مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۹۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت امام حسین(ع)» ثبت شده است

۰

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

رسته از تردید: زهیر بن قین بجلی

روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.» کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام)  هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله  اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خواند.»

همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد:

« برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!»

زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود.


نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968

منبع:  کاری از آستان قدس رضوی

۰

امام حسین علیه السلام، الگوی زندگی (3)

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل مقالات

امام حسین علیه السلام، الگوی زندگی (3)

امام حسین علیه السلام، الگوی زندگی (3)

8. قدردانی و ستایش
در قرآن کریم، واژه «شکر» که به معنای سپاس گزاری و قدردانی است، به صورتهای مختلف بیش از 77 بار به کار رفته است. گاه می فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَءَزیدَنَّکُمْ»؛(1) «اگر سپاس گزاری کردید، من [نیز بر نعمتها] می افزایم.» و گاه دستور می دهد که از خدا، و والدین خود سپاس گزاری و قدردانی نمایید «اَنِ اشْکُرْ لی وَلِوالِدَیْکَ»؛(2) «از من و پدر و مادرت سپاس گزاری کن!» و در آیاتی هم دستور می دهد که از نعمتهای خدا قدردانی کنید «وَاشْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ»؛(3) «و نعمتهای خدا را سپاس گزاری نمایید!»

یکی از بارزترین مصداقهای تشکر از خداوند و نعمتهای او، قدردانی از بندگان خداست؛ کسانی که نسبت به انسان خدمت و احسانی انجام می دهند و یا در مسیر حق و هدایت گام برمی دارند. لذا امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «اَشْکَرُکُمْ لِلّهِ اَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ»؛(4) سپاس گزارترین شما برای خدا [کسی است که[ سپاس گزارترین شما برای مردم است.»

و امام هشتم علیه السلام فرمود: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقینَ لَمْ یَشْکُرِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ؛(5) کسی که نعمت دهنده از مردم را سپاس گزاری نکند خدای عزیز و جلیل را سپاس گزاری نکرده است.»

و امام سجاد علیه السلام فرمود: «وَ اَمّا حَقُّ ذِی الْمَعْرُوفِ عَلَیْکَ فَاَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْرُوفَهُ؛(6) حق کسی که کار نیک انجام داده بر تو این است که از او سپاس گزاری نمایی، و کار نیک او را یادآور شوی.»

امام حسین علیه السلام و قدردانی از دیگران
امام حسین علیه السلام می فرماید: «شُکْرُکَ لِنِعْمَةٍ سالِفَةٍ یَقْتَضی نِعْمَةً آنِفَةً؛(7) سپاس گزاری نعمتهای گذشته، نعمتهای آینده و زودرس را به دنبال دارد.» او در سخت ترین لحظه های زندگی حتی در اوج جنگ و جهاد روز عاشورا، قدردانی و سپاس گزاری از بندگان خدا را که به او خدمتی نمودند، و در مسیر او گامی برداشتند، فراموش نکرد.

ابتدا در شب عاشورا به صورت کلی از تمامی بستگان و یارانش با این کلمات زیبا تشکر و قدردانی کرد: «بارخدایا! من تو را سپاس می گویم که ما را به نبوت و رسالت گرامی داشتی و... .» آن گاه فرمود: «اَمّا بَعْدُ فَاِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحابا اَوْفی وَلا خَیْرا مِنْ اَصْحابی، وَلا اَهْلَ بَیْتٍ اَبَرُّ وَلا اَوْصَلُ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنّی خَیْرا...؛(8) بعد از حمد و ستایش، من یارانی باوفاتر و نیکوتر از یاران خودم، و خاندانی نیکوتر و مهربان تر از خاندان خودم نمی شناسم. خداوند از جانب من به شما پاداش نیک عنایت فرماید!»

و در طول روز عاشورا از تک تک یاران با نام و نشان قدردانی کرد مثل:

1. خانواده عبدالله عمیر(9)

یکی از شهدای سرفراز عاشورا «عبدالله بن عمیر کلبی» بود. او دارای دستان بلند و بازوان تنومند بود.

وقتی «یسار» غلام زیاد بن ابی سفیان و «سالم» غلام عبیدالله بن زیاد به میدان آمدند و مبارز طلبیدند، «حبیب بن مظاهر» و «بُرَیْر» برخاستند که جواب آنها را بدهند، امام مانع شد تا اینکه عبدالله بن عمیر اجازه خواست و یک تنه بر آن دو نفر یورش برد و آن دو را به هلاکت رساند و سپس خود را به قلب سپاه عمر سعد زد، و رجز حماسی می خواند.

اینجا بود که همسرش عمود خیمه را گرفت و به یاری شوهر شتافت و گفت: شوهرم! از خاندان پیامبر دفاع کن! من به خیمه ها باز نمی گردم تا با تو کشته شوم.

