مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی به سبک علمای اخلاق» ثبت شده است

۰

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب زندگی درمکتب اهل بیت(ع) زندگی به سبک علمای اخلاق

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان (عج) در بیان آیت الله جاودان

به مناسبت نیمه شعبان و عید ولادت ولی‌الله الاعظم حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، رسانه KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با آیت‌الله محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق تهران داشته است.
بخش‌هایی از این گفت‌وگو درباره راهکارهای رسیدن به رضایت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و توصیه به قرائت زیارت آل یاسین و ذکر کثیر صلوات به قصد فرج را در این فیلم می‌توانید مشاهده کنید.

۰

مستند کوتاه | آسید محمدعلی

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب حکایت خوبان زندگی به سبک علمای اخلاق

مستند کوتاه | آسید محمدعلی

مستند کوتاه | آسید محمدعلی

روایتی از زندگی و سیره انقلابی حضرت آیت‌الله سیدمحمدعلی علوی گرگانی و دیدارهای ایشان با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، که در ایام سالگرد رحلت این مرجع عظیم‌الشان منتشر میشود.

رهبر انقلاب: «این مرجع معظم در قضایای گوناگون انقلاب و مسائل کشور همواره وفادارانه در کنار مردم و پشتیبان نظام مقدس بودند و خدمات ارزشمندی کرده‌اند که موجب فیض و رحمت الهی است ان‌شاءالله.» ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

۰

بیانات رهبری انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب زندگی به سبک علمای اخلاق علمای دین

بیانات رهبری انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی

بیانات رهبری انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی

به مناسبت دومین سالگرد درگذشت عالم ربانی، آیت‌الله مصباح یزدی
بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌ آمدید. بعد از مدّتها آقایان را و بعضی از خانمها را زیارت کردیم. بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهت‌گیری ایشان و راه ایشان است.

مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند که من در مجموعه‌ی فضلای برجسته‌ی قم که از قدیم می‌شناختیم، و حالا هم  بحمدالله برکات بعضی‌شان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.

بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّیِّتُون؛(۱) اگر چه خسارت است امّا بالاخره چاره‌ای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کرده‌اند: همین «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی(۲) یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشته‌اند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای] استفاده‌ی عموم و مانند اینها است، یکی از‌ آن کارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانی‌های ایشان را یک مدّتی که در آن حسینیّه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماه رمضان تلویزیون پخش میکرد؛ من می‌نشستم پای تلویزیون گوش میکردم؛ نمیدانم کِی بود. حالا من عصری می‌نشستم گوش میکردم؛ عصر ماه رمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم می‌نشیند گوش میکند، واقعاً استفاده میکند. خب اینها نبایستی متوقّف بشود؛ نباید مسکوت بماند، فراموش بشود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مکتوب دارند، آثار مؤسّسه و بنیانهای مؤسّساتی، مثلِ آنهایی که اسم آوردیم ــ یا شاید هم غیر آنها که من خبر ندارم ــ دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازاده‌های خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء؛(۳) الحمدلله؛ برکات نسلی‌شان هم برکات خوبی است.

در مورد حفظ آثار، نکته‌ای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسّسه‌ی امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازه‌ای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سؤال است؛ این به عهده‌ی شماها است. آقای رجبی(۴) و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اوّلی که ایشان این کار را شروع کردند، خب یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّه‌هایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.

یا مثلاً کتابهای ایشان. خب حالا بعضی از کتابها، کتابهای علمی است، کتاب درسی است، مثلاً فرض کنید فلسفه؛ خب حفظش به این است که در حوزه در جاهایی که مقتضی است تدریس بشود؛ امّا برخی از آثار مکتوب ایشان آثاری است که باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست؛ فکر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صِرف اینکه حالا تعداد نسخه‌هایی که از یک کتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مسئله تمام نمیشود؛ یعنی این جور کتابهای فکری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از کتابها هست که وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یک موفّقیّت است؛ فرض کنید کتابهایی که در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهره‌مند میشوند. کتابهای فکری این جوری نیست؛ کتابهای فکری لازم است در فکر رسوخ کند؛ و این، صرفاً با نشر کتاب حاصل نمیشود. شما نگاه کنید غربی‌ها در این کارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلاً فرض کنید فلان متفکّر، حالا مثلاً هِگل مگر چند کتاب نوشته؟ افکارش را از داخل این کتابها استخراج میکنند و درمی‌آورند، تخلیص میکنند، خلاصه میکنند، آن فکر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوه‌های مختلف پخش میکنند، منتشر میکنند. این کار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد.

من البتّه گمان میکنم قبلها به خود مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله علیه) یا شاید به بعضی از شاگردهای ایشان راجع به ملّاصدرا این حرف را زدم که کتاب ملّاصدرا تدریس میشود، امّا لبّ حرفهای ملّاصدرا چیست؟ ملّاصدرا چند مسئله‌ی اساسی دارد؛ اینها را پیدا کنید، بکشید بیرون، روی اینها بحث بشود، کار بشود، کتاب نوشته بشود، مباحثه بشود؛ این لازم است. در مورد خود آقای مصباح همین جور است و باید این جوری بشود. نگاه کنید، ببینید آن جهت‌گیری فکری ایشان، آن نقطه‌ی تمرکز فکری ایشان چیست، چه در مسائل فلسفی، چه در مسائل اجتماعی، چه در مسائل اعتقادی و فکری، در فضای مجازی و از این قبیل پخش میشود ــ یک تکّه حرف را پخش کنید، این منتشر بشود، در ذهنها بماند، به زبانها بیاید، تکرار بشود؛ و مثل مَثَلِ سائر(۵)‌ که در زبانها تکرار میشود و میمانَد، این فکر بماند، معلوم بشود این، فکر آقای مصباح است؛ تا افراد اسم آقای مصباح را می‌آورند، هر کسی که دیده این تکّه‌ها را، این نوشته‌ها را، ذهنش به یکی از اینها متوجّه بشود، یادش بیاید. مثلاً یکی از راه‌های پخش فکرِ یک آدمِ متفکّر برجسته‌ی عمیقی مثل آقای مصباح این است.

