها درست است، اشکال واردی است و اگر زنده بودیم، در آینده هم ان‌شاءالله این جلسه را تشکیل میدهیم.

این جلسه یک جلسه‌ی زنانه‌ی محض و مشحون از مفاهیم برجسته و عالی بوده تا الان، تا این لحظه. صحبتهایی که خانمها کردند، بسیار خوب بود و حقیقتاً بنده بهره بردم.

پیشنهادهایی بود، ان‌شاءالله بتوانند راه‌حلی برای آن پیشنهادها پیدا کنند. شاید بعضی از این مطالب مرتبط بشود به شورای انقلاب فرهنگی، مثلاً در آنجا باید مطرح بشود یا هر جای دیگری. به خصوص این موضوع به‌کارگیری زنان فرزانه‌ی ما، کارآمد ما، مجرب ما، دانشمند و عاقل و فهمیده‌ی ما در رده‌های گوناگون تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کشور، این مطلب مهمی است. البته ذهن بنده مشغول است به این قضیه. باید یک راهی برایش پیدا کنیم. باید یک مسیری ان‌شاءالله پیدا کنیم ببینیم چه کار میشود کرد.

* در مسئله‌ی زن موضع ما در قبال مدعیان ریاکار غربی موضع مطالبه است، موضع دفاع نیست. یک وقتی سالها پیش در دانشگاه دانشجوها از من پرسیدند شما در فلان قضیه چه دفاعی از خودتان دارید؟ گفتم من دفاعی ندارم، من هجومی دارم. در قضیه‌ی زن این‌جوری است، دنیا مقصر است، دنیا که میگویم یعنی همین دنیای غرب و فلسفه‌ی غربی و فرهنگ غربی موجود البته غرب متجدد به قول خودشان مدرنیته غرب تاریخی را من کاری ندارم آن بحث دیگری است، غرب متجدد یعنی همینی که از حدود دویست سال پیش به این طرف در همه‌ی شئون زندگی حرفی ابراز کرده، ما در قبال اینها مطالبه کننده‌ایم اینها نسبت مسئله‌ی زن گناهکارند، مقصرند، جداً، ضربه زدند، جنایت کردند.

بنابراین صحبتهایی که ما میکنیم جنبه‌ی دفاع ندارد، جنبه‌ی بیان نظر و عقیده‌ی اسلامی است، موضع اسلامی است. حتی من امیدوارم که اگر این مطالبی که درباره‌ی مسئله‌ی زن، موضوع زن مطرح میکنیم و شماها بحمدالله می‌بینم که مسلطید به این مسائل یا خانمهایی که صحبت کردند و کاملاً مسلطند، امثال شماها اینها را تکرار بکنید، بیان کنید، امید این هست که بتوانید روی افکار عمومی غربی‌ها هم اثر بگذارید واقعاً چون واقعاً آنها زنهایشان در رنجند. جامعه‌ی زن غربی امروز در یک رنج ناخودآگاه در مواردی و آگاه در یک موارد دیگری است، روی آنها هم ممکن است اثر بگذارد.‌

* جهاد هم بر زن، هم بر مرد واجب است منتها جهاد مرد یک‌جور است جهاد زن یک‌جور دیگر است. یعنی همین جنگ مثلاً‌ دفاع هشت ساله زنها هم مکلف بودند، تکلیف داشتند تکلیفشان را هم خوب عمل کردند زنها در این مدت اگر بهتر از مردها عمل نکرده باشند حداقل به اندازه‌ی مردها عمل کردند.

اگر نخواندید کتابهایی را که در مورد بانوان در دوره‌ی دفاع مقدس هست بخوانید. کتابهایی نوشته شده الحمدلله حالاها به فکر این چیزها هستند، جوانهای خوب ما فراهم میکنند. فرض بفرمایید همین شرح حالهایی که مربوط به همسران شهداست. گمان نمیکنم شما بتوانید یکی از این شرح حالها را بخوانید و در مدت خواندن این، ده بار اشک نریزید، امکان ندارد.

یعنی انسان وقتی میبیند این جهاد این زن را، حالا مرد رفته در میدان اما این زن دارد جهاد میکند. این جهاد بر هر دوی آنها واجب است. امر به معروف و نهی‌ از منکر هم بر زن واجب است هم بر مرد واجب است منتها تقسیم نقش شده؛ نقش‌ها یکسان نیست. این نگاه اسلام است، هم یک نگاه مترقی است هم عادلانه است.

* نظام سرمایه‌داری غرب یک نظام مردسالار است. در نظام سرمایه‌داری سرمایه بالاتر از انسانیت است. انسانیت انسانها در خدمت سرمایه قرار میگیرد. خب هر انسانی که بیشتر بتواند سرمایه‌آوری کند، سرمایه‌اندوزی کند، ارزشش بیشتر است. مرد گردن کلفت‌تر است، قوی‌تر است.

مدیریت‌های کلان اقتصادی و تجاری و مانند اینها را مردها انجام میدادند. بنابراین در نظام سرمایه‌داری مرد اولویت دارد بر زن. چون رجحان‌ سرمایه بر انسان در مورد مرد بیشتر صادق است. خب، حالا که بنا شد سرمایه جایگاه انسانها را تعیین بکند انسانها یکسان نیستند دیگر طبعاً مختلف‌اند. گفتیم بر طبق این نگاه سرمایه‌سالاری، جنس مرد طبعاً بالاتر از جنس زن است.

