مهدیه آمل

مهدیه شهرستان آمل درسال 1335 تاسیس وشروع به کار کرده است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بانک رسانه مهدیه آمل

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

حسینیه

معرفی کتاب مهدوی

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

پيوندها

شهدای شاخص

سایت علما و مراجع

گالری تصاویر

۸۲۳ مطلب توسط «مهدیه آمل» ثبت شده است

۰

بازم میگی فتوشاپه؟

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

بازم میگی فتوشاپه؟

بازم میگی فتوشاپه؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «درباره ساخت تجهیزات پیشرفته‌ی موشکی و پهپادی که چند سال پیش از این میگفتند که اینها فتوشاپ است! وقتی که عکسهایش منتشر میشد، میگفتند این فتوشاپ است؛ حالا میگویند که پهپادهای ایرانی خیلی خطرناک است! چرا به فلان کس میفروشید، به فلان کس میدهید. خب، اینها کارهایی است که نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ نخبه‌ی ایرانی توانسته به کشور آبرو بدهد...» ۱۴۰۱/۰۷/۲۷
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «بازم میگی فتوشاپه؟» را منتشر میکند.

 

۰

«۱۳ آبان»تجسم شرارت،ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از۲۸مرداد است

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب مراسمات

«۱۳ آبان»تجسم شرارت،ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از۲۸مرداد است

«۱۳ آبان» تجسم شرارت، ضربه‌خوردن و مغلوب شدن آمریکاست/ سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا از ۲۸ مرداد است.


امریکا ذره ذره آب می شودخودتان را برای نظم جدید جهان آماده کنید

در آستانه سیزدهم آبان‌ماه، روز دانش‌آموز و روز ملی مبارزه با استکبار

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما، نوجوانان ما! و حسینیّه را صفا بخشیدید. دلهای پاک شما، جانهای سرشار از شوق شما، هر جایی که باشید، هر محیطی را که در آن حضور پیدا کنید، نورانی میکند و صفا میبخشد. من چند مطلب را که متّصل به هم است و ارتباط به هم دارد، آماده کرده‌ام تا امروز به شما فرزندان عزیزم عرض بکنم.

مطلب اوّل در مورد سیزدهم آبان است. خب زیاد شنیده‌اید؛ سیزدهم آبان یک روز تاریخی است؛ هم تاریخی است، هم تجربه‌آموز است. «تاریخی است» یعنی اینکه در این روز حوادثی اتّفاق افتاده که این حوادث در تاریخ ماندنی است؛ فراموش‌شدنی نیست و نباید هم فراموش بشود. «تجربه‌آموز است» [یعنی] به ‌خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما درس است؛ باید برای آینده‌ی کشور، برای آینده‌ی عمر خودتان، برای آینده‌ی ملّتتان از این تجربه‌ها استفاده کنید. آینده مال شماها است دیگر.

خب، این روز برای ما روز مهمّی است امّا آمریکایی‌ها از این روز خیلی عصبی میشوند. این روزی است که بزرگداشت آن، اعصاب آمریکایی‌ها را خُرد میکند. حالا همین جلسه‌ی شما ــ همین جلسه ــ وقتی منعکس بشود، مطمئن باشید گرایش آمریکایی و خود آمریکایی‌ها از این اجتماع، از این سرود، از این همدلی‌ها خشمگین میشوند، اعصابشان خُرد میشود؛ چرا؟ چون این روز، هم تجسّم شرارت آمریکا است، هم تجسّم ضربه خوردن آمریکا و قابل مغلوب شدن آمریکا است؛ یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دست‌نخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیب‌پذیر است؛ این یک تجربه برای ما میشود.

خب، سه حادثه در این روز اتّفاق افتاده که بعضی مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است، بعضی غیر مستقیم مربوط به آمریکایی‌ها است. یک حادثه، تبعید امام است که در روز سیزدهم آبان در سال ۴۳ اتّفاق افتاد. چرا امام تبعید شد؟ چون یک قانونی به دستور شاه ــ به دستور محمّدرضا ــ در مجلس تصویب شد که بر طبق آن قانون، آمریکایی‌هایی که در ایران بودند مصونیّت پیدا کردند. آن وقت حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در ایران بود، در دستگاه‌های نظامی، دستگاه‌های امنیّتی، دستگاه‌های اقتصادی. اینها اگر چنانچه هر جنایتی در ایران میکردند، طبق این قانون، قابل تعقیب نبود؛ یعنی یک آمریکایی با ماشین راه میرود، مثلاً یکی را زیر بگیرد، یک جنایتی بکند، دستگاه قضائی کشور حق نداشت او را تحت تعقیب قرار بدهد! این، قانونِ مصونیّتِ آمریکایی‌ها بود. امام تحمّل نکرد این را؛ یک سخنرانی مفصّل کردند ــ که صدای ایشان و متن سخنرانی الان موجود است(۱) ــ بعد به خاطر این سخنرانی، ایشان سیزده سال تبعید شد! حالا سیزده سال که میگوییم، چون در پایان این سیزده سال انقلاب اتّفاق افتاد؛ اگر انقلاب اتّفاق نمی‌افتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا. این یک حادثه که خب تقریباً مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است.

حادثه‌ی دوّم کشتار دانش‌آموزان است؛ بچّه‌های همسنّ شماها جلوی این دانشگاه تهران قتل عام شدند، کشته شدند. حالا تعدادشان را به طور دقیق نمیشود انسان بگوید، چون آن وقتها چنین آمارهایی وجود نداشت؛ لکن یک تعدادی ــ یک دانه هم زیاد است؛ یک دانه هم زیاد است ــ از بچّه‌های عزیز ما جلوی این دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. این حادثه‌ی دوّم هم در روز سیزدهم آبان بود. این حادثه‌ی دانش‌آموزان در سال ۵۷ بود.

حادثه‌ی سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ــ بعد از پیروزی انقلاب ــ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئه‌های آمریکا علیه ملّت ایران را نشان میداد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسّفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکایی‌ها در این مدّتی که در ایران حضور داشتند ــ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ــ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئه‌هایی و چه خیانتهایی انجام دادند.

خب، یک نکته‌ای اینجا وجود دارد: این حادثه و این مسئله‌ی تهاجم به سفارت آمریکا را ــ که گفتند «لانه‌ی جاسوسی» و در واقع همین جور هم بود؛ لانه‌ی جاسوسی بود ــ آمریکایی‌ها در اظهاراتشان، در تبلیغاتشان، در مصاحبه‌هایشان، در مصاحبه‌ای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست جمهوری، سرآغاز چالش میان ملّت ایران و آمریکا معرّفی میکنند؛ میگویند علّت اینکه آمریکایی‌ها در مقابل ملّت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید؛ یعنی حمله کردید به سفارت ما، بین ما اختلاف به وجود آمد، دعوا شد، دشمنی شد. دروغ میگویند؛ مسئله این نیست. آغاز چالش بین ملّت ایران و آمریکا بیست‌وهشتم مرداد است؛ بیست‌وهشتم مرداد سال ۳۲. در بیست‌وهشتم مرداد یک حکومت ملّی سر کار بود. حکومت مصدّق یک حکومت ملّی بود؛ مشکلش هم با غربی‌ها فقط مسئله‌ی نفت بود؛ نه حجّت‌الاسلام بود، نه داعیه‌ی(۲) اسلام‌خواهی داشت؛ فقط مسئله‌ی نفت بود. نفت دست انگلیس‌ها بود، او گفت نفت دست خودمان باشد؛ جرمش فقط این بود. آمریکایی‌ها کودتا ایجاد کردند، یک کودتای عجیب و غریبی.

من یک چیزهای مبهمی [از آن ماجرا] در ذهنم هست؛ بنده آن وقت چهارده‌ساله بودم، حالا خواهم گفت. فرق بین دوره‌ی چهارده پانزده سالگی ما، با چهارده پانزده سالگی نوجوانِ امروز از زمین تا آسمان است. شماها امروز مسائل را دقیق میفهمید، تحلیل میکنید، [ولی] ما آن روز نه؛ لکن خب در تاریخ، دقیق خوانده‌ایم و جزئیّاتش را مطّلع هستیم. آمریکایی‌ها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکایی‌ها خوش‌بین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتّی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیس‌ها از او حمایت خواهد کرد؛ [امّا] اینها از پشت خنجر زدند؛ اینها مأمور خودشان را ــ که اسم آن مأمور، کیم روزوِلت بود ــ فرستادند ایران، با انگلیس‌ها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس ــ سفارت آمریکا هم نرفت ــ با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابسته‌ی به انگلیس هماهنگ کرد،‌ الوات و اوباش را هم جمع کردند، نظامی‌ها را کشاندند و روز بیست‌وهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند، و مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.

اختلاف ملّت ایران با آمریکا از روز بیست‌وهشتم مرداد است. چرا شما کودتا کردید و یک دولت ملّی را که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود سرنگون کردید؟ و نفت را که از چنگ انگلیس‌ها درآورده بود، دادید به یک کُنسِرسیومی،(۳) که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر [هم] بودند؛ یعنی از چاله در ‌آمد، افتاد در چاه. شروع دعوای ما با آمریکایی‌ها از آن روز است. پس آمریکایی‌ها حتّی به یک آدم خوشبین به آمریکا و آدم فرنگی‌مآب هم رحم نکردند ــ مصدّق فرنگی‌مآب بود ــ برای خاطر منافعشان، که آن روز این منافع، نفت بود.

خب این سرآغاز بود؛ حالا سیاستمداران آمریکا با کمال ریاکاری و بی‌شرمی میگویند ما طرف‌دار ملّت ایرانیم! می‌شنوید دیگر از قول اینها در خبرها و در فضای مجازی و جاهای دیگر؛ میگویند ما طرف‌دار ملّت ایرانیم؛ خب این ادّعا بشدّت بی‌شرمانه است. سؤال من از آمریکایی‌ها این است که شما در این چهار دهه‌ای که از انقلاب گذشته، چه ‌کار میتوانستید علیه ملّت ایران بکنید که نکردید؟ هر کاری نکرده‌اند، چون نمیتوانستند، چون برایشان صرفه نداشته؛ اگر میتوانستند، میکردند. اگر برایشان صرفه داشت و از جوانهای ایرانی نمیترسیدند، جنگ مستقیم را هم مثل عراق شروع میکردند؛ امّا ترسیدند.