صوت هم خیلی خوب است. حالا شاید لازم نباشد از اوّل تا آخرِ یک سخنرانی را پخش کنیم ــ ‌آن [کار] شاید یک مقداری تأثیر را هم کم کند ــ امّا بالاخره میتوان از یک صوتِ یک ساعته یا مثلاً سه ربع ساعته‌ای که مستمع را کاملاً جذب میکرده، مثلاً یک ربع ساعت مطلب درآورد.

یکی از چیزهایی که در این جلساتِ داخل حسینیّه‌ی(۶) ایشان نظر من را خیلی جلب میکند، این است که وقتی [فیلم آن را] پخش میکنند، آدم میبیند اوّلاً مستمعین که متراکم نشسته‌اند، همه جوانند، یعنی مثلاً یک آدم مسنّ بالای چهل سال شاید در اینها دیده نمیشود؛ همه جوانند. و [ثانیاً] همه همین طور محوند! این خیلی مهم است. من چون خودم سخنرانم، ده‌ها سال [سخنرانی کرده‌ام]، به این نکات توجّه دارم. چه زمانی هست که سخنران احساس میکند موفّق است؟ این نگاه‌ها و برخوردها و به‌اصطلاح آن نمایشهایی که از رفتار مستمع وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی یک حقیقتی است؛ این را شما در سخنرانی‌های ایشان مشاهده میکنید، یعنی این من را خیلی جلب میکند. ایشان چه دارد میگوید که این جور همه‌ی دلها را، چشمها را مجذوب کرده، مبهوت کرده؟ این تکّه‌های خاص را پیدا کنید، مکرّر پخش کنید.

خوشبختانه صدا و سیما نسبت به این قضیّه روی خوش نشان داده. حالا گاهی اوقات هست مسئولانِ رسانه‌ها و مانند اینها روی خوش به یک چیزی نشان نمیدهند، [ولی] نسبت به کارهای ایشان الحمدلله صدا و سیما گرایش خوبی دارد و در ساعات مختلف [پخش میکند]. من گاهی عبور میکنم، [وقتی] نگاه میکنم میبینم، یا گاهی نشسته‌ام میبینم که از ایشان چیزهای زیادی را پخش میکنند؛ حیات آقای مصباح این است، زنده بودن آقای مصباح این است.

خب جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه‌ی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره‌ی جوانی‌شان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود ــ من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلاً سال ۳۶، ۳۷ بود ــ از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله‌ی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه»(۷) بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا می‌انداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره‌ی جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ کار به درد آدم میخورد و گیر آدم می‌آید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است که حالا شماها کسب کرده‌اید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانی‌شان را بدانند.

خدا ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند. بله، دو سال از درگذشتشان گذشت؛ دوازدهم دی بود. خداوند ان‌شاءالله درجات ایشان را عالی کند و ایشان را مشمول مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
 سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۳۰؛ «قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نیز] خواهند مُرد.»
 مؤسّسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
 و از آنان، مردان و زنان زیادی منتشر ساخت. (برگرفته از قرآن کریم؛ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱
 آیت‌الله محمود رجبی (رئیس فعلی مؤسّسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره))
 مَثَلی که بین مردم جاری و متداول است.
 جلسات هفتگی درس اخلاق مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی (رحمه الله) سالیان متمادی در حسینیّه‌ی دفتر رهبر معظّم انقلاب در قم برگزار میشده است.
 کافی، ج ۱، ص ۳۹
۰

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

 بخش خبری مهدیه آمل حکایت خوبان زندگی به سبک علمای اخلاق

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

جایگاه تفسیری آیت‌الله مصباح در نزد علامه طباطبایی و همکاری در تنظیم و انتشار تفسیر شریف المیزان، پیش از این فقط در قالب تاریخ شفاهی مطرح می‌شد، اما برای نخستین‌بار دستخط علامه طباطبایی در کتاب «عمار انقلاب» منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «عمار انقلاب؛ حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی، از هنگام تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357-1313)» در آستانه سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی، توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی منتشر می‌شود. این کتاب به قلم سهراب مقدمی شهیدانی نوشته شده و در آن برای نخستین‌بار برخی ناگفته‌های تاریخی و اسناد تازه‌یاب منتشر می‌شود که بسیاری از ابهامات تاریخی را حل و فصل می‌کند. رویکرد تبیینی و مستندنگارانه کتاب، موجب آن شده که حیات‌نامه آیت‌الله مصباح یزدی را در دل تحولات تاریخی پیرامونی روایت کند و از این رو، خوانندگان با مطالعه این اثر به اطلاعاتی گسترده دست می‌یابند که آنان را به دل تاریخ پرحادثه دهه چهل و پنجاه خواهد برد. اسناد و ناگفته‌های تاریخی مندرج در کتاب «عمار انقلاب» سرآغازی است بر تحلیل‌های تازه و رهیافت‌های تاریخی جدید پیرامون زندگانی پربار علامه مصباح و تاریخ حوزه و روحانیت در دورانِ معاصر.