مزد زن همین الان در بسیاری از کشورهای غربی برای کارِ مشابه با مرد، کمتر از مرد است. این یک‌جور سوء‌استفاده است که یک علت اینکه در قرن نوزدهم و بعد قرن بیستم، بیشتر قرن نوزدهم، مسئله‌ی آزادی زن مطرح شد برای این بود که زنها را از خانه بکشند بیرون، ببرند کارخانه. از آنها استفاده کنند با مزد کمتر.

* وقاحت غرب اینجا ظاهر میشود که اینها با این همه ضربه‌ای که به زن، به حیثیت زن و به کرامت زن وارد آوردند خودشان را پرچمدار حقوق زن وانمود میکنند.

آدم خجالت میکشد اسم بیاورد این چیزی که راه افتاد بین زنهای غربی در سالهای گذشته و تعرضهای جنسی و... با همه‌ی اینها باز میگویند ما طرفدار زن و حقوق زن هستیم. آن چیزی که در زبان بی‌تقوای غربی‌ها بعنوان آزادی زن نامیده میشود اینهاست. اینکه میگویند آزادی زن، مرادشان همین آزادی به این معناست. این آزادی نیست، عین اسارت است، عین اهانت است.

قبل از انقلاب حتی بعضی از بزرگان تصورشان این بود که این آزادی ارتباط زن و مرد در غرب موجب میشود که چشم و دل مردها سیر بشود و دیگر تخلفات جنسی انجام نگیرد. حالا شما نگاه کنید ببینید که این چشم و دل اینها سیر شده یا حرصشان صد برابر شده؟ نه فقط چشم و دل سیر نشده حرص و هوس صد برابر شده.

لذاست که امروز شما نگاه میکنید در محیط غرب، تجارت جنسی هست، برده‌داری جنسی هست، شکستن همه‌ی حد و مرزهای اخلاقی و انسانی هست، عرفی کردن و قانونی کردن چیزهایی که در همه‌ی ادیان حرام است هست؛ این هم‌جنس‌بازی و این حرفها اینها مربوط به اسلام فقط نیست در همه‌ی ادیان اینها جزو محرّمات کبیره است. اینها را قانونی میکنند اصلاً خجالت هم نمیکشند واقعاً.‌

* اصلی‌ترین نقش یک زن، از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی اینها را باهم اشتباه میکنند وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم در خانه بنشینید هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعالیتهای سیاسی نکنید، معنای خانه‌داری این نیست.

خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید در کنار داشتن خانه هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است.‌‌

کارهای اجتماعی در یک مواردی‌ فریضه است، وظیفه است، باید انجام بدهید.

* در این قضایای اخیر خب دیدید دیگر، علیه حجاب و اینها خیلی کار شد. چه کسی ایستادگی کرد در مقابل این تلاشها و فراخوانها؟ خود زنها. زنها ایستادگی کردند. آنها امیدشان به همین زنهایی بود که شما بهشان میگویید بدحجاب. امیدشان به اینها بود. امیدشان این بود که همینهایی که حالا حجاب نیمه‌کاره دارند، به کلی کشف حجاب کنند؛ نکردند. یعنی زدند تو دهن آن تبلیغ‌کننده و فراخوان فرستنده.

* حجاب یک ضرورت شرعی است. شریعت است. یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد این را همه باید بدانند. اینکه حالا خدشه و شبهه کنند که آیا حجاب هست؟ لازم است؟ هیچ جای خدشه و شبهه ندارد. یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود.

منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند اینها را نباید متهم کرد به بی‌دینی و ضدانقلابی، نه. من قبلاً هم گفتم یک وقتی در سفری از سفرهای شهرستانی، استانی که میرفتم در جمع علما گفتم این را، علمای آنجا جمع بودند. گفتم چرا بعضی از شما متهم میکنید گاهی این خانمی را که حالا مثلاً فرض کن یک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج بدحجاب است که حالا باید گفت ضعیف‌الحجاب، حجابش ضعیف است. چرا متهم میکنید؟! اینها کسانی هستند [که وقتی] بنده وارد این شهر شدم و جمعیت آمدند استقبال، شاید یک سوم جمعیت اقلاً این جور خانم‌ها هستند دارند اشک میریزند، نمی‌شود گفت این ضدانقلاب است. مثلاً فرض کنید که فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت میکند. اینها بچه‌های خودمان‌اند، دخترهای خودمان‌اند. در مراسم ماه رمضان در شب‌های احیا عکس‌هایش را برای من می‌آورند، با ریخت‌های مختلف قواره‌های مختلف، زنها اشک میریزند. من حسرت میخورم به آن جور اشک ریختن. میگویم ای کاش من هم میتوانستم این جور مثل این دختر مثل این زن جوان اشک بریزم. این را چه طور میشود متهمش کرد؟!

بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست اما این موجب نمی‌شود که ما این را از حوزه‌ی دین و انقلاب و اینها خارج بکنیم خارج بدانیم، چرا؟ خب البته همه‌ی ما یک نقص‌هایی داریم باید نقص‌ها را برطرف کنیم هر چه میتوانیم برطرف کنیم بهتر است.‌
۰

رهبری انقلاب : مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

رهبری انقلاب : مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند

رهبری انقلاب : مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند


مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند که من در مجموعه‌ی فضلای برجسته‌ی قم که از قدیم می‌شناختیم، و حالا هم بحمدالله برکات بعضی‌شان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.

