مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است
بایگانی
- تیر ۱۴۰۳ (۲)
- خرداد ۱۴۰۳ (۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۷)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۲ (۳)
- دی ۱۴۰۲ (۲)
- آذر ۱۴۰۲ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۲)
- مهر ۱۴۰۲ (۲)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- خرداد ۱۴۰۲ (۲۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۲ (۵۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۵۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۵۸)
- دی ۱۴۰۱ (۷۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۶۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۷۰)
- مهر ۱۴۰۱ (۵۰)
- شهریور ۱۴۰۱ (۶۰)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۴۴)
- تیر ۱۴۰۱ (۸۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۶)
پربحث ترين ها
-
-
شهید مدافع حرم مصطفی زال نژاد
۰۱/۰۴/۲۲ -
-
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
۰۳/۰۴/۱۶ -
-
کلیپ نمیشه باورم [تنظیم دیجیتال]
۰۱/۰۵/۰۳ -
-
خبرهای دفاعی امنیتی هفتهای که گذشت
۰۱/۰۹/۱۲ -
پيوندها
مراسم بزرگداشت شهدای حماسه ی ششم بهمن سال 60 آمل/مهدیه شهرستان آمل/تصویری
بخش خبری مهدیه آمل هیئت انصارالمهدی(عج) مهدیه آمل روابط عمومی مهدیه آمل واحدخواهران مهدیه آمل دختران انقلاب مهدیه شهرستان آمل مراسمات مهدیه شهرستان آمل
مراسم بزرگداشت شهدای حماسه ی ششم بهمن سال 60 آمل/مهدیه شهرستان آمل/تصویری
گزارش تصویری ازمراسم بزرگداشت شهدای ششم بهمن و شهدای مهدیه شهرستان آمل با حضور مردم شهید پرور شهرهزار سنگر آمل همراه با سخنرانی دکتریعقوب توکلی کارشناس تاریخ و کارشناس ارشد روابط بین الملل در دانشکده پرستاری و پیراپزشکی آمل که توسط مهدیه شهرستان آمل ومشارکت سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری آمل برگزار شد
روایتی از زندگی شهید فاضل/ خانواده من عزیزتر از خانواده امام حسین (ع) نیست
بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا
روایتی از زندگی شهید فاضل/ خانواده من عزیزتر از خانواده امام حسین (ع) نیست
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، با وجود تثبیت خط در جزیره جنوبی، فعالیت مهندسی لشکر همچنان ادامه داشت و این فعالیت حساسیت نیروهای عراقی، آتش آنها و شهدا و مجروحانی را به دنبال داشت. با تاریک شدن هوا دو بولدوزر از لشکر ۸ برای احداث و تقویت بخشی از خاکریزهای نزدیک به خط مقدم، حرکتشان را شروع کردند. یکی از دستگاهها را علی جولایی هدایت میکرد و دیگری را محمدرضا فاضل.
چند ساعت بعد از آغاز فعالیت این دستگاههای مهندسی، عراق هر دو را زد و همزمان نیروهایش به خط نفوذ کرده و اطراف دستگاهها را محاصره کردند. باکِ چند صد لیتری یکی از دستگاهها که درست پشت صندلی راننده تعبیه شده بود آتش گرفت و اطراف بولدوزرها مثل روز روشن شد.
وقتی نیروهای لشکر از پشت خاکریز، محل اصابت را با دوربین میبینند اثری از رانندهها نمییابند و چون میدانند بیشتر نیروهای لشکر ۸ به این راحتیها تن به اسارت نمیدهند، حدس میزنند رانندهها زخمی و جایی مخفی شدهاند تا بعد از رفتن بعثیها، خودشان را از مهلکه نجات دهند.
روز بعد، حدس و گمانها تا حدودی درست از آب در آمد و علی جولایی که جراحتش چندان جدی نبود، در اورژانس دیده شد، ولی هنوز خبری از سرنوشت فاضل نشده و نیروهای مهندسی تصمیم گرفتند با تاریک شدن هوا، خودشان را به محل دستگاهها برسانند تا فاضل را پیدا کنند؛ چه پیکرش را و چه بدن زخمیاش که توان عقب ماندن نداشته و به امید کمک همرزمانش جایی مخفی شده است.
مهدی رحیمی جانشین وقت مهندسی لشکر که بیشتر از بقیه پیگیر پیدا کردن محمدرضا فاضل بود، بعد از فرستادن چند دستگاه دیگر به گوشه دیگری از خط مقدم، با همراهی سید محمد طباطبایی و قنبر سلیمانی راهی محل مفقود شدن فاضل شدند.
نگرانی برای کپسول گاز خانه مادر/ خانواده من که عزیزتر از خانواده امام حسین (ع) نیست
رحیمی در مورد رابطهاش با فاضل میگوید: «محمدرضا تکپسر خانواده بود. او که تازه هفده سالش تمام شده بود، به من که سه سال از خودش بزرگتر بودم، خیلی وابستگی داشت و به اصطلاح نُنرِ من بود. عصر روز قبل از آن اتفاق که با او و زینالدینی در چادر مهندسی دراز کشیده بودیم، بیمقدمه از فاضل که سرش را گذاشته بود روی دستم، پرسیدم تو دلت میخواهد شهید شوی؟! جواب داد هم آره و هم نه! گفتم دلیل آرهاش را که همه بلدیم، چون هیچکداممان امیدی به برگشت نداریم، ولی نخواستنت را نمیفهمم! گفت رحیمی! راستش مادرم کسی را ندارد، الآن که من اینجام، مطمئنم که کپسول گازش تمام شده و به هیچکس رو نمیزند تا خودم بروم و کپسولش را عوض کنم. بیگاز میماند تا من برگردم. گفتم آخر این چه نگرانیای هست، خواهرهایت که ازدواج کردند برای مادرت هم کپسول گاز میآورند. خوشحال شد، گفت درسته که حرفت شوخی بود، ولی بی راه هم نمیگی، اصلا مادرم خدا را دارد، عزیزتر از عزیزان امام حسین (ع) که نیست، اگر امام حسین (ع) هم میخواست به این چیزها فکر کند کربلا نمیرفت.»
تکههای سوخته بدنش را بعد یک روز از شهادت جمع کردیم
رحیمی ادامه میدهد: «تا نزدیکی بولدوزرها با تویوتا رفتیم و از جایی به بعد، قنبر سلیمانی را گذاشتیم پای ماشین و با طباطبایی رفتیم جلوتر. احتمال داشت عراق نزدیک دستگاهها کمین گذاشته یا چیزی تله کرده باشد، ولی برایمان مهم نبود میخواستیم به هر قیمتی که شده، فاضل را برگردانیم. چند دقیقهای که اطراف دستگاهها را جستوجو کردیم و چیزی پیدا نکردیم، عراق متوجه حضورمان شد و آن محدوده را گرفت زیر آتش. به حدی شدید میزد که دو نفری چسبیده بودیم به زمین و تکان نمیخوردیم.»
بعد از دقایقی که بعثیها مطمئن شدند هر نیرویی که نزدیک دستگاهها شده، از بین رفته و شلیکها را قطع کردند، رحیمی و طباطبایی یکبار دیگر جستوجویشان را ادامه دادند، ولی اینبار با احتیاط بیشتر و بدون جلب توجه دیدهبانهای دشمن.
رحیمی، این لحظات پر اضطراب و دلهرهآور را اینگونه روایت میکند: «به طباطبایی گفتم بگذار یکبار دیگر دستگاهش را نگاه کنم. دوباره که رفتم بالا، چشمم افتاد به حجم سوختهای که پایین صندلی جمع شده بود. مطمئن شدم که محمدرضا در همان اصابت اول و همزمان با آتش گرفتن صدها لیتر گازوئیل در پشت سرش، شهید شده و چیز زیادی از پیکرش باقی نمانده. باقیمانده پیکر که با اشاره دست متلاشی میشد را ریختیم داخل یک پتو و بردیم عقب و تحویل تعاون لشکر دادیم.»
درباره شهید
شهید محمد رضا فاضل فرزند حسینعلی. این شهید، تنها پسر خانواده پنج نفری شان، هنگام فوت پدر در دوران کودکی بود. شهید فاضل، ۲۲ اسفند ۶۲ در ۱۷ سالگی طی عملیات خیبر در جزیره مجنون جنوبی به شهادت رسید.
پیام سرلشکر «باقری» به حماسهآفرینان ششم بهمن آمل
پیام سرلشکر «باقری» به حماسهآفرینان ششم بهمن آمل
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به مناسبت چهل و یکمین سالگرد حماسهآفرینی مردم آمل در ششم بهمن سال ۶۰ پیامی صادر کرد.
در این پیام آمده است:
سلام و درود خداوند رحمان و رحیم بر ارواح پاک بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و بیش از ده هزار و چهارصد شهید استان لاله خیز مازندران، ارواح طیبه ۱۰۱۲ شهید والامقام شهرستان آمل به ویژه ۴۱ شهید حماسه ششم بهمن.
یاد و خاطره جانفشانیها و ایثارگریهای زنان و مردان بصیر و ولایتمدار شهرستان آمل، شهر «هزار سنگر» در روز ششم بهمن ماه ۱۳۶۰ که در مبارزه با توطئه دشمنان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی خوش درخشیدند، از حافظه تاریخی ملت بزرگ ایران اسلامی و به ویژه مردم آن دیار علوی پاک نخواهد شد و بدون شک آن مجاهدتها از مصادیق صیانت و پاسداری از ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص) و دفاع از آرمانهای سترگ انقلاب اسلامی و ولایت فقیه به شمار میآید.
این واقعیتی انکار ناپذیر است که نظام سلطه و صهیونیسم بین الملل با انواع ترفندها و نیرنگهای شیطانی و ایجاد جنگ روانی و ترکیبی علیه ملتهای آزادیخواه، صلحطلب، عدالت جو و مستقل، با حمایت از تروریستهای خودساخته و ایجاد جنگهای نیابتی، کشورها را مورد تهاجم و تجاوز قرار میدهد.
اینک به مناسبت چهلویکمین سالگرد بزرگداشت حماسه مردم آمل یاد و خاطره شهیدان آن حماسه بزرگ و دیگر شهدای والامقام که در مقابله با معاندین و محاربین در جنگلهای شمال شربت شهادت نوشیدند را گرامی میداریم و بر لزوم واکاوی، تبیین و انتقال ابعاد این رویداد حماسی به نسلهای آینده در راستای «جهاد تبیین» و اجرای منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای (مد ظله العالی) در این زمینه تأکید نموده و بر مردان و زنان ولایتمدار این دیار که طومار نقشههای دشمنان و مزدوران علیه نظام اسلامی را در آن دوران و فتنههای سالهای اخیر درهم پیچیدند درود میفرستیم.
اهانت جنون آمیز به قرآن با شعار آزادی بیان نشان میدهد هدف حملات استکبار، اصلِ اسلام و قرآن است.
بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب
علیرغم توطئه استکبار، آینده از آن اسلام است
رهبر انقلاب اهانتهای اخیر به قرآن در کشورهای اروپایی را محکوم کردند
متن موضعگیری حضرت آیتالله خامنهای که در حساب توئیتر رسانه KHAMENEI.IR منتشر شد به شرح زیر است:
«اهانت جنون آمیز به قرآن با شعار آزادی بیان نشان میدهد هدف حملات استکبار، اصلِ اسلام و قرآن است. علیرغم توطئه استکبار، قرآن روزبهروز پرفروغتر شده و آینده از آن اسلام است. همه آزادیخواهان جهان باید درکنار مسلمانان با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرتپراکنی مقابله کنند.»
روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»
روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از روایت تاریخی «حماسه ششم بهمن مردم آمل» در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR آن را به مناسبت این روز منتشر میکند.
قضیه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده ملت ایران
قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
خب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جملهی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همهی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجههی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم.
