مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مراسمات» ثبت شده است

۰

شهید و شهادت دربردارنده مجموعه‌ای از ارزش‌های دینی، ملی، انسانی و اخلاقی است

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات دیدار با خانواده شهدا

شهید و شهادت دربردارنده مجموعه‌ای از ارزش‌های دینی، ملی، انسانی و اخلاقی است

شهید و شهادت دربردارنده مجموعه‌ای از ارزش‌های دینی، ملی، انسانی و اخلاقی است

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

اوّلاً خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آوردید و تشکّر میکنم از اینکه همّت کردید و مجدّداً این یادواره‌ی لازم و مهم را برای شهدا تشکیل دادید. درباره‌ی اقداماتی که این برادرمان ذکر کردند یک جمله عرض بکنم، بعد وارد بحثهای خودمان بشوم.

همهی این اقدامات و این کارهایی که گفتید انجام گرفته خوب است؛ منتها توجّه کنید کارهایی که ما در کنگره و پیش از کنگره و بعد از کنگره انجام میدهیم خواصّ زیادی دارد که دو خاصیّت از همه مهمتر است: یکی «یاد»، یکی «پیام». یاد شهیدان باید زنده بماند، پیام شهیدان باید شنیده بشود؛ اگر چنانچه این اقداماتی که ما میکنیم از این دو خالی باشد، فایده‌ای ندارد. حالا مثلاً فرض کنید [درست کردن] مجسّمه‌ی شهید یا تصویر شهید روی فرش و امثال اینها، خب بله، در یک محدوده‌ای ــ حالا یا محدوده‌ی خانواده یا بیشتر ــ اینها یاد است، خوب است، لکن یک چیزهایی هست که میتواند حامل پیام باشد؛ کارهای هنری، شعر، مستند، فیلم، کتاب یا جلسات میتواند حامل پیام باشد؛ ما به این [نوع کارها] احتیاج داریم، به پیام شهدا احتیاج داریم. فکر هم نکنیم که «خب معلوم است، پیام شهدا را که همه بلدند، میدانند»؛ نه، همه نمیدانند. نسلهای نوبهنو که می‌آیند باید مطّلع بشوند از آنچه گذشته، و از انگیزه‌ها، فکرها و مانند اینها. کارهایی که مشتمل بر پیام است این خاصیّت بزرگ را دارد؛ در مجموعِ کارهایی که انجام میدهید به این [نکته] توجّه بشود.

و امّا بعد از تشکّری که مجدّداً عرض میکنیم به خاطر اینکه این کار را شروع کردید و انجام دادید و ان‌شاءالله به بهترین وجهی به پایان میرسانید، دو مطلب را در دو جمله‌ی کوتاه عرض خواهم کرد؛ یکی درباره‌ی قم، یکی هم درباره‌ی مسئله‌ی شهادت و شهید. قم، هم شهر قیام است، هم شهر اقامه است؛ شهری است که خودش قیام کرد، شهری است که ایران را به قیام وادار کرد، اقامه کرد؛ خصوصیّت قم این است. البتّه ما برکات حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام الله علیها) و وجود حوزه‌ی مبارک علمیّه در این شهر را نباید در تأثیرگذاری در این خصوصیّات از یاد ببریم. در کنار اینها، مردم قم هستند که ما این مردم را از نزدیک دیدهایم، کارهایشان را دیدهایم، اخلاقشان را دیدهایم، خصوصیّاتشان را دیدهایم؛ مردم قم انصافاً مردم خوبی هستند، به خطاب قم عمل کردند، زودتر از همه جا قیام کردند، زودتر از همه جا مبارزه کردند، زودتر از همه جا شهید دادند.
۰

«۱۳ آبان»تجسم شرارت،ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از۲۸مرداد است

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

«۱۳ آبان»تجسم شرارت،ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از۲۸مرداد است

«۱۳ آبان» تجسم شرارت، ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/ سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از ۲۸ مرداد است.


امریکا ذره ذره آب می شودخودتان را برای نظم جدید جهان آماده کنید

در آستانه سیزدهم آبان‌ماه، روز دانش‌آموز و روز ملی مبارزه با استکبار

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما، نوجوانان ما! و حسینیّه را صفا بخشیدید. دلهای پاک شما، جانهای سرشار از شوق شما، هر جایی که باشید، هر محیطی را که در آن حضور پیدا کنید، نورانی میکند و صفا میبخشد. من چند مطلب را که متّصل به هم است و ارتباط به هم دارد، آماده کرده‌ام تا امروز به شما فرزندان عزیزم عرض بکنم.

مطلب اوّل در مورد سیزدهم آبان است. خب زیاد شنیده‌اید؛ سیزدهم آبان یک روز تاریخی است؛ هم تاریخی است، هم تجربه‌آموز است. «تاریخی است» یعنی اینکه در این روز حوادثی اتّفاق افتاده که این حوادث در تاریخ ماندنی است؛ فراموش‌شدنی نیست و نباید هم فراموش بشود. «تجربه‌آموز است» [یعنی] به ‌خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما درس است؛ باید برای آینده‌ی کشور، برای آینده‌ی عمر خودتان، برای آینده‌ی ملّتتان از این تجربه‌ها استفاده کنید. آینده مال شماها است دیگر.

خب، این روز برای ما روز مهمّی است امّا آمریکایی‌ها از این روز خیلی عصبی میشوند. این روزی است که بزرگداشت آن، اعصاب آمریکایی‌ها را خُرد میکند. حالا همین جلسه‌ی شما ــ همین جلسه ــ وقتی منعکس بشود، مطمئن باشید گرایش آمریکایی و خود آمریکایی‌ها از این اجتماع، از این سرود، از این همدلی‌ها خشمگین میشوند، اعصابشان خُرد میشود؛ چرا؟ چون این روز، هم تجسّم شرارت آمریکا است، هم تجسّم ضربه خوردن آمریکا و قابل مغلوب شدن آمریکا است؛ یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دست‌نخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیب‌پذیر است؛ این یک تجربه برای ما میشود.

خب، سه حادثه در این روز اتّفاق افتاده که بعضی مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است، بعضی غیر مستقیم مربوط به آمریکایی‌ها است. یک حادثه، تبعید امام است که در روز سیزدهم آبان در سال ۴۳ اتّفاق افتاد. چرا امام تبعید شد؟ چون یک قانونی به دستور شاه ــ به دستور محمّدرضا ــ در مجلس تصویب شد که بر طبق آن قانون، آمریکایی‌هایی که در ایران بودند مصونیّت پیدا کردند. آن وقت حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در ایران بود، در دستگاه‌های نظامی، دستگاه‌های امنیّتی، دستگاه‌های اقتصادی. اینها اگر چنانچه هر جنایتی در ایران میکردند، طبق این قانون، قابل تعقیب نبود؛ یعنی یک آمریکایی با ماشین راه میرود، مثلاً یکی را زیر بگیرد، یک جنایتی بکند، دستگاه قضائی کشور حق نداشت او را تحت تعقیب قرار بدهد! این، قانونِ مصونیّتِ آمریکایی‌ها بود. امام تحمّل نکرد این را؛ یک سخنرانی مفصّل کردند ــ که صدای ایشان و متن سخنرانی الان موجود است(۱) ــ بعد به خاطر این سخنرانی، ایشان سیزده سال تبعید شد! حالا سیزده سال که میگوییم، چون در پایان این سیزده سال انقلاب اتّفاق افتاد؛ اگر انقلاب اتّفاق نمی‌افتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا. این یک حادثه که خب تقریباً مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است.

حادثه‌ی دوّم کشتار دانش‌آموزان است؛ بچّه‌های همسنّ شماها جلوی این دانشگاه تهران قتل عام شدند، کشته شدند. حالا تعدادشان را به طور دقیق نمیشود انسان بگوید، چون آن وقتها چنین آمارهایی وجود نداشت؛ لکن یک تعدادی ــ یک دانه هم زیاد است؛ یک دانه هم زیاد است ــ از بچّه‌های عزیز ما جلوی این دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. این حادثه‌ی دوّم هم در روز سیزدهم آبان بود. این حادثه‌ی دانش‌آموزان در سال ۵۷ بود.

حادثه‌ی سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ــ بعد از پیروزی انقلاب ــ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئه‌های آمریکا علیه ملّت ایران را نشان میداد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسّفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکایی‌ها در این مدّتی که در ایران حضور داشتند ــ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ــ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئه‌هایی و چه خیانتهایی انجام دادند.

خب، یک نکته‌ای اینجا وجود دارد: این حادثه و این مسئله‌ی تهاجم به سفارت آمریکا را ــ که گفتند «لانه‌ی جاسوسی» و در واقع همین جور هم بود؛ لانه‌ی جاسوسی بود ــ آمریکایی‌ها در اظهاراتشان، در تبلیغاتشان، در مصاحبه‌هایشان، در مصاحبه‌ای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست جمهوری، سرآغاز چالش میان ملّت ایران و آمریکا معرّفی میکنند؛ میگویند علّت اینکه آمریکایی‌ها در مقابل ملّت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید؛ یعنی حمله کردید به سفارت ما، بین ما اختلاف به وجود آمد، دعوا شد، دشمنی شد. دروغ میگویند؛ مسئله این نیست. آغاز چالش بین ملّت ایران و آمریکا بیست‌وهشتم مرداد است؛ بیست‌وهشتم مرداد سال ۳۲. در بیست‌وهشتم مرداد یک حکومت ملّی سر کار بود. حکومت مصدّق یک حکومت ملّی بود؛ مشکلش هم با غربی‌ها فقط مسئله‌ی نفت بود؛ نه حجّت‌الاسلام بود، نه داعیه‌ی(۲) اسلام‌خواهی داشت؛ فقط مسئله‌ی نفت بود. نفت دست انگلیس‌ها بود، او گفت نفت دست خودمان باشد؛ جرمش فقط این بود. آمریکایی‌ها کودتا ایجاد کردند، یک کودتای عجیب و غریبی.

من یک چیزهای مبهمی [از آن ماجرا] در ذهنم هست؛ بنده آن وقت چهارده‌ساله بودم، حالا خواهم گفت. فرق بین دوره‌ی چهارده پانزده سالگی ما، با چهارده پانزده سالگی نوجوانِ امروز از زمین تا آسمان است. شماها امروز مسائل را دقیق میفهمید، تحلیل میکنید، [ولی] ما آن روز نه؛ لکن خب در تاریخ، دقیق خوانده‌ایم و جزئیّاتش را مطّلع هستیم. آمریکایی‌ها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکایی‌ها خوش‌بین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتّی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیس‌ها از او حمایت خواهد کرد؛ [امّا] اینها از پشت خنجر زدند؛ اینها مأمور خودشان را ــ که اسم آن مأمور، کیم روزوِلت بود ــ فرستادند ایران، با انگلیس‌ها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس ــ سفارت آمریکا هم نرفت ــ با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابسته‌ی به انگلیس هماهنگ کرد،‌ الوات و اوباش را هم جمع کردند، نظامی‌ها را کشاندند و روز بیست‌وهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند، و مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.

اختلاف ملّت ایران با آمریکا از روز بیست‌وهشتم مرداد است. چرا شما کودتا کردید و یک دولت ملّی را که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود سرنگون کردید؟ و نفت را که از چنگ انگلیس‌ها درآورده بود، دادید به یک کُنسِرسیومی،(۳) که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر [هم] بودند؛ یعنی از چاله در ‌آمد، افتاد در چاه. شروع دعوای ما با آمریکایی‌ها از آن روز است. پس آمریکایی‌ها حتّی به یک آدم خوشبین به آمریکا و آدم فرنگی‌مآب هم رحم نکردند ــ مصدّق فرنگی‌مآب بود ــ برای خاطر منافعشان، که آن روز این منافع، نفت بود.

خب این سرآغاز بود؛ حالا سیاستمداران آمریکا با کمال ریاکاری و بی‌شرمی میگویند ما طرف‌دار ملّت ایرانیم! می‌شنوید دیگر از قول اینها در خبرها و در فضای مجازی و جاهای دیگر؛ میگویند ما طرف‌دار ملّت ایرانیم؛ خب این ادّعا بشدّت بی‌شرمانه است. سؤال من از آمریکایی‌ها این است که شما در این چهار دهه‌ای که از انقلاب گذشته، چه ‌کار میتوانستید علیه ملّت ایران بکنید که نکردید؟ هر کاری نکرده‌اند، چون نمیتوانستند، چون برایشان صرفه نداشته؛ اگر میتوانستند، میکردند. اگر برایشان صرفه داشت و از جوانهای ایرانی نمیترسیدند، جنگ مستقیم را هم مثل عراق شروع میکردند؛ امّا ترسیدند.

هر کاری توانستند کردند: در اوّل انقلاب از گروه‌های تجزیه‌طلب حمایت کردند؛ از کودتای پایگاه شهید نوژه در همدان(۴) حمایت کردند؛ آمریکایی‌ها از تروریسم کور منافقین که چند هزار نفر را در کوچه و بازار کشور به شهادت رساندند حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ از صدّام وحشی، در جنگ هشتساله همه‌جوره حمایت کردند؛ تسلیحات دادند، اطّلاعات دادند، کمک کردند، عربها را وادار کردند به پول دادن. اطّلاعاتی وجود دارد ــ که حالا من خیلی به این یقین ندارم امّا ظاهراً اطّلاعات متقنی است  ــ که حتّی شروع جنگ با تحریک آمریکایی‌ها بود و آنها صدّام را وادار کردند که جنگ هشتساله را شروع کند. هواپیمای مسافری ما را بر روی آسمان خلیج فارس سرنگون کردند، نزدیک سیصد نفر که داخل این هواپیمای مسافربری [بودند] کشتند، بعد هم اظهار تأسّف نکردند. به آن ژنرال(۵) جنایتکاری که به آن هواپیما شلّیک کرده بود، جایزه دادند، نشان(۶) به او دادند؛ شما با ملّت ایران این کارها را کردید.

از اوایل انقلاب ملّت ایران را تحریم کردند؛ این اواخر و در این چند سال اخیر شدیدترین تحریمها را که خودشان گفتند هرگز در طول تاریخ هیچ ملّتی این جور تحریم نشده، علیه ایران اِعمال کردید؛ در فتنه‌ی سال ۸۸ صریحاً از فتنه‌گرها حمایت کردید؛ قبل از آن اوباما(۷) به من نامه نوشته بود که بیایید با هم همکاری کنیم، ما  با شما دوستیم، به تعبیر ما قسم و آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم، امّا تا فتنه‌ی ۸۸ شروع شد، شروع کردند حمایت کردن به امید اینکه شاید این فتنه بتواند به نتیجه برسد، ملّت ایران را به زانو در بیاورد، بساط جمهوری اسلامی را جمع کند؛ شما با ملّت ایران این جوری عمل کردید.

شما آمریکایی‌ها صریحاً اعلام کردید که سردار رشید ما، شهید سلیمانی را کشتید؛ کشتید و به آن افتخار کردید؛ [خودتان] گفتید دستور داده‌اید. شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملّی نبود، قهرمان منطقه بود؛ حالا جای بحثش نیست که من بگویم نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه، چه نقش عظیم و بی‌همتایی بود؛ شما این مرد بزرگ را و همراهانش را به شهادت رساندید؛ شهید ابومهدی مهندس و دیگران را. شما از قاتلان دانشمندان هسته‌ای ما حمایت کردید؛ عوامل صهیونیست‌ها دانشمندان ما را یکییکی به شهادت رساندند و شما از آنها حمایت کردید؛ محکوم که نکردید هیچ، از آنها حمایت کردید.

شما میلیاردها دلار از اموال این ملّت را در کشورهای مختلف حبس کردید که اگر این پولها در اختیار دولت خدومی مثل دولت کنونی قرار داشت، خیلی کارهای خوب میتوانست با آنها انجام بدهد؛ [امّا] اینها را حبس کردند، نگه داشتند، غیر از آن مقداری که از اوّل انقلاب در خود آمریکا حبس شد.(۸) در بیشتر حوادث ضدّ ایرانی جای پای آمریکا را میشود دید؛ آن وقت اینها ادّعا میکنند که ما دلسوز ملّت ایرانیم! باز دیروز مجدّداً همین را گفتند که بله ما دلسوز ملّت ایرانیم؛ دروغ محض [میگویند] با وقاحت تمام. البتّه اینها خیلی دشمنی کردند امّا به کوری چشم آنها ملّت ایران بسیاری از این دشمنی‌ها را خنثی کرد. بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، و فراموش نکرده‌ایم. ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد؛ این را بدانند. حرفی زدیم در این مورد، پای آن حرف ایستاده‌ایم.(۹) در وقت خودش، سر جای خودش ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت.

خب آمریکای امروز همان آمریکای دیروز است. آمریکای امروز همان آمریکای بیست‌وهشتم مرداد است، همان آمریکای کمک‌کننده‌ی به صدّام است، همان آمریکای طول سالهای گذشته است، با یکی دو فرق مهم؛ یکی دو تفاوت کرده که ما باید توجّه به این تفاوتها داشته باشیم: یکی‌ این است که روشهای دشمنی پیچیده‌تر شده؛ ما به این باید توجّه کنیم. دشمنی‌ها همان دشمنی‌ها است، منتها شیوه‌ی اِعمال دشمنی‌ها فرق کرده، پیچیده شده، باز کردن گره‌ها به‌آسانی نیست؛ باید دقّت کرد، باید هوشیار بود. البتّه ما به بچّه‌های خودمان، جوانهای خودمان، دست‌اندرکاران خودمان اعتماد داریم، و میدانیم میتوانند [گره‌ها را] باز کنند ولی بالاخره پیچیده است. این یک تفاوت.

دوّم اینکه آن روز ــ روز بیست‌وهشتم مرداد و امثال اینها ــ و حتّی تا اوایل انقلاب، آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّه‌ذرّه دارد آب میشود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیده‌ی ما هم همین است امّا تحلیلگران سیاسی دنیا هم این را دارند میگویند. نشانه‌هایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بی‌سابقه است؛ هم مشکلات اقتصادی‌شان، هم مشکلات اجتماعی‌شان، هم مشکلات اخلاقی‌شان در داخل آمریکا؛ اختلافاتشان، دودستگی‌های خونینشان، خطاهای محاسباتی‌شان در مسائل دنیا.

اینها بیست سال قبل مثلاً به افغانستان حمله کردند ــ آن وقت طالبان سر کار بودند ــ برای اینکه طالبان را ریشه‌کن کنند حمله کردند، خرج کردند، جنایت کردند، کشته دادند، چقدر کشتند، و امثال اینها، بیست سال در افغانستان ماندند، بعد از بیست سال افغانستان را تقدیم طالبان کردند آمدند بیرون! معنای این چیست؟ معنای این، خطای محاسباتی است دیگر. پیدا است دستگاه محاسباتی آمریکا دستگاه منظّم، مرتّب و دقیقی نیست دیگر. بد میفهمند مسائل را. بد میفهمند، و بر اساس آن هم بد عمل میکنند. یا به عراق حمله کردند، ناکام ماندند. این که امروز شما می‌بینید در عراق انتخابات میشود و یک عراقی [انتخاب میشود]، اینها که مورد نظر آمریکایی‌ها نبود. وقتی صدّام رفت، آمریکایی‌ها یک نظامی را گذاشتند در رأس کشور عراق. بعد دیدند با نظامی نمیشود، او را برداشتند، یک غیر نظامی را گذاشتند ــ آقای بِرمر(۱۰) ــ در رأس عراق؛ یعنی کشور عراق به وسیله‌ی یک حکومت غیر عربی، غیر عراقی و آمریکایی باید اداره بشود!

خب حالا گفتم من سر قضیّه‌ی حاج قاسم سلیمانی حرف دارم، یکی از حرفها اینجا است که حالا وقت گفتنش نیست؛ اینها قصدشان این بود. قصدشان این نبود که عراق را رها کنند. بعد سعی کردند عوامل خودشان را سر کار بیاورند، بکلّی ناکام ماندند؛ هم در عراق ناکام ماندند، هم در سوریه ناکام ماندند، هم در لبنان ناکام ماندند. این قرارداد اخیر لبنانی‌ها با حکومت غاصب سر قضیّه‌ی مرزهای دریایی منبع گاز و مانند اینها، شکست آمریکا بود؛ چون آمریکایی‌ها آمدند وسط، خط معیّن کردند: باید این جور باشد، این جور باشد، حزب‌الله زد زیر همه‌ی اینها؛ [این] شکست آمریکا است. خب پیدا است که محاسباتشان محاسبات خطایی است.

خب یکی از چیزهایی که ــ حالا این را من میگویم؛ بعضی‌های دیگر هم در دنیا ظاهراً گفته‌اند این حرف را ــ به نظر من یکی از نشانه‌های انحطاط آمریکا، بر سر کار آمدن کسانی مثل رئیس‌جمهور فعلی(۱۱) و رئیس‌جمهور قبلی(۱۲) است. یک کشور سیصد میلیونی، سیصد و خرده‌ای میلیون، خودشان را میکُشند، یک رئیس‌جمهور سر کار می‌آورند مثل ترامپ، که همه‌ی دنیا او را دیوانه دانستند؛ بعد او ساقط میشود یکی می‌آید مثل این، که حالا شما قضایای این را دیگر میدانید.(۱۳) این دلیل انحطاط یک ملّت است؛ این دلیل انحطاط یک تمدّن است. خب، این مربوط به آمریکا.

خیلی از قدرتهای غربی دیگر هم از این جهات شبیه آمریکایند؛ حالا نمیخواهیم اسم بیاوریم، بعضی از قدرتهای دیگر غربی هم در این زمینه مثل آمریکایند؛ در رسانه‌هایشان آموزش تخریب میدهند، آموزش اغتشاش میدهند، درست کردن کوکتل مولوتف یاد میدهند، درست کردن بمب دستی یاد میدهند. اینها دلیل چیست؟ بحث این نیست که اینها با این کار جنایت میکنند، خب بله، جنایت است امّا انحطاط است، پستی است؛ این نشاندهنده‌ی میزان انحطاط اخلاقی یک دولت، یک مجموعه‌ی حکومتی است که رادیویش این جوری عمل میکند.

در همین اغتشاشات اخیر چند هفته‌ای کشور ما، در اینجا هم آمریکا نقش روشنی داشت. این اطّلاعیّه‌ای که وزارت اطّلاعات و سازمان اطّلاعات سپاه دادند، اطّلاعیّه‌ی مهمّی است؛ طولانی است و بعضی‌ها حوصله نمیکنند بخوانند. اطّلاعاتش و گزارشهایش را ما داشتیم. اینها اطّلاعات بسیار مهمّی است، خیلی مطلب در این زمینه وجود دارد؛ بعد کشفیّات دستگاه‌های اطّلاعاتی ما در این زمینه خیلی ارزشمند است. برای تهران، برای شهرهای بزرگ، برای شهرهای کوچک نشسته‌اند نقشه کشیده‌اند، برنامه‌ریزی کرده‌اند. حالا ظاهر قضیّه این است که مثلاً یک مشت جوان یا نوجوان در میدانند. خب این جوان و نوجوان، بچّه‌های خود ما هستند؛ ما با اینها بحثی نداریم. اینها هیجان است، احساسات است، یک قدری بی‌دقّتی در فهم مسائل است که این ‌جوری می‌آید؛ نه، بحث سر آنهایی است که دارند میگردانند قضایا را؛ آنها کسانی هستند که با نقشه وارد میدان شده‌اند.

این [چیزی] را که عرض میکنم، باید همه در نظر بگیرند: طرف نقشه دارد؛ هم مسئولین ما باید در نظر بگیرند ــ که خوشبختانه اطّلاعاتی‌های ما توجّه دارند؛ مسئولین سیاسی‌مان، مسئولین اقتصادی‌مان، مسئولین گوناگونمان باید بدانند که طرف با نقشه وارد میدان شده ــ هم آحاد مردم بدانند، هم شما جوانها بدانید؛ اینها با برنامه وارد میدان شده‌اند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیده‌اش بشود عقیده‌ی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها؛ نقشه این است، مقصود این است. البتّه ملّت ایران زد توی دهنشان؛ بعد از این هم توی دهنشان خواهد زد.

آن کسانی که طرّاحی کردند و در میدان عمل با نیّت و با نقشه و با فهم وارد شدند ــ این خیلی مهم است برای ما ــ اینها مرتبط بودند با دستگاه‌های خارجی و جنایت کردند. شما ببینید این قضیّه‌ی شاهچراغ شیراز، چه جنایت بزرگی بود! آن پسربچّه‌ی پایه‌ی دوّم(۱۴) یا پایه‌ی ششم(۱۵) یا پایه‌ی دهم،(۱۶) اینها چه گناهی کرده بودند؟ آن طفلک ششساله‌ای(۱۷) که پدر و مادر و برادرش را از دست داده، این کوه سنگین غم را چرا بر دوش او انبار کردند؟ چرا؟ این بچّه چه ‌کار کند با این غم بزرگ و غیر قابل تحمّل. اینها جنایت است؛ اینها جنایتهای بزرگی است. آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز(۱۸) ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد. اینها چه کسانی‌اند؟ اینها بچّه‌های ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ ‌اینها چه کسانی‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟ چرا قضیّه‌ی شیراز را محکوم نکردند؟ چرا یک قضیّه‌ی خلاف واقع را، یک حادثه‌ی دروغین را، در سکّوهای اطّلاعاتی‌شان در اینترنت، هزاران بار تکرار میکنند امّا اسم آرشام را در اینترنت ممنوع میکنند که نیاید در سکّوی اینترنتی؟ چرا؟ اینها طرف‌دار حقوق بشرند؟ اینها این [جور] هستند. اینها را بشناسیم؛ اینها را بشناسید. البتّه ما یقه‌ی اینها را رها نخواهیم کرد. نظام جمهوری اسلامی حتماً به حساب این جنایتکارها خواهد رسید. هر کس ثابت بشود که همکاری داشته با این جنایتها، در این جنایتها دستی داشته، ان‌شاءالله مجازات خواهد شد؛ بدون تردید.