هر کاری توانستند کردند: در اوّل انقلاب از گروه‌های تجزیه‌طلب حمایت کردند؛ از کودتای پایگاه شهید نوژه در همدان(۴) حمایت کردند؛ آمریکایی‌ها از تروریسم کور منافقین که چند هزار نفر را در کوچه و بازار کشور به شهادت رساندند حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ از صدّام وحشی، در جنگ هشتساله همه‌جوره حمایت کردند؛ تسلیحات دادند، اطّلاعات دادند، کمک کردند، عربها را وادار کردند به پول دادن. اطّلاعاتی وجود دارد ــ که حالا من خیلی به این یقین ندارم امّا ظاهراً اطّلاعات متقنی است  ــ که حتّی شروع جنگ با تحریک آمریکایی‌ها بود و آنها صدّام را وادار کردند که جنگ هشتساله را شروع کند. هواپیمای مسافری ما را بر روی آسمان خلیج فارس سرنگون کردند، نزدیک سیصد نفر که داخل این هواپیمای مسافربری [بودند] کشتند، بعد هم اظهار تأسّف نکردند. به آن ژنرال(۵) جنایتکاری که به آن هواپیما شلّیک کرده بود، جایزه دادند، نشان(۶) به او دادند؛ شما با ملّت ایران این کارها را کردید.

از اوایل انقلاب ملّت ایران را تحریم کردند؛ این اواخر و در این چند سال اخیر شدیدترین تحریمها را که خودشان گفتند هرگز در طول تاریخ هیچ ملّتی این جور تحریم نشده، علیه ایران اِعمال کردید؛ در فتنه‌ی سال ۸۸ صریحاً از فتنه‌گرها حمایت کردید؛ قبل از آن اوباما(۷) به من نامه نوشته بود که بیایید با هم همکاری کنیم، ما  با شما دوستیم، به تعبیر ما قسم و آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم، امّا تا فتنه‌ی ۸۸ شروع شد، شروع کردند حمایت کردن به امید اینکه شاید این فتنه بتواند به نتیجه برسد، ملّت ایران را به زانو در بیاورد، بساط جمهوری اسلامی را جمع کند؛ شما با ملّت ایران این جوری عمل کردید.

شما آمریکایی‌ها صریحاً اعلام کردید که سردار رشید ما، شهید سلیمانی را کشتید؛ کشتید و به آن افتخار کردید؛ [خودتان] گفتید دستور داده‌اید. شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملّی نبود، قهرمان منطقه بود؛ حالا جای بحثش نیست که من بگویم نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه، چه نقش عظیم و بی‌همتایی بود؛ شما این مرد بزرگ را و همراهانش را به شهادت رساندید؛ شهید ابومهدی مهندس و دیگران را. شما از قاتلان دانشمندان هسته‌ای ما حمایت کردید؛ عوامل صهیونیست‌ها دانشمندان ما را یکییکی به شهادت رساندند و شما از آنها حمایت کردید؛ محکوم که نکردید هیچ، از آنها حمایت کردید.

شما میلیاردها دلار از اموال این ملّت را در کشورهای مختلف حبس کردید که اگر این پولها در اختیار دولت خدومی مثل دولت کنونی قرار داشت، خیلی کارهای خوب میتوانست با آنها انجام بدهد؛ [امّا] اینها را حبس کردند، نگه داشتند، غیر از آن مقداری که از اوّل انقلاب در خود آمریکا حبس شد.(۸) در بیشتر حوادث ضدّ ایرانی جای پای آمریکا را میشود دید؛ آن وقت اینها ادّعا میکنند که ما دلسوز ملّت ایرانیم! باز دیروز مجدّداً همین را گفتند که بله ما دلسوز ملّت ایرانیم؛ دروغ محض [میگویند] با وقاحت تمام. البتّه اینها خیلی دشمنی کردند امّا به کوری چشم آنها ملّت ایران بسیاری از این دشمنی‌ها را خنثی کرد. بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، و فراموش نکرده‌ایم. ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد؛ این را بدانند. حرفی زدیم در این مورد، پای آن حرف ایستاده‌ایم.(۹) در وقت خودش، سر جای خودش ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت.

خب آمریکای امروز همان آمریکای دیروز است. آمریکای امروز همان آمریکای بیست‌وهشتم مرداد است، همان آمریکای کمک‌کننده‌ی به صدّام است، همان آمریکای طول سالهای گذشته است، با یکی دو فرق مهم؛ یکی دو تفاوت کرده که ما باید توجّه به این تفاوتها داشته باشیم: یکی‌ این است که روشهای دشمنی پیچیده‌تر شده؛ ما به این باید توجّه کنیم. دشمنی‌ها همان دشمنی‌ها است، منتها شیوه‌ی اِعمال دشمنی‌ها فرق کرده، پیچیده شده، باز کردن گره‌ها به‌آسانی نیست؛ باید دقّت کرد، باید هوشیار بود. البتّه ما به بچّه‌های خودمان، جوانهای خودمان، دست‌اندرکاران خودمان اعتماد داریم، و میدانیم میتوانند [گره‌ها را] باز کنند ولی بالاخره پیچیده است. این یک تفاوت.

دوّم اینکه آن روز ــ روز بیست‌وهشتم مرداد و امثال اینها ــ و حتّی تا اوایل انقلاب، آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّه‌ذرّه دارد آب میشود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیده‌ی ما هم همین است امّا تحلیلگران سیاسی دنیا هم این را دارند میگویند. نشانه‌هایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بی‌سابقه است؛ هم مشکلات اقتصادی‌شان، هم مشکلات اجتماعی‌شان، هم مشکلات اخلاقی‌شان در داخل آمریکا؛ اختلافاتشان، دودستگی‌های خونینشان، خطاهای محاسباتی‌شان در مسائل دنیا.

اینها بیست سال قبل مثلاً به افغانستان حمله کردند ــ آن وقت طالبان سر کار بودند ــ برای اینکه طالبان را ریشه‌کن کنند حمله کردند، خرج کردند، جنایت کردند، کشته دادند، چقدر کشتند، و امثال اینها، بیست سال در افغانستان ماندند، بعد از بیست سال افغانستان را تقدیم طالبان کردند آمدند بیرون! معنای این چیست؟ معنای این، خطای محاسباتی است دیگر. پیدا است دستگاه محاسباتی آمریکا دستگاه منظّم، مرتّب و دقیقی نیست دیگر. بد میفهمند مسائل را. بد میفهمند، و بر اساس آن هم بد عمل میکنند. یا به عراق حمله کردند، ناکام ماندند. این که امروز شما می‌بینید در عراق انتخابات میشود و یک عراقی [انتخاب میشود]، اینها که مورد نظر آمریکایی‌ها نبود. وقتی صدّام رفت، آمریکایی‌ها یک نظامی را گذاشتند در رأس کشور عراق. بعد دیدند با نظامی نمیشود، او را برداشتند، یک غیر نظامی را گذاشتند ــ آقای بِرمر(۱۰) ــ در رأس عراق؛ یعنی کشور عراق به وسیله‌ی یک حکومت غیر عربی، غیر عراقی و آمریکایی باید اداره بشود!

خب حالا گفتم من سر قضیّه‌ی حاج قاسم سلیمانی حرف دارم، یکی از حرفها اینجا است که حالا وقت گفتنش نیست؛ اینها قصدشان این بود. قصدشان این نبود که عراق را رها کنند. بعد سعی کردند عوامل خودشان را سر کار بیاورند، بکلّی ناکام ماندند؛ هم در عراق ناکام ماندند، هم در سوریه ناکام ماندند، هم در لبنان ناکام ماندند. این قرارداد اخیر لبنانی‌ها با حکومت غاصب سر قضیّه‌ی مرزهای دریایی منبع گاز و مانند اینها، شکست آمریکا بود؛ چون آمریکایی‌ها آمدند وسط، خط معیّن کردند: باید این جور باشد، این جور باشد، حزب‌الله زد زیر همه‌ی اینها؛ [این] شکست آمریکا است. خب پیدا است که محاسباتشان محاسبات خطایی است.

خب یکی از چیزهایی که ــ حالا این را من میگویم؛ بعضی‌های دیگر هم در دنیا ظاهراً گفته‌اند این حرف را ــ به نظر من یکی از نشانه‌های انحطاط آمریکا، بر سر کار آمدن کسانی مثل رئیس‌جمهور فعلی(۱۱) و رئیس‌جمهور قبلی(۱۲) است. یک کشور سیصد میلیونی، سیصد و خرده‌ای میلیون، خودشان را میکُشند، یک رئیس‌جمهور سر کار می‌آورند مثل ترامپ، که همه‌ی دنیا او را دیوانه دانستند؛ بعد او ساقط میشود یکی می‌آید مثل این، که حالا شما قضایای این را دیگر میدانید.(۱۳) این دلیل انحطاط یک ملّت است؛ این دلیل انحطاط یک تمدّن است. خب، این مربوط به آمریکا.

خیلی از قدرتهای غربی دیگر هم از این جهات شبیه آمریکایند؛ حالا نمیخواهیم اسم بیاوریم، بعضی از قدرتهای دیگر غربی هم در این زمینه مثل آمریکایند؛ در رسانه‌هایشان آموزش تخریب میدهند، آموزش اغتشاش میدهند، درست کردن کوکتل مولوتف یاد میدهند، درست کردن بمب دستی یاد میدهند. اینها دلیل چیست؟ بحث این نیست که اینها با این کار جنایت میکنند، خب بله، جنایت است امّا انحطاط است، پستی است؛ این نشاندهنده‌ی میزان انحطاط اخلاقی یک دولت، یک مجموعه‌ی حکومتی است که رادیویش این جوری عمل میکند.

در همین اغتشاشات اخیر چند هفته‌ای کشور ما، در اینجا هم آمریکا نقش روشنی داشت. این اطّلاعیّه‌ای که وزارت اطّلاعات و سازمان اطّلاعات سپاه دادند، اطّلاعیّه‌ی مهمّی است؛ طولانی است و بعضی‌ها حوصله نمیکنند بخوانند. اطّلاعاتش و گزارشهایش را ما داشتیم. اینها اطّلاعات بسیار مهمّی است، خیلی مطلب در این زمینه وجود دارد؛ بعد کشفیّات دستگاه‌های اطّلاعاتی ما در این زمینه خیلی ارزشمند است. برای تهران، برای شهرهای بزرگ، برای شهرهای کوچک نشسته‌اند نقشه کشیده‌اند، برنامه‌ریزی کرده‌اند. حالا ظاهر قضیّه این است که مثلاً یک مشت جوان یا نوجوان در میدانند. خب این جوان و نوجوان، بچّه‌های خود ما هستند؛ ما با اینها بحثی نداریم. اینها هیجان است، احساسات است، یک قدری بی‌دقّتی در فهم مسائل است که این ‌جوری می‌آید؛ نه، بحث سر آنهایی است که دارند میگردانند قضایا را؛ آنها کسانی هستند که با نقشه وارد میدان شده‌اند.