انقلاب اسلامی با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تنهای خودشان، با جسمهای بیپناه و بیزره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز کردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند و جمهوری اسلامی را انتخاب کردند. خب، یک انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میکند؟ بعضیها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی کردند؛ آن وقت با همین خلقی که این نظام را با این بهای سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان منافق بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همهی اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از مردم کردند، با مردم درافتادند؛ ادعای طرفداری از دموکراسی و آرا مردم کردند، با آرا مردم و نتیجهی آرا مردم درافتادند؛ ادعای روشنفکری و آزاداندیشی و آزادفکری کردند، به طور متحجرانه چهارچوبهای القائی متفکرین غربی را -که آمیختهی به بدخواهی و بددلی بود- قبول کردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهای روشنفکرانه یا شبهروشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواشیواش رودربایستی را کنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزهی فکری را، مبارزهی سیاسی را تبدیل کردند به مبارزهی مسلحانه یا اغتشاشگری -اینها توی کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دههی اول انقلاب است- شروع کردند مزاحمت کردن. به جای اینکه بنشینند فکر کنند، ببینند مشکلات کشور چیست -این همه مشکلات متوجه کشور ما بود؛ مقداری از گذشته مانده بود، مقداری را تحمیل میکردند- به حل این مشکلات کمک کنند، به مسئولین کمک کنند، اگر به نظرشان میرسد که باید راهنمائی کنند، راهنمائی کنند، اگر زیر یک باری را باید بگیرند، به جای اینکه بگیرند، افتادند سینه به سینه شدن، معارضه کردن، بدگوئی کردن؛ بعد هم هر جا توانستند، با مردم مواجه شدن، در بخشهای مختلف. کشور در مرزها درگیر جنگ بود، به جنگ هم بیاعتنائی کردند؛ داخل همین خیابانهای تهران، سر هر چهارراهی که توانستند، سر هر گذری که دستشان رسید، بنا کردند با جمهوری اسلامی و با نظام مقابله کردن.
خب، جمهوری اسلامی هویتی غیر از هویت مردم و ایمان مردم و عزم مردم که ندارد. امروز هم همین جور است. ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم؛ خدای متعال به وسیلهی این مردم و این دلهاست که این نظام را حمایت میکند؛ «هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین». خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که پروردگار، تو را به وسیلهی مومنین یاری کرد. جمهوری اسلامی امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیلهی دیگری نداریم؛ وسیله، همین ایمانهای مردم است که از هر سلاحی کارآمدتر است، از هر وسیلهای موثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این توطئهها را جارو کردند. ۱۳۸۸/۰۱۱/۰۶
حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهمالسلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضواناللهتعالیعلیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
امام خامنهای: یاد خدا که نماز مظهر کامل آن است، دل و جان را آزاد و جامعه را آباد میسازد
بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب نماز
امام خامنهای: یاد خدا که نماز مظهر کامل آن است، دل و جان را آزاد و جامعه را آباد میسازد
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیما بقیةالله فیالعالمین ارواحنا فداه
برپائی این همایش فرخنده پس از تأخیر دوساله، مایهی خرسندی و انشاءالله موجب برکت است. هر تلاش فکری و عملی برای نشان دادن ارزش نماز و بزرگداشت این فریضهی مبارک، کاری در جهت نورانی کردن دل انسانها و گرم کردن محفل زندگی آنها است.
یاد خدا که نماز مظهر کامل آن است، دل و جان را آزاد و جامعه را آباد میسازد. پیوندهای حیاتی در یک جامعهی خوشبخت و خوشفرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاریرسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامهی نماز، استحکام مییابد. صفهای نماز جماعت، صفوف به هم پیوستهی فعالیتهای اجتماعی را پدید میآورد. کانون گرم و پرشور مساجد، کانونهای همکاری در عرصهی اجتماعی را رونق میبخشد. نماز، آنگاه که با احساس حضور خداوند، گزارده شود به همهی عرصههای زندگی نورافشانی میکند و دنیا و آخرت فرد و جامعه را آباد میسازد.
نمازگزار -هر که و هر جا- به اندازهی ظرفیت خود از نماز بهره میبرد، ولی در این میان، جوانان و نوجوانان از همه جلوترند؛ بهرهی آنان از نمازی که با توجه و خشوع خوانده شود بسی بیشتر است. دل جوان و نوجوان آمادگی افزونتری دارد برای رسیدن به «فلاح» که اذان نماز، شتاب گرفتن به آن را سفارش میکند.
پدران و مادران، معلمان و استادان، اندرزگویان و راهنمایان، این حقیقت را در رابطه میان نماز و جوان، به یاد داشته باشند و وظیفهئی را که بر دوش آنهاست بشناسند.
مدارس، دانشگاهها، بطور ویژه دانشگاه فرهنگیان، صداوسیما و دیگر دستگاههای فرهنگساز، در شمار مخاطبان اصلی «اقیموا الصلاة» جای میگیرند.
توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
۵ بهمنماه ۱۴۰۱
امام هادی(ع) نمونه ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود.
بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام هادی(ع)
امام هادی(ع) نمونه ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود. «ابن شهر آشوب» در این باره می نویسد:
«امام هادی(ع) خوش خوترین و راست گوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک می دید، خوش برخوردترین انسان ها را دیده بود و اگر آوازه اش را از دور می شنید، وصف کامل ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده گفتار می کردی، بزرگی و بزرگواری اش بر تو پرده در می انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراث دار جانشینی و خلافت بود و شاخساری دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت ...».(1)
امام در تمام زمینه های فردی، اعم از ظاهری و اخلاقی، زبانزد همگان بود. «ابن صباغ مالکی» در این راستا می نگارد:
«فضیلت ابوالحسن، علی بن محمد الهادی(ع) بر زمین پرده گسترده و رشته هایش را به ستاره های آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتی نیست که به او پایان نیابد و هیچ عظمتی نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایی بزرگ نمی نماید مگر آنکه گواه ارزش آن در وی آشکار است. او شایسته، برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است ... هر کار نیکی با وجود او رونق یافته. او از نظر شکوه، آرامش، پاکی و پاکیزگی بر اساس روش نبوی و خلق نیکوی علوی آراسته شده که هیچ فردی از آفریدگان خدا به سان او نیست و به او نمی رسد و امید رسیدن به او را هم ندارد».(2)
نیکو و به جاست این قسمت از نوشتار، به زیبایی های طبع او آراسته گردد:
1. عبادت
ایجاد ارتباط عاشقانه با معبود و معشوق ازلی و عبادت فراوان، از ویژگی های برجسته امام هادی(ع) است. در این باره نوشته اند: «همواره ملازم مسجد بود و میلی نیز به دنیا نداشت. عبادتگری فقیه بود. شب ها را در عبادت به صبح می رساند بی آنکه لحظه ای روی از قبله برگرداند. با پشمینه ای بر تن و سجاده ای از حصیر زیر پا به نماز می ایستاد. شوق به عبادتش به شب تمام نمی شد. کمی می خوابید و
ویژگی های اخلاقی امام هادی(ع)
دوباره برمی خاست و مشغول عبادت می شد. آرام زیر لب قرآن را زمزمه می کرد و با صوتی محزون آیاتش را می خواند و اشک می ریخت که هرکس صدای مناجات او را می شنید، می گریست. گاه بر روی ریگ ها و خاک ها می نشست. نیمه شب ها را مشغول استغفار می شد و شب ها را به شب زنده داری می گذراند.(3) شبانگاه به سجده و رکوع می افتاد و با صدایی محزون و غمگین می گفت: خداوندا، این گناهکار پیش تو آمده و این نیازمند به تو روی آورده، خدایا، رنج او را در این راه بی پاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را ببخش و از لغزش هایش درگذر».(4)
2. ساده زیستی
از دیگر ویژگی های برجسته اخلاقی امام هادی(ع)، ساده زیستی و دوری از دنیا بود. در این زمینه نیز آمده است: «از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه ای که همیشه بر تن داشت و خانه ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم گیری دیده نمی شد. کف خانه اش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود».(5)
3. دانش
یکی از محورهای اساسی و از سترگ ترین پشتوانه های امامت، دانش امام است که بر اساس آن بشریت از کوره راه های نابودی رهایی می یابد. شخصیت علمی امام هادی(ع) از همان دوران کودکی و پیش از امامت ایشان شکل گرفته بود. مناظره های علمی، پاسخ گویی به شبهه های اعتقادی و تربیت شاگردان برجسته نمونه های برجسته ای از جایگاه والای علمی امام هادی(ع) است. او در همان کودکی مسائل پیچیده فقهی را که بسیاری از بزرگان و دانشمندان در حلّ آن فرو می ماندند، حل می کرد. گنجینه ای پایان ناپذیر از دانش و چکاد نشینی در بلندای بینش بود. دشمن ساده اندیش به خیال در هم شکستن وجهه علمی ایشان، مناظره های علمی تشکیل می دهد، ولی جز رسوایی و فضاحت ثمره ای نمی بیند. از این رو، به بلندی مقام امام اعتراف می کند و سر تسلیم فرود می آورد.(6)
با این همه، متوکل، مانع نشر و گسترش علوم از سوی ایشان می شده همواره در تلاش بود تا شخصیت علمی امام بر مردم
آشکار نشود. از این رو، امام را تحت مراقبت شدید نظامی گرفته بود و از ارتباط دانشمندان علوم و حتی مردم عامی با ایشان جلوگیری می کرد. دشمنان، پرتو گیتی فروز آن آفتاب علم و معرفت را می دیدند و خفاش صفت با چشمانی شب زده به خیال شب پرستی، از فروزندگی اش چشم فرو می بستند و با شمعی به جنگ آفتاب می رفتند و مناظره به راه می انداختند. با این حال، امام با صبری بی پایان، لحظه ها را به کار می گرفت و تیرگی جهل را با نور دانش خود می زدود. او در بیان پرتوافشانی چهارده خورشید تابنده علم می فرمود:
اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است. تنها یک حرف آن نزد آصف [بن برخیا] بود که وقتی خدا را بدان خواند، زمین برای او در هم پیچیده شد و تخت بلقیس را نزد سلیمان نبی آورد. آن گاه زمین گسترده شده و به حال اول خود برگشت. تمام این ها در یک چشم برهم زدن انجام گرفت، ولی نزد ما هفتاد و دو حرف از آن وجود دارد که یک حرف آن نزد خدا مانده [و بقیه را به ما داده[ که در خزانه دانش غیب او به خودش اختصاص دارد.(7)
او به تمامی زبان های عصر خود از قبیل هندی، ترکی، فارسی و... آگاه بود و حتی نوشته اند که در جمع فارسی زبانان به زبان خودشان سخن می گفت.(8)
اظهار نظرهای «یزداد نصرانی»، شاگرد «بختیشوع» درباره دانش امام هادی(ع) بسیار مهم است. او پزشک مخصوص دربار معتصم بود. چیرگی امام در دانش، به اندازه ای او را مجذوب خود کرده که در توصیف مقام علمی ایشان گفته بود: «اگر بنا باشد آفریده ای را نام ببریم که از جهان غیب آگاهی داشته باشد، او (امام هادی(ع)) خواهد بود». این سخن نتیجه تنها دیدار کوتاه او با امام بود.(9)
4. آگاهی از اسرار
براساس روایات فراوان، امام معصوم(ع) هر گاه بخواهد از چیزی که بر او پوشیده است، آگاه شود، خداوند او را بدان آگاه خواهد ساخت. امام علی النقی(ع) نیز به سان دیگر پیشوایان، از غیب خبر می داد، آینده را به وضوح می دید. از درون افراد آگاه بود و زمان مرگ افراد را می دانست.
«ابوالعباس احمد ابی النصر» و «ابو جعفر محمد بن علویه» می گویند: «شخصی از شیعیان اهل بیت(ع) به نام عبدالرحمان در اصفهان می زیست. روزی از او پرسیدند: سبب شیعه شدن تو در این شهر چه بود؟ گفت: من مردی نیازمند، ولی سخنگو و با جرئت بودم. سالی با جمعی از اهل شهر برای دادخواهی به دربار متوکل رفتم. به در کاخ او که رسیدیم، شنیدیم دستور داده امام هادی(ع) را احضار کنند. پرسیدم: علی بن محمد کیست که متوکل چنین دستوری داده؟ گفتند: او از علویان است و رافضی ها او را امام خود می خوانند. پیش خود گفتم شاید متوکل او را خواسته تا به قتل برساند. تصمیم گرفتم همان جا بمانم تا او را ملاقات کنم. مدتی بعد سواری آهسته به کاخ متوکل نزدیک شد. باوقار و شکوهی خاص بر اسب نشسته بود و مردم از دو طرف او را همراهی می کردند. به چهره اش که نگاه کردم، محبّتی عجیب از او در دلم افتاد. ناخواسته به او علاقه مند شدم و از خدا خواستم که شرّ دشمنش را از او دور گرداند. او از میان جمعیت گذشت تا به من رسید. من در سیمایش محو بودم و برایش دعا می کردم. مقابلم که رسید، در چشمانم نگریست و با مهربانی فرمود: خداوند دعاهای تو را در حق من مستجاب کند، عمرت را طولانی سازد و مال و اولادت را بسیار گرداند.
