مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۵۹ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

۰

شهیدحسینعلی بنده پی

 شهدای مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا

شهیدحسینعلی بنده پی

شهیدحسینعلی بنده پی

شهدای مهدیه آمل

مشخصات
شهر :بخش :شهرستان : آمل
وضعیت تاهل : مجرد

یگان : لشگر 25 کربلا

نوع عضویت : سپاه - کادر

مذهب : شیعه

دین : اسلام‌‌
نام پدر : حسن

مسئولیت : جانشین گروهان

حصیلات : دیپلم

نام پدر: حسن
نام مادر : تبرگ قائی
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه

عملیات : عملیات والفجر 8

محل شهادت : فاو

تاریخ شهادت : 1364/11/24
نحوه شهادت : اصابت ترکش به بدن
شناسنامه تدفین
شهر : کته پشت

بخش :شهرستان : آمل
گلزار : شهدای کته پشت سفلی

*زندگی نامه شهید حسینعلی بنده‌پی*

نخستین ثمره زندگی «حسین و تبرّک» بود که همگام با دهمین روز زمستان 1343، در «کته‌پشت» آمل به دنیا آمد.

حسین‌علی قرآن را قبل از ورود به مدرسه آموخت؛ به‌گونه‌ای که روح و جانش با ایده­های الهی این کتاب روشن، عجین شد.

دوره ابتدائی او، در دبستان «شهید یوسفی» فعلی آمل طی شد. سپس با گذر از مقطع راهنمائی، تحصیلاتش را در هنرستان صنعتی «چهل شهید» فعلی این شهر ادامه داد و در رشته برق فارغ‌التحصیل شد.

«مهری» در بیان خلق‌وخوی برادرش می‌گوید: «رفتارش با پدر و مادر خیلی خوب بود و همیشه سعی می‌کرد که مطیع باشد و احترام‌شان را نگه دارد؛ و تا آن‌جایی که از عهده‌اش برمی‌آمد، به آن‌ها کمک می‌کرد.»

شرکت در تظاهرات ضدّ طاغوت و گوش دادن به نوار سخنرانی امام خمینی(ره)، از جمله فعّالیت‌های حسین‌علی، در آن ایّام بود.

مادرش در این‌خصوص اِذعان می‌دارد: «می‌گفت: باید مطیع فرمان امام خمینی باشیم و مملکت و ناموس خودمان را حفظ، و منافقان را از شهرمان بیرون کنیم. زمانی که دانشگاه، در رشته تربیت معلم قبول شد، من با رفتنش به جبهه مخالفت کردم و گفتم: الان زمان تحصیل است. اما او خیلی ناراحت شد و گفت: آیا در قیامت جوابگوی امام هستی؟ به فرمان امام، جبهه، دانشگاه ما هست. اول باید کشورمان را نجات بدهیم تا به استقلال برسیم، بعد درس بخوانیم. الان دشمن همه جا در کمین است. کجا برویم؟! او با این حرف‌ها، رضایتم را برای رفتن جلب کرد.»

حسین‌علی از مرداد 1362، به عنوان بسیجی، راهی جبهه شد.

عملیات والفجر 6، از جمله آوردگاه حضور او محسوب می‌شود.

در 1363/3/10، با پوشیدن جامه پاسداری، به سِمَت معاونت گروهان منصوب شده، رهسپار مناطق نبرد با دشمن گشت.

او همیشه در سفارشات خود به خانواده می‌گفت: «هرگز نماز جمعه را ترک نکنید و نگویید کار داریم. بقیه هفته را به کار اختصاص بدهید و روز جمعه را به نماز جمعه.»

در مورد خصوصیات اخلاقی‌اش، همین‌ بس که بسیار قانع بود و در برابر مشکلات، صبور. او صله‌رحم را خیلی خوب به جای می‌آورد.

و عاقبت، او در 24 بهمن 1364 در فاو به فیض عظیم شهادت نائل آمد. سپس چهار روز بعد، با تشییع اهالی کته‌پشت، در گلستان شهدای این روستا به خاک آرمید.

*وصیت نامه شهید حسینعلی بنده پی*

بسم الله الرحمن الرحیم

مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه زندگانند در نزدپروردگارشان روزی می خورند .( آل عمران آیه 169)

با حمد و ثنای الهی . بنام او که همه وجودمان از او و برای اوست و بنام خداوندی که رحمت العالمین است . بنام پروردگار قادری که در هم کوبنده ستمگران و یاور مؤمنان است .

با درود و سلام بر مهدی موعود (عج) و اَرواحَ العالَمینَ لَهُ الفَدا ، با درود و سلام بر نائب بر حقش امام امت این قلب تپنده امت اسلام و با درود و سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از کربلای حسین تا به کربلای خمینی .