این [چیزی] را که عرض میکنم، باید همه در نظر بگیرند: طرف نقشه دارد؛ هم مسئولین ما باید در نظر بگیرند ــ که خوشبختانه اطّلاعاتی‌های ما توجّه دارند؛ مسئولین سیاسی‌مان، مسئولین اقتصادی‌مان، مسئولین گوناگونمان باید بدانند که طرف با نقشه وارد میدان شده ــ هم آحاد مردم بدانند، هم شما جوانها بدانید؛ اینها با برنامه وارد میدان شده‌اند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیده‌اش بشود عقیده‌ی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها؛ نقشه این است، مقصود این است. البتّه ملّت ایران زد توی دهنشان؛ بعد از این هم توی دهنشان خواهد زد.

آن کسانی که طرّاحی کردند و در میدان عمل با نیّت و با نقشه و با فهم وارد شدند ــ این خیلی مهم است برای ما ــ اینها مرتبط بودند با دستگاه‌های خارجی و جنایت کردند. شما ببینید این قضیّه‌ی شاهچراغ شیراز، چه جنایت بزرگی بود! آن پسربچّه‌ی پایه‌ی دوّم(۱۴) یا پایه‌ی ششم(۱۵) یا پایه‌ی دهم،(۱۶) اینها چه گناهی کرده بودند؟ آن طفلک ششساله‌ای(۱۷) که پدر و مادر و برادرش را از دست داده، این کوه سنگین غم را چرا بر دوش او انبار کردند؟ چرا؟ این بچّه چه ‌کار کند با این غم بزرگ و غیر قابل تحمّل. اینها جنایت است؛ اینها جنایتهای بزرگی است. آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز(۱۸) ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد. اینها چه کسانی‌اند؟ اینها بچّه‌های ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ ‌اینها چه کسانی‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟ چرا قضیّه‌ی شیراز را محکوم نکردند؟ چرا یک قضیّه‌ی خلاف واقع را، یک حادثه‌ی دروغین را، در سکّوهای اطّلاعاتی‌شان در اینترنت، هزاران بار تکرار میکنند امّا اسم آرشام را در اینترنت ممنوع میکنند که نیاید در سکّوی اینترنتی؟ چرا؟ اینها طرف‌دار حقوق بشرند؟ اینها این [جور] هستند. اینها را بشناسیم؛ اینها را بشناسید. البتّه ما یقه‌ی اینها را رها نخواهیم کرد. نظام جمهوری اسلامی حتماً به حساب این جنایتکارها خواهد رسید. هر کس ثابت بشود که همکاری داشته با این جنایتها، در این جنایتها دستی داشته، ان‌شاءالله مجازات خواهد شد؛ بدون تردید.

خب، حالا با شما جوانها من چند کلمه عرض کنم. اوّلاً نوجوانِ امروز، بر خلاف نوجوان قدیم، یک عنصر بالغ و عاقل است، یک عنصر خردمند است. زمان ما این جوری نبود؛ من به شما عرض میکنم. من خودم را میگویم؛ قضیّه‌ی بیست‌وهشتم مرداد وقتی اتّفاق افتاد، ما به سنّ بعضی از شماها مثلاً فرض کنید چهارده پانزده سالمان بود؛ یک شبحی از قضایا جلوی چشممان بود، [امّا اینکه] دقّت کنیم که چه کسانی هستند، چه عناصری هستند، این طرف چه کسی است، آن طرف چه کسی است، هدف چیست، چرا میکنند، نه، اینها را ملتفت نبودیم. نوجوان امروزی این جوری نیست؛ نوجوان امروزی فکر میکند، تحلیل میکند، تحلیل را درست میفهمد، نکاتی به نظرش میرسد، جوان امروزی اهل تحلیل است؛ این خیلی نکته‌ی مهمّی است، این خیلی قابل توجّه است. بچّه‌های ما و جوانهای ما حرف دارند و این خاصیّت انقلاب اسلامی است؛ این را عرض بکنم: این خاصیّت انقلاب اسلامی است. اگر چنانچه انقلاب اسلامی نبود، جوانهای ما ــ حالا نوجوانها و بَر و بچّه‌ها نه؛ حتّی جوانها؛ جوانهای مثلاً بیستساله تا بیستوچندساله ــ این قدر سرگرم بیهوده‌کاری‌ها و شهوت‌رانی‌ها بودند که اصلاً یادشان نمی‌آمد به مسائل اساسی کشور فکر کنند؛ آن روز این جوری بود. بنده اینجا می‌آمدم داخل خیابان، یک نقطه‌ای بود [به نام] کاخ جوانان، پشت پارک شهر آن روز و امروز؛ اوایل شب بود، یک عدّه جوان از آنجا ریخته بودند در خیابان ــ جلسه بوده یا میهمانی بوده ــ مثل من که طلبه بودم و داشتم میرفتم، گیج میشد از دیدن ریخت این جوانها و شکل این جوانها و کارهایی که این جوانها در خیابان میکردند. خب این جوان، با این خصوصیّات، حال و حوصله‌ی این را دارد که به مسائل سیاست کشور و آینده‌ی کشور و تعهّد و مسئولیّت و مانند اینها فکر کند؟ انقلاب اسلامی بود که جوان را بیدار کرد؛ هم در دوران نهضت ــ در آن سال آخر نهضت که جوانها به فرمان امام آمدند در میدان ــ و هم بعد از نهضت تا امروز، روزبه‌روز جوانهای ما رشد کرده‌اند، قدرت تحلیل دارند، قدرت فهم حوادث را دارند.

خب، حالا این یک حقیقتی است؛ این حقیقت را همچنان که ما میفهمیم، دشمن هم میفهمد؛ دشمن هم میفهمد که چشم و گوشِ جوانِ امروز باز است، حواسش جمع است، هوشمند است، قابل تحلیل است؛ چه کار میکند؟ دشمن که بیکار نمیماند؛ دشمن برای اینکه این حالت جوان ما را خنثی کند، شروع میکند محتوای ذهنی برای جوان درست کردن؛ این حجم عظیم دروغها در شبکه‌های مجازی به خاطر این است. این همه دروغ، این همه خلاف واقع، این همه حرفهای انحرافی، این همه تهمت، برای این است که دشمن برای این ذهنِ فعّال محتوا درست کند. اینکه من مدام میگویم «جهاد تبیین، جهاد تبیین» برای این است. محتوا را شما درست کنید؛ به مسئولین دارم میگویم؛ مسئولین رسانه‌ها، مسئولین امور ارتباطات. قبل از اینکه دشمن، محتوای غلط و انحرافی و دروغ درست کند، شما محتوای دارای حقیقت و صحیح را درست کنید، انتقال بدهید به ذهن جوانها؛ دشمن مشغول این کار است.(۱۹) (خیلی ممنون، خیلی ممنون؛ حالا فعلاً داخل جلسه گوش کنید، بعد هم بروید واقعاً برایش برنامه‌ریزی کنید)

واقعاً انتظار من از شما جوانها این است؛ حالا میگویم، باز هم عرض میکنم. حالا یک قدری هم وقت دارد میگذرد امّا فرصت خوبی است که با شما یک قدری حرف بزنیم. خب پس بنابراین دشمن هم دارد برنامه‌ریزی میکند. گفتم که مسئولین باید احساس مسئولیّت کنند، بدانند که چرا دشمن روی فلان کلمه، روی فلان اسم حسّاس است و میبندد آن را، و چرا این ‌همه حجمِ دروغ را در فضای مجازی منتشر میکند؛ و علاج کنند، مقابله کنند؛ این [وظیفه‌ی] مسئولین. خود شما جوانها هم وظیفه دارید، خود شما هم باید احساس مسئولیّت کنید. هم بایستی احساس مسئولیّت کنید برای اینکه بتوانید تشخیص بدهید حقیقت را از دروغ. به نظر من میشود؛ این جور نیست که نشود. یک چیزهایی را به حجم زیاد، با تکرار زیاد، میخواهند در ذهنها فرو کنند امّا میشود فهمید که این خلافِ واقع است یا نیست. پس تشخیص حرف درست از دروغ و تحریف.

ثانیاً مراقب کسانی باشید که هم‌صدایی میکنند؛ ارشادشان کنید. نمیگویم دعوا کنید، [لکن] ارشاد کنید، تفهیم کنید. کسانی هستند که با دشمن هم‌صدایی میکنند؛ [البتّه] نه اینکه عمداً؛ بعضی‌ها نمیفهمند، غافلند. انسان میبیند، می‌شناسد افرادی را که در فضای مجازی یک چیزهایی میگویند، در روزنامه‌ها مینویسند؛ معاند نیستند، [لکن] بد میفهمند؛ اینها را باید ارشاد کرد. بهترین کسانی که میتوانند ارشاد کنند، خود شما جوانها هستید؛ برایشان بنویسید، بگویید، پیام بدهید، تفهیم کنید، استدلال کنید در اجتماعاتتان.

البتّه میدانیم که برخورد با این مسائل باید با برنامه‌ریزی باشد. اتّفاقاتِ این چند هفته صرفاً یک اغتشاش خیابانی نبود؛ [پشت] این، برنامه‌های خیلی عمیق‌تری بود. دشمن یک جنگ ترکیبی را شروع کرد؛ یک جنگ ترکیبی؛ این را بنده از روی اطّلاع به شما عرض میکنم. دشمن یعنی آمریکا، اسرائیل، بعضی از قدرتهای اروپاییِ موذی و خبیث، بعضی از گروه‌ها و گروهکها، همه‌ی امکاناتشان را وارد میدان کردند. همه‌ی امکانات یعنی چه؟ یعنی دستگاه‌های اطّلاعاتی‌شان را، دستگاه‌های رسانه‌ای‌شان را، ظرفیّت فضای مجازی‌شان را، استفاده از تجربه‌های گذشته‌شان را. خب اینها در ایران تجربه دارند؛ از سال ۷۸ تجربه دارند، از ۸۸ تجربه دارند، از سالهای بعدی تجربه دارند، آنجاها شکست خوردند، از آن تجربه‌ها استفاده میکنند؛ آن تجربه‌ها را هم به میدان آوردند. در کشورهای دیگر هم این کارها را کرده‌اند، یک ضربه‌هایی خورده‌اند، یک موفّقیّتهایی پیدا کرده‌اند، از آن تجربه‌ها هم استفاده میکنند. دشمن همه‌ی این ظرفیّتها را در این چند هفته وارد میدان کرد برای اینکه بتواند بر ملّت ایران فائق بیاید. عرض کردم که به معنای واقعی کلمه، ملّت توی دهنشان زد؛ ملّت ایران به معنای واقعی کلمه ناکامشان کرد.