وقتی سخنانش را شنیدم، از تعجب ـ که چگونه از دل من آگاه است؟ ـ ترس وجودم را فرا گرفت. تعادل خود را از دست دادم و بر زمین افتادم. مردم اطرافم را گرفتند و پرسیدند چه شد. من کتمان کردم و گفتم: خیر است ان شاء اللّه و چیزی به کسی نگفتم تا این که به خانه ام بازگشتم. دعای امام هادی(ع) در حق من مستجاب شد. خدا دارایی ام را فراوان کرد. به من ده فرزند عطا فرمود و عمرم نیز اکنون از هفتاد سال فزون شده است. من نیز امامت کسی را که از دلم آگاه بود، پذیرفتم و شیعه شدم.(10)
«خیران اسباطی» نیز در زمینه آگاهی امام از اسرار می گوید: نزد ابوالحسن الهادی(ع)، در مدینه رفتم و خدمت ایشان نشستم. امام پرسید: از واثق (خلیفه عباسی) چه خبر داری؟ گفتم: قربانت شوم! او سلامت بود و ملاقات من با او از همه بیشتر و نزدیک تر است. اما الآن حدود ده روز است که او را ندیده ام. امام فرمود: مردم مدینه می گویند: او مرده است. گفتم: ولی من از همه او را بیشتر می بینم و اگر چنین بود، باید من هم آگاه می بودم. ایشان دوباره فرمودند: مردم مدینه می گویند او مرده! از تأکید امام براین کلمه فهمیدم منظور امام از مردم، خودشان هستند.
سپس فرمود: جعفر (متوکل عباسی) چه؟ عرض کردم: او در زندان و در بدترین شرایط است. فرمود: بدان که او هم اکنون خلیفه است. سپس پرسید: ابن زیّات(11) (وزیر واثق) چه شد؟ گفتم: مردم پشتیبان او و فرمانبردارش هستند. امام فرمود: این قدرت برایش شوم بود. پس از مدتی سکوت فرمود: دستور خدا و فرمان های او باید اجرا شوند و گزیری از مقدّرات او نیست. ای خیران، بدان که واثق مرده، متوکل به جای او نشسته و ابن زیات نیز کشته شده است. عرض کردم: فدایت شوم، چه وقت؟! با اطمینان فرمود: شش روز پس از اینکه از آنجا خارج شدی».(12)
5 . سخنوری
گفتار امام، شیرین و سرزنش ایشان تکان دهنده بود. به گونه ای که آموزگارش در کودکی شیفته سخنوری او گردید. آن گاه که لب به سخن می گشود، روح شنونده اش را تازگی می بخشید و چون او را عتاب می کرد، کلامش چون شمشیری آتشین از جمله های نغز، پیکره دشمنش را شرحه شرحه می کرد.
آن گاه که خصم برای عشرت طلبی خود از او می خواهد شعری بخواند تا بزم خود را با آن کامل کند، لب به سخن می گشاید، چند بیت می خواند و آن چنان آتشی از ترس در وجود او می اندازد که بزم و عیش اش را تباه می سازد و جهان را پیش چشمان شب پرست دشمن تیره و تار می کند. امام می سراید:
ـ بر بلندای کوهسارها شب را به صبح آوردند، در حالی که مردان نیرومند از آنان نگهبانی می کردند، ولی کوه های بلند هم به آنان کمکی نکرد.
ـ سرانجام پس از دوران شکوه و عزت از جایگاه های خویش به زیر کشیده شده و در گودال های قبر افتادند و در چه جای بد و ناپسندی منزل گرفتند.
ـ پس از آن که به خاک سپرده شدند و فریادگری فریاد برآورد: کجاست آن دستبندها، تاج ها و زیور آلات و آن لباس های فاخرتان؟
ـ کجاست آن چهره های ناز پرورده و پرده نشین تان؟
ـ قبرهاشان به جای آنها ندا در می دهد: بر آن چهره های ناز پرورده اکنون کرم ها می خزند.
ـ چه بسیار خوردند و آشامیدند، ولی اکنون پس از آن همه شکم بارگی ها، خود، خوراک کرم ها می شوند.
مستی از سر متوکل پرید. جام شراب از دستش به زمین افتاد. تلوتلوخوران از ترس فریاد می کشید. حاضران می گریستند و متوکل، سخت حیران و وحشت زده، آن قدر گریست که ریشش خیس شد و دستور داد بزم بر هم خورده را برچینند.(13)
6. مهربانی
امام بسیار مهربان بود و همواره در رفع مشکلات اطرافیان تلاش می کرد و حتی گاه خودرا به مشقّت می انداخت. آن هم در دورانی که شدت سخت گیری های حکومت بر شیعیان به اوج خود رسیده بود. «محمد بن علی» از «زید بن علی» روایت می کند: «من به سختی بیمار شدم و شبانه، پزشکی برای درمان من آوردند. او نیز دارویی برایم تجویز کرد. فردای آن روز هر چه گشتند، نتوانستند آن دارو را بیابند. پزشک دوباره برای مداوای من آمد و دید حالم وخیم تر شده است، ولی چون دید دارو را به دست نیاورده ام، ناامیدانه از خانه ام بیرون رفت.
اندکی بعد فرستاده امام هادی(ع) به خانه ام آمد. او کیسه ای در دست داشت که همان دارو در آن بود. آن را به من داد و گفت:
ابوالحسن به تو سلام رساند و این دارو را به من داد تا برایت بیاورم. او فرمود: آن را چند روز بخور تا حالت بهبود یابد.
دارو را از دست او گرفتم و خوردم و چندی بعد به کلی بهبود یافتم».(14)
7. احترام به اهل دانش
امام، به مردم به ویژه دانشمندان و اهل علم احترام فراوان می گذاشت. در تاریخ آمده است: روزی امام در مجلسی نشسته بودند و جمعی از بنی هاشم، علویان و دیگر مردم نیز در آن مجلس حضور داشتند که دانشمندی از شیعیان وارد شد. او در مناظره ای اعتقادی و کلامی، تعدادی از ناصبیان و دشمنان اهل بیت: را مجاب و رسوا ساخته بود. به محض ورود این شخص به مجلس، امام از جای خود برخاست و به
نشانه احترام به سویش رفت و او را نزد خود در بالای مجلس نشانید و با او مشغول صحبت شد. برخی از حاضران از این رفتار امام ناراحت شده و اعتراض کردند. امام در پاسخ آنان فرمود: اگر با قرآن داوری کنم، راضی می شوید؟ گفتند: آری. امام تلاوت فرمود: (ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که به شما گفته شد: در مجلس جا برای دیگران باز نمایید، باز کنید. تا خداوند [رحمتش را [برایتان گسترده سازد. و چون گفته شد برخیزید، برخیزید تا خداوند به مراتبی [منزلت [مؤمنانتان و کسانی را که علم یافته اند بالا برد)(15) و نیز فرموده است: (آیا کسانی که دانشمند هستند با آنان که نیستند برابرند؟)(16) خداوند مؤمن دانشمند را بر مؤمن غیر دانشمند مقدم داشته، همچنان که مؤمن را بر غیر مؤمن برتری داده است. آیا به راستی آنکه می داند و آنکه نمی داند، مساوی است؟ پس چرا انکار و اعتراض می کنید؟ خدا به این مؤمن دانشمند برتری داده است. شرف مرد به دانش اوست، نه به نسب و خویشاوندی اش. او نیز با دلایلی محکم که خدا به او آموخته، دشمنان ما را شکست داده است.(17)
8 . بخشش
بخشندگی با خون و گوشت اهل بیت: آمیخته بود. آنان همواره با بخشش های خود، دیگران را به شگفتی وا می داشتند. گاه آن قدر می بخشیدند که رفتارشان در شمار معجزه به شمار می آمد، تا آنجا که در این مقام در توصیف حضرت هادی(ع) می گفتند: «انفاق امام هادی(ع) به قدری بود که جز پادشاهان کسی توانایی انجام آن را نداشت و مقدار بخشش های ایشان تا آن زمان از کسی دیده نشده بود و در جغرافیای اندیشه ها نمی گنجید».(18)
اسحاق جلاب می گوید: «برای ابوالحسن(ع) گوسفندان بسیاری خریدم. سپس مرا خواست و از منزلش مرا به جایی برد که بلد نبودم و فرمود تا تمامی این گوسفندان را میان افرادی که خود دستور داده بود، پخش کنم».(19)
بی آنکه دیگران متوجه شوند، آنان را از نسیم بخشندگی خود می نواخت و مورد تفقد
قرار می داد. گوسفندانی را می خرید، با دست خود ذبح و بین نیازمندان توزیع می کرد.(20) گاه نیز در حد توان خود و به همان اندازه ای که شخص در خواست کرده بود، به آنان بخشش می کرد. «ابو هاشم جعفری» می گوید: «در تنگنای مالی بسیاری گرفتار آمده بودم تا آنجا که تصمیم گرفتم برای درخواست کمک نزد امام هادی(ع) بروم. هنگامی که خدمت امام رسیدم، پیش از آنکه سخنی بگویم، فرمود: ای اباهاشم! کدام یک از نعمت های خدا را می خواهی شکر کنی؛ ایمانی که به تو داده که به وسیله آن بدن خود را از آتش دوزخ دور سازی و یا سلامتی و عافیتی که به تو ارزانی داشته که از آن در راه عبادت و بندگی خدا بهره بری، یا از آن قناعتی که به شما هدیه کرده تا در پی آن، از درخواست از مردم بی نیازتان کند؟
ای ابا هاشم! علّت آنکه من سخن آغاز کردم، آن است که گمان کردم می خواهی از برخی مشکلات خود شکایت کنی. دستور داده ام دویست دینار طلا به شما بدهند که با آن مشقت را بر طرف سازی. آن را بگیر و به همان مقدار بسنده کن».(21)
9. سخت کوشی
امام علی النقی(ع) پیشوای بزرگ شیعیان و بزرگ خاندان هاشم بود. درآمدهای اسلامی همه به دست او می رسید و می توانست از آن بهره مند شود؛ چرا که حق او بود، ولی به سان پدران خود دوست داشت از حاصل دسترنج خود بهره گیرد و نیازهای زندگی اش را با زحمت خود فراهم آورد. «علی بن حمزه» می گوید: «ابوالحسن(ع) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم: فدایت شوم! کارگران شما کجایند [که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید]؟
در پاسخ فرمود: ای علی بن حمزه! آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می گذراند. دوباره عرض کردم: منظورتان کیست؟ فرمود: رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار می کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنها و شایستگان درگاه الهی است».(22)
10. بردباری
شکیبایی از برجسته ترین صفات مردان بزرگ الهی است؛ زیرا برخوردهای آنان با مردم نادان بیشتر از همه است و آنان برای هدایت شان باید صبر پیشه سازند تا این گونه دروازه ای از رستگاری را به رویشان بگشایند.
«بریحه عباسی»، گماشته دستگاه حکومتی و امام جماعت دو شهر مکه و مدینه بود. او از امام هادی(ع) نزد متوکل سخن چینی و سعایت کرد و برای او نگاشت: «اگر مکه و مدینه را می خواهی، علی بن محمد(ع) را از این دو شهر دور ساز؛ زیرا مردم را به سوی خود فرا خوانده و گروه بسیاری نیز به او گرایش یافته و از او پیروی می کنند».
در اثر سعایت های بریحه، متوکل امام را از جوار پر فیض و ملکوتی رسول خدا(ص) تبعید کرد و ایشان را به سامرا فرستاد. در طول این مسیر، بریحه نیز با ایشان همراه شد.
در بین راه رو به امام کرد و گفت: «تو خود بهتر می دانی که من عامل تبعید تو بودم. سوگندهای محکم و استوار خورده ام که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین (متوکل) و یا حتی یکی از درباریان و فرزندان او کنی، تمامی درختانت را در مدینه به آتش کشم و خدمت کارانت را بکشم و چشمه ها و قنات های مزرعه ات را ویران سازم. بدان که در تصمیم خود مصمم خواهم بود». امام(ع) با چهره ای
گشاده در پاسخ بریحه فرمود: «نزدیک ترین راه برای شکایت از تو، این بود که دیشب شکایت تو را به درگاه خدا عرضه کنم و من شکایتی را که نزد خدا کرده ام، نزد غیر خدا و پیش بندگانش عرضه نخواهم کرد».