مرور زندگی و زمانه علامه مصباح

کتاب «عمار انقلاب» بر پایه برخی اسناد و خاطراتِ دستِ اول انتشار یافته و جز در موارد ضروری، از تحلیل و قلم‌فرسایی خودداری شده است تا مخاطب از دریچه منابع دستِ اول، به مرور زندگی و زمانه علامه مصباح بپردازد. از این جهت، این کتاب می‌تواند منبعی برای تولید آثار تفصیلی و تحلیلیِ بعدی قرار گیرد. علاوه بر اسناد، به جهت تکمیل مباحث و روشن کردن برخی ناگفته‌ها از زندگی و کارنامه علامه مصباح یزدی، استفاده از محتوای گفت‌وگوهای تاریخی منتشر نشده با برخی شخصیت‌های حوزوی از جمله رضا استادی، محمود رجبی، غلامرضا فیاضی، سیدحمید روحانی، حسن منفرد، علی اکبر مسعودی خمینی، علی مصباح و... نیز بر غنای این مجموعه افزوده است.

«عمار انقلاب» به سه تن از اساتید علامه مصباح تقدیم شده است: «تقدیم به امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت‌الله العظمی بهجت، که عمار انقلاب پرورش‌یافته مکتب فکری و سیاسی آنان بود.»

این کتاب هشت فصل دارد. پیش از آغاز فصل نخست، «پیشینه پژوهش» و «گاه‌شمار زندگانی آیت‌الله مصباح از تولد تا ارتحال» درج شده است که شامل مروری اجمالی بر زندگانی پرحادثه و خدمات گسترده این عالم بزرگوار است. در این اثر، برخی اسناد تاریخی برای نخستین‌بار انتشار می‌یابد که در این یادداشت، یکی از این اسناد تازه‌یاب مندرج در کتاب «عمار انقلاب» در ادامه خواهد آمد.

اجازه‌نامه تفسیری علامه طباطبایی به علامه مصباح و مشارکت در تدوین و انتشارِ تفسیر المیزان

رابطه علمیِ آیت‌الله مصباح با علامه طباطبایی به هیچ وجه محدود به رابطه استاد-شاگردی عادی نیست بلکه ایشان آنچنان مورد وثوق علمی علامه بوده‌اند که در تآلیف و نشر کتاب شریف المیزان، مشارکت داشته است. مرحوم آیت‌الله مصباح در توصیف مراودات علمی خود با مرحوم علامه طباطبائی، چنین می‌گوید:

«اولین فرم کتاب تفسیر که چاپ شد یک جزوه شانزده صفحه‌ای بود. اوایل تابستان بود و من به مشهد مشرّف می‌شدم. ایشان همان فرم اول را با یک جلد کتاب «روش رئالیسم» که تازه چاپ شده بود به من دادند که خدمت مرحوم آقای میلانی بدهم. آقای میلانی تازه از کربلا به مشهد آمده و سکونت پیدا کرده بودند و هنوز در میان مردم خیلی شناخته شده نبودند. به هر حال من به مشهد مشرّف شدم و خدمت ایشان رفتم.

در جمع دوستان گفتند فلانی هم در تفسیر ما شریک است

برای اولین بار بود که ایشان را از نزدیک زیارت می‌کردم. ... بعد که با اصرار کتاب‌ها را به ایشان دادم خیلی اظهار بشاشت کردند و خوشحال شدند و فرمودند: «چه هدیه بزرگی برای من آوردید» و سفارش کردند «هر فرمی که از تفسیر چاپ می‌شود برای من بفرستید، صبر نکنید تا تمام شود و یک‌جا بفرستید. مشتاق هستم زودتر جزوه جزوه ببینم.» ... همین‌طور خدمت ایشان [علامه طباطبائی] بودم و ارتباط‌مان تا حدی بود که گاهی سؤالاتی می‌کردم و ایشان هم گاهی قبل از این‌که تفسیرشان را به چاپ‌خانه بدهند، به من می‌دادند و می‌گفتند: «تو هم نگاهی بکن». ...این جزوات را زود می‌گرفتم و مرور می‌کردم و اگر چیزی به نظرم می‌رسید، خدمت ایشان عرض می‌کردم. گاهی می‌فرمودند درست است و گاهی هم اشتباه مرا رفع می‌کردند و می‌گفتند اشتباه کرده‌اید. از کمال لطف‌شان یک مرتبه من پیشنهاد کرده بودم و ایشان جایی را تغییر داده بودند و کم و زیاد کرده بودند. برای این‌که از من تفقّدی کرده باشند، در جمع دوستان گفتند فلانی هم در تفسیر ما شریک است.»

جایگاه تفسیری آیت‌الله مصباح در نزد علامه طباطبایی و همکاری در تنظیم و انتشار تفسیر شریف المیزان، پیش از این فقط در قالب تاریخ شفاهی مطرح می‌شد، اما برای نخستین‌بار دستخط علامه طباطبایی در کتاب «عمار انقلاب» منتشر شده است.

متن کامل دست‌خط مبارک علامه طباطبایی خطاب به آیت‌الله مصباح در زمینه تصحیح و چاپ تفسیر شریف المیزان:

«جناب مستطاب عماد الاعلام آقای شیخ محمدتقی مصباح دامت برکاته؛

جلد پنجم تفسیر را اگر چنانچه وسائل چاپ فراهم شد، مشغول تصحیح و غلط‌گیری بشوید.

دیگر هیچ‌گونه مراجعه به اینجانب لزوم نداشته و در تصحیح و اتّخاذ کمک و اجازه چاپ و غیره، کاملاً مختارید.

والسلام علیکم

محمدحسین طباطبائی»

دستخط مذکور نشان‌گر جایگاه علمی والای علامه مصباح در نزد علامه طباطبایی است و بر اعتماد کامل علامه به ایشان و نیز مشارکت در تدوین و چاپ تفسیر شریف المیزان دلالت دارد که مسئله‌ای مهم در بازشناسی کارنامه علمی و جایگاه حوزوی علامه مصباح یزدی است. زندگانی پربرکت ایشان، از این قبیل نکته‌ها و ناگفته‌ها کم ندارد. ناگفته ماندنِ ابعادی از جایگاه علمی و خدمات فرهنگی علامه مصباح، بیش از آنکه ریشه در غفلت و کم‌اطلاعیِ برخی تراجم‌نگاران و مورخان داشته باشد، به وصفِ اخلاص و کتمان آن عالمِ مهذب بازمی‌گردد که همواره تلاش می‌کرد در آشکارسازی مجاهدت‌های خود، گامی برندارد و بی‌ادعا و گمنام به خدمت و مجاهدت در سنگرِ فکر و فرهنگ بپردازد.