حضرت ابا عبدالله علیه السلام او را فرا خواند و از او و شوهرش تشکر و قدردانی کرد، آن گاه فرمود: «جَزَیْتُمْ مِنْ اَهْلِ بَیْتٍ خَیْرا اِرْجِعی رَحِمَکِ اللّهُ اِلَی النِّساءِ فَاجْلِسی مَعَهُنَّ فَاِنَّهُ لَیْسَ عَلَی النِّساءِ قِتالٌ؛(10)] در راه حمایت از اهل بیت] به پاداش نیک از طرف اهل بیت نائل شوید! خدا رحمتت کند! برگرد به سوی آنها و با آنها بنشین! به راستی بر زنان جهاد واجب نیست.»

2. امّ وهب
عبدالله عمیر و مادرش «امّ وهب» نصرانی بودند که به دست امام حسین علیه السلام مسلمان شدند. این جوان وقتی با اجازه امام حسین علیه السلام پا به میدان گذاشت، 24 نفر از شجاعان سپاه عمر سعد را کشت و 12 نفر از سواران را زخمی کرد.

لشکریان عمر سعد، اطراف او را گرفته و اسیرش کرده، نزد عمر سعد بردند. عمر سعد با شگفتی گفت: «چقدر شجاعت و قدرت تو زیاد است.» سپس او را شهید کردند و سر بریده او را به طرف خیمه زنها پرتاب کردند. مادرش سر را به طرف لشکریان یزید انداخت و عمود خیمه را گرفت و به لشکریان حمله نمود و 2 تن از سربازان دشمن را کشت. در این لحظات حساس، امام دخالت کرد و با زبان تشکر و قدردانی فرمود: «اِرْجِعی یا اُمَّ وَهَبِ، اَنْتِ وَابْنُکِ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَاِنَّ الْجِهادَ مَرْفُوعٌ عَنِ النِّساءِ لا یَقْطَعُ اللّهُ رَجاکِ یا اُمَّ وَهَبٍ؛(11) برگرد ای ام وهب! تو و پسرت با پیامبر [در بهشت[ هستید؛ جهاد از زنان برداشته شده است. ای مادر وهب! خداوند امید تو را قطع نکند.»

جملات فوق که از آینده درخشان ام وهب و فرزندش خبر می دهد، خود برترین قدردانی از زحمات و تلاش ام وهب و فرزند او به شمار می رود.

بقیه مطالب درادامه مطلب

۰

فیلم‌نوشت | از تبیین تا قیام

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم بانک رسانه مهدیه آمل

فیلم‌نوشت | از تبیین تا قیام

فیلم‌نوشت | از تبیین تا قیام

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام محرم، مجموعه فیلم‌نوشت «از تبیین تا قیام» را منتشر میکند.

فیلم‌نوشت | دعای امام حسین (ع) در ماجرای عاشورا(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | قیام امام حسین (ع) علیه انحطاط ارزشهای دین(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | جهاد تبیین در هیئت‌ها برای احیای مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | هیئت، محل تبیین است(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | مداحی موسیقی پاپ نیست(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | علت اشک بر امام حسین (ع) را فراموش نکنید(از تبیین تا قیام)

فیلم‌نوشت | درس امام حسین (ع) برای مردم(از تبیین تا قیام)
فیلم‌نوشت | هدف قیام امام حسین (ع) شهادت یا حکومت نبود(از تبیین تا قیام)
۰

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی : عبدالله بن حسن (ع) (+عکس نوشته و پوستر)

ستاره ای بر سینه خورشید: عبدالله بن حسن (علیه السلام)

عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) کودکی یازده ساله بود و روز عاشورا  در خیمه گاه با زنان به سر می برد.
امام حسین (علیه السلام) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند  که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به  جانب امام رفت. سید الشهدا (علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: «خواهرم ! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا زا عمویم جدا نمی شوم!» . سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که ابجربن کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد. عبدالله فریاد زد:

«ای ناپاک زاده، وای بر تو!  می خواهی عمویم را بکشی؟!» 

این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد . فریاد عبدالله به «وامتاه» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند :

« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»

سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین (علیه السلام) به دست حرمله به شهادت رسید.


مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص320-321

منبع: کاری از آستان قدس رضوی

۰

همایش شیرخوارگان حسینی در آمل

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسن مجتبی(ع) ماه محرم هیئت انصارالمهدی(عج) مهدیه آمل

همایش شیرخوارگان حسینی در آمل

همایش شیرخوارگان حسینی در آمل

همایش شیرخوارگان حسینی

همایش شیرخوارگان حسینی


سخنران : حجت السلام والمسلمین علیزاده (ازشهرمقدس قم)


مداحان : حاج زین العابدین صدیقی
        حاج کمیل حسن زاده
   حاج محمدحیدری

زمان : ساعت 9صبح جمعه 14 مرداد 1401 

مکان : بین پل دوازده چشمه و معلق آمل

هیات انصارالمهدی مهدیه (عج) شهرستان آمل

سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری آمل

کانون فرهنگی تبلیغاتی و هیات مذهبی یالثارات الحسین (ع) آمل

۰

امام حسین علیه السلام الگوی زندگی (2)

 بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) زندگی درمکتب اهل بیت(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل مقالات

امام حسین علیه السلام الگوی زندگی (2)

امام حسین علیه السلام الگوی زندگی (2)

4. شجاعت
خداوند متعال در توصیف ویژگیهای مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلتهای آنان می شمارد و می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله وکفی بالله حسیبا» ; (1) «کسانی که رسالتهای الهی را ابلاغ می کنند و تنها از خدا می ترسند و از غیر او هیچگونه واهمه ندارند و خداوند برای حسابرسی کافی است .»

همچنین خداوند در سوره مائده جهادگران راه خدا را دلیر مردانی به شمار آورده است که در راه دفاع از حق و آرمانهای والای اسلامی هیچگاه خسته نمی شوند و از سرزنش و ملامت سست عنصران و منافقان و مخالفان هرگز شک و دو دلی به خود راه نمی دهند و با روحیه قوی و شهامت بی نظیر خود تاج و تخت طاغوتهای زمان را به لرزه در آورده، به فضل و رحمت الهی دل می بندند: «یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم » ; (2) آنان در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند و این [روحیه شجاعانه] فضل خداست که به هر کس که بخواهد عنایت می کند و خداوند وسعت دهنده دانا است .»

اسوه دلاوران
حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام نمونه بارزی از مبلغان با شهامت پیامهای الهی است که در گفتار و کردار، روحیه قوی و عظمت نفس خود را نشان داد . در اینجا صفحاتی را از تاریخ شجاعت آن رادمرد الهی ورق می زنیم:

شجاعت در گفتار
امام حسین علیه السلام از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود . او این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام به ارث برده بود . امام علیه السلام در یکی از روزهای اوائل خلافت خلیفه دوم، در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بود . آن حضرت که دوران نوجوانی را سپری می کرد، متوجه شد که عمر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفته و در مورد آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم » (3) برای مردم سخن می گوید . امام حسین علیه السلام با شنیدن سخنان متناقض خلیفه از جایش بلند شده و با شجاعت تمام فرمود:

«انزل عن منبر ابی رسول الله لا منبر ابیک; از منبر پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آی; نه منبر پدرت .»

ابن خطاب از اعتراض شدیداللحن امام یکه خورده و گفت: راست می گویی . بلی این منبر پدر توست نه پدر من . چه کسی این سخن را به تو آموخت؟ آیا پدرت علی بن ابی طالب؟! امام حسین علیه السلام فرمودند: به جانم سوگند! اگر در این مورد از پدرم هم اطاعت کرده باشم، بیراهه نرفته ام; چرا که او هدایتگر و من ره یافته اویم .

آنگاه در ادامه فرمود: ای پسر خطاب! اگر مردم از ما اهل بیت علیهم السلام پشتیبانی می کردند، تو نمی توانستی بر آل محمد مسلط شده و بر منبرشان بنشینی . خدا آنگونه که سزای توست، سزایت دهد و از بدعتی که پدید آوردی به سختی بازجوئیت کند . »

خلیفه با خشم تمام از منبر پائین آمده و به همراه عده ای، نزد علی علیه السلام رفت و گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت حسین چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله با صدای بلند با ما سخن می گوید و اوباش و اهل مدینه را بر علیه من می شوراند . (4)

حماسه امام حسین علیه السلام در جنگ صفین
امام حسین علیه السلام دلاور مردی بود که شجاعت و شهامتش دوست و دشمن را به حیرت آورده بود . حماسه آفرینیهای آن حضرت در جنگهای جمل و صفین و نهروان زبانزد خاص و عام بود . عبدالله بن قیس از دلاوریهای امام حسین علیه السلام در جنگ صفین چنین گزارش کرده است:

در نبرد صفین در میان لشکر علی علیه السلام و در رکاب آن حضرت بودم . ابوایوب سلمی از فرماندهان معاویه به کمک نیروهای خود بر آب فرات مسلط شده و آن را به روی ما بست .

لشکریان علی علیه السلام از شدت عطش به آن حضرت شکایت کردند . امیرالمؤمنین علیه السلام نیز برای بازپس گیری آب فرات عده ای را فرستاد، اما آنان ناامید برگشتند .