بریحه که رأفت و بردباری امام را در مقابل سعایت ها و موضع زشتی که در برابر امام گرفته بود دید، به دست و پای حضرت افتاد و با تضرع و زاری از امام درخواست بخشش کرد. امام نیز با بزرگواری تمام فرمود: «تو را بخشیدم!»(23)
11. شکوه و هیبت
از آنجا که امام معصوم، کانون تجلی قدرت و عظمت پروردگار و معدن اسرار الهی و قطب عالم امکان است، قداست معنوی و شکوه و وقار بسیار دارد. در زیارت جامعه کبیره از زبان امام هادی(ع) می خوانیم:
«هر بزرگ و صاحب شرافتی در برابر بزرگواری شما و شرافتتان سر فرود آورده و هر خود بزرگ بینی به اطاعت شما گردن نهاده است. هر زورگویی در برابر برتری شما فروتن شده و همه چیز در برابر شما خوار و ذلیل است».(24)
«محمد بن حسن اشتر» می گوید: «من همراه پدرم، بیرون کاخ متوکل با جمعی از علویان، عباسیان و جعفریان ایستاده بودیم که امام هادی(ع) آمد. تمام مردم برای ادای احترام و بزرگداشت ایشان از مرکب های خود پایین آمدند و صبر کردند تا ایشان وارد کاخ شود. پس از آن، برخی زبان به گلایه گشودند و گفتند: چرا ما باید به این پسر بچه احترام بگذاریم و از مرکب هایمان به احترامش پیاده شویم؟ نه شرافت او از ما بیشتر است و نه بزرگ سال تر از ماست. به خدا سوگند که وقتی بیرون آمد، دیگر از مرکب هایمان پیاده نمی شویم.
ابو هاشم جعفری در رد سخن آنها گفت: به خدا سوگند که همگی شما با خواری و خفت پیاده خواهید شد. پس از مدتی، امام از کاخ متوکل بیرون آمد. صدای تکبیر و تهلیل مردم به آسمان برخاست و همگی مردم، حتی آنان که گله مند بودند، از اسب هایشان پیاده شدند. آن گاه ابو هاشم رو به آنان کرد و گفت: شما که گفتید به او احترام نمی گذارید
و سوگند یاد کردید که از مرکب هایتان پیاده نمی شوید؟! آنها که نتوانسته بودند هیبت و جلال امام را نادیده انگارند، سرافکنده پاسخ دادند: به خدا سوگند، بی اختیار از مرکب پیاده شدیم».(25)
پی نوشت ها:
1. مناقب آل ابی طالب، ابو جعفر محمد بن علی ابن شهر آشوب السروی المازندرانی، بیروت، دار الاضواء، بی تا، ج 4، ص 401.
2. فصول المهمة فی معرفة الائمة، ابن صباغ مالکی، بیروت، دارالاضواء، 1409 ق، ج 2، ص 268.
3. ائمتنا، علی محمد علی دخیلّ، بیروت، دار مکتبة الامام الرضا، چاپ ششم، 1402 ق، ج 2، ص (ع)21.
4. همان، ص 257.
5. همان، ص 217 ؛ اصول کافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ق، ج 1، ص 502؛ بحار الانوار، محمد باقر المجلسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 50، ص 211.
6. الفصول المهمة، ص 267.
7. دلائل الامامة، محمد بن جریر بن رستم الطبری، نجف، منشورات المطبعة الحیدریة، 1369 ق، ص 219 ؛ اصول کافی، ج 1، ص 230 ؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4 ص 406.
8. بحار الانوار، ج 50، ص 130.
9. دلائل الامامة، ص 221.
10. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی جا، ج 2، ص 240.
11.او وزیر معتصم و واثق بود که مخالفان را در تنوری می انداخت که کف آن میخ های آهنی بزرگی قرارداشت. مردم به شدت از او متنفر بودند. متوکل بعد از به قدرت رسیدن او را در همان تنور انداخت. علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، برگردان: ابوالقاسم پاینده، تهران،انتشارات علمی و فرهنگی، 0(ع)13، چاپ چهارم، ج 2، ص 489.
12. الارشاد، محمد بن محمد بن النعمان المفید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378 ش، ج 2، ص 424؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، علی بن عیسی الاربلی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، بی تا، ج 3، ص 236.
13. تذکرة الخواص، ابن الجوزی، تهران، مکتبة النینوی الحدیثه، ص 361 ؛ بحار الانوار، ج 50، ص 211.
14. الارشاد، ج 2، ص 433.
15. مجادلة: 11.
16. زمر: 9
17. الإحتجاج، احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، قم، انتشارات اسوه، 1416، چاپ دوم، ج 2، ص309.
18. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 409.
19. اصول کافی، ج 1، ص 498.
20. اعیان الشیعة، سید محسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی تا، ج 2، ص 37.
21. بحار الانوار، ج 50، ص 129.
22. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، بیروت، دارالصعب، بی تا، ج 3، ص 216.
23. اثبات الوصیة، علی بن الحسین المسعودی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1343 ش، ص 196.
24. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، قم، انتشارات اسوه، 1379 ش، چاپ چهارم، زیارت جامعه کبیره.
25. حیاة الامام علی الهادی(ع)، باقر شریف قرشی، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، 1402 ق، ص 24.
منبع: سایت حوزه نت
ویژه نامه شهادت امام هادی علیه اسلام
أینَ الرجبیون؟
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تقویم تبلیغی ماه رجب
ماه مبارک رجب، ماهِ نزول رحمت الهی 1و ماهِ مولودِ 2 کعبه است.
ابن عباس می گوید: «هرگاه ماه رجب فرا می رسید، رسول الله صلی الله علیه و آله، به مسلمانان دستور گِردهمآیی می داد و عظمت این ماه را به آنان، تذکّر می داد. » 3
*******
معنی رجب
عن ابی الحسن علیه السلام قال:
«رجب نهر فی الجنّة اشد بیاضا مِن اللّبن واحلی مِنَ العسل، مَن صام یوما مِن رجبٍ سقاه اللّه عزّوجلّ مِن ذلک النّهر؛
رجب، نهری است در بهشت، (آب آن (سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل است، کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خدای عزّوجلّ از آن نهر به او می آشاماند. » 4
برنامه های ویژۀ این ماهِ عزیز به شرح ذیل است؛
1 ـ روزه
امام صادق علیه السلام فرموده است: «وقتی که حضرت نوح علیه السلام سوار بر کشتی شد، اوّلین روز از ماهِ رجب بود، به همراهانش دستور داد که این روز را روزه بگیرند و سپس فرمود:, روزۀ این روز تا سال آینده، روزه گیر را از آتش دور می کند و فردی که هفت روز از این ماه را روزه بگیرد درهای عذاب به روی او بسته می شود. »5
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دربارۀ روزۀ این ماه فرموده است:
«آن که یک روز این ماه را روزه بدارد، از ناراحتی قیامت ایمن خواهد بود. » 6
علامۀ مجلسی در مورد ثواب روزۀ ایام ماه رجب و به تعدادِ روزهایی7 که مؤمنین در این ماه روزه می گیرند، ثمراتِ قابل توجّهی را برشمرده است که بیان آن ها مفصل است.
أینَ الرجبیون؟
در خصوص روزه داری در این ماه از ناحیۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام تأکید بسیار شده است و ثواب دنیوی و اخروی برای صائمین در این ماه بر شمرده اند، از جمله امام صادق علیه السلام فرموده است:
«اذا کان یوم القیامة نادی مناد من بطنان العرش أَینَ الرَّجَبیون؟ فیقوم اناس یضی ء وجوههم لأهل الجمع علی رؤوسهم تیجان الملک و ذکر ثوابا جزیلاً الی أن قال:,هذا لمن صام مِن رجب شیئا ولو یوما من اوّله او وسطه او آخره؛ روز قیامت منادی از بطن عرش صدا می زند: کجایند رجبیون؟ (در این هنگام (عدّه ای از میان مردم بر می خیزند و این در حالی است که از چهرۀ آن ها نور می درخشد و (خداوند) بر سر آنان تاج ملائکه را نهاده است. و (امام صادق علیه السلام (ثواب زیادی را ذکر کرد تا آنجا که فرمود:, این مزد کسانی است که ماه رجب روزه گرفته اند ولو یک روز از اوّل، وسط و یا آخر آن. » ،8
2 ـ صدقه
صدقه دادن به مساکین به اندازۀ یک مُدْ طعام توسط کسانی که وسعت مالی دارند، کسانی که توانایی مالی ندارند هر مقدار از تسبیحات و اذکار را می توانند بخوانند. 9
3 ـ خواندن این دعا که حضرت امام صادق علیه السلام به معلی بن خنیس تعلیم داد که بعد از نماز صبح و عشا بخواند:
«یا من ارجوه لکلّ خیر و امَن سخطه عند کل شرّ، یامن یعطی الکثیر بالقلیل، یا من یعطی من سأله، یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّنا منه و رحمة اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدّنیا و جمیع خیر الآخرة واصرف عنّی بمسئلتی ایاک جمیع شرّ الدّنیا و شرّ الآخرة فانّه غیر منقوص ما اعطیت و زدنی من فضلک یا کریم یا ذاالجلال و الاکرام، یا ذاالنعماء والجود، یا ذالمنّ و الطَّول، حرّم شیبتی علی النّار. »10
4 ـ زیارت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام 11
5 ـ انجام حج عمره 12
6 ـ خواندن دعای مخصوص این ماه، هر روز 13
7 ـ تکراراذکار ذیل در این ماه
یک هزار بار «لا اله الاّ اللّه»، یک صد بار «استغفراللّه الذی لا اله الاّ هو وحده لاشریک له و اتوب الیه»، یک هزار مرتبه «استغفراللّه ذالجلال والاکرام من جمیع الذّنوب و الاثام. » 14
8 ـ نماز
در هر شب ماه رجب، دو رکعت نماز بدین ترتیب خوانده شود:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سورۀ کافرون و یک مرتبه سورۀ اخلاص.
ب ـ پس از نماز این دعا خوانده شود:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشریک له، لهُ الملک و له الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کل شی ءٍ قدیر و الیه المصیر ولاحول ولا قوّة الاّ باللّه العلی العظیم. اللّهمّ صلّ علی محمد النبی الاُمی و اله. » و سپس حاجت خود را از خدای سبحان طلب کند. » 15
9 ـ عمل لیلة الرغائب
«اولین شب جمعۀ ماه مبارک رجب (لیلة الرَغائب) نامیده شده است که فضائل بسیاری برای این شب برشمرده اند و دستور مخصوص این عمل، چنین است:
روز پنجشنبه را روزه بگیرد. بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز دو رکعتی بدین ترتیب بخواند:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سورۀ قدر و دوازده مرتبه سورۀ اخلاص
ب ـ بعد از هر نماز بگوید: «اللّهم صلّ علی محمد النبّی الاُمّی و علی آله»
ج ـ آن گاه سجده کند و 70 مرتبه بگوید: «سبّوحٌ، قُدّوسٌ، رب الملائکة والرّوح» سپس از سجده برخیزد و بگوید: «ربّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم انّک انت العلی العظیم»
د ـ بار دیگر به سجده رود و 70 بار بگوید: «سبّوح، قدّوس، ربُّ الملائکة والروح» و در پایان حوائج خود را درخواست کند. » 16
شب اول ماه
شب ولادت با سعادت ششمین اختر آسمان ولایت و امامت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57 ه. ق.