دریافت تصویر با کیفیت اصلی
حجم: 1.1 مگابایت

۰

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

پایگاه اطلاع رسانی بلاغخون‌آوردهای حاج قاسم

شهادت سردار سلیمانی چگونه به تحولی عظیم تبدیل شد؟

«در مقابل آنچه او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من تعظیم میکنم.» این عبارات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی شهید حاج قاسم سلیمانی عظمت تحول رُخ داده بر اثر شهادت این سردار را نمایان می‌کند.
حاج قاسم سلیمانی در زمان حیات دنیایی خود ذیل تفکر و راهبرد مقاومت اسلامی توانسته بود برنامه‌ها و توطئه‌های مستکبرین را به شکستی سخت بکشاند اما شهادتش نیز زمینه‌ساز پیروزی‌هایی عظیم شد. اما این تحول تاریخیِ برآمده از حادثه‌ی شهادت حاج قاسم سلیمانی چه بود؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR پاسخ به این پرسش را در یادداشت «خون‌آوردهای حاج قاسم» مرور می‌کند.

* یکم: زنده بودن انقلاب
از جمله خطوط اصلیِ جنگ روانی و سیاسی دشمنان ایران اسلامی طی این سالها دمیدن در تئوریِ «مرگ انقلاب» بوده است. دشمن بیرونی، اذناب داخلی و برخی وادادگان همواره از این سخن گفته‌اند که با گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب و با تغییر و تحولات رُخ داده در متن جامعه، امروز موجود زنده‌ای تحت عنوان «انقلاب اسلامی» واقعیت عینی و خارجی ندارد. در این خطِ تبلیغاتی که بعضا با پشتیبانی فکری و محتواییِ چهره‌های تئوریک نیز همراه شده ادعا این است که آرمان‌ها و ارزش‌ها و خطِ سیر حاکم بر انقلاب ملت ایران از بین رفته و آنچه باقی مانده صرفا نظامیِ سیاسی است که کاملا به‌دور از ارزشهاست. از سوی دیگر همواره ادعا می‌شده که مردم نیز از آرمانها و اصول و اهداف انقلابی انصراف داده و به‌دنبال اهداف و سبک زندگی و خواسته‌های دیگری هستند؛ خواسته‌هایی که نه تنها ذیل اهداف و ارزش‌های انقلاب اسلامی نیستند که در تضاد با آنها نیز  قرار دارند.

اما این همه با حادثه‌ی شهادت حاج قاسم سلیمانی در چشم برهم‌زدنی نیست و نابود شد. حضور کم‌سابقه و چند ده میلیونی مردم در مراسمات تشییعِ شهید و همچنین حضور توده‌های ملت در انواع و اقسام راه‌پیمایی‌ها و برنامه‌ها با قاطعیت به دنیا اعلام کرد که نه تنها انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده‌ی انسانیِ زنده به حیات خود ادامه می‌دهد بلکه مردم نیز پای آرمانها و اصول و ارزشهای این انقلاب ایستاده و از استمرار خطِ انقلابی‌گری در کشور حمایتی همه‌جانبه و مستحکم می‌کنند. واقعیت این است که حاج قاسم سلیمانی فراتر از یک فرد و به‌مثابه‌ی یک «نماد» بود. او نماد و تجسم آرمان‌گراییِ انقلابی، پایبندی به ارزش‌ها، مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن و مبارزه‌ی جدی و مستمر و اثرگذار با استکبار و نظام سلطه بود و لذا: «شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده -البتّه عدّه‌ای هم سعی میکنند که این اتّفاق بیفتد- [امّا] شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* دوم: باز شدن چشمهای غبارگرفته
یکی از واقعیت‌های ایران اسلامی طی این سالها اثرگذاری توطئه‌های فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در برخی از افراد بوده است. حجم گسترده‌ی جنگ روانی و تهاجم فکری و فرهنگی، خواه ناخواه موجب برخی مسمومیت‌های ذهنی و فرهنگی شده بود که اینها نیز به نوبه‌ی خود اثرات سوء سیاسی و اجتماعی داشت. جنگ نرم و نفوذ و تهاجم گسترده‌ی رسانه‌ای، واقعیتی بود که دشمن از مسیر آن به‌دنبال منصرف کردن مردم از خط ارزش‌ها و انقلابی‌گری، وارونه‌نمایی واقعیت‌ها، تصویرسازی غلط از وضعیت کشور و جابجایی «شهید» و «جلاد» بوده است.

از جمله خطوط اصلی برنامه‌ها و توطئه‌های دشمن در این عرصه که با همراهی و مشارکت برخی جریانات وابسته یا واداده‌‌ی داخلی دنبال شده، نابودیِ «خط مقاومت منطقه‌ای» و «بی‌اعتبارسازی موضوع صدور انقلاب اسلامی» است. دشمن همواره این گزاره را القا می‌کرد که «منافع ملی» ایران در نقطه‌ی مقابل حضور منطقه‌ای و دفاع از مستضعفان و مظلومان و سایر مسلمین است. دقیقا در راستای چنین توطئه‌ای در جریان اغتشاشات و فتنه‌گری‌های داخلی شعارهایی مطرح شد که در آنها به‌صراحت مطالبه‌ی بی‌تفاوتی نسبت به اوضاع جهان اسلام از جمله فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و... دیده می‌شد. شعارها و مطالباتی که طراحی آن در کاخ سفید و اتاق‌های جنگ روانی سیا و موساد انجام می‌پذیرفت. هرچند از جهت کمی این جریان قابل توجه نبود اما این فضاسازی‌ها بر بخش‌هایی از مردم اثر تبلیغاتیِ سوء می‌گذاشت. جنگ روانیِ دشمن سعی داشت به افکار و اذهان عمومیِ ملت ایران این گزاره را القا کند که حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی، حضوری هزینه‌ساز و بر ضد منافع ملی و رفاه و آسایش ایرانیان است.