خب، این حالا یک اظهار توقّعی از شما جوانان عزیز و همه‌ی جوانانی که این صحبت را بعداً خواهند شنید لکن توقّع دیگری هم من دارم؛ ببینید من در یکی دو سخنرانی قبلی گفتم که علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند(۲۰) و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. نقش ما ایرانی‌ها، جایگاه ما ایرانی‌ها در این نظم جدید چیست؟ این یک سؤال مهم است. حالا این نظم جدیدی که بنده عرض میکنم که نظم کنونی به نظم جدید تغییر پیدا خواهد [کرد]، چیست؟ نمیشود دقیق گفت، نمیشود بدقّت گفت که نظمِ این‌ چنینی است امّا میشود یک خطوطی را ترسیم کرد. یک خطوط اساسی‌ای هست که مطمئنّاً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛ آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. برخلاف آنچه ده بیست سال پیش بوش پدر گفت که امروز تنها قدرت مسلّط دنیا آمریکا است؛ بعد از قضیّه‌ی حمله‌ی عراق به کویت و ورود آمریکایی‌ها و متلاشی کردن حمله‌ی عراقی‌ها، [بوش پدر] با غرور تمام ــ به این مضمون ــ گفت که امروز همه‌کاره‌ی دنیا آمریکا است؛ در این نظم جدیدی که من میگویم نه، آمریکا دیگر جایگاه مهمّی ندارد و منزوی است.(۲۱) بله همین‌ جور خواهد شد، «مرگ بر آمریکا» خواهد شد. ضمناً بعضی‌ها میگویند «مرگ بر آمریکا» میگویید، آمریکایی‌ها با شما دشمنی میکنند؛ من میگویم نه، در آن روزی که آمریکایی‌ها دشمنی را شروع کردند یعنی در بیست‌وهشتم مرداد، در ایران هیچ کس مرگ بر آمریکا نمیگفت امّا آنها ضربه‌ی خودشان را زدند؛ ضربه‌ی آنها ناشی از «مرگ بر آمریکا» نیست. بعد که ضربه زدند در شانزدهم آذر همان سال(۲۲) دانشجوها در دانشگاه تهران گفتند مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر آمریکا یادگار شانزدهم آذر است؛ از آن وقت گفته شد مرگ بر آمریکا؛ آمریکایی‌ها قبل از آن، ضربه را زده بودند.

خب، پس یکی اینکه آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّتهای زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آینده‌ی جهان.

خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درست‌ترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرامآرام از دست میدهند؛ ولی خب [اینها را] سالها داشتند دیگر؛ دو سه قرن غربی‌ها این جوری عمل کردند. در این نظم جدید، این حالت از غرب به آسیا منتقل خواهد شد. آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی؛ ما در آسیاییم. خب این هم نقطه‌ی بعدی.

نقطه‌ی سوّم، [یعنی] آن خطّ اساسی سوّم: فکر مقاومت و جبهه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است. چون اروپایی‌ها از وقتی که انقلاب صنعتی شد و جلو افتادند و استعمار را شروع کردند، مردم دنیا را و کشورهای دنیا را عادت دادند به اینکه سلطه‌پذیری و سلطه‌جویی دو حصّه‌ی(۲۳) متقابل حتمی دنیا است؛‌ یعنی دنیا تقسیم میشود به دولتهای سلطه‌گر، و قدرتها و دولتها و کشورهای سلطه‌پذیر؛ این [وضع ] بوده و این نظام سلطه چند قرن ادامه پیدا کرده. همه قبول داشتند که بایستی سلطه‌ی قدرتهای غربی را قبول کنند، حتّی فرهنگ آنها را قبول کنند، حتّی نامگذاری آنها را قبول کنند.

ببینید؛ من اینجا بگویم این را ــ یک وقتی من [این را] گفتم(۲۴) ــ منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ این روحیه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرتهای سلطه‌گر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. اوّلکسی که در دنیا گفت «نه شرقی و نه غربی» امام بزرگوار ما بود؛ نه شرقی و نه غربی. آن روز قدرت دنیا تقسیم شده بود بین آمریکا و شوروی. ایشان فرمود: نه این، نه آن. همه‌ی کشورهای دنیا مجبور بودند یا متّصل به این باشند یا متّصل به آن باشند؛ ناچار میدانستند خودشان را، [امّا] ایشان گفت که نه این، نه آن. این روحیه، این منطق، این حرف قرص و محکم رواج پیدا کرده. امروز در منطقه‌ی ما خیلی‌ها هستند که خودشان را وابسته به جبهه‌ی مقاومت میدانند، اهل مقاومتند، معتقد به مقاومتند و مقاومت هم میکنند و در موارد بسیاری نتیجه هم میگیرند، مثل همین نتیجه‌ای که لبنانی‌ها به برکت حزب‌الله در قضیّه‌ی تقسیم خطوط گازی گرفتند. من سه مورد از خطوط اساسی را گفتم: انزوای آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش جبهه‌ی مقاومت و منطق مقاومت؛ البتّه چیزهای دیگری هم میشود گفت، در ذهن من هم هست، حالا مسائل اساسی‌تر اینها است.

خب، حالا در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟ این، آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این، آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این نظم جدید یک جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم؛ میتوانیم. چرا؟ برای خاطر اینکه کشور ما یک خصوصیّات برجسته‌ای دارد که خیلی از کشورهای دیگر ندارند. اوّلاً نیروی انسانی؛ ما نیروی انسانی بسیار خوبی داریم؛ یعنی هوش و استعداد جوان ایرانی از متوسّط هوش و استعداد دنیا بالاتر است؛ این هست. ما امروز داریم برکات هوش و استعداد جوان متولّد دهه‌ی شصت و هفتاد را جلوی چشم خودمان می‌بینیم. الان جوانهایی و این کسانی که امروز در بخشهای علمی گوناگون، بخشهای فنّاوری گوناگون دارند نوآوری میکنند، دارند تازه‌سازی میکنند ــ در بخشهای مختلف، بخشهای مختلف علمی ــ در بعضی از بخشها کشور را جزو چهار پنج کشور اوّل دنیا قرار میدهند، همان متولّدین دهه‌ی ۶۰ و دهه‌ی ۷۰ و مانند اینها هستند؛ امروز به ثمر رسیده‌اند؛ و ان‌شاء‌الله ملّت ایران برکات متولّدین دهه‌ی ۸۰ را ــ که اغلب شماها باشید ــ و دهه‌ی ۹۰ را هم در آینده خواهد دید. خب حالا البتّه مزاحمتهایی هم وجود خواهد داشت، مشکلاتی هم وجود دارد که اینها میتواند مانع بشود. خب پس بنابراین اوّلین امتیاز ما، امتیاز نیروی انسانی است.

امتیاز دوّم، نیروهای طبیعت، طبیعت کشور؛ ما در کشور منابعی داریم که تنوّع منابع طبیعی در کشور ما جزو کم‌نظیرترین تنوّعها در دنیا است. من یک وقتی اینجا در همین حسینیّه در یک سخنرانی(۲۵) ــ الان آمارش را یادم نیست، آن روز مطالعه کرده بودم یادم بود ــ گفتم که در این چند فلز اساسی لازم برای صنعت، ما خودمان یک درصد جمعیّت دنیا هستیم، یک درصدیم امّا این چند فلز در کشور ما چهار درصد، پنج درصد موجودی دنیا است؛ یعنی ما بیشتر از اندازه‌ی ملّت خودمان منابع طبیعی‌مان سرشارند. حالا من فلزها را گفتم، گیاهان هم همین جورند، گیاهان دارویی هم همین جورند، معادن هم همین جورند؛ از این جهت ما خیلی ثروتمندیم. روی معادن بنده چقدر تکیه کرده‌ام در دولتهای مختلف، متأسّفانه خب خیلی نپرداختند، و خیلی از دولتها گوش نکردند به حرف ما. امیدواریم ان‌شاء‌الله این دولت [به این امور بپردازد]. شنیدم کارهای خوبی هم دارند میکنند در زمینه‌ی معادن؛ خب پس این هم یک نقطه‌ی اساسی دیگر.

بنابراین کشور ما، هم از لحاظ نیروی انسانی امتیاز دارد، هم از لحاظ نیروهای طبیعی امتیاز دارد، هم از لحاظ موقعیّت جغرافیایی؛ ما چهارراه ارتباطات شرق و غرب و شمال و جنوبیم. شما روی نقشه نگاه کنید، نقشه‌ی دنیا را بگذارید نگاه کنید؛ ما در یک نقطه‌ی حسّاس هستیم. شرق و غرب از ما میتوانند عبور کنند؛ شمال و جنوب هم از ما میتوانند عبور کنند. ما یک معبرِ ترانزیتِ بسیار پیشرفته و خوبی میتوانیم در دنیا باشیم. البتّه احتیاج دارد به خطوط راه‌آهن، خطوط ریلی؛ با جادّه نمیشود که من راجع به این خطوط ریلی هم باز ــ این درددل‌ها را با شما جوانها باید بکنیم ــ مکرّر در دولتهای مختلف راجع به خطوط ریلی من تأکید کرده‌ام؛(۲۶) متأسّفانه کوتاهی شده. البتّه در آن اوایلِ بعد از رحلت امام چرا، یک مقداری کارهای ریلی خوبی انجام شد، [ولی] بعدش دیگر کار درستی انجام نشده و حالا ان‌شاءالله بنا دارند کارهای خوبی را انجام بدهند. ما بایستی ان‌شاءالله در این زمینه‌ی رفتوآمدها و حمل و نقل بتوانیم جایگاه خودمان را پیدا کنیم.