با عرض سلام خدمت معلولین و مجروحین و خانواده های پر صبر و استقامت آنان . با عرض سلام خدمت برادران رزمنده که حقاً رزمندگان حقجوی اسلام می باشید . و همانا به حق پیروزی از آن شما است . اوست خدائی که در میان عرب و امی ( یعنی قومی که خواندن و نوشتن را هم نمی دانند ) پیامبر بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا تلاوت کند تا آنها را از جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد با آنکه بیش از آن همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند و نیز قوم دیگر را که به روایت از پیغمبر ارجمندم چون به عرب ( در اسلام ) ملحق شوند هدایت فرمایند که خدای مقتدر و همه کارش به حکمت است ( سوره جمعه آیه 3)

از گذشته های دور که انسانها در حال نابودی و هلاکت بودند انسانها بی رحمانه به قتل می رسیدند و دشمنی در میانشان به اوج رسیده بود . در هزار و چهارصد و اندی سال قبل از جانب خداوند منان پیامبری در سرزمین مکه ظهور کرده و پرچم هدایت مردم را به سوی الله به عهده گرفت آنان را دعوت به اُخوت و برادری و وحدت و پرستش یگانه پروردگار عالمیان نموده و اما اکنون تاریخ دوباره تکرار شد انسانهایی که در زیر ظلم به تنگنا آمده بودند از هر سو چپاول میشدند و نفاق و جدائی بین مردم بخصوص مسلمانان افتاده بود و دشمنان بر آنان می تاختند . این مردم جدا شده از هم و چپاول شده از زیر ظلم شاه از چند سال قبل خداوند یاور و رهبری فرستاد و ما را (آنان را) به وحدانیت خواند و اتفاق در میان ما بوجود آورد و بر طاغوت غلبه دادو اینک عازم راهی است که آن آزادی بشریت می باشد و ما اکنون پیرو آن راه می باشیم .

آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما به خدا ایمان آوردیم رها یشان کنند و بر این دعوی امتحانشان نکنند ؟ و ما امتی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم تا خدا دوروغگویان را از راست گویان کاملاً معلوم کند .

امت حزب الله : همانا ما به حق برای امتحان آفریده شده ایم و هر چه از زمان میگذرد در واقع از لحظه های امتحان ما میباشد و هر عملی که از ما سر می زند بیانگر هویت ماست . ما الان در عصری واقع هستیم که همه عذر و بهانه ها به روی ما بسته است در عصری واقع شدیم که تمام امکانات جهت احیای کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله در سراسر جهان آماده است . اگر کوتاهی کنیم فردا بیشتر از خداوند و آیندگان شرمنده و روسیاه خواهیم بود ، حال اگر فردای قیامت از ما سوال شود چه کم داشته اید چه جوابی خواهیم داد ؟

امت اسلامی نعماتی را که خداوند به مرد این زمان ما بخصوص مردم ایران عطا فرموده کم نظیر است از جمله از نعمات رهبری امام خمینی است که خداوند بر ما ارزانی داشته و ما به این نعمت باید افتخار کنیم و عظمت این امام عزیز را حفظ کنیم و کاری کتنیم که که خود را لایق و شایسته این رهبری و رهبری آقا امام زمان سازیم . از فرامین پدر گونه این نایب حجت خدا اطاعت کنیم که همان اطاعت و بندگی خدا و عمل به اسلام و حفظ وجهه اسلامی این انقلاب گرانقدر است .

ای اهل ایمان در پیشرفت کارهای خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابرین است و آنکس که در راه خدا کشته شد مرده مپندارید بلکه او زنده ابدی است و لاکن همه شما این حقیقت را نخواهید یافت و البته شما را به سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفسها و آفات زراعت بیازمائیم و مژده آسایش از آن سختیها صابران را است آنان چون به حادثه سخت وناگواری دچار شوند صبوری پیشه گرفته و گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوی او رجوع خواهیم کرد . برادران و خواهران ، حال که مورد آزمایش خداوند واقع هستیم سختیهای و خوشیها برای ما نوشته شده ، نکند در هنگام سختیها کناره گیری کنیم که آن روزی خدای ناکرده این نعمات الهی از ما سلب شود و خدا بر ما غضب کند و آن وقت نه دنیا را داشته باشیم ونه آخرت را ، نکند خدای ناکرده کاری کنیم که آیندگان آیه های خشم خداوندی را بخوانند باید اطاعت کنیم از خدا و اطاعت کنیم از رسولش و نایبانش ، ما باید همچون امام خمینی با خلوص نیت در مقابل تمامی ظلم و کفر و نفاق با ستم ستیز کنیم باید مثل او چه در سختیها و چه در خوشیها بیاد خدا باشیم و استعانت جوئیم از صبر و نماز تا اینکه خداوند توفیق مبارزه در زیر رکاب آقا امام زمان را بر علیه کفر جهانی به ما بدهد .