«عمار انقلاب» در 824 صفحه وزیری در 500 نسخه توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی انتشار می‌یابد. علاقمندان برای تهیه کتاب می‌توانند با شماره 32904231-025 تماس بگیرند.

۰

ویژگی های اخلاقی آیت الله اشرفی اصفهانی

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا زندگی به سبک علمای اخلاق علمای دین

ویژگی های اخلاقی آیت الله اشرفی اصفهانی

ویژگی های اخلاقی آیت الله اشرفی اصفهانی

انسان های بزرگ، کسانی هستند که قبل از آن که کارهای بزرگی برای دیگران انجام دهند نسبت به تربیت و رشد روحی خود قدم برداشته اند. پنجمین شهید محراب، شهید بزرگوار آیت الله اشرفی اصفهانی، از جمله این انسان های خودساخته است که در تربیت و نگاه داشتن نفس خود از رذائل و زشتی ها و نیز آراستن آن به فضائل و مکارم اخلاقی موفق بوده است.

امام خمینی رضوان الله علیه در مورد این شهید والامقام می فرمایند: «مرحوم شهید بزرگوار، حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاء الله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی بودن از هواهای نفسانی و ترک هوی و اطاعت امر مولی و جامعیت علم مفید و عمل صالح می شناسم.» [1]

قبل از این که به جلوه هایی از اخلاق عملی این شهید عزیز بپردازیم لازم است به دو نکته اساسی در اخلاق و تربیت دینی که در توصیف امام راحل از این شهید عزیز دیده می شود اشاره ای داشته باشیم.

تربیت نفس
شهید اشرفی اصفهانی، از آن رو الگوی سعادت و رستگاری برای همه ماست که توانسته بود نفس خود را از رذائل و آلودگی ها برهاند و آن را مصفا کرده و جلا دهد. قرآن کریم، مؤمنان را رستگاران قطعی دانسته[2] و در توضیح ویژگی خاص ایمان در رساندن انسان به سعادت، زدودن زشتی ها و پستی ها از درون خویش را به عنوان رستگاری حقیقی معرفی کرده و می فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا فَأَلهمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا؛ [3]

سوگند به نَفْس و آن کس که آن را درست کرد؛ سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏اش را به آن الهام کرد، که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد.» این مطلب، از روش و منش اخلاقی آن شهید گرانقدر کاملاً قابل لمس بود.


اطمینان و آرامش
نکته مهم دیگر در زندگی آیت الله اشرفی اصفهانی که به عنوان یک ویژگی برجسته بر همه رفتارهای ایشان سایه افکنده بود، آرامش و اطمینان روحی ایشان بود. ایشان به عنوان امام جمعه کرمانشاه و نماینده آیت الله بروجردی و سپس امام خمینی رضوان الله علیهما ضمن این که دشواری های فراوانی را در راه انقلابی خود در کرمانشاه تحمل کرد و هیچ گاه میدان مبارزه را خالی نکرد، بارها از سوی منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت ولی بازهم با آرامش هر چه تمام تر، به راه خود ادامه داده و صحنه مبارزه را خالی نگذاشتند.

بی تردید، چنین آرامشی بیانگر انس ایشان با ذکر زبانی و عملی خدای متعال است؛ چنان که طبق فرموده قرآن کریم، یاد خدا تنها آرامش دهنده قلب هاست. [4] البته بالاتر از یاد خدا به وسیله زبان و قلب، ذکر و یاد عملی است؛ به این معنا که انسان به‌گونه‌اى به یاد خداوند متعال باشد که اگر زمینۀ معصیتى برایش فراهم شد، یاد خداوند مانع از انجام آن معصیت شود. [5]

چنین ویژگی موجب می شود، آرامش در تمام اعمال انسان نیز جاری و عیان شود؛ و شهید اشرفی اصفهانی اینچنین بود زیرا همه تلاطم های به خصوص پس از انقلاب، نتوانست ایشان را از انجام وظیفه خود دور کند.

ساده و پر تلاش
یکی از مشخصات بارز آیت الله اشرفی اصفهانی، خو کردن به زندگی بسیار ساده است که قدرت روحی و اراده او برای جهاد در راه خدا را دوچندان می نمود. ساده زیستی در منطق اسلام، منافاتی با عزت و آراستگی ظاهری ندارد بلکه عزت آفرین و زینت مؤمنان است.

اگر بخواهیم در یک جمله، ساده زیستی شهید اشرفی اصفهانی را تبیین کنیم باید بگوییم که ایشان از سعی کردند با کمترین هزینه، بیشترین بهره برداری و سودآوری دنیوی و اخروی را برای خود و دیگران محقق کنند. همان گونه که امام صادق علیه السلام در توصیف مؤمن حقیقی می فرمایند: «الْمُؤْمِنُ حَسَنُ‏ الْمَعُونَةِ خَفِیفُ الْمَئُونَة؛ [6] مؤمن، پر کار و کم هزینه است.»

برای آشنا شدن با زوایای ساده زیستی این شهید والامقام به دو نمونه از مقاومت اقتصادی و زندگی بی زرق و برق ایشان اشاره می کنیم.