خب، حالا با شما جوانها من چند کلمه عرض کنم. اوّلاً نوجوانِ امروز، بر خلاف نوجوان قدیم، یک عنصر بالغ و عاقل است، یک عنصر خردمند است. زمان ما این جوری نبود؛ من به شما عرض میکنم. من خودم را میگویم؛ قضیّه‌ی بیست‌وهشتم مرداد وقتی اتّفاق افتاد، ما به سنّ بعضی از شماها مثلاً فرض کنید چهارده پانزده سالمان بود؛ یک شبحی از قضایا جلوی چشممان بود، [امّا اینکه] دقّت کنیم که چه کسانی هستند، چه عناصری هستند، این طرف چه کسی است، آن طرف چه کسی است، هدف چیست، چرا میکنند، نه، اینها را ملتفت نبودیم. نوجوان امروزی این جوری نیست؛ نوجوان امروزی فکر میکند، تحلیل میکند، تحلیل را درست میفهمد، نکاتی به نظرش میرسد، جوان امروزی اهل تحلیل است؛ این خیلی نکته‌ی مهمّی است، این خیلی قابل توجّه است. بچّه‌های ما و جوانهای ما حرف دارند و این خاصیّت انقلاب اسلامی است؛ این را عرض بکنم: این خاصیّت انقلاب اسلامی است. اگر چنانچه انقلاب اسلامی نبود، جوانهای ما ــ حالا نوجوانها و بَر و بچّه‌ها نه؛ حتّی جوانها؛ جوانهای مثلاً بیستساله تا بیستوچندساله ــ این قدر سرگرم بیهوده‌کاری‌ها و شهوت‌رانی‌ها بودند که اصلاً یادشان نمی‌آمد به مسائل اساسی کشور فکر کنند؛ آن روز این جوری بود. بنده اینجا می‌آمدم داخل خیابان، یک نقطه‌ای بود [به نام] کاخ جوانان، پشت پارک شهر آن روز و امروز؛ اوایل شب بود، یک عدّه جوان از آنجا ریخته بودند در خیابان ــ جلسه بوده یا میهمانی بوده ــ مثل من که طلبه بودم و داشتم میرفتم، گیج میشد از دیدن ریخت این جوانها و شکل این جوانها و کارهایی که این جوانها در خیابان میکردند. خب این جوان، با این خصوصیّات، حال و حوصله‌ی این را دارد که به مسائل سیاست کشور و آینده‌ی کشور و تعهّد و مسئولیّت و مانند اینها فکر کند؟ انقلاب اسلامی بود که جوان را بیدار کرد؛ هم در دوران نهضت ــ در آن سال آخر نهضت که جوانها به فرمان امام آمدند در میدان ــ و هم بعد از نهضت تا امروز، روزبه‌روز جوانهای ما رشد کرده‌اند، قدرت تحلیل دارند، قدرت فهم حوادث را دارند.

خب، حالا این یک حقیقتی است؛ این حقیقت را همچنان که ما میفهمیم، دشمن هم میفهمد؛ دشمن هم میفهمد که چشم و گوشِ جوانِ امروز باز است، حواسش جمع است، هوشمند است، قابل تحلیل است؛ چه کار میکند؟ دشمن که بیکار نمیماند؛ دشمن برای اینکه این حالت جوان ما را خنثی کند، شروع میکند محتوای ذهنی برای جوان درست کردن؛ این حجم عظیم دروغها در شبکه‌های مجازی به خاطر این است. این همه دروغ، این همه خلاف واقع، این همه حرفهای انحرافی، این همه تهمت، برای این است که دشمن برای این ذهنِ فعّال محتوا درست کند. اینکه من مدام میگویم «جهاد تبیین، جهاد تبیین» برای این است. محتوا را شما درست کنید؛ به مسئولین دارم میگویم؛ مسئولین رسانه‌ها، مسئولین امور ارتباطات. قبل از اینکه دشمن، محتوای غلط و انحرافی و دروغ درست کند، شما محتوای دارای حقیقت و صحیح را درست کنید، انتقال بدهید به ذهن جوانها؛ دشمن مشغول این کار است.(۱۹) (خیلی ممنون، خیلی ممنون؛ حالا فعلاً داخل جلسه گوش کنید، بعد هم بروید واقعاً برایش برنامه‌ریزی کنید)

واقعاً انتظار من از شما جوانها این است؛ حالا میگویم، باز هم عرض میکنم. حالا یک قدری هم وقت دارد میگذرد امّا فرصت خوبی است که با شما یک قدری حرف بزنیم. خب پس بنابراین دشمن هم دارد برنامه‌ریزی میکند. گفتم که مسئولین باید احساس مسئولیّت کنند، بدانند که چرا دشمن روی فلان کلمه، روی فلان اسم حسّاس است و میبندد آن را، و چرا این ‌همه حجمِ دروغ را در فضای مجازی منتشر میکند؛ و علاج کنند، مقابله کنند؛ این [وظیفه‌ی] مسئولین. خود شما جوانها هم وظیفه دارید، خود شما هم باید احساس مسئولیّت کنید. هم بایستی احساس مسئولیّت کنید برای اینکه بتوانید تشخیص بدهید حقیقت را از دروغ. به نظر من میشود؛ این جور نیست که نشود. یک چیزهایی را به حجم زیاد، با تکرار زیاد، میخواهند در ذهنها فرو کنند امّا میشود فهمید که این خلافِ واقع است یا نیست. پس تشخیص حرف درست از دروغ و تحریف.

ثانیاً مراقب کسانی باشید که هم‌صدایی میکنند؛ ارشادشان کنید. نمیگویم دعوا کنید، [لکن] ارشاد کنید، تفهیم کنید. کسانی هستند که با دشمن هم‌صدایی میکنند؛ [البتّه] نه اینکه عمداً؛ بعضی‌ها نمیفهمند، غافلند. انسان میبیند، می‌شناسد افرادی را که در فضای مجازی یک چیزهایی میگویند، در روزنامه‌ها مینویسند؛ معاند نیستند، [لکن] بد میفهمند؛ اینها را باید ارشاد کرد. بهترین کسانی که میتوانند ارشاد کنند، خود شما جوانها هستید؛ برایشان بنویسید، بگویید، پیام بدهید، تفهیم کنید، استدلال کنید در اجتماعاتتان.

البتّه میدانیم که برخورد با این مسائل باید با برنامه‌ریزی باشد. اتّفاقاتِ این چند هفته صرفاً یک اغتشاش خیابانی نبود؛ [پشت] این، برنامه‌های خیلی عمیق‌تری بود. دشمن یک جنگ ترکیبی را شروع کرد؛ یک جنگ ترکیبی؛ این را بنده از روی اطّلاع به شما عرض میکنم. دشمن یعنی آمریکا، اسرائیل، بعضی از قدرتهای اروپاییِ موذی و خبیث، بعضی از گروه‌ها و گروهکها، همه‌ی امکاناتشان را وارد میدان کردند. همه‌ی امکانات یعنی چه؟ یعنی دستگاه‌های اطّلاعاتی‌شان را، دستگاه‌های رسانه‌ای‌شان را، ظرفیّت فضای مجازی‌شان را، استفاده از تجربه‌های گذشته‌شان را. خب اینها در ایران تجربه دارند؛ از سال ۷۸ تجربه دارند، از ۸۸ تجربه دارند، از سالهای بعدی تجربه دارند، آنجاها شکست خوردند، از آن تجربه‌ها استفاده میکنند؛ آن تجربه‌ها را هم به میدان آوردند. در کشورهای دیگر هم این کارها را کرده‌اند، یک ضربه‌هایی خورده‌اند، یک موفّقیّتهایی پیدا کرده‌اند، از آن تجربه‌ها هم استفاده میکنند. دشمن همه‌ی این ظرفیّتها را در این چند هفته وارد میدان کرد برای اینکه بتواند بر ملّت ایران فائق بیاید. عرض کردم که به معنای واقعی کلمه، ملّت توی دهنشان زد؛ ملّت ایران به معنای واقعی کلمه ناکامشان کرد.

خب، این حالا یک اظهار توقّعی از شما جوانان عزیز و همه‌ی جوانانی که این صحبت را بعداً خواهند شنید لکن توقّع دیگری هم من دارم؛ ببینید من در یکی دو سخنرانی قبلی گفتم که علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند(۲۰) و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. نقش ما ایرانی‌ها، جایگاه ما ایرانی‌ها در این نظم جدید چیست؟ این یک سؤال مهم است. حالا این نظم جدیدی که بنده عرض میکنم که نظم کنونی به نظم جدید تغییر پیدا خواهد [کرد]، چیست؟ نمیشود دقیق گفت، نمیشود بدقّت گفت که نظمِ این‌ چنینی است امّا میشود یک خطوطی را ترسیم کرد. یک خطوط اساسی‌ای هست که مطمئنّاً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛ آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. برخلاف آنچه ده بیست سال پیش بوش پدر گفت که امروز تنها قدرت مسلّط دنیا آمریکا است؛ بعد از قضیّه‌ی حمله‌ی عراق به کویت و ورود آمریکایی‌ها و متلاشی کردن حمله‌ی عراقی‌ها، [بوش پدر] با غرور تمام ــ به این مضمون ــ گفت که امروز همه‌کاره‌ی دنیا آمریکا است؛ در این نظم جدیدی که من میگویم نه، آمریکا دیگر جایگاه مهمّی ندارد و منزوی است.(۲۱) بله همین‌ جور خواهد شد، «مرگ بر آمریکا» خواهد شد. ضمناً بعضی‌ها میگویند «مرگ بر آمریکا» میگویید، آمریکایی‌ها با شما دشمنی میکنند؛ من میگویم نه، در آن روزی که آمریکایی‌ها دشمنی را شروع کردند یعنی در بیست‌وهشتم مرداد، در ایران هیچ کس مرگ بر آمریکا نمیگفت امّا آنها ضربه‌ی خودشان را زدند؛ ضربه‌ی آنها ناشی از «مرگ بر آمریکا» نیست. بعد که ضربه زدند در شانزدهم آذر همان سال(۲۲) دانشجوها در دانشگاه تهران گفتند مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر آمریکا یادگار شانزدهم آذر است؛ از آن وقت گفته شد مرگ بر آمریکا؛ آمریکایی‌ها قبل از آن، ضربه را زده بودند.

خب، پس یکی اینکه آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّتهای زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آینده‌ی جهان.

خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درست‌ترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرامآرام از دست میدهند؛ ولی خب [اینها را] سالها داشتند دیگر؛ دو سه قرن غربی‌ها این جوری عمل کردند. در این نظم جدید، این حالت از غرب به آسیا منتقل خواهد شد. آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی؛ ما در آسیاییم. خب این هم نقطه‌ی بعدی.

نقطه‌ی سوّم، [یعنی] آن خطّ اساسی سوّم: فکر مقاومت و جبهه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است. چون اروپایی‌ها از وقتی که انقلاب صنعتی شد و جلو افتادند و استعمار را شروع کردند، مردم دنیا را و کشورهای دنیا را عادت دادند به اینکه سلطه‌پذیری و سلطه‌جویی دو حصّه‌ی(۲۳) متقابل حتمی دنیا است؛‌ یعنی دنیا تقسیم میشود به دولتهای سلطه‌گر، و قدرتها و دولتها و کشورهای سلطه‌پذیر؛ این [وضع ] بوده و این نظام سلطه چند قرن ادامه پیدا کرده. همه قبول داشتند که بایستی سلطه‌ی قدرتهای غربی را قبول کنند، حتّی فرهنگ آنها را قبول کنند، حتّی نامگذاری آنها را قبول کنند.

ببینید؛ من اینجا بگویم این را ــ یک وقتی من [این را] گفتم(۲۴) ــ منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ این روحیه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرتهای سلطه‌گر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. اوّلکسی که در دنیا گفت «نه شرقی و نه غربی» امام بزرگوار ما بود؛ نه شرقی و نه غربی. آن روز قدرت دنیا تقسیم شده بود بین آمریکا و شوروی. ایشان فرمود: نه این، نه آن. همه‌ی کشورهای دنیا مجبور بودند یا متّصل به این باشند یا متّصل به آن باشند؛ ناچار میدانستند خودشان را، [امّا] ایشان گفت که نه این، نه آن. این روحیه، این منطق، این حرف قرص و محکم رواج پیدا کرده. امروز در منطقه‌ی ما خیلی‌ها هستند که خودشان را وابسته به جبهه‌ی مقاومت میدانند، اهل مقاومتند، معتقد به مقاومتند و مقاومت هم میکنند و در موارد بسیاری نتیجه هم میگیرند، مثل همین نتیجه‌ای که لبنانی‌ها به برکت حزب‌الله در قضیّه‌ی تقسیم خطوط گازی گرفتند. من سه مورد از خطوط اساسی را گفتم: انزوای آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش جبهه‌ی مقاومت و منطق مقاومت؛ البتّه چیزهای دیگری هم میشود گفت، در ذهن من هم هست، حالا مسائل اساسی‌تر اینها است.

خب، حالا در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟ این، آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این، آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این نظم جدید یک جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم؛ میتوانیم. چرا؟ برای خاطر اینکه کشور ما یک خصوصیّات برجسته‌ای دارد که خیلی از کشورهای دیگر ندارند. اوّلاً نیروی انسانی؛ ما نیروی انسانی بسیار خوبی داریم؛ یعنی هوش و استعداد جوان ایرانی از متوسّط هوش و استعداد دنیا بالاتر است؛ این هست. ما امروز داریم برکات هوش و استعداد جوان متولّد دهه‌ی شصت و هفتاد را جلوی چشم خودمان می‌بینیم. الان جوانهایی و این کسانی که امروز در بخشهای علمی گوناگون، بخشهای فنّاوری گوناگون دارند نوآوری میکنند، دارند تازه‌سازی میکنند ــ در بخشهای مختلف، بخشهای مختلف علمی ــ در بعضی از بخشها کشور را جزو چهار پنج کشور اوّل دنیا قرار میدهند، همان متولّدین دهه‌ی ۶۰ و دهه‌ی ۷۰ و مانند اینها هستند؛ امروز به ثمر رسیده‌اند؛ و ان‌شاء‌الله ملّت ایران برکات متولّدین دهه‌ی ۸۰ را ــ که اغلب شماها باشید ــ و دهه‌ی ۹۰ را هم در آینده خواهد دید. خب حالا البتّه مزاحمتهایی هم وجود خواهد داشت، مشکلاتی هم وجود دارد که اینها میتواند مانع بشود. خب پس بنابراین اوّلین امتیاز ما، امتیاز نیروی انسانی است.

امتیاز دوّم، نیروهای طبیعت، طبیعت کشور؛ ما در کشور منابعی داریم که تنوّع منابع طبیعی در کشور ما جزو کم‌نظیرترین تنوّعها در دنیا است. من یک وقتی اینجا در همین حسینیّه در یک سخنرانی(۲۵) ــ الان آمارش را یادم نیست، آن روز مطالعه کرده بودم یادم بود ــ گفتم که در این چند فلز اساسی لازم برای صنعت، ما خودمان یک درصد جمعیّت دنیا هستیم، یک درصدیم امّا این چند فلز در کشور ما چهار درصد، پنج درصد موجودی دنیا است؛ یعنی ما بیشتر از اندازه‌ی ملّت خودمان منابع طبیعی‌مان سرشارند. حالا من فلزها را گفتم، گیاهان هم همین جورند، گیاهان دارویی هم همین جورند، معادن هم همین جورند؛ از این جهت ما خیلی ثروتمندیم. روی معادن بنده چقدر تکیه کرده‌ام در دولتهای مختلف، متأسّفانه خب خیلی نپرداختند، و خیلی از دولتها گوش نکردند به حرف ما. امیدواریم ان‌شاء‌الله این دولت [به این امور بپردازد]. شنیدم کارهای خوبی هم دارند میکنند در زمینه‌ی معادن؛ خب پس این هم یک نقطه‌ی اساسی دیگر.

بنابراین کشور ما، هم از لحاظ نیروی انسانی امتیاز دارد، هم از لحاظ نیروهای طبیعی امتیاز دارد، هم از لحاظ موقعیّت جغرافیایی؛ ما چهارراه ارتباطات شرق و غرب و شمال و جنوبیم. شما روی نقشه نگاه کنید، نقشه‌ی دنیا را بگذارید نگاه کنید؛ ما در یک نقطه‌ی حسّاس هستیم. شرق و غرب از ما میتوانند عبور کنند؛ شمال و جنوب هم از ما میتوانند عبور کنند. ما یک معبرِ ترانزیتِ بسیار پیشرفته و خوبی میتوانیم در دنیا باشیم. البتّه احتیاج دارد به خطوط راه‌آهن، خطوط ریلی؛ با جادّه نمیشود که من راجع به این خطوط ریلی هم باز ــ این درددل‌ها را با شما جوانها باید بکنیم ــ مکرّر در دولتهای مختلف راجع به خطوط ریلی من تأکید کرده‌ام؛(۲۶) متأسّفانه کوتاهی شده. البتّه در آن اوایلِ بعد از رحلت امام چرا، یک مقداری کارهای ریلی خوبی انجام شد، [ولی] بعدش دیگر کار درستی انجام نشده و حالا ان‌شاءالله بنا دارند کارهای خوبی را انجام بدهند. ما بایستی ان‌شاءالله در این زمینه‌ی رفتوآمدها و حمل و نقل بتوانیم جایگاه خودمان را پیدا کنیم.

از همه‌ی این چند امتیاز مهم‌تر، منطق حکومتی و تمدّنی ما است که همان جمهوری اسلامی است. ما جمع کردیم بین جمهوری و بین اسلامی؛ جمع کردیم بین حضور مردم و آراء مردم و معارف الهی؛ جمع بین این دو کارِ آسانی نیست، [ولی] ما این کار را به توفیق الهی انجام دادیم. البتّه نقصهایی داریم. من هیچ وقت ادّعا نمیکنم در این زمینه‌ها نقص نداریم؛ نه، نقصهایی داریم امّا حرف، منطق، یک منطق جدیدی است در دنیا. خب، این راجع به این مسائل.

آخرین حرف من به شما جوانهای عزیز. ببینید، همه‌ی کارهای شماها و ماها، همه، و حرفهایمان و حرکاتمان یک پیامی به بیرون کشور میفرستد. مواظب باشیم ببینیم ما چه پیامی میدهیم. پیام لازم نیست به زبان باشد؛ گاهی کیفیّت نشستن شما پیام دارد؛ گاهی تجمّع شما در یک جا پیام دارد؛ گاهی شعاری که میدهید پیام دارد. مراقب این پیامی که به دنیا میدهید باشید. من میگویم مهم‌ترین چیزی که باید از طرف ملّت ایران و از طرف جوانان ایران به جبهه‌ی دشمن منتقل بشود، عبارت است از قدرت مقاومت ملّت ایران. ملّت ایران، جوانان ایران، باید با اقدامهای خود، با حرکات خود، با شعارهای خود، با کارکرد خود به دنیا بفهمانند ــ که البتّه دشمن هم خواهد فهمید ــ که ملّت ایران قدرت مقاومت دارد، عزم راسخ دارد برای ایستادگی در مقابل زورگویی. البتّه این، وظیفه‌ی آحاد مردم است. دولتمردان وظایف سنگینی دارند؛ دولتمردان در این زمینه خیلی وظیفه دارند. باید کوتاهی‌های گذشته تکرار نشود. بعضی از دستگاه‌های دولتی بشدّت بایستی در این زمینه فعّال باشند، مِنجمله آموزش و پرورش، مِنجمله وزارت علوم، وزارت بهداشت، مِنجمله وزارت ارشاد، مِنجمله وزارتهای مربوط به تولید: وزارت صنایع، وزارت کشاورزی؛ یا وزارتهای مربوط به همین مسئله‌ی حمل و نقل ــ اینها دستگاه‌های مهمّی است ــ یا معاونت علمی که نخبه‌ها را به بنیاد نخبگان [متّصل میکند]؛ اینها وظایف سنگینی دارند که باید انجام بدهند.

عزیزان من! مطمئن باشید اگر من وظیفه‌ی خودم را انجام بدهم، شما وظیفه‌ی خودتان را انجام بدهید، دستگاه‌های مختلف وظایف خودشان را انجام بدهند، هر کدام هر جا هستیم، هر جا ایستاده‌ایم، وظیفه‌ی خودمان را بشناسیم و انجام بدهیم، تمام مشکلات کشور برطرف خواهد شد و کشور به آن آرزوی نهایی خودش خواهد رسید.

رحمت خدا بر امام بزرگوارمان، رحمت خدا بر گذشتگان ما، رحمت خدا بر شهیدان ما و رحمت خدا بر خانواده‌های شهیدان.

ان‌شاءالله موفّق باشید. خدا ان‌شاءالله همه‌ی شما را حفظ کند. زنده باشید.
 
 
 ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)
 ادّعا، انگیزه
 شرکتی بزرگ متشکّل از چند شرکت که برای انحصار در استفاده و بهره‌برداری تشکیل میشود.
 چند نفر از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی که در گروهی با نام «نقاب» متشکّل شده بودند، کودتایی را در تیرماه ۱۳۵۹ با هدف نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی و بازگرداندن شاپور بختیار طرح‌ریزی کردند. این کودتا به دلیل مرکز هدایت آن که در پایگاه شهید نوژهی همدان بود، به «کودتای نوژه» موسوم شد. هدف اوّلیّه‌ی کودتا حمله‌ی هوایی به بیت امام در تهران و به شهادت رساندن ایشان بود؛ حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست‌وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب و بمباران چند نقطه‌ی دیگر نیز از اهداف بعدی کودتاچیان به شمار میرفت. این کودتا که قرار بود در روز هجدهم تیرماه آغاز شود، با شناسایی و دستگیری عناصر مرتبط با آن، در همان ابتدا با شکست مواجه شد.
 به دستور ویلیام راجرز (فرمانده ناو جنگی وینسنس ایالات متّحده) در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای مسافربری ایران‌ایر که از بندرعبّاس عازم دوبی بود، در آسمان خلیج فارس مورد اصابت دو فروند موشک قرار گرفت و تمامی ۲۹۰ خدمه و مسافر آن به شهادت رسیدند.
. مدال
. باراک اوباما (رئیس‌جمهور اسبق آمریکا)
 پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی، دولت آمریکا برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی، محاصره‌ی اقتصادی ایران را آغاز کرد و جیمی کارتر (رئیس‌جمهوری وقت آمریکا) در بخشنامه‌ای ضمن قطع خرید نفت از ایران، حساب وجوه نقدی و طلاهای ایران را نزد بانکهای آمریکایی مسدود کرد.
 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام به مناسبت شهادت شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان فرمودند: «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند.»
(۱۰ پُل برمر (حاکم آمریکایی عراق)
(۱۱ جو بایدن
(۱۲ دونالد ترامپ
(۱۳ خنده‌ی حضّار
۱۴) علی‌اصغر لری گویینی
۱۵) آرشام سرایداران
۱۶) محمّدرضا کشاورز
۱۷) آرتین سرایداران
۱۸) آرمان علی‌وردی
(۱۹ شعار «گوش به فرمان ولی، به سوی ایران قوی» حضّار
(۲۰ بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی (۲۲/۷ /۱۴۰۱)
(۲۱ شعار مرگ بر آمریکای حضّار
(۲۲ اشاره به واقعه‌ی شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲ که به کشته شدن سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران که نسبت به دیدار ریچارد نیکسون (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) با شاه معترض بودند و تجمّع اعتراض‌آمیز به راه انداخته بودند منجر شد.
(۲۳ بهره، نصیب
(۲۴ از جمله، بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان و استعدادهاى برتر علمى کشور و رؤساى شرکتهاى دانش‌بنیان(۱۳۹۵/۷/۲۸)
(۲۵ از جمله، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۷/۳/۲)
۲۶) از جمله، ابلاغ سیاستهای کلّی نظام (۱۳۷۹/۱۲/۲۰)، بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت در استان خراسان شمالی (۱۳۹۱/۷/۲۶)، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۴/۴/۲)
۰

به رسم آیه‌ها | بهره نخبگان از هدایت الهی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

به رسم آیه‌ها | بهره نخبگان از هدایت الهی

به رسم آیه‌ها | بهره نخبگان از هدایت الهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور (۱۴۰۱/۰۷/۲۷)، پیرامون بهره‌مندی نخبگان از هدایت الهی به آیه‌ای از قرآن اشاره داشتند که رسانه KHAMENEI.IR، این آیه و بیانات رهبر انقلاب درباره آن‌ را در این جدول مرور میکند.

عنوان بیانات ترجمه آیات
هدایت الهی ثمره ایمان به خدا     نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفت‌آوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است. خب حالا شما جوانان عزیز خوشبختانه دلهایتان آلوده نیست؛ شماها جوانید، جوان ممکن است تخلّفاتی داشته باشد امّا دلتان پاک است، ضمیرتان ضمیر روشنی است، از این هدایت الهی خیلی میتوانید برخوردار باشید. پس [باید] بتوانید نخبه‌ی به معنای واقعی کلمه بشوید؛ یعنی دارای استعداد، ‌دارای تلاش و برخوردار از هدایت و توفیق الهی که البتّه «وَ مَن یُؤمِن بِاللَّهِ یَهدِ قَلبَه»؛ (۱) ایمان، هدایت را به دنبال خودش می‌آورَد. ۱) سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «... و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد. ...»