( خدا آن مؤمنان را که در صف جهد کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست می دارد گویا ایشان بنائی استوار ساخته شده (سوره صف) )

و اما سخن کوتاه دیگری به امت حزب الله به خصوص با برادران و جوانان حزب الله دارم و آن اینکه انقلاب را پا برهنه ها با رهبری اصیل کردند و باز هم دارند نهالش را با خونشان آبیاری و مستحکمتر می کنند و پیش می برند و این جنگ را که بر ما تحمیل کرده اند به خاطر نابودی اسلام و به ذلت کشانیدن ما می باشد . بنابراین هیچ انتظاری نمی رود افرادی که بودن اسلام و این انقلاب برای آنها ضرر دارد یا حداقل اهمیت ندارد بخواهند برای آنان زحمت بکشند و برایش خون بدهند . باید دانست همانطوری که تا به حال این انقلاب را یاری نمودیم از این به بعد بیشتر در صحنه باشیم چرا که در صحنه انقلاب بودند به نفع خودمان است این طور نیست که این انقلاب و اسلام به ما احتیاج داشته باشد بلکه این ما هستیم که احتیاج به این اسلام و انقلاب داریم احتیاج به این رهبری داریم . و اما آنانی که ایمان به خدا دارند و از این انقلاب و جهاد کناره گیری می کنند باید بدانند که خیر و صلاحشان در این انقلاب و جهاد است چرا که خداوند در قرآن کریم (سوره صف) می فرماید : ای اهل ایمان آیا شما را به تجارتی سودمندکه شما را از انقلاب دردناک (آخرت)نجات بخشد دلالت کنم ؟ آن تجارت این است که بخدا و رسول او ایمان آرید و جهاد کنید در راه خدا با مال و جان ، این کار ( از هر تجارت ) بهتر است برای شما اگر دانا باشید تا خدا گناهان شما را ببخشد بهشتی که زیر درختانش نهرهای آب گوارا جاری است داخل گرداند و منزلهائی نیکو در بهشتهای عدن جاودانی (و قصرهای عالی ) عطا فرماید این همان رستگاری بزرگ است امید این است که کلام خدا را جامع عمل بپوشانید ( این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهبانی است ) امام خمینی

بار الها تو خود شاهدی اینک با ایمانی که به روز قیامت داشتم توانستم پا به جبهه حق علیه باطل بگذارم و در این راه کشته شوم ولی نمیدانم آیا می توان کشته شدنم را شهادت نامید یا نه ؟

بار الها من لایق شهادت نیستم ولی معبودا تو خود فرمودی( ادعونی استجب لکم )

و اینک تو را می خوانم ، و میدانم که تو توبه پذیر هستی و من محتاج برحمت تو هستم و از رحمت تو نا امید نیستم ، پدر و مادر مهربانم و حزب الهیم سلام علیکم چگونه می توانم از زحمات شما قدردانی نمایم ، قدردانی از پدر ومادری که باعث و معلم من بودند در هدایت دین مبین اسلام . به هیچ وجه نمی توانم از زحمات شما قدردانی کنم مگر با خون شهادتم و اما در قبالش هم دوست دارم که این مطلب را هم در نظر داشته باشیم همانگونه که در قرآن مجید سوره انعام آیه 59 آمده برگ درختی نمی افتد مگر اینکه او می داند ( مگر به مشیت او ) آیا این نبردها و زخمی شدن ها و نقص عضوها و این کشته شدنها بودن آگاهی و مشیت اوست ؟ در همه اینها خیر وصلاح نهفته است . خداوند دارد ما را می آزماید گاهی با دادن نعمت به انسان مورد آزمایش واقع می شود و گاهی هم با گرفتن نعمت پس باید در هر دو حالت با خدا باشیم و صبر و بردباری را پیشه خود گیریم و شاکر باشیم تا اینکه مورد لطف ورحمت خدا قرار گیریم . خواهر و برادر حزب الهی ام سلام علیکم ، از شما امید آن دارم که در کارهایتان را اسلام را پیش گیرید زیرا راه اسلام بهترین و برترین راههاست پوینده و کوشنده این راه و پیرو رهبر عزیزمان باشید و دعا نمائید که امامان تا ظهور حضرت مهدی (عج)

