مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یاران عاشورایی» ثبت شده است

۰

یاران عاشورایی: مسلم بن عوسجه (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: مسلم بن عوسجه (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: مسلم بن عوسجه (+عکس نوشته و پوستر)

عاشق پاکباخته؛ مسلم بن عوسجه

از احد تا حنین و از حنین تا جمل و صفین و نهروان، هزاران بار خورشید شمشیر او در مغرب قلبهای سیاه و سرهای تباه، فرو رفته بود. شبانگاه چهارم محرم به همراه همسر و فرزندش مخفیانه از کوفه به کربلای حسین پیوست. شب عاشورا سیدالشهدا (علیه السلام) به اصحاب فرمودند:

« هنگام نبرد و خون و شمشیر و پاره پاره بر خاک افتادن است. بیعتم را از شما برداشتم. بروید و فرصت شب را گریزگاه جان سازید.» 

مسلم بن عوسجه از جای برخاست و گفت:

« هرگز! به خدا سوگند، از تو جدا نمی شوم و با دشمنانت می جنگم تا آنگاه که نیزه ام بشکند. اگر هیچ سلاحی نماند، با سنگ خواهم جنگید  تا در رکابت جان بسپارم.»

روز عاشورا هنگامی که مسلم در نبرد با حرامیان به خون خود غلتیده بود، یار دیرینه اش  حبیب سرش را به دامان گرفت و خواستۀ او را جویا شد. مسلم، این عاشق پاک باخته، به سختی با انگشت به امام حسین (علیه السلام) اشاره کرد و گفت: « ای حبیب، وصیت می کنم که تا پای جان یاور و حامی او باشی.»


محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص849 تا 854

منبع: کاری از  آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: عمرو بن قرظه (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: عمرو بن قرظه (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: عمرو بن قرظه (+عکس نوشته و پوستر)

برادری در مقابل برادر: عمروبن قرظه

عمروبن قرظه، روز ششم محرم، از کوفه به خیل عاشقان ثارالله پیوست. برادرش علی بن قرظه نیز همراه سپاه عمر سعد  به کربلا آمد. دو برادر رودرروی هم قرارگرفته بودند. عمرو برادر خود را نصیحت کرد تا شاید به سید الشهدا بپیوندد اما نپذیرفت.
ظهر عاشورا که امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب، نماز جماعت را به جا آوردند، عمرو و گروهی دیگر در صفی پیش روی نمازگزاران بستند تا از جان امام و اصحاب پاسداری کنند. نماز که به پایان رسید. عمرو بر زمین افتاد. نیم رمقی در او باقی مانده بود. وقتی سر خود را بر زانوی امام گذاشت، آخرین توانش را به کار برد و گفت: «آیا به پیمان خویش وفا کردم ای پسر پیامبر؟» امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«آری عمرو، تو خوب یاری بودی. تو پیش از ما به بهشت رسیدی. سلام مرا به رسول خدا برسان. به او بگو مه من نیز اندکی دیگر، به دیدارش خواهم شتافت.»


محمدرضا سنگری، آِینه داران آفتاب، ج2، ص 939 تا 946

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: بشر بن عمرو (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: بشر بن عمرو (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: بشر بن عمرو (+عکس نوشته و پوستر)

ابراهیم کربلا: بشر بن عمرو 

 بشر بن عمرو از کوفه به امام حسین (علیه السلام) پیوست. روز تاسوعا پیکی از جانب کوفه به بشر خبر آورد که فرزندش عمرو در مرز ری به اسارت در آمده است و اگر اندیشناک و نگران سرنوشت اوست برای رهایی  اش باید سریع چاره ای بجوید.
کشمکش غریبی بود بین انتخاب ماندن و رفتن، عاطفه و عقل و کربلا و ری! در این اندیشه بود که امام رافت و رحمت او را فراخواندند: «خدایت رحمت کند بشر! تو یاور و دوستدار مایی. تو فداکار و وفاداری؛ اما بیعت خویش را از تو برداشتم. برو و برای رهایی فرزندت چاره ای بیندیش.» انگار تعلقی به دنیا نداشت که گفت:

« مولای من، نه، هرگز نمی روم. درندگان بیایان زنده زنده قطعه قطعه ام کنند، اگر از تو جدا شوم! من بروم و در این غربت و تنهایی رهایت کنم؟ ! بروم و عزیز پیامبر را به گرگان درنده و خون خواران این دشت بسپارم؟!»

سید الشهدا (علیه السلام) او را ستوده و فرمودند: « اینک که نمی روی، این پارچه های برد یمانی را به پسرت محمد بسپار تا در آزادی برادرش هزینه کند.»

بشر همچون ابراهیم (علیه السلام) از پسرش گذشت و لقاء محبوب و شهادت در راه معشوق را برگزید.


محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 986، 987

منبع: کاری از  آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: عابس بن ابی شبیب شاکری ( +عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: عابس بن ابی شبیب شاکری ( +عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: عابس بن ابی شبیب شاکری ( +عکس نوشته و پوستر)

زخمی باران سنگ: عابس بن ابی شبیب شاکری

عابس بن ابی شبیب شاکری، پیک مسلم بن عقیل بود که خبر بیعت مردم کوفه را به سید الشهدا (علیه السلام) در مکه رساند. روز عاشورا هنگامی که عازم میدان شد. به حضور امام رسید و گفت:

« در این زمین  و زمان، هیچ کس نزد من محبوبتر از تو نیست. اگر گران بهاتر از خون داشتم تا تقدیم راهت کنم. دریغ نمی ورزیدم.»