از همه‌ی این چند امتیاز مهم‌تر، منطق حکومتی و تمدّنی ما است که همان جمهوری اسلامی است. ما جمع کردیم بین جمهوری و بین اسلامی؛ جمع کردیم بین حضور مردم و آراء مردم و معارف الهی؛ جمع بین این دو کارِ آسانی نیست، [ولی] ما این کار را به توفیق الهی انجام دادیم. البتّه نقصهایی داریم. من هیچ وقت ادّعا نمیکنم در این زمینه‌ها نقص نداریم؛ نه، نقصهایی داریم امّا حرف، منطق، یک منطق جدیدی است در دنیا. خب، این راجع به این مسائل.

آخرین حرف من به شما جوانهای عزیز. ببینید، همه‌ی کارهای شماها و ماها، همه، و حرفهایمان و حرکاتمان یک پیامی به بیرون کشور میفرستد. مواظب باشیم ببینیم ما چه پیامی میدهیم. پیام لازم نیست به زبان باشد؛ گاهی کیفیّت نشستن شما پیام دارد؛ گاهی تجمّع شما در یک جا پیام دارد؛ گاهی شعاری که میدهید پیام دارد. مراقب این پیامی که به دنیا میدهید باشید. من میگویم مهم‌ترین چیزی که باید از طرف ملّت ایران و از طرف جوانان ایران به جبهه‌ی دشمن منتقل بشود، عبارت است از قدرت مقاومت ملّت ایران. ملّت ایران، جوانان ایران، باید با اقدامهای خود، با حرکات خود، با شعارهای خود، با کارکرد خود به دنیا بفهمانند ــ که البتّه دشمن هم خواهد فهمید ــ که ملّت ایران قدرت مقاومت دارد، عزم راسخ دارد برای ایستادگی در مقابل زورگویی. البتّه این، وظیفه‌ی آحاد مردم است. دولتمردان وظایف سنگینی دارند؛ دولتمردان در این زمینه خیلی وظیفه دارند. باید کوتاهی‌های گذشته تکرار نشود. بعضی از دستگاه‌های دولتی بشدّت بایستی در این زمینه فعّال باشند، مِنجمله آموزش و پرورش، مِنجمله وزارت علوم، وزارت بهداشت، مِنجمله وزارت ارشاد، مِنجمله وزارتهای مربوط به تولید: وزارت صنایع، وزارت کشاورزی؛ یا وزارتهای مربوط به همین مسئله‌ی حمل و نقل ــ اینها دستگاه‌های مهمّی است ــ یا معاونت علمی که نخبه‌ها را به بنیاد نخبگان [متّصل میکند]؛ اینها وظایف سنگینی دارند که باید انجام بدهند.

عزیزان من! مطمئن باشید اگر من وظیفه‌ی خودم را انجام بدهم، شما وظیفه‌ی خودتان را انجام بدهید، دستگاه‌های مختلف وظایف خودشان را انجام بدهند، هر کدام هر جا هستیم، هر جا ایستاده‌ایم، وظیفه‌ی خودمان را بشناسیم و انجام بدهیم، تمام مشکلات کشور برطرف خواهد شد و کشور به آن آرزوی نهایی خودش خواهد رسید.

رحمت خدا بر امام بزرگوارمان، رحمت خدا بر گذشتگان ما، رحمت خدا بر شهیدان ما و رحمت خدا بر خانواده‌های شهیدان.

ان‌شاءالله موفّق باشید. خدا ان‌شاءالله همه‌ی شما را حفظ کند. زنده باشید.
 
 
 ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)
 ادّعا، انگیزه
 شرکتی بزرگ متشکّل از چند شرکت که برای انحصار در استفاده و بهره‌برداری تشکیل میشود.
 چند نفر از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی که در گروهی با نام «نقاب» متشکّل شده بودند، کودتایی را در تیرماه ۱۳۵۹ با هدف نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی و بازگرداندن شاپور بختیار طرح‌ریزی کردند. این کودتا به دلیل مرکز هدایت آن که در پایگاه شهید نوژهی همدان بود، به «کودتای نوژه» موسوم شد. هدف اوّلیّه‌ی کودتا حمله‌ی هوایی به بیت امام در تهران و به شهادت رساندن ایشان بود؛ حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست‌وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب و بمباران چند نقطه‌ی دیگر نیز از اهداف بعدی کودتاچیان به شمار میرفت. این کودتا که قرار بود در روز هجدهم تیرماه آغاز شود، با شناسایی و دستگیری عناصر مرتبط با آن، در همان ابتدا با شکست مواجه شد.
 به دستور ویلیام راجرز (فرمانده ناو جنگی وینسنس ایالات متّحده) در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای مسافربری ایران‌ایر که از بندرعبّاس عازم دوبی بود، در آسمان خلیج فارس مورد اصابت دو فروند موشک قرار گرفت و تمامی ۲۹۰ خدمه و مسافر آن به شهادت رسیدند.
. مدال
. باراک اوباما (رئیس‌جمهور اسبق آمریکا)
 پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی، دولت آمریکا برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی، محاصره‌ی اقتصادی ایران را آغاز کرد و جیمی کارتر (رئیس‌جمهوری وقت آمریکا) در بخشنامه‌ای ضمن قطع خرید نفت از ایران، حساب وجوه نقدی و طلاهای ایران را نزد بانکهای آمریکایی مسدود کرد.
 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام به مناسبت شهادت شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان فرمودند: «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند.»
(۱۰ پُل برمر (حاکم آمریکایی عراق)
(۱۱ جو بایدن
(۱۲ دونالد ترامپ
(۱۳ خنده‌ی حضّار
۱۴) علی‌اصغر لری گویینی
۱۵) آرشام سرایداران
۱۶) محمّدرضا کشاورز
۱۷) آرتین سرایداران
۱۸) آرمان علی‌وردی
(۱۹ شعار «گوش به فرمان ولی، به سوی ایران قوی» حضّار
(۲۰ بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی (۲۲/۷ /۱۴۰۱)
(۲۱ شعار مرگ بر آمریکای حضّار
(۲۲ اشاره به واقعه‌ی شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲ که به کشته شدن سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران که نسبت به دیدار ریچارد نیکسون (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) با شاه معترض بودند و تجمّع اعتراض‌آمیز به راه انداخته بودند منجر شد.
(۲۳ بهره، نصیب
(۲۴ از جمله، بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان و استعدادهاى برتر علمى کشور و رؤساى شرکتهاى دانش‌بنیان(۱۳۹۵/۷/۲۸)
(۲۵ از جمله، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۷/۳/۲)
۲۶) از جمله، ابلاغ سیاستهای کلّی نظام (۱۳۷۹/۱۲/۲۰)، بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت در استان خراسان شمالی (۱۳۹۱/۷/۲۶)، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۴/۴/۲)
۰

آزاد مردان (شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی)

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

آزاد مردان (شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی)

آزاد مردان (شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی)

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی _ KHAMENEI.IR با انتشار فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی نوشت: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند؛ در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است. دوره‌ی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند ان‌شاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.» ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ بیانات در دیدار فرزندان حاج اسماعیل رضایی


«خیلی خوب است که یاد کنم از چهره‌ی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد می‌شود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها دستگاه گرفت و آنها را به شهادت رساند.» ۱۳۶۳/۰۳/۱۸
شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در ۱۱ آبان سال ۱۳۴۲ در پادگان عشرت آباد تهران به جرم شرکت در قیام ۱۵ خرداد و حمایت از نهضت حضرت امام خمینی(ره) توسط رژیم جنایتکار پهلوی به شهادت رسیدند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سالروز شهادت این دو مجاهد عزیز تصاویری از حضور رهبر انقلاب بر مزار ایشان را منتشر کرد که در ادامه می‌بینید.

۰

۱۳ ساله‌هایی که در تاریخ ایران درخشیدند

 بخش خبری مهدیه آمل

۱۳ ساله‌هایی که در تاریخ ایران درخشیدند

۱۳ ساله‌هایی که در تاریخ ایران درخشیدند

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سن سالشان اگرچه کم است، اما با همان سن کم توانستند کار‌های بزرگی رقم بزنند و مسیر تاریخ را با حضور خود در صحنه تغییر دهند. چه از پشت میز و نیمکت‌هایی که روز‌های نوجوانی را در آن سپری کردند چه در میدان‌های حساس دیگر با اراده خود کاری کردند که نامشان در تاریخ ثبت شود. دانش آموز‌هایی که در طول ۴۰ سال انقلاب اسلامی با وجود مهمترین دغدغه‌شان یعنی تحصیل با یک انتخاب و البته عقیده و ایمانی که در آنان به احسن‌ترین وجه شکل گرفته بود راهی را رفتند که راه اولیا و بزرگان بود.

از هفت تا ۱۸ سالگی دوره مهمی از زندگی هر انسان است که بخش اعظم آن صرف علم آموزی و شرکت در کلا‌های درس و مدرسه می‌شود. پرورش در این دوره به علاوه درس حرف اول را می‌زند، ذهنیت نوجوان از دنیای پیرامون، آداب و رفتار‌های اجتماعی، عقاید و باور‌های دینی در همین سنین است خمیرمایه‌اش شکل می‌گیرد و در واقع سال‌های جوانی و میانسالی هر فرد آیینه آن چیزیست که در کودکی به او آموخته شده و یاد گرفته است.

در تاریخ ایران هر طرف را که نگاه کنیم رد پایی از دانش آموزان هم میبینیم، گروهی که جمعیت زیادی از ایران را شامل می‌شوند و البته فراتر از سن و سالشان اثرگذاری عمیقی در حوادث و اتفاقات اجتماعی و سیاسی دهه‌های اخیر داشته‌اند. اینکه در دهه‌های گذشته به نسبت حضور دانش آموزان در محیط خرج از خانه فعالیت‌های انان در صحنه اجتماعی هم بیشتر بود شکی نیست، اما این موضوع محدود به حضور میدانی نمی‌شود و گاه دانش اموزان با حمایت فکری و معنوی و گاه با بروز مخالفت‌های خود اتفاقات تکرار نشدنی رقم زدند.