در این سوی ماجرا اما با این شهادتِ تحول‌آفرین، ماجرا از اساس دچار تغییر شد. حاج قاسم سلیمانی نمادِ تفکر و جریانی است که توانست در مقابل طرحِ «بی‌ثبات‌سازی منطقه» و «عملکرد فاجعه‌بار گروه‌های تکفیری تروریست» از جمله داعش ایستادگی کند. این جریان طرح مستکبرین برای ناامن‌سازی کشورها  را ناکام گذاشت، شکستی تمام‌عیار بر جریانات تروریستِ تکفیری تحمیل کرد و به این ترتیب امنیت ایران اسلامی را نیز تأمین نمود. حاج قاسم سلیمانی با شهادتش موجب یک «بیداری و بصیرت» عمومی و فراگیر شد و شبهات و توطئه‌گری‌‌های دشمن در این زمینه نابود شد؛ در حقیقت «شهید سلیمانی چشمهای غبارگرفته‌ را باز کرد با این شهادت.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* سوم: رشدِ چشمگیر دشمن‌شناسی
حقیقت این است که انقلاب اسلامی ملت ایران انقلابیِ «ضدآمریکایی» بود: «وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّ آمریکایی به ثمر رسیده بود.» ۱۳۹۰/۰۸/۱۱ این انقلاب در مسیر نظام‌سازی و دستیابی به اهداف خود نیز هیچگاه بدون دشمن و دشمنی نبوده است. دشمن اصلی نظام اسلامی «نظام سلطه» و «طاغوت اعظم» یعنی دولت مستکبر آمریکا بوده و هست. در سطوحی پایین‌تر نیز رژیم متجاوز و اشغال‌گر صهیونیستی، ارتجاع منطقه و جریانات معاند و منافق همواره با جمهوری اسلامی دشمنی کرده و می‌کنند. اما یکی از برنامه‌های اصلی و مستمر همین دشمنان اساسا بی‌اعتبارسازی موضوعی تحت عنوانِ «دشمن و دشمنی» بوده است. دشمن با تکرار کلیدواژه‌ی «توهم توطئه» همواره و طی این سالها به دنبال این بوده که به ملت ایران اینگونه القا کند که مقوله‌ی دشمن و دشمنی یک توهم یا دروغ برساخته‌ی نظام جمهوری اسلامی است. آنچه از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تحت عنوان توطئه‌ی «بزک آمریکا» نامگذاری شد ناظر به این مسئله بود: «یکی از کارهای آمریکایی‌ها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بَزَک‌کردن چهره‌ی آمریکا؛ به اینکه این‌جور وانمود بکنند که آمریکایی‌ها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند؛ هدف این‌است. هدف این است که چهره‌ی دشمن برای ملّت ایران پنهان بماند تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند؛ هدف این است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

در حالیکه حقیقت صحنه این است که دشمنیِ دشمن حتی فراتر از اصل انقلاب و نظام اسلامی متوجه ملت ایران است: «دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی از روز اوّل شروع شد... دشمنیِ آنها با «انقلاب» بود و هست؛ دشمنیِ آنها با مردمی است که این انقلاب را پذیرفته‌اند و قبول کرده‌اند. این غلط است که بعضی این‌جور وانمود کنند که دشمنیِ آمریکا و رژیم مستکبر با اشخاص است - با امام دشمن بودند یا امروز با علی خامنه‌ای دشمنند - این‌جور نیست؛ دشمنیِ آنها با اصل این مفهوم است، با اصل این حرکت است، با اصل این جهت‌گیریِ توأم با ایستادگی و استقلال‌طلبی و عزّت‌طلبی است و با ملّتی که اینها را پذیرفته است و دارد عمل میکند؛ دشمنی با اینها است... تصریح کردند که با ملّت ایران دشمنند؛ با ملّت ایران مخالفند؛ امروز هم هر حرکتی از سوی آمریکایی‌ها و هم‌پیمانانشان و همراهانشان انجام میگیرد، برای به زانو درآوردن ملّت ایران است؛ برای تحقیر ملّت ایران است.» ۱۳۹۳/۱۱/۱۹

با شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط نیروی نظامی آمریکا و با دستور مستقیم رئیس جمهور این کشور، عموم مردم به‌روشنی دیدند که دشمن با اصلِ ایستادگی و اقتدار و صیانت از منافع و امنیت ملی ایران دشمنی دارد و در مسیر دشمنیِ خود نیز شدید و عنود است. مردم به‌روشنی دیدند که مسئله نه هسته‌ای و موشک که اصل استقلال و عزت اسلامی و ملی ایران است و دشمن با خشونت و قساوت، دقیقا همینها را هدف گرفته است چراکه حاج قاسم سلیمانی مدافع استقلال و عزت و امنیت و اقتدار ایران اسلامی بود.