بهره وری در تحصیل
ایشان بر خلاف اعتقاد برخی که کار علمی را مستلزم هزینه فراوان مادی می دانند، از ابتدای طلبگی تا رسیدن به درجات بالای علمی، با هزینه ای بسیار اندک طی کر؛د به شکلی که در خاطرات خود می فرمودند: از ابتدای شروع به تحصیل تا پایان تحصیلات سطح فقه و اصول، من حتی یک کتاب از خودم نداشتم و تمام کتاب هایی که در اختیارم بود، وقفی بودند. [7]

تربیت فرزند با وجود سختی معیشت
گاهی برخی افراد، دغدغه رفاه خانواده خود را بهانه ای برای مصرف بی رویه و سوق به سوی تجمل گرایی مطرح کرده و ادعا می کنند که اگر خودمان هم بخواهیم ساده زیست باشیم دغدغه رفاه خانواده مانع می شود.

جالب است بدانیم که سخت ترین شرایط تحصیلی شهید اشرفی اصفهانی در شهر قم در حالی طی شد که این شهید بزرگوار به همراه دو پسر خود در حجره ای در فیضیه زندگی می کردند در حالی که همسر و دخترش در زادگاهشان بودند و هر از چند گاهی برای دیدار با آنها راهی زادگاهشان می شدند.

تربیت عملی فرزندان شهید اشرفی و تقویت روحی آنان در مبارزه با مشکلات، نمونه ای شگرف از خانواده ای ساده زیست و مقاوم را پیش روی ما به تصویر می کشد.

تواضع مثال زدنی شهید محراب
وقتی فراوانی عبادت ها و اعمال صالح، ملاک برتری یک بنده خواهند بود که او از هر گونه تکبر و احساس برتری نسبت به دیگران دور کنند. در غیر این صورت، هدف عبادت که همان خشوع در محضر خدای متعال است محقق نشده بلکه عکس آن را نتیجه می دهد؛ چنان که عبادت های ابلیس نه تنها فایده ای برای او نداشت بلکه موجب خطای در محاسبه در هنگام سجده بر حضرت آدم علیه السلام، و مانع از اطاعت فرمان خدای متعال از سوی او شد.

بعد از معصومین علیهم السلام، بهترین الگوی بندگی در راه خدا امثال شهید اشرفی اصفهانی هستند که با تمام اعمال صالح و عبادت هایی که داشتند الگوی تواضع و فروتنی حقیقی بودند. ایشان هیچ گاه تظاهر به تواضع نمی کردند بلکه واقعاً در دل خود هیچ تکبر و احساس برتری بر دیگران نداشتند. اگر کسی از ایشان تعریف و تمجید می کرد ناراحت شده و اعلام نارضایتی می کردند.

بی اعتنایی به چیزهای به ظاهر مهم
خطای محاسباتی در این دنیا و باختن آخرت به دنیا و یا حتی خسران در هر دو جهان، عمده دلیل فروماندن انسان ها از دستیابی به سعادت حقیقی و در نهایت، حسرت و پشیمانی ابدی است. چه بسیار چیزهای به ظاهر مهمی که در واقع اصلاً و یا به آن اندازه که مردم به آن اهمیت می دهند اهمیتی ندارد و تنها به خاطر تکرار اشتباه های دیگران، انسان های بسیاری را به تباهی و گذران بی ثمر عمر کشانده است.

بنابراین، هر انسان عاقلی باید در امور پیرامون خود، به خوبی بیاندیشد که مبادا گرفتار اولویت های صوری و یا غفلت از مهم های به ظاهر بی اهمیت نشود. شهید اشرفی اصفهانی، به گونه ای زیست که بسیاری از اعتبارات دنیایی در نظر او هیچ ارزشی نداشت و بارها ثابت کرد که نه تنها در دوران گمنامی و فقر بلکه در دوران شهرت و رو آوردن مقام و ثروت به ایشان نیز ذره ای علاقه و وابستگی در او نفوذ نکرده است.

رهبر معظم انقلاب در توصیف ایشان می فرمایند: «تواضع او، زهد او، بی‌اعتنائی او به بسیاری از چیزهای ظاهری، از ویژگی‌های او بود؛ مرد بزرگی بود.» [8] حقیقتاً بزرگی انسان به این است که به چیزهای ناماندگاری مانند دنیا و هر آن چه در آن است اعتنایی نکند؛ بلکه دلبسته آخرت خود بوده و برای آن تلاش کند.

معنای زهد حقیقی نیز جز این نیست چنان که امام سجاد علیه السلام درباره خصوصیت زاهدان در دنیا می فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ الْعَامِلَ لِثَوَابِ الْآخِرَةِ هُوَ الزَّاهِدُ فِی عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْیَا الْآخِذُ لِلْمَوْتِ أُهْبَتَهُ‏ الْحَاثُّ عَلَى الْعَمَلِ قَبْلَ فَنَاءِ الْأَجَلِ وَ نُزُولِ مَا لَا بُدَّ مِنْ لِقَائِه؛ ‏[9] هان! کسى براى ثواب آخرت کار مى‏کند که از زرق و برق نقد دنیا دل بر کند، ساز و برگ مرگ را فراهم کند، پیش از سر آمدن مهلت و فرا رسیدن آنچه ناگزیر باید ملاقاتش کرد در عمل بکوشد.»

این شهید بزرگوار، در شرایط ناامنی و حتی در کوران ترورهای پس از انقلاب نیز، پیشنهادهای نزدیکان خود برای تهیه امکانات متناسب با شأن خود را با بی اعتنایی رد می کرد و می فرمود: »من طلبه ای بیش نیستم و شأن و مقامی ندارم و از این گونه تشریفات متنفرم.» [10] همین واقع بینی ایشان از این دنیا و زیبایی های فریبنده اش بود که موجب شد، پس از طی عمری پر برکت و نسبتاً طولانی، مزد استقامت و مجاهدت های خود را با شهادت در محراب نماز جمعه از معبود و معشوق بی همتای خویش دریافت کند.