روایت ۱۳ ساله‌هایی که تاریخ را عوض کردند

روز دانش آموز در تقویم ایران چگونه رقم خورد؟

روز‌های دوم و سوم آبان تهران صحنه حضور دانش آموزانی بود که از سراسر تهران خود را به تجمعات دانشگاه تهران رساندند تا هم به پیامی که امام خمینی (ره) چندی قبل خطاب به دانشجویان و دانش آموزان صادر کرده و آنان را دعوت به قیام علیه ظلم کرده بود عمل کنند. تجمعات را چند روز ادامه داشت، در نهایت رژیم برای جلوگیری از اعتراضات دانشگاه تهران، محل اصلی تجمعات را در روز‌های ششم و هفتم تعطیل کرد. روز هفتم تجمعات در خیابان‌های اطراف دانشگاه برپا شد و تا روز دوازدهم ادامه داشت. اما حادثه اصلی روز ۱۳ آبان، دانشگاه تهران را محل اصلی درگیری‌ها کرد.

دانش آموزانی که از نقاط مختلف تهران برای تظاهرات به دانگشاه تهران آمده بودند در گروه‌های کوچک و بزرگ به همراه پلاکرد‌هایی از تصویر امام و پارچه نوشته‌هایی در خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران به راه افتادند. ساعت ۱۲ زمانی که دانش آموزان به حیاط دانشگاه تهران رسیدند نیرو‌های شاهنشاهی ابتدا با شلیک گاز اشک آور سعی در متفرق کردن دانش آموزان داشتند، سپس با اسلحه به سمت دانش آموزان آتش گشودند و جمع صد‌ها نفره‌ای از نوجوانان را به خاک و خون کشیدند. تظاهرات شش ساعت ادامه یافت و با وجودی که رژیم اعلام کرد تعداد شهدا ۱۰ نفر است، اما شاهدان شهدای این واقعه را بیش از ۵۰ نفر اعلام کردند.

پس از این تلویزیون ایران با نمایش تصاویری از کشتار دانشجویان و دانش آموزان باعث خشم مردم از این اتفاق شد. روز‌های بعد شهر‌های بسیاری صحنه اعتراض به جنایات رژیم شاهنشاهی شدند. وزیر علوم وقت دکتر ابوالفضل قاضی نیز در پی این واقعه خونین استعفای خود را نوشت.

امام خمینی به مناسبت فاجعه ۱۳ آبان در پیامی به ملت ایران جنایت‌های رژیم شاه را یادآور شد و از مردم خواست تا رسیدن به هدف نهضت را ادامه دهند. در روز‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج مبارزات مردمی در ۱۶ بهمن سال ۱۳۵۷ دانش آموزان در بیانیه‌ای اعلام کردند که روز شنبه ۱۳ آبان را به یاد شهدای دانش آموز به عنوان روز دانش آموز اعلام می‌کنند و این روز در تقویم ایران اسلامی به همین عنوان نام گذاری شد.

روایت ۱۳ ساله‌هایی که تاریخ را عوض کردند

عارف و عاشق ۱۲ ساله دفاع مقدس

خودش می‌گفت من عاشقم، ولی به حق «رضا» عارف بود، ۱۲ ساله و بزرگ مرد، نمونه‌اش را در کربلا شنیده بودیم که به یاری عمویش راهی میدان جنگ شد و وقتی از او پرسیدند شهادت در نزد تو چگونه است گفته بود احلی من العسل. رضا هم قبیله عاشق‌ترین عارفان زمانه‌اش بود، ۱۲ سال بیشتر نداشت و جثه‌اش هم کوچک بود، به اصرار از مادرش خواسته بود برود جبهه، گفته بود من عاشقم، مادر به شوخی گفته بود دوست دارم این سن داماد شوی، ولی رضا جدی پاسخ داده بود من شوخی نمی‌کنم، میخواهم به جبهه بروم. می‌گویند وقتی از هفت خوان رستم برای رسیدن به جبهه رد شد، چندباری خواستند برش گردانند، ولی نتوانستند، دست آخر فرمانده رضایت به ماندنش داد، کوچ‌ترین لباس را برایش آوردند، با این حال آستینش را چند تا زدند تا اندازه‌اش شد.

روایت ۱۳ ساله‌هایی که تاریخ را عوض کردند

مثل ققنوس

علی لندی نه رشادت‌های نوجوانان رزمنده دفاع مقدس را دیده بود، نه خاطره‌ای از شجاعت دانش آموزان دوران انقلاب داشت، اما مرام و منشش درست شبیه همان جوان‌هایی بود که جانشان را دادند تا دیگرانی در آسایش زندگی کنند. نوجوان ایذه‌ای مهر سال گذشته در جریان یک آتش سوزی جان خود را به خطر انداخت تا جان ۲ نفر از همسایه‌هایش را نجات داد، اما خودش در اثر سوختگی شدید پس از چند روز از دنیا رفت. به علی پس از شهادتش لقب ققنوس دادند.

روایت ۱۳ ساله‌هایی که تاریخ را عوض کردند

یک اسارت و یک نوجوان اسیر

همه او را با مصاحبه‌اش با زن هندی در اسارت می‌شناسند، وقتی زن هندی برای مصاحبه با اسرای نوجوان دفاع مقدس به اردوگاه رژیم بعث رفته بود، مهدی طحانیان ۱۳ ساله از مصاحبه با زن سرباز می‌زند و آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری می‌شود. او به همراه ۲۲ نفر دیگر از نوجوانان دانش آموز به اسارت دشمن درآمدند. با اینکه دشمن تلاش کرد اینطور وانمود کند که ایران برای جنگ با صدام از کودکان استفاده می‌کند، اما رفتار و کردار این اسرا در زندان‌های بعثی چنان بزرگمنشانه و پر صلابت بود که اجزاه این سو استفاده را نداد.

رهبر من آن طفل ۱۳ ساله است

حسین فهمیده از معروف‌ترین شهدای جنگ تحمیلی است، نوجوانی که امام خمینی از او به عنوان رهبر ۱۳ ساله خود یاد کرد و نامش را برای همیشه جاودانه کرد. روایت همرزم شهید درباره چگونگی شهادتش اینگونه می‌گوید «عملیات که شروع شد در کوچه هشت‌متری در خرمشهر «محمدرضا شمس» دوست حسین زخمی شد و حسین او را به عقب کشاند. شمس به رزمندگان گفت: «حسین ریزه را بگیرید.» آن‌ها برگشتند و دیدند حسین به طرف تانک با نارنجک‌هایی که به کمر بسته است، می‌دود. زانوهایش زخمی شده بود با زانو به زمین خورد و بعد از ۶ دقیقه ناگهان تانک آتش گرفت و از کار افتاد.

نیرو‌های دشمن که گمان کردند نیرو‌های کمکی آمده است عقب‌نشینی کردند و در این میان دوستان حسین به کنار تانک رفتند تا جنازه‌اش را پیدا کنند. شهید بختیاری که آن زمان فرمانده گردانشان بود، کنار چرخ‌های تانک زانو زد و شروع کرد به گریه کردن. پیکر سوخته حسین را جمع‌آوری کردند و بازگرداندند.»

روایت ۱۳ ساله‌هایی که تاریخ را عوض کردند

شاهچراغ و سه شهید دانش آموزش

حادثه تروریستی شاهچراغ با ۱۵ شهید که سه تن از آنان دانش آموز بودند اوج قساوت دشمنان ایران اسلامی را نشان داد. هرکس که تصویر آرتین کودکی که مادر، پدر و برادرش را در این حادثه از دست داده و خودش نیز به شدت مجروح شده را می‌بیند. شهید محمدرضا کشاورز، فرزند مهدی دانش آموز پایه دهم دبیرستان شاهد سیداحمدخمینی و دیگری نیز شهید آرشام سرایداران فرزند علیرضا دانش آموز پایه پنجم دبستان شهدای شوش بودند. علی اصغر لری گویینی فرزند عباس، دانش آموز پایه دوم مدرسه عشایری کعبه در روستای چاه قوسکی منطقه خیرآباد شهرستان سیرجان هم در کنار دو دانش آموز شیرازی هدف گلوله‌های تروریست تکفیری قرار گرفت و شهید شد.

۰

وداع با صلابت مادر شهید «علی‌وردی» با پیکر فرزندش/ راز نوشته انگشتر شهید + فیلم

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل

وداع با صلابت مادر شهید «علی‌وردی» با پیکر فرزندش/ راز نوشته انگشتر شهید + فیلم

وداع با صلابت مادر شهید «علی‌وردی» با پیکر فرزندش/ راز نوشته انگشتر شهید + فیلم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بعد از نزدیک یک ماه و نیم از نارآرامی‌ها و درگیری‌هایی که شهر به شهر سرایت کرد و در نهایت کشور را بهم ریخت، می‌گذرد، تقریبا از التهاب روز‌های اول گذشته و تهران به لطف روشن شدن بسیاری از وقایع آرام است. انگار حمله تروریستی شاهچراغ خیلی‌ها را بیدار کرد، یادشان آورد تروریست‌ها بیخ گوش ما خانه کرده‌اند، منتظر فرصت هستند تا انتقام بگیرند.

چهارشنبه است که در یک غروب بارانی گذرمان دوباره به معراج می‌افتد. در این سال‌های کاری، شهدای زیادی دیده‌ایم، از شهدای مدافع حرم که در لحظه وداع هنوز گرمای تنشان را می‌شد حس کرد تا استخوان‌های شهدای دفاع مقدس که از زیر خروار‌ها خاک و پس از سال‌ها انتظار خانواده، از دل خاک بیرون کشیده شده بود، از شهدای آتش نشان و آن داغ بی‌مانند پلاسکو تا شهدای غریب فاطمیون که گاه وداع‌کنندگانشان به چند ده نفر نمی‌رسیدند.

وارد معراج که می‌شوم هنوز بیست دقیقه‌ای تا شروع رسمی برنامه وقت هست، مادر و خاله شهید در حلقه زائران معراج نشسته‌اند، حالشان دست خودشان نیست، مادر گریه نمی‌کند، انگار هنوز در شوک است، جسارت نمی‌کنم نزدیک شوم و سوال بپرسم، سوال خبرنگار‌ها به خصوص در این لحظات اذیت‌کننده است، پس اذیت نمی‌کنم، اما جمله‌های بریده بریده مادر و خاله آرمان اندازه چند مصاحبه است. «۱۳_۱۴ سال داشت، با قلم توی گوشیم نوشته بود خدایا شهادت را قسمت ما کن، نگاه کردم به نوشته، گفتم آرمان این چیه نوشتی. حیف و حیف که گوشیم خراب شد» این‌ها را خاله آرمان می‌گوید و آن‌ها که دور و برش نشسته‌اند تائید می‌کنند که «آرمان لایق شهادت بود».