۰

روایت یک خبرنگار | نخبه ایرانی

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

روایت یک خبرنگار | نخبه ایرانی

روایت یک خبرنگار | نخبه ایرانی

رسانه KHAMENEI.IR در «روایت یک خبرنگار» مروری بر دیدار اخیر نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی با رهبر انقلاب داشته است.

 

۰

نخبه یکی از مهمترین ثروت‌های انسانی کشور است/ دانشگاه جلوی سلطه دشمن را می‌گیرد

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

نخبه یکی از مهمترین ثروت‌های انسانی کشور است/ دانشگاه جلوی سلطه دشمن را می‌گیرد

امام خامنه‌ای: نخبگان دانشگاهی ما آبروی ایران هستند/ مسئولان از نخبه حمایت عاقلانه و خردمندانه کنند

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خدای متعال را جدّاً جدّاً سپاسگزارم که الحمدلله بعد از سبک شدن این مشکل کرونا، بار دیگر این جلسه‌ی شاداب و زنده و امیدبخش تشکیل شد؛ حقیقتاً حضور شما جوانها، بخصوص جوانان نخبه که شما هستید، خلّاق امید است؛ یعنی اصلاً حضور شما در هر جا که باشید، امید را به وجود می‌آورد، ‌خلق میکند. برای همین هم هست که کسانی که با پیشرفت کشور موافق نیستند، با حضور شماها در آن جایی که باید حاضر باشید، موافق نیستند. خب الحمدلله.

من یک جمله راجع به این مطالبی که دوستان گفتند عرض بکنم؛ اوّلاً بسیار مطالب خوبی گفته شد، یعنی جدّاً من استفاده کردم و به نظرم میرسد که پیشنهادهایی که داده شد درست است و غالباً هم عملی است؛ و از اینجا انسان این حقیقت را بیشتر درک میکند که بسیاری از مشکلات ما در این سالهای گذشته، مشکلات مدیریّتی بوده؛ راهکار وجود داشته، [امّا] مدیریّتها به آن راهکار نپرداختند. حالا امیدواریم که این دولت فعلی ان‌شاءالله با جدّیّت دنبال کند، که نشانه‌هایش دارد دیده میشود.  اینجا چند نفر از آقایان وزرا و معاون رئیس‌جمهور هستند، اینها را در دولت باید مطرح کنند، من هم اینها را منتقل خواهم کرد؛ یعنی حالا این مطالبی که به من داده شد، در دفتر یک بررسی‌ای میکنند، [بعد] ان‌شاءالله، هم به خود آقای رئیس جمهور، هم به مجموعه‌ی مسئولین دولتی منتقل میکنیم.

مطلبی که من امروز آماده کرده‌ام که عرض بکنم، دو سه سرفصل است که سعی میکنم کوتاه بحث بشود. یکی درباره‌ی نخبه است؛ عنوان نخبه، موضوع نخبه؛ دو سه نکته را در این زمینه میخواهم عرض کنم که نخبه کیست و چه کار میکند. یک سرفصل دیگر، انتظارات از نخبه است؛ حالا بعد که شناختیم نخبه کیست، چه انتظاراتی از نخبگان کشور داریم. سرفصل بعدی این است که چه انتظاراتی از دستگاه‌ها داریم برای کمک به نخبه؛ چون نخبه یک جوان است؛ کمک میخواهد، پشتیبانی میخواهد، حمایت میخواهد؛ نوع این حمایتها باید مشخّص بشود. من هر کدام از اینها را به اجمال عرض میکنم. یک نکته‌ای هم در آخر در ذهنم هست که آن را هم عرض خواهم کرد.

در مورد نخبه‌ی علمی و [کلّاً] نخبه، اوّلاً باید بدانیم و میدانیم ــ یعنی من بجد به این معتقدم و باید همه بدانیم این را ــ که نخبه یکی از مهم‌ترین ثروتهای انسانی کشور است؛ بله، منابع طبیعی کشور مهم است، جایگاه‌های جغرافیایی مهم است، شکل اقلیمی مهم است، اینها همه‌ مهم است، امّا یکی از مهم‌ترین‌ها وجود نخبه است؛ نخبه را ثروت عظیمی باید دانست. وقتی آن را ثروت عظیمی دانستیم، در تولیدش تلاش میکنیم، از دست دادنش را خسارت میشمریم، و حتّی‌المقدور مانع میشویم از اینکه این از دست برود و با او رفتار کریمانه خواهیم داشت؛ وقتی فهمیدیم ثروت باعظمت و مهمّی است، رفتار ما هم با او به همین تناسب شکل خواهد گرفت. بنابراین، این را باید بدانیم، همه بدانند؛ مسئولین کشور و مؤثّرین در فضای عمومی کشور.

نخبه‌ی علمی و اساساً دانشگاه، جزو ارکان پیشرفت کشورند؛ یعنی یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما می‌بینید در مقاطع مختلف، نه فقط حالا دیروز و پریروز، تلاش شده که دانشگاه‌ها تعطیل بشود، کلاس‌ها تعطیل بشود، بچّه‌ها سر کلاس نروند، استاد نرود و از این کارها، ناشی از این است؛ چون دانشگاه نقش اساسی دارد. حالا آن کسی که استاد را تلفنی تهدید میکند که اگر بروی، چنین و چنان، معلوم نیست خودش عامل اصلی باشد؛ عامل پشت صحنه مهم است. این به خاطر آن است که دانشگاه مهم است، دانشگاه برای پیشرفت کشور حیاتی است. هر چه دانشگاه را بتوانند لنگ کنند، تعطیل کنند، خراب کنند، ناقص کنند، برای دشمنان کشور و [دشمنان] پیشرفت کشور مغتنم است. پس بنابراین، دانشگاه از ارکان پیشرفت کشور است.

دانشگاه یکی از بزرگ‌ترین موانع در مقابل سلطه‌ی استکبار است؛ ما باید این را بدانیم. هدف قدرتهای گردن‌کلفت جهانی سلطه است؛ به چه وسیله؟ یک روز با اسلحه، یک روز با فریب، یک روز با علم؛ با علم هم سلطه پیدا میکنند. دانشگاه جلوی سلطه را میگیرد؛ یعنی شما اگر چنانچه توانستید سطح علم کشور را بالا بیاورید، در مقابل سلطه‌ی دشمن یک مانع ایجاد کرده‌اید. خب؛ این یک نکته در مورد نخبه‌های علمی و دانشگاه.

یک نکته‌ی دیگر این است که یک عنصر در ایجاد نخبه استعداد طبیعی او است؛ فکر خوب، ذهن خوب، مغز خوب، که این عطیّه‌ی الهی است؛ این دیگر کار کسی نیست، این را خدا داده؛ حالا اینکه به چه دلیل خدا داده، بحث دیگری است. خدای متعال به این نخبه‌ی ما مغز قوی، فکر خوب، آمادگی لازم، چشم باز را عطا کرده؛ این یک عنصر. عنصر دوّم برای اینکه کسی نخبه بشود، همّت و تلاش او است، کار خود او است؛ وَالّا خیلی‌ها هستند همین عطیّه‌ی خدادادی را دارند، [امّا] کار نمیکنند، تلاش نمیکنند، همّت نمیکنند، به جایی نمیرسند؛ نه خودشان رشد میکنند، نه به کشور کمکی میکنند. کم نداشته‌ایم از این قبیل، الان هم داریم، در گذشته که خیلی بیشتر هم بود. پس بنابراین، عنصر دوّم برای ایجاد نخبه مربوط به خود او است و آن، تلاش و همّت و کار و پشتکار و مانند اینها است. این دو عنصر. یک عنصر سوّمی هم هست که آن را بعد عرض میکنم؛ در همین صحبتم، بعداً عرض خواهم کرد.

خب؛ یک عامل مهم برای اینکه حالا این نخبه‌ای که متشکّل از این عناصر است، بتواند آن استعداد ذاتی را بُروز بدهد و فرصت تلاش پیدا کند، زمینه است؛ زمینه‌ی تلاش نخبه؛ این خیلی مهم است. گاهی نخبه‌ای هست، آمادگی کار هم دارد امّا زمینه برایش فراهم نمیشود. خب، این زمینه‌ای که عرض کردیم که بایستی به وجود بیاید، در دوران طاغوت وجود نداشت؛ اگر هم بود، خیلی جزو سیاستهای رسمی طاغوت نبود؛ زمینه وجود نداشت. خیلی‌ها بودند دارای استعدادهای خوب، آماده‌ی تلاش هم بودند، تلاش هم میکردند، [امّا] توی سرشان میزدند؛ نه فقط زمینه برایشان فراهم نمیشد بلکه حتّی ضدّ کار هم برای آنها به کار میرفت؛ در دوره‌ی طاغوت این جوری بود. به برکت انقلاب اسلامی زمینه فراهم شد. ببینید؛ این را من با صراحت و با جرئت میگویم، یعنی یک چیزی است که قابل تشکیک نیست، من چون از اوّل انقلاب در مجموعه‌ی دانشجویی و دانشگاهی و دانشگاه تهران و دانشگاه‌های دیگر حضور داشتم، با استاد و با دانشجو و مانند اینها دائم نشست و برخاست داشتم، با همه‌ی اعتقاد و با قابلیّت اثبات این را عرض میکنم که با انقلاب اسلامی زمینه برای نخبه‌پروری فراهم شد.

اوّلاً توسعه‌ی دانشگاه‌ها؛ شما ببینید کجای کشور الان دانشگاه ندارد. حالا دوستان بعضی گله کردند که یک جاهایی دانشگاه ایجاد شده بدون اینکه زمینه‌هایش فراهم باشد؛ خیلی ‌خب، پس انگیزه‌ی ایجاد دانشگاه وجود داشته؛ این خیلی مهم است. همه ‌جای کشور دانشگاه هست. دانشگاه‌های بعضی از شهرهای دوردست دانشگاه‌های برجسته‌ای هستند؛ انسان میتواند [این را] بفهمد؛ اساتید خیلی خوب، اساتید برجسته، ممتاز در دانشگاه فلان شهر دوردست [هستند]؛ سراغ داریم از این قبیل. خب، [این از] توسعه‌ی دانشگاه.

بعد هم دانشگاهیان؛ گسترش دامنه‌ی دانشگاهی؛ چه دانشجو، چه استاد. دانشجویان کشور ــ حالا من این آمار را مکرّر گفته‌ام، امّا الان دقیق یادم نیست؛ یادداشت که برمیداشتم منابع در اختیارم نبود ــ حدود ۲۵ برابر، دانشجویان کشور رشد پیدا کرده‌اند؛ ۲۵ برابر. خیلی است.

استاد؛ سالهای اوّل انقلاب ــ همان سالهای حدود  ۵۹، ۶۰ ــ که ما در مسائل دانشگاه بحث میکردیم، آن‌ طور که در ذهنم هست، حدود پنج هزار استاد، اعضای هیئت علمی در کشور بود؛ الان بیش از صد هزار است؛ الان بیش از صد هزار است. جمعیّت کشور بیش از دو برابر شده امّا این، بیست برابر شده؛ اینها مهم است. این آمارها خیلی زبان‌دار است، خیلی گویا است. انقلاب چه کار کرده؟

خب، انبوه پژوهشگاه‌هایی که در کشور هستند؛ اندیشکده‌، پژوهشکده، پژوهشگاه. فراوان در خیلی جاهای کشور اینها هستند. این توسعه‌ی علم در کشور خیلی چیز باارزشی است. این زمینه‌ی نخبه‌پروری است؛ از زمینه‌های نخبه‌پروری، یکی این است. البتّه باید تشکّر کنیم از خود دانشگاهی‌ها؛ دانشگاهی‌های ما نگذاشتند که ما محتاج غربی‌ها بمانیم. چون وقتی که یک کشوری دانشگاه دارد [ولی] استاد ندارد، یکی از چیزهایی که به ذهن میرسد این است که خب برویم از بیرون استاد بیاوریم؛ [لکن] دانشگاهی‌های ما اجازه ندادند؛ استاد تربیت کردند. الان شاید صدی نود استادهای امروز، نسلشان تربیت‌شده‌‌های اساتید دانشگاه خودمان هستند؛ کار کردند، تلاش کردند. خب، جمهوری اسلامی دانشگاه را گسترش‌یافته میخواست، توانا میخواست، و این بحمدالله انجام گرفت، دانشگاه هم از این فرصت تاریخی استفاده کرد و خودش را توسعه داد. این یک مطلب.

یک مطلب هم این است که بدون مبالغه باید بگوییم نخبگان دانشگاهیِ ما مایه‌ی آبروی ایران شدند. شما نسل جوانِ نخبگان هستید. قبل از شما هم، در نسلهای قبل از شما، نخبگان زیادی در این چهل سال وجود داشتند؛ آبرو دادند به کشور. در هر مسئله‌ای که دانشمندان ما ورود کردند و متمرکز شدند، کاری کردند که در محافل علمیِ جهان مورد تحسین واقع شد. حالا من چند نمونه‌اش را اینجا بگویم، که البتّه همه‌ی شما هم میدانید.

مثلاً تحقیقات و دستاوردهای پژوهشگاه رویان، نه فقط در مسئله‌ی سلّول‌های بنیادی، که در شبیه‌سازی حیوان زنده، در دنیا یک چیز کمیابی بود؛ این اتّفاق افتاد. آن حیوان زنده را خود من دیدم؛ این نقل نیست، بنده رفتم از نزدیک آن حیوان زنده‌ی تولیدشده را [دیدم]. یکی هم نبود چند تا بودند؛ اینها را ما دیدیم؛ این خب کار کوچکی نبود. رحمت خدا بر کاظمی آشتیانی(۲) که این پایه را او گذاشت و بعد هم این برادرانی که الان هستند دنبال کردند، به اینجا رسیدند؛ این یک نمونه.

پیشرفت در بیوشیمی و دست یافتن به کرسی یونسکو(۳) در این رشته؛ [خودشان] اعتراف کردند. شما میدانید در این کرسی‌های بین‌المللی، یکی از کارهای اساسی دشمنانِ ما این است که دخالت کنند، نفوذ کنند، نگذارند ایران کرسی بگیرد و عضو بشود؛ علی‌رغم این، نخبگان ما این پیروزی را به دست آوردند.

یا یک نمونه‌ی دیگر، انتقال ماهواره به فضا است؛ این مال چند کشور است، همه‌ی کشورها این را ندارند. خیلی‌ها ماهواره در فضا دارند، [ولی] مال خودشان نیست، خودشان پرتاب نکردند. آنهایی که خودشان پرتاب میکنند، تعداد معدودی کشورند. ما البتّه عقبیم امّا پرتاب کردیم، توانستیم، رفتیم؛ دانشمندان ما متمرکز شدند. حالا این برادرمان در مسئله‌ی فضا اینجا یک مقداری اشاره کردند که این کارها شده. [نمونه‌ی دیگر:] ساخت ربات‌های انسان‌نما در دانشگاه تهران؛ مهم است. اینها را چرا ما ندیده بگیریم؟

دستاوردهای بنیادین در صنعت هسته‌ای. این مسئله‌ی صنعت هسته‌ای داستان مفصّلی است؛ خیلی حرفها در این زمینه هست که حالا مجال گفتنش نیست. ما به مسائل بنیادین در صنعت هسته‌ای دست پیدا کرده‌ایم. ما دنبال سلاح و بمب و مانند اینها نمیرویم امّا خود این صنعت خیلی برکات دارد؛ ما توانستیم [به آن] دست پیدا کنیم. البتّه اینهایی که امروز در دنیا صنعت هسته‌ای دارند، به غیر از آن تولیدکنندگان اوّل که مال کشور آلمان زمان هیتلرند که بعد آمریکایی‌ها از آنها گرفتند، بعضی‌های دیگر توانستند با بعضی از انواع سرقتهای علمی از آمریکایی‌ها بگیرند، بعد آن کشور به کشور همفکر خودش داد، بعد آن کشور [به دیگری]؛ اینهایی که [دانش هسته‌ای را] دارند، این جوری پیدا کردند. ما نه، البتّه آن زمینه‌ی بسیار ناقص اوّلی از خارج بود، خیلی چیز کم‌اهمّیّتی بود، امّا آن کاری که انجام گرفته، نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ نخبه‌ی ایرانی با قدرت، با امید انجام داد.

ساخت تجهیزات پیشرفته‌ی موشکی و پهپادی که چند سال پیش از این میگفتند که اینها فتوشاپ است! وقتی که عکسهایش منتشر میشد، میگفتند این فتوشاپ است؛ حالا میگویند که پهپادهای ایرانی خیلی خطرناک است! چرا به فلان کس میفروشید، به فلان کس میدهید. خب، اینها کارهایی است که نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ اینها برای کشور آبرو است. ساخت واکسن‌های پیچیده، بخصوص واکسن کرونا و امثال اینها؛ کم نداریم. خب، این هم یک نکته که نخبه‌ی ایرانی توانسته به کشور آبرو بدهد؛ به کشور آبرو بدهد. من اینها را میگویم برای اینکه شما که نخبه‌اید، قدر خودتان را بدانید، آنهایی هم که بیرون نشسته‌اند، قدر شما را بدانند؛ حالا بنده که خیلی قدر شماها را میدانم؛ خدا کند بتوانیم کمکی به شما کنیم.

امّا آن عنصر سوّم: دو عنصر را گفتم، گفتم یک عنصر سوّمی وجود دارد؛ آن عنصر سوّم برای نخبه بودن و نخبه شدن و نخبه شمرده شدن چیست؟ آن عبارت است از هدایت و توفیق الهی. بدون تردید برای اینکه شما نخبه بشوید و نخبه شمرده بشوید، احتیاج دارید به توفیق الهی و به هدایت الهی. صِرف اینکه کسی استعداد داشته باشد و این استعداد را به کار ببرد، آدم را نخبه نمیکند. ممکن است یک کسی، آدم بسیار باهوشی و زرنگی [باشد]، این زرنگی را، این هوش را برای اختلاس به کار ببرد! مگر نمیبرند؟ یا برای دزدی [به کار ببرد]؛ این نخبه است؟ نه، این دزد است؛ این اختلاسگر است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که به معنای واقعی کلمه برگزیده باشد؛ نخبه یعنی منتخب؛ نخبه یعنی برگزیده و ممتاز. این دزد زرنگ که انواع قفلهای گوناگون و پیچیده‌ی خودرو را میتواند باز کند، خودرو را بدزدد و ببرد، این انسان ممتازی است؟ نه، این دزد است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که این حرکت را با توفیق الهی دنبال کند و با هدایت الهی پیش برود.

خب، من حالا این مسئله‌ی دزد و اختلاسگر را یک مقداری توسعه بدهم؛ من میگویم آن کسی که در دانش فیزیک نابغه میشود و بمب اتم درست میکند، این به نظر ما نخبه نیست. آن کسی که از دانش شیمی استفاده میکند، گاز خردل و گازهای شیمیایی درست میکند که انسانهایی را تا آخر عمر گرفتار میکند، این نخبه نیست. آن کسی که با پیشرفت در ریاضیّات و مثلاً مهندسی‌های پیشرفته میتواند فضا را تصرّف کند ــ هم فضای خیلی بالا را، هم فضای زندگی مردم را ــ یعنی شما داخل خانه‌تان هم که دارید حرف میزنید، خاطرتان جمع نیست که یک گوش بیگانه‌ای دارد حرف شما را می‌شنود؛ نه فقط گوشی همراه، نه، طُرق دیگر هم وجود دارد. این نخبه نیست؛ این که این ‌جور از دانش سوء استفاده میکند، نخبه نیست.

 در دوران استعمار، غربی‌ها ــ اوّل از پرتغال و اسپانیا و مانند اینها شروع شد، بعد بتدریج رسید به جاهای دیگر [مثل] هلند و بلژیک و انگلیس و فرانسه؛ ــ خب زودتر از دیگران توانستند به سلاح دست پیدا کنند؛ یعنی انقلاب صنعتی مثلاً در قرنهای هفدهم، هجدهم یکی از اوّلین کارهایی که انجام داد این بود که سلاح پیشرفته درست کرد. خب با این سلاح پیشرفته اینها آمدند کشورها را قبضه کردند. هندوستان یک کشور با آن عظمت را، با دَه‌ها برابر سطح جغرافیایی جزیره‌ی انگلیس ــ [البتّه] نه فقط هند؛ هند و پاکستان و بنگلادشِ امروز، [یعنی] شبه‌ قارّه‌ی هند را ــ آمدند تصرّف کردند، کشورهای حول و حوش را هم [مثل] همین میانمار و مانند آنجاها را تصرّف کردند، صنایع ملّی این کشورها را از بین بردند. شما این کتاب نگاهی به تاریخ جهانِ نهرو(۴) را بخوانید. متأسّفانه شماها کتاب کم میخوانید؛ این نگاهی به تاریخ جهان، نوشته‌ی نهرو است؛ او شرح داده کیفیّت ورود انگلیسها را به هند و اینکه در هند چه کار کردند.

من اخیراً یک کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان(۵) ــ که من از نزدیک [با ایشان] آشنایی ندارم ــ نوشته، به نام سرگذشت استعمار؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای، ۱۲۰ صفحه‌ای است؛ تشریح میکند که استعمار چگونه در قارّه‌ی آمریکا و در قارّه‌ی آسیا توانست ثروتهای اینها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند. خب اینها به وسیله‌ی سلاح توانستند یک چنین کارهایی را بکنند. ذهنهای خلّاقی داشتند، درست است؛ تلاش هم خیلی کردند؛ اهل خطرپذیری بودند؛ اینها خصوصیّات خوب اروپایی‌ها است امّا از این خصوصیّات چه استفاده‌ای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم؛ نظام سلطه. یکی از بلاهای بزرگ امروزِ دنیا که هنوز تمام نشده و ان‌شاءالله تمام خواهد شد، نظام سلطه است. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ یک عدّه‌ای حتماً بایستی قدرتمندانه بر همه‌ی دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوششهای مختلف از اینها اطاعت کنند؛ این نظام سلطه است. این نظام سلطه را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد. خب، پس نخبه به‌ عنوان یک توصیف ارزشی شامل اینها نمیشود.

نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفت‌آوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است.

خب، حالا شما جوانان عزیز خوشبختانه دلهایتان آلوده نیست؛ شماها جوانید، جوان ممکن است تخلّفاتی داشته باشد امّا دلتان پاک است، ضمیرتان ضمیر روشنی است، از این هدایت الهی خیلی میتوانید برخوردار باشید. پس [باید] بتوانید نخبه‌ی به معنای واقعی کلمه بشوید؛ یعنی دارای استعداد، ‌دارای تلاش و برخوردار از هدایت و توفیق الهی که البتّه «وَ مَن یُؤمِن بِاللَهِ یَهدِ قَلبَه»؛(۶) ایمان، هدایت را به دنبال خودش می‌آورَد. خب، این چند کلمه راجع به نخبه.

امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود ان‌شاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبه‌ها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوه‌شان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهره‌ی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهره‌ی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمی‌بینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمی‌بینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.

یک توقّع دیگری که از نخبگان هست، این است که غفلت نکنند. اینجا دو جور غفلت وجود دارد: یکی غفلت از توانایی‌های خود است. اگر شما از توانایی‌های خودتان غفلت کنید، دیگر تلاش نخواهید کرد. بعضی از نخبگان ما به یک حدّی که میرسند متوقّف میشوند؛ این ناشکری است، این غفلت است. دنبال کنید، پیش بروید، هر چه ممکن است تلاش را ادامه بدهید؛ به هر شکلی که ممکن است از تواناییِ خودتان که بی‌نهایت است غفلت نکنید. توانایی بی‌نهایت است؛ یعنی جوری است که هر چه شما از این تواناییِ نخبگی استفاده کنید، این چشمه بیشتر در درون شما خواهد جوشید، نخبه‌تر خواهید شد؛ هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خواهد شد. خسته نشوید، متوقّف نشوید، اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار نشوید. سرگرمی‌های زیان‌باری هم وجود دارد، این یک غفلت است ، حالا در فضای مجازی یا غیر مجازی؛ اسیر این سرگرمی‌ها هم نشوید.

غفلتِ دیگر [غفلت از] ظرفیّتهای کشور است. حالا شما دوستان آمدید هر کدام از آن رشته‌ی خودتان و کار خودتان گفتید؛ خیلی خب، اطّلاعاتتان خیلی خوب است، ما استفاده میکنیم؛ امّا از رشته‌های دیگر خبر دارید؟ نخبه‌های کشور از ظرفیّتهای عظیم و وسیع کشور مطّلع هستند؟ من فکر نمیکنم؛ یعنی میدانم که نه، همه مطّلع نیستند؛ اکثر مطّلع نیستند.