پی نوشت
[1] صحیفه امام، ج‏17، ص: 50.
[2] سوره مؤمنون، آیه 1.
[3] سوره شمس، آیه 7-9.
[4] سوره رعد، آیه 28.
[5] مظاهری، حسین؛ سیر و سلوک، ناشر: مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزهراء (علیها السلام)، قم 1389 ه.ش، ص 117.
[6] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2 ؛ ص241.
[7] محمد اشرفی اصفهانی، محراب خونین باختران، تهران، سروش، 1362، ص 18.
[8] بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه‌؛ ۱۳۹۰/۰۷/۲۰.
[9] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص 272.
[10] پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

۰

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب زندگی به سبک شهدا زندگی به سبک علمای اخلاق سبک زندگی اسلامی علمای دین

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله شهید «سید اسدالله مدنی» سال ۱۲۹۳ در شهرستان دهخوارقان (آذرشهر) از توابع تبریز به دنیا آمد. در کودکی مادر خود را از دست داد و در نوجوانی پدرش به رحمت خدا رفت.

وی برای تحصیل علوم دینی راهی شهر قم شد و در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و از درس اساتید بزرگی، چون آیت‌الله «حجت کوه‌کمری»، آیت‌الله «سید محمدتقی خوانساری» و امام خمینی (ره) بهره‌مند شد. پس از مدتی برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی حوزه علمیه نجف شد.

شهید مدنی نخستین مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را در شهر قم آغاز کرد و نخستین فعالیت او در آذرشهر در مقابله بهائیان بود و از نخستین کسانی بود که در جریانات سال ۱۳۴۲ در نجف از امام خمینی (ره) تبعیت کرد.

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم/ ناقص: عکس، نمایه ندارد

بر اثر فعالیت‌های سیاسی که علیه رژیم پهلوی انجام می‌داد و منابری که در آن‌ها علیه حکومت و اقدامات او به ایراد خطبه می‌پرداخت، ساواک وی را به نورآباد ممسنی در استان لرستان، گنبد کاووس، بندر کنگان و مهاباد تبعید کرد.

شهید مدنی روز جمعه (۲۰ شهریور ۱۳۶۰) پس از ایراد خطبه‌های نماز جمعه و در حالی که آماده اقامه نماز عصر می‌شد، به همراه ۱۷ نفر دیگر از نمازگزاران توسط یکی از عناصر منافقین (مجاهدین خلق) به نام «مجید نیکو» در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید.

وی همانند مولای خود حضرت امیرالمؤمنین (ع) در محراب به شهادت رسید و دومین شهید محراب است.

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم/ ناقص: عکس، نمایه ندارد

آخرین خطبه دومین شهید محراب

بخشی از خطبه شهید مدنی در نماز جمعه روز ۲۰ شهریور به شرح زیر است:

«شما و خودم را به تقوای خدا سفارش می‏کنم؛ زیرا راه نجاتی جز تقوا نداریم. روز جمعه روزی است که ما دردهایمان را دوا کنیم و درد اول هر انسانی خود انسان است؛ برای اینکه هر اندازه به کمال برسد؛ اگر [روح]مریض باشد، کمال برای او فایده‌ای ندارد.
آیه قرآن و همچنین اعتقاد ما این است که کلمه‏ای از زبان انسان در نمی‏آید، مگر اینکه همراه آن نگهبانی مهیا است تا کلام را حفظ کند (برگرفته از مضمون سوره «ق» آیه ۱۸) ...»

سجایای اخلاقی شهید مدنی از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی/ شهید مدنی: راه نجاتی جز تقوا نداریم/ ناقص: عکس، نمایه ندارد

رفتار صمیمی با جوانان و نوجوانان

حال به این مناسبت شماره ۳۵۷ هفته‌نامه «خط حزب‌الله» به صاحب‌امتیازی پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «راهپیمایی جهانی» در ستون «مناسبت» اظهارات رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با شخصیت اجتماعی آیت‌الله شهید «سید اسدالله مدنی» را منتشر کرد که در زیر می‌خوانید.

«مرحوم شهید مدنی یک نمونه برجسته از یک روحانی فعال و حائز جهات گوناگون است. وی اهل بیان و تبیین بود. میان قشر‌های مختلف؛ ایشان در بین جوان‌تر‌ها می‌توانست کاملاً با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند.

من اوایل یا اواسط امامت جمعه شهید مدنی به تبریز رفتم و دیدم ایشان آنچنان با جوان‌های کم‌سال ۲۰ ساله، ۲۱ ساله گرم و صمیمی است که واقعاً مثل اینکه با پدرشان حرف می‌زنند یا با برادر بزرگترشان صحبت می‌کنند.

آن هیمنه علمی در رابطه ایشان با جوان‌ها اصلاً محسوس نبود یعنی واقعاً رابطه برقرار می‌کرد. با جوان‌ها اینطوری بود... عالمی بود که اهل مبارزه و دید سیاسی و بینش سیاسی بود.»

۰

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس شهدا زندگی به سبک علمای اخلاق

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

شهید احمد علی نیری و شنیدن تسبیح آسمانیان و زمینیان

شهید احمد علی نیری جوانی بود که به گفته بزرگانی همچون استاد اخلاق آیت الله حق شناس توانسته بود در سن جوانی به مقامات بلندی برسد. ایشان درباره شهید نیری فرمودند: «در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟»

در بخشی از کتاب “عارفانه” که در بردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید “احمدعلی نیری” است نوشته شده است: «آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دو نماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: «این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: «تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و… اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟»

به نقل از دوستان شهید: «یک روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم؛ راه زیاد بود؛ کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد، یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم. بدنم شروع کرد به لرزیدن، نمی دانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم… می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم: «خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.»
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک می ریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطرافم نگاه کردم. صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…

منبع:سایت باحجاب

 