مادر می‌گوید: «بچه من آستین کوتاه جلوی من نمی‌پوشید، خاله اش می‌گفت آرمان من که محرمت هستم، می‌گفت مرد هم باید حجاب داشته باشد. آزارش به هیچ کس نمی‌رسید»  چندبار می‌زند روی پاهایش «بچه‌ام مظلوم بود».

آرمان؛ غریب گیر آوردنت+ فیلم

خانواده را برای وداع خصوصی به اتاق دیگری می‌برند. از بلند شدن صدای شیون می‌شود فهمید صورت شهید را باز کرده‌اند، صدا در میان ناله‌های گنگ و مبهم یک چیز را به خوبی می‌شنوم، مادر از مداح می‌خواهد که بگوید «غریب گیر آوردنت». تصاویر بدن غرق به خون آرمان و فیلمی که اغتشاشگر‌ها هنگام حمله به او گرفته‌اند در ذهنم مرور می‌شود. نمی‌دانم مادرش این تصاویر را دیده است یا نه، اما دعا دعا می‌کنم ندیده باشد وگرنه از این به بعد هر روضه‌ای که بخوانند، هر مصیبتی که بشنود، آرمان و آن تصاویر دلخراش برایش مجسم می‌شود.

ساعت چهار و نیم است که پیکر شهید روی دوش سربازان و همراهی چند جوان که احتمالا از دوستان شهید هستند وارد حسینیه می‌شود، قیامتی می‌شود، روضه خوان روضه حسین (ع) می‌خواند و با توصیفاتی که بی شباهت به نوع شهادت آرمان نیست آتش به جان همه می‌اندازد. نیمه‌های مراسم مادر و پدر شهید محمدحسین حدادیان از راه می‌رسند. آن‌ها خوب این فضا، این نوع شهادت، این غربت و این روضه‌ها را درک می‌کنند، شاید شبیه‌ترین شهید این سال‌ها به محمدحسین، آرمان باشد، سن و سالشان هم نزدیک به هم بود، محمدحسین ۲۲ ساله و آرمان ۲۱ ساله. باز همان جمله‌ای که مداح در وداع خصوصی خواند اینجا هم از حاضران ناله می‌گیرد «غریب گیر آوردنت».

آرمان؛ غریب گیر آوردنت+ فیلم

مراسم تمام شده، پیکر شهید را به اتاق دیگری بردند، اما انگار دوستان شهید دلِ دل‌کندن ندارند، حلقه بزرگی تشکیل داده‌اند و از لحظات آخری که با آرمان همراه بودند می‌گویند، یکی از بین جمعیت بلند می‌شود «رفقا آرمان اگر رفت ببینید چجوری و برای چی رفت، لحظه آخری که دیدمش، اذان می‌گفتند، گفت برویم نماز بخوانیم، من نرفتم خودش تنها رفت، حواسش به نمازش بود. هر وقت می‌رفتیم گلزار شهدا سر مزار شهید محسن قوطاسلو می‌رفت، این شهید ارتشی را خیلی دوست داشت».

یکی دیگر از بین جمعیت به انگشتر شهید اشاره می‌کند «انگشر توی دست آرمان نشکسته بود، ما وقت درآوردن آن را شکستیم، آن را انگشتر را از مشهد خریده بود، به عربی روی سنگش نوشته بودند پرچم ابالفضل را خدا بلند کرده».

۰

وزیر اطلاعات: عامل دوم اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ دستگیر شد

 بخش خبری مهدیه آمل

وزیر اطلاعات: عامل دوم اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ دستگیر شد

وزیر اطلاعات: عامل دوم اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ دستگیر شد

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «سید اسماعیل خطیب» وزیر اطلاعات در آیین نکوداشت پدافند غیر عامل که صبح امروز (دوشنبه) در مرکز همایش‌های صدا و سیما برگزار شد طی سخنانی اظهار داشت: آنچه می‌تواند در مقابل تهدید از کشور، دولت و ملت ما حفاظت کند، صنعتی است که همه باید در ایجاد آن تلاش کنیم که نصرت الهی را به همراه خواهد داشت.

حجت‌الاسلام خطیب ادامه داد: امنیت بر همه چیز اولویت دارد و زیرساخت، پایه و بنیان همه امور کشور است؛ بنابراین آنچه را که این امنیت را تهدید کند، اولویتی است که باید به آن پرداخته شود؛ حال می‌خواهد زیستی، اجتماعی و یا زیرساختی باشد؛ بنابراین زمانی که موضوع امنیت مطرح می‌شود، باید همه تمام توان را در جهت حفظ، ارتقا و پایداری آن به کار گرفت و یکی از مهم‌ترین عوامل حفاظتی و پاسداری از این امنیت در مقابل تهدیدات گسترده دشمنان، پدافند غیرعامل است.

وزیر اطلاعات خاطرنشان کرد: پدافند غیرعامل اگر بتواند هوشمند، فعال، مؤثر و مصونیت‌زا باشد، می‌تواند در جهت برقراری امنیت ما نقش اصلی و جدی داشته باشد؛ بنابراین یکی از عوامل اولویت‌دار و مهم کشور ما است و البته ارزیابی آن کمتر از اهمیت آن نیست؛ بنابراین باید به‌صورت مستمر نظارت ارزیابی کنترل و برآورد نسبت به آن وجود داشته باشد.

وی گفت: امروز تهدیدات نو و متغیر بر کشور ما وارد می‌شود؛ بنابراین باید نسبت به هوشمندی، هوشیاری، پیش‌بینی و درک آن‌ها برای عملیاتی کردن هدایت و رهبری اقدام جدی کرد، امروز اگر تهدیدات سایبری یکی از تهدیدات است که مستمر کشور ما را تهدید می‌کند و با آن مواجه هستیم، باید اولویت دفاع‌ ما در این حوزه باشد.

حجت‌الاسلام خطیب بیان کرد: امروز دشمن از فناوری‌های نو به نفع خود و برای تهدید علیه ملت ما استفاده می‌کند؛ بنابراین سازمانی که بتواند برای مقابله با این تهدیدات هوشمندانه پیش‌بینی و پیشگیری کند و نسبت به آنچه حاصل می‌شود، مصونیت‌سازی کند می‌تواند در پدافند و مقابله با این تهدید، موفقیت را کسب کند.

وزیر اطلاعات عنوان کرد: وقتی که ملت ما می‌خواهد یک ملت مستقل، پیشرو و تمدن‌ساز باشد، با دشمن مواجه می‌شود و تهدیدات نیز متوجه کشورمان هست؛ پس باید نسبت به آن تمهیدات لازم را پیش‌بینی کنیم؛ بنابراین ما باید از ظرفیت درونی کشور و همچنین ظرفیت‌های بیرونی در آسیا و جهان در جهت ایجاد توان آفند و پدافند کارآمد برای کشورمان استفاده کنیم.

حجت‌الاسلام خطیب ادامه داد: قرارداد شانگهای و همکاری با کشور‌های آسیایی می‌تواند یکی از فرصت‌ها و قابلیت‌هایی باشد که در جهت قدرتمند شدن کشور باید از آن بهره گرفت.

وی با اشاره به تهدیدات دشمنان گفت: با جنگ ترکیبی، هوشمند و مستمر دشمن روبه‌رو هستیم و اگر امروز دشمنی در اغتشاش تجلی پیدا می‌کند یا تجمعی برگزار شده و یا احیاناً اقداماتی از این قبیل تعریف شده، به همین اقدامات محدود نمی‌شود.

وزیر اطلاعات افزود: بیش از ۴۰ سال است که دشمن توطئه‌گر با فتنه، کودتا و استفاده از گروهک‌ها و نفاق و البته تهاجم فرهنگی و هرچه در توان خود دارد به مقابله با انقلاب و نظام اسلامی پرداخته است و امروز نیز هدف خود را براندازی، تجزیه و تضعیف انقلاب، کشور و ملت ما را در ابعاد مختلف تعریف کرده و با بحران‌آفرینی و با استفاده از اقدامات خشن و عملیات‌های مختلف، این اهداف را پیش می‌برد.

حجت‌الاسلام خطیب با اشاره به حوادث اخیر کشور تصریح کرد: در این فتنه اخیر با اعتراض روبه‌رو نیستیم، بلکه با اغتشاش روبه‌رو هستیم. در اعتراض کشتن و آتش زدن و آسیب رساندن جا و تعریفی ندارد؛ پس هر چیزی که در صحنه اجتماعی و در صحنه نخبگان و دانشگاه، همراه با خشونت و تخریب می‌شود، غیر از اغتشاش نام دیگری ندارد.

وی ادامه داد: آنچه را دشمن به شکل مسلحانه در کردستان و بلوچستان دنبال می‌کند، غیر از تجزیه‌طلبی رنگ و تعریف دیگری ندارد؛ بنابراین آنچه با آن روبه‌رو هستیم، یک بسته و پکیچ کامل است که سرویس‌های اطلاعاتی و کشور‌ها و رسانه‌های بیگانه به‌عنوان یک بسته واحد تعریف کرده و هر روز با هماهنگی با یکدیگر آن را دنبال می‌کنند و بحران می‌آفریند.

وزیر اطلاعات خاطرنشان کرد: در خصوص اغتشاشات اخیر، یکی از سردمداران اروپایی می‌گوید این همان چیزی بود که خود را برای آن آماده کرده بودیم؛ بنابراین بهانه و عاملی برای شروع و موج‌آفرینی و بحران‌افزایی و تهدیدی برای ملت پیدا و اهداف خود را دنبال کردند.

حجت‌الاسلام خطیب افزود: پیش‌تر هم جلسات متعددی توسط رژیم صهیونیستی، سرویس‌های اطلاعاتی آمریکایی و رژیم سعودی و برخی کشور‌های اروپایی در جهت برنامه‌ریزی این اغتشاشات برگزار شده که محتوا و مطالب آن وجود دارد و مستندات آن در اختیار دستگاه اطلاعاتی کشور ما قرار دارد.