یک روزی، یک آقایی گفته بود که ما از لحاظ سلاح در مقابل آمریکا صفر هستیم، میتواند مثلاً در یک ساعت فلان [ضربه را بزند ]؛(۸) من اینجا گفتم(۹) که یک تور گردشگری بگذارید، این آقایان بروند سلاحهای نظامی ما را ببینند، این صنایع تسلیحاتی ما را ببینند تا از این اشتباه بیرون بیایند؛ حالا این تور را برای همه‌ی شماها باید گذاشت. یکی از کارهای مهم این است. به نظر من یکی از کارهای معاونت علمی همین است. بچّه‌ها را آشنا کنید با آن چیزی که در کشور وجود دارد؛ آن ظرفیّتهایی که هست و کارهای فراوانی که دارد میشود. من میدانم که خیلی‌ها مطّلع نیستند؛ حتّی بعضی از این ظرفیّتها را انکار میکنند، مثل آن شاه نادان؛ به یکی از شاه‌ها گفتند یک مادّه‌ی بدبوی سیاه‌رنگ منحوسی به نام نفت از یک جاهایی جوشیده، این خارجی‌ها، بیچاره‌ها، حاضرند بیایند این را بردارند ببرند؛ اجازه بدهیم ببرند؛ او هم گفت: خیلی خب، ببرند راحت بشویم! حالا هم به ما میگویند که یک چیزِ زحمت‌دارِ مشکلی به نام صنعت هسته‌ای وجود دارد در کشور که بگذارید جمعش کنند ببرند، نماند. میگویند این حرف را! بدروغ ادّعا میشود که دنیا از صنعت هسته‌ای و از انرژی هسته‌ای روگردان شده؛ دروغ محض! روزبه‌روز دارند پایگاه‌های هسته‌ای‌شان را ــ نه پایگاه‌های نظامی، [بلکه] پایگاه‌های صنعتی ــ دارند اضافه میکنند، افزایش میدهند. ما هم احتیاج داریم. ما آن روزی که شروع کردیم ــ که حالا سالها است ــ اگر شروع نمیکردیم، بایستی ده سال دیگر شروع میکردیم و سی سال دیگر نتیجه میگرفتیم؛ یعنی این چیزی نیست که یک کشور بتواند از آن صرف نظر کند. خب حالا این هم از این [مطلب].

یک غفلت دیگر هم غفلت از دشمن است. از دشمن هم نباید نخبه‌های ما غافل بشوند. دشمن گاهی به ‌عنوان یک چهره‌ی علمی جلو می‌آید. بنده خبر دارم؛ اینکه میگویم، اطّلاع است، حدس و تحلیل نیست. خیلی از این مراکز علمی که دعوت میکنند استادها را، گاهی اوقات دانشجوها را، اعضائی که خودشان را در آن هیئت علمی نفوذ داده‌اند، اعضای امنیّتی سی‌آی‌ای و موساد و مانند اینها را به ‌عنوان چهره‌ی علمی. می‌نشینند و ارتباطات برقرار میکنند. حالا این ارتباطات بعدش به کجا برسد، این را دیگر خدا میداند؛ حدّاقلّش این است که ذهن او را خراب کنند. اگر نتوانند جذبش کنند، اگر نتوانند فریبش بدهند، حدّاقلّش این است که ذهنش را خراب کنند. دشمن این جوری وارد میشود. خودشان را مؤدّب جا میزنند، باهوش جا میزنند، بعد معلوم میشود که اینها کلاه ما را برمیدارند.

امّا انتظاراتی هم که از دستگاه‌ها برای نخبه داریم، بخش مهمّی است. در یک کلمه: حمایت. از دستگاه‌ها توقّع داریم که از نخبگان حمایت کنند. این حمایت همیشه به معنای پول دادن نیست. گاهی پول دادن مضر است؛ حمایت [باید] عاقلانه، بخردانه و با توجّه به جوانب گوناگون باشد.

یکی از موارد حمایت این است که چه نخبه‌ای که در ایران درس خوانده، چه نخبه‌ای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبه‌هایی که در خارج درس خوانده‌اند و به جایی رسیده‌اند و حالا آمده‌اند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامه‌ی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبه‌های ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبه‌ای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبه‌های ما ــ نخبه‌های برجسته ــ بیرون درس خوانده‌اند، آمده‌اند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشته‌اند رفته‌اند! دیده‌اند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایه‌گذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضی‌ها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبه‌ها نخبه‌ها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانع‌تراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.

یک نکته‌ی دیگر که انتظار میرود، این است که شاخص ارزیابی نخبه را اصلاح کنیم. امروز شاخص ارزیابی استاد و نخبه و غیره غالباً مقالات است؛ این درست نیست. البتّه من قبلاً هم این را گفته‌ام،(۱۰) من بارها تکرار کرده‌ام این را؛ شاخصها را حلّ مسئله قرار بدهید. مسئله را ارائه بدهید، بخواهید حل کنند؛ این جمع، این گروه نخبه، این شخص نخبه، این استاد نخبه، یک مسئله‌ای را حل کند برای دستگاه‌های ذی‌ربط؛ این شاخصِ ارتقا باشد، این شاخصِ پذیرش به عنوان رتبه‌ی برتر باشد؛ این هم یک نکته است.

یک نکته هم اینکه به نخبگان ما افق روشن نشان داده بشود. بعضی‌ها نخبه را مأیوس میکنند، افق را تاریک نشان میدهند؛ این خلاف واقع است؛ افق روشن است، باید نشان داد، باید آنها را دلگرم کرد. هم استاد، هم مدیران آموزش عالی، هم فعّالانی که در رسانه‌ها کار میکنند ــ چه رسانه‌ی ملّی، چه مطبوعات ــ چه صاحبان صنایع و شرکتهای دانش‌بنیان، که حالا اینجا هم بعضی از دوستان گفتند، فضا را فضای شوق‌انگیزی برای نخبه‌ها قرار بدهند. امروز ناامید کردن نخبه‌ها و بی‌آینده نشان دادن نخبه‌ها به نظر من بخشی از جنگ نرم دشمن است. سعی دشمن همین است که نخبگان کشور را بی‌آینده نشان بدهد. حالا این را عرض میکنم که نقطه‌ی ضعف وجود دارد در کشور، نه اینکه نقطه‌ضعف‌ها را انکار کنیم؛ نقطه‌ضعف کم هم نیست، زیاد است، امّا نقاط قوّت را در کنار نقاط ضعف باید دید. دشمن سعی میکند در مورد نقاط ضعفِ ما اغراق‌گویی کند، نقاط قوّت ما را بپوشاند؛ نباید بگذاریم، ما نباید به دشمن در این زمینه کمک کنیم.

این آخرین عرایض ما است. من درباره‌ی همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربی‌ها در تبلیغاتشان این جور وانمود میکردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب به‌وجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اوّل [میگفتند] رو به زوال است. گاهی میگفتند دو ماه دیگر، گاهی میگفتند یک سال دیگر، گاهی میگفتند پنج سال دیگر؛ زمان معیّن میکردند! یک عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل ــ حالا یا از روی غفلت، بعضی‌ها هم از روی بدخواهی ــ همین را ترویج میکردند. زمان امام، یک روزنامه‌ای که اسم نمی‌آورم برداشت یک مقاله‌ی مفصّلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند ــ از آن تیترهای درشت صفحه‌ی اوّلی ــ که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست، که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آن وقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع میشد، نخیر، زمان امام هم میگفتند.

بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجّهین ــ [یعنی] آدمهای موجّهی هم بینشان بودند، چهره‌های معروف نظام و موجّه که سابقه‌ی کاری هم در نظام داشتند(۱۱) ــ یک اعلامیّه‌ای دادند که نظام در لبه‌ی پرتگاه است، یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عدّه از نمایندگان مجلس(۱۲) نامه نوشتند به بنده؛ یک نامه‌ی واقعاً غیر منصفانه‌ای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب میدادند، [امّا] از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصه‌اش این بود که باید تسلیم بشوید وَالّا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان‌شاءالله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرّر این کار را انجام دادند.

آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیلمان از اوضاع چیست؛ تحلیلِ درست کنیم. دو نظامِ تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همه‌گیر جهانی بی‌فایده است؛ فایده‌ای ندارد. یک هنجارهای بین‌المللی وجود دارد، دولتها بر اساس این هنجارها شکل گرفته‌اند، قدرت گرفته‌اند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین ‌جور، دیگران همین ‌جور؛ در مقابل این هنجارها بی‌خود نَایستید؛ از بین میروید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمیگویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتّب دارند میگویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را میکنند، دیگران را متوهّم تصوّر میکنند! میگویند اینها دچار توهّمند ــ مثلاً بنده‌ی حقیر؛ در رأسشان خود من ــ [میگویند] اینها دچار توهّمند خیال میکنند دارد کار پیش [میرود]. این یک تحلیل.

یک تحلیل هم نه، تحلیل واقع‌بینانه است. این تحلیل، واقعیّات را میبیند؛ نه فقط واقعیّات خوب را، [بلکه] واقعیّات بد را هم میبیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکرده‌ایم. بنده در ملاقاتهای مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضان‌ها هست که همه‌ی آنها را [دعوت میکنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکّر میدهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجّه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛‌ من بارها گفته‌ام ما عقبیم؛ در این شکّی نیست، امّا آن طرف قضیّه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پُرشتابی را شروع کرده‌ایم حالا به نزدیکهای جلو رسیده‌ایم؛ این یک واقعیّت است. هنوز به آن جلو نرسیده‌ایم امّا خیلی پیش رفته‌ایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کرده‌ایم؛ در دانش پیشرفت کرده‌ایم، در مدیریّتها پیشرفت کرده‌ایم؛ ضعفها هست؛ بعضی از مسئولین ما،‌ بعضی از دولتهای ما کوتاهی‌هایی داشته‌اند؛ اینها وجود دارد امّا حرکت، حرکت انقلاب است، پیشرفت انقلاب است.

شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقع‌بینانه است؛ تحلیل غرب‌گراها و غربی‌ها واقع‌بینانه است، و ما متوهّمیم؛ یا نه، تحلیل انقلاب واقع‌بینانه است، آنها متوهّمند. واقع قضیّه این است. حرکت انقلاب حرکت محکمی است؛ شما جوانها یکی از بزرگ‌ترین نشانه‌هایش هستید. شما الان یک جمع نخبه [هستید] که فقط هم شما نخبه نیستید، نخبه‌های دیگری هم هستند؛ نخبه‌های بزرگ، معتقد به انقلاب،‌ معتقد به این راه، در حال تلاش و جدّیّت، بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟

پروردگارا! ما را در راه خودت ثابت‌قدم بدار. پروردگارا! ما را با هدایت خودت و با توفیق خودت به راه راست، در حرکت کامل دربیاور. پروردگارا! دشمنان ملّت ایران را منکوب و مغلوب ملّت ایران کن.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
 در ابتدای این دیدار، آقای دکتر روح‌اﷲ دهقانی‌فیروزآبادی (سرپرست معاونت علمی و فنّاوری رئیس‌جمهور) و هفت نفر از نخبگان جوان به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداختند.
 دکتر سعید کاظمی‌آشتیانی (رئیس سابق پژوهشگاه رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی ایران)
 سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متّحد (UNESCO)
 جواهر لعل نهرو (از نخست‌وزیران پیشین هند)
 آقای مهدی میرکیایی
 سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «... و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد. ...»
۷) آقای محمّدجواد ظریف (وزیر امور خارجه) در دوازدهم آذر سال ۱۳۹۲ در دانشگاه تهران گفته بود: «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند، بلکه از مردم ایران میترسند. آیا شما فکر میکنید آمریکا نمیتواند سیستم نظامی ما را از کار بیندازد؟ واقعاً شما فکر میکنید آمریکا از سیستم نظامی ما میترسد؟ آیا واقعاً به خاطر سیستم نظامی ما است که آمریکا جلو نمی‌آید؟»
 بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها (۱۳۹۳/۴/۱۱)
 از جمله، بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملّى نخبگان جوان کشور (۱۳۹۳/۷/۳۰)
(۱۰ برخی از اعضای نهضت آزادی، ازجمله مهندس مهدی بازرگان (نخست‌وزیر دولت موقّت) و برخی دیگر از چهره‌های مخالف نظام، به نام جمعیّت دفاع از آزادی و حاکمیّت ملّت ایران از امضاکنندگان این بیانیّه بودند.
(۱۱ جمعی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم
۰

امام خامنه‌ای: جمهوری اسلامی در مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد/ به تحقق عملی وحدت اسلامی امیدوار هستیم

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

امام خامنه‌ای: جمهوری اسلامی در مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد/ به تحقق عملی وحدت اسلامی امیدوار هستیم

امام خامنه‌ای: جمهوری اسلامی در مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد/ به تحقق عملی وحدت اسلامی امیدوار هستیم

همزمان با هفدهم ربیع‌الاول سالروز میلاد پیامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع)، رهبر انقلاب اسلامی امروز در دیدار جمعی از مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکت کننده در کنفرانس وحدت، مهمترین نیاز امت اسلامی برای نقش آفرینی و دستیابی به جایگاه رفیع در هندسه جدید قدرت را اتحاد و انسجام دانستند و با اشاره به جایگاه بسیار مهم فرزانگان و خواص و جوانان روشن‌بینِ دنیای اسلام برای تحقق این مهم،‌ گفتند: «وحدت اسلامی» و حضور تأثیرگذار در دنیای جدید امکان‌پذیر و شدنی است به شرط تلاش عملی و ایستادگی در مقابل سختی‌ها و فشارها که نمونه‌ی بارز آن نظام جمهوری اسلامی است که در مقابل قدرتها تسلیم نشد و ایستاد و اکنون به درخت تناوری تبدیل شده است که حتی تصور «کَندن» آن نیز امکان پذیر نیست.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تبریک میلاد مکرم رسول اعظم (ص) و امام صادق (ع) با تأکید بر شخصیت منحصر به فرد پیامبر اسلام (ص) که نقطه اوج آن بعثت آن حضرت است، گفتند: عید گرفتن روز میلاد پیامبر اسلام (ص) باید برای امت اسلامی فرصتی برای درس گرفتن و الگو قرار دادن آن حضرت، به عنوان «اسوه حسنه» باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به آیات قرآنی که رنج و سختی امت اسلامی را برای پیامبر رنج‌آور و برای دشمنانِ مسلمانان مایه خرسندی می‌خواند، به تبیین و تحلیل چرایی رنج‌های امت اسلامی در دنیای امروز پرداختند و افزودند: مشکلات و سختی‌های دنیای اسلام علل متعددی دارد اما یکی از مهمترین این علتها، تفرقه و جدایی مسلمانان از یکدیگر است.

ایشان، نتیجه‌ی قهری تفرقه و جدایی را «ذلت» و «دوری از عزت» دانستند و تأکید کردند: وظیفه خواص و افراد تأثیرگذار دنیای اسلام، تمرکز بر ایجاد راهها و زمینه‌های عملی برای اتحاد بین مسلمانان است زیرا دشمن در نقطه مقابل، با ایجاد یک سلول سرطانی در منطقه و در زمین فلسطین، به نام رژیم جعلی صهیونیستی و استقرار صهیونیست‌های خبیث، فاسد، قاتل و بی‌رحم در آن، به دنبال ایجاد بیشترین اختلاف در میان مسلمانان و کشورهای اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی، عادی سازی روابط برخی کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی را یکی از بزرگترین خیانت‌ها خواندند و گفتند: ممکن است برخی بگویند تحقق وحدت در شرایط فعلی با وجود برخی رؤسای کشورهای اسلامی امکان‌پذیر نیست اما روشنفکران، علما، فرزانگان و نخبگان دنیای اسلامی می‌توانند فضا را متفاوت از خواست دشمن کنند که در این صورت امکان تحقق وحدت، آسان‌تر خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با طرح این سؤال که «منظور از وحدت چیست؟» خاطرنشان کردند: آنچه از وحدت در دنیای اسلام مد نظر است، ‌وحدت در حفظ منافع امت اسلامی است و نه وحدت نژادی و جغرافیایی.

ایشان افزودند: فهم صحیح منافع امت اسلامی و اینکه مسلمانان باید با چه کسانی و چگونه دوستی یا دشمنی کنند و به اشتراک عمل در برابر نقشه‌های استکبار برسند، برای تحقق وحدت، بسیار مهم است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه نکته مهم و اساسی در اشتراک عمل، رسیدن به فهم مشترک درباره تغییر هندسه سیاسی در دنیا است، گفتند: نقشه سیاسی دنیا در حال تغییر و نظام تک قطبی در حال حرکت به سمت مطرود شدن است و سلطه استکبار جهانی نیز هر روز بیش از گذشته مشروعیت خود را از دست می‌دهد، بنابراین دنیای جدیدی در حال شکل‌گیری است و سؤال بسیار مهم این است که جایگاه دنیای اسلام و امت اسلامی در این دنیای جدید کجاست؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: در چنین شرایطی امت اسلامی می‌تواند جایگاه رفیعی داشته باشد و در دنیای جدید، الگو و پیشرو باشد، ‌به شرط آنکه بتواند به اتحاد کلمه برسد و خود را از تفرقه و وسوسه‌های آمریکا و صهیونیست‌ها و کمپانیهای بزرگ رهایی بخشد.

ایشان با طرح یک سؤال دیگر مبنی بر اینکه «آیا اتحاد کلمه مسلمانان و داشتن جایگاه رفیع در دنیای در حال تغییر امکان پذیر است؟»، گفتند: بله، اتحاد بین ملتهای اسلامی ممکن است اما نیازمند تلاش و عمل و ایستادگی در مقابل فشارها و سختی‌ها است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در این زمینه بیشترین امید به خواص دنیای اسلام و جوانان روشن‌بین و نقش‌آفرینی آنها در هدایت افکار عمومی است، افزودند: یک نمونه از امکان تحقق تأثیرگذاری، جمهوری اسلامی ایران است که نهالی کوچک با هدایت‌های امام خمینی(ره) در مقابل دو ابرقدرت آن زمان ایستاد و آن نهال اکنون به درختی تناور تبدیل شده است که غلط بکند کسی حتی فکر کَندن آن را نیز بکند.

ایشان خاطرنشان کردند: ما ایستادیم و پیش رفتیم، البته ایستادگی نیز مانند هر کار دیگر سختی‌هایی دارد اما آن کسانی هم که تسلیم می‌شوند دچار سختی می‌شوند با این تفاوت که ایستادگی موجب پیشرفت و تسلیم باعث عقب‌رفت است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه لازمه تحقق وحدت اسلامی، جلوگیری از تبدیل اختلافات مذهبی به تنازع و درگیری است،‌ خاطرنشان کردند: سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی که با اصل اسلام ضدیت دارند در محافل خود وارد بحث شیعه و سنّی شده‌اند که بسیار خطرناک است.

ایشان با یادآوری تعبیر گذشته خود از «شیعه انگلیسی» و «سنّی آمریکایی» و تلاش برخی برای تحریف آن، گفتند: شیعه انگلیسی و سنّی آمریکایی یعنی کسی که در هر جایگاه و مقام و کشوری، مانند داعش با ایجاد دعوا و تفرقه و تکفیر در خدمت دشمن است.

رهبر انقلاب اسلامی با ابراز تأسف از جنایات داعش در عراق، سوریه و بخصوص کشتار دانش‌آموزان در افغانستان افزودند: در هر دو طرف شیعه و سنّی، تندروهایی وجود دارند که ارتباطی به تشیع و تسنن ندارند و این تندروی‌ها نباید زمینه‌ساز اتهام زنی به اصل مذاهب شود و باید با کسانی که به اسم طرفداری از یک مذهب، احساسات طرف دیگر را بر می‌انگیزند، برخورد جدی انجام گیرد.

ایشان سختی‌ها و فشارها و کشتارهای روزافزون در فلسطین و دیگر نقاط دنیای اسلام را نتیجه «تشتت امت اسلامی» دانستند و با اشاره به وجوه اشتراک فراوان مسلمانان گفتند: جمهوری اسلامی ایران تاکنون هرآنچه در توان داشته برای تحقق عملی وحدت اسلامی به کار گرفته است که نمونه بارز آن حمایت همه جانبه از برادران اهل تسنن در فلسطین است که این حمایت بعد از این هم با همه توان ادامه خواهد داشت.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جبهه مقاومت که در دنیای اسلام شکل گرفته، مورد حمایت جمهوری اسلامی است، خاطرنشان کردند: ما به لطف و عنایت خداوند ایمان داریم و به تحقق عملی آرزوی بزرگ وحدت اسلامی، امیدوار هستیم.

در ابتدای این دیدار، رئیس‌جمهور در سخنانی، پیامبر اعظم را برترین دعوت‌کننده بشر به عدالت، عقلانیت، معنویت و اخلاق خواند و با برشمردن تلاش‌های دشمنان نهضت نبوی برای ترور شخص و شخصیت و دعوت پیامبر، افزود: امروز نیز در صف‌آرایی جبهه ضدّ اسلام در مقابل پیروان پیامبر، همان تلاش‌ها در قالب تروریزم فرهنگی و اقتصادی جریان دارد اما همچنان‌که آن روز نتوانستند مانع عالم‌گیری نهضت نبوی شوند امروز نیز نخواهند توانست ملتِ پایبند به ارزشهای پیامبر را متوقف کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی علت کینه دشمن از ملت ایران را پیشرفتهای خیره‌کننده و همه‌جانبه آن دانست و خاطرنشان کرد: در سفر اخیر به نیویورک، دبیرکل سازمان ملل در ملاقات خصوصی عذرخواهی کرد و گفت با وجود تلاشهای زیاد نتوانستم تحریم‌های مربوط به کرونا علیه ایران را رفع کنم که به او پاسخ دادم ملت ایران همواره از تهدید و تحریم، فرصت‌سازی کرده و در قضیه کرونا نیز با فعال شدن شش مرکز تولید واکسن به صادرکننده تبدیل شدیم و امروز جزو کشورهای برتر دنیا در مقابله با این بیماری هستیم.

رئیس‌جمهور با اشاره به آمارهایی از پیشرفت علمی، رشد اقتصادی، کاهش تورم و افزایش همکاریهای تجاری و بین‌المللی کشورمان، از همراهی صمیمانه مردم با دولت بخصوص در اجرای اصلاحات اقتصادی تشکر کرد و گفت: دشمنان ایران در اغتشاشات اخیر نیز به دنبال ایجاد زحمت برای کشور بودند اما مردم با صبر و ایستادگی همچون گذشته آنها را ناکام کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی، پنهان‌سازی حقایق و گسترش جاهلیت مدرن را از جمله ترفندهای کنونی بدخواهان دنیای اسلام دانست و افزود: راه مقابله با این ترفند، گسترش بیداری بر محور وحدت اسلامی و پرهیز از تفرقه است.


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* شخصیت رسول اکرم شخصیت منحصر به فردی در همه‌ی عالم وجود است . نشانه‌های عظمت حق تعالی را در همه‌ی دوران زندگی آن بزرگوار میشود دید، حتی در هنگام ولادت. ما امروز  را به عنوان مولود پیغمبر عید گرفتیم و جشن گرفتیم، حتی در روز ولادت آن بزرگوار هم نشانه‌ها و آثار برکات الهی که منشأ اصلی‌اش همان نقطه‌ی اوج است یعنی بعثت، انسان مشاهده میکند. آثار توحید را و نشانه‌های عملی توحید را انسان در روز ولادت هم میبیند. از داخل کعبه که بتها در آنجا سرنگون میشوند تا برخورد با بتهای طاغوتی، طاغوتهای بزرگ بشری آن روز، فلان دریاچه‌ی مقدس خشک میشود، فلان آتشکده‌ی به اصطلاح مقدس خاموش میشود، کنگره‌های طاق کسری فرو میریزد، این حوادث رخ میدهد. لذا روز ولادت یک روز معمولی نیست، روز بسیار مهمی است، روز بسیار بزرگی است. ما این روز را عید میگیریم به این مناسبت. نکته‌ی اساسی این است که عیدگرفتن فقط جشن و ماندگاری و یادبود و این چیزها نیست. عیدگرفتن برای درس گرفتن است. برای الگو قرار دادن پیغمبر اکرم است.

* یکی از درسهای زندگی و ولادت پیامبر(ص) این است که فرمود: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ». من روی این مسئله‌ی عزیزٌ علیه ما عنتم میخواهم تکیه کنم. شما که رنج میکشید، پیغمبر رنج میکشد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است، یعنی اگر امروز مسلمانها در فلسطین و میانمار و... رنج می‌کشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت در می‌آورد؛ در نقطه‌ی مقابل، وضع دشمنان است که از رنج شما خوشحال میشوند. طبعاً وقتی یک چنین حالتی دارد آن جبهه سعی میکند شما را به سمت سختی و بدبختی پیش ببرد. خب حالا این رنج‌های امت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟

یکی از مهمترین عوامل تفرّق مسلمین است: از هم جداییم، متفرقیم، وقتی که متفرّق هستیم، وقتی خیرخواه هم نیستیم، وقتی گاهی حتی بدخواه همدیگر هستیم؛ خب نتیجه همین است. اینجا هم باز قرآن صریح است: وقتی تنازع کردید فشل بوجود می‌آید. فشل یعنی سستی. اختلاف که پیدا کردید قهراً خاک ‌نشین و ذلیل میشوید و قهراً وسیله‌ی تسلط دیگران بر خودتان را فراهم میکنید. این‌طور است. نتیجه تفرّق این است.

* باید برویم به سمت عملی شدن هفته وحدت. حالا وحدت یعنی چه؟ مراد از وحدت قطعاً وحدت مذهبی نیست؛ یعنی اینکه این به مذهب آن دربیاید، آن به مذهب این دربیاید؛ نه، این قطعاً مراد نیست. وحدت جغرافیایی هم نیست، مثل آن چیزی که در دهه‌های شصت میلادی و هفتاد میلادی، بعضی کشورهای عربی با هم اتّحاد پیدا کردند و اعلام کردند که یکی هستند، که نشد و نمیشود و امکان هم ندارد.

مراد از وحدت، وحدت در حفظِ منافعِ امّتِ اسلامی است. اوّل تشخیص بدهیم منافع امّت اسلامی کجاست و در چیست؛ بعد در این زمینه ملّتها با هم توافق کنند، ببینند امّت اسلامی امروز به چه احتیاج دارد، با که باید دشمنی کرد، با که باید دوستی کرد و چه جوری دوستی کرد، این جهت‌گیری‌ها را در ضمن گفتگوها و مذاکرات، به توافق برسند، در این جهت حرکت کنند. مراد این است: اشتراک عمل در برابر نقشه‌های استکبار.