* چهارم: وحدت ملی ایرانیان
از جمله مولفه‌ها و عناصر کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی و گام‌های بعدی آن موضوع وحدت و انسجام ملی ایرانیان بوده است تا آنجا که امام خمینی رحمه‌الله در مقام رهبریِ نهضت درباره‌ی اهمیت این مقوله فرمودند: «رمز پیروزی ایران همین بود؛ اتّکال به خدا، برای خدا و وحدت کلمه، وحدت کلمه و وحدت غرض و مقصد.» صحیفه امام، جلد۶، صفحه ۳۳۷

وحدت، حول اصول و اهداف و آرمان‌ها موجب اقتدار و قدرتی روزافزون شد. البته این مولفه‌ی کلیدی نیز آماج توطئه‌ها و طراحی‌های دشمن و وابستگان به دشمن قرار گرفت. دوقطبی‌سازی‌های اجتماعی و سیاسی، انشقاق در اقشار گوناگون ملت و ایجاد اختلاف و بدبینیِ داخلی از جمله خطوط همیشگی دشمنان بوده است. یکی از نقاط اصلی مورد هدف دشمن در ماجراهایی چون فتنه‌ی ۸۸ و اغتشاشات ضدامنیتی، تضعیفِ وحدت و انسجام ملی در ایران بود؛ هدفی که در برخی بُرهه‌ها نیز تاحدودی دشمن به آن دست یافت. طبیعتا تضعیف این عنصر قدرتِ ملی نیز به‌نوبه‌ی خود بزرگ‌ترین زمینه و فرصت را برای دشمنان برای تشدید فشارها از جمله تحریم و... ایجاد می‌کرده است. البته در این میان برخی ناکارآمدی‌های مدیریتی و ناکامی‌ها نیز در تشدید اختلافات موثر بوده است.

یکی از ثمرات و برکات شهادت حاج قاسم سلیمانی اما وحدت حداکثری ملت ایران بود چراکه حاج قاسم سلیمانی فرزند رشید و مجاهدِ ایثارگری بود که رهاورد جهاد شبانه‌روزی‌اش عزت و امنیت برای ایران و همه‌ی ملت بود و لذا: «این وحدتی که خوشبختانه در زیر تابوت پیکر مطهّر شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان در بین مردم دیده شد باید محفوظ بشود، محفوظ بماند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

* پنجم: ضعف و شکست دشمن
آمریکای مستکبر به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی را یکی از حلقات مهمِ تضعیف قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی و عامل ضعف و عقب‌نشینی و شکست آن می‌پنداشت. دشمن در محاسبات مادی خود دچار این توهم شده بود که برخی نارضایتی‌های برآمده از مشکلات اقتصادی و معیشتی و ضربات ناشی از تحریم‌هایِ بی‌سابقه‌ی اقتصادی، ملت و حاکمیت ایران را در چنان تنگنا و فشاری قرار داده است که ضربه‌ی به شهادت رساندن شخصیتی چون حاج قاسم سلیمانی نیز بر این مشکلات افزوده و عامل عقب‌نشینی و اضمحلال ایران اسلامی می‌شود. اما ترور ناجوانمردانه و خون بر زمین ریخته شده‌ی این جنگجو و مبارزِ دلاور و سلحشور عملا معادلات را تغییر داد.

جلوه‌های ملی و مردمی ناشی از این حادثه در مقیاسی بی‌نظیر، معادلات مادی مستکبرین را برهم زد و صحنه‌ی سیاسیِ ایران، منطقه و جهان را به‌نفع جمهوری اسلامی و ملت ایران دچار تغییرِ اساسی نمود. قدرت و انسجام ملی‌ و فراملی برآمده از شهادت حاج قاسم آنچنان بود که زمینه‌ساز یک تحرک گسترده و مهم در پاسخ به دشمن در سطوح مختلف شد. اینک و در اقدامی تاریخی جمهوری اسلامی از خاک خود به پایگاه اصلی نیروهای آمریکایی‌ها حمله‌ی سنگین موشکی می‌کند و ضرباتی سهمگین بر دشمن وارد می‌آورد و این ضربه‌ی سخت را فقط یک «سیلی» می‌داند: «یک سیلی‌ای دیشب به اینها زده شد. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه را نمیکند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ و در سوی مقابل آمریکا، از پاسخِ متقابلِ نظامی ناتوان است. این رُخداد به خودیِ خود نقطه‌ی عطفِ تاریخی در تغییر هندسه‌ی عالم محسوب می‌شود.

در پرتو این اقتدار ملی، جمهوری اسلامی رسما گفتمان و راهبرد «اخراج آمریکا» از منطقه‌ی غرب آسیا را بر سر دست گرفته و این گفتمان از سوی ملتها و جنبش‌های انقلابی و اسلامی مورد تجاوب قرار گرفته است. اینک مبارزین عراق و لبنان و یمن و... در این گفتمان و راهبرد با جمهوری اسلامی همراه شده و اُبهت آمریکا به‌عنوان رأس نظام سلطه و قدرت مادیِ برتر در دنیا شکسته شده است و اینچنین بود که «دشمنان در مقابل عظمت ملّت ایران احساس خضوع کردند؛ ممکن است به رو نیاوردند امّا چاره‌ای ندارند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
 