۰

امید بخش ترین آیه قرآن

 بانک تصویر بخش خبری مهدیه آمل سبک زندگی مهدویت زندگی درمکتب اهل بیت(ع) سخن نگاشت زندگی به سبک علمای اخلاق سبک زندگی اسلامی علمای دین

امید بخش ترین آیه قرآن

امید بخش ترین آیه قرآن

هر عملی انجام دهید، پیغمبر می بیند، هر نیتی که ناصری بکند، پیغمبر می بیند.
از اسرار ما مطلع می شوند . واخجلتا( چقدر خجالت داردا) چطور پیغمبر با این روسیاهی من شفیع من بشوند؟ چه بکنیم، لکن رحمه للعالمین است.....
یک نمونه از نگرانی حضرت جریان وفات این بزرگوار است. ایشان نگران امت بودند تا جایی که جبرئیل پیغام آورد که حضرت حق می فرماید: « و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد ( و از امتت خواهد آمرزید که خشنود شوی ( سوره ضحی، آیه 5) حضرت فرمودند: الان راحت شدم.

منبع:  کانال تلگرام آیت الله ناصری (‏ Naseri_ir@)

۰

نکته‌هایی از گفته‌های استاد اخلاق/ راز عاقبت‌به خیری از نظر آیت‌الله فاطمی‌نیا

 بخش خبری مهدیه آمل حکایت خوبان سبک زندگی اسلامی

نکته‌هایی از گفته‌های استاد اخلاق/ راز عاقبت‌به خیری از نظر آیت‌الله فاطمی‌نیا

نکته‌هایی از گفته‌های استاد اخلاق/ راز عاقبت‌به خیری از نظر آیت‌الله فاطمی‌نیا

کتاب «نکته‌ها از گفته‌ها» در سه جلد، گزیده‌ای است از سخنرانی‌های آیت‌الله فاطمی‌نیا در مسائل اخلاقی و عرفانی که با زبانی ساده و شیرین مطرح شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مرحوم آیت‌الله فاطمی‌نیا، از اساتید برجسته عرفان نظری بود که محضر بزرگانی همچون علامه طباطبایی، آیت‌الله بهجت، آیت الله بهاءالدینی، آیت‌الله محمدتقی آملی و… را درک کرده بود. ایشان خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتاب‌شناسی بود که در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی تحقیقاتی انجام داده و آثاری از ایشان منتشر شده بود.

رعایت اخلاق و ادب در مجالس وعظ و سادگی و در عین حال شیرینی کلام، از جمله ویژگی‌های مجالس سخنرانی آیت‌الله فاطمی‌نیا بود. از مرحوم فاطمی‌نیا تألیفات متعددی به یادگار مانده است که در آنها، همان سادگی و همه‌فهم بودن سخنرانی‌ها لحاظ شده است.

«نکته‌ها از گفته‌ها»، «فرهنگ انتظار»، «فرجام عشق»، «یک نکته از هزاران؛ باز نشر سخنرانی‌های استاد فاطمی‌نیا»، «ارمغان غدیر: چهل حدیث از منابع شیعه و سنی»، «شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره؛ متن 10 سخنرانی استاد فاطمی‌نیا پیرامون زیارت جامعه کبیره» و «نغمه عاشقی» از جمله تألیفات ایشان است که برای علاقه‌مندان به مکتب اهل بیت(ع) به یادگار مانده است.

کتاب «نکته‌ها از گفته‌ها» دربردارنده گزیده‌ای از سخنرانی‌های استاد فاطمی‌نیا است که توسط دفتر نشر نور معارف در سه جلد منتشر شده است. دفتر اول این اثر شامل 148 نکته است؛ گزیده‌هایی است از گفتارهای مرحوم آیت‌الله فاطمی‌نیا که در حسینیه الزهرا(س) در مشهد مقدس ایراد شده است. نکته‌های این مجموعه، حوزه‌های متفاوتی از اخلاق اسلامی همچون اخلاص، اعمال خیر، شناخت شیطان، اعتدال، یاد مرگ، راه بندگی و بسیاری مباحث دیگر را دربرمی‌گیرد. دفتر دوم «نکته‌ها از گفته‌ها» نیز شامل 50 نکته اخلاقی و معرفتی است. مخاطب در دفتر سوم از این مجموعه از 47 نکته اخلاقی و معرفتی در حوزه‌های مختلف بهره‌مند می‌شود.

آیت‌الله فاطمی نیا , کتاب ,

از جمله نکات قابل توجه در این اثر، شرح مسائل مهم اخلاقی و عرفانی با زبانی ساده و شیرین است. همین موضوع سبب شده تا نکته‌های مندرج در کتاب، برای همگان قابل فهم باشد. از سوی دیگر، استاد فاطمی‌نیا در این اثر با استفاده از روایات و حکایات متعدد، مسائل اخلاقی را برای مخاطبان خود شرح داده است. مخاطب در نکته‌های کتاب، برنامه‌های درست زیستن را می‌آموزد و چه کاری مهمتر برای آدمی از اینکه بداند چگونه باید زندگی کند؟!

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

اثر یک عمل خالصانه

سال‌ها قبل مشرف شدم به مکه، شخصی در کاروان ما بود که وضعیتی داشت، گویا همه می‌خواستند از سر راهش فرار کنند! در این سفر یک چایی داد به دست یک سید دل‌شکسته‌ای. بر اثر این عمل کوچک و خالصانه، وضعیتش تغییر کرد. همه از او استقبال می‌کردند؛ محبوبیت پیدا کرد و خلاصه سرنوشتش عوض شد! گویا نور همین عمل کوچک -ولی از روی اخلاص- اثر بسیار بالایی در او داشت و او را متحول کرد! پس کوچک و بزرگ عمل مهم نیست؛ اخلاص و مقبولیت در نزد خداوند مهم است.