* امروز روز به روز بیشتر واضح میشود که نقشه‌ی سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مسئله‌ی یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملتها مشروعیت خودش را از دست داده، یعنی ملتها بیدار شدند. نظام تک قطبی مطرود شده است، به تدریج دارد مطرودتر میشود.

نظام تک قطبی یعنی چه؟ یعنی اینکه مثلاً فرض کنید آمریکا بنشیند برای عراق یا برای سوریه یا برای ایران یا برای لبنان یا برای فلان طراحی کند: «باید این کار را بکنید، باید این بشود، باید این نشود» گاهی بگوید، گاهی هم نگوید، اما عمل کند. امروز این جوری است. طراحی میکنند برای کشورها و بسیج میکنند نیروهایشان را. خب نقشه دارند. استکبار نقشه دارد.

تدریجاً این حالت تسلطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملتها و بر مناطق گوناگون داشته، دارد تغییر میکند، درست مثل تغییری که در دوران نهضتهای ضد استعماری در نیمه‌ی دوم قرن بیست اتفاق افتاد که پشت سر هم کشورها قیام کردند در میانه‌ی قرن بیست علیه استعمار مستقیم.

خب امت اسلامی در این دنیای جدید جایگاهش کجاست؟ ما امّت اسلامی، ما کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی میتوانیم در دنیای جدیدی که دارد بتدریج شکل میگیرد، میتوانیم جایگاه رفیعی داشته باشیم، میتوانیم به‌عنوان یک الگو مطرح بشویم، میتوانیم به‌عنوان پیشرو مطرح بشویم، امّا به یک شرط. شرطش چیست؟ اتّحاد، نداشتن تفرقه، خلاص شدن از شرّ وسوسه‌های دشمن، وسوسه‌های آمریکا، وسوسه‌های صهیونیست‌ها، وسوسه‌های کمپانی‌ها، از شرّ وسوسه‌های اینها؛ که گاهی این وسوسه‌ها از زبان خودی‌ها شنیده میشود. اگر این شرط را بتوانیم عملی بکنیم، بلاشک خواهیم توانست امّت اسلامی را در جایگاه رفیعی در دنیای آینده و شکل آینده‌ی جغرافیای سیاسیِ جهان قرار بدهیم.

* اتّفاق و اتّحاد بین ملّتهای اسلامی ممکن است. منتها کار لازم دارد. ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم امّا بیشترین امیدمان به خواص دنیای اسلام است؛ به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشن‌بین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات، امید ما به اینها است. اینها احساس استقلال و احساس مسئولیّت و احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند. وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای اداره‌ی کشور هم به طور قهری به آن سمت حرکت میکند.

نمونه‌ی کوچکش ما هستیم، جمهوری اسلامی. ما درمقابل قدرتهای بزرگ ایستادیم. یک روزی این دنیا دست دو قدرت بزرگ بود: قدرت آمریکا و قدرت شوروی سابق. هر دو قدرت که در ده‌ها مسئله با هم اختلاف داشتند، در یک مسئله متّفق بودند و آن، ضدیت با جمهوری اسلامی بود.  خیال میکردند این نهال را میتوانند از ریشه بکنند. این نهال امروز تبدیل شده به یک درخت تناور. غلط میکند فکر کندن آن را هم کسی بکند.  ایستادیم و پیش رفتیم.

* آن چیزی که امروز بیش از همه باید روی آن تکیه کنیم مسئله‌ِی مذهبی است؛ شیعه و سنّی. نباید بگذاریم اختلاف عقیده و اختلاف مذهبی به تنازع کشیده بشود. یک چیزهایی است که تنازع ایجاد میکند، باید به طور جدّ مانع بشویم. حالا سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی هم در محافل خودشان وارد بحث شیعه و سنّی شدند، این خیلی چیز خطرناکی است.

اینهایی که ضدّ اسلامند؛ نه با شیعه خوبند نه با سنّی. اینها وارد بحث شدند. بنده یک وقت گفتم شیعه‌ِی انگلیسی و سنّی آمریکایی؛ بعضی خیال کردند که ما که میگوییم شیعه‌ی انگلیسی، یعنی اینجور تبلیغ کردند به دروغ که شیعه‌ِی انگلیسی یعنی شیعه‌ای که ساکن انگلیس است، نه؛ شیعه‌ی انگلیسی ممکن است در خود کشور اسلامی باشد. منظور الهام‌گیری از انگلیس است؛ یعنی شیعه‌ی دعوا درست کن، سنّی دعوا درست کن. مثل داعش و مثل وهّابی‌ها و امثال اینها که دعوا درست میکنند. مثل تکفیری‌ها؛ اینها اسمشان مسلمان است، ممکن است متعبّد هم باشند به احکام فردی اسلامی اما در خدمت دشمن حرکت میکنند. اینکه اختلاف ایجاد میکند در خدمت دشمن است، فرقی نمیکند در هر جایگاهی باشد، در هر مقامی باشد، در هر کشوری باشد. ما به این عمیقاً اعتقاد داریم. ما با کسانی که بعنوان طرفداری از تشیّع احساسات برادران اهل تسنّن را برانگیخته میکردند برخورد جدّی کردیم. این باید همه‌گیر بشود. باید اتّفاق نظر بوجود بیاید. البته در هر دو طرف تندروانی وجود دارند، هم در شیعه افرادی هستند که حالا یا بر اثر اعتقاداتشان یا هر چه تندروی میکنند، در سنّی‌ها هم کسانی هستند که تندروی میکنند، تندروی وجود دارد.

۰

امام خامنه‌ای: اغتشاش‌ها طراحی ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفت‌ ملت ایران است

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

امام خامنه‌ای: اغتشاش‌ها طراحی ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفت‌ ملت ایران است

با افراد همسو با دشمن برخورد امنیتی قضایی و با افراد هیجان‌زده کار فرهنگی شود/ حوادث جزئی حواس مسئولان را از سازندگی پرت نکند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را به لحاظ حضور افراد نخبه و مجرّب و نگاه همه‌جانبه به مسائل کشور و وظایف اساسی که بر عهده آن است، مجموعه‌ای بسیار مهم برای جمهوری اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به قضایای اخیر، اغتشاش‌های پراکنده را طراحی انفعالی و ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفت‌ها و حرکت‌های ابتکاری و بزرگ ملت ایران خواندند و تأکید کردند: تا هنگامی که ملت در مسیر نظام اسلامی و ارزشهای دینی قرار دارد، این دشمنی‌ها ادامه خواهد داشت و تنها راه علاج آن ایستادگی است و مسئولان کشور نیز مراقب باشند اینگونه مسائل آنها را از مسئولیت‌ها و وظایف اصلی در عرصه داخلی و خارجی باز ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تشکر از تلاش‌های اعضاء در دوره قبلی مجمع بخصوص جلسات متراکم درباره سیاست‌های کلی برنامه هفتم، و همچنین با گرامیداشت یاد اعضای فقید به‌ویژه مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی، مجمع تشخیص مصلحت گفتند: مجمع هم از لحاظ حضور افراد نخبه و مجرّب در آن، و هم به علت وظایف مهم آن، جایگاهی والا و برتر دارد.

ایشان مهمترین مسئولیت مجمع را وظیفه «تشخیص مصلحت» خواندند و گفتند: مسئله مصلحت جزو مسائل درجه یک نظام، و به تعبیر امام بزرگوار به قدری مهم است که غفلت از آن گاهی موجب شکست اسلام می‌شود.

رهبر انقلاب، معرفی و معنا کردن «مصلحت» در مقابل «حقیقت و حکم شریعت» را غلط دانستند و با تأکید بر اینکه لازمه تشخیص صحیح، شناخت موضوع و شناخت مصلحت است، افزودند: در تعیین مصلحت باید به شیوه‌ای عمل شود که کاملاً اطمینان‌بخش باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین اعتبار قوانین مورد بررسی در مجمع را تا زمان جاری بودن مصلحت دانستند و خاطرنشان کردند: در موضوع سیاست‌های کلی نیز نباید نگاه افراطی یا تفریطی داشت زیرا هم گنجاندن مسائل آرمانی و هر چیز مفید برای کشور به‌عنوان سیاست کلی نادرست است هم جزیی‌نگری و تعیین بعضی کمیّت‌ها و وارد شدن در جزئیات اجرایی و تقنینی.

رهبر انقلاب تعریف صحیح از سیاست‌های کلی را «چارچوبی روزآمد و جهت‌دهنده به قوانین و امور اجرایی به منظور دستیابی به اهداف» خواندند و افزودند: بعضی از سیاست‌ها، ماندگار، اما برخی دیگر مختص یک دوره خاص و نیازمند به‌روزرسانی هستند.

ایشان وظیفه نظارت بر حُسن اجرای سیاست‌های کلی را مسئله‌ای ظریف دانستند و گفتند: گاهی شکایت می‌شود که این نظارت موجب قفل شدن کارها می‌شود در حالی‌که ملاحظات و قواعد حقوقی باید به‌گونه‌ای در نظر گرفته شود که نظارت در عین جلوگیری از انحرافِ جهت‌گیری‌هایِ قانونگذاری و اجرایی، موجب توقف یا تأخیر در امور نشود.

«اثربخشی سیاست‌های کلی» نکته پایانی مورد اشاره رهبر انقلاب در این بخش بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه به قضایای اخیر و برخی اغتشاش‌های پراکنده اشاره و به اعضای مجمع تشخیص مصلحت به عنوان افراد تأثیرگذار در اصلاح امور و خنثی کردن نقشه دشمن، توصیه کردند در قبال این مسائل توجه کافی داشته باشند و از این مسائل عبور نکنند.

ایشان با تأکید بر اینکه در حوادث اخیر، نقش و دخالت دشمن برای همه و حتی برای صاحب‌نظران بی‌طرف خارجی روشن و آشکار است، افزودند: این قضایا یک موضوع خودجوش درونی نیست البته ممکن است از برخی زمینه‌ها استفاده کرده باشند اما اقدامات دشمن همچون تبلیغات، تلاش برای اثرگذاری فکری، ایجاد هیجان، تشویق و حتی آموزش راههای ساخت مواد آتش‌زا، اکنون کاملاً واضح و آشکار است.

رهبر انقلاب،‌ نکته مهم در این قضایا را «انفعالی و واکنشی بودن حرکت دشمن» برشمردند و خاطرنشان کردند: ملت ایران در فاصله‌ زمانی کوتاه، حرکت های بزرگی انجام داد که ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاستهای استکبار جهانی بود و آنها ناچار به عکس‌العمل شدند و در همین چارچوب با برنامه‌ریزی و صَرف پول، افرادی از جمله برخی سیاسیون در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر را به میدان آوردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: این حرکت‌های عظیم نشان داد ملت ایران علاوه بر اینکه با نشاط، متدیّن و پایبند به ارزشها و مسائل دینی است و کشور نیز حرکت رو به جلو خود را با شتاب ادامه می دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور میلیونی جوانان در راهپیمایی اربعین و حرکت های مؤمنانه را نمونه ای از تدیّن، دین‌باوری و حرکت‌های بزرگ ملت ایران برشمردند و افزودند: در واقع ابتکار به دست ملت ایران بود و دشمن مجبور به عکس‌العمل ناشیانه و ابلهانه و برنامه‌ریزی برای اغتشاش شد.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید مجدد بر متفاوت بودن حکم کسانی که به خیابان‌ها آمدند، خاطرنشان کردند: برخی از این افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند هم‌جهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند. در مورد دسته دوم باید کار فرهنگی انجام گیرد اما درخصوص دسته اول، مسئولان قضایی و امنیتی باید وظیفه خود را انجام دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: اینکه برخی می‌گویند فضا را امنیتی نکنید بله ما هم موافق هستیم و تا آنجایی که ممکن است فضا نباید امنیتی شود اما کار فرهنگی جای خود و کار قضایی و امنیتی هم در جای خود.

ایشان تأکید کردند: تا زمانی که ملت ایران، پرچم اسلام را به دست گرفته و همراه نظام اسلامی است، ‌این دشمنی‌ها به اَشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد و تنها راه علاج آن نیز ایستادگی است البته اینگونه نیست که بگوییم حرکت در مسیر اسلام، برای ما از جانب شیاطین دردسر درست کرده است زیرا آنهایی هم که در مسیر اسلام نیستند به نحو دیگری دچار دردسر از طرف شیاطین هستند.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ایستادگی ما در مقابل طراحی‌ها و دردسرسازی‌های شیاطین موجب توقف نمی‌شود و زمینه ساز حرکت رو به جلو می شود.

حضرت آیت‌الله خامنه ای یک توصیه نیز به مسئولان کشور کردند و گفتند: مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید.

ایشان افزودند: سازندگی‌ها و کارهای بزرگ اجرایی و قانون‌گذاری‌های کارآمد و کارهای بزرگ قضایی و مسائل مهم در سیاست خارجی نباید معطوف به این حوادث جزئی شوند و به لطف خدا اینگونه هم نخواهد شد.

ایشان در پایان سخنان خود تأکید کردند: ما به وعده الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین داریم و حتماً کمک الهی همراه ما خواهد بود.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گزارشی از جدیت و اِشراف اعضای مجمع و اقدامات آن در زمینه تشخیص مصلحت، بررسی سیاست‌های کلی و حل معضلات و همچنین اقدامات هیأت عالی نظارت در دوره گذشته و برنامه های پیشِ رو در دوره جدید بیان کرد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک مجموعه‌ی بسیار مغتنم برای نظام جمهوری اسلامی است. چون متشکل است از افراد نخبه‌ی مجرب که مجموعه‌ی این مجمع میتواند یک نگاه همه‌جانبه‌ای به مسائل کشور داشته باشد. این مجمع خیلی جایگاه رفیع و مغتنمی در نظام جمهوری اسلامی دارد و میتواند داشته باشد. و مستمر است این جایگاه، در آینده هم همینجور است.

در بین شماها کسانی بودند که مقامات عالیه‌ی دولتی یا تقنینی یا قضایی داشتند، میدان کار را میشناسند و میدانند که اجرا یعنی چه، تقنین یعنی چه، این مجموعه نقششان در مسئله‌ی سیاستهای کلی نقش مشورت‌دهی است که این مشورت‌دهی را دست کم نباید گرفت، این خیلی مهم است.

نفس اینکه یک مجموعه‌ای می‌نشینند، فکر میکنند، کار میکنند، بررسی میکنند و به یک نتایجی میرسند. نفس این مشورت‌دهی خیلی مهم است؛ یعنی حالا درست است که ما آن چیزی که به مجمع میفرستیم فکر و مشورت شده است لکن خیلی فرق میکند که مشورت این جمع مهم، پای این باشد یا نباشد. لذاست که استفاده میکنیم، ذهن ما را باز میکند، گاهی ممکن است آن چیزی که بعنوان مشورت گفته شده مورد تأیید قرار نگیرد اما خود آن یک فکر جدیدی را ایجاد و یک راه جدیدی را روی ما باز کند.

* انسان وقتی نگاه میکند می‌بیند این کاری که حالا دشمن دارد انجام میدهد در این زمینه یک کار انفعالی است، یک کار واکنشی است، عکس‌العملی است. یعنی ملت ایران در فاصله‌ی کوتاه، چند تا حرکت بزرگ انجام داده، این حرکتهای بزرگ درست صد و هشتاد درجه نقطه‌ی مقابل سیاستهای استکبار جهانی است. اینها ناچار شدند عکس‌العمل نشان بدهند؛ برای اینکه بتوانند خلأهایی را که برای آنها بوجود آمده پر کنند این کارها را شروع کردند، برنامه‌ریزی کردند، پول خرج کردند، افراد زیادی را به میدان آوردند، از شخصیتهای سیاسی دنیا، از آمریکا، اروپا، جاهای دیگر.

 آن چند تا حرکتی که گفتیم ملت ایران انجام دادند: اولی‌اش؛ آن حرکت عظیم مردم بخصوص جوانها بود در قضیه کرونا. این حضور عجیبی که مردم ما و جوانها پیدا کردند در هیچ جای دنیا سابقه ندارد یعنی تا آنجایی که ما خبر داریم هیچ خبری از اینگونه حضور، حضور مردمی در جاهای دیگر نیست. حضوری که از دفن جنازه‌ها در آن روزهای اول تا بقیه‌ی کارهایی که انجام گرفت، تولید واکسن و ماسک، تأمین انواع و اقسام نیازها و بعد کمک مؤمنانه و... این نشان دهنده‌ی دو چیز بود: یکی اینکه ملت ایران با نشاط و زنده و سر حال است، دوم اینکه ملت ایران متدین است، به مسائل دینی و ارزشهای دینی پایبند است.

آخری‌اش مسئله‌ی اربعین بود، چه راهپیمایی میان نجف و کربلا و کاظمین و چه راهپیمایی‌های عظیم داخل کشور بعنوان راهپیمایی جاماندگان.

البته بین این دو، آن پدیده‌ی بی‌نظیر سرود حماسی «سلام فرمانده» هم بود که از مرزها فراتر رفت، ده‌ها میلیون جوان و نوجوان را در دنیا به خودش جذب کرد. اینها مسائلی است که بار اول است در دنیا دارد اتفاق می‌افتد. یک سرودی در یک کشوری تولید بشود، بعد آن تکثیر بشود در چندین کشور دیگر و ... این بروز ملت ایران در محیط منطقه و فراتر از منطقه، آن هم به این شکل.

 اینها چیزهایی است که دشمن اینها را می‌بیند و در قبال آن نمیخواهد ساکت بنشیند، در مقابلش این کارها را انجام میدهد، می‌نشینند برنامه‌ریزی میکنند که اول مهر را در ایران مثلاً فرض کنید که مشغول به اغتشاش کنیم و [مانند] اینها. این یک نکته‌ی بسیار مهمی است، حرکت دشمن حرکت انفعالی است، ابتکار دست ملت ایران است. خدا را شکر و بحمدالله.

* امروز دخالت دشمنان در این حوادث اغتشاشات خیابانی مورد تأیید همه است. این جور نیست که حالا یکی ادعا کند که به چه دلیل. نه، همه قبول دارند. یعنی واقعاً روشن و واضح شده است. حتی صاحبنظران بیطرف خارجی هم تصریح کردند به این معنا؛ قبول دارند که این تحریکات یک چیز خودجوش درونی نیست.

 البته ممکن است از یک زمینه‌هایی استفاده کرده باشند. لکن تحریکات تبلیغاتی و اثرگذاری فکری و اینها، ایجاد هیجان، تشویق، راه نشان دادن و ... اینها کارهایی است که واضح است که دارد انجام میگیرد.

* حکم اینهایی که می‌آیند در خیابان یک جور نیست؛ ‌بعضی‌ها یا عامل دشمن‌اند یا اگر عامل دشمن هم نیستند هم‌جهتِ با دشمن‌اند، با همان اهداف می‌آیند در خیابان. بعضی‌ها هم نه، هیجان‌زده‌اند، اینها یک حکم ندارند. این دسته‌ی دوم را با کار فرهنگی باید درست کرد. دسته‌ی اول را نه، مسئولین قضایی و امنیتی موظفند کارهایشان را انجام بدهند، این که حالا کسی بگوید که آقا‌ فضا را امنیتی نکنید بله ما هم موافقیم تا آنجایی که ممکن است فضای کشور نباید امنیتی بشود. اما کار فرهنگی در جای خودش، کار غیرفرهنگی هم در جای خودش، بایستی انجام بگیرد به اینها توجه بکنید.

* مراقب باشید حواستان با این چیزها [حوادثی مثل اغتشاشات اخیر] پرت نشود، از کارهای اصلی نمانید. یکی از این اهداف دشمن همین است که حواس مسئولین و مدیران و موظفین کارهای اساسی را پرت کنند، مشغول کنند به این چیزهای روزمره.

حواستان پرت نشود. کارهای اساسی را انجام بدهید. مسئولیتهایی که برعهده گرفتید، چه مربوط به داخل کشور، سازندگیهای بزرگ، کارهای بزرگ، قانونگذاریهای کارآمد، کارهای مهم قضائی یا کارهایی که مربوط به خارج از کشور است، سیاستهای خارجی و ترتیباتی که وجود دارد، اینها را مواظب باشید لنگ نشود.

حواستان به این حوادث جزئی در مقابل چشم منعطف نشود به طوری که از کارهای اصلی باز بمانید. یکی از اهداف دشمن همین است که مسئولین را با این چیزها مشغول، سرشان را گرم کند، مشغول کند، از کار اصلی باز بمانند. ان‌شاءالله این جور نخواهد شد. مسئولین به کارهای خودشان خواهند رسید. همه‌ی وقت را بگذارید برای کارهای اساسی کشور و کارهای پیشرفت کشور.
۰

رهبر انقلاب: پایبندی ورزشکاران به مسائل دینی و فعالیت جهادی تأثیر معنوی و اجتماعی زیادی دارد

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

رهبر انقلاب: پایبندی ورزشکاران به مسائل دینی و فعالیت جهادی تأثیر معنوی و اجتماعی زیادی دارد

رهبر انقلاب: پایبندی ورزشکاران به مسائل دینی و فعالیت جهادی تأثیر معنوی و اجتماعی زیادی دارد

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

 

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 

خیلی خوش ‌آمدید عزیزان ما و در این گزارشهایی که داده شد، خبرهای خوشی هم با خودتان آوردید. خیلی متشکّریم از اینکه این کنگره‌ی بزرگ و پُرمعنی را ایجاد کردید و امیدواریم که این زحمات شما و نیّات صادقانه‌ای که انسان میبیند در جمع وجود دارد، مورد توجّه پروردگار و تأیید حضرت بقیّةالله ان‌شاءالله قرار بگیرد. تشکّر هم میکنم از این برادران عزیزی که مدالهایشان را به ما لطف کردند. من قصد داشتم از سازندگان فیلم «مستطیل قرمز»(۲) تشکّر کنم در این صحبت ــ من البتّه فیلم را ندیدم، امّا شنیدم ــ که خب الحمدلله حالا اینجا تشریف دارند. این کار باید انجام بگیرد؛ یعنی این کار تولید هنری و بیان هنری این حقایقی که گفتید، اینها خیلی مهم است، بایستی انجام بگیرد. این دو نفر آقایان این کار را انجام دادند و شنیدم که در تلویزیون هم نسبت به یک تعدادی از قهرمانان شهید کارهایی ساخته شده. به هر حال، این کار، کار مهمّی است و بایستی دنبال بشود.

 

من امروز دو مطلب را عرض میکنم: یک کلمه در باب شهیدان و شهادت و این کاروان پُرشکوه شهیدان عزیز ورزشکار، یک کلمه هم در باب اصل ورزش. مسئله‌ی ورزش یک مسئله‌ای است که نباید در حاشیه قرار بگیرد؛ بایستی به عنوان متن روی آن تکیه بشود که من حالا چند جمله را عرض خواهم کرد.

 

درباره‌ی شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زنده‌اند؛ این دیگر با صراحت است. یکی در سوره‌ی بقره است: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتٌ بَل اَحیاء؛(۳) به اینهایی که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید، اینها زنده‌اند. دیگر از این واضح‌تر، روشن‌تر؟ یکی هم در سوره‌ی آل‌عمران: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاء؛(۴) تصریح شده. حالا اینکه حیات شهدا چگونه حیاتی است، یک بحث دیگری است؛ یقیناً متفاوت است با حیات زندگی مادّی ما و متفاوت است با حیات برزخی‌ای که خیلی از افراد دیگر هم در برزخ روحشان فعّال است و زنده است به یک معنا؛ این هم نیست؛ یک چیز سوّمی است و به هر حال یک حقیقت مهمّی است که قرآن به آن تصریح میکند.

 

خب، این زنده بودن یک لوازمی دارد؛ یکی از لوازم زنده بودن تأثیرگذاری است؛ پس شهدا تأثیرگذارند. چون زنده هستند، تأثیرگذارند در محیط زندگی زندگان؛ روی ما دارند اثر میگذارند، روی ما دارند کار میکنند. این هم در خودِ آیه‌ی شریفه آمده؛ دنباله‌ی همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی آل‌عمران این است که «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌».(۵) حالا در «اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»، [اگر] این ضمیر «عَلَیهِم» را برگردانیم به خود آنها یا به ما که در این دنیا هستیم، فرقی نمیکند؛ نتیجه‌اش این است که دارند به ما میگویند راه مجاهدت در سبیل‌الله ممکن است دشواری‌هایی داشته باشد ــ خب دشواری‌هایی دارد ــ امّا عاقبت بسیار خوبی دارد؛ در پایان این راه، در انتهای این راه، نه ترس هست، نه اندوه هست؛ خیلی مهم است. حالا یک مشکلی را انسان تحمّل میکند، امّا در پایان این راهی که شما میروید «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌»؛ نه ترس هست، نه اندوه هست؛ این دو عامل، دو عامل ایذاء‌کننده‌ی انسانند دیگر؛ این حرف صریح قرآن با ما است. در واقع، این خیلِ عظیمِ شهیدان دارند به ما دلگرمی میدهند؛ آن جامعه‌ی مؤمنی که میخواهد در راه خدا قدم بردارد و طبق رضای خدا کار کند، با این پیغام شهیدان ــ که پیغام‌آورش هم خود خدا است ــ دلگرم میشود، میفهمد که میتوان در این راه با امید حرکت کرد و پیش رفت. خب، این دلگرمی هم به ما حرکت میدهد، به ما تلاش میدهد که حالا نمونه‌هایی‌ را شماها گفتید، یک اشاره‌ای هم ممکن است من ان‌شاءالله در وسطِ صحبت بکنم.