سلامت باشد . و امید دارم که هیچگونه ناراحتی را از فقدانم به خود راه ندهید در ضمن دعا نمائید که شهادتم در نزد خداوند مورد قبول واقع شود چرا که شهادت افتخاری است بس بزرگ در خاتمه از پدر و مادر مهربان و برادر و خواهر گرامی و فامیلان ودوستان و مستحقان محترم امید آن دارم که حق خود را برمن حلال نمایند . ای معبود من چنان عشق وایمانی به من عطا فرما اگر صدها بار تکه تکه ام کنند باز زنده شوم و یا زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گیرم دست از تو و اسلام عزیز و رهبر گرامی خود بر ندارم . خدایا صبر و استقامت به ما عطا فرما و ایمانمان را محکم و گامهایمان را استواری بخش و بر کافران پیروزمان کن . خدایا کشته شدن در راهت زیر پرچم پیامبرت همراه اولیائت را روزیمان فرما .

خدایا جدا ً پناه می آورم به تو از وسوسه های شیطان و عدول کردن از حق به باطل در دم مرگ .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزای.

والسلام

حقیر حسینعلی بند پی 1363/08/10

۰

شهیدسیدمرتضی توسلی مقدم نیاکی

 بخش خبری مهدیه آمل شهدای مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا

شهیدسیدمرتضی توسلی مقدم نیاکی

شهیدسیدمرتضی توسلی مقدم نیاکی

شهدای مهدیه آمل

نام پدر: سید عزت الله
نام مادر: مهین
تاریخ تولد: 1344/02/02 آمل

وضعیت اشتغال: دانش آموز
تحصیلات: سوم دبیرستان
یگان خدمتی: کمیته‌ی انقلاب اسلامی
عضویت: بسیجی
تاریخ شهادت: 1361/02/02
محل شهادت: شوش
نحوه‌ی شهادت: اصابت گلوله
محل دفن: آمل
سن: 17 سال


اردیبهشت بود و خطه‌ی سرسبز و همیشه بهار مازندران، بهشت در بهشت، که با قدم پاک نوزادی در خانواده یکی از سادات نیاکی در آمل کام پدر و مادر و اطرافیان شربت اندر شربت شد و هدیه‌ی الهی را در آغوش مهر و صمیمیت جای دادند. با تمامی وجود دانه‌دانه‌ی سعادت و رستگاری را به کام جسم و روح‌اش ارزانی داشتند. نام زیبای«مرتضی»را بر او نهادند تا در فضای«شدن» به رضایت خالق برسد.


مرتضی تحت افکار و روحیه‌ی مذهبی خانواده و با وجود نبوغ و استعداد حق‌جویی و حقیقت‌خواهی همواره در طول زندگی و گذر عمر به آنچه بایسته‌ها اقبال نشان می‌داد و از هر چه که زنگار بی‌ارزشی و بی‌هویتی داشت برحذر بود.


دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ و دوران راهنمایی را در مدرسه سلیمان معتمدی و متوسطه را در دبیرستان محمد طبری و شهید محمد علی رجایی آمل گذراند و در مسیر تحصیل ضمن توجه جدی به درس و بحث، به مسایل تربیتی و پرورش علاقه‌مند بود و با دبیران و مربیان پرورشی همکاری و همگامی داشت.


در سال سوم راهنمایی همراه دیگر دوستان و دانش‌آموزان در صحنه‌های تظاهرات علیه نظام شاهنشاهی شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی، با آگاهی و معرفت تمام و با داشتن شور و احساس ضد استکباری راهی میادین نبرد شد و علی‌رغم سن کم، درک و بینش مردان تاریخ را، پیدا کرده بود. همانطور که از وصیت نامه شهید بر می‌آید این حقیقت را آشکار می‌سازد که ره صد ساله را چند شبه طی کرده بود. درود و سلام فراوان به شهیدی که جلوتر از زمان و طولانی‌تر از سن و عمر خویش، هم فهمید و هم عمل زیبای خدایی که برای همیشه خواهد ماند را از خود به یادگار گذاشت.


گوشه‌هایی از وصیت‌نامه‌ی شهید:اینجانب با میل و اراده ی خود به جبهه می روم.سلام مرا به همکلاسی‌ها و دوستان اعضای انجمن اسلامی برسانید. از پدر و مادرم عذر می‌خواهم که بدون اجازه آنها به جبهه رفتم. اگر لیاقت شهید شدن داشتم در مزار شهدا و در کنار دیگر برادران شهیدم دفنم نمایید.از شما ملت مسلمان یک تقاضا دارم و آن این است که امام را تنها نگذارید و قدر امام را بدانید. سعی کنید مخالفان را به سوی اسلام ارشاد کنید.