1 ـ غسل17
2 ـ احیا 18
3 ـ بعد از عشا دو رکعت نماز به ترتیب زیر خوانده شود:
الف ـ در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه سورۀ انشراح و سه بار سورۀ اخلاص
ب ـ در رکعت دوم بعد از حمد، سوره های انشراح، اخلاص، فلق و ناس
ج ـ پس از نماز 30 مرتبه «لا اله الاّ اللّه و 30 مرتبه صلوات» 19
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام 20
5 ـ دعای امام جواد علیه السلام 21
*******
روزهای ماه مبارک رجب
روز اولِ ماه
اعمال
1 ـ غسل 22
2 ـ روزه23
3 ـ زیارت امام حسین علیه السلام24
4 ـ زیارت امام رضا علیه ا لسلام 25
5 ـ نماز حضرت سلمان
این نماز ده رکعت است که به صورت پنج نماز دو رکعتی بشرح زیر خوانده می شود:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، یک بار سورۀ اخلاص (قل هوالله احد) و سه بار سورۀ کافرون
ب ـ بعد از هر رکعت، دست ها را بلند کند و این دعا را بخواند:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشریک له، له الملک و لهُ الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کلّ شی ءٍ قدیر. »
ج: سپس بگوید: «اَللّهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَیتَ وَ لا مُعْطِی لِما مَنَعْتَ وَ لا ینْفَعُ ذَالجِدِّ مِنْکَ الجِدُّ. » 26
روز سوم ماه
شهادت امام هادی علیه السلام در سال 254 ه. ق. 27
روزه دهم ماه
الف ـ ولادت امام جواد علیه السلام در سال 195 ه. ق. 28
ب ـ وفات عباس بن عبدالمطلب، در سال 32 ه. ق. 29
روز سیزدهم ماه
ولادت با سعادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در سال 23 ه. ق مطابق با سال 30 عام الفیل. اعمال ویژۀ شب و روز سیزدهم رجب چنین است:
در شب سیزدهم دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، سورۀ یس، ملک و اخلاص خوانده شود 30 مستحب است.
اعمال
1 ـ روزه31
2 ـ اعمال ام داوود 32
روز چهاردهم ماه
اعمال
در شب چهاردهم چهار رکعت نماز دو رکعتی (مثلِ دستورِ شب سیزدهم) 33 خوانده می شود. در روز آن، روزه وارد شده است. 34
روز پانزدهم ماه
وفات حضرت زینب کبری علیهاالسلام در سال 62 ه. ق.
اعمال
شب پانزدهم
1 ـ غسل 35
2 ـ احیا 36
3 ـ شش رکعت نماز به صورت نماز دو رکعتی و مطابق دستور نماز شب سیزدهم. 37
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام 38
روز پانزدهم
1 ـ غسل 39
2 ـ روزه40
3 ـ نماز حضرت سلمان (مطابق دستور روز اول ماه رجب) 41
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام.
از هشتمین امام معصوم علیه السلام سؤال شد: چه زمانی زیارت امام حسین علیه السلام فضیلت بیشتری دارد؟ فرمود: «نیمۀ رجب و نیمۀ شبعان. » 42
روز بیست و چهارم ماه
فتح خیبر، در سال 7 ه. ق. 43
روز بیست و پنجم ماه
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام در سال 183 ه. ق. و در سن 55 سالگی در بغداد44
روز بیست و ششم ماه
وفات ابوطالب پدر مولای متّقیان حضرت علی علیه السلام در سال سوم قبل از هجرت 45
روز بیست و هفتم ماه
بعثت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در سال سیزدهم ه. ق. اعمال مخصوص شب و روز آن چنین است:
اعمال
شب بیست و هفتم
1 ـ غسل 46
2 ـ زیارت حضرت علی علیه السلام 47
3 ـ دعای مخصوص این شب 48
4 ـ دوازده رکعت نماز به صورت شش نماز دو رکعتی خوانده شود و سپس:
الف ـ بعد از نمازها، 7 مرتبه سوره های حمد، ناس، اخلاص، کافرون، قدر و آیة الکرسی خوانده شود
ب ـ آنگاه این دعا تلاوت شود:
«الحمد لله الّذی لم یتخذ ولدا ولم یکن له شریک فی الملک و لم یکن لهُ و لی من الذُّلِ و کبّرهُ تکبیرا. اللّهم انّی اسئلکَ بمعاقدِ عزّک، علی ارکان عرشک و منتهی الرحمةِ مِن کتابِک و باسمک الاعظم الاعظم و ذکرک الاعلی الاعلی الاعلی و بکلماتک التّامات ان تُصلّی علی محمد و آله و ان تفعل بی ما اَنت اهله» 49
روز بیست و هفتم
1 ـ غسل
2 ـ روزه: از حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام روایت شده است که: ثواب روزۀ این روز برابر است با هفتاد سال روزه گرفتن. 50
3 ـ ذکر صلوات 51
4 ـ زیارت حضرت رسول و حضرت علی علیه السلام 52
روز سی ام ماه
اعمال
1 ـ غسل 53
2 ـ روزه 54
3 ـ نماز حضرت سلمان 55
*******
پی نوشت:
1) بحار الانوار، ج 97، ص 26.
2) وسائل الشیعه، ج 7، ص 47، حدیث 33.
3) بحار الانوار، ج 97، ص 47، حدیث 33.
4) ثواب الاعمال، ص 47؛ بحار الانوار، ج 97، ص 36.
5) وسائل الشیعه، ج 7، ص 348، حدیث 1.
6) بحار الانوار، ج 97، ص 47، حدیث 33.
7) همان، ص 26 تا 31.
8) وسائل الشیعه، ج 7، ص 355، چاپ اسلامیه؛ بحارالانوار، ج 97، ص 41 با همین مضمون.
9) بحارالانوار، ج 97، ص 42، ح 29.
10) همان، ج 98، ص 390.
11) مفاتیح الجنان، انتشارات حافظ تهران، ص 139.
12) همان، 139.
13) بحار الانوار، ج 98، ص 389.
14) همان، ج 97، ص 53.
15) مفاتیح الجنان، ص 138.
16) بحارالانوار، ج 98، ص 396، ح 2.
17) مفاتیح الجنان، ص 40.
18) المراقبات، ص 41.
19) بحار الانوار، ج 98، ص 379.
20) مفاتیح الجنان، ص 140.
21) همان، ص 140.
22) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
23) بحار الانوار، ج 97، ص 33.
24) کامل الزیارات، ص 182، ح 2.
25) مفاتیح الجنان، ص 250.
26) المراقبات، ص 46.
27) تقویم عبادی، ص 66.
28) همان، ص 67.
29) همان، ص 67.
30) مفاتیح الجنان، ص 142.
31) بحارالانوار، ج 97، ص 50، حدیث 3.
32) همان، ج 98، ص 399؛ مفاتیح، ص 144.
33) مفاتیح الجنان، ص 142.
34) بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
35) همان، ج 97، ص 46.
36) مفاتیح الجنان، ص 142.
37) همان.
38) همان.
39) همان.
40) بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
41) مفاتیح، ص 142.
42) کامل الزیارات، ص 182، ح 1.
43) تقویم عبادی، ص 70.
44) منتهی الآمال، ج 2، ص 214.
45) تقویم عبادی، ص 70.
46) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
47) مفاتیح الجنان، ص 148.
48) همان، ص 150.
49) همان، ص 148.
50) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
51) همان، ج 2، ص 241؛ بحارالانوار، ج 97، ص 37، حدیث 21.
52) مفاتیح الجنان، ص 152.
53) همان، ص 152.
54) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
55) مفاتیح الجنان، ص 154.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 9.
تحلیل حیات سیاسی و دوره 34ساله امامت امام هادی علیه السلام
بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام هادی(ع) زندگی درمکتب اهل بیت(ع)
تحلیل حیات سیاسی و دوره 34ساله امامت امام هادی علیه السلام
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| «تحلیل حیات سیاسی و دوره 34ساله امامت امام هادی علیه السلام»
نگارنده: «مبلغ نخبه و استاد حوزه های علمیه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
سوم رجب المرجب که مقارن با سالروز شهادت امام هادی علیه السلام است فرصت و توفیقی است که دلدادگان و عاشقان آن حضرت بخشی از وقتشان را به مطالعه زندگانی آن امام همام اختصاص دهند،تحلیل همه جانبه از 34سال امامت و حیات سیاسی آن حضرت که همزمان با حاکمیت شش خلیفه مستبد عباسی واقع شده بود درصورتی امکان پذیر می شود که به چند پرسش مهم وکلیدی در این راستا پاسخ داده شود؛
1-((راز تبعیدی امام هادی علیه السلام))
نخستین پرسش این است امام هادی علیه السلام در سیزده سال((220 تا233ق)) از دروه امامتش در مدینه چه فعالیت و مواضعی داشته اند که متوکل عباسی را واداشته است آن حضرت را از مدینه به سامرا تبعید کنند و در قرارگاه نظامی تحت نظر قرار دهند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: امام هادی علیه السلام که در سن هشت سالگی به امامت رسیدند تا که بییست و دو سالگی در این دروه سیزده ساله امامتش در مدینه چند موضع مهم را در برابر خلفاء عباسی اتخاذ کردند.
نخستین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام ((موضع حکیمانه و محاسبه گرانه)) در برابر خلفاء مستبد عباسی بود، چرا که امام هادی(ع) از سن هشت سالگی تا چهل و چهارسالگی (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت شیعیان را بر عهده داشت و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.
ابن شهر آشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد. همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و هشت سال و اندی با خلافت معتز همزمان بوده است که امام هادی علیه السلام از سال تا که مقارن با خلافت معتصم، واثق و متوکل بوده است در مدت حضورش در مدینه با تدبیر ویژه خود در مقام تثبیت موقعیت امامت و متشکل ساختن شیعیان برآمد و توانست با استفاده از موقعیت و فرصت و پنهان از دید جاسوسان و مامورین امنیتی تفکر و اندیشه ولایی را در شیعیان نهادینه کند.((مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰۹ طبرسی، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱ ج۴، ص۴۰۱.))
دومین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام در این دور سیزده ساله ((کادر سازی وتربیت شاگردان )) است، بنا بر اظهار شیخ طوسی، تعداد شاگردان امام هادی (ع) بالغ بر 185 نفر بوده است که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی نیز دیده می شود که تألیفات گوناگونی داشتند. در این جا به چند نفر از شاگردان آن حضرت اشاره می کنیم:
1 - ایوب بن نوح: مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت؛ چندان که دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند. او وکیل امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) بود. ایوب به هنگام وفات فقط 150 دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.
2 - حسن بن راشد: وی از اصحاب امام جواد (ع) و امام هادی (ع) شمرده می شود و نزد آن دو بزرگوار، منزلت و مقام والایی داشت. شیخ مفید او را در زمره فقیهان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که احکام حلال و حرام از آن ها گرفته می شد و راهی برای مذمت و طعن آنان وجود نداشت.
3 - حسن بن علی ناصر: شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی (ع) شمرده است. وی پدر جد سیدمرتضی از سوی مادر است. سیدمرتضی در وصف او می گوید: «مقام و برتری او در دانش و پارسایی و فقه، روشن تر از خورشید درخشان است. او بود که اسلام را در دیلم نشر داد؛ به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافتند و با دعای او به حق بازگشتند. صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده شود و روشن تر از آن است که پنهان بماند.»
4 - عبدالعظیم حسنی: وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسد، بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) است. عبدالعظیم، مردی پارسا، وارسته، دانشمند، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود. ابو حمّاد رازی می گوید: «در سامرّا بر امام هادی (ع) وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم. ایشان فرمود: ای حمّاد! هرگاه مشکلی در امر دین، برایت پیش آمد، از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.»
5 - عثمان بن سعید: وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت، افتخار شاگردی امام را پیدا کرد. امام هادی (ع) در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود: «عثمان بن سعید، ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است:(( معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 260 - 262، ج 4، ص 324، ج 5، ص 28.، ج 10، ص 48 - 49، رجال طوسی، ص 420.))
سومین موضع امام هادی علیه السلام برخورد ((با غالیان و افراط گرایان)) بود، چرا که غالیان در زمان امامت امام هادی علیه السلام به دلیل جهل و بدفهمی و یا به تحریک عباسیان باور غلو آمیز به امام هادی داشتند و بسیار فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ (سوره عنکبوت، آیه۱۴۵)،یا آیه (وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ (سوره عنکبوت، آیه۴۵)اشاره به شخصی میدانستندنه رکوع و سجده همچنان که منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکردامام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری رئیس فرقه نصیریه حسن بن محمد معروف به ابن بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است:. (رجال الکشی، ، ص۵۱۷. ص۵۱۸-۵۱۹.، ص ۵۲۰. ص۵۲۰. ص۵۲۳.کشف الغمه، ج۲، ص۳۳۸، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹، مسند الامام الهادی، ص۳۲۳.))