 

در دوران نظام اسلامی، جهت‌گیری کشور در مجموع به طوری بود که جهاد فی‌سبیل‌الله و شهادت فی‌سبیل‌الله جاذبه پیدا کرد؛ قبلاً این ‌جور نبود. ما دوره‌ی قبل از پیروزی انقلاب را کاملاً درک کردیم دیگر؛ نصف عمر بنده در آن زمانها گذشته و همان زمان هم خب خدا کمک کرده بود در این راه حرکت میکردیم، امّا این جاذبه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله و جاذبه‌ی شهادت فی‌سبیل‌الله که در دوره‌ی نظام اسلامی وجود دارد، آن وقت وجود نداشت. این جاذبه موجب میشود که همه‌ی قشرهای اجتماعی، همه‌ی لایه‌های اجتماعی به سمت جهاد شوق پیدا کنند و کسانی که دارای استعداد هستند، دارای آمادگی روحی هستند، بروند به سمت میدانهای جهاد، از جمله شهدای ورزشکار و مجاهدین ورزشکار.

 

قشر ورزشکار یک قشر اثرگذاری است؛ ورزشکار اثرگذار است؛ شخصیّت او، حرکت او، اقدام او در جامعه با یک آدم معمولی تفاوت میکند؛ بخصوص ورزشکاری که جلوه‌ای پیدا کند، برجستگی‌ای پیدا کند، این روی یک عدّه‌ای اثر میگذارد. حالا اگر چنانچه این ورزشکار میل به جهاد پیدا کرد و در راه جهاد حرکت کرد، شما ببینید چه تأثیرات مهمّی را میتواند در جامعه بگذارد، چه حرکتی میتواند ایجاد کند! خوشبختانه این حرکت ایجاد شد، به برکت همین پنج هزار و خرده‌ای شهید شما. در بین این پنج هزار و خرده‌ای، ورزشکارهای نخبه و حرفه‌ای و قهرمانها هم کم نبودند؛ شاید بیش از هزار تن از این شهدا جزو ورزشکارهای حرفه‌ایِ قهرمان و برخوردار از رتبه‌های بالای ورزشی بودند، در همه‌ی رشته‌ها. حالا من در این نمایشگاهی که اینجا بود دیدم نوشته‌اند «در ۳۳ رشته»؛ به‌ هر حال، تا آنجایی که حالا ما اطّلاع داریم و بنده آشنا هستم، از رشته‌های مختلف ورزشی کسانی رفتند. اینها حالا خودشان رفتند روی سکّوی قهرمانی در عالم ملکوت ــ که از سکّوی قهرمانی دنیا خیلی بالاتر است ــ خودشان این ترقّی بزرگ را کردند، امّا دیگران را هم دنبال خودشان کشاندند.

 

امروز محیط ورزشی ما خوشبختانه متأثّر از همین معنویّتی است که شهدای عزیز ورزشکار ما در جامعه ایجاد کرده‌اند؛ این معنویّت، امروز در محیط ورزشی ما هست. البتّه در همه‌ی محیط‌ها همه‌ جور آدم هست؛ در محیط روحانیّت هم همه ‌جور آدمی هست، در محیط ورزش هم هست، امّا فضای ورزشی کشور، در مجموع، امروز با گذشته خیلی فرق دارد؛ جلوه‌های تدیّن، جلوه‌های پایبندی، جلوه‌های معنویّت، اینهایی که بنده مکرّر در صحبتها به مناسبتی گفته‌ام و حالا هم بعضی‌هایش را آقایان گفتند، [فراوان است]: آن بانوی شجاع و باایمانی که روی سکّوی قهرمانی [وقتی] مرد بیگانه دست دراز میکند، دست نمیدهد یا در مقابل چشم میلیون‌ها انسانی که خیلی از اینها تربیت شده‌اند برای اینکه ضدّ حجاب و ضدّ عفّتِ زن حرکت بکنند و حرف بزنند، آنجا با چادر و با حجاب اسلامی می‌ایستد؛ یا آن جوان قهرمانی که مدال قهرمانی‌اش را به خانواده‌ی شهدا اهدا میکند؛ یا آن ورزشکار باایمانی که بعد از اینکه در ورزشِ خودش ــ حالا یا کشتی یا وزنه‌برداری یا هر ورزش دیگری ــ پیروزی به دست آورد، به جای تبختر(۶) به خاک می‌افتد و خدا را سجده میکند یا اسم ائمّه‌ی هدیٰ را می‌آورد. اینها چیزهای مهمّی است؛ ماها گاهی یک مقداری عادت میکنیم به یک چیزی، اهمّیّت و عظمت کار از چشممان میرود. این پدیده‌ها در این دنیای امروز، دنیای مادّیگری، دنیای فساد، پدیده‌های عجیبی است.

 

بنده عرض میکنم آن کسانی که میخواهند ملّت ایران را درست بشناسند، روی این پدیده توجّه کنند؛ معنا دارد اینکه جوان ورزشکار ما که جلوی چشم میلیون‌ها و گاهی صدها میلیون [نفر] روی سکّو میرود، این جور به معنویّت و به خدا و به اولیای خدا اظهار ارادت میکند. اینها را ببینند؛ اینها خیلی معنادار است برای شناخت ملّت ایران و اعماق معنوی و روحی و اخلاقی ملّت ایران. خب، این یک شاخص است و بالاخره یک شاخص مهمّی است. حالا در همین راه‌پیمایی اربعین هم که امسال هیئتهای ورزشی رفتند، خبرهای خوبی از آنها برای بنده نقل کردند، از [جمله] اظهار ارادتشان به امیرالمؤمنین در نجف؛ خب اینها خیلی باارزش است، این محیط معنوی خیلی مهم است. بالاخره یکی از برکات مجاهدت فی‌سبیل‌الله همین است که معنویّت را به لایه‌های گوناگون اجتماعی تزریق میکند؛ یعنی شما ورزشکار یا مدیر ورزشی وقتی مقیّد باشید به پاره‌ای از التزامات معنوی و دینی، فقط خودتان بهره نمیبرید، کسان زیادی از شما بهره میبرند ــ در درجه‌ی اوّل، در خود محیط ورزش و بعد هم در محیط عمومی مردم ــ و این کارها کسان مستعد را وارد میدان معنویّت میکند و جادّه را باز میکند. به ‌هر حال، میدان جهادی که مقابل ملّت ایران است هر روز یک جوری است: یک روز به صورت دفاع مقدّس بود، یک روز به صورت دفاع از حرم بود، امروز هم میدانهای جهاد به صورتهای مختلف جلوی ما باز است؛ به نظر من در همه‌ی اینها حضورِ جهادیِ افرادِ شاخص و چهره‌ها در میان جامعه، تأثیرات زیادی دارد و خیلی باارزش است. این راجع به مسئله‌ی شهدا و شهادت.

 

امّا در مورد ورزش، علّت اینکه من بخصوص راجع به ورزش صحبت میکنم اهمّیّت ورزش است؛ هم ورزش همگانی و عمومی ــ که ما همه را توصیه میکنیم ــ هم ورزش حرفه‌ای و قهرمانی؛ اینها مهم است، اینها جزو حواشی و نوافل زندگی اجتماعی نیست، جزو بخشها و خطوط اصلی زندگی اجتماعی است.

 

من در مورد ورزش همگانی همیشه تأکید کرده‌ام، باز هم تکرار میکنم؛ همه ورزش کنند. در این زندگیِ ماشینی و کم‌تحرّکِ امروز، حالا ما پیرمردها به کنار، واقعاً جوانها هم تحرّکی ندارند! سوار ماشین میشوند از اینجا میروند آنجا پیاده میشوند، سوار آسانسور میشوند میروند بالا؛ هیچ تحرّکی وجود ندارد. در یک چنین محیطی، ورزش دیگر یک امر مستحبّی نیست، یک امر لازم و یک امر واجب است برای همه. البتّه نوع ورزش برای امثال بنده و افرادی که سنینی مثل سنین ما دارند یک جور است و برای جوانها، برای میان‌سال‌ها، یک جور دیگر است، امّا همه باید ورزش کنند؛  ورزش همگانی را نباید ترک کرد. این، هم برای سلامت جسمی خوب است ــ ورزش موجب سلامت جسم است؛ این عوارضی که برای جوانها گاهی پیش می‌آید و انسان حیرت میکند که یک جوانی سکته میکند، خیلی از این عوارض ناشی از همین عدم تحرّک است ــ هم برای نشاط ذهنی و روحی خوب است. ورزش نشاط‌آور است؛ هر کاری که شما مشغول هستید، ‌کار دستی، کار فکری، کار اداری، کار علمی، اگر ورزش کنید، آن کار را بهتر انجام میدهید؛ یعنی نشاط ذهنی‌تان بیشتر میشود و بهتر میتوانید آن را انجام بدهید. البتّه فواید دیگری هم دارد که حالا در مقام [بیان] آن نیستیم.

 

امّا ورزش حرفه‌ای و مسابقات ورزشی و قهرمانی؛ این هم خیلی مهم است. یکی از موجبات اهمّیّت ورزش قهرمانی این است که ورزش قهرمانی وقتی که به وجود آمد، ورزش همگانی را ترویج میکند؛ یکی از عللش این است. قهرمان ورزشی وقتی که شناخته میشود و ظاهر میشود در مقابل چشم مردم، آن جوان را تشویق میکند به ورزش کردن؛ این یکی از فواید ورزش حرفه‌ای و قهرمانی است؛ البتّه فقط این نیست، فواید زیاد دیگری هم دارد. یکی از فواید دیگرش این است که ورزشهای قهرمانی مایه‌ی افتخار ملّی‌اند. در ورزش قهرمانی، وقتی که شما در یک رقابت ورزشی جهانی شرکت میکنید و در آنجا پیروزی به دست می‌آورید و شاخص میشوید، این ملّت احساس خرسندی میکند، احساس سرافرازی میکند؛ این خیلی چیز مهمّی است. به این کسانی که مایه‌ی خرسندی مردم میشوند در ورزشهای گوناگون ــ حالا چه ورزشهای شخصی و فردی، چه ورزشهای دسته‌جمعی که در دنیا معمول است ــ واقعاً باید تبریک گفت، باید تشکّر کرد؛ بنده از همه‌ی آنها تشکّر میکنم؛ مردم را خوشحال میکنند، مردم را خرسند میکنند، مایه‌ی سرافرازی میدهند.

 

این پیروزی در میدانهای ورزشی یک تفاوتی با پیروزی‌های دیگر دارد. خب ملّت ما و هر ملّتی بالاخره در میدانهای گوناگون زندگی هم پیروزی‌هایی دارد؛ در میدان امنیّتی پیروزی‌هایی داریم، در میدان علمی پیروزی‌هایی داریم، در میدان سیاسی پیروزی‌هایی داریم، در میدانهای تحقیقاتی پیروزی‌هایی داریم، در انواع و اقسام میدانها پیروزی‌هایی داریم، امّا این پیروزی‌ها جلوی چشم مردم دنیا نیست. بعضی‌ها را عمداً پنهان میکنیم؛ کسی پیروزی امنیّتی داشته باشد در کشوری، آشکار نمیکنند اینها را، پنهان میکنند پیروزی امنیّتی را. بعضی از پیروزی‌ها را پنهان نمیکنیم، امّا دشمن در آن خدشه میکند، مثل پیروزی‌های علمی. این کارهای علمی مهمّی که انجام دادند، مدّتها عواملِ دست‌آموزِ دشمنانِ ما در حرفهایشان و نوشته‌هایشان انکار میکردند که نخیر، چنین اتّفاقی نیفتاده؛ یعنی قابل خدشه است، میشود خدشه کرد. یا دیر فهمیده میشود یا جاذبه‌ای برای مردم خیلی ندارد. پیروزی در میدان ورزش این جوری نیست؛ پیروزیِ آنی است با ‌اطّلاعِ آنی؛ همان لحظه‌ِی پیروزی شما، میلیون‌ها نفر، گاهی صدها میلیون نفر، پیروزی را به چشمِ خودشان می‌بینند؛ این خیلی پیروزی مهمّی است دیگر؛ این خیلی مهم است و بر خلاف پیروزی‌های دیگر، قابل کتمان نیست. حالا گاهی ناداوری‌هایی انجام میگیرد، غرض‌ورزی‌هایی انجام میگیرد، در همین میدان هم گاهی اوقات دشمنها یک کارهایی میکنند، امّا غالباً نمیتوانند؛ غالباً پیروزی، پیروزی واضح و آشکاری است که خب شما می‌بینید تأثیراتش هم خیلی زیاد است و دوستان شما را هم در دنیا خوشحال میکند.

 

در یکی از این مسابقات ورزشی ما، من اطّلاع پیدا کردم ــ یعنی به من خبرهای دقیق دادند ــ در چند کشور اسلامی از کشورهای عربی که نمیخواهم اسم بیاورم، مردم جمع میشدند پای تلویزیون تماشا میکردند این مسابقه را و بمجرّد اینکه دیدند ایران پیروز شد، شروع کردند جشن و پایکوبی در خیابان در منظر عام که ایران مثلاً بر فلان کشور قدرتمند سیاسی موذی خبیث پیروز شد! این جوری است دیگر؛ این پیروزی جلوی چشم همه است. پس اینجا ورزشکار ایرانی با رفتار خودش میتواند این پیروزی فنّی را با پیروزی ارزشی همراه کند. نکته‌ی اساسی این است؛ یعنی شما وقتی که مثلاً در فلان مسابقه پیروز شدید، پیروزی فنّی به دست آورده‌اید، امّا همین پیروزی فنّی را میتوانید توأم کنید با یک پیروزی ارزشی و اخلاقی، مثل ورزش جوانمردانه، مثل همین کارهایی که این خانمهای ورزشکار ما انجام میدهند؛ یعنی حفظ حجاب اسلامی و رعایت حدود اسلامی و اعتماد به نفْسی که نشان میدهند. این یک پیروزی خیلی بزرگی است؛ این از آن پیروزی فنّی اگر مهم‌تر نباشد، کمتر نیست.

 

لذا من توصیه‌ی مؤکّد میکنم که به ورزشکاران عزیزمان سفارش بشود که در میدانهای ورزشی، این جنبه‌ی از پیروزی را از یاد نبرند، مواظب باشند ارزشها برای خاطر مدال زیر پا نرود. گاهی اوقات انسان از مدال هم محروم میمانَد، ورزشکار ما با طرفِ فرستاده‌‌شده‌ی از طرف رژیم غاصب مسابقه نمیدهد و از مدال محروم میشود، ولیکن پیروز است. اگر کسی این اصل را زیر پا بگذارد، معنایش این است که برای خاطر به دست آوردن پیروزی فنّی و ظاهری، آن پیروزی اخلاقی را زیر پا له کرده. شما اگر چنانچه با او مسابقه بدهید، با او روبه‌رو بشوید، در واقع آن رژیم غاصب را، [آن] رژیم کودک‌کُش و جلّاد را به رسمیّت شناخته‌اید. بنابراین، هر چه منافع هم داشته باشد نمی‌ارزد که انسان [با او مسابقه بدهد]. سردمداران استکبار و دنباله‌روان و در واقع نوکران قدرتهای بزرگ جهانی، اینجا فوراً صدایشان بلند میشود که «آقا، ورزش را سیاسی نکنید»؛ بسم‌الله، دیدید خودشان بعد از جنگ اوکراین(۷) چه کار کردند با ورزش! ورزشِ بعضی از کشورها را تحریم کردند برای مسئله‌ی سیاسی؛(۸) یعنی خودشان آنجایی که منافعشان اقتضا میکند، راحت از خطوطِ قرمزِ خودشان عبور میکنند، آن وقت آنجایی که ورزشکار ما با طرف صهیونیست مسابقه نمیدهد ایراد میگیرند.

 

خب، یک نکته‌ی دیگر هم من عرض بکنم و عرایضم را خاتمه بدهم. قهرمانهای ما و ورزشکارهای عزیز ما که در میدانها شرکت میکنند ــ چه میدانهای داخلی، چه میدانهای بین‌المللی ــ توجّه داشته باشند که فقط داخل میدان نیست که آنها زیر دید دوربینند، [بلکه] در بیرون میدان هم زیر دید دوربینند؛ افکار عمومی، چشمهای مختلف، گاهی دلهای بدخواه، اینها را زیر نظر میگیرند برای اینکه بتوانند یک نقطه‌ضعف اخلاقی، یک نقطه‌ضعف عملی از اینها پیدا کنند تا آن پیروزی‌ای را که در میدان به دست آورده با آن از بین ببرند. در میدان پیروز میشود، در بیرون میدان دچار آفت میشود. [لذا] مراقب رفتارشان در خارج از میدان مسابقه هم باشند و بدانند که بایستی حیثیّت خودشان و شرف خودشان و آبروی خودشان را حفظ کنند؛ هم آبروی خودشان را، هم آبروی ملّت و کشورشان را. دام و دانه‌های زیادی پیش پای قهرمانهای ما گسترده‌ میشود.

 

البتّه محیط ورزش در گذشته‌ی ما، آن قدیم، قبل از اینکه این ورزشهای غربی وارد کشور بشود، همیشه محیط‌های دینی بود؛ ورزشهای باستانی و این زورخانه‌ها و این باشگاه‌های قدیمی باستانی که ما دیده بودیم، همه‌ آراسته‌ی به نام خدا و نام ائمّه و جنبه‌های دینی و اخلاقی بود. غربی‌ها سعی کردند با این ورزشهای جدید و پیشرفته‌ای که وارد کشور کردند، فرهنگشان را هم وارد کنند. خب وظیفه‌ی ما چیست؟ وظیفه‌ی ما این است که آن ورزش ابتکاری‌ای را که آن طرف به وجود آورده ــ مثل فوتبال، والیبال و بقیّه‌ی ورزشهایی که هست؛ ورزشهای جمعی ــ یاد بگیریم، در اینها پیش برویم، حرفه‌ای بشویم امّا فرهنگ او را نپذیریم، نگذاریم این پُلی بشود برای فرهنگ غربی؛ فرهنگ خودمان را بر آن حاکم کنیم. این ، آن جمله‌ی اساسی است که ما در باب ورزش بایستی مورد توجّه قرار بدهیم.

 

به هر حال، من برای همه‌ی شماها دعا میکنم. این جوان عزیزمان گفت دعا کنید ما را؛ بله، من حتماً دعایتان میکنم و موفّقیّتهای شما را، سعادت شما را، عاقبت‌به‌خیری شما را از خدای متعال مسئلت میکنم. از آن کسانی هم که در این زمینه‌ها تلاش کردند ــ از بانوان ورزشکار، از جوانان ورزشکار ــ و در میدانهای ورزشی معنویّت را نشان دادند، هویّت ایرانی و اسلامی را نشان دادند، صمیمانه تشکّر میکنم و توفیقات همه‌ی آنها را از خداوند میخواهم. ان‌شاءالله ارواح مطهّر شهدای ورزشکار و همه‌ی شهدا از ما راضی باشند و خداوند ما را هم به آنها ملحق بکند.

 

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 

 

 

(۱ در ابتدای این دیدار، آقایان سیّدحمید سجّادی (وزیر ورزش و جوانان)، مهدی میرجلیلی (رئیس سازمان بسیج ورزشکاران) و علی داودی (قهرمان وزنه‌برداری) گزارشهایی ارائه کردند.

(۲ فیلم «مستطیل قرمز» به کارگردانی برادران حسن صیدخانی و حسین صیدخانی و تهیّه‌کنندگی سیّدعلیرضا سجّادپور و بر اساس داستانی واقعی از رشادتهای اهالی منطقه‌ی چوار ایلام در دوران دفاع مقدّس و فاجعه‌ی بمباران زمین فوتبال چوار ساخته شده است.

(۳ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۴

(۴ سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۶۹

۵) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۰؛ «... و براى کسانى که از پى ایشان هستند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادى مىکنند که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مىشوند.»

(۶ ناز و غرور بیش از اندازه داشتن

(۷ درگیری نظامی دو کشور روسیه و اوکراین که از ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ تا کنون در جریان است.

(۸ نفوذ و قدرت غربی‌ها در مجامع بین‌المللی باعث شد که تمام ورزشکاران روسیه و بلاروس که همکاری‌هایی با روسیه علیه اوکراین داشته، از کلّیّه‌ی رقابتهای ورزشی بین‌المللی محروم شوند.

۰

مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح با حضور فرمانده کل قوا

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح با حضور فرمانده کل قوا

مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح با حضور فرمانده کل قوا

امام خامنه‌ای: اغتشاش برنامه‌ریزی شده بود؛ دشمنی با اصل ایران مستقل و قوی است؛ ملت قوی ظاهر شد

مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، صبح امروز (دوشنبه) با حضور فرمانده کل قوا در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) برگزار شد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا صبح امروز (دوشنبه) در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح در سخنان مهمی با اشاره به حوادث اخیر تأکید کردند: با صراحت می‌گویم این حوادث طراحی امریکا، رژیم صهیونیستی و دنباله‌روهای آنها است. مشکل اصلی آنها با ایران قوی و مستقل و پیشرفت کشور است. ملت ایران در این حوادث کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده نیز هر جا که لازم باشد، شجاعانه وارد میدان خواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، به دلیران و قهرمانان دفاع از اسلام و ایران درود فرستادند.

فرمانده کل قوا سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.

رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنان مهمی درباره حوادث اخیر کشور گفتند: در این حوادث بیش از همه به سازمان انتظامی کشور و به بسیج و به ملت ایران ظلم شد. البته ملت ایران در این حادثه نیز همچون حوادث دیگر کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده هم به همین صورت خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: در آینده نیز هر جا که دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنکه بیش از همه سینه سپر خواهد کرد، ملت شجاع و مؤمن ایران است.

ایشان ملت ایران را همچون مولای خود حضرت امیرالمومنین علی(ع) ملتی مظلوم و در عین حال قوی خواندند و افزودند: در این حادثه‌ای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت که دل ما هم سوخت اما واکنشِ به این حادثه که بدون تحقیق و بدون اینکه امر مسلّمی وجود داشته باشد، عده‌ای بیایند خیابانها را ناامن کنند، قرآن آتش بزنند، حجاب از سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه و خودروی مردم را به آتش بکشند، یک واکنش عادی و طبیعی نبود.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این اغتشاش‌ها برنامه‌ریزی شده بود، گفتند: اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، بهانه دیگری به‌وجود می‌آوردند تا امسال در اول مهر، در کشور نا امنی و اغتشاش ایجاد کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: من به صراحت می‌گویم این اغتشاش‌ها و ناامنی‌ها، طراحی امریکا و رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی بود و حقوق بگیران آنها و برخی از ایرانی های خائن در خارج به آنها کمک کردند.

ایشان افزودند: برخی افراد نسبت به اینکه گفته شود فلان حادثه طراحی و کار دشمن بوده است، حساس هستند و سینه سپر می‌کنند برای دفاع از سازمان جاسوسی امریکا و صهیونیستها و انواع تحلیل‌ها و لفاظی‌های مغالطه‌آمیز را نیز به کار می‌گیرند تا بگویند کار خارجی‌ها نیست.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در دنیا، اغتشاش‌های زیادی به‌وجود می‌آید و در اروپا و به خصوص فرانسه و پاریس هر چند وقت یک‌بار اغتشاش مفصلی به‌وجود می‌آید اما آیا تاکنون شده است که رئیس‌جمهور امریکا مجلس نمایندگان امریکا از اغتشاشگران حمایت کنند و بیانیه بدهند؟ آیا سابقه دارد که پیام بدهند و بگویند در کنار شما هستیم؟ آیا سابقه دارد رسانه‌های جمعی وابسته به سرمایه‌داری امریکا و مزدوران آنها همانند برخی دولت‌های منطقه و از جمله سعودی‌ها از اغتشاشگران در این کشورها حمایت کنند؟ و آیا سابقه دارد امریکایی‌ها اعلام کنند که ما فلان سخت‌افزار یا نرم‌افزار اینترنتی را در اختیار اغتشاشگران قرار می‌دهیم تا به راحتی ارتباط برقرار کنند؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: اما چنین حمایت‌هایی در ایران بارها اتفاق افتاده است. پس چگونه است که برخی‌ها دست خارجی را نمی‌بینند و چگونه انسان هوشمند احساس نکند که در پشت این حوادث دستهای دیگری در کار است.

ایشان با تأکید بر اینکه اظهار تأسف امریکایی‌ها برای از دنیا رفتن یک دختر دروغ است و آنها برخلاف ظاهر، به علت به‌دست آوردن این بهانه برای حادثه آفرینی شادمان هستند، گفتند: در کشور، ‌مسئولان سه قوه اظهار تأسف کردند و قوه قضاییه قول داده است که موضوع را تا نهایت دنبال کند تا مشخص شود مقصری وجود دارد یا نه و اینکه مقصر کیست؟ تحقیق یعنی همین. حال، چگونه می‌شود یک سازمان و یک مجموعه عظیم خدمتگزار برای احتمال اینکه خطایی سر زده باشد، مورد تهمت قرار گیرد. هیچ منطقی پشت سر این کار نیست و این، کار عاملی جز دستگاههای جاسوسی و سیاست گذاران عنود خارجی ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی با طرح این سؤال که انگیزه دولتهای خارجی برای ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور چیست؟ افزودند: آنها احساس می کنند کشور در حال پیشرفت به سوی قدرت همه‌جانبه است و این موضوع را نمی‌توانند تحمل کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شتاب گرفتن پیشرفت کشور در همه بخشها و تلاشها برای گشوده شدن برخی گره‌های قدیمی و فعال شدن بخش تولید و دانش‌بنیان‌ها و توانایی کشور برای خنثی کردن تحریم‌ها تأکید کردند: آنها نمی‌خواهند این پیشرفتها در کشور شکل بگیرد و به منظور متوقف کردن این حرکت، برای تعطیلی دانشگاهها و ناامنی خیابانها و درگیر شدن مسئولان به مسائل جدید در شمال غرب و جنوب شرق کشور، برنامه‌ریزی کرده‌اند.