۰

شهیدهمت الله متو

 شهدای مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا

شهیدهمت الله متو

شهیدهمت الله متو

شهدای مهدیه آمل

مشخصات
شهرستان : آمل استان : مازندران
وضعیت تاهل : مجرد
یگان : سپاه آمل

نوع عضویت : سپاه - کادر

مذهب : شیعه

دین : اسلام‌‌
نام پدر : قنبر

نام مادر : طاهره متو

مسئولیت : سردار

رشته تحصیلی : ریاضی

تحصیلات : دیپلم
تخصص : نیروی انسانی

رسته : اداری

شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : ترور

محل شهادت : آمل

تاریخ شهادت : 1360/11/06
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
شناسنامه تدفین
شهرستان : آمل
گلزار : مسجد محل

تاریخ تدفین : 1360/11/09


توضیحات
درگیری با منافین شهر آمل و نامبرده فرمانده گردان بوده است.

*وصیت­نامه شهید همت­ الله متو فرزند قنبرعلی*

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون.

مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده­اند مردگانند بلکه زندگانند و در نزد پروردگارشان روزی داده می­شوند. (سوره آل عمران آیه 169)

این­جانب همت­ الله متو فرزند قنبرعلی متو ساکن روستا باغبان­ کلای قلعه­ کش می­باشم. این­جانب بعد از دوران کودکی همیشه در فکر این بودم که چه کسی این جهان پرعظمت و پیچ و خم را آفریده و نظم خاصی داده است ولی بعد از تحقیقات به وجود آمده پی بردم و بعد از مطالعه در مورد مبارزات و جانبازی سربازان صدر اسلام عاشق شهادت شدم ولی از طرف دیگر از زندگی حیوانی و مادی بعضی از خوک­صفتان بیزار شدم. زیرا افرادی که طرز فکرشان چنین می­باشد، فقط در فکر شکم می­باشند و برای این که شکم آن­ها پر شود دست به هر جنایتی که باعث کشتار هزاران افراد بی­گناه باشد، می­زنند. (مانند لبنان و فلسطین و افغانستان) چنین افراد هدف مشخص ندارند. چون هدف مشخصی ندارند، سر درگم و دیوانه­وار زندگی می­کنند. با این کارها اسلام با به عنوان عالی­ترین مکتب انتخاب و به خاطر همین از خداوند تبارک و تعالی می­خواهم تا قیمت جانم نسبت به اسلام باوفا بمانم. در حق نائب امام زمان (عج) شخصی عظیم که زبان­ام قدرت نوشتن ندارد که در مورد ایشان چیزی بنویشم ولی در مورد ایشان اشاره می­کنم که هدف امام جز اسلام و پیاده شدن قوانین اسلام چیز دیگر نیست و قدر امام را بدانید حتی هم به قیمت جان شما هم شده دست از اسلام برندارید و حرف امام را از دل و جان پذیرا باشید و نصیحت دیگرم این است که همیشه قرآن بخوانید و خوب فکر کنید که منظور آیه چه می­باشد و دیگران را هم به این امر خیر دعوت کنید دیگر این که هیچ لحظه­ای امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید حتی به قیمت جان شما تمام شود دیگر این که مسئله منافقین تازگی ندارد منافقین از صدر اسلام هم بوده تا به امروز هم ادامه دارد ولی نسبت به آنان رحمی نباید کرد و با قاطعیت با آن­ها رفتار کرد.

چند کلمه با پدرم:

پدرم هر چند می­دانم برای بزرگ کردن من یک فرزند مشکل است و این­که پدری از فرزندی که بزرگ کرده در فکر بهره­برداری کردن از او می­باشد ولی چه بهره­برداری از این­که فرزندی خودش را در چنین مسیری فرستاد. پدرم! دیگر این­که این زمان از طرف خداوند مورد امتحان قرار گرفتیم تا این­که چه­قدر به اسلام توجه داریم به خدا بیشتر توجه داریم صد آفرین به شما که با همه کارهایی که دارید، فرزند خودت را به جبهه جنگ فرستادی و به حسین زمان لبیک گفته­ای. و اگر شهید شدم، مراسم­ام خیلی ساده باشد و به جای مجلس سنگین یک مجلس ساده و بقیه را به جبهه جنگ بفرستید. دیگر این که اگر اشتباهی و گناهی نسبت به شما کردم در راه خدا مرا ببخشید.