چهارمین موضع امام علیه السلام تاسیس ((شبکه وکالتی)) بوده است، چرا که سخت گیری خلفای عباسی نسبت به شیعیان و امامان معصوم (ع) و به شهادت رساندن آنان، موجب شد تا ائمه (ع) با در پیش گرفتن راهبرد تقیه به سازماندهی پیروان مکتب اهل بیت(ع) به عنوان یک جریان اصیل اسلامی و ادامه دهنده سنت نبوی بپردازند و شبکه وکالت را برای حفظ اسرار جریان امامت و پیشبرد اهداف مورد نظرشکل دهند.
این عوامل سبب شد تا امام صادق (ع) نهادی را بنیان نهند که نیروسازی امام باقر(ع) را در عرصه عمل و عینیت، تحقق می بخشید. این نهاد که در زمان امام هادی علیه السلام، با عناوینی چون شبکه وکلا و نمایندگان امام(ع) نامیده شد، به طور نظام مند و منسجم با شیعیان در اقصی نقاط جهان اسلام ارتباط داشت و همچون یک دولت، اداره مذهبی –سیاسی پیروان مکتب اهل بیت(ع) را برعهده گرفت.
این شبکه ارتباطی که از زمان امام صادق(ع) یعنی از نیمه دوم عصر امامت شکل گرفت بوده بود، به تدریج دارای نظم و هماهنگی بیشتری شد تا جایی که در عصر امام هادی (ع) و سپس در زمان امام عسکری (ع) و به دنبال آن، در دوره غیبت صغری به اوج انسجام خود رسید و اغلب مناطق شیعه نشین را دربر گرفت.
کارکردهای شبکه وکالت
این شبکه اگر چه برای گردآوری وجوه شرعی (خمس، زکات و نذور) شیعیان ایجاد شد اما افزون بر آن، نقش ارشادی در معرفی امامان معصومی داشت که تازه مسئولیت امامت را به عهده می گرفتند. تحویل نامه های مربوط به سوال های شرعی و برطرف کردن اختلافات شیعیان از جمله کارکردهای شبکه وکالت بود.
رتق و فتق امور جامعه شیعیان نیز از جمله اهداف مهم این شبکه به شمار می آمد و حیات سیاسی اجتماعی شیعه را با وجود دشمنی ها و کینه توزی های فراوان دستگاه خلافت میسر می کرد ساختار شبکه وکالت به این نحو بود که امام معصوم(ع) در جایگاه رهبری سازمان قرارداشتند و وکلای برجسته یا سر وکیل برعملکرد وکلای نواحی مختلف نظارت می کردند. هر منطقه یا ناحیه به تناسب تعداد شیعیان، وکیل داشت و گاه منطقه ای به چند ناحیه تقسیم می شد و هر ناحیه به طور مجزا دارای یک وکیل بود. تعیین جانشین برای وکلای متوفی، نظارت بر عملکرد و تعیین قلمرو فعالیت هر یک از وکلا، حسابرسی از وکلای فاسد و آگاه کردن شیعیان از وکلای دروغین و تأمین مالی وکلا، بر عهده امام معصوم (ع) به عنوان رهبرسازمان و شبکه وکالت بود.
نمایندگان شبکه وکالت به دو صورت حضوری و مستقیم و نیز مکاتبه ای با امام معصوم (ع) ارتباط داشتند. در دوره هایی که امام معصوم (ع) زندانی می شدند یا در حصر به سر می بردند و اختناق زیادی بر شیعه حکمفرما بود، این ارتباط بیشتربه شکل مکاتبه ای و غیرمستقیم برقرارمی شد. چنان که در دوره امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) که در منطقه ای نظامی، محصور بودند، نمایندگان از طریق نامه نگاری، با امام(ع) در ارتباط بودند و نیازهای شیعیان را به آن حضرت منتقل و دستورات امام(ع) را دریافت می کردند.
در چنین اوضاعی امام (ع)، پیک مخصوصی داشتند که دستورات آن حضرت را به نمایندگان می رساند. به دلیل همین کارکرد ارتباطی منظم و منسجم شبکه وکالت، هر زمان که امام معصوم(ع) در حصر قرارداشت، این شبکه با فعال تر شدن، حساسیت ها را نسبت به امام (ع) کاهش می داد و خلأ در دسترس نبودن امام (ع) را تا حدی برطرف می کرد؛ چنان که در دوره امام کاظم(ع)، امام هادی (ع) و امام عسکری(ع) شاهد حضور فعال تر و گسترده تر شبکه وکالت هستیم .علاوه بر این، موسم حج زمانی بود که ائمه (ع) با وکلا و نمایندگان خود به طور مستقیم دیدار می کردند و به نیازها و سوال های شرعی شیعیان پاسخ می دادند و سفارش های لازم را به آنان منتقل می کردند.
با وجود برخی خطرات از ناحیه مدعیان و خائنان، شبکه وکالت تامین کننده اهداف ائمه(ع) از تشکیل آن بود؛ به همین دلیل هم در این راه برخی از وکلا دستگیر، زندانی و شهید شدند. این شبکه، شیعیان را برای مواجهه با عصر غیبت آماده می کرد و نواب اربعه در دوره غیبت صغری، بخشی از همین شبکه وکالت به شمار می آمدند که با آغاز دوران غیبت کبری، فقها به عنوان نایبان عام امام عصر(عج)، عهده دار سرپرستی جامعه شیعی شدند. شبکه وکالت در عصر امام هادی(ع)چنان که اشاره شد، شبکه وکالت در عصرامام هادی(ع)، گسترش بیشتری پیدا کرد. در کتاب های رجالی و حدیثی، افراد متعددی به عنوان وکیل امام هادی(ع) معرفی شده اند که از جمله آن ها ((عثمان بن سعید عمری، ایوب بن نوح، علی بن مهزیار)) می باشند. (تنقیح المقال، ج 1،ص271،اختیار معرفة الرجال، ص510، تحلیل جامع زندگانی دویست وپنجاه ساله ائمه اطهار علیهم السلام، ص252، 25))
پنجمین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام ((جریان سازی مقام ولایت)) در قالب ((زیارت جامعه کبیره)) است، زیارتنامه ای که از نظر چینش واژگان و کلمات و همچنین آرایش لفظی، و فصاحت و بلاغت و نیز محتوای آنچنان دقیق و معجزه گونه انشاء شده است که نه تنها مرامنامه شیعیان محسوب می شود، و جایگاه و منزلت عرشی و قدسی ائمه علیهم السلام از زبان معرفی و شناسانده شده است بلکه مرامنامه ای است که شیعیان راه را گم نکنند از همین رو در آغاز زیارتنامه جامعه قریب به بیست خصوصیت عرشی آمده است که:
((والسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْیِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزَّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْکَرَمِ، وَقادَةَ الْأُمَمِ، وَأَوْلِیاءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَدَعائِمَ الْأَخْیارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَأَرْکانَ الْبِلادِ، وَأَبْوابَ الْإِیمانِ، وَأُمَناءَ الرَّحْمٰنِ، وَسُلالَةَ النَّبِیِّینَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ:سلام بر شما ای اهلبیت نبوّت و جایگاه رسالت و عرصه رفتوآمد فرشتگان و مرکز فرود آمدن وحی و معدن رحمت و خزانهداران دانش و نهایت بردباری و ریشههای کرم و رهبران امّتها و سرپرستان نعمتها و بنیادهای نیکان و استوانههای خوبان و رهبران سیاسی بندگان و پایههای کشورها و درهای ایمان و امینان خدای رحمان و چکیده پیامبران و برگزیده رسولان و عترت بهترین گزیده پروردگار جهانیان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد.))
و همچنین رمز سعادت وشقاوت دنیوی واخر ی را به اتصال وارتباط وعدم اتصال جامعه وامت اسلامی به اهل بیت علیهم السلام دانسته شده است ازهمین رو امام هادی علیه السلام اینگونه زیارتنامه را در فراز بعدی انشاء می کنند:((سَعَدَ مَنْ والاکُمْ، وَهَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَخابَ مَنْ جَحَدَکُمْ، وَضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَفازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وأَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُمْ، وَسَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ، وَهُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ، مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْواهُ، وَمَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ، وَمَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَمَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَمَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیمِ؛هرکه شما را دوست داشت، خوشبخت شد و هرکه شما را دشمن داشت به هلاکت رسید و هر که شما را انکار کرد زیانکار شد و هرکه از شما جدایی نمود گمراه گشت، هرکه به شما تمسّک جست به رستگاری رسید و هرکه به شما پناه آورد ایمنی یافت، کسی که شما را تصدیق نمود سالم ماند و هرکه به شما متوسل شد هدایت یافت، کسی که از شما پیروی کرد، بهشت جای اوست و هرکه با شما مخالفت ورزید، آتش جایگاه اوست، هرکه منکر شما شد کافر است و هر که با شما جنگید مشرک است و هر که شما را ردّ کرد، در پستترین جایگاه از دوزخ است:بحار، ج102، ص245، ج99، ص144))
این مواضع سنجیده ودقیق موجب موقعیت و محبوبیتى برای امام هادی دربین مردم شد، دولتمردان عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مى کردند.ازهمین روبُرَیحه عباسى، یا عبدالله بن محمد در نامه اى به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را مى خواهى، "على بن محمد" را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوى خود فراخوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفته اند،)) وپس ازاین نامه متوکل تصمیم به تبعید امام ازمدینه به سامرا گرفت (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۰۹، الارشاد، ج ۲، ص ۴۳۵))
*******
2-((راز شهادت امام هادی علیه السلام))
پرسش دوم این است چرا بااینکه امام هادی علیه السلام در قرارگاه نظامی تحت بازداشت وتحت نظر مامورین امنیتی بودند وظاهرا خطری خلفاء عباسی را تهدید نمی کرد متوکل عباسی حذف فیزیکی امام علیه السلام را دردستور کار قرار می دهد معتز ومعتد آن حذف فیزیکی را عملیاتی کرده وان حضرت را به شهادت رساندند؟ درپاسخ به این پرسش باید گفت: شهادت امام هادی علیه السلام چند علت داشت
نخستین علت ((احساس حقارت وحسادت )) خلفاء عباسی به امام علیه السلام بوده است، متوکل بااو دن امام علیه السلام در مقام آن بوده است که امام علیه السلام را ازچشم دیگران ساقط کند نه تنها تبعیدی امام به سامرا چنین نتیجه ای نداد بلکه عظمت، نورانیت وقدرت ولایی حضرت بیشتر متبلور شد تاجایی که اگرتادیروز دوستان بااین عظمت انس واعتراف وباور داشتند با آمدن به سامرا کاخ نشینان عباسی تحت تاثیر نفوذ اما م قرار گرفتند، چراکه درگزارش آمده است :
((یک بار از امام هادی(ع) سعایت کردند که در منزلش، اسلحه، نوشتهها و برخی اموال وجود دارد که شیعیان قم فرستادهاند و حضرت در فکر به دست گرفتن زمام امور است. متوکل گروهی از نظامیان ترک را مأمور کرد تا شبانه خانه حضرت را تفتیش و او را دستگیر کنند و نزد وی آورند. ترکان نیمههای شب به محل اقامت ابوالحسن ثالث هجوم بردند. آنان مشاهده کردند امام در اتاقی رو به قبله نشسته؛ در حالی که جامهای پشمی بر تن دارد و زمین با شن مفروش است و آن حضرت به عبادت خداوند و تلاوت قرآن مشغول است. منزل را تفتیش کردند، ولی چیزی نیافتند. سپس امام را در همان وضع دستگیر کردند و نزد متوکل بردند.
این بار هم نقشه خلیفه با شکست مواجه شد. آن گاه امام را با احترام در کنار خویش نشانید و جام شرابی را به حضرت تعارف کرد. امام فرمود: معذورم بدار که هیچ گاه و هرگز گوشت و خونم به آن آلوده نشده است. سپس متوکل از حضرت خواست تا شعری بخواند. امام سرودههایی بسیار عبرت انگیز خواند؛ چنان که مجلس بزم خلیفه را دگرگون ساخت. تأثیر کلام آن وجود معنوی چنان بود که متوکل را به شدت متأثر کرد و او دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس فرمان داد تا چهارهزار درهم به امام دهند و ایشان را با احترام به منزل بازگردانند.[مورج الذهب، ج2، ص502 ـ 503.))