ایشان با تأکید بر اینکه دشمن در محاسبات خود درباره شمال غرب و جنوب شرق کشور دچار اشتباه است، گفتند: من در میان قوم بلوچ زندگی کرده‌ام و آنها عمیقاً به جمهوری اسلامی وفادار هستند. قوم کُرد نیز یکی از پیشرفته‌ترین اقوام ایرانی و علاقمند به میهن، اسلام و نظام هستند بنابراین نقشه آنها نخواهد گرفت.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: طراحی و اقدامات دشمنان نشان‌دهنده باطن آنها است. همان دشمنی که در اظهارات دیپلماسی می‌گوید ما قصد تهاجم به ایران و تغییر نظام و قصد دشمنی نداریم، چنین باطنی دارد و به دنبال توطئه ایجاد اغتشاش، ‌نابود کردن امنیت کشور و تحریک هیجان کسانی است که ممکن است با برخی هیجان‌ها تحریک شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه امریکا فقط مخالف جمهوری اسلامی نیست و با ایران قوی و مستقل نیز مخالف است، افزودند: آنها به دنبال ایران دوران پهلوی هستند که همچون گاو شیرده مطیع اوامر آنها بود.

ایشان گفتند: پشت صحنه قضایای اخیر، این زورگویان قرار دارند و دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان و یا بر سر با حجاب و بدحجاب نیست. خیلی از کسانی که حجاب کامل ندارند، جزو هواداران جدی جمهوری اسلامی هستند و در مراسم مختلف شرکت می‌کنند. دعوا و بحث بر سر استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه چند نکته را بیان کردند و افزودند: این کسانی که در خیابانها فساد و تخریب می‌کنند، همه یک حکم ندارند برخی جوانان و نوجوانانی هستند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان می‌آیند. چنین افرادی را می توان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه در مجموع همه کسانی که به خیابان آمده‌اند در مقابل ملت ایران و جوانان مؤمن و غیور، عده بسیار کمی هستند، گفتند: البته برخی از این افرادی که به خیابان می‌آیند، از بازمانده‌های عناصر ضربه خورده از جمهوری اسلامی همچون منافقان، تجزیه‌طلبان، سلطنت‌طلبان و خانواده‌های ساواکی‌های منفور هستند که قوه قضاییه باید به تناسب مشارکت در تخریبها و ضربه به امنیت خیابانها، مجازات تعیین، و آنها را محاکمه کند.

نکته دیگری که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند، مواضع برخی خواص در ابتدای این ماجرا بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند.

ایشان افزودند: وقتی عنصر سیاسی امریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه می کند باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع گیری کنید.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین به موضع‌گیری‌های برخی چهره‌های ورزشی و هنری اشاره و خاطرنشان کردند: از نظر من این موضع‌گیری‌ها هیچ اهمیتی ندارد و نباید در مورد آنها حساسیت به خرج داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: جامعه هنری و ورزشی ما سالم است و در آن عناصر مؤمن و با شرف کم نیستند و موضع‌گیری چند نفر ارزشی ندارد.

ایشان البته افزودند: تطبیق اینکه موضع‌گیری آنها عناوین مجرمانه دارد یا نه با قوه قضاییه است ولی از لحاظ عمومی، موضع‌گیری این افراد ارزشی ندارد و جامعه هنری و ورزشی با این مواضع دشمن شادکن آلوده نخواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان این بحث یاد و خاطره همه شهدای راه حق و شهدای انتظامی و نیروهای مسلح و شهدای مدافع امنیت و بویژه شهدای اخیر را گرامی داشتند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، ورود چند هزار جوان با نشاط و پر انگیزه دانشگاهی به مجموعه نیروهای مسلح در هر سال را قدرت و بشارتی بزرگ و حامل پیام نوسازی و استحکام برای کشور خواندند و گفتند: حضور جوانان ایرانی در بخش‌های گوناگون علمی، اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور حقیقتاً امیدآفرین است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تبلیغات گمراه‌کننده بدخواهان در نشان دادن تصویری ناامید، بی‌مسئولیت و گسسته از ارزشها از جوانِ ایرانی، خاطرنشان کردند: واقعیت در نقطه مقابل این تبلیغات است و حرکت نسل جوان ما در همه عرصه‌ها یک حرکت درخشنده است.

ایشان در این زمینه به نقش‌آفرینی جوانان در دفاع از میهن و امنیت کشور، کمک به جبهه مقاومت و حرکت مقدس دفاع از حرم، خدمات اجتماعی، پیشرفتهای علمی، تولید و ابتکار، حضور میلیونی در آیین‌های مذهبی مانند راهپیمایی عظیم اربعین و راهپیمایی جاماندگان، مقابله با بیماری همه‌گیر، نهضت کمک‌های مؤمنانه، جهاد فرهنگی و امداد در حوادث طبیعی اشاره کردند و افزودند: این جوانان خستگی‌ناپذیر و فعال در میانه میدان، هرگز ناامید و گسسته از ارزشها نیستند و البته پیشتاز همه این عرصه‌ها و حرکتها نیز جوانان با ایمان بوده‌اند.

فرمانده کل قوا، نیروهای مسلح را از جمله ستونهای استحکام ملی خواندند و با تأکید بر ضرورت تقویت این عامل استحکام‌بخش، خاطرنشان کردند: تقویت نیروهای مسلح برای ایرانِ ما که با دشمنان قلدر و زورگویی همچون آمریکا مواجه است، اهمیت مضاعف دارد و مسئولان نظامی باید با بکارگیرهای راهکارهای نو و روزآمد، هوشمندسازی همه برنامه‌ها و ابزارها و تجهیزات، تقویت پژوهشهای علمی و طراحی بازهای پیچیده جنگ ترکیبی در مقابل جنگ ترکیبی دشمن، قدرت دفاعی کشور را افزایش دهند.

ایشان مسئولیت اصلی نیروهای مسلح را حراست از امنیت ملی به مثابه زیرساخت همه ابعاد زندگی اعم از امنیت در مسائل شخصی و امنیت در مسائل عمومی خواندند و افزودند: بدون امنیت پیشرفت در هیچ عرصه‌ای امکان‌پذیر نیست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این نکته را هم افزودند که ناامنی در کشورهای بزرگ و از همه بدتر در آمریکا وجود دارد و همواره شاهد حمله به مدرسه، فروشگاه و رستورانهای آن هستیم.

 رهبر انقلاب، نیروهای مسلح را تأمین‌کنندگان امنیت کشور خواندند و گفتند: بنابراین تضعیف نیروهای مسلح، تضعیف امنیت کشور است و کسی که به پاسگاه پلیس یا پایگاه بسیج حمله می‌کند یا در سخنان خود به ارتش یا سپاه طعنه می‌زند، به امنیت کشور حمله می‌کند.

ایشان در این زمینه افزودند: پلیس موظف به ایستادن در مقابل مجرم و تأمین امنیت جامعه است، بنابراین تضعیف پلیس به معنی تقویت مجرمین است و کسی به پلیس حمله می‌کند، مردم را در مقابل مجرمین، اراذل و اوباش، سارقان و زورگیران بی‌دفاع می‌گذارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «امنیتِ درون‌زا» را امتیازی بزرگ برای کشور برشمردند و گفتند: امنیت ما کاملاً درون‌زا و بدون اتکا به دیگران است و این امنیت با امنیتی که دیگران از بیرون ایجاد کنند و به آن کشور نگاه استفاده از گاو شیرده داشته باشند، کاملاً متفاوت است.

ایشان، امنیت جمهوری اسلامی ایران را منبعث از اتکاء به قدرت پروردگار و پشتیبانی حضرت ولی‌عصر(عج) و اندیشه و ایستادگی و ملت و نیروهای مسلح خواندند و افزودند: آنکه به بیگانه متکی است، در روز مبادا همان نیروی خارجی او را تنها خواهد گذاشت چرا که نه می‌خواهد و نه می‌تواند از آن حراست و حفاظت کند.

در این مراسم سردار سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تأکید بر اینکه تحرکات عده‌ای از افراد غافل یا وابسته در ایجاد ناامنی، تردیدی در حرکت پر افتخار ملت سربلند ایران در جبهه حق نخواهد داشت، گفت: نیروهای مسلح در کنار مردم با وحدت و یکپارچگی در اجرای فرمان پیشرو و راهبرد مقاومت فعال نقش‌آفرین خواهند بود.
همچنین در این مراسم امیردریادار دوم شفقت فرمانده منتخب دانشگاههای ارتش، سردار سرتیپ غلامی فرمانده دانشگاه امام حسین و سردار سرتیپ دوم آهی فرمانده دانشگاه امام حسن گزارشی از برنامه‌های اقدامات و برنامه‌های تحصیلی این دانشگاهها بیان کردند.

اجرای سرود مشترک دانشجویی بخش دیگری از مراسم امروز بود.

مراسم مشترک دانش‌آموختگی نیروهای مسلح که امسال بر اساس نوبت در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن برگزار شد، به صورت مستقیم و از طریق ارتباط تصویری در ۹ دانشگاه دیگر نیروهای مسلح نیز دریافت شد و دانشجویان این دانشگاهها سخنان فرمانده کل قوا را استماع کردند.


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایران‌اند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند.

بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیه‌السلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.

این حادثه‌ای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثه‌ی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عده‌ای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را‌ آتش بزنند. این واکنش به یک قضیه‌ای که حالا تأسف‌آور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامه‌ریزی شده بود.

* دعوا بر سر مسئله‌ی با حجاب و بدحجاب نیست، دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان نیست. دعوا اینها نیست. خیلی از این کسانی که حجاب کاملی هم ندارند جزو هواداران جدّی نظام جمهوری اسلامی هستند شما میبینید در مراسم مذهبی در مراسم انقلابی اینها شرکت میکنند بحث سر اینها نیست. بحث سر اصل استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است.

آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند با ایران مخالفند. آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همه‌ی بحث آنها، همه‌ی دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست، البته با جمهوری اسلامی به شدت عمیقاً دشمن‌اند در این شکی نیست. اما بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشند مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند، آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند گاو شیرده، مطیع اوامر آنها که شاه مملکت در یک تصمیم ناچار بشود سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا را بخواهد از او کسب تکلیف بکند، این ننگ را ملت ایران چگونه میتواند تحمل بکند. اینها این را میخواهند با ایران مخالفند. فرمان دست اینهایی است که پشت صحنه هستند. البته همه‌ی اینها در مجموع عده‌ی بسیار کمی هستند در مقابل ملت ایران و در مقابل جوانان مؤمن و غیور ایران اسلامی.

* قوه‌ی قضاییه قول داده است کار را تا نهایت دنبال کند و ببینند مقصری وجود دارد یا خیر و مقصر کیست. چطور شما یک سازمان را، یک مجموعه‌ی عظیم خدمتگزار را، مورد تهمت قرار میدهید، مورد اهانت قرار میدهید برای احتمال اینکه یک خطایی از یک نفر یا دو نفر سر زده باشد که آن هم یقینی نیست و تحقیق نشده است. هیچ منطقی پشت‌سر این حرف نیست، این جز کار دستگاه‌های جاسوسی، جز کار سیاستمداران خبیث عنودِ خارجی، هیچ عامل دیگری ندارد.

* انگیزه دولتهای خارجی برای ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور چیست؟ انگیزه‌ی آنها این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همه‌جانبه است. این را نمیتوانند تحمل کنند، این را احساس میکنند، می‌بینند که بحمداللّه بعضی از گره‌های قدیمی در حال گشوده شدن است. البته کشور خیلی مشکل دارد، بعضی از این مشکلات سالها برش گذشته، حرکتی، حرکت جدّی‌ای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات، برای گشودن این گره‌ها، حرکت به سمت پیشرفت را می‌بینند شتاب گرفته در کشور، این واقعیتی است، در همه‌ی بخشها یک حرکت شتابنده‌ای را انسان مشاهده میکند، احساس میکند، این را آنها هم احساس میکنند. آنها نمیخواهند این اتفاق بیفتد.

۰

بیانات رهبری انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس مراسمات

بیانات رهبری انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس

بیانات رهبری انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس

در آستانه هفته دفاع مقدس(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

این جلسه یکی از بهترین، لازم‌ترین و ان‌شاءالله مفیدترین جلساتی است که در این حسینیّه‌ی منتسب به امام بزرگوار تشکیل میشود. تمجید از پیش‌کسوتان وظیفه‌ی همه است؛ پیش‌کسوتِ در هر رشته‌ای برای علاقه‌مندان آن رشته محترم و مکرّم است. دفاع مقدّس ــ آن دوران پُرهیجان، پُرحادثه، پُرمعنا و پُرفایده ــ از جملهی حوادثی است که برای دیروز ما و امروز ما و فردای ما دارای اثر است؛ بنابراین پیشکسوتان در این حادثه، در این واقعهی مهم، قطعاً مورد توجّه و اهتمام و احترام باید قرار بگیرند. بنده مراتب احترامات خودم و ارادت خودم را به شما پیشکسوتان عزیز در دفاع مقدّس ــ چه کسانی که در اینجا حضور دارید، چه کسانی که در شهرهای گوناگون عرایض ما را میشنوند و در جلسات حضور دارند و چه دهها هزار نیروهای دیگری که در جلسات هم نیستند لکن جزو پیشکسوتها هستند ــ عرض میکنم.

در واقع پیشکسوتان، مصداق «اَلسّابِقونَ الاَوَّلون‌»(۲) هستند؛ مصداق «وَ السّابِقونَ السّابِقون»(۳) هستند؛ یعنی کسانی که زودتر از دیگران نیاز را شناختند و دانستند، برای برآوردن آن نیاز شتافتند؛ آن هم در میدان سختی مثل میدان جنگ، میدان جهاد، میدان فداکاری؛ [سابقون] اینها هستند؛ بنابراین تمجید از اینها و احترام به اینها وظیفهی همهی ما است.

خب سی و چند سال از پایان دفاع مقدّس گذشته. در واقع جمعبندیِ حوادث را از راه دور میشود انجام داد؛ وقتی که در وسط حادثه هستیم، درست نمیشود ابعاد حادثه را دید؛ یعنی شما وقتی در بحبوحهی دفاع مقدّس مشغول تلاش بودید، قطعاً نمیتوانستید مثل امروز ابعاد این حادثه را ببینید و خصوصیّاتش، عرض و طولش، عمقش، تأثیراتش را مشاهده کنید؛ امروز میشود. امروز میشود دفاع مقدّس را آن‌چنان که اتّفاق افتاده دید و من خیال میکنم هر چه بگذرد، اگر این کارهایی که آقای سردار باقری اینجا گفتند، خوب و کامل انجام بگیرد و توجّه به خروجیهای آن هم باشد، باز این معرفت و آگاهی بیشتر خواهد شد و دفاع مقدّس بیشتر شناخته خواهد شد و طبعاً در تاریخِ ما این برههی از زمان به عنوان یک برههی درخشان و تأثیرگذار، درست شناخته خواهد شد، و این کار لازم است و بایستی انجام بگیرد. من در مورد کارهایی که در زمینهی دفاع مقدّس باید انجام بگیرد ــ یعنی در مورد روایت این واقعهی مهم ــ در گذشته عرایض مفصّلی را گفته‌ام، امروز هم دو سه کلمه در آخرِ صحبتم عرض خواهم کرد، ولی باید توجّه بشود که این مسئله یک مسئلهی اساسی است. شما خیلی از مسائل دفاع مقدّس را میدانید، نسل جدید نه؛ نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیداند. عرض من این است؛ من میگویم همان جوری که شما که خودتان در حادثه بودید قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم تا نسل امروز آن حادثه را همین جور بشناسد و ببیند و بداند؛ این، آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.

خب حالا من چند مورد حقایقی از دفاع مقدّس را عرض میکنم و هدفم هم این است که این حرفها به گوش جوانهای ما برسد، به گوش نوجوان‌های ما برسد. بنده با جوانها تا حدودی مرتبطم؛ گاهی سؤال میشود، گاهی حرفی زده میشود، میبینم که خیلی از چیزها را نمیدانند، واقعاً اطّلاع ندارند. من میخواهم این حقایق، حقایق دفاع مقدّس، به گوش آنها برسد. البتّه ما حالا در این جلسهی محدود چند کلمه بیشتر عرض نمیکنیم، امّا کار عمده بر عهدهی متولّیان این امر است که بعضی هم در این جلسه تشریف دارید. حقایقی که ما دربارهی جنگ و دربارهی دفاع مقدّس به آن توجّه داریم ــ که بارها هم گفته‌ایم ــ امروز دیگر فقط ادّعا نیست. مثلاً یک روزی ما ادّعا میکردیم که همهی قدرتهای جهانی با ما میجنگیدند، جنگ ما یک جنگ بینالمللی بود؛ این را میگفتیم؛ شرق، غرب، ناتو، غیره و غیره. خب این، ادّعای آن روز ما بود، و ممکن بود کسی بگوید خب شما ادّعا میکنید؛ امروز خود آنها دارند میگویند این حرفها را؛ امروز اسناد و مدارک را خود آنها دارند منتشر میکنند و انسان میبیند اعترافها را، سندهای آنها را؛ [لذا] همان حرفها و ادّعاهای ما دارد ثابت میشود. این حقایقی که عرض میکنیم، از این قبیل است.

بله، حمله را صدّام کرد ــ که دیوانه‌ی قدرت [بود] ــ امّا پشت سرِ صدّام، استکبار جهانی قرار داشت؛ بیشتر، غرب و کفّه‌ی دیگر هم رژیم شوروی و کشورهای شرقی تابع شوروی سابق؛ اینها پشت صدّام بودند؛ هم او را تشویق کردند که این کار را بکند ــ البتّه خود او قدرت‌طلب بود، زمینه‌ی او آماده بود برای این کار، [لکن] اینها هم تشویقش کردند، و به قول معروف، چراغ سبز به او نشان دادند ــ هم قول دادند که از تو پشتیبانی میکنیم و پشتیبانی هم کردند؛ یعنی به قولشان برای صدّام عمل کردند. پس طرفِ جنگ صرفاً صدّام و [رژیم] بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی بود، نظام سلطه بود.

یک حقیقتی که بنده میخواهم روی آن تکیه کنم، این است که حملهی نظامی به کشور بعد از انقلاب، غیر منتظره نبود؛ حمله‌ی اینها به نظام انقلابی یک امر طبیعی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از انقلاب بشدّت عصبانی بودند، و این، واکنش آنها بود به این انقلاب بزرگ. این انقلاب کارهایی را انجام داد که شاید خود ماها خیلی ملتفت ابعادش نبودیم؛ آنها آن روز بیشتر از خود ما میفهمیدند که چه اتّفاقی در دنیا افتاد با این انقلاب. صرفاً این [مسئله] نبود که انقلاب اسلامی ایران یک شکست سیاسیِ مقطعی به آمریکا یا به استکبار یا به مجموعه‌ی نظام سلطه وارد کند؛ فقط این نبود؛ این انقلاب، تهدیدِ امپراتوریِ نظام سلطه بود. حالا غالباً سنّ شماها اقتضا نمیکند که حوادث آن روزها را در اسناد و مدارک و مطبوعاتِ آن روزها دیده باشید، امّا واقع قضیّه این بود. آن روز در دنیا دولتها و ملّتها، یا وابسته‌ی به این جناح بودند یا وابسته‌ی به آن جناح بودند. البتّه وابستگی در انواع مختلف بود امّا وابستگی عمومی بود؛ یعنی کسی که متّکی به نظام غربی بود، به اعتماد آن نظام میتوانست دو کلمه علیه نظام شرقی حرف بزند؛ و عکسش هم همین جور. اینکه یک ملّتی، یک کشوری بِایستد و مستقلّ از این مجموعه‌ی امپراتوریِ نظام سلطه سینه سپر کند، حرف خودش را بزند، پیام نویی بدهد، این اصلاً قابل تحمّل نبود. اینکه یک ملّتی از آمریکا نترسد، از قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادیِ حاکم بر دنیای آن روز بیمناک نباشد، واهمه نداشته باشد، برایشان اصلاً قابل تحمّل نبود؛ آن هم نظام سیاسی‌ای که در یک جایی برپا شده که نقطه‌ی امید و اتّکاء و طمع‌ورزی کاملِ یکی از دو قدرت یعنی آمریکا بوده؛ در ایران.

نمیدانم این کتابها را، این نوشته‌ها را شماها می‌بینید، میخوانید، وقت میکنید یا نمیکنید؛ نگاهی که آن روز غربی‌ها و آمریکایی‌ها و بخصوص همین قدرتمندانِ غربی ــ آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی ــ به ایران داشتند، نگاهی بود کاملاً همراه با خاطرجمعی و اطمینان به سلطه و به اینکه میتوانند از منافع سرشار اینجا استفاده کنند بدون هیچ واهمه‌ای، بدون هیچ نگرانیای. در یک چنین جایی، حالا ناگهان یک انقلابی به وقوع بپیوندد، یک شخصیّتی مثل امام بزرگوار سر بلند کند، ملّت را بسیج کند، به صف کند و یک ملّتِ سی و چند میلیونیِ آن روز با تمام قدرت بِایستند؛ این اصلاً برای آنها قابل تحمّل نبود، لذا باید انتقام میکشیدند، انتقام میگرفتند، باید ضربهی متقابل میزدند، ضربههایی هم زدند، مؤثّر واقع نشد؛ هم کودتا راه انداختند، هم حملهی نظامیِ هوایی کردند در طبس، هم اقوام ایرانی را تحریک کردند؛ خیلی از این کارها کردند، [امّا] نشد، به جایی نرسید؛ [لذا] جنگ نظامی باید تحمیل میشد.  جنگ نظامی هم قاعدتاً از طرف یک همسایه باید میشد؛ جنگ نظامی تمامعیار به وسیلهی یک همسایه باید انجام میشد. این همسایه را خیلی راحت پیدا کردند؛ یک دیوانهی قدرت، جاهطلب، در همسایگی ایران؛ سوابقی هم داشتند، وادارش کردند، تحریکش کردند، وارد شد. بنابراین، این حرکت نظامی یک چیزی نبود که خلاف انتظار باشد؛ این باید قاعدتاً اتّفاق میافتاد.

من آن وقتها در وزارت دفاع بودم، رفت و آمدم زیاد بود، [وقتی] مینشستیم با مسئولین بالای نظامیمان صحبت میکردیم، آنها البتّه حدسهایی میزدند لکن مجموعهی انقلابیّون واقعاً باور نمیکردند که یک حملهی جدّیِ این جوری اتّفاق بیفتد؛ بله، درگیریهای مرزی بود، امّا یک حملهی همهجانبهی کاملِ این جوری را ماها خیلی ملتفت نمیشدیم، امّا آدمهای سابقهدار و مجرّبتر از ما ــ که ما آن وقت بیتجربه بودیم ــ آن کسانی که تجربهشان از ما بیشتر بود، میفهمیدند که یک چنین چیزی اتّفاق میافتد. احمد سکوتوره، رئیسجمهور گینه که جزو شخصیّتهای سیاسی برجستهی آفریقا بود و آدم مستقلّی هم بود، چند بار آمد ایران؛ اوایل ریاست جمهوری بنده بود که او با یک هیئتی آمده بودند برای اینکه از ما درخواست کنند که ما با عراق آتشبس بدهیم؛ تازه یکی دو سالی بود که جنگ شروع شده بود، آمده بودند برای اینکه بلکه آتشبس ایجاد کنند، امّا او خصوصی به من گفت که این را شما بدانید که این جنگ ناگزیر بود برای شما ــ مضمون حرفش این بود ــ برای خاطر اینکه هر انقلابی که نتوانند آن را ساقط کنند و ملّت انقلابی را به زانو دربیاورند، نهایتش یک چنین جنگی است؛ یک چنین جنگی حتماً تحمیل میشود و نمونههایی را ذکر میکرد که این [طور] شده و این کار هم کار قدرتهای استکباری است. او مرد مسنّی بود، پیرمردی بود آن وقت که این حرف را به بنده میگفت؛ میگفت امپریالیسم ــ به تعبیر او «امپریالیسم»، به تعبیر ما «استکبار» ــ دست برنمیدارد، دنبال میکند و این جنگ را تحمیل میکند.

خب، این یک حقیقت است. حالا یک عدّهای شروع کنند به تبلیغات که «آقا، چرا جنگ کردید با عراق؟»؛ انگاری ما لشکرکشی کردیم رفتیم عراق را فتح کنیم! چنین چیزی نبود. یا «چرا بعد از فتح خرّمشهر جنگ را ادامه دادید؟ میخواستید جنگ را تعطیل کنید»؛ خب خوشبختانه ــ یعنی حالا از یک نظر خوشبختانه ــ حادثهی تلخی در حملهی آخر جنگ اتّفاق افتاد، [بعد از آنکه] ما قبول کردیم، امام قبول کردند قطعنامه را؛ بنده هم به عنوان رئیسجمهور اعلام کردم و به سازمان ملل گفتم. بعد از آن، عراق به ما حمله کرد؛ بعد از آنکه ما قطعنامهی ۵۹۸ را قبول کردیم عراق که تقریباً پشت مرز رفته بود، یعنی بخصوص از منطقهی خوزستان و از همهی منطقهی اشغالی خارج شده بود دومرتبه آمد تا پادگان حمید(۴) که یکی از مناطق مهم و حسّاس است، و دوباره داخل کشور آمد. بعد که نیروهای ما هجوم کردند، از همهی جای کشور حرکت کردند و رفتند تو دهن آن مهاجمین زدند و بیرونشان کردند، قضیّهی مرصاد در غرب کشور شروع شد.