* برکاتِ معنویّت و اخلاص
نگاهی از سر بصیرت به این برکات و ثمرات خارق‌العاده به‌روشنی این گزاره را پیش‌روی ما می‌گذارد که آنچه اتفاق افتاد در چهارچوب محاسبات مادیِ معمول قابل تحلیل نیست. شهادت حاج قاسم سلیمانی «قیامتی به پا کرد.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ حقیقتا این شهادت «انقلابیِ تاریخ‌ساز» شد. در یک جمله «معنویّت او، شهادت او را این ‌جور برجسته کرد.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

دستاورد و در واقع «خون‌آورد»‌های(۱) شهادت حاج قاسم سلیمانی ناشی از «معنویت و اخلاص» کم‌نظیر او بود. او دست‌پرورده‌ی مکتب امام خمینی رحمه‌الله و سرباز بی‌ادعای ولایت بود که اجر اخلاص و جهادش تحولی اساسی و تاریخی بود: «حاج قاسم صد بار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اوّل نبود، ولی در راه خدا، در راه انجام وظیفه، در راه جهاد فی‌سبیل‌الله پروا نداشت؛ از هیچ چیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت، نه از تحمّل زحمت پروا داشت... جهادش جهاد بزرگی بود، خدای متعال شهادت او را هم شهادت بزرگی قرار داد... اگر اخلاص نباشد، این جور دلهای مردم متوجّه نمیشود؛ دلها دست خدا است؛ این که دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشان‌دهنده‌ی این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود. خدا ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۳

 
پی‌نوشت:
۱) کلیدواژه‌ی «خون‌آورد» را، رهبر انقلاب اسلامی ذیل تشریح بحث «استقلال و آزادی» در بیانیه «گام دوم انقلاب» به کار برده‌اند:
استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

۰

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

 بخش خبری مهدیه آمل حاج قاسم سلیمانی

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است

به گزارش بلاغ به نقل از خبر آنلاین، اولین سالگرد سردار بزرگ سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و تحلیل شخصیت این شهید والامقام محور گفت وگو با آیت الله مهدی هادوی تهرانی استاد برجسته خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس مؤسسه علمی رواق حکمت بود.

آیت الله هادوی تهرانی در این گفت وگو، اخلاص حاج قاسم سلیمانی را موجب نفوذ او در دل اقشار مختلف جامعه عنوان کرد و گفت: این شهید والا مقام، اگرچه نسبت به دشمنان اسلام به شدت مواضع تند و سخت می گرفت، اما در عین حال "رُحَماءُ بَینَهُم" بود و در داخل کشور و نظام، نسبت به همه، یک نوع رحمت، عطوفت، مهربانی داشت؛

رئیس پیشین هیئت علمی بعثه مقام رهبری در بخش دیگری از این گفت وگو در پاسخ به سؤالی پیرامون حمایت های گاه و بیگاه سردار سلیمانی از محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان، گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی افراد مختلف را می شناخت و خدمات و زحمات آنان را برای انقلاب اسلامی می دانست و سعی می کرد اگر کسی مورد هجوم و بی‌ انصافی و حرف های غیر عادلانه و تندروی واقع شده، در حد توان خودش از آن دفاع کند.

مشروح این گفت وگو با آیت الله هادوی تهرانی که به بهانه اولین سالگرد به شهادت رسیدن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تحلیل شخصیت او انجام شد را در ادامه بخوانید:

به نظر شما مهمترین ویژگی های شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی چه بود که این چنین محبوب دل‌ها شد و اقشار مختلف مردم با گرایشات مختلف فکری، او را دوست داشتند؟

بزرگترین ویژگی شهید بزرگوار سردار سرافراز اسلام، شهید سلیمانی، اخلاص آن بزرگوار بود. یعنی اخلاص داشتن رمز جاودانگی حاج قاسم شد؛ قطعا آن چه که باعث شد، او اینچنین بر دلها غلبه پیدا کند، همین بود که او بین خودش و خدا را اصلاح کرده بود؛ همان تعبیر که در روایات هم وارد شده که "کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد"؛ همین امر باعث شد که این شهید بزرگوار، اینچنین در دل‌ها جای بگیرد و این چنین محبوب قلب‌ها باشد.

راز نفوذ و محبوبیت سردار سلیمانی در بین مردم و جریانات سیاسی
*به نظر شما، منش سیاسی این شهید بزرگوار چگونه بود که افرادی از جریانات مختلف سیاسی کشور از اصلاح طلب ترین اصلاح طلبان تا اصولگراترین اصولگرایان و حتی برخی افرادی که شاید انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را هم قبول نداشتند و یا با آن زاویه داشتند، اما از سردار سلیمانی به نیکی یاد کرده و از به شهادت رسیدن ایشان ابراز تأسف می کردند؟

این نوع آثار نتیجه فقط یک موضوع و یک جهت و نتیجه فقط یک منش سیاسی یا سیاست رفتاری نیست، بلکه این ها الطاف خاص الهی است که خداوند تبارک و تعالی به بندگان خالص خودش ارزانی می کند؛ اگر سردار سلیمانی در اقشار مختلف مردم با گرایشات مختلف سیاسی اینچنین نفوذی در دلها دارد، به دلیل همین لطف الهی است که طی یک اخلاص و مجاهدت آن بزرگوار در راه اسلام به وجود آمده است. و این که، این آثار و برکات که نصیب سردار سلیمانی شد، نتیجه یک منش سیاسی و یک مسئله سیاسی و یک مسئله دنیایی باشد، نبود؛ این تحلیل ها، نتیجه عدم توجه به حقایق عالم هست، که انسان های سطحی، فقط چنین تحلیل هایی می کنند.