وی گفت: عمده هدایت و رهبری این اغتشاش را دشمنان ملت ایران رهبری می‌کند و عوامل سنتی از جمله گروهک‌های تروریستی بازیچه این خیمه‌شب‌بازی هستند. در داخل هم می‌توانیم یک اقلیتی که پرخاشگر و خشونت‌زاست، ببینیم که در این عده نیز با یک اقلیتی روبه‌رو هستیم که آموزش‌دیده‌، سازمان‌یافته و مزدور دشمنان هستند و مدارکی وجود دارد که پول و امکانات از دشمنان دریافت کرده‌اند؛ چه به‌طور مستقیم یعنی کسانی که در کشور‌های مختلف آموزش دیده‌اند و چه به‌طور غیرمستقیم که فضای مجازی این امکان را برای آنان فراهم آورده است.

وزیر اطلاعات بیان کرد: ما یک اقلیتی را در اغتشاشات می‌بینیم که محصول آسیب‌های اجتماعی ما است؛ پس کسانی که امروز در این کشور مسئولیتی اجتماعی دارند، باید برای این اقلیت آسیب‌دیده فکری کنند.

حجت‌الاسلام خطیب ادامه داد: ما در مواجهه با اجماعی که در میان دشمنان ما ایجاد شده، توان و اقتدارمان را مدیون حضور مردم و همراهی آنان هستیم. مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی جزو اولویت‌هایی است که در جهت ارتقای آن باید برای حفظ امنیت کشور تلاش کرد و رسیدگی به مطالبات و آنچه که نیاز اجتماعی مردم ما در موضوعات اقتصادی و... است، و رفع علل نارضایتی‌ها باید در اولویت قرار گیرد.

وی با تأکید بر اینکه دشمن دست از دشمنی برنخواهد داشت، تصریح کرد: امروز بعد از پایان نسبی و میرایی اغتشاشات و این فتنه و اظهار یأس علنی دشمن نسبت به آنچه که اتفاق افتاده است، می‌بینیم که دست به اقدامات خشونت‌آمیز و تروریستی می‌زنند و این چیزی است که در آتش‌زدن‌ها و کوکتل‌مولوتف‌ها و عملیات تروریستی شاهچراغ شاهد آن هستیم و نکته دیگری که ما در آینده نزدیک با آن مواجه می‌شویم، بهانه‌جویی علیه ایران با دستاویز حقوق بشر است.

وزیر اطلاعات یادآور شد: دشمن تلاش می‌کند که اغتشاشات را با بحران‌آفرینی‌های جدید و با کمک اقدامات ایذایی و فشار‌های جهانی و عملیات تروریستی و اقدامات هنجارشکنانه ادامه دهد.

حجت‌الاسلام خطیب همچنین اعلام کرد: به دلیل رعایت یکی از اقدامات کوچک پدافندی در شیراز، به لطف الهی سربازان گمنام امام زمان (عج) موفق شدند که عامل دوم عملیات تروریستی شاهچراغ را شناسایی کنند.

۰

نماهنگ | نوروز در قبله تهران

 بانک فیلم بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب

نماهنگ | نوروز در قبله تهران

نماهنگ | نوروز در قبله تهران

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در ایام نوروز امسال (۱۴۰۱) با حضور در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) در شهرری ضمن زیارت امامزادگان این حرم شریف به دعا و مناجات پرداختند.

در جریان این زیارت نوروزی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر مزار برخی از علما و شخصیتهای مدفون در این آستان از جمله آیات و حجج اسلام ری‌شهری، حسین لنکرانی، ملاعلی کنی، محمدرضا مهدوی کنی، محمدتقی فلسفی، سید ابراهیم خسروشاهی، میرزا عبدالکریم حق‌شناس، میرزا حسن ثقفی تهرانی، حاج آقا مجتبی تهرانی، عزیزالله خوشوقت، شیخ حسن پهلوانی تهرانی، سیدمحمد ضیاءآبادی و شهیدان حاج محمد اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی حضور پیدا کرده و برای ایشان طلب مغفرت کردند.

حضرت عبدالعظیم حسنی از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، امامزاده حمزه فرزند امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امامزاده طاهر نیز از نوادگان امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) هستند.

 

 

۰

سخن‌نگاشت | مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)

 بخش خبری مهدیه آمل رهبری انقلاب سخن نگاشت

سخن‌نگاشت | مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)

سخن‌نگاشت | مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«یک روایت از حضرت هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام است که هم جنبه‌ی علمی حضرت عبدالعظیم و هم جنبه‌ی معنوی آن بزرگوار را نشان میدهد.
کسی خدمت امام هادی علیه‌السّلام رسید. حضرت به او فرمودند: تو در کجا هستی؟
گفت: در ری.
فرمودند: هر مشکلی در امر دین داشته باشی، میتوانی از عبدالعظیم‌بن‌عبدالله الحسنی بپرسی.
یعنی امام هادی علیه السّلام، عبدالعظیم الحسنی را به عنوان یک مرجع علم دین به شیعیان خودشان معرفی کردند. بعد در همین روایت هست که حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان. این هم جنبه‌ی معنوی.» ۱۳۷۳/۰۸/۰۵
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیهم‌السلام، سخن نگاشت «مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)» را منتشر میکند.

۰

شهیدمحمد احمدی راد

 شهدای مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا شهدا

شهیدمحمد احمدی راد

شهیدمحمد احمدی راد

هو الشهید زندگی نامه شهید دانش آموز محمد احمدی راد، محمددر 30 شهریور ماه سال 1348 میان خانواده ای با ایمان و متدین در شهرستان آمل استان مازندران دیده به جهان گشود و در دامن پر مهر و محبت مادر و پدرش  پرورش یافت. دوران تحصیلی را تا مقطع متوسطه رشته تجربی در مدارس آمل با موفقیت و جدیت پشت سر گذاشت و یکی از دانش آموزان خوب در تحصیل و اخلاق بود، شهید بزرگوار در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و انقلابی آن دوران و برگزاری مراسمات مذهبی مدرسه و محل سکونت، نقش موثر و حضور پررنگی داشت. شهید محمد احمدی راد در عضویت بسیج لشکر 25 کربلا به اسلام خدمت می کرد که در جبهة غرب و جنوب شرکت داشت و سرانجام در تاریخ 1364/12/22 منطقه فاو در اثر جراحات وارده به بدن شهد شیرین شهادت را نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید بزرگوار پس از 11سال تفحص شد و بعد از تشییع در گلزار شهدای شهرستان شهید پرور آمل مدفون گردید و تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

*توصیه نامه شهید محمد احمدی راد* 

بسم الله الرحمن الرحیم  به شما توصیه می‌کنم که پیرو راه سیدالشهدا و امام باشید. اخلاق اسلامی داشته باشید و با مردم مدارا کنید. در انجام کارهای خود همیشه رضای خداوند را در نظر داشته باشید و ریا کاری نکنید، چرا که مخلصانه کار کردن رهایی از بند شیطان است. عزیزان! شما را به انجام واجبات وترک محرمات، به خصوص به جا آوردن نماز اول وقت و پرداخت خمس سفارش می‌کنم. در زندگی به خداوند و ائمه اطهار متوسل شوید تا گمراه نگردید. به خواهرانم توصیه می‌کنم که حجاب اسلامی خود را رعایت کنند. از اینکه پدران و مادران فرزندان خود را هنگام عزیمت به جبهه بدرقه می‌کنند و مادران با پاشیدن گلاب به چهرة عزیزان خود آنها را می‌بوسند و جدائی آن‌ها را به آسانی تحمل می‌کنند، معلوم می‌شود که اسلام و انقلاب و امام که رهبر امت اسلام و جانشین امام زمان(عج) است از همه در پیش آنها عزیزتر است و مردم ما وقتی که اسلام را در خطر دیدند نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند.

ویژگی های بارز شهید:

پدر شهید: ایشان در خانواده‌ای پاک و مومن بزرگ شدند. ایشان همیشه در سالن می‌خوابید شوفاژ را روشن می‌کردم تا گرم باشد اما بعد می‌دیدم که خاموش است، چند بار همین جوری شد تا اینکه متوجه شدم کار شهید است او این کار را می‌کرد تا اتاق سرد شود و بتواند برای نافلة شب بیدار شود. 

خاطره پدر:

پسرم! من افتخار می کنم که فرزندم گوش به فرمان رهبرش برای دفاع از دین و میهنمان به میدان رفته است، اما فکر نمی کنی که آموزش نظامی شما کافی نیست؟اگر یک سال آموزش ببینید، با توانمندی بیشتری با دشمن مواجه خواهید شد و در آن صورت موفق تر عمل خواهید کرد.


محمد لبخندی زد و گفت:<<پدر جان! اگر همه این گونه حساب گر باشند، جبهه خالی می ماند. آن چه در دفاع از کشور کارایی دارد، تنها آموزش نظامی نیست، کارگشاترین و مهم ترین چیز، عشق است. باید عاشق وطن باشی تا بتوانی با همه ی وجود از آن دفاع کنی و این عشق، در من هست. درست است که توانایی نظامی من، در حد بالایی نیست اما عشق به میهن، آن کمبود را جبران خواهد کرد.>>

«جواب او به عنوان یک پسر 16 ساله برای ما بسیار جای تعجب داشت. مادر شهید: ایشان زمانی که داشتند می‌رفتند ما اصلاً اطلاع نداشتیم تا این که بعد از چند روز نامه‌ای به دست ما رسید که ایشان بودند و گفتند من در اروند هستم و از حال او با خبر شدیم.

۰

شهید فهمیده، رهبر ۱۳ ساله

 بخش خبری مهدیه آمل زندگی به سبک شهدا

شهید فهمیده، رهبر ۱۳ ساله

شهید فهمیده، رهبر ۱۳ ساله

محمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود. وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد. محمد حسین در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند. در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او می‌گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم. فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می‌گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود.ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می‌گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم. در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد.


زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می‌افکند. در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می‌رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند. یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ 50 تومان را به دوستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می‌گوید و از وی می‌خواهد که تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آن‌ها را مطلع کند. در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی می‌کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود.

شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می‌آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح می شوند و آن دو را به بیمارستان منتقل می‌کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمی‌گردد.


در حین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می‌گوید: من به شما ثابت می‌کنم که می‌توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها رفته و لباس و اسلحه‌ای از عراقی ها به دست می‌آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می‌شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می‌کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک می‌شود، می‌بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد. مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد واطمینان پیدا می‌کند، به او اجازه ماندن درجبهه را می‌دهد. از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می‌شوند. محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسین زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می‌گردد و می بیند که تانک‌های عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود.


اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می‌کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می شود. افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.

صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند: رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.