آنها خیال میکنند که اگر بعد از قضیّهی خرّمشهر ما دستمان را روی هم میگذاشتیم و کنار مینشستیم، قضیّه تمام میشد؛ تمام نمیشد، تازه شروع میکرد. آن روزی که خرّمشهر در عملیّات بیتالمقدّس فتح شد، بخش مهمّی از سرزمینهای ما هنوز زیر پای لشکر دشمن بود؛ یعنی بیحساب حرف زدن، بیمسئولیّت اظهار نظر کردن، یکی از ابتلائاتی است که واقعاً وجود دارد. مسئله این نبود که ما بخواهیم جنگ را شروع کنیم، ما بخواهیم حمله بکنیم، ما بخواهیم [ادامه بدهیم]؛ نه، مسئلهی یک سیاست راهبردی دشمن و نظام سلطه و امپراتوری نظام سلطه بود؛ مسئله این بود. آنها بایستی ملّت ایران را به زانو در میآوردند، دنبال این بودند؛ باید نظام جمهوری اسلامی را که در مقابل آنها سینه سپر کرده بود به خاک سیاه مینشاندند؛ خواستهی آنها این بود، دنبال این بودند. یکی از حقایق مهمّ دفاع مقدّس این است که بدانیم طرف ما در دفاع مقدّس چه کسی بود، انگیزهی او چه بود و چرا حمله کرد؛ این یکی از مسائل مهم است که اشارهای کردم. خب، این حقیقت اوّل.

حقیقت دوّم که آن هم بسیار حقیقت مهمّی است، این است که این سه عنصرِ قدرت انقلاب [یعنی] آن اقتدار عظیم انقلاب و آن قدرت جوشان انقلاب، و رهبری امام که عنصر بسیار مهم و مؤثّری بود، و خصوصیّات برجستهی ملّت ایران ــ که حالا [در مورد] آن خصوصیّات برجسته ممکن است اگر یادم بماند و وقت باشد، مختصری عرض کنم ــ موجب شد که این تهدید تبدیل بشود به فرصت. جنگ حادثهی تلخی است، یک تهدید قطعی است امّا فوَران انقلاب و قدرت انقلاب و رهبری امام و خصوصیّات ملّت ایران توانست این تهدید بزرگ را تبدیل کند به فرصت بزرگ که این یکی از آن فصلهای شورانگیز دفاع مقدّس است؛ در این زمینه خیلی باید کار بشود؛ خیلی باید کار بشود. فرصتهایی که در اثر دفاع مقدّس برای کشور پیش آمد، برای اکثر مردم ناشناخته است؛ اتّفاقاتی افتاد که حالا من یک اشارهی کوتاهی به بعضی از اینها میکنم لکن همهی قضیّه، اینهایی نیست که من عرض میکنم؛ خیلی بیش از اینها است.

خب، ما ببینیم هدفهای جنگ چه بود، چرا به ما حمله شد، چرا صدّام به ما حمله کرد. هدف او در مرحلهی اوّل، تجزیهی کشور و جدا کردن یک بخش مهمّ کشور یعنی خوزستان بود؛ در مرحلهی اوّل، هدف این بود که اینجا را جدا کنند؛ که خب مردم خوزستان و [مردم] عربِ خوزستان علیرغم دشمن، یکی از بهترین دفاعها را خودشان انجام دادند. بله از همهی کشور به خوزستان رفتند امّا در خود خوزستان، یک مجاهد و مبارزی مثلاً مثل شهید علی هاشمی(۵) ــ ‌که از اهواز است؛ عربِ اهوازی است ــ جزو شخصیّت‌های برجستهی درجهی یک دفاع قرار میگیرد؛ یعنی خوزستانیها این جوری حرکت کردند در مقابل دشمن؛ خب این هدفِ مرحلهی اوّل بود.

لکن در مراحل بعدی ــ همین طوری که گفتیم ــ بحث به زانو درآوردن ملّت ایران بود. آنها میخواستند جمهوری اسلامی را براندازی کنند، میخواستند سرنوشت ایران را تغییر بدهند؛ هدف این بود. میخواستند سرنوشتی را که به وسیلهی انقلاب ترسیم میشد، تغییر بدهند و سرنوشت ایران را عوض کنند؛ هدف این بود. میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردمسالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابلهی با ظلم است، پیامِ مقابلهی با تبعیضِ بینالمللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند؛ هدف این بود.

خب این ملّت توانسته بود به یک رژیم فاسدِ وابسته پایان بدهد؛ علاوه بر این توانسته بود یک قدرت بزرگی مثل آمریکا را تحقیر کند. میخواستند کاری بکنند که ملّتهای دیگر عبرت بگیرند؛ بفهمند که اگر کسی علیه آمریکا قیام کرد و کارهایی از این قبیل کرد، مثل ملّت ایران که سرکوب شد، سرکوب خواهد شد؛ ملّتهای دیگر [این را] بفهمند و باب مقاومت بسته بشود؛ هدف نهایی و اساسی این بود.

خب حالا پاسخ ملّت ایران چه بود؟ ملّت ایران همهی این هدفها را خنثی کرد و خودش را بالا کشید، و درست نقطهی مقابل آن کاری که آنها میخواستند اتّفاق بیفتد، اتّفاق افتاد. اینکه گفتم این یک فصل بسیار شورانگیز است و فصل هیجانآوری است، از این جهت است. ملّت درست عکس آنچه آنها دنبالش بودند و آرزویش را داشتند و برایش این همه خرج کردند، و نقطهی مقابل آن را به تحقّق رساند.

اوّلاً همان طور که اشاره کردم، همان بخشهایی که میخواستند جدا کنند از کشور، مردمِ آن بخشها خودشان پُرانگیزه ایستادند؛ به وسوسهی عرب بودن و همزبان بودن و این قبیل حرفها اعتنائی نکردند، ایستادند. خود من در اطراف اهواز در یک روستایی، خانوادهی عربی را دیدم که وقتی نیروهای دشمن، نیروهای بعثی، از آنجا خارج شدند و ماها وارد شدیم، با دیدن ما مثل اینکه جشن باید بگیرند، این جور خوشحالی میکردند. یک خانوادهی عرب بودند؛ [افراد] عربی که فارسی هم نمیفهمیدند؛ این را ما دیدیم به چشم خودمان. با آنها همدل نشدند، با آنها همراهی نکردند، علیه آنها ایستادند و قیام کردند و مبارزه کردند و شهید دادند. خب، وسوسههای آنها که دائم وسوسه میکردند، نتوانست اینها را سست کند. عناصری هم در داخل مجموعهی ایرانی داشتند که برای آنها کار میکردند؛ این هم بود، امّا هیچ کدام از اینها نتوانستند کاری را که میخواستند انجام بدهند.

ثانیاً دفاع مقدّس میدان بُروز باورهای دینی و سجایای اخلاقی ملّت ایران شد. یک خصوصیّاتی در ملّتها هست که حالا [ناشی از] آثار(۶) تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی یا اقلیمی است ــ هر چه هست ــ ملّتها خصوصیّاتی دارند که گاهی این خصوصیّات بُروز نمیکند؛ یعنی عرصهای برای بُروز پیدا نمیکند. دفاع مقدّس عرصهای شد برای بُروز برترین سجایای ملّت ایران؛ این گذشتها، این مجاهدتها، این دینباوریها؛ چه کسی باور میکرد؟ چه کسی تصوّر میکرد؟ از سراسر کشور خانوادههایی فرزندان خودشان را با طوع و رغبت فرستادند به عرصهی دفاع مقدّس؛ احتمال هم میدادند کشته بشوند امّا در عین حال با طوع و رغبت فرستادند؛ پدرها و مادرهای پُرگذشت، همسران فداکار. همهی کشور در واقع شد عمق دفاعی جبههها. صف اوّل جبههها جنوب کشور و غرب کشور بود امّا همهی کشور شد عمق دفاعی این صف اوّل؛ چه آنهایی که رفتند جنگ، چه آنهایی که پشتیبانی کردند، چه آنهایی که همراهی فکری کردند، چه آنهایی که تشویق و تحریص کردند، همراهی زبانی کردند، چه آنهایی که نشستند مبنای دینی جنگ را مشخّص کردند؛ اینها همه پشتیبانی کردند؛ اینها خصوصیّات برجستهی ملّت ایران بود؛ اینها ظاهر شد، بُروز کرد. پشتیبانیها، هدایای مردمی؛ شهر و روستا، مسجد و هیئت، حوزه و دانشگاه، همهوهمه در خدمت جنگ قرار گرفتند؛ در خدمت دفاع، در خدمت انقلاب قرار گرفتند؛ این [دستاورد]، بُروز خصوصیّات ملّت ایران بود.

یک دستاورد دیگر، اتّحاد ملّت بود. آنهایی که آن زمان را یادشان است میدانند، در سطوح بالای سیاسی کشور ایجاد اختلاف صورت میگرفت؛ در هنگامی که جنگ شروع شد، یکی از مشکلات ما آن وقت همین بود: اختلافات بین رئیسجمهور و نخستوزیر به خاطر بداخلاقیها و کجرفتاریهای رئیسجمهور که مردم را به دو قسمت تقسیم کرده بودند و در واقع داخل خانوادهها حتّی دودستگی و دوفرقگی و اختلاف به وجود آورده بودند. گروهکها هم به نفع خودشان همین طور مشغول ایجاد تفرقه بودند؛ مردم را گروهگروه میکردند. دفاع مقدّس آمد و مردم را یکپارچه کرد، دفاع مقدّس مردم را متّحد کرد؛ همهی کشور پشت [سر] دفاع مقدّس یکپارچه شد. البتّه همیشه استثناهایی وجود دارد امّا آحاد مردم، بدنهی مردم  یکپارچه شدند و همه در خدمت دفاع مقدّس قرار گرفتند.

یک دستاورد دیگر، یکی از موارد تبدیل تهدید به فرصت، مسئلهی اقتدار نظامی کشور بود. هنگامی که جنگ شروع شد، وضع ما از لحاظ نظامی خوب نبود: ارتش ضربه خورده بود؛ از قبل از انقلاب ضربه خورده بود، در جریان انقلاب و بعد از انقلاب ضربههایی خورده بود؛ سپاه هنوز ریشهدار نشده بود، جانی پیدا نکرده بود. دفاع مقدّس توانست از طرفی، آزمون وفاداری ارتش جمهوری اسلامی به نظام مقدّس اسلامی بشود که تواناییهای خودش را به میدان آورد و شخصیّتهای برجستهای از آن، کارهای بزرگی انجام دادند؛ از یک طرف، سپاه به عنوان یک حقیقت درخشنده سر برآورد و طلوع کرد. اگر دفاع مقدّس نبود، ممکن بود حتّی جسم سپاه و پیکرهی سپاه هم باقی نمانَد؛ مثلاً سرنوشتی مثل کمیتهها پیدا کند. دفاع مقدّس بود که توانست سپاه را با این نظم، با این انتظام، با این تدبیر بیاورد وسط میدان.

محبوبیّت نیروهای مسلّح افزایش پیدا کرد. وقتی که در یک کشوری مردم به نیروهای مسلّح علاقه پیدا میکنند، محبّت پیدا میکنند، احساس امنیّت در آن کشور به وجود میآید؛ وقتی مردم خاطرشان از ارتش و سپاه جمع است، طبعاً یک احساس امنیّتی در مردم به وجود میآید. خیلی مهم است این احساس امنیّت، و این اتّفاق افتاد؛ دفاع مقدّس این احساس امنیّت را به آنها داد. و البتّه این را همین جا که مسئولین محترم ارتش و سپاه حضور دارند عرض بکنم که این محبوبیّت و این اقتدار تا وقتی است که نیروهای مسلّح، حرکت پیشروندهی خودشان را با همان شتابی که دارند حفظ کنند؛ یعنی بایستی از دشمن عقب نمانند. البتّه ما تا امروز خیلی خوب حرکت کردهایم؛ نیروهای ما در بخشهای مختلف، در سازمانهای مختلف پیشرفتشان خیلی خوب بوده، یعنی داوری بنده در این زمینه این است که این پیشرفت، پیشرفت خوبی بوده لکن بایستی خطرِ توقّف را همیشه در نظر داشت. توقّف یک خطر است و هر آن، ممکن است پیش بیاید. توقّف هم یعنی عقبگرد؛ توقّف به معنای در یک جا ماندن نیست؛ وقتی که یک لحظه ایستادید، عقب رفتهاید؛ چون دشمن در حال حرکت کردن به جلو است. باید مواظب باشید. این را، هم مسئولان نظامی باید توجّه کنند، هم مسئولان کشوری؛ دولت و مجلس باید بدانند که پشتیبانی از نیروهای مسلّح یکی از کارهای واجب است.

خب، امروز خوشبختانه کشور به مرحلهی بازدارندگی رسیده؛ یعنی وضع نظامی کشور و امنیّتی که از این ناحیه به وجود می‌آید، به جایی رسیده که کشور از لحاظ تهدید خارجی در حال بازدارندگی است؛ یعنی نگران نیست، احساس قدرت میکند، دیگران هم میدانند این را، مخالفین و دشمنان هم این را میدانند. این هم یک نکته.

آن وقت در بحث نیروهای مسلّح، من این را هم عرض بکنم ــ البتّه شماها که خودتان بوده‌اید و میدانید؛ آنهایی که نبودند یا نسلِ جوانِ امروز که حوادث جنگ را از نزدیک ندیدند [هم بدانند] ــ گاهی مثلاً گفته میشود موج انسانی و جوانها و مانند اینها [جنگ را پیش برد]؛ قضیّه این جوری نبود؛ در مجموعهی حرکات نظامی هشتساله، تدبیر و عقلانیّت به طور محسوسی وجود داشت. حالا در گزارش سردار باقری بود که بعضی از این راهها و روشها و به تعبیر صحیح، راه‌کنشها ــ ترجمهی تاکتیک ــ که در دفاع مقدّس به کار برده شد، ابتکاری بود و بنا است که اینها در کتابهای درسی برود یا رفته یا خواهد رفت. واقع قضیّه این است؛ یعنی انسان وقتی نگاه میکند، فرض کنید آن حرکتی یا آن راهکنشی که مثلاً در عملیّات فتحالمبین اتّفاق افتاد، قابل تدریس است، قابل نشان دادن به دنیا است؛ طرّاحی‌اش کار کوچکی نبود؛ حالا عملش یک بحث دیگر است؛ نفْس طرّاحی. یا در عملیّات بیتالمقدّس که دشمن طرف غرب ما است و منطقهی جنوب اهواز را، مثلاً فرض کنید که آن صحرای عظیم را و مناطق آنجا را گرفته، ما قاعدتاً باید از شمال بیاییم طرف جنوب و با این برخورد کنیم؛ طبیعت قضیّه و ظاهر قضیّه این است؛ امّا طرّاحان در ستادهای عملیّاتی و در قرارگاههای اصلی به راه جدیدی دست پیدا میکنند: به جای اینکه از شمال بیایند روبهرو بشوند، از طرف شرق می‌آیند به طرف غرب، کارون را قطع میکنند، و دشمن را محاصره میکنند که خود دشمن وقتی که احساس میکند این جور مورد تهاجم قرار گرفته، از ترس محاصره شدن، بخش عظیمی از دشمن از این منطقه خارج میشوند و میروند. اینها تدبیر است، اینها عقلانیّت است، اینها چیزهایی نیست که بشود آسان از نظر دور کرد، اینها بسیار مسائل مهمّی است؛ تدبیر و عقلانیّت. در بسیاری از مناطق عملیّاتی ما نظایر این را میشود دید؛ هم در غرب وجود داشت، هم در جنوب به تکرار و تعدّد وجود داشت. یا آن مسئلهی والفجر هشت و عبور از اروند، مسئلهی کربلای پنج، عملیّات بسیار مهمّ خیبر، و قضایای دیگر؛ که این کارهایی که آنجا انجام گرفت، طرّاحیهایی که آنجا انجام گرفت، اینها طرّاحیهایی بود که کمتر نظایر آن را انسان مشاهده میکند؛ عقلانیّت بود. این هم یک نکته.

یک مسئلهی دیگر که این هم جزو همین مصادیق تبدیل تهدید به فرصت است، این است که دفاع مقدّس یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دستاندازی دشمن با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این شد یک اصل. همان روز، همان اوایل هم کسانی بودند که معتقد به تسلیم بودند، منتها با شکلهای مختلفی؛ حالا صریحاً ممکن بود اسمش تسلیم نباشد امّا معنا و باطنش تسلیم بود که امام [در مقابل آنها] در بخشهای مختلف و مراحل مختلف محکم ایستاد. در مجموعِ جهاد دفاع مقدّس، ملّت ایران فهمید که پیروزی، پیشرفت، عقب ماندن دشمن، صیانت کشور، با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این را فهمیدیم؛ این را ملّت ایران به دست آوردند؛ این شد یک اصل برای ما. ما از این اصل در بسیاری از مسائل گوناگون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره استفاده کردیم و استفاده میکنیم. موضع کشور در بسیاری از این مسائل و سرفصلها موضع ایستادگی است، موضع اقدام است، موضع پیشرفت است، نه موضع تسلیم و عقبنشینی. این احساس که باید مقاومت کرد، موجب شد که هم اطمینان و اعتماد به نفْس داخلی به وجود بیاید ــ یعنی در داخل سیاسیّون کشور، عناصر فعّال کشور، فعّالان فرهنگی کشور، یک اعتماد به نفسی پیدا کنند در همهی قضایای گوناگونی که برای یک کشور پیش میآید و یک اطمینانی پیدا کنند ــ و هم به دشمن یاد داد که در محاسبات خودش قدرت داخلی ایران را به حساب بیاورد، مقاومت ایران را به حساب بیاورد. ما خوشبختانه با همین روحیه توانستیم تعدادی از نقشههای مهمّ دشمن را به شکست بکشانیم. نیروهای سیاسی ما، نیروهای نظامی ما توانستند در بسیاری جاها دشمن را ناکام بگذارند؛ دشمن فشار حدّاکثری را تحمیل کرد، ناکام شد؛ دشمن طرح خاورمیانه‌ی جدید(۷) را به میدان آورد، ناکام ماند؛ دشمن تعرّض به مرزهای ما را از هوا و دریا به نحوی شروع کرد، ناکام ماند؛ پرندهی هواییاش را زدند،(۸) متجاوز دریاییاش را تصرّف کردند؛(۹) اعتماد به نفْس ملّی یعنی همین؛ این ناشی از همان اصل آموختهشدهی در دفاع مقدّس است که مقاومت، راه صیانت کشور است.

حالا در این زمینهها عرض کردم، بحث خیلی زیاد است؛ نه وقت هست، نه حالا اقتضا هست که بیش از این در این زمینه صحبت کنیم لکن از جملهی نکات مهمّی که من در این زمینه روی آن اصرار دارم که تکرار بشود، مسئلهی روایت درست جنگ است که من بارها تأکید کردهام.(۱۰) این فعّالیّتهایی که تا حالا شده فعّالیّتهای خوبی بوده؛ یعنی فعّالیّتها، فعّالیّتهای خوبی است. من به دوستان هم بیرون [از حسینیّه] که این نمایشگاه را نگاه کردیم گفتم؛ آنچه تا حالا اتّفاق افتاده زیرساخت است؛ اینها زیرساختهایی است که برای فعّالیّت فرهنگی، فعّالیّت فکری، فعّالیّت سیاسی، فعّالیّت  تاریخی، از این زیرساختها میشود استفاده کرد؛ امّا این فعّالیّتها لازم است؛ باید خروجی کارها را مشاهده کنید. آن وقتی احساس رضایت کنید که ببینید نوجوان دبیرستانی شما، جوان دانشجوی شما با همان چشم به دفاع مقدّس نگاه میکند که شما نگاه میکنید و همان برداشت را از دفاع مقدّس و از حوادثی که در پی دفاع مقدّس پیش آمده دارد. اگر چنانچه این [طور] شد، موفّقیّت در آینده در میدانهای گوناگون حتمی است؛ کما اینکه ما تا حالا هم موارد مختلفِ روایتهای درست و تأثیر آن را دیده‌ایم. همین جوانهایی که رفتند در دفاع از حرم و به شهادت رسیدند، کسانی هستند که سالها بعد از پایان جنگ به دنیا آمده بودند. [درک] ماجراهای مهمّ شهدای بزرگِ دوران دفاع مقدّس، فرض کنید یک جوانی مثلاً مثل شهید حججی(۱۱) را یا آن جوان دُرچهای(۱۲) را یا دیگری را وارد میدان میکند، و با آن شهامت و شجاعت و مثل همان دوران دفاع مقدّس، میروند و مجاهدت میکنند و به شهادت میرسند.

البتّه سعی دشمن این است که در همین مسئلهی روایت، نقطهی مقابلِ حقیقت عمل بکند. دشمن، فرازها و اوجها را انکار میکند؛ اگر یک مورد یک حضیضی(۱۳) وجود داشته، آن را بزرگ میکند؛ بدون شک این کار دشمن است. آنها کار فرهنگی را، کار تبلیغی را، کار رسانهای را با شدّت و حدّت دارند انجام میدهند؛ آنها سعی میکنند با تبلیغات، با فعّالیّتهای رسانه‌‌ای، هیبت و شوکت استکبار را به رخ جوانها بکشند؛ زرق و برق آنها را در چشم اینها جلوه بدهند؛ تلخیها و تاریکی آنها را پنهان کنند و در نقطهی مقابل، اوج و اهمّیّت و فیض ناشی از دفاع مقدّس و مسائل حول و حوش آن را پنهان کنند؛ میخواهند مردم را بترسانند از آنها. وقتی که زرق و برق دشمن در چشم مخاطبینِ ملّتهای دیگر مثل ملّت ما [در سابق]، جلوه میکند، وقتی هیبت و شوکت دروغین دشمن به رخ چشمها کشیده میشود، نتیجهاش در میدان سیاسی، ترس از دشمن است؛ در میدان فرهنگی، خضوع در مقابل دشمن و خودکمبینی در مقابل دشمن است؛ لذاست که این کار روایت، کار بسیار مهمّی است.

سعی بشود روایتهای مخدوش و غلط و دروغ در مورد دفاع مقدّس پاسخ داده بشود، و همچنین این [گونه] روایتها در مورد اصل انقلاب پاسخ داده بشود. الان هم مشغولند؛ من میبینم بعضی از کتابها را که صهیونیستها یا آمریکاییها یا اروپاییها مینویسند. فیلم میسازند، کتاب مینویسند برای اینکه بدروغ یک نقطهی تاریکی را در انقلاب و در حرکت ملّت ایران و در ارکان انقلاب وانمود بکنند؛ در مقابل اینها باید تلاش کرد. کسانی که اهل کارند، اهل فکرند، اهل هنرند، باید بتوانند انشاءالله کارهایی را انجام بدهند.

به هر حال حرف در این زمینه باز هم هست و زیاد است. امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد تا بتوانید آنچه را بر عهدهی یکایک ما است، انشاءالله انجام بدهید. و مجدّداً نسبت به پیش‌کسوت‌های دفاع مقدّس و سابقهدارها و همان واقعاً السّابقون الاوّلون، ارادت و احترام خودمان را عرض میکنیم، و امیدواریم که خدای متعال بر درجات امام راحل بزرگوار که او این راه را به روی همهی ما باز کرد بیفزاید، و ارواح مطهّر شهدای عزیز ما را عالی کند و آنها را از ما راضی کند انشاءالله.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 
 در ابتدای این دیدار ــ که به صورت تصویری با مراکز استانها در ارتباط بود ــ سرلشکر محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح) گزارشی ارائه کرد.
 سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۰۰؛ «اوّلین پیشگامان ...»
 سورهی واقعه، آیه‌ی ۱۰؛ «و گروه پیشتازِ پیشتازان»
 حدوداً در کیلومتر ۴۰ جادّه‌ی اهواز به خرّمشهر
 از فرماندهان سپاه در خوزستان
 تأثیرات
 این طرح در سال ۲۰۰۶ توسط کاندولیزا رایس (وزیرخارجهی وقت آمریکا) مطرح شد. بر اساس این طرح، ناآرامی، بی‌نظمی، اختلاف و خشونت در منطقه‌ی به اصطلاح خاورمیانه ــ از لبنان، فلسطین و سوریه تا عراق، خلیج فارس، ایران و مرزهای ناتو در افغانستان و تا شمال آفریقا ــ گسترش می‌یافت. و این فرصت را به رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس قرار میداد تا بتوانند نقشه‌ی خاورمیانه را براساس نیازها و اهداف خود ترسیم کنند.
 از جمله میتوان به انهدام پهپاد گلوبال هاوک آمریکا در منطقه‌ی خلیج فارس توسّط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد.
 از جمله، میتوان به توقیف شناور متجاوز بدون سرنشین آمریکا در روز ۸ شهریور ۱۴۰۱ توسّط نیروی دریایی سپاه پاسداران اشاره کرد.
(۱۰ از جمله، بیانات در مراسم شب خاطره‌ی دفاع مقدّس (۱۳۹۷/۷/۴)
(۱۱ شهید محسن حججی، در ۶ مرداد ۱۳۹۶ در منطقه‌ی تنف سوریه به اسارت نیروهای داعش درآمد و دو روز بعد با جدا شدن سر از بدن به شهادت رسید.
(۱۲ شهید ابوالفضل علیجانی، در ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ حین عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.
(۱۳ پایین‌ترین حدّ چیزی