وهمچنین درگزارش دیگر آمده است:
((متوکل در اثر دملی که درآورد بیمار شد و نزدیک به مرگ رسید، کسی جرات نداشت که آهن به بدن او برساند [، و آن را عمل کند]، مادر متوکل نذر کرد: اگر او بهبودی یافت، از دارایی خود اموال بسیاری برای امام هادی علیهالسلام بفرستد. فتح بن خاقان [وزیر و نویسنده متوکل،] به متوکل گفت: ای کاش نزد این مرد [امام هادی علیهالسلام]، میفرستادی و راه درمان را از او میخواستی، زیرا او راه معالجهای را که سبب گشایش تو شود میداند، متوکل شخصی را نزد حضرت علیهالسلام فرستاد، و او بیماریش را برای حضرت علیهالسلام توضیح داد، سپس برگشت و گفت: دستور داد پشگل آویزان به پشم دنبه گوسفند را بگیرند، و با گلاب خمیر کنند و روی دمل بگذارند، چون این معالجه را به آنها خبر داد همگی مسخره کردند. فتح گفت: سوگند به خدا که او به آنچه میگوید داناتر است، آن را آماده کردند و بر روی دمل گذاشتند، متوکل را خواب ربود و آرام گرفت، سپس سر باز کرد و هر چه [چرک و خون] داشت بیرون آمد، مژده بهبودی او را به مادرش دادند، او ده هزار دینار [در کیسهای نهاد و] نزد حضرت علیهالسلام فرستاد، و مهر خود را بر آن زد.
متوکل چون از بیماری بهبود یافت بطحائی علوی نزد او سخن چینی کرد که برای امام هادی علیهالسلام پول و اسلحه میفرستند، و او به سعید دربان گفت: شبانه بر او حمله کن، و آنچه مال و سلاح نزد او میبینی بردار و نزد من بیاور.
ابراهیم بن محمد میگوید: سعید دربان به من گفت: شبانه به خانه حضرت علیهالسلام هجوم بردم، و با نردبانی که همراه داشتم به پشت بام رفتم، سپس چند پله پایین آمدم، و در اثر تاریکی ندانستم چگونه به خانه راه یابم، ناگاه صدا زد: ای سعید! همانجا بایست تا برایت شمع بیاورند، چند لحظه بعد شمع آوردند، من پایین آمدم، و حضرت علیهالسلام را دیدم که لباس و کلاه پشمی در بر دارد، و جانمازی حصیری در برابر اوست، یقین کردم نماز میخواند،
به من فرمود: اتاقها در اختیار تو، من اتاقها را تفتیش کردم و چیزی نیافتم، در اتاق خود حضرت علیهالسلام، کیسه پر از پول مادر متوکل را دیدم که مهر او به آن خورده بود، و نیز کیسه سر به مهر دیگری، به من فرمود: جانماز را هم بررسی کن، چون آن را بلند کردم شمشیری ساده و در غلاف را دیدم، آنها را برداشتم و نزد متوکل بردم، چون نگاهش به مهر مادرش افتاد، از پی او فرستاد، و او نزد متوکل آمد. یکی از خادمان ویژه به من خبر داد که مادر متوکل به او گفت: من در بیماری تو چون ناامید شدم نذر کردم: اگر خوب شدی از دارایی خود ده هزار دینار برای او بفرستم، آن را فرستادم، و این که روی کیسه است مهر من است متوکل کیسه دیگر را گشود دید در آن چهارصد دینار است، پس کیسه پول دیگری بر آنها افزود و دستور داد تا همه را برای او ببرند، من کیسههای پول و شمشیر را به حضرت برگرداندم، و عرض کردم: سرورم! [این رفتارها] بر من ناگوار است، فرمود: «آنان که ستم کردند به زودی پی میبرند که بازگشتشان به کجاست.
((الکافی 1: 499 ح 4، اعلام الوری 2: 119، الخرائج و الجرائح 2: 676 ح 8: الدعوات: 202 ح 555، المناقب لابن شهرآشوب 4: 415 مختصرا، کشف الغمة 2: 378، بحارالأنوار 50: 198 ح 10 و 62: 191 ح 2، مدینة المعاجز 7: 424 ح 6، مسند الامام الهادی علیهالسلام: 33 ح 3.))
خلفاء عباسی، ازجمله متوکل که جز قلدری وخشونت چیزی برای عرضه کردن نداشتند وقتی دربرابر عظمت معنوی امام علیه السلام قرار می گرفتند آتش حسادت دروجودشان شعله ور می گردید وباهمه وجود خودرا دربرابر امام علیه السلام حقیر وناچیز می دیدند وبرایشان عظمت امام قابل تحمل نبود ازهمین رو اقدام به حذف فیزیکی امام علیه السلام گرفتند.
دومین علت شکست ((طرح تبعیدی)) است، به این معنا فلسفه تبعیدی امام علیه السلام ا زمدینه به سامراء وتحت حصر وبازداشت قراردادن آن حضرت ازآن جهت بود که رابطه امام علیه السلام باشیعیان ورابطه شیعیان باامام علیه السلام را قطع کنند، ولی امام علیه السلام باتحت تاثیر قراردادن مامورین امنیتی وهمچنین بااستفاده ازشبکه وکالتی نه تنها رابطه اش قطع نشد بلکه نامه های شیعیان ونیز وجوهات ((خمس))، نیز ازراه دور ونیز به بازداشتگاه منتقل می شد وبه دست مبار کش می رسید ازهمین رو درگزارش آمده است :
((محمدبن داود قمی و محمد طلحی نقل می کنند: «اموالی از قم و مناطق اطراف آن که شامل وجوهات شرعی، هدایا و جواهرات بود، برای امام هادی (ع) حمل می کردیم. در راه، پیک امام رسید و به ما خبر داد که بازگردیم، زیرا موقعیت برای تحویل اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن چه را نزدمان بود، هم چنان نگه داشتیم. تا آن که پس از مدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی که فرستاده بود، سوار کرده و آن ها را بدون ساربان به سوی آن حضرت روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کرده و فرستادیم. بعد از مدتی که به حضور امام رسیدیم، فرمود: «به اموالی که فرستاده اید بنگرید!» دیدیم اموال به همان حال محفوظ است
محمد بن شرف می گوید: همراه امام هادی (ع) در مدینه راه می رفتیم. امام (ع) فرمود: آیا تو پسر شرف هستی؟ عرض کردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی کنم. امام از من پیشی گرفت و فرمود: ما در حال عبور از شاه راه هستیم و این محل برای طرح سؤال مناسب نیست.((بحارالانوار، ج50، ص185))
سومین علت شکست در ((مانور قدرت)) است، متوکل به زعم خودش می خواست با مانور قدرت وترساندن امام علیه السلام وی راتسلیم خود کند نه تنها این طرح پاسخ نداد بلکه امام قدرت وعظمت تصرف تکوینی خودش را به متوکل نشان داد واورا به شکست واداشت وهمین موجب شد که متوکل احساس خطرکند وتصمیم به حذف فیزیکی امام علیه السلام بگیرد، چراکه درگزارش آمده است :((روزی متوکل برای ترساندن و ترک مبارزهی امام هادی ـ علیه السّلام ـ دست به یک مانور بزرگ نظامی زد.
دستور داد هزار سواره از لشکریان تُرک ارتش خود را که در سامرا بودند هر کدام توبرهی علف خوری اسب خود را از خاک پر کرده و در جای وسیعی بریزند. آنها اطاعت کردند و در نتیجه تل بزرگی چون کوهی عظیم در بیابان به وجود آمد که آن را «تل فحالی» (تل توبرهها) نامیدند. آنگاه متوکل بر فراز آن رفت و از امام هادی ـ علیه السّلام ـ دعوت کرد تا او حاضر شود و بر روی تل قرار گیرد.وقتی حضرت بر بالای آن قرار گرفت متوکل به او گفت: تو را دعوت کردم تا لشکریانم را نظاره کنی، و به آنها دستور داده بود لباس جنگی بر تن و اسلحه بر دوش در پائین تل رژه بروند و آنها هم به بهترین وضع نظامی و هیبتی بزرگ خود را در برابر متوکل و دیدگان امام ـ علیه السّلام ـ آشکار نمودند و هدف او این بود که هر کسی را که میخواهد بر علیه او مبارزهکند بترساند و البته ترس او بیشتر از امام هادی ـ علیه السلام ـ بود که کسی را بر علیه او بشوراند.امام ـ علیه السلام ـ که لشکر او را مشاهده کرد
و به هدف او آگاه بود به متوکل فرمود: من هم لشکرم را به تو نشان بدهم؟
متوکل: آری.
امام ـ علیه السلام ـ خدای سبحان را خواند و دعا کرد ناگاه متوکل زمین و آسمان را پر از فرشتههای مسلح دید و همان دم غش کرد. وقتی به هوش آمد امام ـ علیه السلام ـ فرمود: ما نمیخواهیم در امر دنیا با تو مناقشهای داشته باشیم و به امر آخرت اشتغال داریم بنابراین گمانی بخود راه نده.. ((بحارالانوار، ج 50، ص 155.))
چهارمین علت ((نفوذ معنوی ومکتبی امام هادی علیه السلام)) بوده است، چراکه متوکل هرچند امام را درحصر قرار داده بود ولی می دید اهل بیت علیهم السلام درعمق جان مردم راه دارند وسخت دل بسته به آنان اند وهمین امر موجب شد که او درتحلیل خود برای کاستن این تاثیر مکتبی ونفوذ معنوی همزمان باتخریب قبر مطهر سید الشهدا ء امام حسین علیه السلام حذف فیزیکی امام علیه السلام را در دستور کارخود قرار دهد، چراکه ابوالفرج اصفهانی می نویسد:((متوکل شبی از مغنیه های شهر، کنیزی درخواست کرد که او را شراب دهد و ساز نواز کند، از سوء تصادف مغنیه صاحب کنیز، غائب بود و به زیارت نیمه شعبان به کربلا رفته بود. پس از مراجعت یکی از کنیزان آوازخوان خود را پیش متوکّل فرستاد.
متوکّل پرسید: آن روز که شما را خواستم کجا بودید؟ گفت: با خانم خود به زیارت حج رفته بودیم. گفت: حالا که ماه شعبان است، موسم حج نیست. گفت: به زیارت قبر حسین علیه السلام.
متوکّل چنان آتش گرفت که رگهای گردنش نزدیک بود منفجر گردد، فوری صاحب او را احضار کرد و تمامی اموالش را ضبط نمود و خودش را به زندان انداخت و دستور داد قبر امام حسین علیه السلام و کلیه خانه های موجود را خراب کنند و زمین آنها را زراعت نمایند:(مقاتل الطالبین، ص203)).
و در گزارش دیگر آمده است:((ابن سکّیت»، یار با وفاى امام جواد و امام هادى و شاعر و ادیب نام آور شیعى، که معلم فرزندان متوکل بودروزى متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟
ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بى مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام على(علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است!»
متوکل که مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بیرون کشیدند!. (( تاریخ الخلفأ، ص 348، تنقیح المقال، ج 3، ص 570))
پنجمین علت شهادت امام هادی علیه السلام ((احساس ناامنی خلفاء عباسی)) بود، چراکه امام علیه السلام هرچند در بازداشتگاه خلفاء عباسی بودند ولی به جای اینکه آن حضرت احسا س ناامنی کنند متوکل، مستمعین، معتز ومعتداحساس ناامنی می کردند، و امام هادی علیه السلام را خطر جدی برای خود می دیدندزیرا ازیک طرف میدیدند امام با استفاده از فرصت های مناسب، با نامشروع معرفی کردن عباسیان، مسلمانان را از هرگونه همکاری با آنان (مگر در موارد ضرورت) برحذر می داشت و با این کار، چهره این جرثومه های فساد را برای مردم بیش تر آشکار می کرد.