عابس روانه میدان شد و دلیرانه شمشیر از نیام کشید. یکی از کوفیان فریاد زد: «به خدا سوگند هرکس به نبرد او رود، جان بر سر این کار نهاده است!» عابس مبارز می طلبید و هیچ کس جرئت مقابله نداشت که عمر سعد فریاد زد : سنگ بارانش کنید!»
زیربارش تیر و سنگ، ناگهان عابس کلاه خود از سر برافکند، زره از تن بیرون کشید و بر سپاه حمله برد. به هر سو هجوم می برد، از مقابلش می گریختند. سپاهیان از همه طرف محاصره اش کردند. با اصابت سنگ ها و تیرها خون از بدن عابس می چکید. سرانجام بدن خونین عابس بر زمین افتاد. لحظه ای بعد، سر عابس، با محاسن سپید خون رنگ، در دست ها می چرخید.


محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص827 تا 832

منبع: کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: حضرت عباس (ع) (+ پوستر و عکس نوشته)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: حضرت عباس (ع) (+ پوستر و عکس نوشته)

یاران عاشورایی: حضرت عباس (ع) (+ پوستر و عکس نوشته)

تکیه گاه کاروان کربلا: عباس بن علی (علیه السلام)

حضرت ابوالفضل (علیه السلام) کمالات ظاهری و باطنی بسیار و قامتی رشید  چهره ای زیبا و شجاعتی کم  نظیر داشتند. به خاطر سیمای جذابشان به  قمر بنی هاشم مشهور بودند. مقام حضرت عباس (علیه السلام)  تا به آنجاست که امام معصوم به ایشان  می گویند: «جانم به فدایت!» شب تاسوعا دشمن قصد حمله داشت. سیدالشهدا (علیه السلام)  فرمودند: « ای عباس جانم به فدایت! برو و از آنان بپرس که چه شده و چه اتفاقی افتاده است؟» عصر عاشورا هم که از رزم آوران، فقط اباالفضل العباس (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) مانده بودند حضرت عباس (علیه السلام)  نزد امام رفتند تا اجازۀ جهاد بگیرند. سیدالشهدا(علیه السلام) فرمودند: «ای برادر، تو پرچم من هستی!» حضرت عباس (علیه السلام) عرض کرد: « سینه ام  از منافقین به تنگ آمده است! بگذار تا به  خونخواهی شهیدانمان به میدان روم».
  بعد از شهادت عباس (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) در کنار پیکر برادر فرمودند: «برادرم اباالفضل! اکنون کمرم شکست و رشتۀ تدبیرم  گسست». سپس، درحالی که اشک بر گونه و محاسن داشت، برادر را بوسید. امام  سجاد (علیه السلام) فرمودند: « برای عباس نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی است که همۀ شهدا به آن غبطه می خورند.»


۱. نک: مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص۲۸۰  تا312

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: عبدالرحمن بن عبدالله (+عکس نوشته و پوستر)

همراه سفیر امام: عبدالرحمن بن عبدالله

عبدالرحمن بن عبدالله از اهالی کوفه بود. او به همراه نامه های اهل کوفه، در مکه به حضور امام حسین (علیه السلام) رسید. هنگامی که امام، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه فرستادند؛ به اشارت حضرت، عبدالرحمن نیز به کوفه بازگشت تا یاور و بازوی مسلم بن عقیل باشد. مسلم که به شهادت رسید. عبدالرحمن شبانه از کوفه خارج شد و به ارودگاه سید الشهدا (علیه السلام) پیوست. روز عاشورا هنگامی که عبدالرحمن به میدان رفت، این گونه رجز می خواند:

« من فرزند عبدالله خاندان یَزَنم. باورمندِ دین حسین و حسنم. ضربه های کشندۀ یمنی بر فرقتان می زنم و با این جهاد به لطف خدای خویش امیدوارم.»

عبدالرحمن با قطعه قطعۀ بدن خویش، تصویر زیبای عشق و ایثار را بر خاک داغ کربلا ترسیم کرد.

محمرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص863 تا 879

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی: حضرت علی اصغر (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

حنجره معصوم: علی اصغر(علیه السلام)

عصر عاشوراست. هیچ کس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر. سید الشهدا (علیه السلام) به یاری خواهی فریاد می زند:

«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»

صدای گریه اصغر در خیمه اوج می گیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه است!
امام به سمت خیام می آیند و می فرمایند: «خواهرم، شیرخوار را بیاورید.» سپس در مقابل سپاه می ایستند و علی اصغر را بر فراز دست می گیرند. یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟!
صدای امام در میدان می پیچد:

«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزرده است؟! اگر به من رحم نمی کنید به کودک رحم کنید!»

عمربن سعد نگران و هراسان است و حرمله زانو می زند و تیر رها می شود. فواره گلوی اصغر می جوشد و خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده می شود.


 نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 1374 تا 1378

منبع: کاری از آستان قدس رضوی

۰

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.» کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام)  هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله  اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خواند.»

همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد:

« برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!»

زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود.


نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

ستاره ای بر سینه خورشید: عبدالله بن حسن (علیه السلام)

عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) کودکی یازده ساله بود و روز عاشورا  در خیمه گاه با زنان به سر می برد.
امام حسین (علیه السلام) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند  که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به  جانب امام رفت. سید الشهدا (علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: «خواهرم ! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا زا عمویم جدا نمی شوم!» . سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که ابجربن کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد. عبدالله فریاد زد:

«ای ناپاک زاده، وای بر تو!  می خواهی عمویم را بکشی؟!» 

این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد . فریاد عبدالله به «وامتاه» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند :

« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»

سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین (علیه السلام) به دست حرمله به شهادت رسید.


مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص320-321

منبع: کاری از آستان قدس رضوی