مولای متقیان علیه السلام از گرفتاری پیش آمده به شدت ناراحت شد . در آن حال امام حسین علیه السلام عرضه داشت:

«امضی الیه یا ابتاه؟ ; پدر جان! آیا من برای باز کردن راه آب بروم؟» علی علیه السلام فرمود: «پسرم! برو .»

حضرت سیدالشهداء علیه السلام به همراه عده ای به نیروهای دشمن حمله کرده و آنان را از فرات دور ساخته و خیمه اش را در کنار آب برافراشت و عده ای را برای حفاظت از آب گمارد .

آنگاه نزد پدر بزرگوارش آمد و پیروزی خویش را مژده داد . اما علی علیه السلام از شنیدن بازگشائی راه آب به گریه افتاد . به امام گفته شد: یا علی! این اولین پیروزی است که در این جنگ به برکت حسین علیه السلام به دست آمد، چرا گریه می کنید؟! امام فرمود: بلی درست است، اما من به یاد روز عاشورا افتادم که حسینم با لب تشنه به شهادت می رسد . و از شدت ظلم اسب او شیهه می کشد و می گوید: ای وای از دست امتی که فرزند دختر پیامبرشان را کشتند . (5)

بقیه مطالب درادامه مطلب

۰

شب ششم محرم: مواسات و همدلی مؤمنانه در سیره حسینی علیه السلام

 بانک صوت بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم بانک مداحی حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل ویژه نامه شب های محرم

شب ششم محرم: مواسات و همدلی مؤمنانه در سیره حسینی علیه السلام

شب ششم محرم: مواسات و همدلی مؤمنانه در سیره حسینی علیه السلام

دین مبین اسلام، که دینی مملو از مهربانی و محبت است، همواره افراد جامعه اسلامی را به انجام کارهای خیر و رفع حاجات مردم توصیه کرده است و این مهم همواره مورد توصیه و تأکید بزرگان دینی نیز بوده است؛ از همین رو امام حسین علیه السلام نیازها و درخواست‌های مردم را نعمتی از جانب خداوند دانسته و فرموده است: بدانید که نیازهای مردم به شما، از نعمت‌های الهی بر شماست، پس از این نعمت‌ها خسته نشوید.» همچنین در روایات آمده است که امام حسین علیه السلام، میهمان را اکرام می کرد و به خواهان می بخشید و با خویشاوند می پیوست و به فقیر می رساند و به نیازخواه کمک می کرد و برهنه را می پوشاند و گرسنه را سیر می کرد و به بدهکار عطا می نمود و ناتوان را دستگیری می کرد و بر یتیم دلسوزی می کرد و به نیازمند یاری می رساند و کمتر می شد که مالی به او برسد و آن را تقسیم نکند.

با سلام برامام حسین علیه السلام وارد شوید

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۰

یاران عاشورایی : حر بن یزید ریاحی (+ عکس نوشته و پوستر)

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل مناسبتهای مذهبی شهادت امام حسین(ع) ماه محرم حسینیه مجازی مهدیه شهرستان آمل یاران عاشورایی

یاران عاشورایی : حر بن یزید ریاحی (+ عکس نوشته و پوستر)

یاران عاشورایی : حر بن یزید ریاحی (+ عکس نوشته و پوستر)

آزاده در دنیا و آخرت: حربن یزید ریاحی

دشت کربلا دو سو بیشتر ندارد: سعادت یا شقاوت. پاکی یا پلیدی، بهشت یا جهنم، حسین (علیه السلام) یا عمر بن سعد!
حر کجا ایستاده بود؟ چه باید می کرد؟
حر پشت سر امام به نماز ایستاد. هنگام مذاکره فرزند پیامبر را به تسلیم خواند و به مرگ تهدید کرد! امام بر سرش  خروشید: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی بکنی؟» و او گفت: «اگر فرزند فاطمه نبودی. پاسخت  می گفتم.»
در روز عاشورا، صدای مظلومیت حسین (علیه السلام) وجدان خفته اش را بیدار کرد. اندکی بعد، چکمه آویزان گردن بر در خیمه مولا ایستاد: «آقای من! آیا خداوند توبه مرا می پذیرد؟»

پاسخ دلنشین امام، آبی بود بر آتش دلش:

«آری، توبه ات را می پذیرد و از گناهت می گذرد.»

اجازه جانبازی خواست و سیدالشهدا (علیه السلام) او را آزاد خواندند: « تو آزادی حر، هر چه  می خواهی بکن.»  بعد از مبارزه ای نفس گیر نیزه بر سینه حر فرود آمد. بر زمین افتاد و از هوش رفت. چشمش را که گشود سرش را بر زانوی امام عاشقان دید که فرمودند:

« تو حری، همانگونه که مادرت تو را نامید. تو در دنیا و آخرت آزاده ای!.»


محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج1، ص640 تا 647

منبع: کاری از  آستان قدس رضوی