*سلوک اخلاقی شهید سلیمانی را چگونه تحلیل می کنید؟

بزرگترین خصلت حاج قاسم، اخلاص ایشان و توجه به خداوند تبارک و تعالی و توکل به خدا بود. شهید سلیمانی(رض)، در سخت ترین شرایط در بعضی از موارد، با آرامش قلب وارد محوطه ها و منطقه های درگیری و جنگ می شد، که نشان می داد بهترین نوع از توکل به خدا را دارد که آن توکل، به او قدرت می دهد که از حدود قدرت های عادی انسان های متعارف خارج است؛ و او بخاطر خودنمایی این کارها را نمی کرد که اگر می کرد قطعا مورد توجه خداوند تبارک و تعالی قرار نمی گرفت، بلکه بخاطر خدا این اقدام را انجام می داد.

به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی(رض) که در جملات شان دارند که "شما بازیگری و ریاکاری را کنار بگذارید کارها درست می شود"، واقعا باید گفت که سردار سلیمانی بازیگر نبود که بخواهد نمایش اجرا کند، بلکه با واقعیت و حقیقت این کارها را انجام می داد تا قلب و دل کسانی که در محاصره بودند مستحکم تر کند و به آن ها امید دهد؛ و چون چنین کارهایی می کرد که در واقع نشان دهنده توکل واقعی او به خدا بود، چیزی که خود ما از آن به زبان سخن می گوییم اما در دل خیلی وقت ها به آن باور نداریم که لاحول ولا قوة الی بالله العلی العظیم؛ مرحوم شهید سلیمانی(رض) آیه توکل بر خدا، آیه اخلاص، و آیه ایمان بود؛ ایمان به خداوند تبارک و تعالی؛ ایمان واقعی به خدا همین است که ما در رفتار و گفتار شهید سلیمانی(رض) می بینیم و نتیجه اش همین محبوبیتی است که در دل ها دیدیم؛ این حقایق، همه و همه به دست خداست و باید باور کنیم که عبد و بنده، وقتی ایمان به خدا آورد و واقعا برای خدا کار کرد، شامل آِیه ۷ سوره مبارکه محمد می شود که می فرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم" به این معنی که "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد". لذا می بینیم که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که چون واقعا مخلصانه در راه خدا قدم گذاشت، خدا هم او را یاری کرد و او حقیقتا تا آخرین لحظه از زندگی خود، مستحکم و با مقاومت کامل، در برابر هر گونه کجی و در برابر هرگونه ناراستی ایستاد و نهایتا به چنین سرافرازی و سربلندی در ظاهر دنیا رسید و انشاالله به فلاح و رستگاری در آن سوی عالم هم، خواهد رسید.

سردار سلیمانی نسبت به دشمنان تند و سخت و در داخل کشور رُحَماءُ بَینَهُم بود
*در منش سیاسی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هیچ وقت مشاهده نکردیم که موضع تندی علیه مسئولین داخلی کشور داشته باشند؛ حتی انتقادهای ایشان هم اگر مطرح می شد، این قدر ظریف و ریز بود که کمتر کسی اشکالی به آن وارد می کرد؛ چطور می توانیم از این منش سیاسی ایشان درس بگیریم؟ ضمنا مشاهده می کردیم که ایشان نسبت به هیچ کس از نیروهای داخل انقلاب و مسئولین کشور هتک حرمت نمی کردند و موضع تند علیه هیچ یک از شخصیت های نظام جمهوری اسلامی نداشتند.

به تعبیر قرآن و آیه ۲۹ سوره فتح که "أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم" به این معنی که "مؤمنان کسانی هستند که در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند"، شهید سلیمانی(رض) مصداق بارز یک مؤمن و مصداق بارز این آیه قرآن کریم بود؛ این شهید والا مقام، نسبت به دشمنان اسلام به شدت مواضع تند و سخت می گرفت، اما در عین حال "رُحَماءُ بَینَهُم" بود و در داخل کشور و نظام، نسبت به همه یک نوع رحمت، عطوفت، مهربانی داشت.

 آن آموزه اصیل اسلامی، آن آموزه اصیل نبی اعظم(ص) که ما باید دیگران به ویژه مؤمنین و مسلمین را ما دوست داشته باشیم و نسبت به آن ها دلسوز باشیم، مورد توجه این شهید بزرگوار بود. شهید سلیمانی(رض) نسبت به مؤمنین و مسلمین و نسبت به آن ها که با اسلام درگیر بودند دلسوز بود و از سوی دیگر با کسانی که در مقابل انقلاب اسلامی بودند و دشمنی آشکار داشتند، نسبت به آن ها تند و استوار بود و مواضع مستحکمی داشت و نهایتا هم توسط همان ها به شهادت رسید؛ ایشان بخاطر همان مواضع استوار و بخاطر همان اقدامات بی نظیرش توسط دشمنان به شهادت رسید و البته ایشان مثل بعضی ها نبود که فقط به شعار اکتفا می کنند و در واقع عملی را انجام نمی دهند، بلکه شهید سلیمانی(رض) به صورت واقعی بر علیه مصالح شوم و منافع ناصواب دشمنان اسلام فعالیت می کرد و آن ها هم بخاطر همین آثار واقعی که از او می دیدند، او را نهایتا به شهادت رساندند.