محمد بن علی بن عیسی که از کارکنان دولت عباسی بود، در نامه ای به امام هادی (ع) نظر ایشان را درباره پول گرفتن از بنی عباس در مقابل کار جویا شد. امام در پاسخ او نوشت: «آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است، ولی به جز آن، ناروا و ناپسند است. ناگزیر اندکش بهتر از افزونش است:وسائل الشیعه، ج12، ص137، معادن الحکمه، ج2، ص241))
از طرف دیگرنه تنها مامورین امنیتی تحت تاثیر امام هادی علیه السلام قرار داشتند پول ومزد ازخلیفه می گرفتند ولی درعمل خدمتگذار امام علیه السلام بودند ازهمین رو درگزارش آمده است:
((یکی از این کارگزاران، خطاب به متوکل گفت: هیچ فردی در خانهات نیست، مگر آنکه در خدمت او است: یکی برایش پرده بالا میزند و دیگری در را میگشاید و اگر مردم چنین صلابتی را ببینند، خواهند گفت: اگر متوکل او را سزاوار خلافت نمیدانست، با وی چنین رفتار نمیکرد. او را تنها بگذار تا خود پردههای خانه را کنار زند و همچون دیگران راه رود تا منزوی شود. متوکل تصمیم گرفت این پیشنهاد را عملی سازد. سعایت کننده که مأموریت داشت گزارش این بیاعتنایی را به متوکل بدهد، میگوید: علی بن محمد(ع) وارد منزل شد، در حالی که خدمتکاری نداشت، ولی در این هنگام بادی وزید و پرده را کنار زد و او گذشت. وقتی متوکل متوجه این کرامت شد گفت،ما نمیخواهیم باد خدمتکار او باشد. پس همچون گذشته خودتان پرده را بالا بزنید: (مجلسی، بحارالانوار، ج13، ص129)
بلکه فرزند متوکل منتصر عباسی درمقام قتل او به دلیل اهانت به امام امیر المومنین برآمد چراکه درگزارش آمده است :(( داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوکل متکّایى روى شکم خود زیر لباسش مى بست و سر خود را که موهایش ریخته بود، برهنه مى کرد و در برابر متوکل به رقص مى پرداخت و آوازه خوانان همصدا چنین مى خواندند؛ «این مرد طاسِ شکم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود» و مقصودشان از این جمله علی علیه السلام بود. متوکل نیز شراب مى خورد و خنده مستانه سر مى داد. در یکى از روزها که عباده طبق معمول به همین کیفیت مسخرگى مى کرد، منتصر در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید کرد.
عباده از ترس ساکت شد. متوکل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان کرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیر المؤمنین! آن کسى که این شخص اداى او را در مى آورد و مردم مى خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى شود. اگر خود مى خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. متوکل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد که همصدا این شعر را بخوانند:
«غار الفتى لابن عمّه *** رأس الفتى فى حِرِ امّه»
( این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد.
سر این جوان در... مادرش باد!)
به دنبال این قضیه بود که منتصر با نقشه قبلى با همکارى ترکان پدر را به قتل رساند:مروج الذهب ج 4، ص 38؛ ، تتمه المنتهى،، ص 238، ابن اثیر، الکامل ، ج7، ص 5)) ،
همین سربازگیری امام علیه السلام ازداخل کاخ متوکل عباسی موجب شده بود آنچنان وی را به وحشت واحساس ناامنی قراردهد که بارها سرزده مامورین به تفتیش خانه بی پناه امام هادی علیه السلام بپردازند وبه دنبال پیدا کردن اسلحه باشندازهمین رو درگزارش آمده است :((یک بار از امام هادی(ع) سعایت کردند که در منزلش، اسلحه، نوشتهها و برخی اموال وجود دارد که شیعیان قم فرستادهاند و حضرت در فکر به دست گرفتن زمام امور است. متوکل گروهی از نظامیان ترک را مأمور کرد تا شبانه خانه حضرت را تفتیش و او را دستگیر کنند و نزد وی آورند. ترکان نیمههای شب به محل اقامت ابوالحسن ثالث هجوم بردند.
آنان مشاهده کردند امام در اتاقی رو به قبله نشسته؛ در حالی که جامهای پشمی بر تن دارد و زمین با شن مفروش است و آن حضرت به عبادت خداوند و تلاوت قرآن مشغول است. منزل را تفتیش کردند، ولی چیزی نیافتند. سپس امام را در همان وضع دستگیر کردند و نزد متوکل بردند. این بار هم نقشه خلیفه با شکست مواجه شد.: مروج الذهب، ج4، ص7، بحارالانوار، ج50، ص90))
ولی با این همه متوکل وپس ازوی معتد ومعتز درترس وناامنی به سر می بردند که مبادا امام علیه السلام بانفوذ معنوی ویژه ای که دارند باسربازان ناشناخته وپنهانش بساط حکومت آنان را برچنین، وهمچون متوکل عباسی توسط فرزندش منتصر آنان را به هلاکت برساند، ازهمین رو در دوه متوکل حذف فیزیکی امام علیه السلام طراحی شد ولی وی فرصت پیداکرد وبه برکت دعای امام توسط فرزندش به هلاکت رسید پس از درک واصل شدن متوکل به دستور معتز وبه دست معتد طرح حذف امام علیه عملیاتی شد وسرانجام امام هادی علیه السلام درسوم رجب سال(254) با زهر مسموم و به شهادت رسید
((السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بن مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکَاتُهُ))
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه (۲۳)
- بانک فیلم (۱۱۳)
- بانک صوت (۵۳)
- بانک تصویر (۱۰۹)
- بخش خبری مهدیه آمل (۷۷۱)
- شهدای مهدیه آمل (۲۵)
- سبک زندگی مهدویت (۷)
- بخش مقالات مهدویت (۲)
- حجاب (۱۰)
- حدیث و قرآن (۱۳)
- مناسبتهای مذهبی (۲۰۰)
- رحلت رسول اکرم(ص) (۱)
- شهادت حضرت زهرا(س) (۳۱)
- شهادت امام حسن مجتبی(ع) (۳)
- شهادت امام حسین(ع) (۹۱)
- شهادت امام سجاد(ع) (۲)
- شهادت امام باقر(ع) (۳)
- شهادت امام صادق(ع) (۵)
- شهادت امام کاظم(ع) (۳)
- شهادت امام رضا(ع) (۱)
- شهادت امام هادی(ع) (۳)
- شهادت امام حسن عسکری(ع) (۳)
- امام زمان عج (۳)
- میلاد پیامبر(ص) (۴)
- میلادامام صادق(ع) (۲)
- حضرت معصومه(س) (۴)
- میلادحضرت زهرا(س) (۱۲)
- میلادامام باقر(ع) (۲)
- میلادامام جواد(ع) (۵)
- میلاد امام علی(ع) (۲)
- حضرت زینب(س) (۱)
- میلاد امام زمان (عج) (۱۷)
- میلاد امام حسین(ع) (۲)
- میلاد حضرت ابوالفضل(ع) (۲)
- میلاد امام سجاد(ع) (۴)
- میلادامام رضا(ع) (۳)
- مناسبتهای ملی (۱)
- احکام (۷)
- رهبری انقلاب (۳۴۷)
- خط حزب الله (۴۹)
- اطلاعنگاشت (۱۴)
- سخن نگاشت (۱۵)
- مراسمات (۵۰)
- دیدار با خانواده شهدا (۱۲)
- دیدارها (۱۱)
- امام خمینی(ره) (۱۷)
- نرم افزارهای مذهبی (۵)
- موبایل (۱)
- زندگی به سبک شهدا (۵۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت(ع) (۱۰۷)
- نماز (۱۱)
- ویزه نامه مذهبی (۲۴)
- شهادت اهل بیت(ع) (۹)
- میلاد اهل بیت(ع) (۸)
- میلاد امام زمان (عج) (۷)
- اعیادشعبانیه (۶)
- ماه مبارک رمضان (۲۳)
- ماه محرم (۸۸)
- مقالات (۱۵)
- ویژه نامه شب های محرم (۱۰)
- علما (۱۰)
- یاران عاشورایی (۱۳)
- درس هایی عاشورایی (۹)
- سخن نگاشت (۱)
- بانک مداحی (۳۷)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- محرم 1400 (۱۰)
- حاج محمدرضاطاهری (۲)
- نوای دیجیتال (۱۲)
- حاج عبدالرضا هلالی (۱)
- حاج سیدمجیدبنی فاطمه (۲)
- محمدحسین پویانفر (۶)
- حاج مهدی رسولی (۲)
- حاج محمودکریمی (۱۳)
- فاطمیه(س) (۳۹)
- استودیویی (۱)
- شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه (۶)
- زندگی به سبک یاس نبوی (۳)
- حکایت خوبان (۱۰)
- مدافعان حرم (۱۷)
- نمآهنگ (۴۶)
- جنگ ودفاع مقدس (۲۶)
- شهدا (۵۹)
- کلیپ های مذهبی (۳۰)
- کلیپ های عاشورایی (۱۰)
- کلیپ های فاطمی (۱)
- میلاداهل بیت(ع) (۱)
- شهدایی (۵)
- شهادت اهل بیت ع (۱)
- بخش کودک و نوجوان (۷)
- هیئت انصارالمهدی(عج) مهدیه آمل (۲۹)
- روابط عمومی مهدیه آمل (۲۰)
- بانک رسانه مهدیه آمل (۱۸)
- سبک زندگی حضرت زهرا(س) (۲۸)
- واحدخواهران مهدیه آمل (۱۴)
- عیدقربان (۲)
- عیدغدیرخم (۱۶)
- خیمه فاطمی (۲۳)
- مسابقات فرهنگی (۷)
- حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل (۷۴)
- گروه جهادی مهدیه آمل (۲)
- حاج قاسم سلیمانی (۲۷)
- زندگی به سبک علمای اخلاق (۱۳)
- آیت الله یزدان پناه نیاکی (۱۴)
- کتاب اسرار نماز (۳)
- تفسیر المیزان (۱)
- عرفان در وادی عمل (۱)
- حکمت اشراق (۱)
- حکمت متعالیه (۱)
- نهایه الحکمه (۱)
- روش شناسی حکمت صدرایی (۱)
- علم النفس صدرایی (۱)
- منازل السائرین (۱)
- اشارات و تنبیهات (۱)
- سبک زندگی اسلامی (۲۵)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۶)
- علمای دین (۹)
- اربعین حسینی (۱۲)
- زندگی به سبک غربی (۱)
- تهاجم فرهنگی (۱)
- جهادتبیین (۲)
- مراسمات مهدیه شهرستان آمل (۱۰)
- دعا وادعیه (۲)
کلمات کلیدی
يادداشت سردبير
-
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت/مهدیه شهرستان آمل
مراسم جشن اهداء جوایز مسابقه نشر حدیث مهدویت (من خادمیار کوچک امام زمانم)
مهدیه شهرستان آمل که با مشارکت 150 دانش آموز و بازدید بیش از 54 هزار نفر
در کانال دختران انقلاب مهدیه شهرستان آمل در شهرستانهای آمل،بابل،محمودآباد در روز چهارشنبه مورخ 1402/2/27 در سالن اجتماعات اداره تبلیغات اسلامی آمل با تلاوت قرآن و سخنرانی مدیرعامل مهدیه شهرستان آمل آقای حاج قاسم بناگر و سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حسینی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی آمل و مسئول تشکلهای دینی اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران و دیگر مدیران مهدیه شهرستان آمل و دانش آموزان آینده ساز برتر مسابقه نشر حدیث مهدویت و خانواده های محترم برگزار گردید.
آخرين مطالب
-
حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل
شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: صهیونیستها از طوفان الاقصی نجات پیدا نمیکنند
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای: شمااکنون درطرف درست تاریخ ایستادهایدوبخشی ازجبهه مقاومت راتشکیل دادهاید
پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ -
-
رئیس جمهور و همراهانش به شهادت رسیدند
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
منطق قرآنی برائت به دنیای اسلام منتقل شود/ حوادث غزه شاخصی ماندگار برای تاریخ است
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
امام خامنهای دردیدارجمعی ازمعلمان:جوانان بایدمنطق شعارمرگ برآمریکا ومرگ بر رژیم صهیونیستی رابدانند
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
اطلاعنگاشت | کتاب جذاب و تمدنساز
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
محبوب ترين ها
-
۵۶۹ -
۴۹۵ -
۵۸۷ -
۴۴۳ -
۴۹۹ -
۴۴۲ -
۴۱۸ -
۴۲۹ -
۴۳۶ -
۴۰۲
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
سبک زندگی پیامبر(ص)
-
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 10 (+پوستر)
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 9 (+پوستر)
شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 8 (+پوستر)
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 7 (+پوستر)
دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 6 (+پوستر)
يكشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 5 (+پوستر)
پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 4 (+پوستر)
سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 3 (+پوستر)
يكشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 2 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ -
درس از سبک زندگی پیامبر (ص) 1 (+پوستر)
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱
سبک زندگی فاطمی(س)
-
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری11
دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری10
شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری9
جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری8
شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری7
چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری6
دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری5
شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری4
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری3
چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری2
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ -
سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) تصویری1
يكشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