چند کلمه با مادرم:

مادر عزیزم! این را من می­دانم برای بزرگ کردن فرزند خیلی مشکل است و زحماتی دارد و امیدش از بزرگ کردن فرزند بهره­برداری از فرزند خود می­باشد اما مادر! چه استفاده­ای که فرزندش را بزرگ کند و در راه خدا برای اسلام ببخشد که بسی سعادت می­خواهد. مادرم! شما مسوولیت زیادی دارید و آن این که فرزندان دیگرتان را طوری تربیت کنید که مورد قبول اسلام باشد. نه این که افرادی تربیت کنید که بر علیه اسلام کار کنند. و ای وای بر حال چنین مادرها. از شهید شدن فرزند خود ناراحت نباشید و باید بعد از شهید شدنم در بین مردم گریه نکنید که این کار روحیه مردم را بالا می­برد و دیگر این­که اگر نسبت به شما بی­ادبی و اشتباهی کردم، مرا به خاطر خدا ببخشید. شما مواظب برادران­ام باشید تا راه اسلام را انتخاب کنند و اگر یک راهی جز راه اسلام در پیش گرفتند، باید از خود دور کنی و آن­ها را نبخشی و از آن­ها راضی نشوید.

والسلام علیکم.


زندگی نامه
شهید همت الله متو

شهید به سال 1339 در روستای قلعه کش در خانواده ای محروم و مذهبی دیده به جهان گشود . در سن 7 سالگی به دبستان دولتی امیر قلعه کش راه یافت و در سال 1359 موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی و فیزیک گردید . در زمان اوج گیری مبارزات مردم علیه رژیم خود کامه شاه در زمینه پخش نوار و کتاب فعالیت چشم گیری داشت .

شهید همت الله متو به همراه دیگر دوستانش کتابخانه سجادیه قلعه کش را تشکیل دادند با پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی بساط کفر شهید وارد کمیته انقلاب اسلامی محل خود شد و در این زمینه فعالیتهای زیادی نمود .

او بعد از فرمان تاریخی حضرت امام خمینی مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی ، به تشکیل و سازماندهی بسیج در محله اش اقدام می نماید . پس از چندی همراه با تعدادی دیگر از جوانان مسلمان روستایشان ، گروهی به عضویت در سپاه آمل اقدام می کنند .

از دیگر فعالیت های او می توان شرکت در درگیری های گنبد و مبارزه علیه ضد انقلاب در کردستان را نام برد . با شروع جنگ تحمیلی صدام عفلقی علیه جمهوری اسلامی عازم غرب کشور شد و به مدت دو ماه در آنجا مشغول پیکار با نوکران چشم و گوش بسته آمریکا بود .

پس از بازگشت از جبهه و در شب حمله ضد انقلاب به شهر آمل شرکت فعالانه داشت تا سرانجام در ساعت 3 بعد از ظهر روز سه شنبه 60/11/6 در حین درگیری با خلقی های از خلق بریده به دیدار حق شتافت و در صف شهدای انقلاب اسلامی به کاروان حسین پیوست .

شهید در ایام پیروزی انقلاب اسلامی

وی که متخلق به اخلاق دینی ومذهبی بوده است و در بین دوستان نام و نشان پاکی و درستی و سلامت در گفتار و کردار مشهور بوده است ودر عین حال فردی تیز هوش و زیرک هم بوده ؛ چشم همگان در نگاه وی دوخته بود تا ببینند نسبت به شرایط سیاسی سال 56 و 57 چگونه فعالیت می کند که دیده شد بطورمخفیانه در حال توزیع نوار کاست از افراد سیاسی و اطلاعیه حضرت امام ره و مرحوم فلسفی و غیره می باشد و به مروروبا توجه به اوج درگیریها در سال 57 ؛ شرکت فعالانه در راهپیمائیها داشته و جمعی ازدوستانش را هم همراه نموده است.

با تشکیل واحدی انقلابی در محل با حضور بزرگان ؛ وی هم حضور فعال داشته که به محض اشغال پاسگاه ژاندرمری روستای نوآباد توسط یاران حضرت امام ره ؛وی حضوری شبانه روزی داشته و ضمن نگهبانی و حراست از آن در فعالیتهای اجتماعی شرکت می نموده است .

خاطره :

1- همیشه با لباس فرم در پاسگاه حضورمی یافت و تا صبح مشغول نگهبانی میشد و هیجوقت احساس خستگی و خمودگی در وی مشاهده نمی شد واین امر در تمامی شبها و بدون وفقه ادامه می یافت وگوش به اوامرفرماندهی وقت پاسگاه بود .