درد دل علامه امینی

یک سخنی از علامه امینی نقل کردند، خیلی منقلب شدم. ما یک «الغدیر» می‌شنویم و خیلی گذرا عبور می‌کنیم. 11 جلد چاپ شده و 11 جلدش چاپ نشده است. 22 جلد کتاب تحقیقی! خدا می‌داند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمت‌های طاقت‌فرسا!

می‌گویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان‌طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من می‌خواستم معارف امیرالمؤمنین(ع) را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!»

وقتی می‌گویند: اول مظلوم عالم؛ بی‌جهت نیست! حضرت چقدر مظلوم باشد که بعد از قرن‌ها، تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند!

ارمغان حرم رضوی

هرکس حرم حضرت رضا(ع) مشرف می‌شود، یقین بداند توی کاسه‌اش چیزی می‌ریزند... منتها وقتی رفتی، عرض حاجت و توسل کردی، منتظر باش آنها هرچه بریزند تو پیاله! برحسب روایات معتبر: یک سلام به حضرت رضا(ع) ثواب یک میلیون حج دارد!

عنایت حضرت رضا(ع)

در مشهد طلبه‌ای بوده 14-15 ساله، در سختی و تنگدستی به سر می‌برده است. روزی گرسنگی بر او غلبه می‌کند، مدتی چیزی نخورده بوده، کاری هم از دستش بر نمی‌آید. به حالت ضعف شدید می‌افتد. با خود می‌گوید: حال که بناست بمیرم، بروم حرم و در آنجا بمیرم.

با نهایت سختی و دست به دیوار، خود را به حرم رسانده، می‌افتد. می‌گوید: مدتی گذشت، خادم آمد، گفت: بلند شو، می‌خواهیم در را ببندیم!

با سختی فراوان خودم را به حجره رساندم، در بسته بود.

آیت‌الله فاطمی نیا , کتاب ,

قبل از این که در را باز کنم، از پشت شیشه نگاه کردم، دیدم میوه غیرفصل در حجره است! خدایا، در حجره قفل است، اینها از کجاست؟! رفتم داخل اتاق، مقداری از آن را خوردم، ناگهان دیدم پرده‌ها کنار رفت، حجاب‌های ملکوتی برطرف شد!

خلاصه می‌رسد به جایی که مرجع عالی‌قدر زمان، حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی(رضوان الله علیه) -ایشان آن موقع جوانی 22-23، گاهی که برخورد می‌کردند، با اشتیاق احوالپرسی می‌کردند و می‌فرمودند: آقای آشیخ علی! خدمت نمی‌رسیم! و او در جواب می‌گفت: ان‌شاء‌الله خدمت می‌رسم! (یعنی آیت‌الله بروجردی نهایت توجه و عنایت را به او داشتند و در نظرشان بسیار جلیل‌القدر بود).

توصیه آیت‌الله‌العظمی بهجت به زائر

در خدمت حضرت آقای بهجت بودم، شخصی آمد، گفت: می‌خواهم بروم حرم چه کار کنم، توصیه‌ای می‌فرمائید؟! فرمودند: من بیشتر از آنچه در مفاتیح نوشته بلد نیستم؛ اما وقتی می‌روید آنجا، اتصال قلب به لسان باشد! (یعنی توجه و حضور قلب داشته باشید و دلتان همراه زبان و گفتارتان باشد!)

عاقبت‌به‌خیری

گاهی وقت‌ها یک نقطه روشن در زندگی انسان در یک مواقع خاصی از انسان دستگیری می‌کند. بعضی‌ها که عاقبت به خیر می‌شوند، مربوط به همان نقطه روشن در وجودشان است. اما کسی که عاقبت به خیر نشده و جهنمی می‌شود، معلوم می‌شود همان نقطه روشن را هم ندارد! روایت هم این مطلب را تأیید می‌کند.

حدود 30 سال قبل، در تهران شخصی بود که در همه جا مشهور به فسق و فجور بوده است. یک مرتبه می‌بینند این شخص، از عبّاد و زهّاد شده است.

رفیقی داشتم در تهران، آدم خوبی بود، از شاگردان مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد بود.(شیخ محمد حسین زاهد، مرد بسیار خوب و با معنویت و اهل زهد و ورع بوده. نفسش قوی بوده، و روح قوی‌ای داشته، حتی بعد از مرگش دیده بودند که بر شاگردانش اشراف دارد.) آن دوست ما گفت: علت این که آن شخص فاسق، عاقبت به خیر شد این بود که: شب عروسی‌اش، رفت توی اتاق عروس، دید عروس دارد گریه می‌کند؛ می‌فهمد که این گریه، گریه معمولی نیست، خیلی جدی است! علت گریه را می‌پرسد، عروس می‌گوید: من به پسرعمویم علاقه‌مند بودم؛ مرا به او ندادند؛ الآن هم حرفی ندارم که با تو زندگی کنم، اما این را بدان که عمری را در ناراحتی خواهم بود!

این شخص بلافاصله از منزل می‌رود و عالِم محل را با دو نفر شاهد می‌آورد و می‌گوید: من وکالت دادم که طلاق این دختر را بخوانید. طلاق را می‌خوانند. بعد می‌فرستند دنبال پسرعمومی دختر و می‌گوید: عقد اینها را هم بخوانید. جوان را می‌آورند و عقد آنها را می‌خوانند!

وقتی که او چنین جوانمردی و فداکاری را می‌کند، پسرعموی دختر رو می‌کند به او می‌گوید: خدا تو را عاقبت به خیر کند! همین که آن شخص (که معروف به فسق و فجور بوده و این گذشت را انجام می‌دهد) پایش را از اتاق می‌گذارد بیرون، متحول می‌شود، حالش تغییر می‌کند و در مسیر سعادت قرار می‌گیرد.

سایت احیاگرمعروف(واجب فراموش شده)