هرجامعه بشری نیازمند شخصیت هایی چون سردار سلیمانی است
*جامعه امروز ایران، چقدر نیاز دارد که با چنین روشی در صحنه سیاسی خود روبرو شود؟ منشی که در عین مقابله با دشمنان نظام، در خصوص نیروهای داخل کشور، موضعی به دور از هتک حرمت و همراه با مهربانی و جذب حداکثری داشته باشد؟

همیشه جامعه بشری در هر زمان و مکانی، نیازمند آدم هایی مثل شهید سلیمانی است. ای کاش که لا اقل بخشی از آن درجه ای از آن اخلاصی که شهید سلیمانی(رض) داشت در دیگران هم تحقق پیدا می کرد که اگر این اتفاق می افتاد، قطعا بسیاری از مشکلات ما با راحتی با مشکل بسیار کمتر و با موانع اندک تر، به راه حل های درست تر منتهی می شد و شرایط ما قطعا بسیار می توانست بهتر از این باشد.

هم در داخل و هم در خارج، ما همیشه به شخصیت هایی مثل شهید سلیمانی نیاز داشته، داریم و خواهیم داشت و امیدواریم امثال این بزرگوار، نه فقط در بین سپاهیان سرافراز انقلاب اسلامی، بلکه در بین همه اقشار مختلف جامعه وجود داشته باشند و به برکت وجود آنان، انشالله مشکلات مرتفع شود و مسائل و اختلافات بیهوده ای که وجود دارد کنار برود و در نتیجه مردم بتوانند حقیقت را از مجاز و درست را از نادرست و صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند انشاالله.

5512213.jpg

سردار سلیمانی از افرادی که مورد تندروی واقع می شدند، دفاع می کرد
*شهید سردار سلیمانی در مواقع مختلفی که مشاهده می کرد آقای ظریف وزیر امور خارجه کشورمان مورد انتقادهای شدید و بعضا تخریب برخی افراد قرار می گرفت، به طرق مختلف از جمله انتشار عکس دو نفره وصمیمی از خودشان در کنار دکتر ظریف، به نوعی در مقابل این تخریب ها بر علیه آقا ظریف واکنش نشان می دادند؛ نظر شما در این باره چیست؟

بله. سردار سلیمانی بالاخره افراد مختلف را می شناخت و خدمات و زحمات آنان را برای انقلاب اسلامی می دانست و سعی می کرد اگر کسی مورد هجوم و بی‌ انصافی و حرف های غیر عادلانه و تندروی واقع شده، در حد توان خودش از آن دفاع کند؛ و ابدا با آنها همراهی نداشت؛ که این منش و رفتار ایشان هم بر می گردد به همان اخلاص و صفای شهید سلیمانی(رض)؛ چون او نگران این نبود که مبادا بخاطر یک اقدام در حمایت از یک مؤمنی، نسبت به خودش یک مشکلی پیدا شود و شاید خودش هم مورد نقد غیرمنصفانه از سوی همین افراد قرار گیرد؛ او اصلا نگران این ها نبود.

این شهید والامقام توکل داشت بر خدا؛ او اخلاص داشت؛ برای خدا کار می کرد، نه برای نمایش و نشان دادن کارش به دیگران و یا مثلا رأی آوردن در انتخابات و مسائلی از این قبیل که متأسفانه باعث می شود ما از اخلاص فاصله بگیریم؛ و در نتیجه اعمال ما به ظاهر اسلامی و به واقع غیر اسلامی می شود؛ همه ما باید بدانیم که نتیجه اعمال ما که یک امر واقعی است، با شعار تغییر نمی کند؛ شهید سلیمانی واقعا ایمان به خدا داشت؛ واقعا به قدرت خدا باور داشت؛ واقعا توکل به خدا داشت و واقعا اخلاص در عمل داشت و نتیجه این واقعیت ها همین است که ما به چشم می بینیم و هیچ کس هم نمی تواند این حقیقت را انکار کند که شهید سلیمانی در دلها جا دارد.

محبوبیت سردار سلیمانی با تبلیغات بدست نیامده است
شهید سلیمانی محبوب دلهاست؛ هیچ کس هم برای محبوبیت او هیچ کار تبلیغاتی خاصی انجام نداد؛ محبوبیت حاج قاسم، نتیجه تبلیغاتی که چند صباحی باشد و بعد هم از بین برود نیست؛ بلکه نتیجه تأثیری است که خداوند تبارک و تعالی بر دلها و نفوس و جانها می گذارد، چرا که خدا بر همه عالم مسلط است. یک بنده ای که بنده خوب خداست، خدا او را حمایت می کند، همچنان که در طول تاریخ انبیا(ع) و اولیا، فقط با حمایت خدا و بدون حمایت های ظاهری دنیایی، توانستند کارهای بزرگ انجام دهند. شهید سلیمانی هم بعنوان یک بنده خوب و خالص و مخلص خدا، آثاری که ما امروز شاهد آن هستیم را دارد که این آثار همه نتیجه اخلاص است؛ ای کاش ما هم به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی، "باور کنیم که خدایی هست"، چنانکه شهید سلیمانی باور کرده بود و اگر ما این مهم را باور کنیم، همه چیز ما تغییر خواهد کرد.