2- جهت انتقال پیام امام در سایر روستاهای همجوار ودوردست شهید هر شب به همراه سایر یاران و بصورت دستجمعی و راهپیمائی و بدون واهمه و ترس از ساواک و عوامل شاه سفاک ؛ از روستای قلعه کش به روستای مورد نظر می رفته و با سر دادن شعار انقلابی در سخنرانی علما شرکت فعال داشته است .

شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی

صدای پیروز انقلاب به گوش می رسید و شهید همت به همراه سایر یاران امام ره نقش فعال در پیروزی انقلاب در منطقه داشته است و به محض پیروزی انقلاب نخستین کتابخانه مسجد سجادیه را شکل داده و با خریدو تهیه کتاب و تحویل آن به علاقه مندان زوق وشوق فراوانی از خودنشان می داد.

مدتی در کمیته انقلاب اسلامی محل خدمت نموده ودر مبارزه با بی عدالتی و امربزه نهایت تلاش را نموده است اما این حضور وی را اقناع نمی کرده است.

جمع نمودن هم سن و سالان و جوانان محل و پرداختن به آموزش آنان از فعالیت جدی وی بود و جوانان را با سازماندهی گروهان و دسته ازمسجد محل به سمت قلعه و زمینهای اطراف محل می برده و ضمن آموزش نظامی نسبت به برگزاری مانور آن هم بصورت جدی اقدام می نموده است شاید کسی بیاد نداشته باشد که شوخی وی را در حین برگزاری آموزش و مانور دیده باشد.

برگزاری مراسم دعای کمیل و مراسم سخنرانی و سایر موارد فرهنگی درمحل از جمله فعالیت وی بوده است.

تشکیل انجمن اسلامی قلعه کش به ویژه روستای باغبانکلا و حضور فعال درکانون ادامه دهندگان راه امام قلعه کش و روستاهای همجواروارتباط موثر با روحانیت در خط امام از جمله فعالیت وی بوده است

حضوردر سپاه که درحال تشکیل بود چشمگیر و بصورتی که در اکثر ایام را در مقر سپاه بوده وخانواده اش کمتر وی را در خانه می دیدند و انس فراوانی با کادر سپاه پیدا نموده وبعنوان امین سپاه شده و مشغول خدمت بوده است .

مباحثه و مبارزه با منافقین کوردل و سایر گروهکهای ملحد ومنافق ؛ از کارهای هر روزه وی بوده است بطوریکه با مطالعه کتاب و مقالات از شهید مطهری و ..... خویش را اماده مبارزه با آنان نموده و هرگز کوتاه نمی آمد بطوریکه تا نام همت می آمد آنان فرار را بر قرار ترجیع می دادند.

خاطره : درنخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بود واز سوی سازمان منافقین فردی بنام مصباح کاندید شده بود ایشان جمعی از دوستان روستا را در عصر یک روزی در مسجد جمع و گفت فرداشب مصباح درروستای کاشی محله سخنرانی دارد و ما باید با او بحث نمائیم و به همین خاطر مطالعه ای از فعالیتش در فرمانداری ( مصباح فرماندار آمل بوده است ) و نقش وی در اخراج کارگران داشته و درموعد مقرر به مسجد کاشی محله رفته و با شروع سخنرانی و ی از جایش بلند شد و خیلی مودبانه شروع به سئوالاتی از نقشش دراخراج کارگران و فالعیتش در فرمانداری داشته که او پاسخی برای سئوالات منطقی شهید نداشته تا اینکه مجاب شد سخنرانی را ناتمام و مجلس را ترک نماید .

ایشان در مهر 1358 در مدرسه امام خمینی آمل مشغول تحصیل بوده که پیام مبارک وبیاد ماندنی ازطریق پیک سپاه برای وی واصل شده وهمین پیام او را به عضویت سپاه فراخوانده و بدون وفقه و معطلی و سرشاراز عشق به سمت سپاه حرکت تا پیراهن مقدس سبز سپاه را بر تن کند و در راه سرخ حسینی جانفشانی نماید.

حادثه گنبد و درگیری با ضدانقلاب آغاز و وی به همراه سایر سبزپوشان و یاران حضرت امام وارد شهر گنبد گشته و تا نابودی آنان در شهر حضور فعال داشته و پس ازایجادامنیت به سپاه امل برگشته است.

ضدانقلابیون کردستان که سودای نابودی انقلاب را به سر داشته اند وی را به همراه سایر همرزمان به آن دیار مظلوم کشانده و جانانه با مزدوران ددمنش جنگیده وهمچنین در عملیات تصرف منطقه ارومانات به فرماندهی حاج احمد متوسلیان حضورداشته و پس از سه ماه به سپاه آمل برگشته است .

سال 1359 فرا رسید و جنگ تحمیلی از سوی شیاطن بزرگ به مزدوری صدام عفلقی آغاز شد و اوسر از پا نمی شناخت و اصرا بر حضوردر جنگ داشت و فرماندهان سپاه را مجاب نمود تا به همراه کاروانی که در سال 1360 عازم جنگ بود عازم گشت و مدتی را در سرپل ذهاب خدمت نمود

تشکیل بسیج و ارتش بیست میلیونی او را با بسیجان و مردم مرتبط تر نمود و وی با تشکیل واحد دانش آموزی و جوانان بسیج برای نخستین بار درواحد بسیج سپاه آمل نقش چشمگیری داشت ایشان که نخستین فرمانده بسیج جوانان سپاه آمل شناخته شده است راسا در ایجاد و تشکیل این واحد همت گمارد و توانست بخش عمده ای از مدارس شهر و روستاها را با این نام و تشکل آشنا و نسبت به آموزش و کارهای فرهنگی اقدام نماید.

جنگل آمل متلاتم شد از حضور جمعی از عروسکان کوکی صهیونیسم بنام جوجه کمونیستهای ایران تا اینکه باصطلاع خامشان امقلاب را ساقط نمایند اما فرزندان حضرت امام راه شهادت راپذیرفته و وی با حضوردر قرارگاههای مستقر در جنگل و همراه با سایر همرزمان در تعقیب آنان موثر و فعال بوده و بارها بارها بعنوان فرمانده دسته در جنگل حضور می یافته است.

همت از جبهه برگشته است و هنوز عرق خستگی جنگ بر تنش خشک نشده است و هنوزخانواده اش او را بخوبی پس ازماهها حضوردر جبهه ندیده است شب ششم بهمن سال 1360 و پس از حضور در انجمن اسلامی محل و پرس جو از اوضاع فعالیتشان لختی خوابید تا صبحدم عازم واحد بسیج سپاه گرددو وقتی صبح بیدار شد به خواهرش گفت این آخرین ملاقات من با شماست و خداحافظی کرد و به همراه چند تن از سایر پاسداران قلعه کشی در سرجاده محل ( کارخانه ثلاث ) منتظر وسیله نقلیه ای بوده تا سوار بر آن عازم شهر گردند اما خبری از ماشین نبود انتظار بطول کشید و جسته گریخته خبر از حمله به شهربه گوش رسید تا اینکه ماشین خاور یکی از بچه محلیها سر جاده پیدایش شد و از او خواسته تا اول شهر برساند و او اجابت کرد از اداره پست فعلی شهر ( میدان امام رضا ع ) تا محل شهربانی سابق ( جنب بیمارستان امام رضا ع ) پیاده رفته و در آنجا شهربانی مانع حضور مردم به سمت غربی شهر آن هم به جهت جنگ و گریز می شده و لیکن همت به همراه سایرین کمی صبر نمودو لی طافتش لبریز گشت و گفت من میخواهم به ان طرف شهر بروم و حرکت را اغاز نمود و وقتی اول پل دوازده چشمه رسیده متوجه تیراندازی از بالای سینما بهمن بطرف پل گشته ( گروهک کمونیست برای جلوگیری از حضورمردم در سمت غربی شهر جهت حمایت از سپاه تیرباری را در بالای سینما مستقر و به سمت پل شلیک می کرد ) و این تیراندازی راه را برای ادامه مسیر بسته است راهی به ذهن جهت عبور پیدا نشد تا اینکه همگان دیند همت بصورت سینه خیز از روی پل به سمت غرب شهر حرکت کرد و با این امر و ابتکار هیج خطری تهدید نمی کندهمگان پشت سرش سینه خیزان حرکت نمودند و او خود را به واحد بسیج رسانده و برسرعت مسلح و مشغول تعقیب دشمن از خدا بیخبر گشت تا اینکه در صلات ظهر خبری به گوش رسید و آن اینکه همت به ملکوت اعلی پیوست دشمن درحالیکه راهی به جزء فرار و عقب نشینی را ندید و هرکجائی را برای پناهگاه انتخاب تا شبانگاه شهر را ترک نماید همت او را تعقیب و در منطقه رضوانیه سنگر گرفت و مشغول تیراندازی به سمت دشمن گشت تا او را از لانه اش خارج نماید اما در روز سه شنبه و ششم بهمن و هنگام صلات ظهر انگار خدا فرمود من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته او را به حضور پذیرفت و دعایش را مستجاب نمود و عاشورائی اش کردو در جوار خود قرار داده و بر سر چشمه ذلال کوثر مهمان نمود و همت در صف شهدای انقلاب اسلامی به کاروان سیدالشهداء امام حسین (ع) پیوست یادش گرامی باد .